93/04/16-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد-تقوا عامل برکت در زندگی
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: تقوا عامل برکت در زندگی
کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد
تاریخ پخش: 16/04/93
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
روزی گره از زلف تو وا خواهد شد **** راز شب تار بر ملا خواهد شد
تو آیه وحدتی که با آمدنت **** هر قطب نما، قبله نما خواهد شد
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقایان. طاعات و عبادات شما قبول باشد. خوشحالیم که در این لحظات در روزهای پرنور و ضیافت الهی در کنار شما هستیم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله، خدمت شما و همهی بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام داریم. آروزی قبولی طاعات و بندگی خدا را در این ماه پر خیر و برکت داریم. شب وفات حضرت خدیجه(س) را به همه عزیزان تسلیت عرض میکنم.
آقای شریعتی: بحث ما در ذیل بحث خیر و برکت در زندگی، بحث شکر و شکرگزاری را گفتند و تمام شد. در ایام ماه مبارک رمضان به بحث تقوا پرداختند. آیه 96 سوره مبارکه اعراف را اشاره کردند. خدمت شما هستیم.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اصلاً ماه رمضان به ماه مبارک معروف است. یکی از مهمترین اسم این ماه رمضان است. مشهورترین القابش هم مبارک است. رمضان المبارک است. یعنی ماهی که با برکت است. زمان با برکت، مکان با برکت، شخص با برکت، عمر با برکت، مال با برکت، اول واژهای هم که پیغمبر برای این ماه به کار بردند، شهر البرکه است. واژه برکت و برکات در قرآن و روایات ما فراوان است. هر چیزی که با برکت بود نتیجه و فایده دارد. خود کلمه برکت به معنی خیر کثیر، فراوانی، دوام، عاقبت بخیری، پایان کار خوب، نتیجه و رشد و نمو است. حضرت زهرا(س) هجده سال بیشتر در این دنیا عمر نکردند ولی آن خیر و برکتی که در طول هجده سال داشتند، افرادی نداشتند. واژه برکت واژه بسیار مهمی است که اگر در هر زمان و مکانی برای هر شخصی بیاید، زندگیاش عوض میشود.
از قول حضرت عیسی وحضرت یحیی در قرآن داریم که «وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ» (مریم/31) یعنی خدای متعال مرا هرکجا که هستم، با برکت قرار داده است. یعنی خیر و برکت از وجود بعضی میبارد. چه کنیم هم خودمان و هم جانمان و متعلقاتمان با برکت باشیم.
یکی از عواملی که برکت میآورد، شکرگزاری است. دومین چیزی که باعث افزایش برکت می شود، تقوا و پرهیز از گناه است. آیه 96 سوره اعراف صریحاً میگوید: اگر مردم تقوا پیشه کنند، واقعاً این دو واژه را مراعات کنند، ایمان قلبی بیاورند و تقوا را هم در عمل پیاده کنند. بیبرکتی، اینکه دست به هر کاری میزنند، نمیشود. ممکن است کسی درآمدش کم باشد، اما اینقدر برکت در زندگی دارد، خیلی خوش است. اما ممکن است کسی درآمدش زیاد باشد، اما در زندگی آرامش نداشته باشد. خوشی و راحتی نیست. خداوند میفرماید: اگر مردم تقوا پیشه کنند، در برکات آسمان و زمین را به رویشان باز میکنیم. اصلاً چرا خدا در ماه رمضان روزه را واجب کرده است. این موضوع مهمی است. ما بحثی در فلسفه احکام داریم، بعضی از احکام واجب شده یا حرام شده فلسفهاش هم در قرآن و روایات آمده است. روزهی به این عظمت که سالی یکبار خدا واجب کرده است، همینطور که برای امتهای قبلی هم بوده است. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» (بقره/183)، «کُتِبَ» یعنی قطعی شده، یعنی واجب مسلم است. حتی کفاره دارد اگر کسی عمداً بخورد. قضایش را باید بگیرد. خانمهایی که عذر دارند لازم نیست نماز قضا بخوانند. ولی قضای روزه را باید بگیرند. این چه سری است که روزه را اینقدر محکم میگوید. نماز کفارههای روزه را ندارد. میگوید: باید شصت روز روزه بگیری، یک بنده را آزاد کنی، شصت نفر را سیر کنی. خدا در یک کلمه تمام این فلسفهها و حکمتها را بیان میکند. میفرماید: روزه بر شما و امتهای پیشین شما واجب شده «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» برای اینکه به مقام تقوا برسید. یعنی خویشتنداری و صبر و تحمل ما بالا برود. اراده ما در ترک گناه قویتر شود.
کسی که میتواند 17 ساعت آب نخورد و غذا نخورد، با اینکه ضعف دارد، این قدرتش را بالاتر ببرد که جلوی زبانش را هم بگیرد. جلوی چمش را هم بگیرد. داریم در ماه رمضان آمار گناه کم میشود و شیطان در غل و زنجیر است. درهای جهنم بسته و درهای بهشت باز است. از خدای متعال بخواهید همیشه درهای بهشت به روی شما باز باشد. فرمودند: از خدای متعال بخواهید که شیاطین همیشه در غل و زنجیر باشند و بر شما مسلط نشوند.
این فرهنگ باید در جامعه ما جا بیفتد که روزه فقط پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست. اینکه من روزه گرفتم، آب و غذا نخوردم. این اقل است. این روزه بسیار عوامانه است. چشم و گوش روزه باشد. همه وجودش باید خدایی وبا تقوا و روزهگیر باشد.
پیغمبر خدا(ص) شنیدند که خانمی به کنیزش فحش داده است. حضرت وقتی فهمیدند به آن خانم گفتند: چرا روزهات را باطل کردی؟ گفت: من چیزی نخوردم. فرمود: مگر به کنیزت فحش ندادی؟ مگر نمیدانی خداوند روزه را مانعی بین ما و آتش جهنم قرار داده است؟ حتی پیامبر فرمودند: اگر کسی غیبت کرد، قبولی روزهاش از بین میرود. باید نخورد و نیاشامد و تا غروب هم نگه دارد ولی روزه، روزهی واقعی است. مگر اینکه جبران کند. کسی دروغ بگوید، روزهاش میپرد. اینها حقیقت روزه نیست. پیغمبر به این خانم فرمودند: چه بسیار کم هستند روزهداران و چه بسیار زیاد هستند افرادی که گرسنگی و تشنگی میکشند و بهرهای از روزه خدا ندارند، مگر گرسنگی و تشنگی. آدم گرسنگی و تشنگی بکشد و هیچ بهرهای هم نبرد.
ما زحمت زیاد میکشیم ولی چرا زحمات ما زیاد نتیجه نمیدهد؟ به خاطر همین است که چیزهایی که اعمال را حفظ میکند تقوا است. یک حوضی را میخواهیم پر از آب کنیم اول باید راههای خروجیاش را ببیندیم. از این طرف راه های خروجی باز است ما هی آب میریزیم و از آن طرف آب بیرون میرود. کیسهی گندم نباید سوراخ باشد، وگرنه از این طرف که میریزیم، خالی میشود. مثنوی میگوید:
گرنه موش دزد در انبان ماست *** گندم طاعات چهل ساله کجاست
اول ای جان دفع شر موش کن *** بعد از آن در جمع گندم کوش کن
پیغمبر(ص) به اصحابشان فرمودند: اگر کسی سبحان الله بگوید، خدا در بهشت یک درخت برای او میکارد. لا اله الا الله بگوید، درختی بر درختانش میافزاید. یک نفر گفت: اگر اینچنین است ما خیلی نخلستان و باغ و بستان در بهشت داریم. حضرت فرمودند: بله به شرطی که آتش نزنید و خراب نکنید. مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان! اینکه من به همسر، فرزند یا یک یتیم نوازش کنم و پول بدهم و غذا بدهم، بعد یک مشت محکم هم در دهانش بزنم.
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را *** خوبی چه بدی داشت که یکبار نکردی
چرا ما با یدی ثوابها و خوبیهایمان را از بین میبریم. با منت گذاشتن، این سریع قرآن است در اینکه بعضی از اعمال حبط میکند یعنی مهر بطلان میزند. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقره/264) باز یکی از چیزها صدقه است. واژه صدقه فرفاً پول دادت به مستحق نیست. نه! سلام کردن صدقه است. کطلبی را آموختن صدقه است. صله رحم صدقه است گره گشایی از کار کسی صدقه است. قرض دادن صدقه است. خدای مهربان میفرماید: خوبیهایتان را با منت گذاشتن از بین نبرید. فقط یک نفر میتواند بر ما منت بگذارد. در آخر دعای یا علیو یاعظیم میگوییم: «فیاذ المن و لا یمن علیک، من علی بفکاک رغبتی من النار» ای خدایی که تو فقط بر ما منت داری. هیچکس بر تو منت ندارد. همه به تو بدهکار هستیم. تو از ما طلبکار هستی. ما از تو طلبکار نیستیم. ما منت پذیر خدا هستیم. نگوییم: خدایا من هفده ساعت روزه گرفتم. وظیفهات بوده است. اینها در مقابل عظمت خدا چیزی نیست. خدایا یک منت دیگر هم بر ما بگذار و ما را از آتش جهنم آزاد کن. خدا چگونه ما را از آتش جهنم آزاد کند؟ با تقوا و پرهیز از گناه. یعنی اگر حالت پرهیز از گناه در کسی بیاید، مهر قبولی زده شده و از آتش جهنم نجات پیدا کرده است.
واژه تقوا تنها واژهای است که بیش از سایر کلمات در قرآن و احادیث و روایات تکرار شده است. خدا در یک آیه سه بار فرموده: «ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا» (مائده/93) در سوره حشر دو بار فرموده: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» (حشر/18) ای کسانی که ایمان آوردهاید تقوا کنید و از گناه بپرهیزید. برای فردایتان چه تهیه کردید. یعنی بهترین چیزی که میتوانید برای آخرتتان تهیه کنید، تقوا است.
هر امام جمعه در هر هفته که صحبت میکند باید یک خطبه را در مورد تقوا و سفارش به تقوا بگوید. امام جمعه باید ایجاد تقوا و انگیزه تقوا در مردم کند. یعنی طوری حرف بزند که واقعاً مردم از خدا بترسند. سفارش به تقوا تأکید شده است. مشکل جامعه ما افراد بیتقوایی است. اگر تقوا حاکم شود برکات آسمان و زمین نازل میشود. اگر شما با تقوا بودی و یک سبحان الله گفتی، آن برکت در وجود شما ثبت میشود. آن «لا اله الا الله» شما را اهل بهشت میکند. حدیث داریم اگر متقی یکبار «لااله الا الله» با اخلاص بگوید، وارد بهشت میشود. اگر «لا اله الا الله» بگوییم و گناه نکنیم، قطعاً اهل بهشت هستیم.
در همین خطبه شعبانیه که پیغمبر در مورد ماه رمضان ایراد کردند و فرازهای بلندی هم در این خطبه راجع به افطار دادن و صله رحم و خوش اخلاقی و صلوات و کمک به ایتام و سجده و کردن و ... است. بعد از اینکه پیغمبر خدا بیانات مهمی در مورد اعمال ماه رمضان بیان فرمودند، پایان خطبه مولا امیرالمؤمنین از جا بلند شدند و سؤال کردند: یا رسول الله! برترین اعمال در این ماه چیست؟ سؤال کننده دوم شخص عالم، امیرالمؤمنین است. مسؤول و کسی که از او سؤال شده بود، اول شخص عالم، پیغمبر خداست. یعنی اول معلم بشریت از تربیت شدهی خودش که مولا علی است، سؤال میکند. از این بالاتر در عالم استاد و شاگرد نداریم. پیغمبر خدا فرمود: تقوا!
ما خیلی غصه میخوریم از اینکه آدم زحمت بکشد، سحر بلند شود، چقدر مناجات و ابوحمزه بخواند، اما ورع و تقوا نباشد. جوان عزیزی که دعای ابوحمزه میخوانی و شب زندهداری میکنی. مادر و پدرت از تو راضی باشند. گناه نکنی! با نامحرم ارتباط نداشته باشی. اگر هم خطا داشتی، از الآن کنار بگذار. یعنی تمام ثوابها در چاله میرود. اگر چیزی از این بالاتر بود، قطعاً پیغمبر همان را بیان میکردند. پیغمبر اول معلم بشریت است در پاسخ به سؤال علی(ع) فرمودند: بالاترین چیزها ترک گناه است.
ما داستان و خاطره قرآنی خیلی داریم. داستانی که در زمان معاصر خودمان بود. مرحوم شیخ رجبعلی خیاط به عنوان یک کاسب نمونه، و شخصیتی که میتواند برای خیلی از افراد الگو باشد. ایشان خیاط بوده ولی قبل از انقلاب کسی ریش میگذاشت و نماز میخواند، به او شیخ میگفتند. نه اینکه شیخ باشند. کتاب ایشان شاید بیش از صد هزار بار چاپ شده و به زبانهای زنده دنیا، «کیمیای محبت» که آقای محمدی ری شهری نوشتند، به زبان اردو، انگلیسی چاپ شده است.
من 17 ربیع اندونزی بودم، دانشگاه جاکارتا بودم. دیدم کتاب شیخ رجبعلی خیاط به زبان مالی ترجمه شده است، سیصد میلیون در شرق آسیا زبانشان مالی است. پرسیدم: رجبعلی خیاط اینجا چه میکند؟ گفتند: تز عرفان و اخلاق ایشان در اینجا تدریس میشود. داستانی را از رجبعلی خیاط برای دانشجویان آمریکای جنوبی که به قم آمده بودند تعریف کردم، همه سرشان را تکان میدادند. گفتم: مگر اینها متوجه میشوند؟ مترجم گفت: ما این داستان را به زبان اسپانیایی قبلاً برای اینها گفته بودیم. حیف است ما نخوانیم و مرور نکنیم.
رجبعلی خیاطی که اینقدر به ایشان تفضل شده است، از علما و بزرگان و همه قشرها به درس اخلاق ایشان میآمدند و بهره میبردند. دعوت به اخلاص میکرده و اخلاص خیلی برایش مهم بوده است. علت اینکه ایشان این همه اوج گرفت، چون نه سوادی داشت و نه با علوم عربی آشنا بود. حتی سؤالهای عجیب و غریب هم ایشان گاهی پاسخ میدادند. مبدأ تحول ایشان این بود که در جوانی عاشق دختری میشود، اینها در یک جای خلوتی به هم میرسند. هیچ مانعی جز خدا برای گناه نبوده است. مثل داستانی که برای زلیخا و یوسف پیش آمد. با خدا معامله میکند. میگوید: خدایا تو راضی نیستی. من جوان هستم و غریزه جنسی دارم. من به خاطر تو به شهوت و هوا و هوسم میزنم. خدایا تو هم مرا آدم کن و مرا بساز! «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الجْةَ هِىَ الْمَأْوَى» (نازعات/40 و 41) هرکس واقعاً جایگاه خدا را در نظر بگیرد. این پیامک را جواب ندهد. این روابطه نامشروع را قطع کند.جواب این نامحرم را نده. به خاطر خدا این کار را کن، خدا در برکات را باز میکند.
هرچه هست از قامت ناساز بیاندام ماست *** ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
اگر ما از گناه قطع کنیم، در رحمت و جمال الهی برای ما باز میشود. در ماه رمضان حالت خویشتن داری ما بالا میرود. اگر جلویش را گرفت و ترمز کرد، «فَإِنَّ الجْنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى» همین حالا حالت بهشت به او دست میدهد. یعنی آرامش و خوشی و راحتی و رفاه سراغش میآید.
جوانی میگوید: خانم من تب کرده بود، هرچه مداوا کردیم خوب نمیشد. یک روز من مأمور بودم آقای خیاط را برای جلسه ببرم. ایشان را سوار کردم. گفتم: آقا، خانم من چند روز است و مداوا نمیشود. ایشان یک تأملی کردند و فرمودند: خانم شما سه روز قبل، بچه کوچک شما روی فرش ادرار کرده، عصبانی و تند شده است. بد اخلاقی کرده است و بچه را خیلی کتک زده است. بچه به هق هق افتاده و خدا به مادر غضب کرده و این تب را به جانش فرستاده است. درمان تب او این نیست که قرص تب بر و آمپول و شربت تب بر بخورد، دل این بچه را بدست آورد. تا به خانم مطرح کردم که چنین چیزی بوده، خانم تأیید کرد، از دل بچه درآورد و فوراً تب برطرف شد.
آقای شریعتی: خیلی از ما یک وقتهایی دنبال دستورالعمل، دنبال یک ذکر میگردیم، پیش فلان عالم ربانی میرویم، برای طی مراحل بندگی و سیر و سلوک دستوری به ما بدهند. نوعاً علمای اخلاق توصیه به تقوا میکردند. قرار روزانهی امروز ما صفحه 135 قرآن کریم خواهد بود. آیات 60 تا 68 سوره مبارکه انعام در سمت خدای امروز تلاوت میشود. باز میگردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
«وَ هُوَ الَّذِى یَتَوَفَّئکُم بِالَّیْلِ وَ یَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنهَّارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضىَ أَجَلٌ مُّسَمًّى ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ(60) وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لَا یُفَرِّطُونَ(61) ثُمَّ رُدُّواْ إِلىَ اللَّهِ مَوْلَئهُمُ الْحَقّ أَلَا لَهُ الحْکْمُ وَ هُوَ أَسرْعُ الحْاسِبِینَ(62) قُلْ مَن یُنَجِّیکمُ مِّن ظُلُمَاتِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضرَّعًا وَ خُفْیَةً لَّئنِ أَنجَئنَا مِنْ هَاذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّکِرِینَ(63) قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنهْا وَ مِن کلُ کَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشرْکُونَ(64) قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلىَ أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِکُمْ أَوْ مِن تحَتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَ یُذِیقَ بَعْضَکمُ بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ کَیْفَ نُصرَّفُ الاَیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ(65) وَ کَذَّبَ بِهِ قَوْمُکَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُل لَّسْتُ عَلَیْکُم بِوَکِیلٍ(66) لِّکلُ نَبَإٍ مُّسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ(67) وَ إِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یخَوضُونَ فىِ ءَایَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرْهِ وَ إِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَنُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ(68)»
ترجمه آیات:
«و اوست که شما را شبهنگام مىمیراند و هر چه در روز کردهاید مىداند، آن گاه بامدادان شما را زنده مىسازد تا آن هنگام که مدت معین عمرتان به پایان رسد. سپس بازگشتتان به نزد اوست و شما را از آنچه کردهاید آگاه مىکند. (60) اوست قاهرى فراتر از بندگانش. نگهبانانى بر شما مىگمارد، تا چون یکى از شما را مرگ فرا رسد فرستادگان ما بى هیچ کوتاهى و گذشتى جان او بگیرند. (61) سپس به نزد خدا، مولاى حقیقى خویش بازگردانیده شوند. بدان که حکم حکم اوست و او سریعترین حسابگران است. (62) بگو: چه کسى شما را از وحشتهاى خشکى و دریا مىرهاند؟ او را به زارى و در نهان مىخوانید که اگر از این مهلکه ما را برهاند، ما نیز از سپاسگزاران خواهیم بود. (63) بگو: خداست که شما را از آن مهلکه و از هر اندوهى مىرهاند، باز هم بدو شرک مىآورید. (64) بگو: او قادر بر آن هست که از فراز سرتان یا از زیر پاهایتان عذابى بر شما بفرستد، یا شما را گروه گروه درهم افکند و خشم و کین گروهى را به گروه دیگر بچشاند. بنگر که آیات را چگونه گوناگون بیان مىکنیم. باشد که به فهم دریابند. (65) قوم تو قرآن را دروغ مىشمردند در حالى که سخنى است بر حق. بگو: من کارساز شما نیستم. (66) به زودى خواهید دانست که براى هر خبرى زمانى معین است. (67) و چون ببینى که در آیات ما از روى عناد گفت و گو مىکنند از آنها رویگردان شو تا به سخنى جز آن پردازند. و اگر شیطان تو را به فراموشى افکند، چون به یادت آمد با آن مردم ستمکاره منشین. (68)»
آقای شریعتی: امام سجاد(ع) فرمودند: اگر تمام مردمی که در شرق و غرب عالم وجود دارند از بین بروند، و من تنها شوم، اگر قرآن با من باشد، هرگز احساس تنهایی و وحشت نخواهم کرد. انشاءالله این ایام فرصت خوبی برای انس با کتاب آسمانی باشد. حاج آقای فرحزاد نکته صلوات و اشاره قرآنی امروز را بفرمایند.
حاج آقای فرحزاد: در روایت داریم که پیغمبر اکرم در شب معراج، به یک فرشته عظیم الجثهای برخورد کردند. عالم ملکوت و عالم بالا حقایق را نشان میداده است. سؤال کردند این فرشته چه کاره است؟ گفتند: من حسابرس خدا هستم. عدد قطرات باران را میدانم حتی میدانم جداگانه حساب کنم که چند قطره در دریا ریخته و چند قطره در خشکی ریخته است. حضرت فرمودند: آیا چیزی هست که از حساب کردن آن عاجز باشی؟ عرض کرد: هرگاه امت شما جمع شوند و بر محمد و آل محمد صلوات بفرستند، من از حساب و شمارش ثواب صلواتی که میفرستند عاجز هستم. به شرطی که صلواتهایمان را با بداخلاقی و گناه و معصیت از بین نبریم، اگر بیتقوایی نباشد، همه اینها ذخیره میشود.
در آیه 63 و 64 خداوند متعال میفرماید: «قُلْ مَن یُنَجِّیکمُ مِّن ظُلُمَاتِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ» اگر در بحران و تاریکیها قرار بگیری، یا در بیابان درمانده شوی، چه میکنی؟ قطعاً یکی از ادله محکم توحید این است که حتی کافر و بت پرست، کمونیست، هرکسی وقتی در یک بحران قرار میگیرد، ناخود آگاه به قدرتی پناه میبرد و او را میخواند و از او استمداد میطلبد. خدای متعال میفرماید: چه کسی شما را از ظلمتهای دریا و خشکی نجات میدهد. در حالی که شما در بحران قرار میگیرید، مخفیانه و بعد هم در دلتان میگویید: «لَّئنِ أَنجَئنَا مِنْ هَاذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّکِرِینَ» اگر خدا ما را از این بحران نجات دهد، ما شاکر خدا خواهیم بود. ولی بشر متأسفانه خیلی کفران نعمت می کند. خداوند در آیه بعد میفرماید: بگو «اللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنهْا وَ مِن کلُ کَرْبٍ» قطعاً خداوند هم از این گرفتاری و هم از گرفتاریهای دیگر نجات میدهد. «ثُمَّ أَنتُمْ تُشرْکُونَ» ولی وقتی به سالحل نجات رسیدیم، دیگر فراموش میکنیم.
یکی از علما سوار کشتی شده بود، کشتی به طوفان خورد و همه داشتند غرض میشدند. همه ناله و فریاد و التماس به خدا کردند. وقتی به ساحل رسیدند و نجات پیدا کردند، دوباره همان وضع گناه و عیش و نوش را فراهم کردند. گفتند: شما همین الآن ناله میکردید و فریاد میزدید. گفتند: آن موقع گیر کرده بودیم.
آقای شریعتی: با توجه به اینکه امشب شب وفات حضرت خدیجه(س) است، کمی از ویژگیها و خصایص آن حضرت برای ما بگویند.
آقای فرحزاد: حضرت خدیجه ام المؤمنین هستند، مادر همه مسلمانان هستند. بانوی بینظیری که همه هستیاش را در راه خدا و در راه دفاع از پیغمبر خدا مرحمت کرده است. ما چنین چیزی در تاریخ کم داریم، بانویی که مال و جان و آبرویش را بدهد، در روایات داریم که پیغمبر وقتی یاد حضرت خدیجه میکردند، از تعریف کردن و طلب آمرزش برای این بانو خسته نمیشدند. دائم برای ایشان دعا میکردند. بعضی از همسران پیغمبر به غیرتشان برمیخورد و اعتراض میکردند. حضرت از اعتراض آنها ناراحت میشدند و میفرمودند: دیگر مثل خدیجه پیدا نمیشود. حضرت اول کسی بود که مرا تصدیق کرد. سه سال او و امیرالمؤمنین پشت سر حضرت نماز میخواندند و کمک و یار پیغمبر بودند. او با همه هستیاش مرا کمک کرد در حالی که مردم مرا رها کردند. آن بانو اول ثروتمند حجاز بودند. خواستگاران فراوانی داشتند.
مرحوم سید مرتضی و شیخ طوسی قائل هستند که ایشان دوشیزه بودند. یعنی قبلاً ازدواج نکرده بودند. بسیاری از منابع هم تأکید کردند. بعضی از منابع معتبر گفتند: سن ایشان حدوداً 28 سال بوده است. بانویی بودند که صبرش، وفایش، ایثارش، گذشتش بینظیر بود. دل پیغمبر را اینقدر جذب کرد. پیغمبر بارها مینشستند برای این بانو اشک میریختند و گریه میکردند. این بانو چقدر باید خدایی شده باشد که در قلب اول شخصیت عالم جا پیدا کند. سالی که ایشان از دنیا رفتند، حضرت آن سال را «عام الحزن» یعنی سال عزا و اندوه اعلام کردند. حضرت خدیجه و حضرت ابوطالب در یکسال از دنیا رفتند. دیگر پیامبر یاوری نداشتند. در مکه نمیتوانستند بمانند، به طرف مدینه هجرت کردند. این بانوی بزرگوار شخصیتی است که امامان ما افتخار میکنند. امام سجاد(ع) در خطبه شام فرمودند: من فرزند خدیجه کبری هستم. انشاءالله عزیزان نام خدیجه را زیاد روی بچههایشان بگذارند.
بزرگواری میگفت: من از بس مظلومیت حضرت خدیجه را دیدم، سعی میکنم نام حضرت خدیجه را خیلی ترویج کنم. به بستگان گفتم: هرکس دختر دار شد، اسمش را خدیجه بگذارد، من به او سکه میدهم. حضرت خدیجه(س) دو لقب مشهور به نام طاهره و مبارکه داشتند. این لقبهای دخترشان حضرت زهرا(س) است. طاهره یعنی عفاف و پاکی و حجاب و دوری از نامحرم معروف به طاهره بوده است. مبارکه هم به معنی این بود که از ایشان مرتب خیر و برکت میبارید. اهل خیر بود. اشتغال زایی میکرد و کار خیر میکرد. بعد هم که با پیغمبر ازدواج کردند، همه را در اختیار پیغمبر گذاشتند. شبی که با پیغمبر ازدواج کردند، پیغمبر ما مال و ثروتی نداشتند، در خانه عمویشان زندگی میکردند. حضرت خدیجه زانو زدند و عرض کردند که آقا جان ناراحت نباشید. مال من مال شماست، خانه من خانه شماست. من هم کنیز شما هستم. اول شخصیت عالم همسر پیامبر ما شدند. دوم شخصیت عالم داماد ایشان شده است. سومین شخصیت عالم دخترشان است. بهترین فرزندان عالم نوههای ایشان شدند.
در مقاتل نوشتند که حضرت زینب(ع) وقتی در قتلگاه روضه خواندند، فرمودند: پدرم علی فدای خدیجه کبری! این خیلی تعبیر عجیبی است. چون در آستانه ولادت امام حسن مجتبی(ع) هستیم، روایت داریم امیرالمؤمنین خیلی شباهت به پیغمبر داشتند. آقا امام حسین شباهت زیادی به مادرشان فاطمه زهرا داشتند. امام حسن مجتبی شباهت زیادی به حضرت خدیجه (س) داشتند. کتابی نوشتند که 160 ویژگی برای این بانور بزرگوار است. «خصایص ام المؤمنین، حضرت خدیجه کبری(س)» نام کتاب است.
خدا را به حق محمد و آل محمد قسم میدهیم که قلب امام زمان را از ما راضی و فرجش را نزدیک، و همه ما را جز پیروان اهلبیت قرار بده و رفع هم و غم و گرفتاری از گرفتارها، خصوصاً دوستداران اهل بیت بفرما و وسایل شغل و مسکن و ازدواج و نیاز را برای همه فراهم کن و این ماه را پر از خیر و برکت و متقی قرار بده.
آقای شریعتی: بهترینها را برای شما آرزو میکنم. الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین
..........................................................................................
برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
..........................................................................................
کد کالا | 7 |
دستهبندی | مذهبی |
زندگی پس از مرگ، برزخ، رجعت، رستاخیز | |
مسعود عالی | |
مترجم | |
عطش | |
رقعی | |
1392 | |
0 | |
شومیز | |
تعداد صفحات | 342 |
توضیحات:
سرنوشت انسان ۲ ، احوال رجعت برزخ و نفخه صور
کتاب سرنوشت انسان ۲ ، احوال رجعت برزخ و نفخه صور ، سلسله مباحثی است که طی حدود یک سال و نیم در روزهای یکشنبه در برنامه سمت خدا ، در شبکه ۳ سیمای جمهوری اسلامی با عنوان « یاد مرگ » مطرح می شد و به درخواست بسیاری از بینندگان محترم ، اینک به صورت کتاب به نگارش درآمده است .
فهرست کلی کتاب سرنوشت انسان ۲ ، احوال رجعت برزخ و نفخه صور :
گفتار سیزدهم : روابط انسان ها با یکدیگر پس از مرگ
ارتباط اموات / ارتباط اموات با یکدیگر (زندگی فردی) / دیدارهای برزخی / معرفت افزایی / قانون دیدار / طعام معرفت / چشم های ریزبین / تکامل معرفتی در برزخ / مجمع عمومی وادی السلام یا برهوت / انس با ارواح مومنین / مجلس دیدار …..
گفتار چهاردهم : روابط انسان ها با عالم دنیا پس از مرگ
ارتباط اموات با عالم دنیا / سیر به سوی خدا / محدودیت عالم دنیا / احاطه و اشراف برزخی / اشراف برزخی به تناسب ایمان / گونه های ارتباط اموات با عالم دنیا / اطلاع از زنده ها / بالاترین درجه اشراف …..
گفتار پانزدهم : بهره گیری اموات از عالم دنیا (۱)
3بهره هایی که به اموات می رسد / باقیات صالحات …..
گفتار شانزدهم : بهره گیری اموات از عالم دنیا (۲)
هدایای عالم دنیا به اهل قبور / اموات چگونه از عمل زندگان بهره مند می شوند / طلب مغفرت برای گناهکاران / حساب مردگان با خداست / از اموات به نیکی یاد کنید / طلب رحمت برای کافران ممنوع ! …..
گفتار هفدهم : ارتباط اموات با قبر و زائر قبورشان
4ارتباط با قبر خاکی و انس با زائر قبر خود / انس میت با بدن / آشنایی با نظام برزخ / سرور و انس اموات / احترام به جسد و قبر میت / نپوسیدن برخی از بدن ها / بدن شیخ طوسی ….
گفتار هجدهم : ارتباط زنده ها با اموات
ارتباط زنده ها با اموات / حیات برزخی / فلسفه وجودی برزخ / جلوه هایی از زیبایی بهشت / برزخ فرصتی برای جبران / راه ارتباط با عالم بالا ….
گفتار نوزدهم : چند پرسش
انس با حضرت عزرائیل / تطهیر در عالم برزخ / تطهیر در مواقف محشر / پاک شدن در دنیا / ضربه های سهمگین و ترس حیوانات / سوال قبر غیرمسلمان / تعصب بر باطل / باقیات ناصالح ….
گفتار بیستم : مقدمات قیامت (ظهور و رجعت)
سیر نزولی و سیر صعودی / مقصد سیر صعودی / محجوب بودن خدا در دنیا / توجه مرحوم آیت الله حجت / دوران رجعت /جامعه مهدوی ….
گفتار بیست و یکم : اعتقاد به رجعت ، حکمت رجعت
دوران شکوفایی / رجعت ، از ضروریات مذهب / تعریف رجعت / استبعاد و انکار رجعت …..
گفتار بیست و دوم : ظهور و رجعت ، دوران رجعت
خلاصه بحث قبل / زمان ظهور / شرایط ظهور / رجعت ، اجباری و رجعت اختیاری / در انتظار رجعت / از هر امتی گروهی رجعت می کنند ….
گفتار بیست و سوم : پرسش هایی درباره رجعت
...............................................................................
برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید.
...............................................................................
کد کالا | 6 |
دستهبندی | مذهبی |
تشییع و تدفین، مرگ و مردگان | |
مسعود عالی | |
مترجم | |
عطش | |
رقعی | |
1392 | |
340 | |
شومیز | |
تعداد صفحات | 270 |
توضیحات :
برای اهل سلوک شایسته نیست که بدون بررسی روایات اهل البیت علیهم السلام و دقت در سیره ی اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی ایشان سیری داشته باشند که بی شک کسی که از حیات ظاهری آل الله علیهم السلام خبر نداشته باشد از صاحب خبر هم خبری به او نخواهد رسید . لذا مناسب است تا دوستداران علم و معرفت حتماْ یکبار مجلدات اصول کافی را مطالعه کنند . همینطور جهت اعمال عبادی مناسب نیست که اهل معرفت اقبال الاعمال سیدبن طاوس (ره) را نداشته باشند . آیت الله بهجت (ره) می فرمودند : بزرگان معرفت ( ظاهراْ منظورشان آخوند ملاحسینقلی همدانی(ره) بوده است ) کسانی که کتاب اقبال را نداشتند راه نمی دادند . همینطور مفتاح الفلاح شیخ بهایی (ره) و المراقبات آیت الله ملکی تبریزی (ره) و مفاتیح الجنان آیت الله قمی(ره) که همه جا در دسترس هست اما خوانده نمی شود !
ماجرای سرنوشت انسان بعد از خلع لباس دنیوی همیشه مساله ای بوده است که با ابهام - ترس و جذابیت همراه بوده است . حجت الاسلام مسعود عالی در برنامه ی سمت خدا در این باره جلساتی داشتند که ان جلسات به چند جلد کتاب مفید تبدیل شده است . عناوین این کتابها به ترتیب اینگونه است :
سرنوشت انسان ۱ ( از احتضار تا عالم قبر ) - سرنوشت انسان ۲ ( رجعت - برزخ و نفخه ی صور ) - سرنوشت انسان ۳ ( قیامت و حشر ) - سرنوشت انسان ۴ (شفاعت و صراط ) - سرنوشت انسان ۵ (بهشت و جهنم)
این مجموعه حاوی آیات و روایات و بیانی روان است که برای تذکر و کسب علم و معرفت بسیار پرفایده هستند . این مجموعه را انتشارات عطش منتشر کرده است .
........................................................................
برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید.
........................................................................
93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران
برنامه سمت خدا
حجت الاسلام والمسلمین عالی
موضوع: علائم ظهور و وظیفه منتظران
تاریخ: 93/07/27
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
گفتمت خورشید اما آسمان زیباتر است گفتمت باران ولیکن ابر از آن زیباتر است
در رگانت میدود خون تمام انبیاء خواندن نام تو با پیغمبران زیباتر است
در سکوت چاههای کر نمیجویم تو را جستنات در لا زمان در لا مکان زیباتر است
گرچه فیض آسمان جاریست اما باز هم روی دوش ماه گونیهای نان زیباتر است
گوش دل دادم به نجوای جهان دیدم چقدر ذکر نامات در حدیث دیگران زیباتر است
از تمام سوژه هایم گفتن از مردی که داشت در گلوی سال هایش استخوان زیباتر است
ابتدا گفتم رکوع و دادن انگشتری بعد دیدم سجده و تقدیم جان زیباتر است
شریعتی: سلام میگویم به همهی هم وطنان خوبمان خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم در هر کجا که هستید ایام بسیار مبارک باشد برای فرد فرد شما. حاج آقای عالی سلام علیکم ورحمة الله ایام را تبریک میگویم.
حاج آقا عالی: سلام علیکم و رحمة الله بنده هم خدمت حضرت عالی و همهی دوستان عرض سلام دارم و تبریک میگویم این ایام بسیار با عظمتی که منسوب به اهل بیت به خصوص امیرمومنان علیه السلام است روز مباهله و آیهی تطهیر و آیهی هل اتی مناسبتهایی که هر کدامشان یک فصلی است بسیار درخشان که در زندگی اهل که جای توضیحات فراون دارد ان شاءالله که برکات این روز شامل حال همه باشد.
شریعتی: ان شاء الله از برکات نام و یاد و وجود امیرالمومنین همه بهره مند شویم امروز روز مباهله است روز نزول آیهی تطهیر خاتم بخشی حضرت امیر نزول آیهی إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ ان شاء الله که روزهایمان و شب هایمان منور باشد و مزین باشد به نام اهل بیت علیهم السلام بحث مان را با نام و یاد خدا شروع میکنیم در ذیل بحث یادی از امام عصر و ذیل بحث وظایف منتظران رسیدیم و نکات بسیار خوبی را شنیدیم که میتوانید به فایل ما مراجعه کنید فایلهای صوتی و متنی موجود است. خدمت حاج آقای عالی هستیم.
حاج آقا عالی: بسم الله الرحمن الرحیم یکی از وظایف بسیار مهم که دوستان بزرگوار بیننده و مومن باید در رابطه با وجود مقدس امام زمان علیه السلام و مسئلهی ظهور خیلی به آن اهتمام بورزند نزدیک دیدن ظهور است ما در روایاتمان به عناوین مختلف و تعابیر مختلف این توصیه را از اهل بیت داریم که ظهور را نزدیک ببینید چند روایت را عرض می کنم که فضای روایاتی که در این رابطه رسیده دست دوستان بیاید از امام هادی علیه السلام روایت است که فرمود وقتی که الم شما پرچم شما از بینتان برداشته شد الم یعنی امامتان چون امام پرچم دین است پرچم ایمان است پرچم توحید است در زیارت جامعهی کبیره خطاب به اهل بیت داریم پرچمهای تقوا در زیارتهای آل یاسین خطاب به امام زمان که سلام میدهیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصوُبُ ای پرچم افراشته اینها پرچمهای افراشتهی دین و ایمان و تقوا و توحیداند امام هادی میفرمایند وقتی این پرچم در زمان غیبت از بین شما برداشته شد از زیر پاهایتان منتظر فرج باشید مرحوم مجلسی میفرماید این که از زیر پاهایتان یعنی همان جایی که ایستادید و تکان نخورید یعنی عبور نکرده ممکن است فرج برسد یعنی این شکلی است که از جهت زمان و مکان طوری است که خیلی سریع در هر زمان و هر مکانی امکان پذیر است باز یک روایت دیگری از امام باقر علیه السلام است که به فضیل بن یسار شاگرد خوبشان فرمود وقتی که نیازمندی و حاجات مردم زیاد شد و به هم دیگر به خاطر کاری رجوع کردند ولی بعضیها آن برادر مومناش را انکار کرد و رد کرد عرض میکنیم یعنی چه این موقع منتظر فرج باشید صبح و شب. صبح و شب دائما منتظر فرج باشید شاگرد امام باقر علیه السلام سوال کرد که یعنی چه بعضیها بعضیها را انکار بکنند امام باقر فرمود که وقتی برای یک حاجتی پیش برادر مومناش میرود یک جور دیگر با او برخورد میکند جوری که قبلا این گونه نبود حالا که برای احتیاج آمده سرد برخورد میکند تحویل نمیگیرد یک جور دیگر با او حرف میزد که قبلا این طور با او حرف نمیزد یکی از آسیبهای آخرالزمان را حضرت میگوید که رابطهها سرد است مومنین هنگام حاجاتشان کاری با هم ندارند از هم رو برمیگردانند در یک چنین وقتی که ارزشهای اخلاقی افول کرده و ارزشهای مادی غلبه پیدا کرده این طور مواقعی که تاریکی است توقع فرج داشته باشید صبح و شب یعنی شب که شد بگویید فردا صبح. فردا صبح که شد بگویید شب.
شریعتی: این وقت تعیین کردن نیست؟
حاج آقا عالی: این وقت معین نیست وقت تعیین کردی که گفته شده ممنوع است این که وقت خاصی را فلان روز فلان تاریخ فلان سال ممنوع است اما بگویید هر صبح و شام نمیگوییم کدام یک از این صبحها کدام یک از این شبها امام زمان میآید که وقت تعیین شده باشد ولی مقصود نزدیک دیدن است که شما اگر شب گذشت حتی تا شب بعدی هم نگو که نمیآید فردا صبح ممکن است بیاید
شریعتی: یعنی این قدر نزدیک ببینیم؟
حاج آقا عالی: بله این قدر نزدیک ببینیم که اینها خیلی آثاری در زندگی ما دارد. باز یک روایت دیگری است که یک عنوان دیگری است از چندین روایت که امر ظهور و فرج ولی عصر علیه السلام دفعی و یک مرتبه رخ میدهد مثل قیامت روایت از امیرالمومنین علیه السلام است که فرمود خداوند متعال فرج را به طور ناگهانی محقق میکند به واسطهی یکی از ماه اهل بیت. باز در توقیعی که خود امام زمان به شیخ مفید دارند یک جمله این است که خداوند امر فرج ما را به طور ناگهانی محقق میکند در کمال الدین صدوق مرحوم شیخ صدوق از امام رضا علیه السلام روایت نقل کرده که امام رضا فرمودند که از پیغمبر اکرم کسی سوال کرد که مهدی شما اسم مبارک آقا است که مستحب است بلند شدن آن را عرض نمیکنم فرزند شما چه وقت ظهور میکند پیغمبر اکرم فرمود مثل مهدی ما و داستان آن مثل قیامت میماند کسی کشف از وقت او نمیکند مگر خود خدا بعد پیغمبر فرمود ناگهانی فرا میرسد این هم یک دسته عناوین که نشان میدهد در آن زمان که شاید قالب مردم غافلاند حواسشان نیست چون برای آنها ناگهانیاند یک عدهای که آمادهاند منتظرند حواسشان جمع است برای آنها ناگهانی نیست آنها غافلگیر نمیشوند ولی آنهایی که غافلاند نشان میدهد که خیلیها این طوری میشوند یک مرتبه اتفاق میافتد
شریعتی: روایت نداریم که حتی خود حضرت هم نمیداند که کی ظهور میکند؟
حاج آقا عالی: این را یک اشارهای میکنیم به مناسبتی یک روایتی که در آن یک اشارهای است که گویی وقت پیش اهل بیت داده نشده وقت ظهور. بعضی این را گفتهاند که اهل بیت از جمله امام زمان علیه السلام نمیدانند آن جا خواهیم گفت که آن روایت را میشود با بعضی از روایاتی که ظاهرش این است که تمام اسرار الهی پیش اهل بیت است چه طور جمع کرد؟ یک روایت دیگری است که باز یک عنوانی که چندین روایت ما در این زمینه داریم که خداوند متعال امر فرج را یک شبه اصلاح میکند در یک شب مقدر میکند و زمینه فراهم میشود برای ظهور امام صادق علیه السلام فرمود امر فرج مهدی ما در یک شب اصلاح میشود و موانعاش برطرف میشود کما این که خدا در یک شب امر نبوت حضرت موسی را فراهم کرد و اصلاح کرد و آن وقت ولی ما را مهدی ما را از غیبت و از حیرت در میآورد به دوران فرج و ظهور او. این که در یک شب چطور امر او را اصلاح میکند کما این که امر نبوت حضرت موسی را در یک شب اصلاح کرد خود امام صادق در ابتدای این روایت که روایت طولانی است فرمود که حضرت موسی وقتی در بیابان با خانوادهاش میرفتند در قرآن آمده هوا تاریک بود راه را گم کرده بودند خیلی سرد هم بود از دور نوری دید اصلا هیچ انتظار نبوت هیچ وعدهای از قبل به ایشان داده شود هیچ خبری قرائنی نبود از دور نوری دید به خانوادهاش گفت من میروم سمت آن آتش گمان کرد آتشی است میروم یک مقداری را میآورم هم گرم شویم هم راه را پیدا کنیم «لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ» (طه/10) وقتی که حضرت موسی علیه السلام آن جا خطاب رسید که «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی» (طه/12) در سرزمین مقدسی هستی کفش هایت را در بیاور آن نور آتش نبود نور خاصی بود همان جا خدا با او صحبت کرد حضرت موسی هم با خدا و کلیم الله شد.
رفت موسی کاتشی آرد به دست * * * آتشی او دید کز آتش برست
یک نور دیگری شامل حالاش شد حضرت امام صادق علیه السلام میفرماید امر نبوت عبداش موسی را خداوند در یک شب درست کرد بنابراین امر فرج مهدی ما هم همین طور است چه بسا در آن زمانی که شاید به ظاهر قرائنی نباشد بسیاری از مردم در غفلت هستند به طور ناگهان فرا میرسد لذا ما در روایات داریم که فرمود در نا امیدیها خیلی امیدوار باشید. خدا رحمت کند حافظ را که اشاره به این دارد
هان مشو نامید چون واقف نئی از سر غیب * * * هست اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
واقع این است که محاسباتی است که امر فرج در یک شب به فرمودهی اهل بیت علیهم السلام اصلاح میشود این جا یک نکتهای تذکر میدهم که در عین حال که در روایات مختلف با تعابیر و عناوین مختلف به ما گفتهاند فرج را نزدیک ببینید صبح و شب و دائم. اما از آن طرف هم ما باید مراقب باشیم که دو مطلب را در نظر بگیریم یک این که اگر فرج به هر دلیلی تاخیر افتاد خداوند متعال مصلحت میداند تاخیر ظهور را. خدای نکرده صدها سال هم به عقب افتاد این قدر باید معرفت داشته باشیم این قدر باید تسلیم امر خدا باشیم این قدر باید صبر داشته باشیم و استقامت که در اثر طولانی شدن به شک نیفتیم به حیرت نیفتیم به این که چه شد به این که وعدهای که به ما دادند چه شد خدای نکرده دچار سوء ظن و بدگمانی نشویم این را بدانیم که فرج مسئلهی کوچکی نیست تمام شرایطاش که خداوند متعال همهی آنها را میداند باید فراهم شود اگر یک چنین تاخیری افتاد دچار شک و تحیر و سوء ظن نشویم این یک و از آن طرف بام هم نیفتد که نزدیک دیدن ما الآن گفتیم توصیهی اهل بیت این بود فرج را نزدیک ببینیم ظهور را دفعی ببینیم که چه بسا مقدمات هم فراهم نباشد با محاسبهی ما و آدم بگوید فراهم نیست اما اتفاق بیفتد این باعث نشود بیفتیم در استعجال و توقیت در عجله کردن و وقت کردن آنهایی که مغرضاند را کاری نداریم اما بعضیها روی حساب ندانم کاری و ندانستن عجله که میکنند میخواهند از در و دیوار قرائنی درست بکنند برای این که ظهور نزدیک است این قدر عجله میکنند و شتاب دارند در این کار و کاری ندارند به این که در این مسئله باید تسلیم بود چه بسا ممکن است آسمان ریسمانی را به همدیگر ببافند یک پیشگوییهایی با حساب حروف ابجد یک چیزهایی را در نظر گرفتن پیشگوییهای فلان ریاضی دان فرانسوی پیش گوییهای فلان شاعر شاه نعمت الله ولی و بعد سال تعیین بکنند وقت تعیین بکنند که بگویند فلان وقت دیگر میآید اهل بیت خیلی با این مسئله هم برخورد کردند که در عین حال که ظهور را نزدیک ببینید نه عجله کنید و پیش از موعد بخواهید خودتان جلو جلو بیاورید فرج را کَذَبَ الوَقّاتون وَ هَلَکَ المُستَعجِلون کسانی که وقت تعیین کردند دروغ میگویند و آنهایی که عجله کردند هلاک میشوند بله به ما گفتند از خدا بخواهید که خدا تعجیل بکند در فرج خدا وقتی عجله بکند میداند چه کند تعجیل را بخواهید بخصوص در صلواتها و عجل فرجهم اما شما عجله نکنید تعجیل خدا به این شکل است که مسائل را طوری درست میکند که چیزی خراب نشود ولی ما نباید عجله کنیم یک مومن منتظر کسی است که در دعاها اهل بیت به ما یاد دادند که این قدر تسلیم است که نه دوست دارد آن چیزی که خدا میخواهد عقب بیفتد جلو بیفتد و آن چیزی که خدا میخواهد جلو بیفتد عقب بیفتد این تسلیم است این درست است به هر حال آن چیزی که یکی از وظایف مومنین است این است که فرج را و ظهور را نزدیک بدانند و آمادگیها را تسریع بکنند و اقداماتی که باید برای این که غافل گیر نشوند را فراهم بکنند.
شریعتی: شما گفتید که این ناگهانی اتفاق میافتد پس علائمی که برای ظهور گفتهاند چه میشود؟
حاج آقا عالی: این یکی از اشکالات بسیار جدی است من اجازه میخواهم بعد از یک روایتی که دید یک مومنی که خیلی زیبا پیش امام باقر علیه السلام آمد عقاید خودش را مطرح کرد که نسبت به ظهور و فرج چطور است را عرض میکنم چون این دید باید دید ما باشد این روایت در روضهی کافی است که امام باقر با یک تعداد از شاگردان نشسته بودند پیرمردی آمد سلام کرد به حضرت عصا دستاش بود به آقا گفت که من پیر شدم یک جایی کنار خودتان برای من باز کنید بیایم بنشینم خیلی معلوم بود پیرمرد باصفا و با نشاطی بود رفت پیش حضرت نشست گفت من میخواهم چیزی از شما بپرسم و آن این است که من شما را دوست دارم نه به خاطر طمعی از دشمنان شما هم بدم میآید نه این که کینهی شخصی داشته باشم حلال شما را حلال میدانم حرام شما را حرام میدانم منتظر فرج شما هم هستم منتظر دولت شما هم هستم انتظار میکشم یک روایتی داریم کسی خدمت امام صادق رسید شبیه این روایت است گفت من صبح و شب منتظرام امسال میگویم سال بعد این ماه میگویم ماه بعد این هفته میگویم هفتهی بعد منتظر فرج شما حکومت و دولت شما اهل بیت. چون اینها دولت اهل بیت و فرج اهل بیت را از زمان پیغمبر احادیثاش را شنیده بودند که فردی از ما اهل بیت میآید و حکومت خدا را در زمین مستقر میکند لذا همهی مومنین خالص منتظر بودند روایت را شنیده بودند در این روایت دارد پیش امام صادق آمد گفت من دائم این شکلی منتظر هستم امام صادق علیه السلام اشک ریخت و گریه افتاد حال در این جا هم این فرد آمده به امام باقر شبیه همین را میگوید گفت این به درد من میخورد که این چنین منتظر ام؟ امام باقر علیه السلام فرمود همین سوالت را کسی از پدرم امام سجاد علیه السلام پرسید پدرم فرمود اگر تو زنده بمانی که دولت ما را ببینی که چشمات روشن و اگر قبل از آن از دنیا بروی مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهی بود این پیرمرد زرنگ بود گفت بگذارید من دو مرتبه این حرف شما را بگوییم ببینم درست فهمیدم راجع من کلی نمیخواهم راجع به خودم که اگر من زنده ماندم دولت شما را درک کردم چشمام روشن؟ آن وقت همراه شما هستم و اگر از دنیا رفتم مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهم بود؟ امام باقر فرمودند بله برای شما هم گفتم او شروع کرد آن چنان گریه کردن میگوید دیدم تمام مجلس گریه شد از حال این پیرمرد امام باقر دست میکشید به صورتاش اشکاش را پاک میکرد این پیرمرد دست امام باقر را گرفت کشید روی سینهاش و بعد بلند شد هق هق کنان رفت امام باقر رو کرد به اطرافیاناش فرمود اگر میخواهید یکی از اهل بهشت را ببینید ببینید. این راوی میگوید که تا به حال یک چنین مجلسی به این با حالی من ندیده بودم این دید است که من منتظرام منتظر او هستم ولی نه عجله میکنم حضرت فرمود که اگر باشی چشمات روشن اگر از دنیا بروی و نتوانی ببینی میان اهل بیت مهمان هستی این انتظار ثمرهاش را دارد که رشد برای تو ایجاد میکند این خاصیت مومن است این سوالی که حضرت عالی فرمودید که سوال بسیار بسیار مهم و اشکال جدی است اگر اهل بیت فرمودند که دائم شما منتظر باشید خب از طرفی علائمی را گفتند خواهد آمد حالا ما کاری به علائم غیر حتمی که تعداداش بسیار زیاد است ندارم حداقل 5 علائم حتمی باید رخ بدهد خب آنها نیست پس ما چطور بگوییم امشب اتفاق میافتد با این که آن علائم نیست پنج علامت حتمی یکی بروز سفیانی است که در رأس دشمنان حضرت ولی عصر است و از مشرکین است و کشتارهای زیادی به خصوص در منطقهی شامات و خاورمیانه خواهد داشت دوم خسف بالبیداء است یعنی همین لشکریان در یک منطقهای بین مکه و مدینه زمین گیر میشوند و از بین میروند سوم قتل نفس زکیه است که یک انسان بسیار پاکدامن و با تقوایی در مکه است گردن زده میشود او را به ظلم میکشند چهارم خروج یمانی است که از یمن خروج میکند و پرچم حقی را بلند میکند و پنجم سیههی آسمانی است که یک سیههای در شب 23ام ماه مبارک رمضان زده میشود از طرف جبرئیل که جزئیاتاش را نمیگویم این 5 علائم حتمی است اینها که هنوز نیامده چطور بگوییم امشب به علاوه به ما گفتهاند ظهور جمعه در زیارت روز جمعه سید بن طاووس نقل کرده ظهور در جمعه است چطور ما وسط هفته منتظر باشیم و در این چند روز بگوییم خبری نیست و نا امید باشیم این مسئله بسیار جدی است این روایات چطور با هم جمع میشود؟ جواب این است که یکی از اعتقادات مسلم شیعه که انصافا اگر کسی این مسئلهی اعتقادی به آن پی ببرد به عظمت مکتب اهل بیت پی میبرد و آن مسئلهی بداء است بداء به طور خیلی خلاصه این است که دست خدا بسته نیست خدا مقدرات را عوض میکند «بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» (مائده/64) دست خدا که بسته نیست خدا مقدرات را عوض میکند کما این که شما نگاه کنید در دعاهایمان در تضرعات در توبهها شبهای قدر ما در دعاها این طور داریم که اللهمَّ ان کُنتَ کَتَبتَنِی عِندَکَ فِی اُمُّ الکِتَابِ شَقِیَّاً ... فامحنی من الاشقیا فاکتبنی من السعدا خدایا اگر من در قضا قدر تو اگر در کتاب حتمی و لوح محفوظ تو جزء اشقیا هستم من را از این لیست محو بکن و جزء سعادت مندان بده این همان بداء است تغییر مقدرات «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ» (رعد/39) یک چیزی را محو میکند یک چیزی را اثبات میکند و به خاطر همین است که ما در روایت داریم کسی مقدر بوده عمراش شصت سال باشد صله رحم میکند صدقه میدهد احسان میکند توسل میکند عمرش طولانی میشود این تغییر مقدرات است عمری که قرار بود شصت سال باشد اضافه میشود یک مرتبه عرض کردم مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی که به او وعده داده بودند ده روز دیگر از دنیا میروی در کربلا بودند جوان بودند با جمعی در باغی بودند فراموش کرده بود این وعده را سر آن ده روز که در آن باغ بود احساس دل درد بسیار شدید کرد که او را آوردند رو به قبله شد خود ایشان بعدها میگفت مرحوم آیت الله اراکی شاگرد ایشان و آقازادهشان نقل میکرد گفت دیدم ملائکه را که به قبض روح آمدند توسل کردم به امام حسین چون فوق العاده ارادت داشت به امام حسین میگفت توسل کردم دیدم خود اباعبدالله تشریف آوردند آنها را رد کردند فرمودند ما عمر گرفتیم از خداوند به شما و ایشان گفت که تقاضایشان این بود که من مرگ را حق میدانم ولی کاری نکردم برای آخرتام یک فرصتی برای من بگیرید که این فرصت را گرفتند و حوزهی علمیهی قم را تاسیس کرد که مرحوم آیت الله اراکی میگفت که حوزهی علمیهی قم هدیهی امام حسین است از برکات عمر با برکت ایشان است. این تغییر مقدرات است.
شریعتی: مسئلهی بداء به چه کارمان میآید؟
حاج آقا عالی: مسئلهی بداء که دست خدا باز است و مقدرات را عوض میکند در علائم حتمی هم است علائم حتمی هم مشمول بداء میتواند بشود علائم حتمی که دست خدا را نمیبندد اگر مردم آمادگیهایی داشته باشند و مردم تشنه باشند و طالب منجی باشند و به مقام اضطرار برسند بدون این که آن علائم رخ دهد ظهور رخ میدهد این متن روایتی است معتبر و صحیح السند که در کتب غیبت لقمانی آمده مرحوم مجلسی هم در بحار آورده مرحوم شیخ حر عاملی هم در اثبات الهدات آمده یکی از اصحاب خوب امام جواد علیه السلام به نام داود بن قاسم جعفری میگوید در خدمت امام جواد حرف از سفیانی و علائم حتمی شد و من سوال کردم آیا خدا در علائم حتمی هم بداء دارد؟ مقدرات را عوض میکند؟ امام جواد فرمودند بله آن را هم میتواند بعد یک سوال خیلی دقیقی کرد این شاگرد امام جواد گفت خب اگر این طوری است اصل ظهور امام زمان هم ممکن است که مشمول بداء شود و حضرت دیگر تشریف نیاورند مقدرات او را هم عوض بکند امام جواد یک جواب بسیار قوی دادند که غیر از معصوم نمیتواند این جواب را بدهد فرمودند که ظهور از وعدههای خداست «إِنَّ اللّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (آل عمران/9) خدا خلف وعده نمیکند اما علائم که جزء وعدهها نیست بله به روال طبیعی و معمولی علائم رخ میدهد اما اگر مردم تغییری در خودشان ایجاد بکنند آن تشنگی پیدا شود میتواند بدون آن علائم هم ظهور رخ بدهد در علائم حتمی این چنین است تا چه رسد به مسئلهی جمعه که روز جمعه جزء علائم حتمی هم نیست پس هر زمان میشود این انتظار را داشت.
شریعتی: خیلی ممنون به قرار روزانهمان میرسیم به برکت همین آیات نورانی ان شاء الله خداوند متعال ظهور حضرت را نزدیک و نزدیک تر بکند آیات 31ام تا 37ام سورهی مبارکهی یوسف در سمت خدای امروز تلاوت میشود صفحهی 239 قرار امروز سمت خدایی هاست زندگیتان منور به نور قرآن باشد به برکت بر صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّـهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ ﴿٣١﴾ قَالَتْ فَذَلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُونًا مِّنَ الصَّاغِرِینَ ﴿٣٢﴾ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ ﴿٣٣﴾ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿٣٤﴾ ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآیَاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِینٍ ﴿٣٥﴾ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٣٦﴾ قَالَ لَا یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَن یَأْتِیَکُمَا ذَلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا یُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ ﴿٣٧﴾
ترجمه:
پس هنگامی که بانوی کاخ گفتارِ مکرآمیز آنان را شنید [برای آنکه به آنان ثابت کند که در این رابطه، سخنی نابجا دارند] به مهمانی دعوتشان کرد، و برای آنان تکیه گاه آماده نمود و به هر یک از آنان [برای خوردن میوه] کاردی داد و به یوسف گفت: به مجلس آنان در آی. هنگامی که او را دیدند به حقیقت در نظرشان بزرگ [و بسیار زیبا] یافتند و [از شدت شگفتی و حیرت به جای میوه] دست هایشان را بریدند و گفتند: حاشا که این بشر باشد! او جز فرشته ای بزرگوار نیست. (۳۱) بانوی کاخ گفت: این همان کسی است که مرا درباره عشق او سرزنش کردید. به راستی من از او خواستار کام جویی شدم، ولی او در برابر خواست من به شدت خودداری کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند یقیناً خوار و حقیر به زندان خواهد رفت. (۳۲) یوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از عملی که مرا به آن می خوانند، و اگر نیرنگشان را از من نگردانی به آنان رغبت می کنم و از نادانان می شوم. (۳۳) پس پروردگارش خواسته اش را اجابت کرد و نیرنگ زنان را از او بگردانید؛ زیرا خدا شنوا و داناست. (۳۴) آن گاه آنان پس از آنکه نشانه ها [یِ پاکی و پاکدامنی یوسف] را دیده بودند، عزمشان بر این جزم شد که تا مدتی او را به زندان اندازند. (۳۵) و دو غلام [پادشاه مصر] با یوسف به زندان افتادند. یکی از آن دو نفر گفت: من پی در پی خواب می بینم که [برای] شراب، [انگور] می فشارم، و دیگری گفت: من خواب می بینم که بر سر خود نان حمل می کنم [و] پرندگان از آن می خورند، از تعبیر آن ما را خبر ده؛ زیرا ما تو را از نیکوکاران می دانیم. (۳۶) گفت: هیچ جیره غذایی برای شما نمی آید مگر آنکه من شما را پیش از آمدنش از تعبیر آن خواب آگاه می کنم، این از حقایقی است که خدا به من آموخته است؛ زیرا من آیین مردمی را که به خدا ایمان ندارند و به سرای آخرت کافرند، رها کرده ام. (۳۷)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: خیلی خوشحالیم که با سمت خدا همراه شما هستیم خیلی فرصت نداریم تا پایان ما خدمت حاج آقای عالی هستیم ظاهرا حاج آقا میخواهند تفسیر سورهی مبارکه را بگویند.
حاج آقا عالی: همان طور که فرمودید امروز روز مباهله است من یک اشارهای نه به عنوان تفسیر به این آیه داشته باشم و فضیلت امروز که واقعا به یک معنا غدیری است برای خودش و روز عید است برای شیعه کما این که عید اهل بیت بوده اولا خود مباهله یعنی این که دو گروه یا دو نفر هم دیگر را نفرین بکنند در جایی که استدلال و بحثهای عقلی و دلیل آوردن جواب ندهد آن جا دیگر بنا بر این است که فرض کنید اگر با هم دیگر نفرین بکنند که هر کس که دروغ میگوید و باطل است هلاک خدا نفرین و لعنت خدا بر او باد این معنای مباهله است اصطلاحا و قضیهاش هم این بوده که نصارای نجران که یک منطقهای در جنوب عربستان بوده تقریبا هم مرز با یمن که مسیحی نشین بوده از قدیم و یکی از قطبهای مسیحیت بوده از قدیم الایام وقتی پیغمبر اکرم این دین را اعلام کردند و مبعوث شدند و دعوت کردند در سال نهم هجری نامهای نوشتند به مسیحیهای نجران که آنها را هم چون پیغمبر حکومت تشکیل داده بود در مدینه آنها را هم دعوت کردند به اسلام و از آنها هم درخواست کردند که بپذیرید یا اگر نه باید جزیه بدهید و اگر هیچ کدام نشد مالیات هم نخواهید بدهید اسلام را هم نپذیرید بنایشان بر این بود که در غیر این صورت چون اینها مانع مردم هستند از پذیرش دعوت حق با آنها برخورد بکند پیغمبر. مسیحیهای نجران آمدند به مدینه خدمت پیغمبر اکرم هزار و خوردهای کیلومتر راه را آمدند و استدلال پیغمبر را شنیدند و نهایتا به مباهله کشیده شد و این آیه آمد و این دستور را خداوند داد که «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ» اگر کسی بعد از این با تو در رابطهی حق محاجه و جدل بکند بگو «تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» بگو شما بروید خویشان و خوبانتان را بیاورید فرزندانتان را بیاورید زنانتان را بیاورید و جان خودتان را و عزیزان خودتان را بیاورید ما هم عزیزان خودمان را فرزندانمان را زنانمان را و جان خودمان را میآوریم یعنی آن کسی که مثل خود ما است و الا جان خودش که هست یک کسی که مثل جان خودم است را میآورم شما هم بیاورید که معلوم شود که پای این درخواست هلاکت این قدر حق هستید که عزیزانتان را بیاورید این قدر بر حق هستید که نزدیک ترین عزیزانتان را بیاورید 24ام ذی الحجه شد مثل هم چنین روزی در یک جایی بیرون مدینه الآن دیگر داخل شهر مدینه افتاده جمع شدند پیغمبر اکرم را دیدند که آمد من این جملهی مفسر بزرگ اهل سنت زمخشری را چون این قضیهای که میگویم هیچ مخالفی ندارد شیعه و سنی عین این مطلب را نقل کردهاند زمخشری در تفسیر کشاف این طور میگوید رسول الله در حالی که حسین را در آغوش داشت چون کوچک بود دست حسن را هم در دست گرفته بود فاطمه پشت سر پیغمبر بود و علی هم پشت سر فاطمه بود و پیغمبر فرمود من وقتی دعا کردم شما آمین بگویید یعنی اینها باید باشند که دعای پیغمبر ضمیمه شود به آمین اینها تا اثر بکند اسقف نجران که بزرگ کشیشها و علمای نصارا و مسیحیها بود گفت من چهرههایی را دارم میبینم که اگر خدا بخواهد کوهها را به واسطهی اینها جا به جا بکند میکند با اینها مباهله نکنید هلاک میشوید دیگر تا قیامت مسیحی روی زمین نمیماند مباهله هم نکردند آمدند مصالحه با پیغمبر کردند قرار شد مالیات بدهند هر ساله. این را زمخشری از مفسرین بزرگ اهل سنت نقل کرده و در آخر ببینید امروز چه روزی است دوستان اهل بیت همهی بینندگان محترم توجه داشته باشند زمخشری میگوید در این قضیه در این حدیث مباهله دلیلی است که قوی تر از آن دلیلی بر فضیلت اصحاب کساء نیست اگر در این آیه آمده که خداوند متعال گفته پیغمبر فرمود که ما فرزندانمان را میآوریم حسن و حسین را آورد زنانمان را میآوریم یک نفر را فقط آورد فقط فاطمهی زهرا سلام الله علیها جان خودمان را میآوریم و امیرالمومنین را آورد و احدی غیر از این نقل کرده ایشان میگوید بالاترین فضلت و قوی ترین دلیل است بر فضیلت کسا یعنی امیرالمومنین که جان پیغمبر است جزء مسئلهی نبوت همهی خصوصیت پیغمبر را داشت اگر پیغمبر افضل از تمام انبیاء حتی اولوالعظم هم است اگر افضل از تمام مردم و لایق ولایت بر همه است امیرالمومنین هم است بنابراین در این آیه رد خور ندارد این آیه بالاترین فضیلت را به گفتهی ایشان و مفسرین دیگر بر اهل بیت اثبات میکند ان شاء الله قدر امروز را که اعمالی هم دارد بدانیم دوستان به مفاتیح رجوع کنند.
شریعتی: حاج آقای عالی امروز یک ارمغانی آوردند دوستانی که اهل مطالعه هستند مباحثی که تا به حال در مورد یادی از امام عصر علیه السلام در خدمت شما بودیم کتاب شده دوستان میتوانند مراجعه بکنند کتاب را تهیه بکنند کتاب بسیار خوب و روانی است مجموعهی مباحث برنامهی سمت خدا با عنوان مسئلهی مهدویت ویژگیهای امام عصر است نوشتهی حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای عالی است خسته نباشید به شما میگوییم.
حاج آقا عالی: من هم ممنون هستم از شما زحمات سوالها و آقای رکنی عزیز که به یک معنا ایشان هم خیلی زحمت کشیدند و همهی دوستان دیگری که تشریف دارند خدا به همهتان جزا بدهد.
شریعتی: یک خبری هم به دوستان خوب میدهم امروز متاسفانه باید بگویم آخرین جلسهای است که خدمت حاج آقای عالی هستیم به دلیل مشغلههای فراوانی که داشتند ایشان خیلی مدتها قبل باید خداحافظی میکردند اما خیلی لطف کردند به خاطر سفرهای تبلیغی متعددی که دارند و منبرهایی که در ماه محرم و صفر قول دادند من ناراحت هستم از هفتهی دیگر خدمت حاج آقای عالی نیستم در این مدت با مباحث شما با خود حضرت عالی انس گرفتیم روزهای خوبی بود روزهای یک شنبهی ما در این مدت ما خدمت شما هستیم و نکات شما را میشنویم.
حاج آقا عالی: برای ما هم اولا توفیقی بود یک مدتی که در خدمت همهی دوستان بودیم و من همان طور که تشکر کردم مجددا تشکر میکنم دوستانی که خیلی زحمت کشیدند با این که تصویری از آنها نیست چیزی از آنها نیست ما یاد از آنها میکنیم همهی دوستان دست اندرکار عوامل برنامه خصوصا آقای رکنی عزیز که عمر گذاشتند برای این برنامه من امیدوارم اگر توفیقی باشد بحث هنوز تمام نشده ما هنوز وظایف فردی را بیان کردیم بعد از ویژگیهای امام عصر علیه السلام وظایف فردی را بیان کردیم هنوز وظایف اجتماعی و جامعهی منتظر را خصوصیتاش را نگفتیم اگر توفیقی بود یک فرصت دیگری ان شاء الله بتوانیم خدمت دوستان باشیم.
شریعتی: من یک تشکر ویژه میکنم هم از طرف خودم هم از طرف بینندهها به خاطر وقتی که گذاشتید با مشغلههای فراوان تشریف آوردید با مطالعه مباحث را ارائه کردید از طرف جناب آقای زین العابدینی جناب آقای تورنگ مدیر محترم شبکهی سیما و مدیر محترم گروه معارف از شما تشکر میکنم از همهی دست اندر کاران و بچههای سمت خدا صمیمانه سپاسگزارم هر کجا هستید موفق و موید باشید من این قول را میگیرم که به زودی در سمت خدا شما را ببینیم.
شریعتی: ان شاء الله از هفتهای آینده خدمت حاج آقای رنجبر خواهیم بود. حاج آقای عالی دعا بکنند.
حاج آقا عالی: دعای ما اولا و آخرا اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا خیر من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و اجعلنا من المستشهدین بین یدیه باشد خدا به ما توفیق یاری حضرت و در رکاب او به شهادت رسیدن را عنایت بفرماید.
شریعتی: ما دلمان به شما تنگ میشود ان شاء الله زود شما را ببینیم میدانم که خیلیها این مدت با حاج آقای عالی مانوس شدند پیامهای خیلی خوبی داشتیم روزهای یک شنبه یکی از روزهای پر مخاطب ما بود. فردا ان شاء الله با حضور حاج آقای فرحزاد خدمت شما خواهیم رسید و بهترینها را برای شما آرزو میکنم والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
..............................................................................
برای خرید کتابهای سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
..............................................................................
کد کالا | 9 |
دستهبندی | مذهبی |
زندگی پس از مرگ، صراط مستقیم، شفاعت | |
مسعود عالی | |
مترجم | |
عطش | |
رقعی | |
1392 | |
0 | |
شومیز | |
تعداد صفحات | 270 |
توضیحات:
این کتاب پیرامون صراط و شفاعت از سلسله مباحث برنامه سمت خدا توسط استاد مسعود عالی می باشد.
درباره مولف:
حجت الاسلام و المسلمین مسعود عالی
تاریخ تولد :1342 – تهران
تحصیلات : خارج فقه و اصول ، کارشناسی جامعه شناسی
اساتید برجسته : حضرات آیات شیخ جواد تبریزی ، مکارم شیرازی ، بهجت ، مصلحی اراکی
.........................................................................
برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید.
.........................................................................