سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا
سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا

93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران

93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران

برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمین عالی

موضوع: علائم ظهور و وظیفه منتظران

تاریخ: 93/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


گفتمت خورشید اما آسمان زیباتر است گفتمت باران ولیکن ابر از آن زیباتر است

در رگانت می‌دود خون تمام انبیاء خواندن نام تو با پیغمبران زیباتر است

در سکوت چاه‌های کر نمی‌جویم تو را جستن‌ات در لا زمان در لا مکان زیباتر است

گرچه فیض آسمان جاریست اما باز هم روی دوش ماه گونی‌های نان زیباتر است

گوش دل دادم به نجوای جهان دیدم چقدر ذکر نام‌ات در حدیث دیگران زیباتر است

از تمام سوژه هایم گفتن از مردی که داشت در گلوی سال هایش استخوان زیباتر است

ابتدا گفتم رکوع و دادن انگشتری بعد دیدم سجده و تقدیم جان زیباتر است


شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی هم وطنان خوب‌مان خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو می‌کنم در هر کجا که هستید ایام بسیار مبارک باشد برای فرد فرد شما. حاج آقای عالی سلام علیکم ورحمة الله ایام را تبریک می‌گویم.

حاج آقا عالی: سلام علیکم و رحمة الله بنده هم خدمت حضرت عالی و همه‌ی دوستان عرض سلام دارم و تبریک می‌گویم این ایام بسیار با عظمتی که منسوب به اهل بیت به خصوص امیرمومنان علیه السلام است روز مباهله و آیه‌ی تطهیر و آیه‌ی هل اتی مناسبت‌هایی که هر کدام‌شان یک فصلی است بسیار درخشان که در زندگی اهل که جای توضیحات فراون دارد ان شاءالله که برکات این روز شامل حال همه باشد.

شریعتی: ان شاء الله از برکات نام و یاد و وجود امیرالمومنین همه بهره مند شویم امروز روز مباهله است روز نزول آیه‌ی تطهیر خاتم بخشی حضرت امیر نزول آیه‌ی إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ ان شاء الله که روزهایمان و شب هایمان منور باشد و مزین باشد به نام اهل بیت علیهم السلام بحث ‌مان را با نام و یاد خدا شروع می‌کنیم در ذیل بحث یادی از امام عصر و ذیل بحث وظایف منتظران رسیدیم و نکات بسیار خوبی را شنیدیم که می‌توانید به فایل ما مراجعه کنید فایل‌های صوتی و متنی موجود است. خدمت حاج آقای عالی هستیم.

حاج آقا عالی: بسم الله الرحمن الرحیم یکی از وظایف بسیار مهم که دوستان بزرگوار بیننده و مومن باید در رابطه با وجود مقدس امام زمان علیه السلام و مسئله‌ی ظهور خیلی به آن اهتمام بورزند نزدیک دیدن ظهور است ما در روایات‌مان به عناوین مختلف و تعابیر مختلف این توصیه را از اهل بیت داریم که ظهور را نزدیک ببینید چند روایت را عرض می‌ کنم که فضای روایاتی که در این رابطه رسیده دست دوستان بیاید از امام هادی علیه السلام روایت است که فرمود وقتی که الم شما پرچم شما از بین‌تان برداشته شد الم یعنی امام‌تان چون امام پرچم دین است پرچم ایمان است پرچم توحید است در زیارت جامعه‌ی کبیره خطاب به اهل بیت داریم پرچم‌های تقوا در زیارت‌های آل یاسین خطاب به امام زمان که سلام می‌دهیم‌ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصوُبُ ‌ای پرچم افراشته این‌ها پرچم‌های افراشته‌ی دین و ایمان و تقوا و توحید‌اند امام هادی می‌فرمایند وقتی این پرچم در زمان غیبت از بین شما برداشته شد از زیر پاهای‌تان منتظر فرج باشید مرحوم مجلسی می‌فرماید این که از زیر پاهایتان یعنی همان جایی که ایستادید و تکان نخورید یعنی عبور نکرده ممکن است فرج برسد یعنی این شکلی است که از جهت زمان و مکان طوری است که خیلی سریع در هر زمان و هر مکانی امکان پذیر است باز یک روایت دیگری از امام باقر علیه السلام است که به فضیل بن یسار شاگرد خوب‌شان فرمود وقتی که نیازمندی و حاجات مردم زیاد شد و به هم دیگر به خاطر کاری رجوع کردند ولی بعضی‌ها آن برادر مومن‌اش را انکار کرد و رد کرد عرض می‌کنیم یعنی چه این موقع منتظر فرج باشید صبح و شب. صبح و شب دائما منتظر فرج باشید شاگرد امام باقر علیه السلام سوال کرد که یعنی چه بعضی‌ها بعضی‌ها را انکار بکنند امام باقر فرمود که وقتی برای یک حاجتی پیش برادر مومن‌اش می‌رود یک جور دیگر با او برخورد می‌کند جوری که قبلا این گونه نبود حالا که برای احتیاج آمده سرد برخورد می‌کند تحویل نمی‌گیرد یک جور دیگر با او حرف می‌زد که قبلا این طور با او حرف نمی‌زد یکی از آسیب‌های آخرالزمان را حضرت می‌گوید که رابطه‌‌ها سرد است مومنین هنگام حاجات‌شان کاری با هم ندارند از هم رو برمی‌گردانند در یک چنین وقتی که ارزش‌های اخلاقی افول کرده و ارزش‌های مادی غلبه پیدا کرده این طور مواقعی که تاریکی است توقع فرج داشته باشید صبح و شب یعنی شب که شد بگویید فردا صبح. فردا صبح که شد بگویید شب.

شریعتی: این وقت تعیین کردن نیست؟

حاج آقا عالی: این وقت معین نیست وقت تعیین کردی‌ که گفته شده ممنوع است این که وقت خاصی را فلان روز فلان تاریخ فلان سال ممنوع است اما بگویید هر صبح و شام نمی‌گوییم کدام یک از این صبح‌ها کدام یک از این شب‌ها امام زمان می‌آید که وقت تعیین شده باشد ولی مقصود نزدیک دیدن است که شما اگر شب گذشت حتی تا شب بعدی هم نگو که نمی‌آید فردا صبح ممکن است بیاید

شریعتی: یعنی این قدر نزدیک ببینیم؟

حاج آقا عالی: بله این قدر نزدیک ببینیم که این‌ها خیلی آثاری در زندگی ما دارد. باز یک روایت دیگری است که یک عنوان دیگری است از چندین روایت که امر ظهور و فرج ولی عصر علیه السلام دفعی و یک مرتبه رخ می‌دهد مثل قیامت روایت از امیرالمومنین علیه السلام است که فرمود خداوند متعال فرج را به طور ناگهانی محقق می‌کند به واسطه‌ی یکی از ماه اهل بیت. باز در توقیعی که خود امام زمان به شیخ مفید دارند یک جمله این است که خداوند امر فرج ما را به طور ناگهانی محقق می‌کند در کمال الدین صدوق مرحوم شیخ صدوق از امام رضا علیه السلام روایت نقل کرده که امام رضا فرمودند که از پیغمبر اکرم کسی سوال کرد که مهدی شما اسم مبارک آقا است که مستحب است بلند شدن آن را عرض نمی‌کنم فرزند شما چه وقت ظهور می‌کند پیغمبر اکرم فرمود مثل مهدی ما و داستان آن مثل قیامت می‌ماند کسی کشف از وقت او نمی‌کند مگر خود خدا بعد پیغمبر فرمود ناگهانی فرا می‌رسد این هم یک دسته عناوین که نشان می‌دهد در آن زمان که شاید قالب مردم غافل‌اند حواس‌شان نیست چون برای آن‌ها ناگهانی‌اند یک عده‌ای که آماده‌اند منتظرند حواس‌شان جمع است برای آن‌ها ناگهانی نیست آن‌ها غافلگیر نمی‌شوند ولی آن‌هایی که غافل‌اند نشان می‌دهد که خیلی‌ها این طوری می‌شوند یک مرتبه اتفاق می‌افتد

شریعتی: روایت نداریم که حتی خود حضرت هم نمی‌داند که کی ظهور می‌کند؟

حاج آقا عالی: این را یک اشاره‌ای می‌کنیم به مناسبتی یک روایتی که در آن یک اشاره‌ای است که گویی وقت پیش اهل بیت داده نشده وقت ظهور. بعضی این را گفته‌اند که اهل بیت از جمله امام زمان علیه السلام نمی‌دانند آن جا خواهیم گفت که آن روایت را می‌شود با بعضی از روایاتی که ظاهرش این است که تمام اسرار الهی پیش اهل بیت است چه طور جمع کرد؟ یک روایت دیگری است که باز یک عنوانی که چندین روایت ما در این زمینه داریم که خداوند متعال امر فرج را یک شبه اصلاح می‌کند در یک شب مقدر می‌کند و زمینه فراهم می‌شود برای ظهور امام صادق علیه السلام فرمود امر فرج مهدی ما در یک شب اصلاح می‌شود و موانع‌اش برطرف می‌شود کما این که خدا در یک شب امر نبوت حضرت موسی را فراهم کرد و اصلاح کرد و آن وقت ولی ما را مهدی ما را از غیبت و از حیرت در می‌آورد به دوران فرج و ظهور او. این که در یک شب چطور امر او را اصلاح می‌کند کما این که امر نبوت حضرت موسی را در یک شب اصلاح کرد خود امام صادق در ابتدای این روایت که روایت طولانی است فرمود که حضرت موسی وقتی در بیابان با خانواده‌اش می‌رفتند در قرآن آمده هوا تاریک بود راه را گم کرده بودند خیلی سرد هم بود از دور نوری دید اصلا هیچ انتظار نبوت هیچ وعده‌ای از قبل به ایشان داده شود هیچ خبری قرائنی نبود از دور نوری دید به خانواده‌اش گفت من می‌روم سمت آن آتش گمان کرد آتشی است می‌روم یک مقداری را می‌آورم هم گرم شویم هم راه را پیدا کنیم «لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ» (طه/10) وقتی که حضرت موسی علیه السلام آن جا خطاب رسید که «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی» (طه/12) در سرزمین مقدسی هستی کفش هایت را در بیاور آن نور آتش نبود نور خاصی بود همان جا خدا با او صحبت کرد حضرت موسی هم با خدا و کلیم الله شد.

رفت موسی کاتشی آرد به دست * * * آتشی او دید کز آتش برست

یک نور دیگری شامل حال‌اش شد حضرت امام صادق علیه السلام‌ می‌فرماید امر نبوت عبد‌اش موسی را خداوند در یک شب درست کرد بنابراین امر فرج مهدی ما هم همین طور است چه بسا در آن زمانی که شاید به ظاهر قرائنی نباشد بسیاری از مردم در غفلت هستند به طور ناگهان فرا می‌رسد لذا ما در روایات داریم که فرمود در نا امیدی‌ها خیلی امیدوار باشید. خدا رحمت کند حافظ را که اشاره به این دارد

هان مشو نامید چون واقف نئی از سر غیب * * * هست اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور

واقع این است که محاسباتی است که امر فرج در یک شب به فرموده‌ی اهل بیت علیهم السلام اصلاح می‌شود این جا یک نکته‌ای تذکر می‌دهم که در عین حال که در روایات مختلف با تعابیر و عناوین مختلف به ما گفته‌اند فرج را نزدیک ببینید صبح و شب و دائم. اما از آن طرف هم ما باید مراقب باشیم که دو مطلب را در نظر بگیریم یک این که اگر فرج به هر دلیلی تاخیر افتاد خداوند متعال مصلحت می‌داند تاخیر ظهور را. خدای نکرده صدها سال هم به عقب افتاد این قدر باید معرفت داشته باشیم این قدر باید تسلیم امر خدا باشیم این قدر باید صبر داشته باشیم و استقامت که در اثر طولانی شدن به شک نیفتیم به حیرت نیفتیم به این که چه شد به این که وعده‌ای که به ما دادند چه شد خدای نکرده دچار سوء ظن و بدگمانی نشویم این را بدانیم که فرج مسئله‌ی کوچکی نیست تمام شرایط‌اش که خداوند متعال همه‌ی آن‌ها را می‌داند باید فراهم شود اگر یک چنین تاخیری افتاد دچار شک و تحیر و سوء ظن نشویم این یک و از آن طرف بام هم نیفتد که نزدیک دیدن ما الآن گفتیم توصیه‌ی اهل بیت این بود فرج را نزدیک ببینیم ظهور را دفعی ببینیم که چه بسا مقدمات هم فراهم نباشد با محاسبه‌ی ما و آدم بگوید فراهم نیست اما اتفاق بیفتد این باعث نشود بیفتیم در استعجال و توقیت در عجله کردن و وقت کردن آن‌هایی که مغرض‌اند را کاری نداریم اما بعضی‌ها روی حساب ندانم کاری و ندانستن عجله که می‌کنند می‌خواهند از در و دیوار قرائنی درست بکنند برای این که ظهور نزدیک است این قدر عجله می‌کنند و شتاب دارند در این کار و کاری ندارند به این که در این مسئله باید تسلیم بود چه بسا ممکن است آسمان ریسمانی را به همدیگر ببافند یک پیشگویی‌هایی با حساب حروف ابجد یک چیزهایی را در نظر گرفتن پیشگویی‌های فلان ریاضی دان فرانسوی پیش گویی‌های فلان شاعر شاه نعمت الله ولی و بعد سال تعیین بکنند وقت تعیین بکنند که بگویند فلان وقت دیگر می‌آید اهل بیت خیلی با این مسئله هم برخورد کردند که در عین حال که ظهور را نزدیک ببینید نه عجله کنید و پیش از موعد بخواهید خودتان جلو جلو بیاورید فرج را ‌کَذَبَ الوَقّاتون وَ هَلَکَ المُستَعجِلون کسانی که وقت تعیین کردند دروغ می‌گویند و آن‌هایی که عجله کردند هلاک می‌شوند بله به ما گفتند از خدا بخواهید که خدا تعجیل بکند در فرج خدا وقتی عجله بکند می‌داند چه کند تعجیل را بخواهید بخصوص در صلوات‌ها و عجل فرجهم اما شما عجله نکنید تعجیل خدا به این شکل است که مسائل را طوری درست می‌کند که چیزی خراب نشود ولی ما نباید عجله کنیم یک مومن منتظر کسی است که در دعاها اهل بیت به ما یاد دادند که این قدر تسلیم است که نه دوست دارد آن چیزی که خدا می‌خواهد عقب بیفتد جلو بیفتد و آن چیزی که خدا می‌خواهد جلو بیفتد عقب بیفتد این تسلیم است این درست است به هر حال آن چیزی که یکی از وظایف مومنین است این است که فرج را و ظهور را نزدیک بدانند و آمادگی‌ها را تسریع بکنند و اقداماتی که باید برای این که غافل گیر نشوند را فراهم بکنند.

شریعتی: شما گفتید که این ناگهانی اتفاق می‌افتد پس علائمی که برای ظهور گفته‌اند چه می‌شود؟

حاج آقا عالی: این یکی از اشکالات بسیار جدی است من اجازه می‌خواهم بعد از یک روایتی که دید یک مومنی که خیلی زیبا پیش امام باقر علیه السلام آمد عقاید خودش را مطرح کرد که نسبت به ظهور و فرج‌ چطور است را عرض می‌کنم چون این دید باید دید ما باشد این روایت در روضه‌ی کافی است که امام باقر با یک تعداد از شاگردان نشسته بودند پیرمردی آمد سلام کرد به حضرت عصا دست‌اش بود به آقا گفت که من پیر شدم یک جایی کنار خودتان برای من باز کنید بیایم بنشینم خیلی معلوم بود پیرمرد باصفا و با نشاطی بود رفت پیش حضرت نشست گفت من می‌خواهم چیزی از شما بپرسم و آن این است که من شما را دوست دارم نه به خاطر طمعی از دشمنان شما هم بدم می‌آید نه این که کینه‌ی شخصی داشته باشم حلال شما را حلال می‌دانم حرام شما را حرام می‌دانم منتظر فرج شما هم‌ هستم منتظر دولت شما هم هستم انتظار می‌کشم یک روایتی داریم کسی خدمت امام صادق رسید شبیه این روایت است گفت من صبح و شب منتظر‌ام امسال می‌گویم سال بعد این ماه می‌گویم ماه بعد این هفته می‌گویم هفته‌ی بعد منتظر فرج شما حکومت و دولت شما اهل بیت. چون این‌ها دولت اهل بیت و فرج اهل بیت را از زمان پیغمبر احادیث‌اش را شنیده بودند که فردی از ما اهل بیت می‌آید و حکومت خدا را در زمین مستقر می‌کند لذا همه‌ی مومنین خالص منتظر بودند روایت را شنیده بودند در این روایت دارد پیش امام صادق آمد گفت من دائم این شکلی منتظر هستم امام صادق علیه السلام اشک ریخت و گریه افتاد حال در این جا هم این فرد آمده به امام باقر شبیه همین را می‌گوید گفت این به درد من می‌خورد که این چنین منتظر ام؟ امام باقر علیه السلام فرمود همین سوالت را کسی از پدرم امام سجاد علیه السلام پرسید پدرم فرمود اگر تو زنده بمانی که دولت ما را ببینی که چشم‌ات روشن و اگر قبل از آن از دنیا بروی مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهی بود این پیرمرد زرنگ بود گفت بگذارید من دو مرتبه این حرف شما را بگوییم ببینم درست فهمیدم راجع من کلی نمی‌خواهم راجع به خودم که اگر من زنده ماندم دولت شما را درک کردم چشم‌ام روشن؟ آن وقت همراه شما هستم و اگر از دنیا رفتم مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهم بود؟ امام باقر فرمودند بله برای شما هم گفتم او شروع کرد آن چنان گریه کردن می‌گوید دیدم تمام مجلس گریه شد از حال این پیرمرد امام باقر دست می‌کشید به صورت‌اش اشک‌اش را پاک می‌کرد این پیرمرد دست امام باقر را گرفت کشید روی سینه‌اش و بعد بلند شد هق هق کنان رفت امام باقر رو کرد به اطرافیان‌اش فرمود اگر می‌خواهید یکی از اهل بهشت را ببینید ببینید. این راوی می‌گوید که تا به حال یک چنین مجلسی به این با حالی من ندیده بودم این دید است که من منتظر‌ام منتظر او هستم ولی نه عجله می‌کنم حضرت فرمود که اگر باشی چشم‌ات روشن اگر از دنیا بروی و نتوانی ببینی میان اهل بیت مهمان هستی این انتظار ثمره‌اش را دارد که رشد برای تو ایجاد می‌کند این خاصیت مومن است این سوالی که حضرت عالی فرمودید که سوال بسیار بسیار مهم و اشکال جدی است اگر اهل بیت فرمودند که دائم شما منتظر باشید خب از طرفی علائمی را گفتند خواهد آمد حالا ما کاری به علائم غیر حتمی که تعداد‌اش بسیار زیاد است ندارم حداقل 5 علائم حتمی باید رخ بدهد خب آن‌ها نیست پس ما چطور بگوییم امشب اتفاق می‌افتد با این که آن علائم نیست پنج علامت حتمی یکی بروز سفیانی است که در رأس دشمنان حضرت ولی عصر است و از مشرکین است و‌ کشتارهای زیادی به خصوص در منطقه‌ی شامات و خاورمیانه خواهد داشت دوم خسف بالبیداء است یعنی همین لشکریان در یک منطقه‌ای بین مکه و مدینه زمین گیر می‌شوند و از بین می‌روند سوم قتل نفس زکیه است که یک انسان بسیار پاکدامن و با تقوایی در مکه است گردن زده می‌شود او را به ظلم می‌کشند چهارم خروج یمانی است که از یمن خروج می‌کند و پرچم حقی را بلند می‌کند و پنجم سیهه‌ی آسمانی است که یک سیهه‌ای در شب 23‌ام ماه مبارک رمضان زده می‌شود از طرف جبرئیل که جزئیات‌اش را نمی‌گویم این 5 علائم حتمی است این‌ها که هنوز نیامده چطور بگوییم امشب به علاوه به ما گفته‌اند ظهور جمعه در زیارت روز جمعه سید بن طاووس نقل کرده ظهور در جمعه است چطور ما وسط هفته منتظر باشیم و در این چند روز بگوییم خبری نیست و نا امید باشیم این مسئله بسیار جدی است این روایات چطور با هم جمع می‌شود؟ جواب این است که یکی از اعتقادات مسلم شیعه که انصافا اگر کسی این مسئله‌ی اعتقادی به آن پی ببرد به عظمت مکتب اهل بیت پی می‌برد و آن مسئله‌ی بداء است بداء به طور خیلی خلاصه این است که دست خدا بسته نیست خدا مقدرات را عوض می‌کند «بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» (مائده/64) دست خدا که بسته نیست خدا مقدرات را عوض می‌کند کما این که شما نگاه کنید در دعاهایمان در تضرعات در توبه‌ها شب‌های قدر ما در دعاها این طور داریم که اللهمَّ ان کُنتَ کَتَبتَنِی عِندَکَ فِی اُمُّ الکِتَابِ شَقِیَّاً  ... فامحنی من الاشقیا فاکتبنی من السعدا خدایا اگر من در قضا قدر تو اگر در کتاب حتمی و لوح محفوظ تو جزء اشقیا هستم من را از این لیست محو بکن و جزء سعادت مندان بده این همان بداء است تغییر مقدرات‌ «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ»  (رعد/39) یک چیزی را محو می‌کند یک چیزی را اثبات می‌کند و به خاطر همین است که ما در روایت داریم کسی مقدر بوده عمر‌اش شصت سال باشد صله رحم می‌کند صدقه می‌دهد احسان می‌کند توسل می‌کند عمرش طولانی می‌شود این تغییر مقدرات است عمری که قرار بود شصت سال باشد اضافه می‌شود یک مرتبه عرض کردم مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی که به او وعده داده بودند ده روز دیگر از دنیا می‌روی در کربلا بودند جوان بودند با جمعی در باغی بودند فراموش کرده بود این وعده را سر آن ده روز که در آن باغ بود احساس دل درد بسیار شدید کرد که او را آوردند رو به قبله شد خود ایشان بعد‌ها می‌گفت مرحوم آیت الله اراکی شاگرد ایشان و آقازاده‌شان نقل می‌کرد گفت دیدم ملائکه را که به قبض روح آمدند توسل کردم به امام حسین چون فوق العاده ارادت داشت به امام حسین می‌گفت توسل کردم دیدم خود اباعبدالله تشریف‌ آوردند آن‌ها را رد کردند فرمودند ما عمر گرفتیم از خداوند به شما و ایشان گفت که تقاضایشان این بود که من مرگ را حق می‌دانم ولی کاری نکردم برای آخرت‌ام یک فرصتی برای من بگیرید که این فرصت را گرفتند و حوزه‌ی علمیه‌ی قم را تاسیس کرد که مرحوم آیت الله اراکی می‌گفت که حوزه‌ی علمیه‌ی قم هدیه‌ی امام حسین است از برکات عمر با برکت ایشان است. این تغییر مقدرات است.

شریعتی: مسئله‌ی بداء به چه کار‌مان می‌آید؟

حاج آقا عالی: مسئله‌ی بداء که دست خدا باز است و مقدرات را عوض می‌کند در علائم حتمی هم است علائم حتمی هم مشمول بداء می‌تواند بشود علائم حتمی که دست خدا را نمی‌بندد اگر مردم آمادگی‌هایی داشته باشند و مردم تشنه باشند و طالب منجی باشند و به مقام اضطرار برسند بدون این که آن علائم رخ دهد ظهور رخ می‌دهد این متن روایتی است معتبر و صحیح السند که در کتب غیبت لقمانی آمده مرحوم مجلسی هم در بحار آورده مرحوم شیخ حر عاملی هم در اثبات الهدات آمده یکی از اصحاب خوب امام جواد علیه السلام به نام داود بن قاسم جعفری می‌گوید در خدمت امام جواد حرف از سفیانی و علائم حتمی شد و من سوال کردم آیا خدا در علائم حتمی هم بداء دارد؟ مقدرات را عوض می‌کند؟ امام جواد فرمودند بله آن را هم می‌تواند بعد یک سوال خیلی دقیقی کرد این شاگرد امام جواد گفت خب اگر این طوری است اصل ظهور امام زمان هم ممکن است که مشمول بداء شود و حضرت دیگر تشریف نیاورند مقدرات او را هم عوض بکند امام جواد یک جواب بسیار قوی دادند که غیر از معصوم نمی‌تواند این جواب را بدهد فرمودند که ظهور از وعده‌های خداست‌ «إِنَّ اللّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (آل عمران/9) خدا خلف وعده نمی‌کند اما علائم که جزء وعده‌ها نیست بله به روال طبیعی و معمولی علائم رخ می‌دهد اما اگر مردم تغییری در خودشان ایجاد بکنند آن تشنگی پیدا شود می‌تواند بدون آن علائم هم ظهور رخ بدهد در علائم حتمی این چنین است تا چه رسد به مسئله‌ی جمعه که روز جمعه جزء علائم حتمی هم نیست پس هر زمان می‌شود این انتظار را داشت.

شریعتی: خیلی ممنون به قرار روزانه‌مان می‌رسیم به برکت همین آیات نورانی ان شاء الله خداوند متعال ظهور حضرت را نزدیک و نزدیک تر بکند آیات 31‌ام تا 37‌ام سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود صفحه‌ی 239 قرار امروز سمت خدایی هاست زندگی‌تان منور به نور قرآن باشد به برکت بر صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّـهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ ﴿٣١﴾ قَالَتْ فَذَلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُونًا مِّنَ الصَّاغِرِینَ ﴿٣٢﴾ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ ﴿٣٣﴾ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿٣٤﴾ ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآیَاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِینٍ ﴿٣٥﴾ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٣٦﴾ قَالَ لَا یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَن یَأْتِیَکُمَا ذَلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا یُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ ﴿٣٧﴾

ترجمه:

پس هنگامی که بانوی کاخ گفتارِ مکرآمیز آنان را شنید [برای آنکه به آنان ثابت کند که در این رابطه، سخنی نابجا دارند] به مهمانی دعوتشان کرد، و برای آنان تکیه گاه آماده نمود و به هر یک از آنان [برای خوردن میوه] کاردی داد و به یوسف گفت: به مجلس آنان در آی. هنگامی که او را دیدند به حقیقت در نظرشان بزرگ [و بسیار زیبا] یافتند و [از شدت شگفتی و حیرت به جای میوه] دست هایشان را بریدند و گفتند: حاشا که این بشر باشد! او جز فرشته ای بزرگوار نیست. (۳۱) بانوی کاخ گفت: این همان کسی است که مرا درباره عشق او سرزنش کردید. به راستی من از او خواستار کام جویی شدم، ولی او در برابر خواست من به شدت خودداری کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند یقیناً خوار و حقیر به زندان خواهد رفت. (۳۲) یوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از عملی که مرا به آن می خوانند، و اگر نیرنگشان را از من نگردانی به آنان رغبت می کنم و از نادانان می شوم. (۳۳) پس پروردگارش خواسته اش را اجابت کرد و نیرنگ زنان را از او بگردانید؛ زیرا خدا شنوا و داناست. (۳۴) آن گاه آنان پس از آنکه نشانه ها [یِ پاکی و پاکدامنی یوسف] را دیده بودند، عزمشان بر این جزم شد که تا مدتی او را به زندان اندازند. (۳۵) و دو غلام [پادشاه مصر] با یوسف به زندان افتادند. یکی از آن دو نفر گفت: من پی در پی خواب می بینم که [برای] شراب، [انگور] می فشارم، و دیگری گفت: من خواب می بینم که بر سر خود نان حمل می کنم [و] پرندگان از آن می خورند، از تعبیر آن ما را خبر ده؛ زیرا ما تو را از نیکوکاران می دانیم. (۳۶) گفت: هیچ جیره غذایی برای شما نمی آید مگر آنکه من شما را پیش از آمدنش از تعبیر آن خواب آگاه می کنم، این از حقایقی است که خدا به من آموخته است؛ زیرا من آیین مردمی را که به خدا ایمان ندارند و به سرای آخرت کافرند، رها کرده ام. (۳۷)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: خیلی خوشحالیم که با سمت خدا همراه شما هستیم خیلی فرصت نداریم تا پایان ما خدمت حاج آقای عالی هستیم ظاهرا حاج آقا می‌خواهند تفسیر سوره‌ی مبارکه را بگویند.

حاج آقا عالی: همان طور که فرمودید امروز روز مباهله است من یک اشاره‌ای نه به عنوان تفسیر به این آیه داشته باشم و فضیلت امروز که واقعا به یک معنا غدیری است برای خودش و روز عید است برای شیعه کما این که عید اهل بیت بوده اولا خود مباهله یعنی این که دو گروه یا دو نفر هم دیگر را نفرین بکنند در جایی که استدلال و بحث‌های عقلی و دلیل آوردن جواب ندهد آن جا دیگر بنا بر این است که فرض کنید اگر با هم دیگر نفرین بکنند که هر کس که دروغ می‌گوید و باطل است هلاک خدا نفرین و لعنت خدا بر او باد این معنای مباهله است اصطلاحا و قضیه‌اش هم این بوده که نصارای نجران که یک منطقه‌ای در جنوب عربستان بوده تقریبا هم مرز با یمن که مسیحی نشین بوده از قدیم و یکی از قطب‌های مسیحیت بوده از قدیم الایام وقتی پیغمبر اکرم این دین را اعلام کردند و مبعوث شدند و دعوت کردند در سال نهم هجری نامه‌ای نوشتند به مسیحی‌های نجران که آن‌ها را هم چون پیغمبر حکومت تشکیل داده بود در مدینه آن‌ها را هم دعوت کردند به اسلام و از آن‌ها هم درخواست کردند که بپذیرید یا اگر نه باید جزیه بدهید و اگر هیچ کدام نشد مالیات هم نخواهید بدهید اسلام‌ را هم نپذیرید بنایشان بر این بود که در غیر این صورت چون این‌ها مانع مردم هستند از پذیرش دعوت حق با آن‌ها برخورد بکند پیغمبر. مسیحی‌های نجران آمدند به مدینه خدمت پیغمبر اکرم هزار و خورده‌ای کیلومتر راه را آمدند و استدلال پیغمبر را شنیدند و نهایتا به مباهله کشیده شد و این آیه آمد و این دستور را خداوند داد که «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ» اگر کسی بعد از این با تو در رابطه‌ی حق محاجه و جدل بکند بگو «تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» بگو شما بروید خویشان و خوبان‌تان را بیاورید فرزندان‌تان را بیاورید زنان‌تان را بیاورید و جان خودتان را و عزیزان خودتان را بیاورید ما هم عزیزان خودمان را فرزندان‌مان را زنان‌مان را و جان خودمان را می‌آوریم یعنی آن کسی که مثل خود ما است و الا جان خودش که هست یک کسی که مثل جان خودم است را می‌آورم شما هم بیاورید که معلوم شود که پای این درخواست هلاکت این قدر حق هستید که عزیزان‌تان را بیاورید این قدر بر حق هستید که نزدیک ترین عزیزان‌تان را بیاورید 24‌ام ذی الحجه شد مثل هم چنین روزی در یک جایی بیرون مدینه الآن دیگر داخل شهر مدینه افتاده جمع شدند پیغمبر اکرم را دیدند که آمد من این جمله‌ی مفسر بزرگ اهل سنت زمخشری را چون این قضیه‌ای که می‌گویم هیچ مخالفی ندارد شیعه و سنی عین این مطلب را نقل کرده‌اند زمخشری در تفسیر کشاف این طور می‌گوید رسول الله در حالی که حسین را در آغوش داشت چون کوچک بود دست حسن را هم در دست گرفته بود فاطمه پشت سر پیغمبر بود و علی هم پشت سر فاطمه بود و پیغمبر فرمود من وقتی دعا کردم شما آمین بگویید یعنی این‌ها باید باشند که دعای پیغمبر ضمیمه شود به آمین این‌ها تا اثر بکند اسقف نجران که بزرگ کشیش‌ها و علمای نصارا و مسیحی‌ها بود گفت من چهره‌هایی را دارم می‌بینم که اگر خدا بخواهد کوه‌ها را به واسطه‌ی این‌ها جا به جا بکند می‌کند با این‌ها مباهله نکنید هلاک می‌شوید دیگر تا قیامت مسیحی روی زمین نمی‌ماند مباهله هم نکردند آمدند مصالحه با پیغمبر کردند قرار شد مالیات بدهند هر ساله. این را زمخشری از مفسرین بزرگ اهل سنت نقل کرده و در آخر ببینید امروز چه روزی است دوستان اهل بیت همه‌ی بینندگان محترم توجه داشته باشند زمخشری می‌گوید در این‌ قضیه در این حدیث مباهله دلیلی است که قوی تر از آن دلیلی بر فضیلت اصحاب کساء نیست اگر در این آیه آمده که خداوند متعال گفته پیغمبر فرمود که ما فرزندان‌مان را می‌آوریم حسن و حسین را آورد زنان‌مان را می‌آوریم یک نفر را فقط آورد فقط فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها جان خودمان را می‌آوریم و امیرالمومنین را آورد و احدی غیر از این نقل کرده ایشان می‌گوید بالاترین فضلت و قوی ترین دلیل است بر فضیلت کسا یعنی امیرالمومنین که جان پیغمبر است جزء مسئله‌ی نبوت همه‌ی خصوصیت پیغمبر را داشت اگر پیغمبر افضل از تمام انبیاء حتی اولوالعظم هم است اگر افضل از تمام مردم و لایق ولایت بر همه است امیرالمومنین هم است بنابراین در این آیه رد خور ندارد این آیه بالاترین فضیلت را به گفته‌ی ایشان و مفسرین دیگر بر اهل بیت اثبات می‌کند ان شاء الله قدر امروز را که اعمالی هم دارد بدانیم دوستان به مفاتیح رجوع کنند.

شریعتی: حاج آقای عالی امروز یک ارمغانی آوردند دوستانی که اهل مطالعه هستند مباحثی که تا به حال در مورد یادی از امام عصر علیه السلام در خدمت شما بودیم کتاب شده دوستان می‌توانند مراجعه بکنند کتاب را تهیه بکنند کتاب بسیار خوب و روانی است مجموعه‌ی مباحث برنامه‌ی سمت خدا با عنوان مسئله‌ی مهدویت ویژگی‌‌های امام عصر است نوشته‌ی حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای عالی است خسته نباشید به شما می‌گوییم.

حاج آقا عالی: من هم ممنون هستم از شما زحمات سوال‌ها و آقای رکنی عزیز که به یک معنا ایشان هم خیلی زحمت کشیدند و همه‌ی دوستان دیگری که تشریف دارند خدا به همه‌تان جزا بدهد.

شریعتی: یک خبری هم به دوستان خوب می‌دهم امروز متاسفانه باید بگویم آخرین جلسه‌ای است که خدمت حاج آقای عالی هستیم به دلیل مشغله‌های فراوانی که داشتند ایشان خیلی مدت‌ها قبل باید خداحافظی می‌کردند اما خیلی لطف کردند به خاطر سفرهای تبلیغی متعددی که دارند و منبرهایی که در ماه محرم و صفر قول دادند من ناراحت هستم از هفته‌ی دیگر خدمت حاج آقای عالی نیستم در این مدت با مباحث شما با خود حضرت عالی انس گرفتیم روزهای خوبی بود روزهای یک شنبه‌ی ما در این مدت ما خدمت شما هستیم و نکات شما را می‌شنویم.

حاج آقا عالی: برای ما هم اولا توفیقی بود یک مدتی که در خدمت همه‌ی دوستان بودیم و من همان طور که تشکر کردم مجددا تشکر می‌کنم دوستانی که خیلی زحمت کشیدند با این که تصویری از آن‌ها نیست چیزی از آن‌ها نیست ما یاد از آن‌ها می‌کنیم همه‌ی دوستان دست اندرکار عوامل برنامه خصوصا‌ آقای رکنی عزیز که عمر گذاشتند برای این برنامه من امیدوارم اگر توفیقی باشد بحث هنوز تمام نشده ما هنوز وظایف فردی را بیان کردیم بعد از ویژگی‌های امام عصر علیه السلام وظایف فردی را بیان کردیم هنوز وظایف اجتماعی و جامعه‌ی منتظر را خصوصیت‌اش را نگفتیم اگر توفیقی بود یک فرصت دیگری ان شاء الله بتوانیم خدمت دوستان باشیم.

شریعتی: من یک تشکر ویژه می‌کنم هم از طرف خودم هم از طرف بیننده‌ها به خاطر وقتی که گذاشتید با مشغله‌های فراوان تشریف آوردید با مطالعه مباحث را ارائه کردید از طرف جناب آقای زین العابدینی جناب آقای تورنگ مدیر محترم شبکه‌ی سیما و مدیر محترم گروه معارف از شما تشکر می‌کنم از همه‌ی دست اندر کاران و بچه‌های سمت خدا صمیمانه سپاسگزارم هر کجا هستید موفق و موید باشید من این قول را می‌گیرم که به زودی در سمت خدا شما را ببینیم.

شریعتی: ان شاء الله از هفته‌ای آینده خدمت حاج آقای رنجبر خواهیم بود. حاج آقای عالی دعا بکنند.

حاج آقا عالی: دعای ما اولا و آخرا اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا خیر من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و اجعلنا من المستشهدین بین یدیه باشد خدا به ما توفیق یاری حضرت و در رکاب او به شهادت رسیدن را عنایت بفرماید.

شریعتی: ما دل‌مان به شما تنگ می‌شود ان شاء الله زود شما را ببینیم می‌دانم که خیلی‌ها این مدت با حاج آقای عالی مانوس شدند پیام‌های خیلی خوبی داشتیم روزهای یک شنبه یکی از روزهای پر مخاطب ما بود. فردا ان شاء الله با حضور حاج آقای فرحزاد خدمت شما خواهیم رسید و بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

..............................................................................

برای خرید کتابهای سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

..............................................................................

کتاب: سرنوشت انسان جلد 4 (صراط و شفاعت)

کد کالا9
دسته‌بندیمذهبی
زندگی پس از مرگ، صراط مستقیم، شفاعت
مسعود عالی
مترجم
عطش
رقعی
1392
0
شومیز
تعداد صفحات270

توضیحات:

این کتاب پیرامون صراط و شفاعت از سلسله مباحث برنامه سمت خدا توسط استاد مسعود عالی می باشد.

درباره مولف:

حجت الاسلام و المسلمین مسعود عالی

تاریخ تولد :1342 – تهران

تحصیلات : خارج فقه و اصول ، کارشناسی جامعه شناسی

اساتید برجسته : حضرات آیات شیخ جواد تبریزی ، مکارم شیرازی ، بهجت ، مصلحی اراکی

.........................................................................

برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید.

.........................................................................

کتاب: وعده های الهی به صابران

کد کالا14
دسته‌بندیمذهبی
صبر بر مصیبت، صبر بر بیماری، صبر بر گناه
سید حسین حسینی قمی
مترجم
عطش
رقعی
1392
0
شومیز
تعداد صفحات328

توضیحات:

این کتاب مجموعه مباحث حجت الاسلام حسینی قمی دربرنامه سمت خدامی باشد که به رشته تحریر درآمده است.

نویسنده :حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی

...........................................................................

جهت خرید کتاب اینجا کلیک نمایید.

...........................................................................

برنامه سمت خدا

93-11-04-حجت الاسلام والمسلمین میر باقری- (تفسیر سوره های قریش )

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: تفسیر سوره­های قریش

کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین میرباقری

تاریخ پخش 93/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


چه روزهاست که یک به یک غروب شد نیامدی * * * چه بغض‌ها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن تبر به دوش بت شکن * * * خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه * * * برای دل ولی چه خوب شد که نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام * * * دوباره صبح ظهر نه غروب شد نیامدی

شریعتی: اللهم عجل لولیک الفرج سلام می‌گویم به همه‌ی شما خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید آرزو می‌کنم در این روزهای سرد زمستان دل تان بهاری و گرم باشد و منور به نور نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم. در محضر استاد عزیز حاج آقای میرباقری هستیم. سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

حاج آقا میرباقری: سلام علیکم و رحمة الله خدمت شما و همه‌ی همکاران و بینندگان محترم عرض سلام و ادب و احترام دارم برای همه آرزوی توفیق می‌کنم.

شریعتی: سلامت باشید. در جلسات گذشته از نکات لطیف سوره‌ی مبارکه‌ی فیل و سوره‌ی مبارکه‌ی قریش برای ما گفته اند برای آگاهی از مطالبی که در جلسات گذشته فرمودند به سایت ما مراجعه کنید فایل‌های صوتی و متنی آن جا است و قابل دریافت است samtekhoda3.ir از پیوستگی معنایی این دو سوره برای ما گفتید و این نکته‌ای که «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» (قریش/3) به صورت خیلی فشرده در موردش صحبت کردید یک مختصری از بحث هفته‌ی گذشته بفرمایید و بحث را ادامه دهیم.

حاج آقا میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم : بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک به طور اختصار عرض کردیم که این دو سوره یکی از احکام فقهی که بر آن مترتب است این است که مشهور فقهای امامیه و شیعه رایشان بر این است که در نماز واجب این دو سوره باید با هم تلاوت شوند اگر این سوره‌ها را می‌خوانیم بعد از حمد باید سوره‌ی فیل و قریش با هم دیگر تلاوت شوند و همین الهامی شده برای بعضی از مفسرین که یک پیوست معنایی بین این دو سوره برقرار کنند و فرمودند که مضمون این دو سوره به هم پیوسته است و یک حقیقت را بیان می‌کند. یک بار بنا شد که اجمالا این دو سوره را جدا ترجمه کنیم و یک بار هم نظر مفسرین که این دو سوره را به هم پیوسته می‌بینند عرض کنیم. برمی‌گردیم این نظر دوم را هم مورد بررسی قرار می‌دهیم. سوره‌ی فیل و ایلاف را از نو یک نگاهی می‌کنیم ببینیم می‌شود پیوست معنایی برقرار کرد یا نه. نکته‌ی اول این بود که «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ»در این سوره سوال از کیفیت فعل خداست که خدای متعال فعلش چگونه انجام گرفته با اصحاب فیل همراهان لشکر ابرهه‌ای که همراه با فیل و آرایش نظامی مقتدرانه‌ای آمده بودند برای ویران کردن کعبه. کلید فهم این سوره من گمان می‌کنم توجه به این جمله‌ی اول است «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ» دیدی پروردگار تو با اصحاب فیل چه کرد؟ پیداست همه‌ی فعل خدا برخوردی که با اصحاب فیل کرده هول نبی اکرم و پرورش نبی اکرم است برای این که این شخصیت به هدف خودشان برسند آن هدف الهی که معین شده و آن هدف به انجام برسد خدای متعال برخورد قهرآمیزی با اصحاب فیل کرده چه کرده با آن ها؟ «أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ» دیدی خدای متعال کید آن‌ها را در تذلیل قرار داد که کید آن‌ها گم شد در درون تدبیر خدای متعال «وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ» پرنده‌هایی را دسته دسته برای آن‌ها فرستاد و با این پرنده‌ها اصحاب و لشکر آن‌ها را از پای در آورد. ابزار و سلاح آن‌ها هم «تَرْمِیهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّیلٍ» سنگ ریزه‌هایی بود که بر سر آن‌ها می‌انداختند و بعد هم «فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَّأْکُولٍ» مثل برگ‌های موریانه خورده که زیر دست و پا ماندند و خورد شدند قرار داد. اصل این برخورد کیف فعل خدای متعال این طور است که یک برخورد را می‌توانست از طریق اسباب طبیعی این کید را از بین ببرد زلزله‌ای سیلی طوفانی بیماری فراگیری بیاید ولی خدای متعال این کار را کرده یک لشکر را به شکل کاملا آشکار لشکر نظامی مقتدر را با پرندگان و ریز ترین ابزارها هدف قرار داده و آن‌ها را خورد کرده در واقع یک درگیری کاملا آشکار هیچ پنهان هم نیست مخفی نکرده این درگیری را خدای متعال. سوال این بود که حالا این کیدی که آن‌ها داشتند چه بود؟ یک احتمال این است که آن‌ها دنبال این بودند که کعبه را منتقل کنند به سرزمین دیگری آن جا شود کانون عبادت وقتی برخوردی از سوی برخی مسلمان‌ها شد آن‌ها موضع گیری کردند آمدند کعبه را ویران کنند یعنی کید آن‌ها ویران کردن کعبه خلاصه می‌شود اشکال ندارد این هم تعبیر غلطی نیست اشکالی ندارد بگوییم خدای متعال می‌خواست پیامبر را بیاورد این کعبه خانه‌ای است که خدا برای پیامبر قرار داده مسخر پیامبر است یکی از ابزار دست نبی اکرم این خانه است «جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ» اول بیت وضع للناس خدای متعال خانه‌ی کعبه را برای همه‌ی مردم قرار داده اولین خانه‌ای است که خدای متعال برای پرستش و عبادت قرار داده روایات متعددی هم داریم از زمان حضرت آدم معبد و قبله بوده انبیا و اقوام آن‌ها می‌آمدند در بعضی روایات دارد جن و امثال آن‌ها و ملائکه می‌آیند یک خانه‌ای بوده که معبد بوده این خانه‌ای که خدا برای مردم قرار داده معبد مردم است مردم از این طریق به خدای متعال نزدیک می‌شوند این خانه را خدای متعال مسخر پیامبر اکرم قرار داده پیامبر به وسیله‌ی این خانه یک عده از اهداف خودشان را پیش می‌برند و قلوب را حول این محور جمع می‌کنند پس اشکال ندارد بگوییم خدای متعال بر محور پرورش نبی اکرم توطئه‌ای که علیه بیت اتفاق افتاده این توطئه را خنثی کرد آن هم با یک درگیری واضح و روشن و نگذاشت این بیتی که خدا برای پیامبر قرار داده به وسیله‌ی بیت بخواهد تصرفی بکند قلوب را جمع بکند ائتلافی بکند عبودیتی ایجاد بکند مردم را به رب البیت دعوت کند نگذاشت این بیت از بین برود حفظ کرد تا به وسیله‌ی این تدبیر خدای متعال در مورد نبی اکرم به انجام برسد. بعضی گفته اند قرائن تاریخی آورده اند من چون محقق تاریخ نیستم اظهار نظر تاریخی نمی‌کنم قرائن تاریخی آورده اند که از محققین تاریخ که این کید یک کید بسیار گسترده تری بوده یعنی قیصر روم و قیاصره‌ی روم و کسراهای ایران نقشه‌ی بزرگ تری را نسبت به نبی اکرم و ظهور نبی اکرم داشتند چون می‌دانستند پیامبری از دل این قوم ظهور پیدا می‌کند همین قومی که در جزیره العرب هستند و نسل حضرت اسماعیل هستند با آن‌ها برخوردهای فراوانی می‌کردند آن‌ها را نمی‌گذاشتند بیایند در سرزمین‌های حاصلخیز عراق و جاهای دیگر شام آن‌ها را کوچ می‌دادند قرائنی را ذکر کردند. آن‌ها می‌دانستند یک دینی از این جا ظهور پیدا می‌کند از جزیره العرب از بین این جمعیت و این جمعیت غالب می‌شوند بر آن‌ها و طبیعتا نگران بودند سعی می‌کردند بسترهای ظهور فرهنگ و دین و غلبه‌ی آن را از بین ببرند لذا سعی می‌کردند نگذارند دارای تمدن فرهنگی شوند چون خیال می‌کردند این تمدن و فرهنگ بستر ظهور دین و غلبه است خیال می‌کردند اگر این اجتماع از بین برود این حقیقت نمی‌تواند ظهور پیدا کند جلوی کوچ و هجرت هایشان را به سرزمین‌های حاصلخیز عراق و شام و امثال را می‌گرفتند در تاریخ نقل شده به خصوص عربی که از نسل حضرت اسماعیل بودند که این پیامبر از دل این‌ها بیرون می‌آمد که آیاتش را در جلسه‌ی قبل خواندیم ابراهیم خلیل هم از روز اولی که حضرت اسماعیل را می‌برند کنار کعبه حرفشان این است که «رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلاَةَ» (ابراهیم/36) بخشی از ذریه‌ی خودم را که نسل حضرت اسماعیل است می‌برم کنار خانه‌ی کعبه که آن موقع خراب هم شده بود برای این که یاد تو را به پا دارند و اقامه‌ی صلوه شود خدایا قلوب مردم «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» (ابراهیم/37) قلوب پاره‌ای از مردم را متوجه آن‌ها کن «وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ» (ابراهیم/37) ‌در سرزمینی که کویر است ثمرات کار دیگران را روزی آن‌ها قرار بده این ظاهر آیه است پس همین طور که حضرت ابراهیم یک طرح بزرگی داشتند در آیات مبارکه‌ی سوره‌ی بقره آمده که وقتی بیت را اقامه کردند آن جا دعای حضرت ابراهیم این است که خدایا من این جمعیت را می‌آورم نسل من را مسلم قرار بده «وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ» (بقره/129) پیغمبری از خودشان در بین خودشان مبعوث کن کاملا حضرت چشم انداز تاریخی دارند بنابراین دشمن هم توجه به این هدف دارد و می‌خواهد کور کند از طریق این که متفرق کند حتی بعضی از محققین تاریخ فرمودند اشاعه‌ی بت پرستی در بین عرب جزیره العرب که در مکه بودند این که آن جا مرکز بت‌ها شود تدبیر قیاصره‌ی روم و امثال این‌ها بود قرائنی آوردند من چون محقق در تاریخ نیستم به آن قرائن تاریخی خیلی تکیه نمی‌کنم. برای این که جلوی اشاعه‌ی ظهور این پیامبر و تحقق این فرهنگ را بگیرند البته ممکن است آن‌ها تعبیر به پیامبری نمی‌کردند ولی می‌دانستند یک اتفاقی می‌افتد برای این که جلویش را بگیرند این جمعیت را متفرق و متشتت کردند و حتی فرهنگ را به گونه‌ای تغییر دادند که بت پرستی در آن جا اشاعه شد. بت‌ها را می‌آوردند در کعبه صریحا بت‌ها را عبادت می‌کردند به حدی دچار تفرق و تشتت شدند نه فقط رابطه‌های قومی شان به هم خورده حتی رابطه‌ی عشیره ایشان درون یک خانواده دخترهای خودشان را زنده به گور می‌کردند چنین پستی فرهنگی اتفاق افتاده خدای متعال می‌فرماید کار را ما برعکس کردیم قصه این است که ما سرکوب کردیم لشکر فیل را به عنوان یک توطئه‌ی بزرگ بخشی از یک طرح بزرگ و بعد ائتلاف ایجاد کردیم بین قریش و تازه این آغاز یک راه عظیم است که «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» این ائتلافی که ایجاد کردیم حول بیت ایجاد کردیم باید برای این که هدف ادامه پیدا بکند «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» حالا یک تکه‌ای را من از نهج البلاغه خطبه‌ی قاصره حضرت علی می‌خوانم مهم ترین شاهدی است که به آن تکیه کرده اند برای این که این توطئه توطئه‌ی عظیم بوده خطبه‌ی قاصره از شاید عمیق ترین خطبه‌ها است بعد از خطب توحیدی خیلی عجیب است این هم یک نوع خطبه‌ی توحیدی است که از توحید شروع می‌کنند به ولایت نبی اکرم و اهل بیت ایشان ماجرا را ختم می‌کنند در این خطبه حضرت اجمالا معنی توحید و موحد بودن را توضیح می‌دهند می‌فرمایند خدای متعال کبریا و عزت را قرق گاه خودش قرار داده و احدی حق ندارد به این قرق گاه نزدیک شود و اگر کسی در عزت و کبریا با خدای متعال درگیر شود «جَعَلَ اَللَّعْنَه عَلَى مَنْ نَازَعَهُ فِیهِمَا» بعد می‌فرماید خدای متعال ملائکه را به همین امتحان کرد وقتی آدم را از گل خلق کرد فرمود «إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ، فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ» (ص/72-71) آن‌ها را امتحان کرد به تواضع در مقابل کبریای خودش تذلل در مقابل عزت خودش و ملائکه از امتحان بیرون آمدند شیطان دچار عصبیت شد و استکبار علی الله کرد سجده نکرد و بنای درگیری و منازعه با خلیفه‌ی خدا را گذاشت بعد حضرت می‌فرمایند بیماری استکبار و تکبری که در آن است بیماری مسری است مواظب باشید شما را مبتلا نکند مثال‌هایی می‌زنند می‌فرمایند دو برادری که فرزندان حضرت آدم بودند هابیل و قابل یکی را مبتلا به حسد و کید کرد شراره‌های غضب را در او برافروخت و آن را درگیر کرد تا آن جا که برادر را کشت و پشیمان شد می‌فرماید شما هم در چنین شرایطی قرار دارید مواظب باشید البته نقل کرده اند شرایط این خطبه بعد از این که از جنگ نهروان برگشتند کار تمام شد دوباره می‌خواستند دعوت بکنند آماده سازی بکنند جمعیت را برای این که کار لشکر شام را این بار تمام بکنند یک درگیری مجددی با شام پیش روی حضرت بود این خطبه را آن موقع خواندند بعد حضرت توضیح می‌دهند مواظب باشید مبتلا نشوید تا می‌رسد به این جا که حضرت توضیح می‌دهند شما اگر مبتلا به استکبار شدید اسیر سران استکبار و فتنه می‌شوید و گرفتار می‌شود و ذیل آن حضرت یک توضیحی را بیان می‌کنند این توضیح را من فرازهایی از خطبه را می‌خوانم ترجمه‌ی دقیق هم نمی‌خوانم به ترجمه‌ی آقای دشتی اکتفا می‌کنم البته ترجمه‌ی این فرازها بسیار دقیق تر از این مقدار است حضرت می‌فرمایند که فَاعْتَبِرُوا بِحَالِ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ وَ بَنِی إِسْحَاقَ وَ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَیهِ السّلام اعتبار بگیرید و معتبر بشوید عبرت بگیرید از حال فرزندان اسماعیل و اسحال و بنی اسرائیل. اسماعیل و اسحاق دو برادر هستند هر دو فرزند حضرت ابراهیم اند که حضرت اسماعیل را حضرت آوردند در کنار کعبه و نبی اکرم هم از نسل ایشان به دنیا آمدند اسحاق برادر دیگر است اسرائیل جناب یعقوب فرزند حضرت اسحاق هستند می‌فرماید عبرت بگیرید فَمَا أَشَدَّ اعْتِدَالَ الْأَحْوَالِ این هماهنگی حالات بسیار شدید است دقیقا همان حالت‌ها است که دیده می‌شود وَ أَقْرَبَ اشْتِبَاهَ الْأَمْثَالِ مشابهت امثال خیلی نزدیک است بنابراین داستان یک داستان است و می‌توانید عبرت بگیرید از آن داستان بعد حضرت آن داستان را توضیح می‌دهند دو حال را با هم مقایسه می‌کنند یکی حال تشتت و تفرق دوم حال وحدت حول نبی اکرم را می‌فرمایند تَامَلُوا اَمرَهُم فِی حالِ تَشَتُّتِهِم وَ تَفرِقِهِم در حال آن‌ها تامل کنید در آن موقع که متشتت و متفرق بودند لَیَالِیَ کَانَتِ اَلْأَکَاسِرَةُ وَ اَلْقَیَاصِرَةُ أَرْبَاباً لَهُمْ  دوران‌ها و شب‌های تاریکی که کسری‌ها و قیصر‌ها ارباب آن‌ها بودند و بر آن‌ها حکم می‌راندند یَحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِیفِ اَلْآفَاقِ وَ بَحْرِ اَلْعِرَاقِ وَ خُضْرَةِ اَلدُّنْیَا بحث ولد اسماعیل است آن‌ها را از سرزمین‌های گسترده و دریای عراق و فرات و دجله و سرزمین‌های سرسبز آن‌ها را کوچ می‌دادند إِلَى مَنَابِتِ اَلشِّیحِ وَ مَهَافِی اَلرِّیحِ آن‌ها را به سرزمین‌هایی که محل رویش خارها و گردبادهاست و وَ نَکَدِ اَلْمَعَاشِ سرزمینی که در آن معاش و زندگی کردن بسیار دشوار است فَتَرَکُوهُمْ ‌این‌ها را از سرزمین‌های حاصل خیز کوچ دادند به سرزمین‌های این شکلی که شاید مقصود سرزمین حجاز باشد فَتَرَکُوهُمْ عَالَةً مَسَاکِینَ آن‌ها را آلت یعنی سربار دیگران و مسکین و فقیر و زمین گیر کردند می‌خواستند خودشان دستان به دهانشان نرسد به حسب ظاهر. إِخْوَانَ دَبَرٍ وَ وَبَرٍ از آن سرزمین آوردند در سرزمینی که به دنبال شتر‌ها حرکت می‌کردند و همه‌ی سرمایه شان همین بود أَذَلَّ اَلْأُمَمِ دَاراً خانه هایشان خارترین خانه‌ها است وَ أَجْدَبَهُمْ قَرَاراً سرزمینی که خشک ترین آن‌ها بود و بی حاصل ترین سرزمین‌ها لاَ یَأْوُونَ إِلَى جَنَاحِ دَعْوَةٍ یَعْتَصِمُونَ بِهَا  هیچ پناهگاه فرهنگی نداشتند یک دعوتی باشد آن‌ها را فرابخواند پناه ببرند تکیه بکنند هیچ پیغمبری نبود هیچ دعوت حقی در بین آن‌ها نبود وَ لاَ إِلَى ظِلِّ أُلْفَةٍ یَعْتَمِدُونَ عَلَى عِزِّهَا  هیچ سایه‌ی الفتی نبود که تکیه به آن الفت به عزت برسند محور الفتی نداشتند که به الفت و عزت برسند فَالْأَحْوَالُ مُضْطَرِبَةٌ وَ اَلْأَیْدِی مُخْتَلِفَةٌ حالاتشان بی ثبات دست‌ها درگیر کثرت‌ها جمعیت‌ها متفرق وَ اَلْکَثْرَةُ مُتَفَرِّقَةٌ فِی بَلاَءِ أَزْلٍ در یک رنج مستمر و وَ أَطْبَاقِ جَهْلٍ  جهل فراگیر مِنْ بَنَاتٍ مَوْءُودَةٍ دختران گور به گور شده و بت‌های پرستیده شده ‌و وَ أَصْنَامٍ مَعْبُودَةٍ وَ أَرْحَامٍ مَقْطُوعَةٍ ‌رشته‌های رحمی که بریده شده و قطع شده و ‌رشته‌های رحمی که بریده شده و قطع شده و وَ غَارَاتٍ مَشْنُونَةٍ  جنگ‌های پیاپی و مستمر این فضای جزیره العرب بود این‌ها فرزندان اسماعیل اند به دست کسراهای ایران و قیصر‌های روم مبتلا به این وضعیت شدند این در نهج البلاغه است یعنی وضعیت جزیره العرب و وضعیت فرزندان اسماعیل در جزیره العرب که بخشی از بیان حضرت است که بت پرستی و قطع رحم و غارت‌های پیاپی و تشتت و تفرق و اضطراب تحول حال مستمر این محصول حاکمان ایران و روم است چرا این کار را کرده بودند؟ عرض کردم بعضی محققین این را گفتند به خاطر این بوده که از قرائن تاریخی هم استفاده کرده اند که این‌ها می‌دانستند از بین این جمعیت پیغمبری مبعوث می‌شود و این پیامبر فرهنگ جدیدی می‌آورد که غلبه بر فرهنگ ایران و روم می‌کند.

شریعتی: حالا چرا باید از این جمعیت متفرق پیامبری بیاید؟

حاج آقا میرباقری: خدای متعال از دل این جمعیت متفرق و متشتت «وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْف» از دل خوف امنیت ایجاد کرده حضرت بعد مقایسه می‌کنند فَانْظُرُوا إِلَی مَوَاقِعِ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْهِمْ  می‌فرمایند عبرت بگیرید این دو حال را با هم مقایسه کنید مواظب باشید مبتلا به حالت اول نشوید اگر در مقابل دین خدا ولی خدا آن چیزی که عامل ائتلاف و قدرت است ایستادید حتما اسیر دست ارباب روم و ایران و امثال این قدرت‌ها خواهید شد حالا آن موقع آن‌ها بودند سرنوشت می‌شود همین خدای متعال چطور از دل این جمعیت این قدرت و غلبه را ایجاد کرد؟ عناصر غلبه را حضرت توضیح می‌دهند فَانْظُرُوا إِلَی مَوَاقِعِ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْهِمْ  نگاه کنید به جایگاه‌هایی که نعمت الهی که بر این‌ها نازل کرد حِینَ بَعَثَ إِلَیْهِمْ رَسُولاً این تحول از بعثت رسول آغاز می‌شود خدای متعال یک شخصی را می‌فرستد این شخص ظرفیت دارد می‌تواند مرده‌ها را زنده کند متشتت‌ها را مجتمع بکند این جاهل‌ها را عالم بکند قطع رحم کننده‌ها را به ائتلاف و الفت برساند پس اصل از بعثت رسول است «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً» (آل عمران/164) این پیغمبر است که مبدا حیات مجدد از دل این مرده‌ها بیرون می‌آورد. از دل آدم‌های متفرق ائتلاف ایجاد می‌کند از دل شکست خورده‌ها پیروزی رقم می‌زند این کار پیغمبر است فَعَقَدَ بِمِلَّتِهِ طَاعَتَهُمْ  گره زد طاعت آن‌ها را آن‌ها طاعت می‌کردند این طاعت قیاصره و کسری‌ها گره خورد به طاقت پیغمبر این‌ها گرد این پیامبر جمع شدند طاعت این پیامبر می‌کردند وَ جَمَعَ عَلَى دَعْوَتِهِ أُلْفَتَهُمْ الفتی بین پیامبر بر مبنای دعوت اش ایجاد کرد حضرت داعی الی الله بود «داعِیاً إِلَی اللهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً» (احزاب/47) پس حول این دعوت که د عوت به پرستش خداست موتلف کرد حول دعوت الی الله موتلف شد داعیان دیگری هم هستند ملت‌ها را حول دعوت‌های دیگری حول آله دیگری جمع می‌کنند کلا تجمع حول آله است انسان‌ها تا معبود واحد نداشته باشند تجمع نمی‌کنند تجمع ما مخلوق‌ها حول معبود است آله‌ای برای ما درست می‌کنند نبی اکرم حول دعوت به حضرت حق این‌ها را جمع کردند.

شریعتی: با این نکاتی که حضرت در خطبه فرمودند چقدر کار سختی بود

حاج آقا میرباقری: آن وجود مقدس توانسته از بین بت پرست‌ها موحد درست بکند از بین آدم‌هایی که فرزند را زنده به گور می‌کردند آدم مقدسی درست بکند آن کار دشمن بود این کار خدای متعال که پیامبری را معبوث کرد حول این پیامبر و دعوت او ائتلافی ایجاد کرد تجمع ایجاد کرد کَیْفَ نَشَرَتِ اَلنِّعْمَةُ عَلَیْهِمْ جَنَاحَ کَرَامَتِهَا این نعمت نبی اکرم بار کرامت خود را بالای سر آن‌ها گسترانید این نعمت کرامت که به نظرم نبی اکرم است این‌ها زندگی کردند وَ أَسَالَتْ لَهُمْ جَدَاوِلَ نَعِیمِهَا  جویبارهای نعمت را بر آن‌ها جاری کرد نبی اکرم سراسر امت را احیا کرد وَ اِلْتَفَّتِ اَلْمِلَّةُ بِهِمْ فِی عَوَائِدِ بَرَکَتِهَا و این آئین نبی اکرم این‌ها را به هم گره زد همراه با برکاتی که از این الفت و دین نبی اکرم جاری شد فَأَصْبَحُوا فِی نِعْمَتِهَا غَرِقِینَ مستغرق در نعمت این دین و این نبی شدند این ملت و این رسول وَ فِی خُضْرَةِ عَیْشِهَا فَکِهِینَ در خرمی عیش این نعمت الهی که در سایه‌ی دین و ملت نبی اکرم بود می‌گذرانیدند قَدْ تَرَبَّعَتِ اَلْأُمُورُ بِهِمْ فِی ظِلِّ سُلْطَانٍ قَاهِرٍ  همه‌ی امورشان بر محور سلطه و سلطنت قاهری شکل گرفت البته این‌ها باید به دقت لغت به لغت معنا شوند  وَ آوَتْهُمُ اَلْحَالُ إِلَى کَنَفِ عِزٍّ غَالِبٍ ‌این حال پناهشان داد در سایه‌ی یک عزت غالبی وَ تَعَطَّفَتِ اَلْأُمُورُ عَلَیْهِمْ فِی ذُرَى مُلْکٍ ثَابِتٍ  به ثبات در ملک و غالب رسیدند. در میان نعمت‌ها غرق گشتند این ترجمه‌ها دقیق نیست عبارت‌های حضرت خیلی پربار تر از معنا هستند و در خرمی زندگانی شادمان شدند امور اجتماعی آنان در سایه‌ی قدرت حکومت اسلام استوار شد و در پرتو عزتی پایدار آرام گرفتند و به حکومتی پایدار رسیدند آن گاه آن‌ها حاکم و زمامدار جهان شدند و سلاطین روی زمین گردیدند و فرمانروای کسانی شدند که در گذشته حاکم آن‌ها بودند و قوانین الهی را بر کسانی اجرا می‌کردند که مجریان احکام بودند حکم آن‌ها بر این‌ها جاری می‌شد اما این جا برعکس شده و در گذشته کسی قدرت در هم شکستن نیروی آن‌ها را نداشت بر قدرت‌هایی که شکست نمی‌خوردند و پیروز بودند غالب شدند و هیچ کس خیال مبارزه با آن‌ها را در سر نمی‌پروراند تا این که حضرت می‌فرماید به جایی رسیدند لاَ تُغْمَزُ لَهُمْ قَنَاةٌ وَ لاَ تُقْرَعُ لَهُمْ صَفَاةٌ نیزه‌ها استوار شد و شمشیر‌ها بی سر و صدا هیچ کس جرأت جنگیدن با این‌ها نداشت. از موقعی که اعتنا نمی‌کردند به جایی رسیدند کسی جرأت نداشت خیال جنگ با آن‌ها را در سر بپروراند. این تحول از کجا پیدا شد؟ منشأ آن بعثت نبی اکرم و این دینی است که آورده است. پس می‌شود بدون این که روابط تولیدی تغییر کند عوامل دیگر دخیل باشند یک شخصیتی از عالم بالا بیاید که حقایق در او تجلی پیدا کند حامل اسرار و حقایقی است آرام آرام دعوت کند به توحید و بر محور این پیامبر و این دعوت یک ائتلاف و تجمعی اتفاق بیفتد و بعد عزتی و بعد غلبه ای. این اتفاق هم افتاد اتفاقا غلبه‌ی فرهنگی غالب شد همین تبدیل شدند به جمعیت غالب. یک برداشت غلطی بعضی از ناسیونالیست‌های ایرانی دارند برداشت غلطی است می‌گویند این غلبه غلبه‌ی دفعی پیش بینی نشده بود عده‌ای عرب بیابانی غالب شدند به خاطر این نقطه ضعف‌ها باید برگردد به جای خودش این غفلت از این مسئله است که کاملا خود پادشاهان ایران و روم می‌دانستند یک غلبه‌ی فرهنگی است در این غلبه‌ی فرهنگی خود ملت ایران به استقبال فرهنگ جدید آمدند کمتر فتوحات نظامی بوده بیشتر فتوحات فرهنگی بوده این‌ها احتیاج به توضیح دارد یک کتابی دارند شهید مطهری همه‌ی کتاب‌های شهید مطهری ارزشمند است این کتاب ارزشمندی است خدمات متقابل ایران و اسلام کلام را به آخر نرساندند ولی نکات لطیفی را در زمینه‌ی خدمات متقابل ایران و اسلام دارند که توضیح دادند فرهنگ اسلام چقدر به فرهنگ ایران خدمت کرده و به عکس مردم ایران خدماتی را در پیشرفت اسلام داشتند علی‌ای حال این غلبه یک غلبه‌ی کاملا فرهنگی است که بر محور نبی اکرم و اسلام واقع شده این دین و این رسول و حالا بعد می‌گوییم این کعبه و این بیت محور یک شکل گیری فرهنگ و غلبه‌ی فرهنگی شدند و یک ائتلافی پیش آمده.

شریعتی: یعنی فضای مجزایی را در نظر بگیریم یک وقت‌هایی ما اسلام را با اعراب گره می‌زنیم لذا این شائبه‌ها پیش می‌آید ولی این طوری نیست فرهنگ اسلام را فرهنگ مجزایی ببینیم.

حاج آقا میرباقری: بله این پیامبر را خدای متعال در شرایطی مبعوث کرده که هیچ بستری نبوده کسی نمی‌تواند بگوید پیامبر با تکیه با عوامل اقتصادی این غلبه را ایجاد کرد هیچ تحلیل دیگری ندارد جز یک رسول و یک دعوت همانی که حضرت فرمودند این یک تحلیل است تحلیل‌های دیگری هم دارد تحلیل طبقاتی و بر اساس جغرافیای طبیعی و سیاسی و نژاد و این تحلیل‌هایی که برای روابط تاریخی و روابط تولیدی می‌کنند تحلیل مارکسیست‌ها است تحلیل‌های ضعیفی است حضرت تحلیل می‌کنند غلبه را می‌گوید در یک قومی که بت پرست بودند قطع رحم می‌کردند دخترانشان را زنده به گور می‌کردند تا این حد قطع رحم بود یک خانواده و ثبات خانوادگی نداشتند دائما در جنگ و درگیری بودند حالا یک اجتماع عظیم حول نبی اکرم و محور دین. این می‌تواند محور یک عزت و یپروزی شود حضرت هم به همین تکیه می‌کنند می‌گویند حول همین محور‌ها جمع شوید اگر از این محورها جدا شدید و دوباره دنبال برتری جویی و غلبه و استکبار و صفات رذیله رفتید دوباره مستکبرین جهان بر شما حکومت خواهند کرد پس ریشه‌ی تفرق‌ها جدا شدن از محور قدرت و محور ائتلاف است که رسول و دین است و این قدرت قدرت مادی و استکباری نیست یک قدرت حق فرهنگی است اگر می‌خواهید این عزت بماند حول این محورها تجمع داشته باشید این را برای این عرض کردم بعضی به این تکیه کرده اند گفته اند کید یک کید گسترده تری بوده کید برخورد با رسول بوده و دین رسول از طریق متشتت کردن قریش و فرزندان حضرت اسماعیل و تخریب بیت خدای متعال این کید را در تذلیل و ظلال قرار داده.

شریعتی: خیلی خوب حالا برای غلبه‌ی فرهنگی ابزار چه بوده و خود بیت می‌تواند محور باشد

حاج آقا میرباقری: یکی از محورهای ائتلاف و غلبه در نبی اکرم بیت است

شریعتی: بله ان شاء الله برگردیم و بپرسیم که واقعا آیا بیت می‌تواند به تنهایی محور ائتلاف باشد یا نه صفحه‌ی 336 قرار امروز سمت خدایی هاست آیات 31 ام تا 38 ام سوره‌ی مبارکه‌ی حج تمام لحظات زندگی تان منور به نور نبی اکرم باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وَکَذَلِکَ أَنزَلْنَاهُ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّـهَ یَهْدِی مَن یُرِیدُ ﴿١٦﴾ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّـهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ﴿١٧﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ یَسْجُدُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَکَثِیرٌ مِّنَ النَّاسِ وَکَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذَابُ وَمَن یُهِنِ اللَّـهُ فَمَا لَهُ مِن مُّکْرِمٍ إِنَّ اللَّـهَ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ ﴿١٨﴾ هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیَابٌ مِّن نَّارٍ یُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِیمُ ﴿١٩﴾ یُصْهَرُ بِهِ مَا فِی بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ ﴿٢٠﴾ وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِیدٍ ﴿٢١﴾ کُلَّمَا أَرَادُوا أَن یَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ ﴿٢٢﴾ إِنَّ اللَّـهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ ﴿٢٣﴾

ترجمه:

و این گونه، قرآن را [به صورت] آیاتی روشن نازل کردیم؛ و قطعاً خدا هر که را بخواهد، هدایت می کند. (۱۶) همانا آنان که ایمان آوردند و آنان که یهودی اند و صابئان و نصاری و مجوس و کسانی که شرک ورزیده اند، حتماً خدا روز قیامت میانشان داوری می کند [تا گرویدگان به حق از آلودگان به باطل جدا شوند و حق پیشگان به بهشت و باطل گرایان به دوزخ درآیند]؛ بی تردید خدا بر همه چیز گواه است. (۱۷) آیا ندانسته ای که هر که در آسمان ها و هر که در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوه ها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم برای او سجده می کنند؟ و بر بسیاری [که از سجده امتناع دارند] عذاب، لازم و مقرّر شده است. و کسی را که خدا خوار کند، گرامی دارنده ای برای او نیست؛ به یقین خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد. (۱۸) این دو [گروهِ حق پیشه و باطل گرا] دشمن یکدیگرند که درباره پروردگارشان در جدال و ستیزند [گروه حق پیشه، پروردگار را به صفاتی وصف می کنند که شایسته اوست و گروه باطل گرا او را به اموری می ستایند که سزاوار او نیست]، پس کسانی که کافر شدند برای آنان لباس هایی از آتش [به اندازه اندامشان] بریده شده و از بالای سرشان مایع جوشان [به روی آنان] ریخته می شود، (۱۹) که آنچه در شکم های ایشان است و پوست بدنشان به وسیله آن گداخته می شود، (۲۰) و برای آنان گرزهایی از آهن [مخصوص] است [که بر سرشان می کوبند.] (۲۱) هرگاه بخواهند به سبب اندوه [فراوان و غصه گلوگیر] از دوزخ درآیند، به آن بازشان می گردانند؛ و [به آنان می گویند:] عذاب سوزان را بچشید. (۲۲) بی تردید خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، در بهشت هایی درمی آورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنجا با دستبندهایی از طلا و مروارید آرایش می شوند، و لباسشان در آنجا حریر است. (۲۳)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: به برکت پیامبر مهربانی‌ها نبی مکرم اسلام بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم ثواب تلاوت این آیات را هدیه می‌دهیم به روح آسمانی نبی مکرم اسلام. در ذیل آن آیه «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» چرا خداوند فرموده رب بیت را عبادت کنید و آن سوالی که قبل از تلاوت قرآن پرسیدم که آیا بیت به تنهایی می‌تواند محور ائتلاف باشد یا نه.

حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم این دو سوره را می‌خواهیم با هم دیگر معنا کنیم اگر با هم معنا کردیم مثل این است که یک توطئه‌ی بزرگی است محور این توطئه هم درگیری با نبی اکرم است البته یکی از عناصری که در این درگیری دخیل اند از بین بردن بیتی است که متعلق به نبی اکرم است متعلق به همه‌ی انبیا است بیتی است که خدا برای مردم قرار داده اما در خدمت نبی اکرم است حضرت می‌خواهد با این بیت مردم را دعوت بکند. یکی از ابزار در دست نبی اکرم است برای ایجاد الفت و ائتلاف بر محور توحید نه بر محور چیز دیگری این ربوبیت نبی اکرم خدای متعال رب او است می‌خواهد او را به مقصد برساند و یکی از کارهایی که رب می‌کند این است که می‌خواهد این بیت را حفظ بکند این بیت را محور الفت قرار می‌دهد البته یکی از ابزاری که ابزار ایجاد الفت است برای نبی اکرم منتها محور اصلی الفت خود نبی اکرم است ولی حول بیت مردم را جمع می‌کند.

شریعتی: خود این بیت چهاردیواری سنگ به تنهایی می‌تواند محور الفت باشد.

حاج آقا میرباقری: بیت را باید تعریف کنیم بیت اگر صرفا یک مشت سنگ باشد نه اما اگر یک نقطه‌ای است که خدای متعال در او یک روحی دمیده یک حقیقتی قرار داده این حقیقت را خدای متعال در یک خانه‌ی گلینی در سنگ‌هایی در یک نقطه‌ی خاص قرار داده. سیاحت‌ها سیر و گردش گری محور انتقال فرهنگ است صنعت توریسم یکی از ابزار توسعه است در خدمت انتقال فرهنگ است اگر این بر محور نمادهای این دنیایی و نمادهای مادی شکل گرفت حتما محور ائتلاف‌های مادی می‌شود فرض کنید ما را می‌برند برج ایفل در مقابل نمادهای دیگر ما آن جا یک احساس تعلق به دنیا برای ما پیدا می‌شود و یک احساس حقارت و در مقابل پرچمداران و صاحبان این تمدن احساس کوچکی و تواضع می‌کنیم دعوتی از دنیا در ما ایجاد می‌کنند آرام آرام تعلق بر دنیایی ایجاد می‌شود که آن‌ها برای ما سامان می‌دهند و ما دلمان می‌خواهد آن طوری زندگی کنیم حول اهداف آن‌ها بچرخیم در واقع ما می‌رویم فلان شهر یکی از شهرهای اروپایی شهرهای ساحلی دریایی چه اتفاقی می‌افتد؟ ما یک نوع احساس حقارت در مقابل آن تمدن یک نوع احساس تعلق به دنیا بر محوری که آن‌ها برای ما تعریف می‌کنند ایجاد می‌کنند در واقع داریم حول قبله‌ی آن‌ها طواف می‌کنیم قلب ما هوای آن فضا را می‌کند سفر می‌کند به آن فضا حول آن قبله طواف می‌کند طواف حول آن قبله و نماد توریستی و نماد گردشگری طواف حول طواغیت است یعنی پرچمدارانی که می‌خواهند یک فرهنگ را در جهان ایجاد بکنند قلوب را حول آن فرهنگ جمع بکنند نماد‌هایی در جهان درست می‌کنند.

شریعتی: پس می‌خواهید بگویید نقطه‌ی مقابلش هم است یعنی اگر کعبه یک نماد هم باشد همین اجتماع این علقه و ائتلاف را ایجاد می‌کند.

حاج آقا میرباقری: بله ولی یک نماد نیست یک روحی در او است متعلق به صاحبانش است من یک بار عرض کردم شهرها تجسد روح اولیا و پرچمدارانش است ائمه علیهم السلام ارکان البلاد هستند یعنی چه؟ یعنی بلد اسلامی روحش روح امام است و تجسد روح امام است یک شهر توریستی وقتی ایجاد می‌شود تجسد روح پرچمداران و صاحبان این تمدن است که تعلقات خودشان را تبدیل می‌کنند به یک شهر. شما وقتی به طرف آن می‌روید خضوع خشوع می‌کنید احساس کوچکی می‌کند انسان این طواف حول نماد توریستی طواف حول آن ارواح است کعبه هم همین طوری است. کعبه تجلی از نبی اکرم است طواف حول کعبه طواف حول امام و به یک معنا طواف حول خدا است طواف حول کانون توحید است لذا در روایات ما است مردم دعوت شده اند بیایند حج که به امام برسند یعنی محور محضر امام و بیعت با امام و تجدید عهد با امام است لذا کعبه می‌تواند محور الفت باشد بله شده در تاریخ یک بیانی حضرت در همین خطبه قاصره دارند خیلی بیان لطیفی است

شریعتی: ولی کعبه نه به تنهایی کعبه به علاوه‌ی نبی و امام

حاج آقا میرباقری: کعبه روحی دارد کما این که همه‌ی نمادهای توریستی در جهان روحی دارند روح این نماد یا روح بت پرستی است یا روح توحید. یا روحی که در آن دمیده می‌شود روح اولیای طاغوت است یا روح پیغمبر امامی است که ارکان البلادند لذا رفتن به سراغ کعبه رفتن به سراغ نبی اکرم و اهل بیتش است. این کعبه را خدای متعال برای نبی اکرم قرار داده وَجَعَلْتَ لَهُ وَلَهُمْ این له برای پیغمبر است مسخر پیغمبر است حول این کعبه می‌چرخیم یعنی حول مقامات نبی اکرم طواف می‌کنیم ما. اَنَا ابنُ مَکَّةَ وَ مِنی، اَنَا ابنُ زَمزَمَ وَ الصَّفا باطن مکه و منا و زمزم حضرت اند پس می‌تواند کعبه محور الفت باشد بله شده. به فرموده‌ی حضرت امیر خانه‌ای در سرزمینی که سنگ هایش سخت ترین سنگ‌ها چشمه هایش کم آب ترین چشمه‌ها دره هایش تنگ ترین دره‌ها هیچ حیوانی نمی‌تواند راحت زندگی کند نه شتر نه اسب نه گاو گوسفند برده خانه اش را آن جا گفته از دور بیاورید لباس احرام بپوشید تعینات را بریزید دور غنی و فقیر سیاه و سفید اقوام و فرهنگ‌های مختلف یک لباس بپوشید لباس بندگی حول این کعبه طواف کنید همه‌ی تعینات می‌ریزد وقتی ریخته شد یک الفت دیگری حول این بیت شکل می‌گیرد و مقامات بیت یعنی حول نبی اکرم یعنی حول امام چون ما می‌رویم مکه که برویم با امام بیعت کنیم ما وقتی می‌رویم حاج شب قدر دارد التماس می‌کنیم خدا ما را امسال حاجی قرار بدهد با امیرالحاج که امام علیه السلام است حضرت حجاج آن سال را شب قدر انتخاب می‌کنند شب قدر به دست امام رقم می‌خورد حجاج را شب قدر انتخاب می‌کنند می‌شوند امیرالحاج ما با امیرالحاج این سیر را طی می‌کنیم تا به امام برسیم به گمان بنده احتمال می‌دهم بعضی فرموده اند که در روز عید قربان قربانی امام شویم امام ما را انتخاب بکنند که قربانی حضرت باشیم این الفت دیگری ایجاد می‌کند کما این که وقتی انسان‌ها راه می‌افتند به سراغ فلان نماد همه‌ی تعینات می‌ریزد همه حول این فضا به یک وحدتی می‌رسند لذا انتقال فرهنگ پیدا می‌شود محور انتقال فرهنگ کجاست؟ آن نماد توریستی آن شهر است و امثال این ها. وقتی حول کعبه با این مناسک و آداب جمع می‌شوند یک ائتلافی ایجاد می‌شود حول کعبه و نبی اکرم و امام. پس این‌ها می‌خواهند کعبه را که ابزاری است در خدمت نبی اکرم و با این کعبه حول این کعبه بلد و شهر درست می‌شود و حول این شهر بر محور امام درست می‌شود یعنی امام است و بیت و بلد امین حرم امین. این‌ها به هم پیوسته اند این مجموعه را دشمن می‌خواهد نباشد که یک نقطه اش درگیری با بیت است حضرت حق در نقطه‌ی درگیری با بیت به گونه‌ای برخورد می‌کنند که فضای نا امن را برای قریش فضای امن می‌کنند بر محور این بیت اجتماعی ایجاد می‌کنند این اجتماع و ائتلاف مقدمه‌ی ائتلاف‌های بعدی است که بعد رسول می‌آِید و این بیت می‌شود نقطه‌ی تلاقی موحدین و بعد حضرت مشرکین را از آن جا دور می‌کنند لا تقربوالمسجد نباید نزدیک مسجد بیایند از یک دروه‌ای مشرکین نباید بیایند مکه که می‌شود اتئلاف رفت و آمد موحدین و کانون انتشار توحید می‌شود پس این بخشی از تدبیر خدای متعال حول ربوبیت نبی اکرم است

شریعتی: آیا واقعا امروز این اهانت‌هایی که به ساحت نبی اکرم می‌شود باز هم محور ائتلاف را هدف قرار داده اند؟

حاج آقا میرباقری: دقیقا همین طور است دقیقا محور وحدت و الفت مومنین را که وجود مقدس ایشان هستند هدف قرار دادند خیلی هم طرحشان پیچیده است مثل همان طرح‌های قیاصره است این هم در نقطه‌ای است که احساس می‌کنند محور وحدت جدید در حال شکل گیری است و آن امام زمان سلام الله علیه است که امیرالمومنین در همین خطبه می‌خواهند این را بگویند که محور ائتلاف رسول است و آل رسول ذیل خطبه خواستند همین را بگویند خودشان را معرفی می‌کنند می‌گویند می‌خواهید اگر عزت برگردد حول من حول آن امام جمع شوید احساس می‌کنند تفرق مسلمان‌ها در طول تاریخ بعد از جدا شدن از ائمه الآن دوباره برمی‌گردد به یک ائتلاف حول امام زمان دوره‌ی ظهور امامی است که می‌تواند این امام این دین و این فرهنگ غلبه‌ی فرهنگی ایجاد می‌کند لذا دارند درگیر می‌شوند با همین جریان چیزی غیر از این نیست درگیری با الفت اسلامی و شکل گیری قدرت و احیا مجدد فرهنگ اسلام و غلبه‌ی فرهنگی مجدد اسلام بر فرهنگ مادی که فرهنگ تجدد امروزی است این را احساس می‌کنند و می‌دانند که محور غلبه هم رسول است و دین و امام در نقطه‌ی ظهور امام که نقطه‌ی ائتلاف مجدد است این‌ها درگیری را دارن پیچیده می‌کنند.

شریعتی: پس وظیفه‌ی ما این است که حول محور امام آن تجمع را شکل بدهیم. ان شاء الله. خیلی ممنون دعا بفرمایید

حاج آقا میرباقری: ان شاء الله خدای متعال دین نبی اکرم کلمه‌ی حق را بر همه‌ی عالم غالب کند و کلمه‌ی باطل را و پرچم کفار را سرنگون بکند ان شاء الله

شریعتی: خیلی ممنون از توجه شما. بهترین‌ها را برای همه‌ی شما آرزو می‌کنم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.