سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا
سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا

فایل متنی: 93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران (قسمت سوم)

برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمین عالی

موضوع: علائم ظهور و وظیفه منتظران

سوال: روایت نداریم که حتی خود حضرت هم نمی‌داند که کی ظهور می‌کند؟

پاسخ: این را یک اشاره‌ای می‌کنیم به مناسبتی یک روایتی که در آن یک اشاره‌ای است که گویی وقت پیش اهل بیت داده نشده وقت ظهور. بعضی این را گفته‌اند که اهل بیت از جمله امام زمان علیه السلام نمی‌دانند آن جا خواهیم گفت که آن روایت را می‌شود با بعضی از روایاتی که ظاهرش این است که تمام اسرار الهی پیش اهل بیت است چه طور جمع کرد؟ یک روایت دیگری است که باز یک عنوانی که چندین روایت ما در این زمینه داریم که خداوند متعال امر فرج را یک شبه اصلاح می‌کند در یک شب مقدر می‌کند و زمینه فراهم می‌شود برای ظهور امام صادق علیه السلام فرمود امر فرج مهدی ما در یک شب اصلاح می‌شود و موانع‌اش برطرف می‌شود کما این که خدا در یک شب امر نبوت حضرت موسی را فراهم کرد و اصلاح کرد و آن وقت ولی ما را مهدی ما را از غیبت و از حیرت در می‌آورد به دوران فرج و ظهور او. این که در یک شب چطور امر او را اصلاح می‌کند کما این که امر نبوت حضرت موسی را در یک شب اصلاح کرد خود امام صادق در ابتدای این روایت که روایت طولانی است فرمود که حضرت موسی وقتی در بیابان با خانواده‌اش می‌رفتند در قرآن آمده هوا تاریک بود راه را گم کرده بودند خیلی سرد هم بود از دور نوری دید اصلا هیچ انتظار نبوت هیچ وعده‌ای از قبل به ایشان داده شود هیچ خبری قرائنی نبود از دور نوری دید به خانواده‌اش گفت من می‌روم سمت آن آتش گمان کرد آتشی است می‌روم یک مقداری را می‌آورم هم گرم شویم هم راه را پیدا کنیم «لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ» (طه/10) وقتی که حضرت موسی علیه السلام آن جا خطاب رسید که «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی» (طه/12) در سرزمین مقدسی هستی کفش هایت را در بیاور آن نور آتش نبود نور خاصی بود همان جا خدا با او صحبت کرد حضرت موسی هم با خدا و کلیم الله شد.

رفت موسی کاتشی آرد به دست * * * آتشی او دید کز آتش برست

یک نور دیگری شامل حال‌اش شد حضرت امام صادق علیه السلام‌ می‌فرماید امر نبوت عبد‌اش موسی را خداوند در یک شب درست کرد بنابراین امر فرج مهدی ما هم همین طور است چه بسا در آن زمانی که شاید به ظاهر قرائنی نباشد بسیاری از مردم در غفلت هستند به طور ناگهان فرا می‌رسد لذا ما در روایات داریم که فرمود در نا امیدی‌ها خیلی امیدوار باشید. خدا رحمت کند حافظ را که اشاره به این دارد

هان مشو نامید چون واقف نئی از سر غیب * * * هست اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور

واقع این است که محاسباتی است که امر فرج در یک شب به فرموده‌ی اهل بیت علیهم السلام اصلاح می‌شود این جا یک نکته‌ای تذکر می‌دهم که در عین حال که در روایات مختلف با تعابیر و عناوین مختلف به ما گفته‌اند فرج را نزدیک ببینید صبح و شب و دائم. اما از آن طرف هم ما باید مراقب باشیم که دو مطلب را در نظر بگیریم یک این که اگر فرج به هر دلیلی تاخیر افتاد خداوند متعال مصلحت می‌داند تاخیر ظهور را. خدای نکرده صدها سال هم به عقب افتاد این قدر باید معرفت داشته باشیم این قدر باید تسلیم امر خدا باشیم این قدر باید صبر داشته باشیم و استقامت که در اثر طولانی شدن به شک نیفتیم به حیرت نیفتیم به این که چه شد به این که وعده‌ای که به ما دادند چه شد خدای نکرده دچار سوء ظن و بدگمانی نشویم این را بدانیم که فرج مسئله‌ی کوچکی نیست تمام شرایط‌اش که خداوند متعال همه‌ی آن‌ها را می‌داند باید فراهم شود اگر یک چنین تاخیری افتاد دچار شک و تحیر و سوء ظن نشویم این یک و از آن طرف بام هم نیفتد که نزدیک دیدن ما الآن گفتیم توصیه‌ی اهل بیت این بود فرج را نزدیک ببینیم ظهور را دفعی ببینیم که چه بسا مقدمات هم فراهم نباشد با محاسبه‌ی ما و آدم بگوید فراهم نیست اما اتفاق بیفتد این باعث نشود بیفتیم در استعجال و توقیت در عجله کردن و وقت کردن آن‌هایی که مغرض‌اند را کاری نداریم اما بعضی‌ها روی حساب ندانم کاری و ندانستن عجله که می‌کنند می‌خواهند از در و دیوار قرائنی درست بکنند برای این که ظهور نزدیک است این قدر عجله می‌کنند و شتاب دارند در این کار و کاری ندارند به این که در این مسئله باید تسلیم بود چه بسا ممکن است آسمان ریسمانی را به همدیگر ببافند یک پیشگویی‌هایی با حساب حروف ابجد یک چیزهایی را در نظر گرفتن پیشگویی‌های فلان ریاضی دان فرانسوی پیش گویی‌های فلان شاعر شاه نعمت الله ولی و بعد سال تعیین بکنند وقت تعیین بکنند که بگویند فلان وقت دیگر می‌آید اهل بیت خیلی با این مسئله هم برخورد کردند که در عین حال که ظهور را نزدیک ببینید نه عجله کنید و پیش از موعد بخواهید خودتان جلو جلو بیاورید فرج را ‌کَذَبَ الوَقّاتون وَ هَلَکَ المُستَعجِلون کسانی که وقت تعیین کردند دروغ می‌گویند و آن‌هایی که عجله کردند هلاک می‌شوند بله به ما گفتند از خدا بخواهید که خدا تعجیل بکند در فرج خدا وقتی عجله بکند می‌داند چه کند تعجیل را بخواهید بخصوص در صلوات‌ها و عجل فرجهم اما شما عجله نکنید تعجیل خدا به این شکل است که مسائل را طوری درست می‌کند که چیزی خراب نشود ولی ما نباید عجله کنیم یک مومن منتظر کسی است که در دعاها اهل بیت به ما یاد دادند که این قدر تسلیم است که نه دوست دارد آن چیزی که خدا می‌خواهد عقب بیفتد جلو بیفتد و آن چیزی که خدا می‌خواهد جلو بیفتد عقب بیفتد این تسلیم است این درست است به هر حال آن چیزی که یکی از وظایف مومنین است این است که فرج را و ظهور را نزدیک بدانند و آمادگی‌ها را تسریع بکنند و اقداماتی که باید برای این که غافل گیر نشوند را فراهم بکنند.

...........................................................................................................

برای خرید کتابهای سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

...........................................................................................................

فایل متنی: 93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران (قسمت دوم)

برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمین عالی

موضوع: علائم ظهور و وظیفه منتظران

سوال: روایت نداریم که حتی خود حضرت هم نمی‌داند که کی ظهور می‌کند؟

پاسخ: این را یک اشاره‌ای می‌کنیم به مناسبتی یک روایتی که در آن یک اشاره‌ای است که گویی وقت پیش اهل بیت داده نشده وقت ظهور. بعضی این را گفته‌اند که اهل بیت از جمله امام زمان علیه السلام نمی‌دانند آن جا خواهیم گفت که آن روایت را می‌شود با بعضی از روایاتی که ظاهرش این است که تمام اسرار الهی پیش اهل بیت است چه طور جمع کرد؟ یک روایت دیگری است که باز یک عنوانی که چندین روایت ما در این زمینه داریم که خداوند متعال امر فرج را یک شبه اصلاح می‌کند در یک شب مقدر می‌کند و زمینه فراهم می‌شود برای ظهور امام صادق علیه السلام فرمود امر فرج مهدی ما در یک شب اصلاح می‌شود و موانع‌اش برطرف می‌شود کما این که خدا در یک شب امر نبوت حضرت موسی را فراهم کرد و اصلاح کرد و آن وقت ولی ما را مهدی ما را از غیبت و از حیرت در می‌آورد به دوران فرج و ظهور او. این که در یک شب چطور امر او را اصلاح می‌کند کما این که امر نبوت حضرت موسی را در یک شب اصلاح کرد خود امام صادق در ابتدای این روایت که روایت طولانی است فرمود که حضرت موسی وقتی در بیابان با خانواده‌اش می‌رفتند در قرآن آمده هوا تاریک بود راه را گم کرده بودند خیلی سرد هم بود از دور نوری دید اصلا هیچ انتظار نبوت هیچ وعده‌ای از قبل به ایشان داده شود هیچ خبری قرائنی نبود از دور نوری دید به خانواده‌اش گفت من می‌روم سمت آن آتش گمان کرد آتشی است می‌روم یک مقداری را می‌آورم هم گرم شویم هم راه را پیدا کنیم «لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ» (طه/10) وقتی که حضرت موسی علیه السلام آن جا خطاب رسید که «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی» (طه/12) در سرزمین مقدسی هستی کفش هایت را در بیاور آن نور آتش نبود نور خاصی بود همان جا خدا با او صحبت کرد حضرت موسی هم با خدا و کلیم الله شد.

رفت موسی کاتشی آرد به دست * * * آتشی او دید کز آتش برست

یک نور دیگری شامل حال‌اش شد حضرت امام صادق علیه السلام‌ می‌فرماید امر نبوت عبد‌اش موسی را خداوند در یک شب درست کرد بنابراین امر فرج مهدی ما هم همین طور است چه بسا در آن زمانی که شاید به ظاهر قرائنی نباشد بسیاری از مردم در غفلت هستند به طور ناگهان فرا می‌رسد لذا ما در روایات داریم که فرمود در نا امیدی‌ها خیلی امیدوار باشید. خدا رحمت کند حافظ را که اشاره به این دارد

هان مشو نامید چون واقف نئی از سر غیب * * * هست اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور

واقع این است که محاسباتی است که امر فرج در یک شب به فرموده‌ی اهل بیت علیهم السلام اصلاح می‌شود این جا یک نکته‌ای تذکر می‌دهم که در عین حال که در روایات مختلف با تعابیر و عناوین مختلف به ما گفته‌اند فرج را نزدیک ببینید صبح و شب و دائم. اما از آن طرف هم ما باید مراقب باشیم که دو مطلب را در نظر بگیریم یک این که اگر فرج به هر دلیلی تاخیر افتاد خداوند متعال مصلحت می‌داند تاخیر ظهور را. خدای نکرده صدها سال هم به عقب افتاد این قدر باید معرفت داشته باشیم این قدر باید تسلیم امر خدا باشیم این قدر باید صبر داشته باشیم و استقامت که در اثر طولانی شدن به شک نیفتیم به حیرت نیفتیم به این که چه شد به این که وعده‌ای که به ما دادند چه شد خدای نکرده دچار سوء ظن و بدگمانی نشویم این را بدانیم که فرج مسئله‌ی کوچکی نیست تمام شرایط‌اش که خداوند متعال همه‌ی آن‌ها را می‌داند باید فراهم شود اگر یک چنین تاخیری افتاد دچار شک و تحیر و سوء ظن نشویم این یک و از آن طرف بام هم نیفتد که نزدیک دیدن ما الآن گفتیم توصیه‌ی اهل بیت این بود فرج را نزدیک ببینیم ظهور را دفعی ببینیم که چه بسا مقدمات هم فراهم نباشد با محاسبه‌ی ما و آدم بگوید فراهم نیست اما اتفاق بیفتد این باعث نشود بیفتیم در استعجال و توقیت در عجله کردن و وقت کردن آن‌هایی که مغرض‌اند را کاری نداریم اما بعضی‌ها روی حساب ندانم کاری و ندانستن عجله که می‌کنند می‌خواهند از در و دیوار قرائنی درست بکنند برای این که ظهور نزدیک است این قدر عجله می‌کنند و شتاب دارند در این کار و کاری ندارند به این که در این مسئله باید تسلیم بود چه بسا ممکن است آسمان ریسمانی را به همدیگر ببافند یک پیشگویی‌هایی با حساب حروف ابجد یک چیزهایی را در نظر گرفتن پیشگویی‌های فلان ریاضی دان فرانسوی پیش گویی‌های فلان شاعر شاه نعمت الله ولی و بعد سال تعیین بکنند وقت تعیین بکنند که بگویند فلان وقت دیگر می‌آید اهل بیت خیلی با این مسئله هم برخورد کردند که در عین حال که ظهور را نزدیک ببینید نه عجله کنید و پیش از موعد بخواهید خودتان جلو جلو بیاورید فرج را ‌کَذَبَ الوَقّاتون وَ هَلَکَ المُستَعجِلون کسانی که وقت تعیین کردند دروغ می‌گویند و آن‌هایی که عجله کردند هلاک می‌شوند بله به ما گفتند از خدا بخواهید که خدا تعجیل بکند در فرج خدا وقتی عجله بکند می‌داند چه کند تعجیل را بخواهید بخصوص در صلوات‌ها و عجل فرجهم اما شما عجله نکنید تعجیل خدا به این شکل است که مسائل را طوری درست می‌کند که چیزی خراب نشود ولی ما نباید عجله کنیم یک مومن منتظر کسی است که در دعاها اهل بیت به ما یاد دادند که این قدر تسلیم است که نه دوست دارد آن چیزی که خدا می‌خواهد عقب بیفتد جلو بیفتد و آن چیزی که خدا می‌خواهد جلو بیفتد عقب بیفتد این تسلیم است این درست است به هر حال آن چیزی که یکی از وظایف مومنین است این است که فرج را و ظهور را نزدیک بدانند و آمادگی‌ها را تسریع بکنند و اقداماتی که باید برای این که غافل گیر نشوند را فراهم بکنند.

.................................................................................

برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

.................................................................................

حجت الاسلام والمسلمین عالی- نقش امام عصر در تقدیر انسانها

93-04-29- حجت الاسلام والمسلمین عالی- نقش امام عصر در تقدیر انسانها

موضوع برنامه: نقش امام عصر در تقدیر انسانها

کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین عالی

  بسم الله الرحمن الرحیم

و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین

آقای شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی بیننده‌های خوبمان، خانم‌ها و آقایان. طاعات و عباداتتان قبول باشد. فرا رسیدن ایام شهادت امیرالمؤمنین (ع) را تسلیت می‌گویم. حاج آقای عالی سلام علیکم و رحمة الله.

حاج آقای عالی: سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم خدمت حضرتعالی و همه‌ی بینندگان بزرگوار عرض سلام دارم. ایام شهادت امیرالمؤمنین(ع) را تسلیت می‌گویم. انشاءالله بتوانند از این ایام که به لیالی قدر معروف است، کمال استفاده را بکنند.

آقای شریعتی: بحث ما یادی از امام عصر (عج) است. خدمت شما هستیم و بحث شما را می‌شنویم.

حاج آقای عالی: بسم الله الرحمن الرحیم. شب قدر از استثنایی ترین شب سال است. شبی است که اتفاقات عجیبی در آن رخ می‌دهد. این سه شب مبهم است که مردم بتوانند از این سه شب استفاده کنند. در خانه خدا بیشتر زحمت بکشند. خداوند مرحوم سید بن طاووس را رحمت کند. ایشان می‌فرمودند: اگر کسی به شما بگوید: در این یک متر مربع جا گنجی هست، شما تمام آن زمین را از جا می‌کنید. گفته شده: در یکی از این سه شب گنجی است، که باید به آن دست پیدا کرد. در امم قبلی و به انبیای قبلی هم شب قدر داده شده بود. یعنی از ابتدای خلقت زمین شب قدر با همان فضیلت و ارزش‌هایش بوده است.

امام جواد(ع) فرمودند: خداوند متعال شب قدر را در اول خلقت دنیا قرار داده و این شب از اول بوده است. خداوند از همان ابتدا پیغمبر و وصی او را هم خلق کرد و خلقتش را مقدر کرد. خدا در هر سال یک شبی را قرار داد که جزئیات امور تبیین شود. بر معصوم آن زمان تقدیرها عرضه شود.

در روایتی هست که حضرت موسی از خداوند خواست که من تقرب به تو را می‌خواهم. «إِلَهِی أُرِیدُ قُرْبَکَ» خداوند به موسی فرمود: یا موسی! «قَالَ قُرْبِی لِمَنِ اسْتَیْقَظَ لَیْلَةَ الْقَدْر» (وسایل‌الشیعه/ج8/ص20) تقرب من برای کسی است که شب قدر را درک کند. این یک دسته از روایات است که اینچنین بیان می‌کنند. شب قدر از ابتدا بوده است.

بعضی از روایات می‌گوید: شب قدر مخصوص امت پیغمبر و امت اسلامی است. پیغمبر اکرم فرمود: خداوند متعال به امت من لیلة القدری را داده که به امت‌های قبلی داده نشده است. شاید بهترین جمع به این است که لیلة القدر را انبیاء و اوصیای گذشته داشتند. یعنی در واقع یک عمل اختصاصی و یک سری نزد انبیاء بوده است. آنها این شب را احیا می‌داشتند و قدر می‌داشتند. در رابطه با پیغمبر اکرم(ص) فرمود: به امت من داده شده است. یعنی در واقع سر انبیاء گذشته و عبادت خصوصی آنها برای این امت عمومی شده است. چقدر ارزشمند است! عبادتی که انبیاء و اولیاء اختصاصی انجام می‌دادند، در این امت به پاس اهل‌بیت و به یمن اهل‌بیت به امتشان داده شده است.

امشب شبی هست که همه می‌دانند لیلة القدر تقدیر همه انسان‌ها، تک تک انسان‌هاست. همه مقدراتشان و همه آن حوادثی که در طول سال می‌خواهد برای آنها به وجود بیاید، چه خوب و چه بد، تمامشان را وقتی ملائکه پایین می‌آیند مقدرات انسان‌ها را می‌آورند و بر ولی و معصوم آن زمان عرضه می‌کنند. شب تقدیر است. امام باقر(ع) فرمود: هرچیزی که برای انسان می‌خواهد اتفاق بیفتد در شب قدر رقم می‌خورد و پرونده‌اش بسته می‌شود. اگر بچه‌ای بخواهد در طول آن سال متولد شود، در زندگی به کسی داده شود، یا مرگ کسی، یا رزقی که داده می‌شود، یا برکتی گرفته می‌شود. شفایی به کسی داده می‌شود. سلامتی یا مریضی به کسی داده می‌شود.

این تقدیری که شب‌های قدر رقم می‌خورد، چیزی نیست که ما خیال بکنیم با قطع نظر از اعمال ما و اختیار و اراده و خاص ما یک تقدیر و سرنوشتی رقم بخورد، مثل یک لباس از پیش دوخته شده‌ای که به زور تن آدم کنند. اینطور نیست که اعمال ما در آن تقدیر دخالتی نداشته باشد. دید عامیانه ممکن است از سرنوشت و پیشانی نوشت و تقدیر و اینها چیزی باشد که از قبل برای انسان‌ها نوشتند، بخواهند یا نخواهند. ممکن است یک دید عوامی اینطور باشد که همان چیزی است که حافظ گفته:

بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم *** که من دلشده این ره نه به خود می‌پویم

در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند *** آنچه استاد ازل گفت بگو، می‌گویم

من اگر خارم و گر گل، چمن آرایی هست *** که به هر دست که می‌پروردم می‌رویم

ابتدا آدم یک دید جبری از این می‌فهمد. حافظ یک معنای عمیقی را که توحید افعالی است می‌خواهد بگوید که هیچ منافاتی با اختیار ما ندارد. خداوند متعال با ملاحظه اعمال ما تقدیرها را رقم می‌زند. تقدیر و سرنوشت مجموع عوامل و عللی است که در حوادث زندگی ما دخیل است که از جمله عوامل اعمال ما است.

همه ما می‌دانیم که خداوند متعال این عالم دنیا را با اسباب و واسطه‌ها اداره می‌کند. اگر خدا رزق می‌دهد، هزاران واسطه در کار است تا روزی و رزقی به ما برسد. «ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند» خیلی واسطه در کار است.

یکی از عابدان بنی اسرائیل که در گذشته‌ها شب و روز در گوشه‌ای انزوا پیشه کرده بودند. عابدی 60، 70 سال روزها روزه بود، شب‌ها، شب زنده‌داری می‌کرد. ملائکه دیدند این چندان مقامی پیش خدا ندارد. با وجود این همه عبادت تعجب می‌کردند. خداوند متعال فرمود: از طرف من بشارتی به او بدهید، خودتان متوجه درجه و مقام او می‌شوید. به او بشارت بدهید که خدا می‌خواهد با فضلش با شما رفتار کند نه با عدلش! خدا اگر بخواهد با عدلش با ما برخورد کند و مو را از ماست بیرون بکشد، چهارده معصوم را کنار بگذارید. همه مردود می‌شویم. چون اگر قرار باشد که تمام جزئیات اعمال و عبادت‌ها، آن استاندارد کامل باشد، ما کم می‌آوریم. پروردگار عالم با فضلش برخورد می‌کند. امام سجاد در دعای ابوحمزه دارد خدایا! «لست أتکل فی النجاة من عقابک على أعمالنا بل بفضلک علینا» اینطور نیست که ما در نجات از عقاب به اعمالمان تکیه داشته باشیم. آن به فضل و گذشت و رحمت تو است. ملائکه آمدند به این عابد بشارت دادند که خداوند متعال می‌خواهد با فضل خودش با تو برخورد کند. این عابد گفت: نه! بگویید: خدا با عدلش با من برخورد کند. من در بندگی چیزی کم نگذاشتم. من شب و روز بندگی می‌کردم، سهم من از این دنیا یک قرص نان و دانه اناری بود. چیزی بیشتر از این نداشتم. این عجب و غرور این همه به چشمش آمد. ملائکه وقتی این سخن را شنیدند، به خداوند گفتند: این حرفی که زد یعنی چه؟ پروردگار عالم فرمود: به رخ او نکشید که توفیق 60، 70 سال عبادت را چه کسی به تو داده بود؟ ترازوی عدل بگذارید، حساب کنید روزی یک قرص نان و اناری که به او دادم، در مقابل این عبادت‌هایی که کرده جوابگوی آن نعمت‌ها هست یا نه؟ وقتی ملائکه دقیق حساب کردند دیدند، تمام این چند سال عبادتش در ازای یک حبه انار شد. نه یک میوه کامل! چون این حبه انار وقتی از ملکوت رزق برسد و واسطه‌هایی که در کار هستند، هزاران ملکی که در کار هست، تا به عالم دنیا و واسطه‌هایی که در عالم دنیا در کار هستند، این حبه خیلی واسطه هست. خیلی کار برده است. کارهایی که از هیچکس دیگر برنمی‌آید. حالا یک عبادت‌هایی انجام داده که، ناخالصی هم داشته است. واسطه‌های بسیار زیادی در کار هستند. خدا با اسباب و وسایطش کار می‌کند و شفا می‌دهد. اگر علم می‌دهد، با اسباب و وسایطش است. اگر خدا می‌خواهد علم بدهد، کتاب و دفتر و مدرسه و استاد می‌خواهد. شفا اگر می‌خواهیم، دکتر و دوا و تلاش و زحمت می‌خواهد. اگر کسی بخواهد بدون این واسطه‌ها بگیرد، خلاف سنت خداست.

در روایات داریم که مرحوم نراقی در جامع السعادات نقل کرده است. یکی از انبیاء مریض شده بود. این دنبال داروهای گیاهی نرفت. گفت به خدا توکل می‌کنم. مدتی که گذشت شفا پیدا نکرد. گفت: خدایا من بر تو توکل کردم، چرا شفا نیامد. خدا فرمود: تو می‌خواهی با توکل خودت، حکمت ما را باطل کنی. ما آن گیاه دارویی را حکیمانه خلق کردیم. سنت ما این است که باید دنبالش بروی از آن واسطه و اسباب استفاده کنی.

یکی از طلبه‌ها در نجف دیده بود بعضی توسلات زیادی به امیرالمؤمنین دارند. گفت: ما توسل کنیم. چرا اینقدر زحمت زیادی بکشیم؟ آقا معدن علم است. توسلی کرد، از آن تنبل‌ها هم بود. سختش بود سر کلاس بنشیند. شب خواب دید که حضرت امیر با دو نفر می‌آیند، فرمود: این را بگیرید، به فلک ببندید. گفت: برای چه؟ ما به شما توسل کردیم. حضرت فرمود: تو تنبل همین کتک را می‌خواهی. اینجا این خبرها نیست، باید زحمت بکشی.

سنت خدا در عالم دنیا این است که با اسباب بدهد. این خیلی روشن است. تقدیر خدا این هست که وقتی می‌خواهد حادثه‌ای رخ بدهد، خدا تمام عواملش را در نظر می‌گیرد. عوامل و علل و اسباب پدید آمدن آن حادثه را بررسی می‌کند. فرض کنید یک شفایی بخواهد رخ بدهد. ظاهرش دارو و درمان و دکتر است. اما خیلی دست‌های دیگر هم در ملکوت عالم هست که شفا از خداوند متعال به من برسد. رزق بخواهد برسد، علم برسد، هدایت برسد همه اینگونه است. تمام علل ملکوتی و ملکی، علل ظاهری و باطنی را برای به وجود آمدن یک حادثه، شفا، مرگ، تولد، رزق، برکت، بی‌برکتی، علل و عوامل را خدا می‌داند که تعداد اینها چه چیزهایی است. ما بسیاری از اینها را نمی‌دانیم چیست. تقدیر یعنی خدا مجموعه عوامل را که از جمله اراده و عمل ما در پدید آمدن یک حادثه است، در نظر بگیریم.

اگر کسی خدای نکرده بخواهد خودکشی کند، از یک ساختمان بلندی خودش را پرت کند. یا اینکه سمی بخورد. این یک عملی انجام داده است. حالا تقدیر و سرنوشت او مردن است یا نیست، این پدیده مردن و نمردن بستگی به خیلی عوامل دارد. یکی از عواملش اراده خودش است. یکی از عوامل عمل خودش است. این عمل را انجام داده و برای این کار تلاش کرده است. یکی از عوامل که در این حادثه دخیل است، صدقه‌ای است که صبح وقتی از خانه بیرون می‌آمده یک صدقه‌ای انداخته است یا همسرش انداخته است. یکی دیگر از عوامل دعایی است که مادرش برایش کرده است یا نکرده است. پدرش حلال خور بوده یا نبوده است. روزهای گذشته صله رحمی انجام داده یا نداده است. جایی کار خوبی کرده که او را دعا کردند، یا کار شری کرده که او را نفرین کردند. اجدادش انسان‌های صالحی بودند که برای نسل و اولادشان دعا کردند و آن صالح بودنشان تأثیر گذار بوده است. تمام این عوامل حساب کردنش از عهده ما خارج است. اینها چیزهای ظاهری است حساب اینها را دارد که چه چیزهایی دخیل است و چه اتفاقی افتاده است. آن صدقه داده شده یا نه؟دعا شده یا نه؟ صله رحم کرده یا نه؟ اجدادش چطور بودند؟ نه فقط کمی و تعداد این عوامل بلکه تأثیر کیفی‌اش یعنی اینکه فرض کنید 20 عامل شد که دخیل هستند. هرکدام چقدر اثر گذار است. مثلاً عمل خودم که خودم را از بلندی پرت کردم، خیلی در آن مردن اثر گذار است. صدقه‌ای که دادم چند درصد مانع او است. دعای مادرش چند درصد مانع است. تقدیر این است که جز از خدای متعال از احدی برنمی‌آید. برآیند و محاسبه مجموع این عوامل که از جمله این عوامل و از مهمترین عوامل خواست خود انسان و عمل خود انسان است. برآیند و محاسبه‌اش تقدیر می‌شود. شب قدر تا یکسال، عواملی که برای هر حادثه ای در یک  پرونده قرار می‌گیرد. برای یک پرونده شفا گرفتن یا شفا نگرفتن است. رزق داشتن یا نداشتن، آن حادثه‌هایی که می‌خواهد رخ بدهد، عواملش را در نظر می‌گیرد، که یکی از عوامل هم عمل ماست. منتهی خداوند متعال چون جلوتر می‌داند، همه چیزهایی که می‌خواهد رخ بدهد را در نظر می‌گیرد. این شب قدر یک چنین اتفاقی می‌افتد که خدا مقدر می‌کند. عواملی که می‌خواهد به وجود بیاید، جمع می‌زند. شب قدر گفتند که تضرع کنیم. گریه کنیم. ناله کنیم. آنوقت همان گریه و ناله هم جزء همان عوامل است برای اینکه حوادث خوب برای شما رقم بخورد نوشته می‌شود. دعا آن مقدرات را عوض می‌کند، بخاطر این است که دعای من هم یکی از عوامل می‌شود. اگر شب قدر دعا نکنم و تضرع نکنم، طبق همان چیزی که در طی سال می‌خواهد رخ بدهد، حوادث بر من نوشته می‌شود. اما اگر دعا و توسل داشته باشم، این دعا هم ضمیمه می‌شود برای اینکه درصد تأثیرگزاری دعا به خصوص در شب قدر، که شب قدر بستری است که بذر در آن خیلی رشد می‌کند، از این جهت هست که می‌تواند مقدرات را عوض کند. لذا در یکی از دعاهای شب قدر ما از خدا می‌خواهیم که خدایا اگر من در مقدرات تو جزء اشقیاء بودم، مرا از آن لیست پاک کن و در زمره خوبان قرار بده. تقدیر خدا براساس عواملی است که می‌خواهد در به وجود آمدن یک حادثه‌ای رخ بدهد و از جمله عمل و اراده ما رقم می‌خورد. دعای امشب ما می‌تواند تأثیر گذار باشد. این اتفاقی است که می‌خواهد رخ بدهد و از این جهت جا دارد که مؤمنین تضرع خالصانه داشته باشند. نکته بسیار مهم ارتباط مقدرات و تقدیری است که برای ما امشب با امام زمان رقم می‌خورد. اینکه نقش حضرت در مقدرات ما چیست؟       

آقای شریعتی: صفحه 148 مصحف شریف قرار روزانه امروز ماست. آیات 147 تا 151 سوره مبارکه انعام در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود. باز می‌گردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

«فَإِن کَذَّبُوکَ فَقُل رَّبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَ لَا یُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ(147) سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشرْکُواْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشرْکْنَا وَ لَا ءَابَاؤُنَا وَ لَا حَرَّمْنَا مِن شىَ‏ْءٍ  کَذَالِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ حَتىَ‏ ذَاقُواْ بَأْسَنَا  قُلْ هَلْ عِندَکُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا  إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تخَرُصُونَ(148) قُلْ فَللهِ‏َِّ الحْجَّةُ الْبَالِغَةُ  فَلَوْ شَاءَ لَهَدَئکُمْ أَجْمَعِینَ(149) قُلْ هَلُمَّ شهُدَاءَکُمُ الَّذِینَ یَشهْدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَاذَا  فَإِن شهَدُواْ فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ  وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِایَاتِنَا وَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ وَ هُم بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ(150) قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ  أَلَّا تُشرْکُواْ بِهِ شَیْا  وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَنًا  وَ لَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَکُم مِّنْ إِمْلَاقٍ  نحَّنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ  وَ لَا تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ  وَ لَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتىِ حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقّ‏ِ  ذَالِکمُ‏ْ وَصَّئکُم بِهِ لَعَلَّکمُ‏ْ تَعْقِلُونَ(151

ترجمه آیات:                                                           

«اگر تو را تکذیب کردند، بگو: پروردگار شما صاحب رحمتى گسترده است، و خشم و عذابش از مجرمان بازداشته نخواهد شد. (147) مشرکان خواهند گفت: اگر خدا مى‏خواست، ما و پدرانمان مشرک نمى‏شدیم و چیزى را حرام نمى‏کردیم. همچنین کسانى که پیش از آنها بودند پیامبران را تکذیب کردند و خشم و عذاب ما را چشیدند. بگو: اگر شما را دانشى هست آن را براى ما آشکار سازید. ولى شما، تنها، از گمان خویش پیروى مى‏کنید و گزافه‏گویانى بیش نیستند. (148) بگو: خاص خداست دلیل محکم و رسا، اگر مى‏خواست همه شما را هدایت مى‏کرد. (149) بگو: گواهانتان را که گواهى مى‏دهند که خدا این یا آن را حرام کرده است بیاورید. پس اگر گواهى دادند تو با آنان گواهى مده، و از خواسته‏هاى آنان که آیات ما را تکذیب کرده‏اند و به آخرت ایمان ندارند و کسانى را با پروردگارشان برابر مى‏دارند، پیروى مکن. (150) بگو: بیایید تا آنچه را که پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم. اینکه به خدا شرک میاورید. و به پدر و مادر نیکى کنید. و از بیم درویشى فرزندان خود را مکشید. ما به شما و ایشان روزى مى‏دهیم. و به کارهاى زشت چه پنهان و چه آشکارا نزدیک مشوید. و کسى را که خدا کشتنش را حرام کرده است- مگر به حق- مکشید. اینهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مى‏کند، باشد که به عقل دریابید.» (151)

آقای شریعتی: اشاره قرآنی امروز را حاج آقای عالی بفرمایند.

حاج آقای عالی: آیه 149 سوره مبارکه انعام، خداوند متعال می‌فرماید: «قُلْ فَللهِ‏َِّ الحْجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَئکُمْ أَجْمَعِینَ» پیغمبر به مردم بگو: خدا یک حجتی دارد که این حجت بر همه غلبه می‌کند. خدا مغلوب کسی نمی‌شود. در ذیل این آیه روایات زیادی هست که در قیامت خداوند متعال با دو سؤال بندگان خدا را که تقصیر کردند، در بندگی کوتاهی کردند، به تعبیر امروز کیش و ماتشان می‌کند که دیگر هیچ تکانی نتواند بخورد. هیچ حجتی علیه خدا و در مقابل خدا نداشته باشد، خداوند متعال می‌فرماید: چرا بندگی مرا نکردی؟ اگر کسی بگوید: خدایا، من نمی‌دانستم. خداوند متعل می‌فرماید: چرا نرفتی یاد بگیری؟ ما عقل و هوش به تو دادیم. کتاب‌ها در اختیارت بود. عالم در اختیارت بود. بنابراین اگر کسی بگوید: خدایا من نمی‌دانستم این کار را چگونه انجام بدهم. خداوند متعال می‌فرماید: چرا نرفتی یاد بگیری؟

در کشور ما ندانستن معنی ندارد. در کشوری هستیم که عصر ارتباط است. به راحتی می‌شود این را فهمید. اگر در روز قیامت خدای متعال از کسی سؤال کند چرا عمل نکردی؟ اگر بگوید: نمی‌دانستم، می‌گوید: یاد می‌گرفتی. اگر بگوید: می‌دانستم. خدا می‌فرماید: چرا عمل نکردی؟ ندانستن عذر نیست، دانستن و عمل نکردن بد است. آنهایی که مقصر بودند و عمل نکردند، پروردگار عالم حجت را بر آنها تمام می‌کند.

انسان باید التماس کند و از خداوند بخواهد که خدایا درک شب قدر را برای ما میسر کن، به خصوص شب آخر که شب 23 است. در روایتی خیلی زیباست که گفته شده بود هر سه شب دخیل است. شب نوزدهم شب تقدیر است. شب 21 شب تحکیم است. یعنی همان تقدیر محکم‌تر می‌شود. شب 23 شب قضا است. به گونه‌ای امضا می‌شود. مثل مراحل حکمی است که یک قاضی می‌خواهد بدهد. یک حکمی در ذهن شکل می‌گیرد. مرحله بعد این حکم را می‌دهد. یعنی حکم صادر می‌کند. بعد احیاناً یک دادگاه ثانوی دیوان عالی می‌آید و آن را تثبیت می‌کند. دیگر وقتی حکم از طرف دیوان عالی آمد قابل تجدید نظر نیست. شب 23 از همه مهمتر است، که اگر در دو شب قبل کوتاهی شده است، در این شب می‌تواند جبران کرد.

همه ما می‌دانیم که در کل ماه رمضان، مهمان اصلی خدا ولی خدا و ولی مطلق خداست و تمام ملائکه بر او نازل می‌شوند. قرآن می‌گوید: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ» (قدر/4)، «تنزل» صیغه مضارع است. ماضی نیست که بگویی: در زمان پیغمبر نزول ملائکه‌ای رخ داده و تمام شده است. «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ» ملائکه نازل می‌شوند، هرساله این شب، شب قدر هست. پیغمبر هم وقتی امیرالمؤمنین کنارش نشسته بود، به دو نفر این آیه را تذکر داد. پیغمبر فرمود: آیه قرآن که می‌گوید: هر سال ملائکه می‌آیند، ملائکه بعد از من بر چه کسی می‌آیند؟ حضرت فرمودند: بر امام می‌آیند. چون معصوم است که فقط تحمل این را دارد که تمام ملائکه بر او وارد شوند. ملائکه موجودات مادی بر روی زمین نیستند. ملائکه موجود مجرد هستند. موجود مجرد روی قلب و روح وارد می‌شود. کدام روح می‌تواند تحمل و ظرفیت این را داشته باشد که تمام ملائکه بر او وارد شوند. جز معصوم هیچکس دیگری توان این و ظرفیت این را ندارد. بنابراین شب قدر، شب مهمانی است که برای ولی خدا ضیافت و مهمانی فراهم می‌شود و تمام ملائک بر او وارد می‌شوند و مقدرات همه انسان‌ها را تا یکسال برای او بیاورند.

اینکه برای خود او و در رابطه با خود او و خدا چه اتفاقی رخ می‌دهد از فهم ما خارج است. خدا می‌داند و ولی او! اما آنچه ما می‌فهمیم، ترشحاتی از مهمانی خاص خدا با ولی‌اش در شب قدر است که به دیگران می‌رسد. آن چیزی که از سر ریز آن سفره به دیگران می‌رسد، «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیرْمِّنْ أَلْفِ شهَرٍ» (قدر/3) یک شب را اگر درک کنید، از هزار ماه یعنی هشتاد و خرده‌ای سال، یعنی یک عمر، از یک عمر بندگی بهتر است. یعنی شما اگر بتوانی یک شب را درک کنی، درک شب قدر فقط بیدار بودن نیست. درک شب قدر این است که شما بتوانی برای صاحب شب قدر که در زمان ما حجة ابن الحسن است، با او پیوند بخوری. پیوندی که بیش از چیزی است که تا حالا بوده است. اگر من بخواهم بگویم امشب را درک کردم، یعنی از سفره او چیزی گیر من آمده باشد. چون اصل مهمانی بین خدا و او است. من وقتی شب قدر را درک می‌کنم که از آن سفره چیزی نصیب من شود. برای همین است که آنهایی که در محیط ولایت معصومین هستند، چیزی گیرشان می‌آید. آنهایی که خارج از محیط معصومین هستند، از ولایت معصوم خارج هستند و شب قدر ندارند. بنابراین مؤمنین در شب‌های قدر وقتی قرآن بر سرشان می‌گذارند بعد از بک یا الله، بمحمد، بعلی، بفاطمه، توسلشان را می‌گویند که ما در محیط ولایت شما هستیم.

شب قدر را کسی درک می کند که علاوه بر بیدار بودن بتواند یک اتفاق جدید برایش رخ بدهد و آن یک انس و پیوند و رابطه‌ی بیشتر با ولی خدا داشته باشد. آن موقع هست که آن مقدراتی که برای این رقم می‌خورد، و به امضای ولی خدا می‌رسد که آن ید الله است، در طول سال مقدرات خوبی خواهد بود. رابطه عاطفی که صرفاً رابطه بدون منطق نیست. شما وقتی به ولایت او نزدیک شدی، یعنی به خدا نزدیک شدی. او باب الله است، پس بنابراین بهره بیشتری از رحمت خدا بردی. از این جهت هست که مقدرات سال فرق می‌کند. این شب‌ها التماس کنیم که خدا ما را با ولی‌اش پیوند بدهد و بتوانیم انس بیشتری با ایشان داشته باشیم. خوشا به حال آنهایی که از این‌ شب‌ها انس گرفتند.

رحمت و رضوان خدا بر مرحوم آیت الله بافقی که از کسانی بود یک کتاب راجع به ایشان حرف هست. مرحوم بافقی در زمان آیت الله حائری یزدی به کمک او حوزه علمیه را تأسیس کردند. ایشان خیلی رفیق خدا بود. نسبت به امام زمان خیلی عشق داشت. یک آدم فوق العاده‌ای بود. ایشان در ابتدا که حوزه علمیه می‌خواست تأسیس شود، به شیخ عبدالکریم حائری گفت: شما جلو برو، من کنارت هستم. هرجا به مشکل خوردی من از امام زمان(ع) می‌گیرم. چندین بار در شهریه دادن طلبه‌ها کمک کردند. آیت الله حائری به مشکل خورد. به ایشان گفت: بیا درست کن. مرحوم بافقی گفت: اگر من تا عصر نگیرم بنده خدا نیستم. آیت الله گلپایگانی فرمود: در زمان حاج شیخ عبدالکریم حائری 400 طلبه در قم بیشتر نبودیم. زمستان سردی بود، بعضی طلبه‌ها گفته بودند: سرد است، اگر می‌شود عبای زمستانی که یک مقدار کلفت‌تر هست برای ما تهیه کنید. آیت الله حائری گفت: من پولی ندارم که عبای زمستانی بگیرم. آقای بافقی نشسته بودند گفتند: من برایشان می‌گیرم. من از حضرت برایشان می‌گیرم. شب جمعه بود جمکران رفت و تا صبح ماند. برگشت به آقای حائری گفت: تا شنبه حواله شده برسد. شنبه بود که چهارصد عبای زمستانی فراهم شد. این بزرگوار در زمان کشف حجاب با رضاخان درافتاده بود. ایشان را از قم تبعید کرده بودند و در کنار حضرت عبدالعظیم آورده بودند. ایشان به طلبه‌ها می‌گفتند: اگر می‌خواهید بروید مؤمنی را ببینید، که شیاطین تسلیم او هستند، بروید آقای بافقی را ببینید. آن رفاقت‌ها قشنگ است. این شب‌ها شب قدر آخر و شب 23 هست، وقت گرفتن این رفاقت‌ها از خود حضرت است. انشاءالله همین باعث می‌شود مقدرات سال ما رقم بخورد. امشب رزق ویژه است. چون حضرت مهمانی خاص دارد و ما ریزه خوار آن سفره هستیم. از آن سفره بهره‌مند شویم

خدا را به حق محمد و آل محمد قسم می‌دهیم که توفیق درک شب قدر را به همه ما عنایت کند. انشاءالله امشب دیگران را در نظر داشته باشیم.

آقای شریعتی: والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین

............................................................................................

برای خرید کتاب های سمت خدا اینجا کلیک نمائید

............................................................................................

فایل متنی: حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد - (تکریم فرزندان در سیره‌‌ی حضرت رسول )

93/10/15-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد - (تکریم فرزندان در سیره‌‌ی حضرت رسول )

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: تکریم فرزندان در سیره‌‌ی حضرت رسول

کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

و انسان هر چه ایمان داشت پای آب و نان گم شد * * * زمین با پنج نوبت سجده در هفت آسمان گم شد

شب میلاد بود و تا سحرگاه آسمان رقصید * * * به زیر دست و پای اختران آن شب زمان گم شد

از آن روزی که جانت را اذان جبرئیل آکند * * * خروش صور اسرافیل در گوش اذان گم شد

تو نوح نوحی اما قصه ات شور دگر دارد * * * که در طوفان نامت کشتی پیغمبران گم شد

شب میلاد در چشم تو خورشیدی تبسم کرد * * * شب معراج زیر پای تو صد کهکشان گم شد

ببخش‌ ای محرمان در نقطه‌‌ی خال لبت حیران * * * خیال از تو گفتن داشتم اما زبانم گم شد 

شریعتی: صلی الله علیک یا رسول الله سلام می‌گویم به همه‌‌ی شما خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز ایام میلاد نبی و امام صادق خیلی مبارک تان باشد. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام خدمت شما و همه‌‌ی بینندگان خوب و عزیز عرض سلام داریم و پیشاپیش ولادت با سعادت اول شخصیت عالم حبیب خدا پیامبر عظیم الشان و فرزند بزرگوارشان که گاهی ولادت حضرت تحت الشعاع قرار می‌گیرد ولادت امام صادق علیه السلام را خدمت همه‌‌ی عزیزان تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم ان شاء الله که همگی مشمول عنایت و نظر ویژه‌‌ی پیغمبر و امام صادق علیهم السلام قرار بگیریم و در این اعیاد قدمی در محضر این بزرگواران پیش بگذاریم و عرض ادبی داشته باشیم که آن‌ها هم بیشتر به ما عنایت بکنند.

شریعتی: ان شاء الله و آن چه که خیر و برکت است در این ایام به سمت شما و زندگی تان سرازیر شود. ما پیام‌ها را که می‌خوانیم یک وقت‌هایی بعضی از این جوان‌ها و نوجوان‌ها اشاره می‌کنند خواهش می‌کنم سفارش ما را به پدر مادر‌ها بکنید این قدر ما را اذیت نکنند یا توجه دیگری به ما داشته باشند امروز حاج آقای فرحزاد می‌خواهند از تکریم فرزندان در سیره‌‌ی حضرت رسول برای ما بگویند که فکر می‌کنم بحث شنیدنی باشد در ذیل بحث ادب و حیا دعوت می‌کنم خودم و شما را که بیننده و شنونده باشیم.

حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. قبل از این که بحث تکریم فرزندان را خدمت عزیزان عرض بکنیم همان طوری که هفته‌‌ی قبل هم وعده کردیم پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم مستقیم تحت تربیت خدای بزرگ است این تعبیر زیبایی که فرمود أَدَّبَنِی رَبِّی فَأَحْسَنَ تَأْدِیبِی وَ أَنَا أَدِیبُ اللَّهِ فرمود خدای بزرگ من را تربیت کرده پرورش داده و خوب هم تربیت کرده خوب هم پرورش داده یعنی بزرگ ترین آیه‌‌ی خدا در عالم هستی وجود پیغمبر عظیم الشان علیه و آله السلام است یعنی به تعبیر یک بزرگی فرمودند ما گاهی به آسمان‌ها ستاره‌ها نگاه می‌کنیم به دریا به کوه‌ها می‌گوییم الله اکبر لا اله الا الله ولی اولیا خدا محو جمال پیغمبر هستند یعنی همه‌‌ی عالم هستی شعاع وجود پیغمبر علیه السلام است فیض اول که خدا خلق کرده نور پیغمبر ما است و از این نور نور همه‌‌ی انبیا ملائکه امامان خلق شده و به یک معنی واقعی تمام عالم سر سفره‌‌ی این عزیز خدا و حبیب خدا هستند خیلی عظمت دارد حضرت واقعا عظمت او بعد از خدای متعال به اندازه‌‌ی عالم هستی است شعاع نور وجود پیغمبر خداست و همه‌‌ی عالم مهمان پیغمبر عظیم الشان هستند حضرت واسطه‌‌ی رحمت در همه‌‌ی زمان‌ها و همه‌‌ی عوالم هستند و خودشان هم رحمت هستند «رَحْمَةً لِلعالَمینَ» خودشان رحمت هستند و این رحمت را به همه‌‌ی عالم تقسیم می‌کنند این تعبیری که خدا من را تربیت کرده و خوب هم تربیت کرده من پرورش یافته‌‌ی خدای متعال هستم و پیغمبر هم شاگردی همانند خودش و جان خودش و به منزله‌‌ی خودش مولا علی علیه السلام را تربیت کرده فرمود ‌وَ عَلیٌ اَدیبی‌ حضرت علی هم تربیت شده‌‌ی من است و در بیان نورانی دیگر امیرالمومنین فرمود وَ أَنَا أُؤَدِّبُ الْمُؤْمِنینَ وَ أُوَرِّثُ الأَدَبَ الْمُکَرَّمِینَ من هم مومنین دوستان شیعیان سلمان‌ها ابوذر‌ها و تا طول تاریخ هر چه خوب‌هایی که در این امت پرورش پیدا می‌کنند به وسیله‌‌ی شاگرد پیغمبر که فرمود امیرالمومنین در علم من است رابطه و واسطه‌‌ی ایشان است فرمود من هم مومنین را پرورش می‌دهم و من ادب را به افراد با کرامت به ارث می‌گذارم و به آن‌ها مرحمت می‌کنم در خطبه‌‌ی قاصره نهج البلاغه است که حضرت امیر می‌فرماید از ابتدا تولد پیغمبر خدای متعال فرشته‌ای را که روح اعظم ملائکه است که شب قدر بر امام و معصوم نازل می‌شود خدا او را مامور کرد که مکارم اخلاق را بر پیامبر اکرم از طرف خدای متعال یاد بدهد دائم آن روح در کنار پیغمبر بود که از جبرئیل و همه‌‌ی ملائکه مهم تر است که تمام ریز و درشت مسائل را از طرف خدای متعال به پیغمبر یاد بدهد و خود حضرت امیر هم می‌فرماید من هم دائم شب و روز در محضر پیغمبر بودم چون پیغمبر خدا هم عمده‌‌ی دوران جوانی و نوجوانی شان را در خانه‌‌ی پدر حضرت امیر علیه السلام بوده و حتی می‌فرماید من را در آغوش می‌گرفت و من را فشار می‌داد در آغوشش پیغمبر خدا و به من خیلی علاقه‌‌ی شدید داشت و حتی لقمه در دهان من می‌گذاشت و من تعبیر خود حضرت است مثل بچه شتری که دنبال شتر مادر دائم است من دائم دنبال پیغمبر خدا بودم و پیغمبر از خدا تربیت می‌گرفت و من هم از پیغمبر تربیت می‌گرفتم این گونه متصل بودند از خردسالگی و ار ریز و درشت مسائل دوران طفولیت پیغمبر از خدا و حضرت امیر هم از پیغمبر خدا. این نکته هم نکته‌‌ی قشنگی است که پرورش و تربیت از دوران خردسالگی و کوچکی خیلی مهم است ما یک اشتباه بزرگی داریم این است که بچه را در خردسالگی و نوجوانی رها می‌کنیم یا در جوانی بعد از این که دانشگاه رفت برایش برنامه ریزی می‌کنیم که نماز خوان شود بسیج دانشجویی نهاد رهبری انجمن اسلامی می‌گذاریم ما باید از روز اول که متولد می‌شود بلکه قبل از آن دوران حمل و حتی انعقاد نطفه که این‌ها بحث‌های مهمی هم است که زن و شوهر افکارشان اعتقاداتشان اعمالشان روی بچه‌ای که به دنیا می‌آید اثر دارد مادر روحیات و خلقیاتش روی بچه‌ای که در رحم دارد اثر دارد و بعد از این که به دنیا آمد چگونه با او برخورد داشته باشیم شاکله‌‌ی بچه و یک انسان از طفولیت منعقد می‌شود و نهالی که هر جور پرورش بدهید همان طور بزرگ می‌شود و بزرگ که شد کار مشکلی است تربیت کردن او. تعبیر زیبایی که امیرالمومنین در نامه‌ای که به فرزندشان امام مجتبی علیه السلام نوشته اند خیلی نامه‌‌ی مهمی است حضرت به فرزند بزرگوار می‌فرماید فَبادَرتُکَ بِالاَْدَبِ قَبْلَ اَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ من سبقت گرفتم به ادب کردن قبل از این که تو شکل بگیری یعنی این که قبل از این که بزرگ شوی و خدای نکرده قلب است قسی شود از ابتدا روی تو کار کردم مواظب ات بودم و ادب را به تو یاد دادم ما حدیث داریم که تربیت و پرورش در خردسالگی مثل حک کردن روی سنگ است چیزی که روی سنگ می‌نویسند سالیان سال می‌ماند. مثل صفحه‌‌ی سفیدی که رویش نوشته نشده شما می‌توانید هر چیزی رویش بنویسید ولی اگر چیزهایی که رویش نوشته شده پاک کردن این‌ها و به اول برگرداندن این سخت است. این آکبند است دست نخورده است خیلی مهم است منعطف تر هم است این که سفارش شده بچه‌ای که دنیا می‌آید حَنَّکُوا اَوْلادَهُمْ بِماءِ الفُراتِ لَکانُوا شیعةً لَنا امام علی علیه السلام فرمود من ضمانت می‌کنم بچه‌هایی که با آب فرات کامشان برداشته شود از شیعیان من شوند یا با تربت امام حسین مقدار کمی از گرد تربت امام حسین کام بچه را بگیرند و اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ بگویند این قطعا بیمه می‌کند و اثر دارد روی بچه‌ها و شکی در آن نیست. در بزرگی حدیث داریم چیز آموختن مثل نوشتن روی آب است انگشتت را برداری نقش آب پاک می‌شود ولی در خردسالی حضرت رسول که تربیت شده‌‌ی خدای بزرگ هستند پیغمبر عظیم الشان عنایت ویژه‌ای به بچه‌ها و خردسال‌ها و به نوجوان‌ها و جوان‌ها داشتند که ادب به این‌ها و تکریم این‌ها و احترام این‌ها سرلوحه‌‌ی کار پیامبر خدا بوده روی افراد مسن هم باید کار کرد ولی راهشان را رفته اند آن خیلی مهم نیست ولی کسی که در طفولیت و خردسالگی است می‌شود هر نقشی را نقش آفرینی کرد لذا پیامبر عظیم الشان عنایت ویژه‌ای به بچه‌ها و خردسال‌ها داشتند. در روایت داریم وَالتَّلَطُّفُ بِالصِّبْیَانِ مِنْ عَادَةِ رَسُولِ اللَّهِ  با لطافت و لطف و مهربانی با بچه‌ها برخورد کردن سیره و عادت پیغمبر خدا بوده توجه کردن نوازش کردن لطف کردن این‌ها خیلی گل اند خیلی لطیف اند تعبیر شده که الْوَلَدُ الصَّالِحُ رَیْحَانَةٌ ریحانه در عربی به معنی گل است نه سبزی ریحان یعنی فرزند گل است گل‌های من در دنیا امام حسن و امام حسین علیهما السلام است این که با لطافت و حساس با این‌ها برخورد کردن سیره‌‌ی پیغمبر عظیم الشان علیه السلام بوده یکی از سیره‌های پیغمبر در ادب و احترام به بچه‌ها کانَ النَّبىُّ صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله إذا أَصبَحَ مَسَحَ عَلى رُؤُوسِ وُلدِهِ و َوُلدِ وُلدِهِ یکی از سیره‌ها این بود که هر روز صبح با دست محبت و نوازش بر سر فرزندان و فرزندان فرزندان نوه‌ها می‌کشیدند بیننده‌ها این را امتحان بکنند خیلی آرامش دهنده است پول که نیست بگوییم زحمت دارد و نمی‌توانیم. یک دست کشیدن بوسیدن ما چقدر حدیث داریم بوسیدن فرزند ثواب دارد شما هر بوسه‌ای که می‌زنید بعضی روایت‌ها یک حسنه. بزرگی فرمود من روایتی پیدا کردم که پانصد حسنه دارد ثواب هم می‌نویسند و بچه هم مورد مهر و محبت شما قرار می‌گیرد و بفهمد که شما از او حمایت می‌کنید تحت تکفل شماست پیغمبر عظیم الشان هر روز اول روز دست نوازش و مرحمت بر سر بچه‌ها و نوه‌ها می‌کشیدند احساس آرامش و خوشی می‌کردند حدیث داریم اگر دست نوازش بر سر بچه و یتیم بکشی به عدد موهایی که از زیر دست شما رد می‌شود خدا گناهان شما را می‌آمرزد و پیغمبر خدا هم نسبت به بچه‌های خودشان هم نسبت به بقیه‌‌ی بچه‌ها بچه‌های امت خیلی پر مهر بودند مهر ورزی می‌کردند این سیره‌‌ی پیغمبر خدا بود. یکی از نمونه‌ها روایت داریم پیامبر عظیم الشان علیه السلام از مسافرت برگشتند بچه‌های مدینه آمدند به استقبال می‌دانستند پیغمبر به بچه‌ها لطف و عنایت دارد عرض کردند که آقا جان ما دوست داریم ما را در آغوش بگیری همان طور که امام حسن امام حسین فرزندان خودت را در آغوش می‌گیری. حضرت این‌ها را بغل می‌کردند نوازش می‌کردند می‌گفتند نه ما را بغل کن راه ببر یعنی در مسیر ما را ببر پیغمبر چند تا را بغل کردند فرمودند من که نمی‌توانم همه را بغل کنم به اصحاب فرمودند شما هم کمک کنید یعنی شما هم یاد بگیرید پیغمبر ما اول الگو و اسوه در عالم هستند دوست دارند کارهایی که انجام می‌دهند ما هم یاد بگیریم فقط نگوییم دیگران این کار را بکنند این بحثی که می‌کنیم برای این است که الگو پذیر باشیم یاد بگیریم با بچه‌ها چطور رفتار می‌کرده ما هم رفتار کنیم این کارها مختص شخص پیغمبر نبوده یکی از روش‌های پیغمبر خدا فرمودند من به بچه‌ها سلام می‌کنم و برای این که سنت باشد بعد از من هم این کار را بکنند. خیلی از ما بحث ادب سلام را من مستقلا ان شاء الله یک موقعی عرض می‌کنم که چقدر آثار دارد. ما گاهی عارمان می‌شود یا همیشه می‌گوییم کوچک تر‌ها به بزرگ تر‌ها سلام بکنند ما در عالم هستی بزرگ تر از پیغمبر داریم؟ به همه ابتدائا سلام می‌کردند و خصوصا به بچه ها. یکی از سیره‌های پیغمبر خدا ابتدا به سلام بود به بچه‌ها هم همین طور می‌گویند من تا آخر عمر ترک نمی‌کنم برای این که سنت شود بعد از من معلم می‌آید سر کلاس به بچه‌ها سلام بکند استاد دانشگاه به دانشجو بزرگ تر‌ها به کوچک تر‌ها سلام بکنند این سیره‌‌ی پیغمبر بود. جواب سلام هم خیلی ثواب دارد.

شریعتی: ما یک وقت‌هایی منتظریم تا به ما سلام بکنند نکنند می‌گوییم بزرگ تری کوچکتری همه یادشان رفته

حاج آقا فرحزاد: اگر شما بزرگ تر هم هستید از نظر سنی شما وظیفه دارید سلام بکنید تواضع و ادب بکنید یکی از سیره‌های پیغمبر خدا این بوده. یکی از سیره‌های حضرت رسول این بود با بچه‌ها غیر از سلام و دست سر کشیدن و نوازش کردن با بچه‌ها بازی می‌کردند حدیث داریم مَن کانَ عِندَهُ صَبِیٌ فَلیَتَصابَ لَه اگر کسی بچه دارد باید خودش هم بچه شود عارمان نشود بگوییم من سنم بالاست چهل سالم است پنجاه سالم است یا با نوه هایش کسی بنشیند بازی کند. ما خاطره‌‌ی عجیبی در حالات حضرت امام داریم که یکی از دخترهای امام گاهی می‌آمد محضر امام بچه اش را می‌آورد بچه اش شلوغ کاری می‌کرد یکی دو بار به خاطر مزاحمت نیاورد یک بار حضرت امام به دخترشان فرمودند چرا فرزندت را نمی‌آوری گفت مزاحمت می‌کند شما را اذیت می‌کند ایشان فرمودند من حاضرم ثواب عبادت هایم را ببرم ثواب محبت به بچه و خدمت به بچه را به من بدهی این قدر ارزشمند است چون این محبت کردن بچه را می‌سازد و یک انسان وارسته تربیت می‌کند یکی از دانشمندان متخصص روانشناسی و جامعه شناسی می‌خواندم تازگی گفته که من اگر دوباره فرزند دار شوم حاضرم خیلی از کارهایم را تعطیل بکنم با بچه ام مسافرت بروم ورزش بکنم به آن‌ها توجه بکنم من غافل شده ام. عوض این که ما سرمان در تلفن همراه و کامپیوتر بحث‌های مجازی روزنامه و بحث‌های سیاسی اجتماعی باشد گاهی غافل می‌شویم اصلی ترین کار تربیت انسان وارسته است حدیث داریم بهترین ارثی که پدر مادر از خودشان می‌گذارند تربیت یک فرزند شایسته و صالح است خَیْرُ مَا وَرَّثَ الآبَاءُ الأبْنَاءَ الأدَبَ بهترین ارث ادب است تربیت بکنند یک فرزند با ادب و وارسته و چه باقیات صالحاتی است همیشه دعا می‌کند استغفار که بکند هر کار خیری بکند بدون این که از این فرزند کم شود به حساب پدر مادر ثبت می‌شود پدر مادر بدون زحمت یک چیزی درسته کرده اند نوه هایش نتیجه هایش تا نسل اندر نسل در یک روایت می‌دیدم تا هزار مورد همین طور تسری پیدا می‌کند.

شریعتی: ما خیلی دست کم می‌گیریم.

حاج آقا فرحزاد: ما به هر چیزی توجه داریم می‌نشینیم یک گوشه زیارت می‌کنیم دعا می‌کنیم یک موقعی یادتان باشد پیامی بود خیلی درد آور بود حتما در ذهنم می‌خواهم باشد که این را یک موقع مطرح بکنم گلایه‌‌ی یک جوانی بود من را خیلی به درد آورد این را یک موقعی می‌گویم ما فکر می‌کنیم عبادت فقط همین دعا و زیارت عاشورا است بالاترین عبادت‌ها نشستن با همسر است پیغمبر خدا می‌فرماید کسی که کنار همسرش بنشیند به او محبت بکند نوازش بکند بالاتر است از مسجد من مسجد النبی معتکف شود ما این‌ها را فکر می‌کنیم عبادت نیست این هم یک عبادتی است همین که به همسرشان محبت می‌کنند دست می‌کشند نوازش می‌کنند حرف‌ها و درد دل شان را گوش می‌دهند توجه می‌کنند این‌ها بالاترین عبادت است ما در شبانه روز غفلت می‌کنیم دقایقی را با آن‌ها سر کنیم و وقت بگذاریم.

شریعتی: چه گلایه‌هایی که بچه‌ها و خانم‌ها و یک وقت‌هایی آقایان که شوهر ما همسر ما بچه‌‌ی ما ما را نمی‌بیند

حاج آقا فرحزاد: یا وقتی آقا یا خانم می‌آیند خانه این قدر کار عقب افتاده دارد آشپزی و مطالعه و اخبار و این‌ها که واقعا آفت بزرگی است در خانواده‌ها الآن خیلی از خانواده‌ها دور هم نمی‌نشینند غذا بخورند مرد یک وقت می‌آید خانم یک وقتی می‌آید بچه یک وقت. از هم فاصله گرفته اند هر کدام یک موقعی غذا می‌خورند این خیلی فاجعه است سازندگی محیط خانه را تحت الشعاع قرار می‌دهد حضرت امام رحمة الله علیه این همه کار داشتند تا همسرشان کنارشان نمی‌آمد غذا نمی‌خوردند حتی یک موقع همسرشان جایی رفته بودند کاری داشتند راننده‌‌ی ایشان زنگ زده بود در ترافیک گیر کرده بودیم غذا را بدهید آقا یک ساعت نشسته بود تا همسرشان بیاید با هم غذا بخورند. حتی بزرگی فرمود پدر من از علمای بزرگ بوده ایشان فرمودند گاهی من غذا خوردم گرسنه بودم اول شب پدرم می‌گوید بیا بنشین در کنار من همین نشستن هم اثر دارد با هم بودن هم دل بودن توجه به هم دیگر کردن. پیغمبر خدا این قدر به خانواده و بچه‌ها نظر و عنایت داشتند این است که یکی از سیره‌های پیغمبر این بوده پیغمبر خدا گاهی با امام حسن امام حسین بازی می‌کردند یا مسابقه می‌گذاشتند بین آن‌ها کشتی و ورزش می‌گذاشتند که کدام برنده می‌شوند گاهی امام حسن امام حسین می‌گفتند مردم شتر دارند ما هم می‌خواهیم شتر ما شوید پیغمبر عظیم الشان اول شخصیت عالم امام حسن را روی شانه‌‌ی راست امام حسین را روش شانه‌‌ی چپ قرار می‌دادند و می‌فرمودند نِعْمَ الْجَمَلُ جَمَلُکُمَا یعنی خوب شتری خدا برای شما رسانده مرکب خوبی است هم راکب اش خوب است که امام حسن و امام حسین دو گوشواره عرش الهی هستند هم مرکب اش مرکب پیغمبر خدا است گاهی هم در بعضی روایات دیدم می‌گفتند شترها زمام و افسار دارند ما هم زمام می‌خواهیم حضرت می‌فرمودند موهای سر من را بگیرید دو طرف گیسوان حضرت را می‌گرفتند به عنوان افسار مرکب بعد می‌گفتند امام البته کوچک و بزرگ ندارد اما بچه بودند می‌گفتند شترها صدا می‌دهند برای ما هم شما صدا بدهید حضرت صدای عف عف شتر العفو می‌فرمودند صدای شتر در می‌آوردند غوغا می‌شد تا کجا راه می‌آمدند گاهی امام حسن امام حسین در موقع نماز می‌آمدند پشت پیغمبر سوار می‌شدند حضرت در حالت سجده بودند پیغمبر عظیم الشان آن قدر سجده شان را طول می‌دادند بلند نمی‌شدند که این‌ها بیفتند یا مثلا با دست پس بکنند طول می‌دادند نماز را تا این‌ها بازی هایشان را بخوانند این دیگر اوج قرب به خدا است این‌ها با آرامش بازی هایشان را بخوانند بعد از سجده سر بر می‌داشتند تا نکند اذیت شوند این قدر حرمت فوق العاده می‌گذاشتند. پیغمبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم در روایت داریم یک موقعی مشغول نماز جماعت بودند نمازی که پیغمبر می‌خواند معراج نماز مومن است بهتر از پیغمبر چه کسی است که با خدا ملاقات بکند پشت پرده یک خانمی اقتدا کرده بودند به پیغمبر بچه‌‌ی خردسالی داشتند شروع کرد به گریه کردن پیغمبر عظیم الشان آن روز نماز را سریع تر از همیشه خواند. با این که پیغمبر هم نمازشان هم سخنرانی شان خیلی کوتاه بوده. توجه داشته باشند نماز فرادی را هر چه آدم طول بدهد عیب ندارد باید در نماز جماعت مستحب است روایت هم داریم مراعات اضعف مامومین را کرد سخنرانی‌ها و خطبه‌های نماز جمعه هم باید کوتاه باشد از همه سخنرانی‌های پیغمبر کوتاه تر بوده در خطبه سفینه البحار است أقصَرَ النّاسِ خُطبَةً  هم سخنرانی‌های پیغمبر ملال آور و خسته کننده نبوده هم نماز جماعت پیغمبر خَفَّ النّاسِ صَلاةً فِی تَمامٍ  با این که پیغمبر نمازشان مختصر بوده ولی یک بار مختصر تر خواندند بعد از نماز شخصی به پیغمبر عرض کرد نماز را خیلی سریع خواندید حضرت فرمودند گریه‌‌ی فریاد بچه را نشنیدی یعنی من طاقت آه بچه را ندارم. نماز جماعت که اگر از ده نفر بگذرد ثواب آن را فقط خدا می‌داند یک رکعتش را و امام جماعتش را پیامبر عظیم الشان داشته باشد اتصال کامل به خدای متعال ولی آن اتصال یعنی حمایت از همه‌‌ی انسان‌ها حتی بچه‌ای که گریه می‌کند ممکن است اثری بگذارد خدا می‌گوید اتصال من را قطع کن برو بچه را ساکت کن فرمودند چون مادرش به من اقتدا کرده بود و تا سلام نماز نمی‌داد بچه را آرام نمی‌کرد من هم نماز را سریع خواندم مادر برود بچه را آرام بکند روایت داریم پیامبر عظیم الشان مشغول سخنرانی در منبر بودند یک وقت امام حسین علیه السلام چون خانه‌‌ی حضرت زهرا خدا قسمت کند آن‌هایی که مدینه رفتند باز هم بروند نرفتند هم خدا قسمت کند خانه‌‌ی حضرت زهرا چسبیده به مسجد است الآن داخل مسجد است امام حسین خردسال بودند از منزل آمدند بیرون پیغمبر داشتند سخنرانی می‌کردند پای مبارک ایشان به پاشنه‌‌ی در گیر کرد خوردند زمین یک مرتبه بلند گریه کردند پیغمبر عظیم الشان وسط خطبه و سخنرانی منبر را رها کردند جمعیت را رها کردند نماز را نمی‌شود شکست البته نماز هم اگر خطر جدی باشد می‌شود شکست خطر جدی نباشد نمی‌شود. حضرت سخنرانی را رها کردند با شتاب رفتند امام حسین را در آغوش کردند محبت کردند تعبیر خود حضرت این است که من نفهمیدم پله‌های منبر را چطور رد کردم آمدم یعنی از خود بیخود شدم که صدای گریه و ناله و شیون امام حسین را نشونم چقدر حساس چقدر لطفات. پیغمبر عظیم الشان بچه‌ها را می‌آوردند در گوش آن‌ها اذان بگویند پیغمبر عظیم الشان اذان می‌گفتند گاهی بچه خردسال است معذرت می‌خواهم ادرارش در می‌رفت پدر مادر فریاد می‌زدند بچه را بغل کنند لباس پیغمبر بدن پیغمبر آلوده نشود حضرت می‌فرمودند ادرارش را قطع نکنید خدا وکیلی ما بچه‌‌ی خود ما یا نوه‌‌ی خود ما این کار را بکند شاید طاقت نیاوریم تند برخورد کنیم یا پرتش بکنیم که ما را آلوده می‌کند اول شخصیت عالم که از همه‌‌ی عالم پاک تر است یک بچه‌ای که معلوم هم نیست خیلی تمیز بوده آن زمان. این طور بهداشت شاید مراعات نمی‌شده در آغوش پیغمبر که ادرار می‌کند حضرت به پدر مادرش فرمودند اذیت نکنید داد نزنید بگذارید با آرامش کامل این جا ادرارش را بکند من هم لباسم را تطهیر می‌کنم. اگر آزاری اذیتی به دل بچه به روح بچه وارد شود سنگین است بدن من قابل شستشو است بچه را آزرده نکنید با لطافت برخورد بکنید وَالتَّلَطُّفُ بـِالصِّبـیـانِ مـِن عادَةِ الرَّسولِ لطف و نوازش و محبت کردن یکی از سیره‌های مهم پیغمبر خدا بوده در مقابله با بچه‌های خردسال.

شریعتی: خیلی ممنون نکات خوبی بود مطالب تکمیلی این مباحث را دوستان می‌توانند در کتاب محبت به زنان و کودکان ببینند و مراجعه بکنند. صفحه‌‌ی 317 قرار امروز دوستان خوب سمت خداست آیات 77 ام تا 87 ام سوره‌‌ی مبارکه‌‌ی طه در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود ان شاء الله تمام لحظات زندگی مان مزین به زینت نبی مکرم اسلام و منور به این آیات نورانی باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَکًا وَلَا تَخْشَى ﴿٧٧﴾ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیَهُم مِّنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ ﴿٧٨﴾ وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى ﴿٧٩﴾ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ قَدْ أَنجَیْنَاکُم مِّنْ عَدُوِّکُمْ وَوَاعَدْنَاکُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَیْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى ﴿٨٠﴾ کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی وَمَن یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَى ﴿٨١﴾ وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى ﴿٨٢﴾ وَمَا أَعْجَلَکَ عَن قَوْمِکَ یَا مُوسَى ﴿٨٣﴾ قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِی وَعَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَى ﴿٨٤﴾ قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ مِن بَعْدِکَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُّ ﴿٨٥﴾ فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ یَا قَوْمِ أَلَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَیْکُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّکُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِی ﴿٨٦﴾ قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنَا وَلَکِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِینَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَکَذَلِکَ أَلْقَى السَّامِرِیُّ ﴿٨٧﴾

ترجمه:

و همانا به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه [از مصر] حرکت بده، و برای آنان راهی خشک در دریا قرار ده که [در آن موقعیت] نه از رسیدن فرعونیان بترسی و نه از غرق شدن بهراسی. (۷۷) پس فرعون با لشکریانش آنان را دنبال کرد، و [بخشی] از دریا آنان را فروگرفت، چه فروگرفتنی! (۷۸) و فرعون، قومش را گمراه کرد و راهنمایی ننمود. (۷۹) ای بنی اسرائیل! به راستی شما را از دشمنتان نجات دادیم، و با شما در جانب راست طور وعده گذاشتیم و ترنجبین و مرغ بریان را بر شما نازل کردیم، (۸۰) [و گفتیم:] از خوردنی های پاکیزه [و مطبوع] که روزی شما نمودیم، بخورید و در [مورد] آن از حدود الهی تجاوز نکنید که خشم من بر شما فرود آید، و کسی که خشم من بر او فرود آید، یقیناً هلاک شده است. (۸۱) و مسلماً من آمرزنده کسی هستم که توبه کرد و ایمان آورد و کار شایسته انجام داد، سپس در راه مستقیم پایداری و استقامت ورزید. (۸۲) ای موسی! چه چیز تو را شتابان کرد که قبل از قوم خود [در آمدن به کوه طور] پیشی گرفتی؟ (۸۳) گفت: پروردگارا! من به سوی تو شتافتم تا خشنود شوی. آنان گروهی هستند که اینک به دنبال من می آیند. (۸۴) [خدا] گفت: ای موسی! ما به راستی قوم تو را پس از آمدن تو امتحان کردیم و سامری آنان را گمراه کرد. (۸۵) پس موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قومش بازگشت، گفت: ای قوم من! آیا پروردگارتان به شما [درباره نزول تورات] وعده ای نیکو نداد؟ آیا زمان آن وعده بر شما طولانی آمد یا خواستید که خشمی از پروردگارتان بر شما فرود آید که با وعده من مخالفت کردید؟! (۸۶) گفتند: ما با اراده خود با وعده تو مخالفت نکردیم، بلکه ما را وادار کردند که بارهایی سنگین از زیور و زینت این قوم را حمل کنیم، پس آنان را [در آتش] انداختیم و به همین صورت سامری هم [آنچه از زیور و زینت داشت] در آتش انداخت. (78)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: ان شاء الله خود خداوند متعال گرد غربت را از ساحت کلام خودش بردارد و دل‌های ما را به نور قرآن جلا ببخشد. دیروز مطلع شدیم حکیم فرزانه حضرت آیت الله انصاری شیرازی به رحمت خدا رفتند روحشان ان شاء الله شاد باشد. یادی هم می‌کنیم از مرحوم حاج آقای مهندسی که از شاگردان مبرز ایشان بودند ان شاء الله روح هر دو شاد باشد. اشاره‌‌ی قرآنی و نکته‌‌ی صلوات را بفرمایید. در بهار صلوات هستیم

حاج آقا فرحزاد: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. بهترین هدیه هم برای اموات و حق داران هم صلوات است. روایت نورانی و جالبی از امیرالمومنین سلام الله علیه است فرمودند یک صلوات بر پیغمبر است یک سلام دادن بر پیغمبر و یکی هم مهرورزی و محبت و عشق به پیغمبر فرمودند الصَّلَاةُ عَلَى النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ أَمْحَقُ لِلْخَطَایَا مِنَ الْمَاءِ لِلنَّارِ چگونه آب آتش را خاموش می‌کند فرمود بیش از تاثیر آب بر آتش برای پاک کردن گناهان تاثیر صلوات بر محمد و آل محمد است. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اما سلام دادن به حضرت السلام علیک یا رسول الله یا صلوات هایمان را با سلام بگوییم اللهم صل و سلم علی محمد و آل محمد فرمود سلام دادن بر پیامبر عظیم الشان افضل است از آزاد کردن یک بنده در راه خدا و سوم که بالاتر است که ریشه‌‌ی همه‌‌ی خوبی هاست فرمود مهرورزی و عشق و محبت پیغمبر بالاتر است از جهاد و شهید شدن در راه خدا انسان شهید محبت می‌شود عشق پیغمبر محبت پیغمبر منیت‌های آدم را از بین می‌برد محو در حضرت می‌شویم این بالاترین کمالات است. آیه‌‌ی 81 و 82 این صفحه‌‌ی مبارکه می‌فرماید «کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی وَمَن یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی» از چیزهای حلال پاکیزه طیب که خدا روزی کرده شما استفاده کنید بخورید ولی طغیان و سرکشی نکنید یعنی دست به حرام دراز نکنید یاغی گری نکنید چراغ قرمز‌ها را مراعات کنید که اگر دست به طغیان و حرام ببرید غضب من بر شما حلال می‌شود مورد غضب خدا قرار می‌گیرد و کسی که مورد خشم و غضب خدا قرار بگیرد سقوط خواهد کرد. من همین جا نکته‌ای را می‌گویم سال‌های گذشته ما در مورد رد مظالم یک موجی در مورد ربیع الاول راه می‌افتاد و خیلی خوب است چقدر هم استقبال شده بسیار کار پسندیده است هر کسی در زندگی اش ممکن است از افرادی پولی گرفته باشیم یاد ما رفته باشد یا توان برگرداندن نداریم دسترسی نداریم از راه معمولی نمی‌شود این یکی از راه حل هایش رد مظالم است حتی احتیاط هم خوب است در طول ماه و سال یک رد مظالمی پرداخت کند یک اجازه‌ای از مراجع گرفته شده تا پایان ماه ربیع این را جدی بگیرند تا مبلغ صد هزار تومان مراجع اجازه داده اند بیشتر از آن را دوستان خودشان اجازه بگیرند. آیه‌‌ی بعدی می‌فرماید «وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى» اگر کسی لغزشی کرد گناهی مرتکب شد خیلی تاکید آمده حتما البته من خدا لام تاکید غفار هستم یعنی خیلی آمرزیده ام به کسانی که توبه بکنند کنار توبه هم مومن باشند عمل خوب انجام بدهند «ثُمَّ اهْتَدَى» این قید خیلی مهم است به شرطی که ولایت ما اهل بیت را هم قبول داشته باشند روایت داریم ذیل این آیه‌‌ی مبارکه که ‌ثُمَّ اهدَتی اِلی وِلایَتِ اَهلُ البَیت یعنی بدون ولایت اهل بیت توبه و عمل صالح پذیرفته نیست اگر قبول کردند دوازده امام توبه و ایمان و عمل صالح شان مورد پذیرش است.

شریعتی: خیلی خوب. من باز هم تبریک می‌گویم این ایام را. وقت در اختیار حاج آقا فرحزاد ببینیم در بخش دوم برنامه چه به ارمغان آورده اند.

حاج آقا فرحزاد: یکی از نکاتی که ما تذکر دادیم پارسال خیلی هم خوب است از سیره‌های حضرت رسول بوده در رابطه با فرزندان هم نام گذاری خوب برای فرزندان انتخاب می‌کردند و هم این که حتی تغییر می‌دادند نام‌ها را اخیرا هم دستورالعمل‌هایی که ثبت احوال صادر کرده که تغییر نام‌های ناپسند و نامانوس را راحت می‌گیرند من خواهش دارم از همین جا بیننده‌های عزیز نام‌های خوب بگذارند روی بچه‌ها بعضی آمارها نشان می‌دهد که بعضی‌ها نام‌هایی که نمی‌گوییم حرام است ولی نام روی شخصیت بچه خیلی اثر دارد بچه‌‌ی شما نام مثلا چنگیز و می‌ترسیم اسم ببریم بد شود حالا اسم‌هایی به این شکل بچه‌ها داشته باشند شاید متاثر شوند اسم‌هایی که خلاصه از نظر واقعی شخصیت‌های خوبی نباشند یا اسم‌های گل و گیاه و ستاره، اسم پیغمبر و اهل بیت چقدر ما اسم خدا داریم بعضی نام‌ها هست که مثل الله رحمن که نمی‌شود بگذارید ولی همان‌ها یک عبد اول اش اضافه شود مثل عبدالله عبدالرحمن عبدالرحیم کریم رئوف نام خدا هستند اسامی اهل بیت اسامی انبیا اسامی فرهیختگان علمای ربانی اصحاب پیغمبر یک بزرگواری بود من اسم بچه ام را میثم گذاشته ام بچه ام رفته میثم چه کسی است عاشق و دلباخته‌‌ی حضرت امیرالمومنین بود آدم خوبی بوده قطعا بدانید روی آن‌ها اثر دارد یا افراد ظالم یا طاغوتی که از خدا بی خبرند جاهلند متاسفانه فرهنگ غلط است می‌گویند یک چیز جدیدی باشد نامانوس باشد کسی نگذاشته باشد این حرف‌ها چیست شیطانی است روز قیامت من عرض می‌کنم وظیفه دارند پدر مادر تغییر بدهند روز قیامت بچه‌ها جلوی پدر مادر را می‌گیرند می‌گویند ما چه گناهی داشتیم شما این نام را روی ما گذاشتید یکی از حقوق فرزندان است حق فرزند بر پدر اسم نیکو گذاشتن روی فرزند است این فرزند چه گناهی دارد؟ من همین جا خواهش می‌کنم اگر بزرگ شدند خودشان تغییر دهند ما نمونه‌هایی داشتیم اسم‌های ناجور بی معنا یا نامانوس بوده در شخصیت افراد اثر دارد ما را به همان نام در قبر و قیامت صدا می‌زنند آدم شرمنده نشود ما چقدر حدیث داریم کسی که اسمش را محمد بگذارد در خانه‌ای که محمد نام است در جلسه هر کجا که محمد نام است خدا خیر و برکت جاری می‌کند ملائکه آن جا را تقدیس می‌کنند نام فاطمه القاب فاطمه‌‌ی زهرا چقدر زیاد است دختران همسران امامان مادرهای امامان هنوز در جامعه‌‌ی ما نام‌هایی از اهل بیت است که گذاشته نشده فلان مادر امام شاید اسمش را نگذارند فلان همسر پیغمبر یا امام اسمش کم است یا نگذاشته اند نام گذاری خوب و تغییر دادن. یکی از کارهای خوب پیامبر این بود که نام‌ها را تغییر می‌دادند می‌فرمودند این نام زیبنده‌‌ی شما نیست برو تغییر بده این نام را بگذار تغییر بدهیم نام گذاری روی شخصیت افراد خیلی اثر دارد برای تربیت شان هم اثر دارد یکی از کارهای زیبایی که پیغمبر عظیم الشان داشتند که بازی می‌کردند با بچه‌ها نوازش می‌کردند محبت می‌کردند گاهی بچه‌ها را می‌آوردند تا پیغمبر عظیم الشان نصیحت شان بکنند غیر اذان خود این اذان خیلی مهم است ما داشتیم افرادی که غیر مسلمان بودند یک عالمی در گوششان آورده به همسایه گفته عالم ما نیست عالم شیعه در گوشش اذان گفته بعد او شیعه‌‌ی نابی شده ولو پدر مادرش یک مذهب دیگری داشتند یعنی اثر اولیه را روی او گذاشته برای نام گذاری یا این که حضرت امر و نهی که می‌کردند چون خودشان عامل بودند روی بچه‌ها اثر می‌کرد مثلا بچه عادت بدی داشت یا چیز ناجوری می‌خورد پدر مادر حرف می‌زدند اثر نمی‌کرد بچه را می‌آوردند به پیغمبر عرض می‌کردند شما چیزی بگویید پیغمبر که می‌فرمودند اثر می‌کرد. یک بار این حدیث معروفی که بچه‌ای عادت زیاد خوردن خرما را داشت آوردند خدمت حضرت حضرت فرمودند امروز من به او نمی‌گویم گفتند امروز با فردا چه فرق دارد فرمودند امروز رطب خوردم خرما خوردم اثر نمی‌کند یا کم اثر می‌کند فردا بیاورید که من خرما نخورم مثل معروف که رطب خورده منع رطب کی خورد. یک کلام زیبایی از مرحوم آیت الله بهاء الدینی یادم آمد ایشان فرمودند بچه‌های ما آن طوری که رفتار می‌کنیم می‌شوند نه آن طوری که حرف می‌زنیم و شعار می‌دهیم و امر و نهی می‌کنیم و آن طوری که ما می‌خواهیم. اگر واقعا می‌خواهیم روی بچه هایمان اثر گذار باشیم رفتارهای خوب بچه‌های ما از پدر مادر خیلی الگو می‌گیرند از اهل خانه خیلی الگو می‌گیرند از برادر خواهر بزرگ تر خیلی الگو می‌گیرند رفتارهای ما روی بچه‌ها خیلی اثر دارد روایت إِنَّ فِی الْجَنَّةِ دَاراً یُقَالُ لَهَا: دَارُ الْفَرَحِ ، لا یَدْخُلُهَا إِلا مَنْ فَرَّحَ الصِّبْیَانَ در بهشت یک جایگاهی است اسمش دارالفرح است دار سرور و شادی است آن دارالسرور کسی را وارد می‌کنند مقام می‌دهند که در زندگی دنیا بچه‌ها را خوشحال کرده باشد یا بچه‌های خودش یا مدرسه یا همسایه. من همین جا خواهش دارم در آستانه‌‌ی ولادت سرتا سر نو پیغمبر عظیم الشان هستیم سه چهار روز تا ولادت مانده روز جمعه ولادت است دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه هم بعضی وقت‌ها آموزش گاه‌ها باز است ما سعی کنیم شیرینی به هم کلاسی‌ها به مدرسه بدهیم دل بچه‌ها را شاد کنیم. من همین جا خواهش دارم پدر مادر‌ها به همدیگر عیدی بدهند به بچه‌ها عیدی بدهند به هر مبلغی که می‌توانند بذر محبت پیغمب را بپاشیم بگوییم به خاطر پیغمبر من این شیرینی عیدی لباس اگر هم در طول سال چیزهای نویی می‌خواهیم بخریم تلفن همراهی چیزی بگذاریم این ایام به این بهانه که بذر محبت را در دل بچه‌ها بکاریم. خیلی برای پیغمبر کم گذاشته ایم. من یک موقعی اروپا بودم بیست روز یک ماه جشن‌های مفصل و چراغانی می‌کنند پیغمبر ما افضل از همه‌‌ی انبیا است سید اولین و آخرین است جشن گرفتن شادی کردن اطعام دادن دید و بازدید کردن به احترام پیغمبر همان کارهایی که ما نیمه‌‌ی شعبان عید غدیر می‌کنیم باید در 17 ربیع پیاده بکنیم بذر محبت را بکاریم احترام را بیشتر بکنیم یاد پیغمبر بیشتر بکنیم هر حیله‌ای داریم بزنیم که روز قیامت پیش پیغمبر سرافراز باشیم قطعا بدانیم یک ریال کمترین چیزی که برای پیغمبر هزینه کنید مگر می‌شود پیغمبر پاسخ ندهند پیغمبر خدا فرمود من به مقام محمود شفاعت نائل شوم از خیلی‌ها شفاعت می‌کنم دوستی در زمان جاهلیت داشتم در زمان قبل از اسلام به من خدمتی کرده من از او هم شفاعت می‌کنم چه برسد به کسی که مسلمان است.

شریعتی: خیلی ممنون خیلی نکات خوبی را شنیدیم فردا جناب حجه الاسلام حاج آقای حسینی قمی مهمان ما هستند. بیننده‌‌ی ما باشید. حاج آقا دعا بکنند.

حاج آقا فرحزاد: خدا را قسم می‌دهیم به حق پیغمبر عظیم الشان و اهل بیتش رفع گرفتاری از همه‌‌ی گرفتار‌ها بفرماید به آمین همه‌‌ی بیننده‌ها و خدا را قسم می‌دهیم قلب امام زمان را از ما راضی فرجش را نزدیک مریض‌های روحی جسمی سفارش شده شفای عاجل به لطف و کرمش عنایت کند باران رحمتش را هم نازل بکند هوای پاک و پاکیزه هم نصیب مان بکند.

شریعتی: ان شاء الله خیلی ممنون بعضی از دانش آموزان دانشجویان و طلبه‌های عزیز امتحان دارند برای آن‌ها هم آرزوی توفیق می‌کنیم. بهترین‌ها را برای همه‌‌ی شما آرزو می‌کنم به رسم روزهای دوشنبه السلام علیک یا ابا عبدالله.

..............................................................................................

برای خرید مجموعه کتابهای سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

..............................................................................................

فایل متنی: 93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران

93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران

برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمین عالی

موضوع: علائم ظهور و وظیفه منتظران

 

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

گفتمت خورشید اما آسمان زیباتر است گفتمت باران ولیکن ابر از آن زیباتر است

در رگانت می‌دود خون تمام انبیاء خواندن نام تو با پیغمبران زیباتر است

در سکوت چاه‌های کر نمی‌جویم تو را جستن‌ات در لا زمان در لا مکان زیباتر است

گرچه فیض آسمان جاریست اما باز هم روی دوش ماه گونی‌های نان زیباتر است

گوش دل دادم به نجوای جهان دیدم چقدر ذکر نام‌ات در حدیث دیگران زیباتر است

از تمام سوژه هایم گفتن از مردی که داشت در گلوی سال هایش استخوان زیباتر است

ابتدا گفتم رکوع و دادن انگشتری بعد دیدم سجده و تقدیم جان زیباتر است

شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی هم وطنان خوب‌مان خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو می‌کنم در هر کجا که هستید ایام بسیار مبارک باشد برای فرد فرد شما. حاج آقای عالی سلام علیکم ورحمة الله ایام را تبریک می‌گویم.

حاج آقا عالی: سلام علیکم و رحمة الله بنده هم خدمت حضرت عالی و همه‌ی دوستان عرض سلام دارم و تبریک می‌گویم این ایام بسیار با عظمتی که منسوب به اهل بیت به خصوص امیرمومنان علیه السلام است روز مباهله و آیه‌ی تطهیر و آیه‌ی هل اتی مناسبت‌هایی که هر کدام‌شان یک فصلی است بسیار درخشان که در زندگی اهل که جای توضیحات فراون دارد ان شاءالله که برکات این روز شامل حال همه باشد.

شریعتی: ان شاء الله از برکات نام و یاد و وجود امیرالمومنین همه بهره مند شویم امروز روز مباهله است روز نزول آیه‌ی تطهیر خاتم بخشی حضرت امیر نزول آیه‌ی إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ ان شاء الله که روزهایمان و شب هایمان منور باشد و مزین باشد به نام اهل بیت علیهم السلام بحث ‌مان را با نام و یاد خدا شروع می‌کنیم در ذیل بحث یادی از امام عصر و ذیل بحث وظایف منتظران رسیدیم و نکات بسیار خوبی را شنیدیم که می‌توانید به فایل ما مراجعه کنید فایل‌های صوتی و متنی موجود است. خدمت حاج آقای عالی هستیم.

حاج آقا عالی: بسم الله الرحمن الرحیم یکی از وظایف بسیار مهم که دوستان بزرگوار بیننده و مومن باید در رابطه با وجود مقدس امام زمان علیه السلام و مسئله‌ی ظهور خیلی به آن اهتمام بورزند نزدیک دیدن ظهور است ما در روایات‌مان به عناوین مختلف و تعابیر مختلف این توصیه را از اهل بیت داریم که ظهور را نزدیک ببینید چند روایت را عرض می‌ کنم که فضای روایاتی که در این رابطه رسیده دست دوستان بیاید از امام هادی علیه السلام روایت است که فرمود وقتی که الم شما پرچم شما از بین‌تان برداشته شد الم یعنی امام‌تان چون امام پرچم دین است پرچم ایمان است پرچم توحید است در زیارت جامعه‌ی کبیره خطاب به اهل بیت داریم پرچم‌های تقوا در زیارت‌های آل یاسین خطاب به امام زمان که سلام می‌دهیم‌ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصوُبُ ‌ای پرچم افراشته این‌ها پرچم‌های افراشته‌ی دین و ایمان و تقوا و توحید‌اند امام هادی می‌فرمایند وقتی این پرچم در زمان غیبت از بین شما برداشته شد از زیر پاهای‌تان منتظر فرج باشید مرحوم مجلسی می‌فرماید این که از زیر پاهایتان یعنی همان جایی که ایستادید و تکان نخورید یعنی عبور نکرده ممکن است فرج برسد یعنی این شکلی است که از جهت زمان و مکان طوری است که خیلی سریع در هر زمان و هر مکانی امکان پذیر است باز یک روایت دیگری از امام باقر علیه السلام است که به فضیل بن یسار شاگرد خوب‌شان فرمود وقتی که نیازمندی و حاجات مردم زیاد شد و به هم دیگر به خاطر کاری رجوع کردند ولی بعضی‌ها آن برادر مومن‌اش را انکار کرد و رد کرد عرض می‌کنیم یعنی چه این موقع منتظر فرج باشید صبح و شب. صبح و شب دائما منتظر فرج باشید شاگرد امام باقر علیه السلام سوال کرد که یعنی چه بعضی‌ها بعضی‌ها را انکار بکنند امام باقر فرمود که وقتی برای یک حاجتی پیش برادر مومن‌اش می‌رود یک جور دیگر با او برخورد می‌کند جوری که قبلا این گونه نبود حالا که برای احتیاج آمده سرد برخورد می‌کند تحویل نمی‌گیرد یک جور دیگر با او حرف می‌زد که قبلا این طور با او حرف نمی‌زد یکی از آسیب‌های آخرالزمان را حضرت می‌گوید که رابطه‌‌ها سرد است مومنین هنگام حاجات‌شان کاری با هم ندارند از هم رو برمی‌گردانند در یک چنین وقتی که ارزش‌های اخلاقی افول کرده و ارزش‌های مادی غلبه پیدا کرده این طور مواقعی که تاریکی است توقع فرج داشته باشید صبح و شب یعنی شب که شد بگویید فردا صبح. فردا صبح که شد بگویید شب.

شریعتی: این وقت تعیین کردن نیست؟

حاج آقا عالی: این وقت معین نیست وقت تعیین کردی‌ که گفته شده ممنوع است این که وقت خاصی را فلان روز فلان تاریخ فلان سال ممنوع است اما بگویید هر صبح و شام نمی‌گوییم کدام یک از این صبح‌ها کدام یک از این شب‌ها امام زمان می‌آید که وقت تعیین شده باشد ولی مقصود نزدیک دیدن است که شما اگر شب گذشت حتی تا شب بعدی هم نگو که نمی‌آید فردا صبح ممکن است بیاید

شریعتی: یعنی این قدر نزدیک ببینیم؟

حاج آقا عالی: بله این قدر نزدیک ببینیم که این‌ها خیلی آثاری در زندگی ما دارد. باز یک روایت دیگری است که یک عنوان دیگری است از چندین روایت که امر ظهور و فرج ولی عصر علیه السلام دفعی و یک مرتبه رخ می‌دهد مثل قیامت روایت از امیرالمومنین علیه السلام است که فرمود خداوند متعال فرج را به طور ناگهانی محقق می‌کند به واسطه‌ی یکی از ماه اهل بیت. باز در توقیعی که خود امام زمان به شیخ مفید دارند یک جمله این است که خداوند امر فرج ما را به طور ناگهانی محقق می‌کند در کمال الدین صدوق مرحوم شیخ صدوق از امام رضا علیه السلام روایت نقل کرده که امام رضا فرمودند که از پیغمبر اکرم کسی سوال کرد که مهدی شما اسم مبارک آقا است که مستحب است بلند شدن آن را عرض نمی‌کنم فرزند شما چه وقت ظهور می‌کند پیغمبر اکرم فرمود مثل مهدی ما و داستان آن مثل قیامت می‌ماند کسی کشف از وقت او نمی‌کند مگر خود خدا بعد پیغمبر فرمود ناگهانی فرا می‌رسد این هم یک دسته عناوین که نشان می‌دهد در آن زمان که شاید قالب مردم غافل‌اند حواس‌شان نیست چون برای آن‌ها ناگهانی‌اند یک عده‌ای که آماده‌اند منتظرند حواس‌شان جمع است برای آن‌ها ناگهانی نیست آن‌ها غافلگیر نمی‌شوند ولی آن‌هایی که غافل‌اند نشان می‌دهد که خیلی‌ها این طوری می‌شوند یک مرتبه اتفاق می‌افتد

شریعتی: روایت نداریم که حتی خود حضرت هم نمی‌داند که کی ظهور می‌کند؟

حاج آقا عالی: این را یک اشاره‌ای می‌کنیم به مناسبتی یک روایتی که در آن یک اشاره‌ای است که گویی وقت پیش اهل بیت داده نشده وقت ظهور. بعضی این را گفته‌اند که اهل بیت از جمله امام زمان علیه السلام نمی‌دانند آن جا خواهیم گفت که آن روایت را می‌شود با بعضی از روایاتی که ظاهرش این است که تمام اسرار الهی پیش اهل بیت است چه طور جمع کرد؟ یک روایت دیگری است که باز یک عنوانی که چندین روایت ما در این زمینه داریم که خداوند متعال امر فرج را یک شبه اصلاح می‌کند در یک شب مقدر می‌کند و زمینه فراهم می‌شود برای ظهور امام صادق علیه السلام فرمود امر فرج مهدی ما در یک شب اصلاح می‌شود و موانع‌اش برطرف می‌شود کما این که خدا در یک شب امر نبوت حضرت موسی را فراهم کرد و اصلاح کرد و آن وقت ولی ما را مهدی ما را از غیبت و از حیرت در می‌آورد به دوران فرج و ظهور او. این که در یک شب چطور امر او را اصلاح می‌کند کما این که امر نبوت حضرت موسی را در یک شب اصلاح کرد خود امام صادق در ابتدای این روایت که روایت طولانی است فرمود که حضرت موسی وقتی در بیابان با خانواده‌اش می‌رفتند در قرآن آمده هوا تاریک بود راه را گم کرده بودند خیلی سرد هم بود از دور نوری دید اصلا هیچ انتظار نبوت هیچ وعده‌ای از قبل به ایشان داده شود هیچ خبری قرائنی نبود از دور نوری دید به خانواده‌اش گفت من می‌روم سمت آن آتش گمان کرد آتشی است می‌روم یک مقداری را می‌آورم هم گرم شویم هم راه را پیدا کنیم «لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ» (طه/10) وقتی که حضرت موسی علیه السلام آن جا خطاب رسید که «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی» (طه/12) در سرزمین مقدسی هستی کفش هایت را در بیاور آن نور آتش نبود نور خاصی بود همان جا خدا با او صحبت کرد حضرت موسی هم با خدا و کلیم الله شد.

رفت موسی کاتشی آرد به دست * * * آتشی او دید کز آتش برست

یک نور دیگری شامل حال‌اش شد حضرت امام صادق علیه السلام‌ می‌فرماید امر نبوت عبد‌اش موسی را خداوند در یک شب درست کرد بنابراین امر فرج مهدی ما هم همین طور است چه بسا در آن زمانی که شاید به ظاهر قرائنی نباشد بسیاری از مردم در غفلت هستند به طور ناگهان فرا می‌رسد لذا ما در روایات داریم که فرمود در نا امیدی‌ها خیلی امیدوار باشید. خدا رحمت کند حافظ را که اشاره به این دارد

هان مشو نامید چون واقف نئی از سر غیب * * * هست اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور

واقع این است که محاسباتی است که امر فرج در یک شب به فرموده‌ی اهل بیت علیهم السلام اصلاح می‌شود این جا یک نکته‌ای تذکر می‌دهم که در عین حال که در روایات مختلف با تعابیر و عناوین مختلف به ما گفته‌اند فرج را نزدیک ببینید صبح و شب و دائم. اما از آن طرف هم ما باید مراقب باشیم که دو مطلب را در نظر بگیریم یک این که اگر فرج به هر دلیلی تاخیر افتاد خداوند متعال مصلحت می‌داند تاخیر ظهور را. خدای نکرده صدها سال هم به عقب افتاد این قدر باید معرفت داشته باشیم این قدر باید تسلیم امر خدا باشیم این قدر باید صبر داشته باشیم و استقامت که در اثر طولانی شدن به شک نیفتیم به حیرت نیفتیم به این که چه شد به این که وعده‌ای که به ما دادند چه شد خدای نکرده دچار سوء ظن و بدگمانی نشویم این را بدانیم که فرج مسئله‌ی کوچکی نیست تمام شرایط‌اش که خداوند متعال همه‌ی آن‌ها را می‌داند باید فراهم شود اگر یک چنین تاخیری افتاد دچار شک و تحیر و سوء ظن نشویم این یک و از آن طرف بام هم نیفتد که نزدیک دیدن ما الآن گفتیم توصیه‌ی اهل بیت این بود فرج را نزدیک ببینیم ظهور را دفعی ببینیم که چه بسا مقدمات هم فراهم نباشد با محاسبه‌ی ما و آدم بگوید فراهم نیست اما اتفاق بیفتد این باعث نشود بیفتیم در استعجال و توقیت در عجله کردن و وقت کردن آن‌هایی که مغرض‌اند را کاری نداریم اما بعضی‌ها روی حساب ندانم کاری و ندانستن عجله که می‌کنند می‌خواهند از در و دیوار قرائنی درست بکنند برای این که ظهور نزدیک است این قدر عجله می‌کنند و شتاب دارند در این کار و کاری ندارند به این که در این مسئله باید تسلیم بود چه بسا ممکن است آسمان ریسمانی را به همدیگر ببافند یک پیشگویی‌هایی با حساب حروف ابجد یک چیزهایی را در نظر گرفتن پیشگویی‌های فلان ریاضی دان فرانسوی پیش گویی‌های فلان شاعر شاه نعمت الله ولی و بعد سال تعیین بکنند وقت تعیین بکنند که بگویند فلان وقت دیگر می‌آید اهل بیت خیلی با این مسئله هم برخورد کردند که در عین حال که ظهور را نزدیک ببینید نه عجله کنید و پیش از موعد بخواهید خودتان جلو جلو بیاورید فرج را ‌کَذَبَ الوَقّاتون وَ هَلَکَ المُستَعجِلون کسانی که وقت تعیین کردند دروغ می‌گویند و آن‌هایی که عجله کردند هلاک می‌شوند بله به ما گفتند از خدا بخواهید که خدا تعجیل بکند در فرج خدا وقتی عجله بکند می‌داند چه کند تعجیل را بخواهید بخصوص در صلوات‌ها و عجل فرجهم اما شما عجله نکنید تعجیل خدا به این شکل است که مسائل را طوری درست می‌کند که چیزی خراب نشود ولی ما نباید عجله کنیم یک مومن منتظر کسی است که در دعاها اهل بیت به ما یاد دادند که این قدر تسلیم است که نه دوست دارد آن چیزی که خدا می‌خواهد عقب بیفتد جلو بیفتد و آن چیزی که خدا می‌خواهد جلو بیفتد عقب بیفتد این تسلیم است این درست است به هر حال آن چیزی که یکی از وظایف مومنین است این است که فرج را و ظهور را نزدیک بدانند و آمادگی‌ها را تسریع بکنند و اقداماتی که باید برای این که غافل گیر نشوند را فراهم بکنند.

شریعتی: شما گفتید که این ناگهانی اتفاق می‌افتد پس علائمی که برای ظهور گفته‌اند چه می‌شود؟

حاج آقا عالی: این یکی از اشکالات بسیار جدی است من اجازه می‌خواهم بعد از یک روایتی که دید یک مومنی که خیلی زیبا پیش امام باقر علیه السلام آمد عقاید خودش را مطرح کرد که نسبت به ظهور و فرج‌ چطور است را عرض می‌کنم چون این دید باید دید ما باشد این روایت در روضه‌ی کافی است که امام باقر با یک تعداد از شاگردان نشسته بودند پیرمردی آمد سلام کرد به حضرت عصا دست‌اش بود به آقا گفت که من پیر شدم یک جایی کنار خودتان برای من باز کنید بیایم بنشینم خیلی معلوم بود پیرمرد باصفا و با نشاطی بود رفت پیش حضرت نشست گفت من می‌خواهم چیزی از شما بپرسم و آن این است که من شما را دوست دارم نه به خاطر طمعی از دشمنان شما هم بدم می‌آید نه این که کینه‌ی شخصی داشته باشم حلال شما را حلال می‌دانم حرام شما را حرام می‌دانم منتظر فرج شما هم‌ هستم منتظر دولت شما هم هستم انتظار می‌کشم یک روایتی داریم کسی خدمت امام صادق رسید شبیه این روایت است گفت من صبح و شب منتظر‌ام امسال می‌گویم سال بعد این ماه می‌گویم ماه بعد این هفته می‌گویم هفته‌ی بعد منتظر فرج شما حکومت و دولت شما اهل بیت. چون این‌ها دولت اهل بیت و فرج اهل بیت را از زمان پیغمبر احادیث‌اش را شنیده بودند که فردی از ما اهل بیت می‌آید و حکومت خدا را در زمین مستقر می‌کند لذا همه‌ی مومنین خالص منتظر بودند روایت را شنیده بودند در این روایت دارد پیش امام صادق آمد گفت من دائم این شکلی منتظر هستم امام صادق علیه السلام اشک ریخت و گریه افتاد حال در این جا هم این فرد آمده به امام باقر شبیه همین را می‌گوید گفت این به درد من می‌خورد که این چنین منتظر ام؟ امام باقر علیه السلام فرمود همین سوالت را کسی از پدرم امام سجاد علیه السلام پرسید پدرم فرمود اگر تو زنده بمانی که دولت ما را ببینی که چشم‌ات روشن و اگر قبل از آن از دنیا بروی مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهی بود این پیرمرد زرنگ بود گفت بگذارید من دو مرتبه این حرف شما را بگوییم ببینم درست فهمیدم راجع من کلی نمی‌خواهم راجع به خودم که اگر من زنده ماندم دولت شما را درک کردم چشم‌ام روشن؟ آن وقت همراه شما هستم و اگر از دنیا رفتم مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهم بود؟ امام باقر فرمودند بله برای شما هم گفتم او شروع کرد آن چنان گریه کردن می‌گوید دیدم تمام مجلس گریه شد از حال این پیرمرد امام باقر دست می‌کشید به صورت‌اش اشک‌اش را پاک می‌کرد این پیرمرد دست امام باقر را گرفت کشید روی سینه‌اش و بعد بلند شد هق هق کنان رفت امام باقر رو کرد به اطرافیان‌اش فرمود اگر می‌خواهید یکی از اهل بهشت را ببینید ببینید. این راوی می‌گوید که تا به حال یک چنین مجلسی به این با حالی من ندیده بودم این دید است که من منتظر‌ام منتظر او هستم ولی نه عجله می‌کنم حضرت فرمود که اگر باشی چشم‌ات روشن اگر از دنیا بروی و نتوانی ببینی میان اهل بیت مهمان هستی این انتظار ثمره‌اش را دارد که رشد برای تو ایجاد می‌کند این خاصیت مومن است این سوالی که حضرت عالی فرمودید که سوال بسیار بسیار مهم و اشکال جدی است اگر اهل بیت فرمودند که دائم شما منتظر باشید خب از طرفی علائمی را گفتند خواهد آمد حالا ما کاری به علائم غیر حتمی که تعداد‌اش بسیار زیاد است ندارم حداقل 5 علائم حتمی باید رخ بدهد خب آن‌ها نیست پس ما چطور بگوییم امشب اتفاق می‌افتد با این که آن علائم نیست پنج علامت حتمی یکی بروز سفیانی است که در رأس دشمنان حضرت ولی عصر است و از مشرکین است و‌ کشتارهای زیادی به خصوص در منطقه‌ی شامات و خاورمیانه خواهد داشت دوم خسف بالبیداء است یعنی همین لشکریان در یک منطقه‌ای بین مکه و مدینه زمین گیر می‌شوند و از بین می‌روند سوم قتل نفس زکیه است که یک انسان بسیار پاکدامن و با تقوایی در مکه است گردن زده می‌شود او را به ظلم می‌کشند چهارم خروج یمانی است که از یمن خروج می‌کند و پرچم حقی را بلند می‌کند و پنجم سیهه‌ی آسمانی است که یک سیهه‌ای در شب 23‌ام ماه مبارک رمضان زده می‌شود از طرف جبرئیل که جزئیات‌اش را نمی‌گویم این 5 علائم حتمی است این‌ها که هنوز نیامده چطور بگوییم امشب به علاوه به ما گفته‌اند ظهور جمعه در زیارت روز جمعه سید بن طاووس نقل کرده ظهور در جمعه است چطور ما وسط هفته منتظر باشیم و در این چند روز بگوییم خبری نیست و نا امید باشیم این مسئله بسیار جدی است این روایات چطور با هم جمع می‌شود؟ جواب این است که یکی از اعتقادات مسلم شیعه که انصافا اگر کسی این مسئله‌ی اعتقادی به آن پی ببرد به عظمت مکتب اهل بیت پی می‌برد و آن مسئله‌ی بداء است بداء به طور خیلی خلاصه این است که دست خدا بسته نیست خدا مقدرات را عوض می‌کند «بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» (مائده/64) دست خدا که بسته نیست خدا مقدرات را عوض می‌کند کما این که شما نگاه کنید در دعاهایمان در تضرعات در توبه‌ها شب‌های قدر ما در دعاها این طور داریم که اللهمَّ ان کُنتَ کَتَبتَنِی عِندَکَ فِی اُمُّ الکِتَابِ شَقِیَّاً  ... فامحنی من الاشقیا فاکتبنی من السعدا خدایا اگر من در قضا قدر تو اگر در کتاب حتمی و لوح محفوظ تو جزء اشقیا هستم من را از این لیست محو بکن و جزء سعادت مندان بده این همان بداء است تغییر مقدرات‌ «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ»  (رعد/39) یک چیزی را محو می‌کند یک چیزی را اثبات می‌کند و به خاطر همین است که ما در روایت داریم کسی مقدر بوده عمر‌اش شصت سال باشد صله رحم می‌کند صدقه می‌دهد احسان می‌کند توسل می‌کند عمرش طولانی می‌شود این تغییر مقدرات است عمری که قرار بود شصت سال باشد اضافه می‌شود یک مرتبه عرض کردم مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی که به او وعده داده بودند ده روز دیگر از دنیا می‌روی در کربلا بودند جوان بودند با جمعی در باغی بودند فراموش کرده بود این وعده را سر آن ده روز که در آن باغ بود احساس دل درد بسیار شدید کرد که او را آوردند رو به قبله شد خود ایشان بعد‌ها می‌گفت مرحوم آیت الله اراکی شاگرد ایشان و آقازاده‌شان نقل می‌کرد گفت دیدم ملائکه را که به قبض روح آمدند توسل کردم به امام حسین چون فوق العاده ارادت داشت به امام حسین می‌گفت توسل کردم دیدم خود اباعبدالله تشریف‌ آوردند آن‌ها را رد کردند فرمودند ما عمر گرفتیم از خداوند به شما و ایشان گفت که تقاضایشان این بود که من مرگ را حق می‌دانم ولی کاری نکردم برای آخرت‌ام یک فرصتی برای من بگیرید که این فرصت را گرفتند و حوزه‌ی علمیه‌ی قم را تاسیس کرد که مرحوم آیت الله اراکی می‌گفت که حوزه‌ی علمیه‌ی قم هدیه‌ی امام حسین است از برکات عمر با برکت ایشان است. این تغییر مقدرات است.

شریعتی: مسئله‌ی بداء به چه کار‌مان می‌آید؟

حاج آقا عالی: مسئله‌ی بداء که دست خدا باز است و مقدرات را عوض می‌کند در علائم حتمی هم است علائم حتمی هم مشمول بداء می‌تواند بشود علائم حتمی که دست خدا را نمی‌بندد اگر مردم آمادگی‌هایی داشته باشند و مردم تشنه باشند و طالب منجی باشند و به مقام اضطرار برسند بدون این که آن علائم رخ دهد ظهور رخ می‌دهد این متن روایتی است معتبر و صحیح السند که در کتب غیبت لقمانی آمده مرحوم مجلسی هم در بحار آورده مرحوم شیخ حر عاملی هم در اثبات الهدات آمده یکی از اصحاب خوب امام جواد علیه السلام به نام داود بن قاسم جعفری می‌گوید در خدمت امام جواد حرف از سفیانی و علائم حتمی شد و من سوال کردم آیا خدا در علائم حتمی هم بداء دارد؟ مقدرات را عوض می‌کند؟ امام جواد فرمودند بله آن را هم می‌تواند بعد یک سوال خیلی دقیقی کرد این شاگرد امام جواد گفت خب اگر این طوری است اصل ظهور امام زمان هم ممکن است که مشمول بداء شود و حضرت دیگر تشریف نیاورند مقدرات او را هم عوض بکند امام جواد یک جواب بسیار قوی دادند که غیر از معصوم نمی‌تواند این جواب را بدهد فرمودند که ظهور از وعده‌های خداست‌ «إِنَّ اللّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (آل عمران/9) خدا خلف وعده نمی‌کند اما علائم که جزء وعده‌ها نیست بله به روال طبیعی و معمولی علائم رخ می‌دهد اما اگر مردم تغییری در خودشان ایجاد بکنند آن تشنگی پیدا شود می‌تواند بدون آن علائم هم ظهور رخ بدهد در علائم حتمی این چنین است تا چه رسد به مسئله‌ی جمعه که روز جمعه جزء علائم حتمی هم نیست پس هر زمان می‌شود این انتظار را داشت.

شریعتی: خیلی ممنون به قرار روزانه‌مان می‌رسیم به برکت همین آیات نورانی ان شاء الله خداوند متعال ظهور حضرت را نزدیک و نزدیک تر بکند آیات 31‌ام تا 37‌ام سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود صفحه‌ی 239 قرار امروز سمت خدایی هاست زندگی‌تان منور به نور قرآن باشد به برکت بر صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّـهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ ﴿٣١﴾ قَالَتْ فَذَلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُونًا مِّنَ الصَّاغِرِینَ ﴿٣٢﴾ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ ﴿٣٣﴾ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿٣٤﴾ ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآیَاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِینٍ ﴿٣٥﴾ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٣٦﴾ قَالَ لَا یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَن یَأْتِیَکُمَا ذَلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا یُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ ﴿٣٧﴾

ترجمه:

پس هنگامی که بانوی کاخ گفتارِ مکرآمیز آنان را شنید [برای آنکه به آنان ثابت کند که در این رابطه، سخنی نابجا دارند] به مهمانی دعوتشان کرد، و برای آنان تکیه گاه آماده نمود و به هر یک از آنان [برای خوردن میوه] کاردی داد و به یوسف گفت: به مجلس آنان در آی. هنگامی که او را دیدند به حقیقت در نظرشان بزرگ [و بسیار زیبا] یافتند و [از شدت شگفتی و حیرت به جای میوه] دست هایشان را بریدند و گفتند: حاشا که این بشر باشد! او جز فرشته ای بزرگوار نیست. (۳۱) بانوی کاخ گفت: این همان کسی است که مرا درباره عشق او سرزنش کردید. به راستی من از او خواستار کام جویی شدم، ولی او در برابر خواست من به شدت خودداری کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند یقیناً خوار و حقیر به زندان خواهد رفت. (۳۲) یوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از عملی که مرا به آن می خوانند، و اگر نیرنگشان را از من نگردانی به آنان رغبت می کنم و از نادانان می شوم. (۳۳) پس پروردگارش خواسته اش را اجابت کرد و نیرنگ زنان را از او بگردانید؛ زیرا خدا شنوا و داناست. (۳۴) آن گاه آنان پس از آنکه نشانه ها [یِ پاکی و پاکدامنی یوسف] را دیده بودند، عزمشان بر این جزم شد که تا مدتی او را به زندان اندازند. (۳۵) و دو غلام [پادشاه مصر] با یوسف به زندان افتادند. یکی از آن دو نفر گفت: من پی در پی خواب می بینم که [برای] شراب، [انگور] می فشارم، و دیگری گفت: من خواب می بینم که بر سر خود نان حمل می کنم [و] پرندگان از آن می خورند، از تعبیر آن ما را خبر ده؛ زیرا ما تو را از نیکوکاران می دانیم. (۳۶) گفت: هیچ جیره غذایی برای شما نمی آید مگر آنکه من شما را پیش از آمدنش از تعبیر آن خواب آگاه می کنم، این از حقایقی است که خدا به من آموخته است؛ زیرا من آیین مردمی را که به خدا ایمان ندارند و به سرای آخرت کافرند، رها کرده ام. (۳۷)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: خیلی خوشحالیم که با سمت خدا همراه شما هستیم خیلی فرصت نداریم تا پایان ما خدمت حاج آقای عالی هستیم ظاهرا حاج آقا می‌خواهند تفسیر سوره‌ی مبارکه را بگویند.

حاج آقا عالی: همان طور که فرمودید امروز روز مباهله است من یک اشاره‌ای نه به عنوان تفسیر به این آیه داشته باشم و فضیلت امروز که واقعا به یک معنا غدیری است برای خودش و روز عید است برای شیعه کما این که عید اهل بیت بوده اولا خود مباهله یعنی این که دو گروه یا دو نفر هم دیگر را نفرین بکنند در جایی که استدلال و بحث‌های عقلی و دلیل آوردن جواب ندهد آن جا دیگر بنا بر این است که فرض کنید اگر با هم دیگر نفرین بکنند که هر کس که دروغ می‌گوید و باطل است هلاک خدا نفرین و لعنت خدا بر او باد این معنای مباهله است اصطلاحا و قضیه‌اش هم این بوده که نصارای نجران که یک منطقه‌ای در جنوب عربستان بوده تقریبا هم مرز با یمن که مسیحی نشین بوده از قدیم و یکی از قطب‌های مسیحیت بوده از قدیم الایام وقتی پیغمبر اکرم این دین را اعلام کردند و مبعوث شدند و دعوت کردند در سال نهم هجری نامه‌ای نوشتند به مسیحی‌های نجران که آن‌ها را هم چون پیغمبر حکومت تشکیل داده بود در مدینه آن‌ها را هم دعوت کردند به اسلام و از آن‌ها هم درخواست کردند که بپذیرید یا اگر نه باید جزیه بدهید و اگر هیچ کدام نشد مالیات هم نخواهید بدهید اسلام‌ را هم نپذیرید بنایشان بر این بود که در غیر این صورت چون این‌ها مانع مردم هستند از پذیرش دعوت حق با آن‌ها برخورد بکند پیغمبر. مسیحی‌های نجران آمدند به مدینه خدمت پیغمبر اکرم هزار و خورده‌ای کیلومتر راه را آمدند و استدلال پیغمبر را شنیدند و نهایتا به مباهله کشیده شد و این آیه آمد و این دستور را خداوند داد که «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ» اگر کسی بعد از این با تو در رابطه‌ی حق محاجه و جدل بکند بگو «تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» بگو شما بروید خویشان و خوبان‌تان را بیاورید فرزندان‌تان را بیاورید زنان‌تان را بیاورید و جان خودتان را و عزیزان خودتان را بیاورید ما هم عزیزان خودمان را فرزندان‌مان را زنان‌مان را و جان خودمان را می‌آوریم یعنی آن کسی که مثل خود ما است و الا جان خودش که هست یک کسی که مثل جان خودم است را می‌آورم شما هم بیاورید که معلوم شود که پای این درخواست هلاکت این قدر حق هستید که عزیزان‌تان را بیاورید این قدر بر حق هستید که نزدیک ترین عزیزان‌تان را بیاورید 24‌ام ذی الحجه شد مثل هم چنین روزی در یک جایی بیرون مدینه الآن دیگر داخل شهر مدینه افتاده جمع شدند پیغمبر اکرم را دیدند که آمد من این جمله‌ی مفسر بزرگ اهل سنت زمخشری را چون این قضیه‌ای که می‌گویم هیچ مخالفی ندارد شیعه و سنی عین این مطلب را نقل کرده‌اند زمخشری در تفسیر کشاف این طور می‌گوید رسول الله در حالی که حسین را در آغوش داشت چون کوچک بود دست حسن را هم در دست گرفته بود فاطمه پشت سر پیغمبر بود و علی هم پشت سر فاطمه بود و پیغمبر فرمود من وقتی دعا کردم شما آمین بگویید یعنی این‌ها باید باشند که دعای پیغمبر ضمیمه شود به آمین این‌ها تا اثر بکند اسقف نجران که بزرگ کشیش‌ها و علمای نصارا و مسیحی‌ها بود گفت من چهره‌هایی را دارم می‌بینم که اگر خدا بخواهد کوه‌ها را به واسطه‌ی این‌ها جا به جا بکند می‌کند با این‌ها مباهله نکنید هلاک می‌شوید دیگر تا قیامت مسیحی روی زمین نمی‌ماند مباهله هم نکردند آمدند مصالحه با پیغمبر کردند قرار شد مالیات بدهند هر ساله. این را زمخشری از مفسرین بزرگ اهل سنت نقل کرده و در آخر ببینید امروز چه روزی است دوستان اهل بیت همه‌ی بینندگان محترم توجه داشته باشند زمخشری می‌گوید در این‌ قضیه در این حدیث مباهله دلیلی است که قوی تر از آن دلیلی بر فضیلت اصحاب کساء نیست اگر در این آیه آمده که خداوند متعال گفته پیغمبر فرمود که ما فرزندان‌مان را می‌آوریم حسن و حسین را آورد زنان‌مان را می‌آوریم یک نفر را فقط آورد فقط فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها جان خودمان را می‌آوریم و امیرالمومنین را آورد و احدی غیر از این نقل کرده ایشان می‌گوید بالاترین فضلت و قوی ترین دلیل است بر فضیلت کسا یعنی امیرالمومنین که جان پیغمبر است جزء مسئله‌ی نبوت همه‌ی خصوصیت پیغمبر را داشت اگر پیغمبر افضل از تمام انبیاء حتی اولوالعظم هم است اگر افضل از تمام مردم و لایق ولایت بر همه است امیرالمومنین هم است بنابراین در این آیه رد خور ندارد این آیه بالاترین فضیلت را به گفته‌ی ایشان و مفسرین دیگر بر اهل بیت اثبات می‌کند ان شاء الله قدر امروز را که اعمالی هم دارد بدانیم دوستان به مفاتیح رجوع کنند.

شریعتی: حاج آقای عالی امروز یک ارمغانی آوردند دوستانی که اهل مطالعه هستند مباحثی که تا به حال در مورد یادی از امام عصر علیه السلام در خدمت شما بودیم کتاب شده دوستان می‌توانند مراجعه بکنند کتاب را تهیه بکنند کتاب بسیار خوب و روانی است مجموعه‌ی مباحث برنامه‌ی سمت خدا با عنوان مسئله‌ی مهدویت ویژگی‌‌های امام عصر است نوشته‌ی حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای عالی است خسته نباشید به شما می‌گوییم.

حاج آقا عالی: من هم ممنون هستم از شما زحمات سوال‌ها و آقای رکنی عزیز که به یک معنا ایشان هم خیلی زحمت کشیدند و همه‌ی دوستان دیگری که تشریف دارند خدا به همه‌تان جزا بدهد.

شریعتی: یک خبری هم به دوستان خوب می‌دهم امروز متاسفانه باید بگویم آخرین جلسه‌ای است که خدمت حاج آقای عالی هستیم به دلیل مشغله‌های فراوانی که داشتند ایشان خیلی مدت‌ها قبل باید خداحافظی می‌کردند اما خیلی لطف کردند به خاطر سفرهای تبلیغی متعددی که دارند و منبرهایی که در ماه محرم و صفر قول دادند من ناراحت هستم از هفته‌ی دیگر خدمت حاج آقای عالی نیستم در این مدت با مباحث شما با خود حضرت عالی انس گرفتیم روزهای خوبی بود روزهای یک شنبه‌ی ما در این مدت ما خدمت شما هستیم و نکات شما را می‌شنویم.

حاج آقا عالی: برای ما هم اولا توفیقی بود یک مدتی که در خدمت همه‌ی دوستان بودیم و من همان طور که تشکر کردم مجددا تشکر می‌کنم دوستانی که خیلی زحمت کشیدند با این که تصویری از آن‌ها نیست چیزی از آن‌ها نیست ما یاد از آن‌ها می‌کنیم همه‌ی دوستان دست اندرکار عوامل برنامه خصوصا‌ آقای رکنی عزیز که عمر گذاشتند برای این برنامه من امیدوارم اگر توفیقی باشد بحث هنوز تمام نشده ما هنوز وظایف فردی را بیان کردیم بعد از ویژگی‌های امام عصر علیه السلام وظایف فردی را بیان کردیم هنوز وظایف اجتماعی و جامعه‌ی منتظر را خصوصیت‌اش را نگفتیم اگر توفیقی بود یک فرصت دیگری ان شاء الله بتوانیم خدمت دوستان باشیم.

شریعتی: من یک تشکر ویژه می‌کنم هم از طرف خودم هم از طرف بیننده‌ها به خاطر وقتی که گذاشتید با مشغله‌های فراوان تشریف آوردید با مطالعه مباحث را ارائه کردید از طرف جناب آقای زین العابدینی جناب آقای تورنگ مدیر محترم شبکه‌ی سیما و مدیر محترم گروه معارف از شما تشکر می‌کنم از همه‌ی دست اندر کاران و بچه‌های سمت خدا صمیمانه سپاسگزارم هر کجا هستید موفق و موید باشید من این قول را می‌گیرم که به زودی در سمت خدا شما را ببینیم.

شریعتی: ان شاء الله از هفته‌ای آینده خدمت حاج آقای رنجبر خواهیم بود. حاج آقای عالی دعا بکنند.

حاج آقا عالی: دعای ما اولا و آخرا اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا خیر من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و اجعلنا من المستشهدین بین یدیه باشد خدا به ما توفیق یاری حضرت و در رکاب او به شهادت رسیدن را عنایت بفرماید.

شریعتی: ما دل‌مان به شما تنگ می‌شود ان شاء الله زود شما را ببینیم می‌دانم که خیلی‌ها این مدت با حاج آقای عالی مانوس شدند پیام‌های خیلی خوبی داشتیم روزهای یک شنبه یکی از روزهای پر مخاطب ما بود. فردا ان شاء الله با حضور حاج آقای فرحزاد خدمت شما خواهیم رسید و بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

......................................................................................

برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

.......................................................................................