93/09/03-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد - خیر و برکت در زندگی (احسان)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: خیر و برکت در زندگی (احسان و انفاق)
کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد
تاریخ پخش: 93/09/03
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
دل تنگی مرا به تماشا گذاشته است * * * اشکی که روی گونهی من پای گذاشته است
هم زاد با تمامی تنهایی من است * * * مردی که سر به دامن صحرا گذاشته است
این کیست این که غربت چشمان خویش را * * * در کوله بار خستگی ام جا گذاشته است
این کیست این که این همه دل های تشنه را * * * در خشک سال عاطفه تنها گذاشته است
خورشید چشم اوست که هر روز هفته را * * * چشم انتظار مشرق فردا گذاشته است
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم در هر کجا که هستید تن تان سالم باشد و قلب تان سلیم باشد. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همکاران خوب و بینندگان خوب عرض سلام داریم و روز اول ماه صفر است ان شاء الله صدقه و دعا را فراموش نفرمایند دعایی هم در مفاتیح است برای ایام ماه صفر کوتاه هم است ان شاء الله فراموش نمیفرمایند خدا را شاکریم در بعضی از استانها برف و باران آمده و ان شاء الله در بقیه استانها هم بیاید و قدردان و شکرگذار نعمتها باشیم امیدواریم آن طور که باران رحمت آمده باران آمرزش و رحمت و عنایات معنوی هم سر همه سرازیر شود و خیر دنیا و آخرت نصیب همه شود.
شریعتی: ان شاء الله ما در ذیل برکت در زندگی به بحث احسان و نیکوکاری و انفاق رسیدیم نکات خیلی خوبی را حاج آقای فرحزاد استفاده کردند و خیلی راه گشا بود این که سوال کردن و درخواست کردن چیز خوبی نیست و حال اگر کسی درخواست کرد وظیفهی ما چیست محور صحبت های حاج آقای فرحزاد بود همین محور را ادامه میدهیم.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. قبل از این که دنباله سوالاتی که دربارهی درخواستی که دیگران میکنند ما چگونه اجابت بکنیم دو سه حدیث به ذهنم است بخوانیم باز هم بیشتر عزیزان تشویق شوند برای نیکوکاری و احسان و خدمت به بندگان خدا یکی از وصایای مولا امیرالمومنین این است که اوصیکم بمحبتنا و الاحسان الی شیعتنا و من لم یفعل فلیس منا میفرماید این دو محور را خیلی اهمیت دهید یکی محبت ما که ریشهی همهی خوبیها است یعنی پیوند با اهل بیت اجر و مزد رسالت پیغمبر خدا است و وسیلهی هدایت همهی بشریت است هر چه بتوانیم این محبت را شعله ور تر کنیم بیشتر از خدا بخواهیم در قلب ما جا بگیرد و پر بکند قلب ما را مهر و محبت چهارده معصوم ریشه و اساس همهی نیکیها و خوبیها است بعد از محبت حضرت میفرمایند وصیت میکنم احسان به دوستان هر چقدر بتواند احسان نیکی به بندگان خدا به دوست داران اهل بیت بکند این وصیت حضرت علی علیه السلام است و بعد میفرماید کسی که مهر و محبت ما را نداشته باشد و احسان و نیکی هم در توانش است انجام نمیدهد از ما جدا میشود به همین شدت یعنی آن محبت و احسان آنها را جز ما قرار میدهد ولی اگر محبت را کم رنگ کنند یا احسان و نیکی نکنند از ما نیست از راه ما جدا میشود در بیان نورانی دیگر فرمودند اگر ایمان را که ریشهی همهی خوبیها است به یک جسم و جسد تشبیه بکنیم که سر مهم ترین عضو جسد است و بسیاری از اعضای بدن ما در سر است چشم گوش بینایی شنوایی بویایی سر از بدن جدا شود بدن ارزشی ندارد سر ایمان و مدیریت کل اصل ایمان مال سخاوت و احسان و نیکی به بندگان خدا است رأسُ الاِیمان الاحْسانُ و باز روایت زیبای دیگری میفرماید السخاء حب المساکین این هم نکتهی قشنگی است در این روایت که یک معنی سخاوت محبت و مهر ورزی با افراد مستمند و مساکین است مساکینی که آبرو مند هستند و یک عمری با ادب و با آبروداری و عزت مندی زندگی میکنند نه تنها کمک های مادی وظیفه مان است بکنیم بلکه وظیفه داریم محبت آنها را هم در دل داشته باشیم که امام صادق علیه السلام فرمود یکی از ویژگی های حضرت سلمان حب مساکین بوده مجالست با مساکین بوده حشر و نشر داشته باشیم هم سفره شویم هم نشین شویم اولا اگر ما محبت مساکین تعبیر حدیث خیلی قشنگ است، یک حدیثی دو هفته قبل خواندم اگر سخاوت تجسم پیدا کند تجسم اش در وجود آقا امام حسین است که همهی وجودش را در راه خدا تقدیم کرده و سخاوتمندانه بذل و بخشش کرده این روایت میفرماید سخاوت این است که ما مساکین فقرا و نیازمندان را دوست بداریم و وقتی دوست داشتیم قهرا احسان میکنیم رسیدگی میکنیم کمک میکنیم این یکی و دوم خود نشست و برخاست رفت و آمدها این که مرحوم آقای دولابی میفرمودند بعضیها هستند فامیل همین قدر که میفهمد فامیلی که وضع خوب است حمایتش میکند کنارش مینشیند پشتوانه اش محکم است اگر روزی زمین خورد قطعا فامیل های خوب کمک اش خواهند کرد دلش قرص میشود همین بها دادن به آنها و کمک کردن به کمبودهایی که دارند ممکن است بعضیها به دیده های دیگری نگاه بکنند به آنها این را خدا خیلی دوست دارد در بستگان فامیلها همسایهها افراد محترم اند ولی از نظر وضع مالی در مذیقه هستند همین که دعوت میکنیم و رفت و آمد میکنیم و محبت میکنیم و نشست و برخاست و پشتیبان آنها بودن روایات زیبایی داریم که پیغمبر ضعیف ترین افراد ایشان را دعوت میکردند حضرت اجابت میکردند ولو به یک پاچهی گوسفند که قیمت اش و ارزش اش از بقیهی غذاها خیلی پایین تر بوده یا دربارهی امام سجاد یا امام حسن مجتبی علیهما السلام داریم بارها عبور میکردند فقرا تکه نان خالی میخوردند دعوت میکردند امام بزرگوار از مرکب پیاده میشدند همان غذای ساده را با آنها میل میکردند این که ما هم سفره میشویم مینشینیم روی زمین با افرادی کارفرماها مسئولین ما خیلی خوب است بیایند بنشینند با ضعیف ترین اعضای زیرمجموعه بنشینند.
شریعتی: این پشتیبانی روحی ارزشمند تر از پشتیبانی مالی است.
حاج آقا فرحزاد: بله همین طور است به آنها روحیه میدهد شما هوای آنها را دارید قبلا و روحا کمک شان میکند امام های ما با فقرا مساکین در کوچه خیابان جایی که سکونت داشتند مینشستند درد دل آنها را گوش میدادند این آنها را سبک میکند بعد حضرت میفرمایند من دعوت شما را اجابت کردم و این آیه را تلاوت میکنند «إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ» (نحل/23) خدا مستکبرین را دوست ندارد فرمود مستکبرین کسانی هستند که خودشان را بالاتر از بقیه بدانند مستکبر فقط آمریکا نیست هر کسی که خودش را بزرگ میبیند از دیگران بالاتر میبیند مستکبر است از من اش نمیتواند جدا شود لذا روی زمین مینشستند هم غذا میشدند خود این احسان بزرگی است اگر آنهایی که امکانات مالی ندارند من توصیه میکنم هم دردی که میتوانند بکنند هم دلی میتوانند بکنند درد دل شان را که میتوانند گوش بدهند سبک میشوند آنها و تسلی بدهند مصیبت که فقط این نیست کسی فوت بکند مشکلات اقتصادی که دارد بگو ان شاء الله حل میشود خدا کریم است همین آرامش و امید دادن اثر دارد امام با اینها مینشست غذا میل میکرد و بعد اینها را دعوت میکرد پذیرایی حسابی هم میکرد و این بها دادن و ارج نهادن به دیگران خودش مهم است و خیلی سفارش شده برگردیم به موضوعی که درباره اش صحبت میکردیم عرض کردیم که سوال در عربی به معنی درخواست کردن است بعضی از بینندگان فکر کردند سوال یعنی چیزی پرسیدن در عربی درخواست کردن را میگویند سوال به کسی که درخواست میکنند میگویند سائل منتها در امور معنوی هم باز هم اشاره کردیم جاهل باید از عالم بپرسد ولی اگر خودش میتواند مسئله را حل بکند یا میتواند معنی لغت را ببیند یا آدرس را خودش برود پیگیری کند اگر نتوانست عیب ندارد ولی این که در همهی مسائل به دیگران تکیه بکند این مذمت شده کثرت درخواست کردن آدم را تنبل بار میآورد جلوی حرکت را میگیرد خودش خیلی در علوم قوی نمیشود هوشمند نمیشود این است که زیاد کودن نشود خودش فعالیت بکند مشکلات را حل بکند قشنگ تر است در هر صورت درخواست کردن گفتیم در حد اعلی مذمت شده مگر مواردی که اورژانسی است خیلی پیامک داشتیم سوال کردند که این درخواست کردن که شما میگویید مذموم است آدم طلب دارد برود طلب اش را درخواست بکند حقوق عقب افتاده اش را درخواست بکند یارانه و سبد کالا در خواست بدهد سوال های خوبی است یا امتیازها و وامهایی که میدهند آن جاهایی که ذلت نیست آبروی خود آدم نمیرود و حق مسلم خود ما است هیچ ایرادی ندارد دفاع از حق گرفتن طلبکاری امتیازاتی که داریم وامهایی که آبرومندانه میدهند آدم برود درخواست بکند ایرادی ندارد البته اگر نیاز دارد و اگر نیاز دارد نه واگذار کند به دیگران و آن مقداری که نیاز دارد و حق و حقوق عزت مندانه به او تعلق میگیرد و به او میدهند دنبال حق و حقوق شرعی قانونی رفتن منافاتی با درخواست دادن ندارد.
شریعتی: متولیان حقوق را به گونهای بدهند کار به این جا نرسد.
حاج آقا فرحزاد: من خواهش دارم از مدیران شهرهای مختلف میرویم واقعا بعضیها گلایه مند اند یک جایی رفتم دیدم جمعیت کم است خیلی هم تبلیغات شده بود گفتم چرا گفتند ما رفتیم در فلان منطقههایی که عموما کارمند بودند و مال شرکتها و کارخانهها بودند گفتند شش ماه است حقوق ما را ندادند حقوق ما را بدهند پای صحبت فرحزاد میآییم واقعا کارمند پنج شش ماه چقدر میتواند قرض بکند چرا بعضیها بی تفاوت اند حداقل بازنشستگی را نمیدهند یک ماه نمیدهند حالا پنج شش ماه با این تورم ولو شده خودشان را هر جور میشود به آب و آتش از راه صحیح بدهند سر وقت بدهند سر آنها حفظ شوند چقدر خجالت زن و بچه شان را بکشند مطالبه حقوق قانونی شرعی منافاتی ندارد البته جاهایی که جزئی است میتوان گذشت یکی از جاهایی که خیلی در روایت سفارش شده افرادی که مثلا پول وام داده اند به افرادی که آنها در تنگنا هستند واقعا نمیدوانند قسط بدهند اگر طرف دارد و میتواند عیب ندارد محکم بگیرد ولی میداند طرف ورشکست شده یا مشکلات مالی دارد این جا هر چقدر مهلت بدهند اجارهی کسی عقب افتاده کمک بکنند و فشار نیاورند مستاجرایی که میدانید واقعا ضعیف است یک وقت سر و وضع اش خوب است نمیتواند بدهد بی مبالات است آنها را پی گیری بکنند ولی واقعا میبینند طرف مقابل ضعیف است هر چه مهلت دهی پسندیده است مرحوم شیخ رجب علی خیاط مستاجری داشتند زن و شوهر بعد از مدتی فرزند دار شدند اینها را هول گرفت که الآن آقا میآید اجاره را زیاد میکند بعضیها بی رحم اند وضع مالی شان زیاد است میدانند که مستاجر ضعیف است ولی میآیند اجاره را زیاد میکنند یا فشار میآورند اهل انصاف نیستند واقعا بد است یکی از بهترین موارد خدمت به افراد آبرومندی است که میدانیم واقعا نیاز دارند و گرفتارند. مرحوم آقای خیاط هدیهای گرفتند رفتند دیدن اینها تبریک گفتند که خدا فرزند داده اگر آن زمان بیست تومان اجاره میدادند گفتند ما پنج تومان هم اجاره را کم میکنم چقدر آنها خوشحال شدند واقعا اگر این طور ما تعامل کنیم چقدر خدا به ما لطف میکند علت این که این قدر خشکسالی است کم بودها است مشکلات است ما حدیث داریم آیه قرآن داریم ما اگر به خودمان رحم کنیم خدا به ما هم رحم میکند ما اگر مراعات حقوق دیگران را بکنیم خدا باران رحمت و لطف و ارزانی را عنایت میکند حدیث داریم هر کس رحم نکند خدا هم به او رحم نمیکند عکس العمل و بازتاب رفتارهای خود ما است مسئولین بیشتر رحم بکنند همکارها و فامیل رحم بکنند هر چه ما مهربانی را در زیر مجموعه مان اضافه کنیم خدا هم لطف و عنایتش را روی سر ما سرازیر میکند عرض کردیم درخواست کردن مضموم است مگر موارد خاص احقاق حق و اما این که کسی میآید درخواست میکند از این طرف به ما گفتند تا مجبور نشدی درخواست نکن حالا اگر درخواست کردند اولا افرادی هستند که تحت تکفل ما هستند نگذاریم درخواست بکنند سر وقت نفقه آنها را بدهیم مخصوصا پدر و مادری که یک عمر به ما محبت کردند حتی خدمت هم نکرده باشند پیر شده اند قبل از این که به زبان بیاورند نیازها را برطرف کنیم حتی فامیل و بستگان که امام صادق میفرماید من مبادرت میکنم به فامیلی که نیاز دارند مبادا آنها اظهار بکنند که این صله رحم بالاترین صله رحمها است که نیاز بستگان را انسان برطرف بکند و اما افرادی که میآیند رو میزنند غیر فامیل و واجب النفقه هستند اینهایی که رو میزنند در روایات داریم یعنی اگر کسی بداند در رد کردن کسی که درخواست میکند چقدر مذمت دارد چقدر زشت است چقدر خدا دوست ندارد هیچ وقت کسی کسی را رد نمیکرد اگر یک مومنی یک نیازمندی فامیل غیر فامیل دوست آشنا غیر آشنا میدانیم راست میگوید واقعا هم نیاز دارد کلاه بردار و متکدی نیست قرض میخواهد مشکل دارد گرفتاری دارد جهاز میخواهد یا مریض دارد در حد توان واقعا وظیفه داریم کمک کنیم.
شریعتی: در حد توان یعنی چه؟
حاج آقا فرحزاد: آن مقداری که از خرج زندگی اضافه است ما یک درصدی را میتوانیم در طول ماه سال کمک کنیم آن مقداری که در توان ما است وظیفه داریم کمک کنیم او آبرویش را گذاشته امام حسین علیه السلام بیان زیبایی دارد میفرماید کسی که آمده رو انداخته به شما آبرویش را ریخته یعنی رویش را به زمین زده یعنی آن وجاهتش را خرد کرده شما دیگر با رد کردن دو برابر نکن بیشتر خوردش نکن او با سوال و درخواست کردن خودش را شکسته آبرویش را ریخته شما که رد میکنی مضاعف میشود شما وجاهت اش را برگردان محترمانه کمک کن و رد نکن لذا در روایات ما و آیات قرآن هم داریم خیلی خیلی سفارش شده که کسی آبرومند و نیازمند واقعی در خانهی ما را زد نامه نوشت خیلی جاها پیامبر و حضرت امیر میفرمودند نامه بنویسید چون در نامه دادن کمتر آبروی طرف ریخته میشود در چهره به چهره آدم بیشتر خجالت میکشد و ذلت دست میدهد اگر دوستی تلفن زد نامه نوشت میفرماید هر جور که میتوانید «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ» (ضحی/10) آیهی صریح قرآن است خدا میفرماید سائل یعنی درخواست کننده را که واقعا نیازمند است رد نکن نهیب نزن طرد نکن در دعای ابوحمزه میخوانیم امام سجاد علیه السلام در آخرهای دعا عرضه میدارد و امرتنا ان لا نرد السائل عن ابوابنا شما به ما امر کردید که سائلی را از در خانه مان رد نکنیم این رد را خدا دوست ندارد هر طور که میتوانیم در توان است حتی روایت داریم یک کسی در جنگ مرحوم محدث قمی در سفینه کلمهی خلق آورده امیرالمومنین مشغول جهاد بودند با کفار و مشرکین یک مشرکی که با حضرت میجنگید نگاهش افتاد دید شمشیر حضرت خیلی شمشیر قیمتی و برنده و خوبی است چشم اش را گرفت به حضرت گفت میشود این شمشیرت را به ما بدهی شما حساب بکن البته ما شاید توان این کار را هم نداریم جرئت این کار را هم نداریم شاید هم نباید این کار را بکنیم حضرت امیر است او امام است از همه چیز خبر دارد و آنها در یک حدی هستند تعبیری که دربارهی امام سجاد علیه السلام فرزدق شاعر دارد میگوید امام سجاد سلام الله شخصیتی بودند که در عمرشان نه به کسی نگفتند الا در تشهد چون واجب است بتها را انکار بکنیم لا اله بگوییم اگر تشهد واجب نبود بگویند لا اله الا الله به هیچ کس نه نمیگفتند حتی دشمنان به ایشان پناهنده میشدند بعد از واقعهی کربلا انقلابی شد در مدینه یک عدهای به خونخواهی امام حسین و طرفداری اهل بیت حرکت کردند فرزند حنزله عبدالله بن حنزله مروان و دار و دسته اش دنبال پناه گاه میگشتند مروانی که دشمن ترین افراد بود خانواده اش را در پناه حضرت قرار داد امام سجاد چهل خانوار را در پناه قرار داد و از آنها حمایت کرد با این که بعضی هایشان دشمن خود اهل بیت بودند لذا اینها تا میتوانستند مگر این که نامشروع باشد حتی دشمن را رد نمیکردند متوکل عباسی مرض سرطان گرفت مادر او متوسل شد به امام هادی که پسرم مرضی گرفته حضرت دعوایی را سفارش کردند که این را بدهید خوب میشود بعد مادر متوکل هدایای خوبی را به امام هادی علیه السلام فرستاد یعنی اینها این اندازه حتی نسبت به بدترین خلق هم بنایشان این بود که رد نکنند فرزدق میگوید او در عمرش نه نگفته به کسی جایی که بتواند توان داشته باشد کمک میکند لذا آن مشرک به حضرت امیر گفت این شمشیر را میشود مرحمت بفرمایی در حال جنگ حضرت چون اطمینان به خود داشتند شمشیر را پرتاب کرد این مال شما ما به دوستانمان خدمت نمیکنیم حضرت به دشمن ترین خلق. با ابن ملجم چطور برخورد کرد آب و غذای او را سفارش میکرد. حضرت شمشیر را پرتاب کردند منقلب شد آمد روی پاهای امیرالمومنین و مسلمان شد این با مسائل مادی و آداب جنگی سازگاری ندارد معلوم شد شما به ایمانی وابستگی دارد که به آن باید ایمان آورد آن خدایی که میپرستی من قبول دارم و مومن شد با این سخاوت میخواهم عرض کنم سیرهی انبیا و امیرالمومنین پیغمبر خدا همهی اولیا خدا این بوده که نامشروع را نمیگوییم ولی افرادی که حس میکردند راست میگویند نیاز واقعی دارند و گرفتارند اگر در توان شان بود در حد اعلی سعی میکردند که اجابت بکنند اگر هم در توان شان نبود میتوانستند قرض بکنند از یک جایی تهیه بکنند یک بار عرض کردیم تکلف در اسلام نهی شده ولی یک جایی که آدم میتواند رو بزند خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهاء الدینی روح ایشان واقعا شاد باشد خیلی درس اخلاق به ما دادند ما معمولا حدود بیست سی سال منزل ما نزدیک حسینیه آقا بود ایشان فقط مغربها نماز جماعت اقامه میکردند خدمت شان میرفتیم بارها افراد نیازمند میآمدند قبل از نماز میآمدند به امید این که آقا به ایشان کمکی بکند ایشان مقید بودند قبل از نماز کمک بکنند معطل نمیکردند طرف را میفرمودند شاید نخواهد پشت سر ما نماز بخواند یا شاید جای دیگر هم بخواهد برود کمک بگیرد فراوان بیش از صد بار برای ما اتفاق افتاد دیدیم آقا هیچ کس نداشتند یا به رفقا یا به موذن دوستانی که بودند اشاره میکردند میرفتیم خدمت ایشان میگفتند پول قرضی دارید مبلغ ناچیز هم ولو باشد قرض میکردند به آن سائل محترمانه میدادند یا میفرمودند آن کسی که آن گوشه نشسته سفارشی میکردند برو به او بده بعد از یک هفته ده روز که پول میرسید قرض شان را ادا میکردند آیت الله مرعشی نجفی یک نیازمندی رو زده بود سفارش کردند بروید مرحوم آیت الله گلپایگانی نماز استیجاری بگیرید آیت الله گلپایگانی فرمود من میشناختم این شخص آدم با تقوایی نبود احتمال میدادم نمازها را نخواند ولی چون سفارش یک مرجع تقلید بود کمک کردم بعد میگوید من به آقای مرعشی گفتم این آدمی که فرستادی از نظر تقوا و عدالت معلوم نیست فرمودند من از همان موقع که شما به او نماز دادید خودم نمازها را مشغول شدم بخوانم حس کرده او واقعا گرفتار و نیازمند است خود آقا یک مرجع وقت گذاشته نماز قضای استیجاری خوانده از بس که رد کردن را دوست ندارد در قصص العلما مرحوم تنکابنی نقل شده یکی از علمای بزرگ یک شب پیغمبر خدا را خواب دیدند که علمای شیعه را جمع کردند مرحوم ابن فتح حلی که وارد شد ایشان را گفتند بیا بالا کنار خودشان نشاندند حرمت بیش از اندازه با این که کبایر فقها و علما بودند همه جای سوال داشتند که چرا به او بیشتر احترام گذاشت حضرت فرمودند خیلی از علما اگر افراد مراجعه بکنند اگر داشتند کمک میکردند اگر نداشتند میگفتند نداریم رد جمیل میکردند میگفتند دست ما خالی است ولی آقای ابن فهد حلی این طور نبود اگر نداشت آبرویش را گرو میگذاشت خودش را به زحمت میانداخت که مستمند نیازمند گره اش باز شود در حالات آیت الله شیخ زین العابدین مازندارانی نوشته اند ایشان مکرر قرض میکرد مریدهایی داشت مقلدینی داشت از هندوستان میآمدند قرض هایشان را ادا میکردند حتی یک بار کسی نبود قرض بکند میدانست سائل هم گرفتار است یک دیگ بادیهای در خانه بود که در آن غذا درست میکردند قیمتی بود ارزش داشته میبیند پولی نیست کسی هم نیست قرض بگیرد آن دیگ را میبرند دم در میدهند به آن گرفتار میگویند ببر بفروش گره ات را باز کن چند روز بعد میخواستند غذا درست کنند داد میزند دیگ را دزد برده ایشان از کتاب خانه داد زده که دزد نبرده من دادم به یک فقیر دردمند گرفتار گره اش باز شود که میرزای شیرازی میگویند وقتی فهمید که ایشان به خاطر حل معظلات فقرا و گرفتارها فراوان قرض کرده و دیون فراوان گردن اش آمده فرمودند هم قرض های ایشان را بدهید و خودشان فرمودند هر چه فقرا میآیند رد نکنید روایت داریم سیرهی پیغمبر اکرم این بوده که کسی را رد نمیکردند اگر هم نداشتند یا نبود جایی وام بگیرند آیهی قرآن داریم شان نزولش هم همین است خدای مهربان میفرماید «وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاء رَحْمَةٍ مِّن رَّبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّیْسُورًا» (اسراء/28) یعنی اگر گاهی فقرا و نیازمندهایی میآیند شما چیزی در دسترس نداری ولی به آنها وعده میدهی پیغمبر ما متن حدیث این است که در کافی شریف است پیغمبر عظیم الشان هیچ وقت سائلی را رد نمیکردند اگر هم نداشتند میفرمودند ان شاء الله خدا برساند به شما میدهیم یک نفر آمد گفت چرا وعده میدهی پیغمبر گفت خدا مثل تو را زیاد نکند من وعده میدهم از وعده دادن هم تو مذایقه میکنی؟ میفرماید اگر کسی آمد نداشتی در توان نبود رد جمیل کن یعنی با محبت با مهربانی با وعدههایی که نه وعدهی سر خرمن حضرت امیر میفرماید اَلْمَنْعُ الْجَمِیلُ أَحْسَنُ مِنَ الْوَعْدِ الطَّوِیل وعدهی سر خرمنی شش ماه دیگر یک سال دیگر طرف را امیدوار کنی عمل نکنی خوب نیست وعدهای که واقعا میدانی انجام میدهی خوب است اگر نه رد جمیل بهتر است رد جمیل یعنی این که به او واقعا بفهمانی که من در توانم نیست خوشرویی خوش اخلاقی با احترام بگویی و بعد هم خدا میفرماید قولا میسورا یعنی با متانت و نرمی نه با تندی و اهانت این چه کاری بود کردی و درخواست کردی با متانت بگو من هم غم خوار شما هستم من هم دعا میکنم ان شاء الله برسد در آینده من هم کمک کنم با زبان نرم و ملایم با وعده های دعایی که خدا هم برای شما جور کند هم برای ما و بیشتر خدمت شما برسانیم اگر انسان میتواند جایی تهیه بکند آبرویش را در گرو بگذارد نرم میکنند مرحوم آیت الله بروجردی پدر ایشان ثروتمند بوده املاکی داشته به ایشان رسیده خیلی هم ایشان انفاق میکردند انفاق آیت الله بروجردی واقعا مثل آسید ابوالحسن اصفهانی است خیلی فوق العاده بوده است مکرر شهریه نمیرسیده قرض میکردند کار طلبهها را راه میانداختند مرحوم آیت الله بروجردی یک کوپنهایی حوالههایی داشتند که سر ماه افراد نیازمند میگرفتند میبردند ایشان یک باغچهای ملکی را فروخته بودند یک جایی برای کار مهمی تهیه بکنند یکی از فقرای نیازمند سر ماه میآید ایشان اشتباهی آن حوالهای که پول یک خانه بود به او ماهی ده تومان بیست تومان میداده این پول چند میلیونی را نگاه نکرده داده به این بنده خدا این بنده خدا میرود بازار که آن حواله را تحویل بگیرد میبیند رقم رقم بالایی است میگوید حتما اشتباه شده برمیگردد گدای خوبی بوده میگوید اشتباه شده عادل بوده آقا میفرمایند ما چیزی که دادیم بر نمیگردانیم خیلی سخاوت میخواهد پس نگرفت فرمودند تو هم نیاز داری خانه نداری خدا میخواسته تو خانه دار شوی آن پول کلان را به او برگرداندند امام های ما فراوان روایت داریم افراد نیازمند میآمدند یک قران دو قران کمک نمیکردند میفرمودند در خزانه چقدر است پنج هزار دینار گاهی خود خزانه دار میفرمودند اگر همه را بدهیم چیزی نمیماند میفرمودند خدا میرساند چرا سوء ظن دارید این آقا هستی اش جانش در خطر است آبرویش در خطر است فراوان داریم همهی خزانه را خالی میکردند یک نفر آمد خدمت امام حسن علیه السلام گفت به داد من برس دشمنی به من حمله کرده حرمت پیر و جوان را نگاه نمیدارد فرمود دشمنت چه کسی است گفت فقر فرمودند چقدر در خزانه است همه را بده غلام گفت دیگر چیزی نداریم فرمود من میگویم بده خدا کریم است میرساند و فرمودند این را ببر کارهایت را حل کن هر وقت به شما حمله کرد این دشمن بیا من مقابله کنم آمد خدمت حضرت امیر سائلی درهم نقره است دینار سکهی طلا حضرت فرمودند به این شخص هزار تا بدهید خزانه دار البته مال بیت المال که علی السویه میکردند مال خودشان یا هدایایی بود که داشتند به حضرت گفت دینار بدهم یا درهم حضرت فرمودند در نزد من علی نقره و طلا فرق نمیکند برای من مثل سنگ است منظور این است کار طرف راه بیفتد اینها باکی نداشتند معاویه وقتی حضرت به شهادت رسید گریه کرد گفت حضرت علی کسی بود که اگر یک انبار طلا داشته باشد یا انبار کاه اول انبار طلا را انفاق میکرد این قدر حضرت علی دست دهنده داشت غرض اهل بیت یا سیرهی بزرگان این بوده اگر داشتند کمک میکردند اگر میتوانستند از یک جایی فراهم میکردند مرحوم آیت الله بروجردی رحمة الله علیه حوالهی مبلغ باغچه را به طرف دادند در حالات ایشان نوشتند اواخر عمر ایشان نگران آخرت شان بودند گفتند شما این همه انفاق کردید مسجد اعظم درست کردید حضرت امام آیت الله بهجت خیل از مراجع شاگرد ایشان بودند شما این همه کار خیر بله درست است اما من ترسم این است که خدا من را مواخذه بکند آیا از آبرویت هم انفاق کردی یا نه بعضی مواقع افرادی آمدند پول نداشتی ولی آبرو که داشتی میتوانستی رو بزنی به شما اعتماد داشتند هول داده مبادا در تکلف کردن و خرج کردن در راه خدا کوتاهی کرده باشد.
شریعتی: پس تا میتوانیم درخواست نکنیم و اطرافیان باید حواس شان جمع باشد بستگان به این جا نرسند ولی اگر به هر دلیلی رو زد ما رد نکنیم اگر میدانیم که او صداقت دارد اگر صداقت نداشت.
حاج آقا فرحزاد: افرادی که ما نمیشناسیم مشکوک است یا افرادی که میدانیم دروغ میگویند افرادی که مشکوک اند میآیند در خانه را میزنند کنار ماشین میآیند در کوچه خیابان به آدم میرسند افراد مشکوک را هم در سیرهی پیغمبر و اهل بیت من یکی دو ماهه این موضوع را هم با بزرگان مشورت کردم در سیره بوده سعی شان این بوده تا بتوانند رد نکنند ما روایاتی داریم به این مضمون ما گاهی به افرادی که مستحق نیستند کمک میکنیم میترسیم مستحق در بیاید یک وقت نکند راست بگوید ما اگر اشتباه کردیم موردی به غیر مستحق کمک کردیم طوری نیست ثوابش را به ما میدهد ولی اگر کسی نیاز واقعی داشت و درد مند بود واقعا مریض بود فقر شدید داشت این یک وقت صدمه خورد خطرناک است من همین جا یک نکتهای را بزرگواری سفارش کرد نکتهی قشنگی است الآن کسی در کوچه خیابان میگوید من گرسنه ام بچه ام بیمارستان است اینها را انسان میتواند تحقیق بکند اینها با یکی دو سوال حل میشود آدرست را بده تلفن ات را بده اگر آدم عوضی باشد میرود فوری ولی آدرس میدهد الآن خیلی مجموعهها هستند محقق دارند تحقیق میکنند کمک میکنند اما اگر ما محقق نداریم وقت نداریم با سوال کردن هم حل نشد که او راست میگوید یا دروغ میگوید در بعضی راویات دارد به قلب ات مراجعه بکن ببین چه شهادت میدهد اگر رحمتی از قلبت افتاد که حسم میگوید راست میگوید کمکش کند در قلبت رافت و رحمت طلوع کرد کمک بکن ولو کمک کم ولو مبلغ ناچیز رد نکن رد خوب نیست یک بزرگواری مطلب قشنگی فرمود اگر یک کسی سر راه ما را گرفته بود اگر این آمپول را نخرم بچه ام از بین میرود یا اگر بخاری نداریم ممکن است تلف شویم سرما بخوریم ما هم نمیتوانیم تحقیق کنیم میفرمود ما هر کدام مان توان درصدی برای کمک میتوانیم داشته باشیم مثلا کسی که یک میلیون در آمد دارد میتواند در ماهی پنجاه هزار تومان صد هزار کنار بگذارد برای فقرا ما سعی بکنیم همیشه اضافهی زندگی مان را یا از زندگی مان میزنیم برای صدقات کنار میگذاریم آن صد تومان را همیشه سعی کنیم ماهانه بدهیم مخصوصا ماه صفر که خیلی سفارش شده بندهی فرحزاد اگر ماهیانه در توانم صد هزار تومان است کمک کنم بیشتر نیست اگر در ماه صد هزار تومان را کمک کردم اگر به چنین فقرایی برخورد کردم کمک جزئی کردم یا نکردم دیگر عذاب وجدان ندارم میگویم خدایا من توانم کمک کرده ام من این کار را انجام داده ام دیگر شب میخوابم اگر کسی تلف شد مشکل پیدا کرد بروم سراغ آنهایی که توان شان میلیونی است خدا میآید یقهی آنها را میگیرد من وجدانم آرام است که در حد توانم کمک کردم در بعضی روایات داریم امام کمک جزئی میکرد اگر تشکر میکرد قدردانی میکرد خود این یک تستی است حضرت بیشتر کمک میکردند بعضیها هستند مغرور اند گرفتار نیست با کمک کم هم پس میزند معلوم میشود حرفهای است این جاها را مواظب باشد این متکدیهایی که حرفهای هستند سر چهارراهها گوشه کنار شغل شان این است اینهایی که واقعا کارشان این است مسئولین باید یک فکری بکنند نیروی انتظامی شهرداری بهزیستی کمیته امداد بروند شناسایی بکنند اینها را باید جمع کرد اگر به ما رو زدند ما باز هم صدق و راستی آنها را خبر نداریم ولو یک چیز ناچیزی نمیگوییم کلان بدهند رد را در اسلام دوست ندارند همان طور که ما دوست نداریم خدا ما را رد نکند ما خیلی هم در مقام دعا کارمان راست کامل نیستیم صدق کامل نیستیم صدق کامل اولیا خدا و چهارده معصوم اند اگر همان طور که ما دوست داریم خدا ما را رد نکند ما هم اگر میتوانیم این روایاتی که میگوید حتی غیر مستحق را ما کمک میکنیم.
شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم الحمدلله صفحهی 275 قرار امروز دوستان خوب سمت خدا است آیات 73 ام تا 79 سورهی مبارکهی نحل در سمت خدای امروز تلاوت میشود به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقًا مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ شَیْئًا وَلَا یَسْتَطِیعُونَ ﴿٧٣﴾ فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّـهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّـهَ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٧٤﴾ ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا عَبْدًا مَّمْلُوکًا لَّا یَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ یُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ یَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿٧٥﴾ وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا رَّجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْکَمُ لَا یَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَهُوَ کَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَیْنَمَا یُوَجِّههُّ لَا یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿٧٦﴾ وَلِلَّـهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿٧٧﴾ وَاللَّـهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿٧٨﴾ أَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِی جَوِّ السَّمَاءِ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿٧٩﴾
ترجمه:
و به جای خدا معبودانی را می پرستند که از آسمان ها و زمین، مالک اندک رزقی برای آنان نیستند و هیچ قدرتی هم [برای مالک شدن روزی و رساندنش به آنان] ندارند. (۷۳) بنابراین برای خدا اوصافی [همانند اوصاف موجودات] مَثَل نزنید، یقیناً خدا [کُنه ذات و حقیقت صفات خود را] می داند و شما نمی دانید. (۷۴) خدا مثلی زده است: برده زر خریدی که بر هیچ کاری قدرت ندارد، و کسی که ما از سوی خود رزق نیکویی به او داده ایم، و او در پنهان و آشکار از آن انفاق می کند، آیا [این دو نفر] یکسانند؟ [این مَثَل، بیان کننده جایگاه و منزلت خدا و مجموعه هستی است؛ خدا مالک و فرمانروا و رازق همه مخلوقات و تدبیر کننده امور آنهاست، و همه مخلوقات مملوک و محکوم قدرت اویند؛ پس چرا شما بدون اندیشه و تفکر و بی دلیل و برهان بت های ناتوان وعاجز را که مملوکی بی اراده اند، شریک ربوبیّت حق می دانید؟! آیا خدا وبت مساوی است؟!] همه ستایش ها ویژه خداست [که یگانه ویکتاست وهیچ شریکی ندارد]؛ ولی بیشتر آنان [این حقیقت را] نمی دانند. (۷۵) و خدا مَثَلی [دیگر] زده است: دو مرد را که یکی از آنان لال مادرزاد است [و] بر هیچ کاری قدرت ندارد و سربار سرپرست خویش است؛ او را هر کجا روانه می کند، منفعت و سودی نمی آورد، آیا چنین لال بی قدرت و بی سودی با کسی که [گویا و شنوا است و] به عدالت و انصاف فرمان می دهد و بر راهی راست قرار دارد، یکسان و مساوی است؟ [پس چرا معبودهای لال بی قدرت و بی سود را با خدای توانا و شنوا که ذاتش خیر بی نهایت است، برابر می دانید؟!] (۷۶) غیب آسمان ها و زمین ویژه خداست، و کار برپا کردن قیامت برای او جز مانند یک چشم بر هم زدن یا نزدیک تر از آن نیست، یقیناً خدا بر هر کاری تواناست. (۷۷) و خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی دانستید، و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد تا سپاس گزاری کنید. (۷۸) آیا به پرندگان که در فضای آسمان، رام و مسخّر [فرمان او] هستند، ننگریستید که آنها را [از سقوط به زمین] جز خدا نگه نمی دارد؛ یقیناً در آن [وصفی که پرندگان دارند] نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست برای گروهی که ایمان دارند. (۷۹)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: ان شاء الله زندگی همهی دوستان منور به نور صلوات و قرآن باشد خیلی فرصت نداریم روایت را بفرمایید و دعا بکنید
حاج آقا فرحزاد: پیغمبر عظیم الشان علیه و آله السلام فرمودند درخواست کننده را رد نکنید هر طور میشود و بعد فرمودند اگر فقرای دروغ گو نبودند هیچ غنیای رستگار نمیشد یعنی این که این چند فقیر دروغ گو بلاگردان جان اغنیا شدند اغنیا پیش خدا عذر دارند اگر ما ده جا کمک نکردیم چون آدمهایی دورغ گویی بودند این هم یک لطف و رحمتی است چهار دروغ گو پیدا شدند جان اغنیا را خریدند یعنی یک جا جواب و عذر گذاشتند لذا حتی فقرای دروغ گو را هم رد کردن درست نیست یک مبلغ ناچیز بدهید کلا رد را خدا دوست ندارد. امیدواریم خدای متعال خدا به همهی ما رحمت عنایت کند یک شنبهی هفتهی آینده بنا بر قول معتبر تر شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است هفتم صفر را فراموش نکنند و ولادت را بگذارند برای ایام دیگری که آخر های ماه ذی الحجه ولادت داریم آن ایام است در ولادت امام هفتم هم زمان شده بهتر است شهادت را احیا کنیم و برای امام حسن قدم برداریم خدا را قسم میدهیم به امام حسن مجتبی که ماه صفر ماه این بزرگوار است و برادر بزرگوارشان که از همهی گرفتارها رفع گرفتاری بفرماید و دست دهنده و جود و سخاوت به همهی عزیزان مرحمت کند.
شریعتی: الهی آمین خیلی ممنون فردا ان شاء الله با حضور حاج آقای حسینی عزیز خدمت شما خواهیم رسید. السلام علیک یا اباعبدالله.
............................................................................................
برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
............................................................................................
کد کالا | 10 |
دستهبندی | مذهبی |
زندگی پس از مرگ، بهشت، دوزخ | |
مسعود عالی | |
مترجم | |
عطش | |
رقعی | |
1392 | |
0 | |
شومیز | |
تعداد صفحات | 294 |
توضیحات:
بحث و گفت و گو پیرامون عالم آخرت و زندگی پس از مرگ، تنها کنکاش از موضوعی دینی و اعتقادی نیست، بلکه علاوه بر آگاهی از بخش اصلی و عمیق زندگی و خارج ساختن آن از چهره ای مخوف و و حشت آور، می تواند باز دارنده نفس از آلودگی ها و طغیان ها، کنترل کننده جامعه از ناهنجاری ها، نیرو بخش انسان در تحمل مصائب و سختی ها و در یک کلام مربی و مهذب فرد و جامعه انسانی باشد و این هدف وقتی عملی تر می گردد که این مباحث با رویکردی اخلاقی، با مستندات قرآن و روایتی توام شود.به همین منظور گفتارهای پیش رو ، تحت عنوان (سرنوشت انسان) توسط حجت الاسلام و المسلمین استاد مسعود عالی تهیه و تدوین گردیده است.
این مجموعه ، سلسله مباحثی است که طی حدود یک سال ونیم در روزهای یکشنبه در برنامه سمت خدغا، در شبکه 3 سیمای جمهوری اسلامی با عنوان(یاد مرگ) مطرح می شد و به درخواست بسیاری از بینندگان محترم، اینک به صورت کتاب به نگرش در آمده است . آخرین مبحث از مباحث مربوط به معاد و عالم آخریت، بحث از بهشت و جهنم، و در حقیقت بحث از منزل ابدی و زندگی جاوید ماست.
پس از این که انسان در قیامت محشور شد و نامه عملش به او نشان داده شد و صراط و مواقف و دادگاه های مختلف را طی کرد و به حساب اعمالش رسیدگی شد، از دو حال خارج نیست، یا به بهشت و وادی رحمت الهی وارد می شود و یا جهنم جایگاه او خواهد بود.
فهرست مطالب کتاب:
فهرست مطالب:
گفتار پنجاه و چهارم: حقیقت بهشت و جهنم
گفتار پنجاه و پنجم: خصوصیات بهشت و جهنم(1)
گفتار پنجاه و ششم: خصوصیات بهشت و جهنم(2)
گفتار پنجاه و هفتم: سیمایی از بهشت و جهنم در قرآن
گفتار پنجاه و هشتم: معراج و سفرنامه آسمانی
گفتار پنجاه و نهم: معراج، مشاهدات و دریافت ها
گفتار شصتم: معراج و مشاهده بهشت
گفتار شصت و یکم: درهای بهشت و جهنم
گفتار شصت و دوم: خلود و جاودانگی بهشت و جهنم
گفتار شصت و سوم: شبهات مربوط به خلود در عذاب
گفتار شصت و چهارم: اعراف
....................................................................................
برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید
....................................................................................
93/06/04-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی بررسی حکمت 150
حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
بررسی حکمت 150
93/06/04
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد * * * از جادهی سه شنبه شب قم شروع شد
آیینه خیره شد به من و من به آینه * * * آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد
خورشید ذره بین به تماشای من گرفت * * * آن گاه آتش از دل هیزم شروع شد
وقتی نسیم آه من از شیشهها گذشت * * * بی تابی مزارع گندم شروع شد
موج عذاب یا شب گرداب هیچ یک * * * دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد
از فال دست خود چه میگویم که ماجرا * * * از ربنای رکعت دوم شروع شد
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار * * * تا گفتم السلام علیکم شروع شد
شریعتی: سلام می گویم به همهی ما بینندههای خوب خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم در هر کجا که هستید باغ ایمانتان آباد باشد و خداوند متعال پشت و پناهتان خیلی خوشحالیم مثل هر روز در این دقایق سر قرار روزانهمان حاضر شدیم عرض ادب و احترام ما را پذیرا باشید به رسم سه شنبهها حاج آقای حسینی قمی عزیز مهمان برنامه هستند خدمت ایشان سلام عرض می کنم خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمه الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم به همهی بینندگان خوب سمت خدا و پیشاپیش تبریک عرض می کنم فرا رسیدن دههی کرامت را این دهه با نام کریمهی اهل بیت فاطمهی معصومه سلام الله علیها آغاز می شود و با ولادت امام هشتم علی بن موسی الرضا علیهما سلام الله در پایان دهه به پایان می رسد تبریک عرض می کنم به همهی ارادت مندان به اهلبیت علیهم السلام.
شریعتی: سلامت باشید ما هم تبریک عرض میکنیم به همه دوستان انشاءالله این ایام مثل همیشه پر برکت باشد خوشحالیم خدمت شما هستیم خدا را شکر می کنیم که روزهای سهشنبهی ما مزین است به نام امیرالمومنین علی علیه السلام و ریزه خور سفرهی آن حضرت هستیم و مهمان نهج البلاغهی شریف. حاج آقای حسینی شاید این دو سه هفته اخیر بحث بررسی جریانات تکفیری را داشتیم مباحث خوبی را شنیدیم خیلی مورد استقبال قرار گرفت از طرف همهی بینندهها از شما متشکریم امروز ببینیم که برای ما چه به ارمغان آوردهاید.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم بر میگردیم به بحث سیرهی تربیتی امام علی سلام الله علیه، اگر چه بحث جریانات تکفیری بییندگان استقبال خوبی داشتند عدهای میفرمودند بحث را ما ادامه دهیم ولی میگذاریم برای فرصت دیگری از نهج البلاغه دور نشویم عزیزان اگر به خاطر داشته باشند در بحث سیرهی تربیتی ما رسیده بودیم به بخش حکمتها، حکمت 150 در نهج البلاغه عزیزانی که در محضر نهج البلاغه هستند بخش سوم نهج البلاغه کلمات حکمت آمیز و کلمهی 150، شخصی به امیرمومنان گفت من را موعظه بفرمایید حضرت این بیان نورانی را ایراد فرمودند جالب است من در مقدمه عرض کنم اشاره هم کرده بودم که در کنزالعمال یک داستانی نقل کرده برای این کلمهی 150 و آن این است که امیرمومنان سلام الله علیه بعد از جنگ نهروان که جنگ بسیار سنگینی بود هر سه جنگ برای امیرمومنان سنگین بود بسیاری از یارانشان را در این جنگها از دست دادند جنگ جمل جنگ صفین و جنگ نهروان که سومین و آخرین جنگ بود که برای حضرت تحمیل شد در این سه جنگ مصیبتهای سنگینی پیش آمده بود حضرت خیلی غصه دار بودند یاران خوبی را از دست دادند وقتی این آقا به حضرت گفت من را موعظه کنید حضرت بر فراز منبر قرار گرفتند عبارت این است قبل از این که موعظه را شروع کنند به محض این که بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله روایت این است فَحمِدَ الله تا حمد الهی را بر زبان جاری کردند گریه امان ندارد شروع کردند به گریه کردن شاید این اولین موعظهی حضرت اولین سخنرانی حضرت بود در مسجد کوفه نگاهشان به جمعیت که افتاد شاید جای بعضی از یارانشان را خالی می دیدند شروع کردند گریه کردن به حدی گریه کردند که محاسن حضرت پر از اشک شد اشکها از محاسن به لباس حضرت جاری شد باز در عبارت این است که گفتیم کنزالعمال یکی از کتابهای اهل سنت است کتابهای حدیثی است ایشان نقل می کند می گوید امیرمومنان به قدری محاسنشان پر از اشک بود که وقتی دستی زدند حرکتی دادند محاسنشان را اشکها از محاسن حضرت به صورت اینهایی که نشسته بودند پای منبر حضرت جاری شد این گریهی سنگین حضرت است بعد شروع کردند به موعظه من فقط بگویم عزیزانی که در محضر نهج البلاغه هستند پایان حکمت 150 سید رضی نوشتهاند که وَلَو لَم یَکُن فی هذَا الکِتاب اِلّا هذَا الکَلام سید رضی می فرمایند اگر در نهج البلاغه جز در همین کلام هیچ کلام دیگری نبود برای موعظه کافی بود این همه موعظه در نهج البلاغه است ولی ایشان می فرماید اگر همین یک موعظه بود کافی بود. یک جملهای هم در تاریخ است که ابن عباس شاگرد ارزشمند امیرمومنان سلام الله علیه به فرزندشان سفارش می کردند که این حکمت را مراقبش باش محافظش باش محافظت کن مثل طلا از آن محافظت کن. این قدر پیش ابن عباس حکمت 150 عزیز بود قبلا گفتیم انشاءالله دوستان ما واقعا خدا را سپاسگزاریم هر چه بگوییم کم است چقدر نعمت بزرگی است برای ما که روزهای سهشنبه مهمان سفره امیرمومنان هستیم، خدا را شکر می کنیم بر این نعمت بسیار بزرگ ولی عزیزان هم به این مقدار اکتفا نکنند به این پنجاه دقیقهای که ما سه شنبهها در محضر نهج البلاغه هستیم تقاضا کردیم نهضت آشتی با نهج البلاغه گفتیم نهج البلاغه سه بخش است فقط این 240 خطبهای که سید رضی آورده خیلی بیشتر از اینها است، فقط این 79 یا 80 نامه امیرمومنان نیست در مکاتیب الائمه مرحوم آیت الله احمدی میانجی نامهها را به 210 رساندهاند؛ سه برابر. بخش کلمات حکمت آمیز هم که درنهج البلاغه 480 است گفتیم فقط اینها نیست اگر این 480 تا را هم ما بخوانیم تمام شود هنوز چند تا دیگر مانده؟ یازده هزار تا از کلمات حکمت آمیز امیرمومنان که در کتاب غرر الحکم جمع آوری شده که از علمای بزرگ شیعه در حدود 900 سال پیش جمع آوری کرده این 480 تا را هم بخوانیم 11000 دیگر باقی مانده بنابراین انشاءالله انس با نهج البلاغه را یادمان نرود. حضرت بعد از گریهای که داشتند موعظه را این طور شروع کردند لَا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ وَ یُرَجِّی التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ از کسانی نباش که امید به آخرت دارد اما بدون عمل هیچ کاری نمی خواهد بکند ولی در عین حال آخرت آبادی داشته باشد و توبه را به تاخیر می اندازد با آرزوهای زیاد آمال و آرزوهای زیادی دارد می گوید باشد فرصت است بعدا توبه می کنم از اینها نباش در حقیقت این کلام حضرت این حکمت 150 جمعا اگر بخواهیم شماره کنیم سی موعظه است، حدود سی موعظه است و این سی موعظه نوعاً عنایت دارد به آیات نورانی قرآن برگرفته از کلام الهی است هر کدامش دارد به یکی از تعبیرات قرآنی است به عنوان نمونه همین جملهی اول سورهی مبارکهی بقره آیهی 214 امیرمومنان می فرماید لَا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ بدون عمل امیدوار نباش آخرت را کسی آباد می کند که در دنیا عمل صالح باشد فراوان در قرآن داریم أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ فکر کردید همین طور می روید بهشت «وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ» داستان قبلیها را نشنیدهاید «مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ» آن قدر سختیها و گرفتاریها «َزُلْزِلُواْ حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ» آن قدر سختیها و گرفتاریها این طور تصور نکنید که آخرت همین طوری است بهشت همین طوری است خدا رحمت کند این جمله را از شهید بهشتی معروف است که ایشان می فرمودند بهشت را به بها می دهند نه به بهانه اگر هم کسانی می گویند به بهانه اگر منظورشان از بهانه همین اعمال صالح است عیبی ندارد بگوییم بهانهاش اعمال صالح است خوب است اما صریح قرآن است لا تَـکُن مِمَّن یَرجُو الآخِرَةَ بِغَیرِ العَمَلِ بی عمل انتظار آخرت آبادی نداشته باش همین روزها ایام شهادت امام صادق سلام الله علیه بود در حالات حضرت کسی می گوید من مدینه آمدم با امام صادق کار داشتم آمدم مدینه گفتند حضرت مسجد است آمدم مسجد گفتند حضرت مشغول نماز هستند رفتم آن قسمتی که حضرت مشغول نماز بودند حضرت در سجدهی نماز بودند گفتم نماز تمام می شود نماز فرادی بود نشستم ده دقیقه یک ربع نشستم نشستم نشستم دیدم سجدهی امام تمام نمی شود گفتم بیکار نباشم این ذکری که امام دارند می گویند من هم مشابه ذکر سجدهی حضرت سبحان ربی الاعلی و بحمده استغفرالله ربی و اتوب الیه این ذکر حضرت بوده است گفتم من هم مشابه این ذکر را بگویم می گوید از وقتی که من شروع کردم به گفتن ذکر شماره کردم 360 بار از آن وقت امام صادق با ذکر سجدهشان را گفتند بعد سر از سجده برداشتند من نمی خواهم بگویم ما اهل چنین نمازها هستیم ولی حداقل این ذکری که می گوییم یک نمازی که می خوانیم این طور نمی شود او امام بود ولی خدا بود معصوم بود اما این عبادتش بود این نمازش بود آن طاعتش بود آن خوفش از خدا بود ما گاهی از اولیاء خدا می گوییم از ائمه می گوییم می گویند ائمه حسابشان جداست این حرف صحیحی نیست ائمه اسوه و الگوی ما هستند گاهی میگوییم از بندگان صالح خدا بگوییم این عذر و بهانه را نیاورند من کتابی را مطالعه می کردم معرفی میکنم خدمت دوستان کتاب خاطرات شهید آیت الله مدرس است در زندان، شهید مدرس در پایان عمر با برکتشان نه سال تبعید شدند زندان بودند در خاف بین مرز ایران و افغانستان و اواخر عمرشان هم منتقل کردند به کاشمر و در کاشمر هم ایشان را به شهادت رساندند البته الان بحمدالله خیلی مزار گنبد و بارگاه و زیارتگاه و صحن دارد خیلی دلم می خواست بروم یکی دو هفته پیش توفیق پیدا کردم در کاشمر انصافا در جایگاه بسیار زیبایی که در شأن شهید مدرس است توسط آستان قدس رضوی ساخته شده و هنوز هم توسعه دارد ایشان نه سال در زندان بودند خیلی هم در این زندان اذیت شدند دلم می خواهد بینندگان عزیز بیشتر عنایت کنند شاید این خبر را نشنیده باشند، این کتاب خاطرات شهید مدرس تازه پیدا شده گم شده بود اخیرا پیدا شده یکی از عزیزان تنظیم کردند من فقط مقدمهی کوتاهی بگویم بعد بگویم ایشان در زندان چه می کرد، این شخصیت فقیه بوده مجتهد بوده نماینده مراجع تقلید بوده در مجلس شورا قبل از این که نماینده مجلس باشد ناظر بر قوانین مجلس شورا بوده با این مقامات علمیاش با فقاهتش که این جمله معروف است دیانت ما عین سیاست ما است سیاست مدار مجاهد و شهید، خیلی در این نه سال زندان خیلی اذیتش کردند آدم اسیر دست رضاخان باشد معلوم است دیگر آدم زندانی رضاخان باشد معلوم است چه بلایی به سرش می آورند ملک الشعرا در یک گزارشی می گوید من شنیدم از مامور موثقی که می گوید وقتی من رفتم دیدن شهید مدرس اواخر عمر دیدم یک چشمش را در اثر سختی زندان از دست داده نابینا شده قدش خمیده شده در این نه سال تقریبا ممنوع الملاقات بوده هیچ ارتباطی نمی گذاشتند با بیرون داشته باشد خودش در دفتر خاطرات نوشته الآن یک سال است که سرم تراشیده نشده در آن زندان نمور مخوف خاف نه سال یک جایی دارد که الآن یک سال می گذرد اینها اجازه ندادند خیلی سخت بوده تحمل کرده ایشان در یک جایی دارد که هیچ ولیای هیچ نبیای همنشینهایی که من دارم را نداشتند چون معمولا مامورایی که برای ایشان میگذاشتند یا میخواستند اذیت بکنند ایشان را یک مامورین معتاد می گذاشتند تریاکی و شیرهای اینها در خماری و کار خودشان بودند و مراقبش بودند خیلی ایشان را اذیت کردند شکنجهها بماند قد خمیده، چشم نابینا، یکی از چشمها را از دست داده خیلی ایشان سختی کشیده سختترین شرایطی را که می شود تصور کرد البته ایشان نوشته که من فرصت زندان را برای دو کار استفاده کردهام این که محاسبهی عمر خودم در گذشته چه کار کردم، دوم هم جبران اعمال گذشته هر چه از دست دادم جبران بکنم آن ذکرها و نمازها و دعاهایی که نخواندم ایشان خیلی اشتغال داشته در دوران مجلس و نمایندگی خواستم جبران بکنم گذشتهی خودم را بعد آمده گزارش داده در این کتاب گزارش می دهد من از روزی که وارد زندان شدم تصمیم گرفتم شبانه روز دوازده ساعت مشغول عبادت باشم اگر این قصه از غیر از شهید مدرس بود و اگر به خط خود این بزرگوار نبود شاید باورش بر انسان خیلی سخت باشد یک کسی می گوید من دوازده ساعت از شبانه روزم را مشغول عبادت بودم حالا چه کار می کرده در این عبادت؟ من یک گزارشی که بیش از اینها ارزش دارد یکی از عبارت ایشان را می خوانم نوشتند بعد از استقرار در زندان به خداوند منان پناه بردم که مرا ظاهرا و باطنا در این مدت فقط به خودش مشغول فرماید، آدم در زندان رضا خانی نه سال از خدا بخواهد که فقط به خدا مشغول باشد اینها درس است برای ما ما گاهی سختیهایی در زندگیمان پیش میآید همه چیز را منکر می شویم می گوید از خدا خواستم فقط و فقط به خدا مشغول باشم و نیتم بر این شد که در شبانه روز دوازده ساعت را مشغول عبادت باشم برای چه این قدر عبادت؟ تا قبل از رفتن از دار فانی به مقام رضا و تسلیم برسم در 24 ساعت 12 ساعت عبادت کند تا به مقام رضا و تسلیم برسد شاید بینندگان بگویند بله یک آدم زندانی بیکار 24 ساعت 12 ساعت عبادت کند هنر نکرده است، این طور نیست من شاهد بیاورم الآن خیلیها در زندان هستند اینها چند ساعتشان را در عبادتاند یا خود ما گاهی یک پنج شنبهای جمعهای تعطیلیم بیکاریم معطلیم چه کار کنیم آدم گاهی وقتها آن قدر فراغت پیدا میکند ما که یک روز بیکار بودیم چند ساعتش را عبادت می کنیم؟ فرمود این عبادتها را انجام می دهم تا به مقام رضا و تسلیم برسم و با این حال امیدوارم به مقام شهادت فی سبیل الله که سالهای متمادی از خداوند مسئلت فرموده موفق شوم یک داستانی گفتیم در یکی از برنامهها یک ساعتی در حضور پیامبر دعا کرد خدایا من نمیگویم چه به من بده اَللّهُمّ اِنّی اَسئَلُکَ خَیر ما تُسئَل خدایا آن بهترین چیزی که به خلق اول و آخر دادی آن را به من بده من نمیگویم چه میخواهم از آدم تا خاتم انبیاء اولیا هر کسی بوده بهترین هدیهای که به بندگانت دادهای را می خواهم پیامبر خدا وقتی این جمله را شنیدند فرمودند اگر این دعا مستجاب شود به شهادت میرسی فی سبیل الله کسی که از خدا بخواهد بهترین حاجتی که از آدم تا خاتم برآورده شده آن غیر از شهادت چیز دیگری نیست شهید مدرس می گوید از خدا من شهادت می خواستم دوازده ساعت من ده تا عمل انجام می دادم پنج تا عمل برای صبح بوده سه عمل برای بعد از ظهر بوده دو عمل براش شب بوده، شهید آیت الله فقیه مدرس رضوان الله علیه نه سال در سختترین شکنجه اسیر رضا خان ولی روزی دوازده ساعت عبادت می کرد پنج عملی که صبح انجام می داد یک بعد از نماز صبح یک ساعت و نیم مشغول تعقیبات نماز بوده است تعقیبات نمازمان چند دقیقه است؟ چون در آستانهی ولادت امام رضا هستیم در حالات حضرت است که حضرت وقتی نماز صبحشان را اول وقت می خواندند سر به سجده می گذاشتند یَسجُد فَلا یُرفَع رَأسُهُ سر بلند نمی کردند حَتّی تَتّطِلِع الشَّمس من می ترسم این جمله را ترجمه کنم میترسد کسی در ذهنش بگوید نه فقط مدرس ائمه هم بیکار بودند ما از فرصتهایمان خوب استفاده نمی کنیم ما وقت تلف شده زیاد دارد اشکالی ندارد من بپرسم از بینندگان عزیز اینهایی که الآن گرفتار فضاهای مجازی هستند، چقدر وقتشان صرف واتس اپ و وایبر و ایمیل و پیامک و فیس بوک است یک روز ساعت بگیرند شما حساب نمیکنید، نمیدانید چقدر است آن وقت مقابلش چقدر وقت را برای نماز و قرآن میگذاریم چقدر وقت را بیهوده از دست می دهیم امام رضا سلام الله علیه به سجده سر می گذاشتند شیخ صدوق در عیون اخبار رضا دارد سر از سجده برنمی داشتند تا خورشید بالا بیاید عبادات اول ایشان یک ساعت و نیم تعقیب نماز صبح بوده نوشتهاند که تعقیبات چه بوده ده دعا نوشتهاند چه دعایی می خواندند تا آخرش نوشتند که میرسیدند به دعای نادَ عَلیاً مَظهَرَ العَجایِب صد بار رب اشرح لی صدری را میخواندند ریز تعقیبات را نوشتهاند عمل دوم بعد از تعقیبات نماز صبح یک ساعت و نیم که می گذشت مشغول نماز می شدند برای چه کسی؟ برای خودم برای پدر مادرم برای ارحامم چه کسی برای ارحامش نماز قضا میخواند؟ اگر کسی این کار را کرده به ما پیامک بدهند ما قول میدهیم بخوانیم برای ارحامش برای پدر مادرشان هم اگر خواندهاند پیامک بدهند برای خودمان برای پدر مادرمان برای ارحام مثلا برای آنهایی که از دنیا رفتهاند برادرم خواهرم عمو عمهای داشتهام از دنیا رفته برای آنها نماز قضا بخوانم ما برای خودمان هم نمی خوانیم در شرایط سخت برای خودش و پدر مادرش یک داستانی گفتیم از مرحوم آخوند ملاعباس تربتی ایشان وقتی پدرش از دنیا می رود به خواب خواهرش می گوید تو برو سهم الارثت را بردار خیلی هم ارث زیاد داشته باغ داری داشته، کشاورزی داشته، دامداری داشته، خواهر وقتی سهم الارث را برداشته برای مرحوم آخوند تربتی تمام ارثش را میگوید می خواهم برای پدرم خرج کنم شاید خمس و زکاتش را کامل نداده مظالم عباد شاید به کسانی بدهکار بوده یادش نبوده رد مظالم اگر بین بینندگان اگر کسی است پدرش از دنیا رفته یک ارث قابل توجه یک وقت نه ده هزار تومان بیست هزار تومان نه صد هزار تومان بلکه سهم قابل توجهی داشته تمام این سهم الارث را خیرات پدر کردند مسجد ساختند بیمارستان ساختند مدرسه ساختند، تمام ارث را دست نزند به ارثش اگر کسی است به ما بگوید به این آسانی نیست ایشان میگوید کار دومام نماز قضا برای خودم پدر مادرم ارحام و خویشان کار سوم زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام کار چهارم بعد از زیارت عاشورا هزار مرتبهی صیغهی استغفار را جاری می کرد اَستَغفِرُ الله ربّی وَاَتُوبُ اِلَیه ما داریم می گوییم یک شهید فقیه مجاهد بزرگی مثل شهید مدرس در زندان نه سال اسیر رضا خان بوده در این زندان چشمش را از دست داده اذیتش کردند هزار بلا سرش آوردند ولی روزش را به دوازده ساعت عبادت مشغول بوده شبانه روزش را هزار مرتبه استغفرالله ربی و اتوب الیه عمل پنجم صد بار آیهی اول تا پنجم سورهی علق را تلاوت می کرده، این پنج آیهی اول را صد بار صبح این برنامهی صبحش تا اینها را می خوانده ظهور می شده نهارش را می خوانده بعد از ظهر برنامهاش را شروع می کرده سه برنامه داشته برنامهی اولش ختم صلوات بوده روزی هزار مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد هر روز هم هدیه به یکی از معصومین از رسول خدا شروع می کرده تا امام زمان کار اولش هزار تا صلوات کار دومش یک ذکری را می خوانده صد بار این ذکر در دعاها است ما شاءَ اللهُ کان وَ ما لَم یِشأ لَم یَکُن هر چه خدا بخواهد می شود اینها خیلی اثر دارد در روح یک انسان آدم در اوج گرفتاری این را بگوید، بگوید ماشاء الله کان ما وظیفه داریم آن چیزی که باید انجام بدهیم را انجام دهیم ایشان قیام کرده جهاد کرده در برابر رضا خان ایستاده کسی که در برابر رضا خان بایستد چنین سختیهایی را هم دارد ما شاءَ اللهُ کان وَ ما لَم یِشأ لَم یَکُن لا حَولَ وَلا قَوةَ اِلّا بِاللهِ العَلی العَظیم اُفَوِّضُ اَمْری اِلَی اللهِ اِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ همین چقدر اثر دارد ایشان نوشته در آخر که چرا من این خاطرات را نوشتهام، بینندگان میگویند اگر برای خدا بوده چرا ریا کرده او اهل ریا نبود آخرش به شهادت رسیده آرزوی شهادت هم داشته ریاکاری نمیخواسته برای خودش چیزی بگذارد آخرش می گوید به دو جهت نوشته اولا خاطرات زندان خواستم به طور کامل نوشته شده باشد، وقتی آدم خاطراتش را می نویسد همه چیزش را بنویسد ثانیا خواستم بگویم اگر کسانی گرفتار زندان شدند بگویم می شود با زندان کنار آمد همین یک جمله آدم روزی چند بار بگوید اُفَوِّضُ اَمْری اِلَی اللهِ اِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ خدا رحمت کند مرحوم آیت الله قاضی رضوان الله علیه ایشان می گویند وقتی مرحوم آیت الله عظمی خویی به ایشان یک دستور عملی می دهد مرحوم آقای قاضی به آقای خویی دستورالعمل می دهد آقای قاضی استاد سیر و سلوک شاگردانی مثل علامه طباطبایی و بهجت و غیره دارد یک دستورالعملی به آقای خویی می دهد در کجا باشید و در شرایط خاصی باش ایشان می گوید من شرایط را مهیا کردم لباس خاصی پوشیدم حرم حضرت سیدالشهدا رفتم و در زمان خاصی تا به آن دستور عمل بکنم وقتی رفتم در حرم سیدالشهدا سلام الله علیه نشستم هر چه فکر کردم ذکر یادم نیامد. ایشان می گوید فراموش کردم می گوید معلوم شد که مقدر من نبوده مسیرهای سیر و سلوکها را بروم ایشان باید می رفته سراغ فقه و اصول و این کار با عظمتی که ایشان انجام داد انصافاً حوزههای علمیه مدیون این بزرگوار است منظورم این است بعدها از ایشان سوال کردند ذکرها یادتان نیامد؟ گفت اتفاقا از آن جا که برگشتم آن شرایط که به هم خورد ذکر یادم آمد ذکری که آیت الله قاضی به آیت الله خویی یاد داده بینندگان میگویند ببینیم چه بوده؟ ایشان فرمودند همین آیهی 13 سورهی مبارکهی تغابن تعدادش را نفرمودند چه مقداری «اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» ما معطل همین چیزها هستیم اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سورهی تغابن آیهی 13 و علی الله فلیتوکل المومنون آدم بر خدا توکل بکند همهی گرفتاریهای ما برمی گردد به این که به خدا توکل نداریم بله مشکلات هست سختیها است آدم تلاشش را باید بکند اما اگر تلاش کردیم اما به جایی نرسیدیم الله لا اله الا هو و علی الله الیتوکل این ذکر که شهید مدرس می فرموده بعد از ظهرها هم ایمان را تقویت می کند القاء آرامش می دهد باورها را خیلی تقویت می کند، عمل سوم بعد از ظهرشان هم جالب است می گوید تا موقع غروب آفتاب روزها مختلف است بعضی وقتها روزها بلند بود بعضی وقتها روزها کوتاه شروع می کردم به توسل به حضرت امام زمان ذکرها را نوشته یَا مَوْلَایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی یا وَلیَ الله یا حُجَّةَ الله المُستَغاثُ بِکَ یا صاحِبَ الزَّمان تا غروب ذکر استغاثه به امام زمان و عمل شب ایشان را هم بگویم شب چه می کرده؟ شب هم دو عمل داشته عمل اول شباش هزار مرتبه باز بینندگان عزیز من نگرانم نگویند چه دارید می گویید شما آدم دوازده ساعت بیکار در زندان است ما که در زندان نیستیم نگوییم دوازده ساعت بگوییم نیم ساعت این نمازی که می خوانیم یک کمی قشنگتر بخوانیم اهلش هستیم؟ همین نماز ظهر و عصری که می خوانیم ساعت بگیریم چقدر طول می کشد یک آقایی که می خواند من نمازی که میخوانم قلم و کاغذ هم بگذارم کنار دستم برای این که نمازم تمام میشود آن چیزهایی که یادم میآید سریع یادداشت کنم نمازمان سیر تمام عالم است یک نماز درست بخوانیم به جماعت بخوانیم اول وقت بخوانیم دو عمل هم برای شب نوشتم عمل اول هزار مرتبه «أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ» نه سال ایشان در زندان بوده الآن ما در آخر مجالس میخواهیم ختم امن یجیب بگیریم می گوییم ده مرتبه می گویند ده مرتبه؟ زیاد است هزار مرتبه شب امن یجیب می گفت و عمل آخرشان از این ده عمل مشغول مناجات میشدند نماز شب می خواندند و باز هزار مرتبه ذکر استغفار را بر زبان جاری میکردند اینها را برای چه عرض کردم؟ برای این که این جملهی امیر مومنان معنا شود لَا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ یک عمل انتظار نداشته باشید اینها آخرت را می خواستند و عمل کردند.
شریعتی: استمرار این اعمال هم نکتهای است وقتی آدم یک هفته ده روز یک ماه انجام می دهد خسته میشود.
حاج آقا حسینی: اینها لذت می بردند خیلی مهم است الآن کسی بگوید ما از فردا می خواهیم شروع کنیم نه این طوری شروع نکند خیلی کمتر از این هم شروع نکنند مرحوم آقای بهجت میگویند ما از استادمان آقای غروی اصفهانی سوال کردیم شما هر وقت ما آمدیم مشغول ذکرید این چه ذکری است که تمام نمی شود چه میگویید شما؟ بعضی از شاگردان خواستند بپرسند رویشان نشد به آقای بهجت گفتند آقای بهجت فرمودند وقتی من سوال کردم نفرمودند من، اینها هیچ وقت من در زندگیشان نبود در روایات است که روزی هزار مرتبه سورهی انا انزلناه را بخوانید الآن ما نمیتوانیم اگر شروع کنیم صد تایش را بخوانیم از ایمانمان کم میآوریم لذت نمیبریم چه پیش زمینههایی داشتند چه حال حضوری داشتند چه ارتباطی با خدا داشتند که از عبادت دوازده ساعته در شبانه روز در زندان که من نخواستم بگویم مفصل عزیزان ببینند کتاب را «گنجینهی خاف» به قدری ایشان در اذیت و آزار بوده که میگوید من گاهی به این مامورین میگفتم من اسیر دست شما هستم با اسیر این طور رفتار می کنند؟ از نان و آب به ایشان دریغ داشتند ملاقات نداشته در این نه سال تقریبا. کسی اسیر رضا خان باشد ولی در عین حال توانسته با ایمان با توکل با ذکر با یاد آن چنان محکم خودش را نگه دارد که یک وقتی رضا خان به او پیام میدهد اگر می خواهی تولیت آستان قدس رضوی را به تو می دهم یا برو نجف یکی از این دو تا را انتخاب کن ایشان میگوید به رضا خان بگویید من این جا بمیرم با تو سازش نمی کنم و در آخر به شهادت رسید.
شریعتی: بسیار ممنون انشاءالله روح شهید مدرس شاد باشد بعد از تلاوت قرآن کتاب را معرفی می کنم تلاوت آیات نورانی کلام وحی تا الآن که مهمان سفرهی نهج البلاغه بودیم انشاءالله انس ما با نهج البلاغه بیشتر شود و از دریای عمیق و مواج نهج البلاغه بتوانیم جرعهای بنوشیم صفحهی 185 مصحف شریف قرار روزانهی امروز ماست آیات 62ام تا 69ام سورهی مبارکهی انفال در سمت خدای امروز تلاوت می شود ثواب تلاوت این آیات را هدیه می کنیم به روح بلند امیرمومنان علی علیه السلام.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَإِن یُرِیدُوا أَن یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ ۚ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ ﴿٦٢﴾ وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَّا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿٦٣﴾ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿٦٤﴾ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ ۚ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَفْقَهُونَ ﴿٦٥﴾ الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنکُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفًا ۚ فَإِن یَکُن مِّنکُم مِّائَةٌ صَابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ ۚ وَإِن یَکُن مِّنکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ ﴿٦٦﴾ مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ ۚ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیَا وَاللَّهُ یُرِیدُ الْآخِرَةَ ۗ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿٦٧﴾ لَّوْلَا کِتَابٌ مِّنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فِیمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿٦٨﴾ فَکُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَیِّبًا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿٦٩﴾
ترجمه:
و اگر بخواهند [ در زمینه صلح و آشتى ] تو را بفریبند ، یقیناً خدا تو را بس است ; اوست کسى که تو را با یارى خود و به وسیله مؤمنان نیرومند ساخت .(62) و میان دل هایشان الفت و پیوند برقرار کرد که اگر همه آنچه را در روى زمین است ، هزینه میکردى نمی توانستى میان دل هایشان الفت اندازى ، ولى خدا میان آنان ایجاد الفت کرد ; زیرا خدا تواناى شکست ناپذیر و حکیم است .(63) اى پیامبر ! خدا و مؤمنانى که از تو پیروى می کنند [ از نظر حمایت و پشتیبانى ] براى تو بس است .(64) اى پیامبر ! مؤمنان را به جنگ برانگیز که اگر از شما بیست نفر صابر باشند بر دویست نفر چیره می شوند ، و اگر از شما صد نفر [ صابر ] باشند بر هزار نفر از کافران چیره می شوند ; زیرا آنان گروهى هستند [ که حقایق توحید و قدرت خدا را ] نمی فهمند .(65) اکنون خدا به شما تخفیف داد و معلوم داشت که در شما ضعفى هست ; بنابراین اگر از شما صد نفر صابر باشند بر دویست نفر چیره می شوند ، و اگر هزار نفر [ صابر ] باشند ، به فرمان خدا بر دو هزار نفر چیره می شوند ; و خدا با صابران است .(66) هیچ پیامبرى را نسزد و نشاید که [ پیش از جنگ و پیروزى بر دشمن ] اسیران جنگى بگیرد ، تا زمانى که [ دشمن را به طور کامل ]در زمین از قدرت و توان بیندازد [ و موقعیت دین و مؤمنان در جهان پابرجا و استوار گردد آن گاه اسیر بگیرد ; شما اى یاران پیامبر ! ] متاع ناچیز و ناپایدار دنیا را می خواهید ، و خدا [ براى شما ] آخرت را می خواهد ; و خدا تواناى شکست ناپذیر و حکیم است .(67) اگر فرمان و حکم لازمی که از سوى خدا گذشته است ، نبود [ که پیش از اتمام حجت کسى را عذاب نکند ] مسلماً شما را به سبب اسیرانى که [ بدون اجازه پیامبر و پیش از شروع جنگ ] گرفتید ، عذابى بزرگ می رسید .(68) آنچه از غنیمت [ در میدان جنگ ] گرفته اید ، حلال و پاکیزه بخورید و از خدا پروا کنید ; یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است .(69)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: خیلی خوشحالیم که خدمت شما هستیم ممنون که شما هم همراه ما هستید حاج آقای حسینی باشارهی قرآنی امروز را بفرمایید.
حاج آقا حسینی: آیهی پایانی این صفحه که تلاوت شد اعوذ بالله من الشیطان الرجیم فَکُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَیِّبًا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ این جا قرآن فرمان به کلوا دارید بخورید نکتهای که می خواهم ذیل این آیات بگویم اگر مراجعه بفرمایید در قرآن کریم تقریباً چهل بار کلمهی کلوا آمده است بخورید نکتهی قابل توجه این است که هر کجا فرمان کلوا در قرآن آمده تقریباً در همهی موارد کنارش یک دستورالعمل هم است یعنی خوردن در دنیا خوردنش هم لهو و لعب نیست یک مسئولیتی کنارش است یک چیزی از ما خواستهاند من چهار پنج مورد از چهل مورد را می گویم سوره سبا آیه 15 «کُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ» بخورید ولی سپاسگزار خدا باشد سورهی مبارکه انعام 141 »کُلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ» بخورید ولی حق این نعمتهایی که خدا به شما داده را بدهید که مفسرین تفسیر کردهاند به صدقه که بدهید از این میوههایی که دستتان است باغ دار از این میوهها مصرف کنید به فقرا هم بدهید فقط خوتان را نبینید سوره حج آیهی 28 حاجیهایی که آماده حجاند قربانی که میکنند «فَکُلُوا مِنْهَا» از قربانیتان خودتان بخورید «وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ» به فقیر هم بدهید سورهی مبارکهی بقره آیهی 60 «کُلُوا وَاشْرَبُوا مِن رِّزْقِ اللَّـهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» بخورید ولی فساد نکنید بخورید طغیان نکنید، طه 81 «کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِیهِ» سورهی بقره 168 «کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ» بخورید طغیان نکنید بخورید فساد نکنید، بخورید دنبال شیطان نروید، مورد بعدی سورهی مائده آیهی 88 «وَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّـهُ حَلَالًا طَیِّبًا» بخورید تقوا داشته باشید سورهی مومنون 51 «کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا» خوردن نوشیدن دنیا و لذتش مقدمهی عمل صالح است، بخورید اما یادتان باشد بازگشتتان به سوی خداست در این دنیا آدم گاهی آن قدر مخصوصا در این زندگی ماشینی سرگرم دنیاییم که یادمان میرود، ششمین مورد را عرض کنم دوستان این آیه را فراوان شنیدهاند «وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ» اعراف آیه 31 بخورید اسراف نکنید، خوردن حتما در کنارش یک مسئولیتی است.
شریعتی: خیلی ممنون انشاءالله نعمتهای خداوند متعال در مسیر بندگی و طاعت خودش خرج شود به تعبیر حاج آقای میرباقری عزیز که بحث روز شنبه ما در همین راستا بود کتاب گنجینه خاف مجموعه درسها و یادداشتهای شهید سید حسن مدرس در تبعید است که دوستان می توانند این کتاب را تهیه بکنند و استفاده بکنند. حاج آقای حسینی خیلی فرصت نداریم تا پایان نکات پایانی را بفرمایید.
حاج آقا حسینی: خیلی از دوستان گفتند یک بار دیگر نهج البلاغه را معرفی کنید.
شریعتی: نهج البلاغهی دفتر نشر معارف است وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه هاست. خیلی نهج البلاغه خوبیست ترجمه هم دارد میتواند همراه شما باشد از حکمتها خطبهها و نامها استفاده بکنید.
حاج آقا حسینی: این جمله را که گفتم راجع به زندانی شهید مدرس رضوان الله علیه این نه سالی که به سختی زندان را تحمل کردند بینندگان میگویند چرا دعا نکردید برای آزادی زندانیان امیدوارم خدا به حق محمد و آل محمد همهی زندانیان را مقدمات خلاصیشان را فراهم بکند، یک جملهای را اضافه میکنم دلم نمیآید این را نگویم گاهی پیامی ما از زندان داشتیم بینندگانی در آن جا برنامهی ما را دیدهاند زندان سخت است شهید مدرس هم دارد زندان چیز خوبی نیست نه سال زندان سخت واقعا هم باید دعا کرد یک وقتی مفصل گفتهایم الآن برنامههای خوبی است برنامهی گلریزان برنامهی آزادی زندانیانی است به خاطر بدهی به خاطر سوانح و تصادفات جرایم غیر عمد، ولی من بارها میخواستم بگویم شاید الآن فرصت خوبی باشدای کاش عزیزانی که خیلی برنامهی ارزشمندی است خیلی خوب است اینهایی که مسئولیناند جمع میکنند کمک می کنند خیلیها هر سال می گویند آخر ماه رمضان صد نفر دویست نفر آزاد کردیم ولی من تقاضا دارم به جای هزینهای که هر سال اهل خیر خیرین می دهند برای آزادی زندانیها بیایند هزینهای بگذارند برای تبلیغ این که کاری کنیم که به زندان نیفتیم چه کار کنیم که به زندان نیفتیم این آماری است که همین روزها در کشور شما شنیدید هشت میلیون وسیلهی نقلیه بدون بیمه است ده میلیون موتور داریم این آماری است که دادهاند هشت میلیونش بیمه ندارد اینها حوادثی برایشان پیش میآید. ما آخر سال می آییم خیلی هم خوب دستشان درد نکند یک درصدی از این را بگذارند برای فرهنگ سازی. الآن هشت میلیون شوخی نیست هشت میلیون فقط در موتور ماشینش بماند. اینها را ما بیاییم انجام بدهیم یا خود بیمه ها. بیمههایی که این قدر دارند از مردم پول می گیرند رسانه که آمادهی تبلیغات است سفارش بدهند مردم را تشویق بکنند به بیمهگذاری آن پولی که خرج میشود من جدا خواهش می کنم خیلی عجیب است هر سال می آییم مردم خیر را جمع می کنیم التماس می کنیم پانصد زندانی آزاد می کنند ده درصد این بودجه را بگذاریم از هر راهی که میشود.
شریعتی: یک وقتی هم حاج آقای حسینی گفته بودید اگر کسی بیفتد زندان چه عوارضی دارد چند درصد از خانوادهها درگیر می شوند جلوی این اتفاق را بگیریم.
حاج آقا حسینی: متاسفانه این زیبا نیست که ما دنبال معلول می رویم دنبال علت نمی رویم علت این که اینها در زندان هستند چه است؟ بیمه فرهنگ سازی نشده من برای چندمین بار تکرار می کنم عذر میخواهم میدانم تکرار است آمار رسمی کشور است از ده میلیون موتور سوار هشت میلیون موتور بیمه ندارد بیاییم فرهنگ سازی بکنیم این را بیاییم الزام بکنیم تبلیغ بکنیم من همین جا اشاره میکنم برنامهی همین شبکهی سه در ماه رمضان در ماه عسل برنامهی خیلی خوبی بود خیلی زحمت کشیدند خیلی بیننده داشتند داخل و خارج الحمدلله، من یک برنامهاش را دیدم مردم سر زبانها همه میگویند یک جوانی که سالیان سال خانمش با این که در یک سانحهی تصادف فلج شده بود ویلچری بود این آقا پای همهی سختیهای زندگی ایستاده بود، آموزندگی برنامه خیلی خوب و عالی دستشان درد نکند مسئولین شبکهی سه ماه عسلیها ولی باز ما رفتیم سراغ معلول این خانم معلول شده چرا معلول شده؟ در اثر یک تصادف، شما یک نمونه را آوردید نشان دادید حس فداکاری شوهر را نشان دادید خیلی زیبا دستتان درد نکند ولی عزیزان من هیچ می دانید شما یک مورد را نشان دادید چند مورد دیگر هست که نشان داده نشده؟ آمار دارید؟ من اگر آمار را بگویم دلها به درد میآید اما نگفتنش فایده ندارد این آمار رسمی کشوری است که در کشور ما سالی دویست هزار نفر در اثر سوانح رانندگی به معلولها اضافه میشود بیست هزار نفر از بین می روند طبیعی است که ده برابر این میشود معلولیت، بیست هزار نفر در سوانح جانشان را از دست میدهند ده برابر این دویست هزار معلول اضافه میشود این خیلی خوب است که ما بیاییم فداکاری یک مرد را نشان بدهیم ولی این را بگوییم را یکی را نشان دادیم صد و نود و نه هزار و نه صد و نود و نه مورد دیگر است رسانهی ملی سرمایه گذاری بکند برای این طور برنامهها ولی بیشتر که این سوانح از بین برود زندانی نداشته باشیم نه زندانی دیه داشته باشیم نه زندانی مهریه داشته باشیم نه زندانی هیچ گرفتاری دیگری نداشته باشیم که شهید مدرس دل پر دردی دارد از زندان واقعا هم از خدا می خواهیم خدایا به حق محمد و آل محمد مقدمات آزادی همهی زندانیان را فراهم بکند.
شریعتی: انشاءالله خیلی ممنون خیلی بحث خوبی بود ادامهی حکمت 150 نهج البلاغه انشاءالله طلب دوستان باشد که هفتهی آینده این را ادامه خواهیم داد. حاج آقا دعا بکنند دوستان آمین بگویند.
حاج آقا حسینی: خدا را به حق محمد و آل محمد قسم می دهیم این را بدون تعارف می کنیم حاج آقای قرائتی هم این را می فرمودند دعای ما دعایی نیست اما آمین مردم خیلی مهم است ببینید چقدر مردم همراه این هستند دارند آمین می گویند با توجه به هر ترتیب در آستانهی دههی کرامت هستیم ولادت فاطمهی معصومه سلام الله علیها و آقا علی بن موسی الرضا عزیزان با آمینشان را این دعاها را به اجابت برسانند خدایا به حق محمد و آل محمد مسلمانها را در همهی عالم پیروز بگردان، شر مستکبرین به خودشان برگردان، ملتهای مظلوم عراق افغانستان لبنان سوریه بر ستمگرانشان پیروز بگردان، خدایا همهی آنهایی که در پیامهایشان نوشتند فراوان است مریضانشان را لباس عافیت بپوشان رفع گرفتاری از همه بفرما قلب نورانی امام زمان از ما راضی بگردان به ما قابلیت ظهور حضرتش را عنایت بفرما.
شریعتی: ممنون بعضی دوستان گلایه کردند گفتند به سوالات ما پاسخ نمی دهید سوالات شما محترم است پیامهای شما خوانده می شود حاج آقای ماندگاری به بخشی از سوالات شما فردا پاسخ خواهند داد انشاءالله در جلسات آینده جلسات پرسش و پاسخ را با آقایان دیگر خواهیم داشت و تقدیم نگاه شما خواهد شد مثل همیشه بهترینها را برای همهی شما آرزو میکنیم از حاج آقای حسینی بسیار متشکرم تا دیداری دوباره و تا سلامی دوباره همهتان را به خداوند بزرگ و مهربان می سپارم و الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
....................................................................................
برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
.....................................................................................
کد کالا | 640 |
دستهبندی | مذهبی |
سلسله مباحث برنامه ی سمت خدا | |
حبیب الله فرخزاد | |
مترجم | |
عطش | |
رقعی | |
1393 | |
0 | |
شومیز | |
تعداد صفحات | 240 |
توضیحات:
این کتاب، پژوهشی در زمینه اهمیت و جایگاه دعا در فرهنگ اسلامی و عوامل و موانع استجابت دعاها می باشد. در ابتدای این اثر به تبیین آثار و ابعاد دعا به عنوان قرآن صاعد پرداخته شده و برخی از آیات قرانی و روایات وارد شده از سوی معصومین(ع) در مورد تأکید دراین زمینه مورد بحث و بررسی اجمالی قرار گرفته است. آنگاه خواص برخی از دعاها و اذکار مانند ذکر یونسیه و مناجات های شبانه با خداوند متعال بیان شده و نقش دعا در افزایش محبت بین خدا و بندگان او تبیین شده است. در ادامه نگارنده به علل اجابت نشدن برخی از دعاها اشاره نموده و شرایط عدم استجابت دعا مانند: انجام برخی از معاصی، خوش بین نبودن نسبت به خدا، اصرار و التجاء نکردن در دعا و رضایت نداشتن خدا از دعاکننده به دلیل عدم اطاعت شایسته خداوند را بیان کرده و لزوم تسلیم در برابر خداوند متعال حتی در صورت عدم مستجاب شدن خواسته ها را مورد تأکید قرار داده است. نویسنده در ادامه به ظرفیت های اجابت دعا و نقش آن در ارتقای معرفت نسبت به خدا اشاره نموده و معیار و ملاک های درخواست ها از خداوند به ویژه در امور معنوی را بررسی نموده است. وی ضمن نقل داستان ها و روایاتی در زمینه آثار و ابعاد مختلف نیایش، به ارتباط آن با تقدیرات الهی اشاره نموده و صحیفه سجادیه را گنجینه ای بی نظیر در فرهنگ نیایش و مناجات عنوان کرده است.
دعا یکی از مهمترین پل های ارتباطی بین انسان و خالق هستی است و میتوان آن را بزرگراهی به سوی خداوند دانست.
..................................................................................
برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید.
..................................................................................
کد کالا | 8 |
دستهبندی | مذهبی |
زندگی پس از مرگ، رستاخیز، احباط، تکفیر | |
مسعود عالی | |
مترجم | |
عطش | |
رقعی | |
1392 | |
0 | |
شومیز | |
تعداد صفحات | 318 |
توضیحات:
مجموعه مباحثی در زمینه عرصههای مختلف محشر و مواقف هولناک آن در برنامه سمت خدا است. در همین راستا نگارنده جناب آقای حجت الاسلام مسعود عالی به سئوالهای مختلفی در زمینه ویژگیهای سرزمین محشر، نحوه حساب و کتاب خلایق در آن، نامه عمل، ثبت اعمال بندگان، صورت ملکوتی اعمال انسان، تطهیر برخی از انسانها در برزخ و قیامت، وضعیت گناهان در محشر و آثار وضعی آنها در دنیا، صراط و ماهیت آن، مهمترین منزلگاههای قیامت، انواع حسابرسی در محشر، عوامل حبط عمل در قیامت، عوامل تکفیر گناه در آن روز، مهمترین پرسشهای روز قیامت و برخی دیگر از مسایل مربوط به حشر پاسخ داده و آیات و روایات متعددی در این زمینه مورد شرح و بررسی قرار داده است.
...................................................................................................................................................................
عالم برزخ زمان و مقطعی از زندگی انسان است. این عالم که فاصله میان مرگ و قیامت است، بخشی از جریان تکامل انسان را میسر می سازد. (آیه 1 سوره مومنون) پس از آن است که قیامت آغاز می شود و انسان وارد بخش دیگری از زندگی خود می شود.
قرآن در آیه 1 تا 3 سوره زلزال با اشاره به مسئله زلزله شدید رستاخیز و واکنش انسان ها نسبت به اتفاقات و روبه رو شدن با عالم رستاخیز می فرماید:
اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها و قال الانسان مالها؛
هنگامی که زمین به شدت می لرزد و بارهای سنگینش را بیرون می ریزد، در آن هنگامه است که انسان می پرسد: زمین را چه شده است؟
این اولین واکنش آدمیان با عالم قیامت و رستاخیز است. مردمانی که درباره قیامت با تردید و گاه با تعجب و شگفتی برخورد می کردند، از یکدیگر می پرسند که آیا پس از دنیا و مرگ، دنیا و عالم دیگری هست:
یقول الانسان اذا ما مت لسوف اخرج حیا (آیه 66 سوره مریم)
اکنون از خاک بیرون می آیند و ناگهان خود را در حالتی می یابند که زمین به شدت می لرزد و همه آن چیزهایی را که در درون خود داشت بیرون می ریزد.
این اتفاق و بار سنگینی که از درون زمین بیرون می آید، انسان و جن است که پیش از این مرده و در درون خاک جای گرفته بودند....
....................................................................................
برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید.
....................................................................................