سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا
سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا

کتاب: سرنوشت انسان (1) احتضار و عالم قبر

کد کالا6
دسته‌بندیمذهبی
تشییع و تدفین، مرگ و مردگان
مسعود عالی
مترجم
عطش
رقعی
1392
340
شومیز
تعداد صفحات270

توضیحات :

برای اهل سلوک شایسته نیست که بدون بررسی روایات اهل البیت علیهم السلام و دقت در سیره ی اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی ایشان سیری داشته باشند که بی شک کسی که از حیات ظاهری آل الله علیهم السلام خبر نداشته باشد از صاحب خبر هم خبری به او نخواهد رسید . لذا مناسب است تا دوستداران علم و معرفت حتماْ یکبار مجلدات اصول کافی را مطالعه کنند . همینطور جهت اعمال عبادی مناسب نیست که اهل معرفت اقبال الاعمال سیدبن طاوس (ره) را نداشته باشند . آیت الله بهجت (ره) می فرمودند : بزرگان معرفت ( ظاهراْ منظورشان آخوند ملاحسینقلی همدانی(ره) بوده است ) کسانی که کتاب اقبال را نداشتند راه نمی دادند . همینطور مفتاح الفلاح شیخ بهایی (ره) و المراقبات آیت الله ملکی تبریزی (ره) و مفاتیح الجنان آیت الله قمی(ره) که همه جا در دسترس هست اما خوانده نمی شود !

 ماجرای سرنوشت انسان بعد از خلع لباس دنیوی همیشه مساله ای بوده است که با ابهام - ترس و جذابیت همراه بوده است . حجت الاسلام مسعود عالی در برنامه ی سمت خدا در این باره جلساتی داشتند که ان جلسات به چند جلد کتاب مفید تبدیل شده است . عناوین این کتابها به ترتیب اینگونه است :

سرنوشت انسان ۱ ( از احتضار تا عالم قبر ) - سرنوشت انسان ۲ ( رجعت - برزخ و نفخه ی صور ) - سرنوشت انسان ۳ ( قیامت و حشر ) - سرنوشت انسان ۴ (شفاعت و صراط  ) - سرنوشت انسان ۵ (بهشت و جهنم)

این مجموعه حاوی آیات و روایات و بیانی روان است که برای تذکر و کسب علم و معرفت بسیار پرفایده هستند . این مجموعه را انتشارات عطش منتشر کرده است .

........................................................................

برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید.

........................................................................

93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران

93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران

برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمین عالی

موضوع: علائم ظهور و وظیفه منتظران

تاریخ: 93/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


گفتمت خورشید اما آسمان زیباتر است گفتمت باران ولیکن ابر از آن زیباتر است

در رگانت می‌دود خون تمام انبیاء خواندن نام تو با پیغمبران زیباتر است

در سکوت چاه‌های کر نمی‌جویم تو را جستن‌ات در لا زمان در لا مکان زیباتر است

گرچه فیض آسمان جاریست اما باز هم روی دوش ماه گونی‌های نان زیباتر است

گوش دل دادم به نجوای جهان دیدم چقدر ذکر نام‌ات در حدیث دیگران زیباتر است

از تمام سوژه هایم گفتن از مردی که داشت در گلوی سال هایش استخوان زیباتر است

ابتدا گفتم رکوع و دادن انگشتری بعد دیدم سجده و تقدیم جان زیباتر است


شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی هم وطنان خوب‌مان خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو می‌کنم در هر کجا که هستید ایام بسیار مبارک باشد برای فرد فرد شما. حاج آقای عالی سلام علیکم ورحمة الله ایام را تبریک می‌گویم.

حاج آقا عالی: سلام علیکم و رحمة الله بنده هم خدمت حضرت عالی و همه‌ی دوستان عرض سلام دارم و تبریک می‌گویم این ایام بسیار با عظمتی که منسوب به اهل بیت به خصوص امیرمومنان علیه السلام است روز مباهله و آیه‌ی تطهیر و آیه‌ی هل اتی مناسبت‌هایی که هر کدام‌شان یک فصلی است بسیار درخشان که در زندگی اهل که جای توضیحات فراون دارد ان شاءالله که برکات این روز شامل حال همه باشد.

شریعتی: ان شاء الله از برکات نام و یاد و وجود امیرالمومنین همه بهره مند شویم امروز روز مباهله است روز نزول آیه‌ی تطهیر خاتم بخشی حضرت امیر نزول آیه‌ی إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ ان شاء الله که روزهایمان و شب هایمان منور باشد و مزین باشد به نام اهل بیت علیهم السلام بحث ‌مان را با نام و یاد خدا شروع می‌کنیم در ذیل بحث یادی از امام عصر و ذیل بحث وظایف منتظران رسیدیم و نکات بسیار خوبی را شنیدیم که می‌توانید به فایل ما مراجعه کنید فایل‌های صوتی و متنی موجود است. خدمت حاج آقای عالی هستیم.

حاج آقا عالی: بسم الله الرحمن الرحیم یکی از وظایف بسیار مهم که دوستان بزرگوار بیننده و مومن باید در رابطه با وجود مقدس امام زمان علیه السلام و مسئله‌ی ظهور خیلی به آن اهتمام بورزند نزدیک دیدن ظهور است ما در روایات‌مان به عناوین مختلف و تعابیر مختلف این توصیه را از اهل بیت داریم که ظهور را نزدیک ببینید چند روایت را عرض می‌ کنم که فضای روایاتی که در این رابطه رسیده دست دوستان بیاید از امام هادی علیه السلام روایت است که فرمود وقتی که الم شما پرچم شما از بین‌تان برداشته شد الم یعنی امام‌تان چون امام پرچم دین است پرچم ایمان است پرچم توحید است در زیارت جامعه‌ی کبیره خطاب به اهل بیت داریم پرچم‌های تقوا در زیارت‌های آل یاسین خطاب به امام زمان که سلام می‌دهیم‌ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصوُبُ ‌ای پرچم افراشته این‌ها پرچم‌های افراشته‌ی دین و ایمان و تقوا و توحید‌اند امام هادی می‌فرمایند وقتی این پرچم در زمان غیبت از بین شما برداشته شد از زیر پاهای‌تان منتظر فرج باشید مرحوم مجلسی می‌فرماید این که از زیر پاهایتان یعنی همان جایی که ایستادید و تکان نخورید یعنی عبور نکرده ممکن است فرج برسد یعنی این شکلی است که از جهت زمان و مکان طوری است که خیلی سریع در هر زمان و هر مکانی امکان پذیر است باز یک روایت دیگری از امام باقر علیه السلام است که به فضیل بن یسار شاگرد خوب‌شان فرمود وقتی که نیازمندی و حاجات مردم زیاد شد و به هم دیگر به خاطر کاری رجوع کردند ولی بعضی‌ها آن برادر مومن‌اش را انکار کرد و رد کرد عرض می‌کنیم یعنی چه این موقع منتظر فرج باشید صبح و شب. صبح و شب دائما منتظر فرج باشید شاگرد امام باقر علیه السلام سوال کرد که یعنی چه بعضی‌ها بعضی‌ها را انکار بکنند امام باقر فرمود که وقتی برای یک حاجتی پیش برادر مومن‌اش می‌رود یک جور دیگر با او برخورد می‌کند جوری که قبلا این گونه نبود حالا که برای احتیاج آمده سرد برخورد می‌کند تحویل نمی‌گیرد یک جور دیگر با او حرف می‌زد که قبلا این طور با او حرف نمی‌زد یکی از آسیب‌های آخرالزمان را حضرت می‌گوید که رابطه‌‌ها سرد است مومنین هنگام حاجات‌شان کاری با هم ندارند از هم رو برمی‌گردانند در یک چنین وقتی که ارزش‌های اخلاقی افول کرده و ارزش‌های مادی غلبه پیدا کرده این طور مواقعی که تاریکی است توقع فرج داشته باشید صبح و شب یعنی شب که شد بگویید فردا صبح. فردا صبح که شد بگویید شب.

شریعتی: این وقت تعیین کردن نیست؟

حاج آقا عالی: این وقت معین نیست وقت تعیین کردی‌ که گفته شده ممنوع است این که وقت خاصی را فلان روز فلان تاریخ فلان سال ممنوع است اما بگویید هر صبح و شام نمی‌گوییم کدام یک از این صبح‌ها کدام یک از این شب‌ها امام زمان می‌آید که وقت تعیین شده باشد ولی مقصود نزدیک دیدن است که شما اگر شب گذشت حتی تا شب بعدی هم نگو که نمی‌آید فردا صبح ممکن است بیاید

شریعتی: یعنی این قدر نزدیک ببینیم؟

حاج آقا عالی: بله این قدر نزدیک ببینیم که این‌ها خیلی آثاری در زندگی ما دارد. باز یک روایت دیگری است که یک عنوان دیگری است از چندین روایت که امر ظهور و فرج ولی عصر علیه السلام دفعی و یک مرتبه رخ می‌دهد مثل قیامت روایت از امیرالمومنین علیه السلام است که فرمود خداوند متعال فرج را به طور ناگهانی محقق می‌کند به واسطه‌ی یکی از ماه اهل بیت. باز در توقیعی که خود امام زمان به شیخ مفید دارند یک جمله این است که خداوند امر فرج ما را به طور ناگهانی محقق می‌کند در کمال الدین صدوق مرحوم شیخ صدوق از امام رضا علیه السلام روایت نقل کرده که امام رضا فرمودند که از پیغمبر اکرم کسی سوال کرد که مهدی شما اسم مبارک آقا است که مستحب است بلند شدن آن را عرض نمی‌کنم فرزند شما چه وقت ظهور می‌کند پیغمبر اکرم فرمود مثل مهدی ما و داستان آن مثل قیامت می‌ماند کسی کشف از وقت او نمی‌کند مگر خود خدا بعد پیغمبر فرمود ناگهانی فرا می‌رسد این هم یک دسته عناوین که نشان می‌دهد در آن زمان که شاید قالب مردم غافل‌اند حواس‌شان نیست چون برای آن‌ها ناگهانی‌اند یک عده‌ای که آماده‌اند منتظرند حواس‌شان جمع است برای آن‌ها ناگهانی نیست آن‌ها غافلگیر نمی‌شوند ولی آن‌هایی که غافل‌اند نشان می‌دهد که خیلی‌ها این طوری می‌شوند یک مرتبه اتفاق می‌افتد

شریعتی: روایت نداریم که حتی خود حضرت هم نمی‌داند که کی ظهور می‌کند؟

حاج آقا عالی: این را یک اشاره‌ای می‌کنیم به مناسبتی یک روایتی که در آن یک اشاره‌ای است که گویی وقت پیش اهل بیت داده نشده وقت ظهور. بعضی این را گفته‌اند که اهل بیت از جمله امام زمان علیه السلام نمی‌دانند آن جا خواهیم گفت که آن روایت را می‌شود با بعضی از روایاتی که ظاهرش این است که تمام اسرار الهی پیش اهل بیت است چه طور جمع کرد؟ یک روایت دیگری است که باز یک عنوانی که چندین روایت ما در این زمینه داریم که خداوند متعال امر فرج را یک شبه اصلاح می‌کند در یک شب مقدر می‌کند و زمینه فراهم می‌شود برای ظهور امام صادق علیه السلام فرمود امر فرج مهدی ما در یک شب اصلاح می‌شود و موانع‌اش برطرف می‌شود کما این که خدا در یک شب امر نبوت حضرت موسی را فراهم کرد و اصلاح کرد و آن وقت ولی ما را مهدی ما را از غیبت و از حیرت در می‌آورد به دوران فرج و ظهور او. این که در یک شب چطور امر او را اصلاح می‌کند کما این که امر نبوت حضرت موسی را در یک شب اصلاح کرد خود امام صادق در ابتدای این روایت که روایت طولانی است فرمود که حضرت موسی وقتی در بیابان با خانواده‌اش می‌رفتند در قرآن آمده هوا تاریک بود راه را گم کرده بودند خیلی سرد هم بود از دور نوری دید اصلا هیچ انتظار نبوت هیچ وعده‌ای از قبل به ایشان داده شود هیچ خبری قرائنی نبود از دور نوری دید به خانواده‌اش گفت من می‌روم سمت آن آتش گمان کرد آتشی است می‌روم یک مقداری را می‌آورم هم گرم شویم هم راه را پیدا کنیم «لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ» (طه/10) وقتی که حضرت موسی علیه السلام آن جا خطاب رسید که «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی» (طه/12) در سرزمین مقدسی هستی کفش هایت را در بیاور آن نور آتش نبود نور خاصی بود همان جا خدا با او صحبت کرد حضرت موسی هم با خدا و کلیم الله شد.

رفت موسی کاتشی آرد به دست * * * آتشی او دید کز آتش برست

یک نور دیگری شامل حال‌اش شد حضرت امام صادق علیه السلام‌ می‌فرماید امر نبوت عبد‌اش موسی را خداوند در یک شب درست کرد بنابراین امر فرج مهدی ما هم همین طور است چه بسا در آن زمانی که شاید به ظاهر قرائنی نباشد بسیاری از مردم در غفلت هستند به طور ناگهان فرا می‌رسد لذا ما در روایات داریم که فرمود در نا امیدی‌ها خیلی امیدوار باشید. خدا رحمت کند حافظ را که اشاره به این دارد

هان مشو نامید چون واقف نئی از سر غیب * * * هست اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور

واقع این است که محاسباتی است که امر فرج در یک شب به فرموده‌ی اهل بیت علیهم السلام اصلاح می‌شود این جا یک نکته‌ای تذکر می‌دهم که در عین حال که در روایات مختلف با تعابیر و عناوین مختلف به ما گفته‌اند فرج را نزدیک ببینید صبح و شب و دائم. اما از آن طرف هم ما باید مراقب باشیم که دو مطلب را در نظر بگیریم یک این که اگر فرج به هر دلیلی تاخیر افتاد خداوند متعال مصلحت می‌داند تاخیر ظهور را. خدای نکرده صدها سال هم به عقب افتاد این قدر باید معرفت داشته باشیم این قدر باید تسلیم امر خدا باشیم این قدر باید صبر داشته باشیم و استقامت که در اثر طولانی شدن به شک نیفتیم به حیرت نیفتیم به این که چه شد به این که وعده‌ای که به ما دادند چه شد خدای نکرده دچار سوء ظن و بدگمانی نشویم این را بدانیم که فرج مسئله‌ی کوچکی نیست تمام شرایط‌اش که خداوند متعال همه‌ی آن‌ها را می‌داند باید فراهم شود اگر یک چنین تاخیری افتاد دچار شک و تحیر و سوء ظن نشویم این یک و از آن طرف بام هم نیفتد که نزدیک دیدن ما الآن گفتیم توصیه‌ی اهل بیت این بود فرج را نزدیک ببینیم ظهور را دفعی ببینیم که چه بسا مقدمات هم فراهم نباشد با محاسبه‌ی ما و آدم بگوید فراهم نیست اما اتفاق بیفتد این باعث نشود بیفتیم در استعجال و توقیت در عجله کردن و وقت کردن آن‌هایی که مغرض‌اند را کاری نداریم اما بعضی‌ها روی حساب ندانم کاری و ندانستن عجله که می‌کنند می‌خواهند از در و دیوار قرائنی درست بکنند برای این که ظهور نزدیک است این قدر عجله می‌کنند و شتاب دارند در این کار و کاری ندارند به این که در این مسئله باید تسلیم بود چه بسا ممکن است آسمان ریسمانی را به همدیگر ببافند یک پیشگویی‌هایی با حساب حروف ابجد یک چیزهایی را در نظر گرفتن پیشگویی‌های فلان ریاضی دان فرانسوی پیش گویی‌های فلان شاعر شاه نعمت الله ولی و بعد سال تعیین بکنند وقت تعیین بکنند که بگویند فلان وقت دیگر می‌آید اهل بیت خیلی با این مسئله هم برخورد کردند که در عین حال که ظهور را نزدیک ببینید نه عجله کنید و پیش از موعد بخواهید خودتان جلو جلو بیاورید فرج را ‌کَذَبَ الوَقّاتون وَ هَلَکَ المُستَعجِلون کسانی که وقت تعیین کردند دروغ می‌گویند و آن‌هایی که عجله کردند هلاک می‌شوند بله به ما گفتند از خدا بخواهید که خدا تعجیل بکند در فرج خدا وقتی عجله بکند می‌داند چه کند تعجیل را بخواهید بخصوص در صلوات‌ها و عجل فرجهم اما شما عجله نکنید تعجیل خدا به این شکل است که مسائل را طوری درست می‌کند که چیزی خراب نشود ولی ما نباید عجله کنیم یک مومن منتظر کسی است که در دعاها اهل بیت به ما یاد دادند که این قدر تسلیم است که نه دوست دارد آن چیزی که خدا می‌خواهد عقب بیفتد جلو بیفتد و آن چیزی که خدا می‌خواهد جلو بیفتد عقب بیفتد این تسلیم است این درست است به هر حال آن چیزی که یکی از وظایف مومنین است این است که فرج را و ظهور را نزدیک بدانند و آمادگی‌ها را تسریع بکنند و اقداماتی که باید برای این که غافل گیر نشوند را فراهم بکنند.

شریعتی: شما گفتید که این ناگهانی اتفاق می‌افتد پس علائمی که برای ظهور گفته‌اند چه می‌شود؟

حاج آقا عالی: این یکی از اشکالات بسیار جدی است من اجازه می‌خواهم بعد از یک روایتی که دید یک مومنی که خیلی زیبا پیش امام باقر علیه السلام آمد عقاید خودش را مطرح کرد که نسبت به ظهور و فرج‌ چطور است را عرض می‌کنم چون این دید باید دید ما باشد این روایت در روضه‌ی کافی است که امام باقر با یک تعداد از شاگردان نشسته بودند پیرمردی آمد سلام کرد به حضرت عصا دست‌اش بود به آقا گفت که من پیر شدم یک جایی کنار خودتان برای من باز کنید بیایم بنشینم خیلی معلوم بود پیرمرد باصفا و با نشاطی بود رفت پیش حضرت نشست گفت من می‌خواهم چیزی از شما بپرسم و آن این است که من شما را دوست دارم نه به خاطر طمعی از دشمنان شما هم بدم می‌آید نه این که کینه‌ی شخصی داشته باشم حلال شما را حلال می‌دانم حرام شما را حرام می‌دانم منتظر فرج شما هم‌ هستم منتظر دولت شما هم هستم انتظار می‌کشم یک روایتی داریم کسی خدمت امام صادق رسید شبیه این روایت است گفت من صبح و شب منتظر‌ام امسال می‌گویم سال بعد این ماه می‌گویم ماه بعد این هفته می‌گویم هفته‌ی بعد منتظر فرج شما حکومت و دولت شما اهل بیت. چون این‌ها دولت اهل بیت و فرج اهل بیت را از زمان پیغمبر احادیث‌اش را شنیده بودند که فردی از ما اهل بیت می‌آید و حکومت خدا را در زمین مستقر می‌کند لذا همه‌ی مومنین خالص منتظر بودند روایت را شنیده بودند در این روایت دارد پیش امام صادق آمد گفت من دائم این شکلی منتظر هستم امام صادق علیه السلام اشک ریخت و گریه افتاد حال در این جا هم این فرد آمده به امام باقر شبیه همین را می‌گوید گفت این به درد من می‌خورد که این چنین منتظر ام؟ امام باقر علیه السلام فرمود همین سوالت را کسی از پدرم امام سجاد علیه السلام پرسید پدرم فرمود اگر تو زنده بمانی که دولت ما را ببینی که چشم‌ات روشن و اگر قبل از آن از دنیا بروی مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهی بود این پیرمرد زرنگ بود گفت بگذارید من دو مرتبه این حرف شما را بگوییم ببینم درست فهمیدم راجع من کلی نمی‌خواهم راجع به خودم که اگر من زنده ماندم دولت شما را درک کردم چشم‌ام روشن؟ آن وقت همراه شما هستم و اگر از دنیا رفتم مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهم بود؟ امام باقر فرمودند بله برای شما هم گفتم او شروع کرد آن چنان گریه کردن می‌گوید دیدم تمام مجلس گریه شد از حال این پیرمرد امام باقر دست می‌کشید به صورت‌اش اشک‌اش را پاک می‌کرد این پیرمرد دست امام باقر را گرفت کشید روی سینه‌اش و بعد بلند شد هق هق کنان رفت امام باقر رو کرد به اطرافیان‌اش فرمود اگر می‌خواهید یکی از اهل بهشت را ببینید ببینید. این راوی می‌گوید که تا به حال یک چنین مجلسی به این با حالی من ندیده بودم این دید است که من منتظر‌ام منتظر او هستم ولی نه عجله می‌کنم حضرت فرمود که اگر باشی چشم‌ات روشن اگر از دنیا بروی و نتوانی ببینی میان اهل بیت مهمان هستی این انتظار ثمره‌اش را دارد که رشد برای تو ایجاد می‌کند این خاصیت مومن است این سوالی که حضرت عالی فرمودید که سوال بسیار بسیار مهم و اشکال جدی است اگر اهل بیت فرمودند که دائم شما منتظر باشید خب از طرفی علائمی را گفتند خواهد آمد حالا ما کاری به علائم غیر حتمی که تعداد‌اش بسیار زیاد است ندارم حداقل 5 علائم حتمی باید رخ بدهد خب آن‌ها نیست پس ما چطور بگوییم امشب اتفاق می‌افتد با این که آن علائم نیست پنج علامت حتمی یکی بروز سفیانی است که در رأس دشمنان حضرت ولی عصر است و از مشرکین است و‌ کشتارهای زیادی به خصوص در منطقه‌ی شامات و خاورمیانه خواهد داشت دوم خسف بالبیداء است یعنی همین لشکریان در یک منطقه‌ای بین مکه و مدینه زمین گیر می‌شوند و از بین می‌روند سوم قتل نفس زکیه است که یک انسان بسیار پاکدامن و با تقوایی در مکه است گردن زده می‌شود او را به ظلم می‌کشند چهارم خروج یمانی است که از یمن خروج می‌کند و پرچم حقی را بلند می‌کند و پنجم سیهه‌ی آسمانی است که یک سیهه‌ای در شب 23‌ام ماه مبارک رمضان زده می‌شود از طرف جبرئیل که جزئیات‌اش را نمی‌گویم این 5 علائم حتمی است این‌ها که هنوز نیامده چطور بگوییم امشب به علاوه به ما گفته‌اند ظهور جمعه در زیارت روز جمعه سید بن طاووس نقل کرده ظهور در جمعه است چطور ما وسط هفته منتظر باشیم و در این چند روز بگوییم خبری نیست و نا امید باشیم این مسئله بسیار جدی است این روایات چطور با هم جمع می‌شود؟ جواب این است که یکی از اعتقادات مسلم شیعه که انصافا اگر کسی این مسئله‌ی اعتقادی به آن پی ببرد به عظمت مکتب اهل بیت پی می‌برد و آن مسئله‌ی بداء است بداء به طور خیلی خلاصه این است که دست خدا بسته نیست خدا مقدرات را عوض می‌کند «بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» (مائده/64) دست خدا که بسته نیست خدا مقدرات را عوض می‌کند کما این که شما نگاه کنید در دعاهایمان در تضرعات در توبه‌ها شب‌های قدر ما در دعاها این طور داریم که اللهمَّ ان کُنتَ کَتَبتَنِی عِندَکَ فِی اُمُّ الکِتَابِ شَقِیَّاً  ... فامحنی من الاشقیا فاکتبنی من السعدا خدایا اگر من در قضا قدر تو اگر در کتاب حتمی و لوح محفوظ تو جزء اشقیا هستم من را از این لیست محو بکن و جزء سعادت مندان بده این همان بداء است تغییر مقدرات‌ «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ»  (رعد/39) یک چیزی را محو می‌کند یک چیزی را اثبات می‌کند و به خاطر همین است که ما در روایت داریم کسی مقدر بوده عمر‌اش شصت سال باشد صله رحم می‌کند صدقه می‌دهد احسان می‌کند توسل می‌کند عمرش طولانی می‌شود این تغییر مقدرات است عمری که قرار بود شصت سال باشد اضافه می‌شود یک مرتبه عرض کردم مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی که به او وعده داده بودند ده روز دیگر از دنیا می‌روی در کربلا بودند جوان بودند با جمعی در باغی بودند فراموش کرده بود این وعده را سر آن ده روز که در آن باغ بود احساس دل درد بسیار شدید کرد که او را آوردند رو به قبله شد خود ایشان بعد‌ها می‌گفت مرحوم آیت الله اراکی شاگرد ایشان و آقازاده‌شان نقل می‌کرد گفت دیدم ملائکه را که به قبض روح آمدند توسل کردم به امام حسین چون فوق العاده ارادت داشت به امام حسین می‌گفت توسل کردم دیدم خود اباعبدالله تشریف‌ آوردند آن‌ها را رد کردند فرمودند ما عمر گرفتیم از خداوند به شما و ایشان گفت که تقاضایشان این بود که من مرگ را حق می‌دانم ولی کاری نکردم برای آخرت‌ام یک فرصتی برای من بگیرید که این فرصت را گرفتند و حوزه‌ی علمیه‌ی قم را تاسیس کرد که مرحوم آیت الله اراکی می‌گفت که حوزه‌ی علمیه‌ی قم هدیه‌ی امام حسین است از برکات عمر با برکت ایشان است. این تغییر مقدرات است.

شریعتی: مسئله‌ی بداء به چه کار‌مان می‌آید؟

حاج آقا عالی: مسئله‌ی بداء که دست خدا باز است و مقدرات را عوض می‌کند در علائم حتمی هم است علائم حتمی هم مشمول بداء می‌تواند بشود علائم حتمی که دست خدا را نمی‌بندد اگر مردم آمادگی‌هایی داشته باشند و مردم تشنه باشند و طالب منجی باشند و به مقام اضطرار برسند بدون این که آن علائم رخ دهد ظهور رخ می‌دهد این متن روایتی است معتبر و صحیح السند که در کتب غیبت لقمانی آمده مرحوم مجلسی هم در بحار آورده مرحوم شیخ حر عاملی هم در اثبات الهدات آمده یکی از اصحاب خوب امام جواد علیه السلام به نام داود بن قاسم جعفری می‌گوید در خدمت امام جواد حرف از سفیانی و علائم حتمی شد و من سوال کردم آیا خدا در علائم حتمی هم بداء دارد؟ مقدرات را عوض می‌کند؟ امام جواد فرمودند بله آن را هم می‌تواند بعد یک سوال خیلی دقیقی کرد این شاگرد امام جواد گفت خب اگر این طوری است اصل ظهور امام زمان هم ممکن است که مشمول بداء شود و حضرت دیگر تشریف نیاورند مقدرات او را هم عوض بکند امام جواد یک جواب بسیار قوی دادند که غیر از معصوم نمی‌تواند این جواب را بدهد فرمودند که ظهور از وعده‌های خداست‌ «إِنَّ اللّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (آل عمران/9) خدا خلف وعده نمی‌کند اما علائم که جزء وعده‌ها نیست بله به روال طبیعی و معمولی علائم رخ می‌دهد اما اگر مردم تغییری در خودشان ایجاد بکنند آن تشنگی پیدا شود می‌تواند بدون آن علائم هم ظهور رخ بدهد در علائم حتمی این چنین است تا چه رسد به مسئله‌ی جمعه که روز جمعه جزء علائم حتمی هم نیست پس هر زمان می‌شود این انتظار را داشت.

شریعتی: خیلی ممنون به قرار روزانه‌مان می‌رسیم به برکت همین آیات نورانی ان شاء الله خداوند متعال ظهور حضرت را نزدیک و نزدیک تر بکند آیات 31‌ام تا 37‌ام سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود صفحه‌ی 239 قرار امروز سمت خدایی هاست زندگی‌تان منور به نور قرآن باشد به برکت بر صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّـهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ ﴿٣١﴾ قَالَتْ فَذَلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُونًا مِّنَ الصَّاغِرِینَ ﴿٣٢﴾ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ ﴿٣٣﴾ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿٣٤﴾ ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآیَاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِینٍ ﴿٣٥﴾ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٣٦﴾ قَالَ لَا یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَن یَأْتِیَکُمَا ذَلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا یُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ ﴿٣٧﴾

ترجمه:

پس هنگامی که بانوی کاخ گفتارِ مکرآمیز آنان را شنید [برای آنکه به آنان ثابت کند که در این رابطه، سخنی نابجا دارند] به مهمانی دعوتشان کرد، و برای آنان تکیه گاه آماده نمود و به هر یک از آنان [برای خوردن میوه] کاردی داد و به یوسف گفت: به مجلس آنان در آی. هنگامی که او را دیدند به حقیقت در نظرشان بزرگ [و بسیار زیبا] یافتند و [از شدت شگفتی و حیرت به جای میوه] دست هایشان را بریدند و گفتند: حاشا که این بشر باشد! او جز فرشته ای بزرگوار نیست. (۳۱) بانوی کاخ گفت: این همان کسی است که مرا درباره عشق او سرزنش کردید. به راستی من از او خواستار کام جویی شدم، ولی او در برابر خواست من به شدت خودداری کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند یقیناً خوار و حقیر به زندان خواهد رفت. (۳۲) یوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از عملی که مرا به آن می خوانند، و اگر نیرنگشان را از من نگردانی به آنان رغبت می کنم و از نادانان می شوم. (۳۳) پس پروردگارش خواسته اش را اجابت کرد و نیرنگ زنان را از او بگردانید؛ زیرا خدا شنوا و داناست. (۳۴) آن گاه آنان پس از آنکه نشانه ها [یِ پاکی و پاکدامنی یوسف] را دیده بودند، عزمشان بر این جزم شد که تا مدتی او را به زندان اندازند. (۳۵) و دو غلام [پادشاه مصر] با یوسف به زندان افتادند. یکی از آن دو نفر گفت: من پی در پی خواب می بینم که [برای] شراب، [انگور] می فشارم، و دیگری گفت: من خواب می بینم که بر سر خود نان حمل می کنم [و] پرندگان از آن می خورند، از تعبیر آن ما را خبر ده؛ زیرا ما تو را از نیکوکاران می دانیم. (۳۶) گفت: هیچ جیره غذایی برای شما نمی آید مگر آنکه من شما را پیش از آمدنش از تعبیر آن خواب آگاه می کنم، این از حقایقی است که خدا به من آموخته است؛ زیرا من آیین مردمی را که به خدا ایمان ندارند و به سرای آخرت کافرند، رها کرده ام. (۳۷)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: خیلی خوشحالیم که با سمت خدا همراه شما هستیم خیلی فرصت نداریم تا پایان ما خدمت حاج آقای عالی هستیم ظاهرا حاج آقا می‌خواهند تفسیر سوره‌ی مبارکه را بگویند.

حاج آقا عالی: همان طور که فرمودید امروز روز مباهله است من یک اشاره‌ای نه به عنوان تفسیر به این آیه داشته باشم و فضیلت امروز که واقعا به یک معنا غدیری است برای خودش و روز عید است برای شیعه کما این که عید اهل بیت بوده اولا خود مباهله یعنی این که دو گروه یا دو نفر هم دیگر را نفرین بکنند در جایی که استدلال و بحث‌های عقلی و دلیل آوردن جواب ندهد آن جا دیگر بنا بر این است که فرض کنید اگر با هم دیگر نفرین بکنند که هر کس که دروغ می‌گوید و باطل است هلاک خدا نفرین و لعنت خدا بر او باد این معنای مباهله است اصطلاحا و قضیه‌اش هم این بوده که نصارای نجران که یک منطقه‌ای در جنوب عربستان بوده تقریبا هم مرز با یمن که مسیحی نشین بوده از قدیم و یکی از قطب‌های مسیحیت بوده از قدیم الایام وقتی پیغمبر اکرم این دین را اعلام کردند و مبعوث شدند و دعوت کردند در سال نهم هجری نامه‌ای نوشتند به مسیحی‌های نجران که آن‌ها را هم چون پیغمبر حکومت تشکیل داده بود در مدینه آن‌ها را هم دعوت کردند به اسلام و از آن‌ها هم درخواست کردند که بپذیرید یا اگر نه باید جزیه بدهید و اگر هیچ کدام نشد مالیات هم نخواهید بدهید اسلام‌ را هم نپذیرید بنایشان بر این بود که در غیر این صورت چون این‌ها مانع مردم هستند از پذیرش دعوت حق با آن‌ها برخورد بکند پیغمبر. مسیحی‌های نجران آمدند به مدینه خدمت پیغمبر اکرم هزار و خورده‌ای کیلومتر راه را آمدند و استدلال پیغمبر را شنیدند و نهایتا به مباهله کشیده شد و این آیه آمد و این دستور را خداوند داد که «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ» اگر کسی بعد از این با تو در رابطه‌ی حق محاجه و جدل بکند بگو «تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» بگو شما بروید خویشان و خوبان‌تان را بیاورید فرزندان‌تان را بیاورید زنان‌تان را بیاورید و جان خودتان را و عزیزان خودتان را بیاورید ما هم عزیزان خودمان را فرزندان‌مان را زنان‌مان را و جان خودمان را می‌آوریم یعنی آن کسی که مثل خود ما است و الا جان خودش که هست یک کسی که مثل جان خودم است را می‌آورم شما هم بیاورید که معلوم شود که پای این درخواست هلاکت این قدر حق هستید که عزیزان‌تان را بیاورید این قدر بر حق هستید که نزدیک ترین عزیزان‌تان را بیاورید 24‌ام ذی الحجه شد مثل هم چنین روزی در یک جایی بیرون مدینه الآن دیگر داخل شهر مدینه افتاده جمع شدند پیغمبر اکرم را دیدند که آمد من این جمله‌ی مفسر بزرگ اهل سنت زمخشری را چون این قضیه‌ای که می‌گویم هیچ مخالفی ندارد شیعه و سنی عین این مطلب را نقل کرده‌اند زمخشری در تفسیر کشاف این طور می‌گوید رسول الله در حالی که حسین را در آغوش داشت چون کوچک بود دست حسن را هم در دست گرفته بود فاطمه پشت سر پیغمبر بود و علی هم پشت سر فاطمه بود و پیغمبر فرمود من وقتی دعا کردم شما آمین بگویید یعنی این‌ها باید باشند که دعای پیغمبر ضمیمه شود به آمین این‌ها تا اثر بکند اسقف نجران که بزرگ کشیش‌ها و علمای نصارا و مسیحی‌ها بود گفت من چهره‌هایی را دارم می‌بینم که اگر خدا بخواهد کوه‌ها را به واسطه‌ی این‌ها جا به جا بکند می‌کند با این‌ها مباهله نکنید هلاک می‌شوید دیگر تا قیامت مسیحی روی زمین نمی‌ماند مباهله هم نکردند آمدند مصالحه با پیغمبر کردند قرار شد مالیات بدهند هر ساله. این را زمخشری از مفسرین بزرگ اهل سنت نقل کرده و در آخر ببینید امروز چه روزی است دوستان اهل بیت همه‌ی بینندگان محترم توجه داشته باشند زمخشری می‌گوید در این‌ قضیه در این حدیث مباهله دلیلی است که قوی تر از آن دلیلی بر فضیلت اصحاب کساء نیست اگر در این آیه آمده که خداوند متعال گفته پیغمبر فرمود که ما فرزندان‌مان را می‌آوریم حسن و حسین را آورد زنان‌مان را می‌آوریم یک نفر را فقط آورد فقط فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها جان خودمان را می‌آوریم و امیرالمومنین را آورد و احدی غیر از این نقل کرده ایشان می‌گوید بالاترین فضلت و قوی ترین دلیل است بر فضیلت کسا یعنی امیرالمومنین که جان پیغمبر است جزء مسئله‌ی نبوت همه‌ی خصوصیت پیغمبر را داشت اگر پیغمبر افضل از تمام انبیاء حتی اولوالعظم هم است اگر افضل از تمام مردم و لایق ولایت بر همه است امیرالمومنین هم است بنابراین در این آیه رد خور ندارد این آیه بالاترین فضیلت را به گفته‌ی ایشان و مفسرین دیگر بر اهل بیت اثبات می‌کند ان شاء الله قدر امروز را که اعمالی هم دارد بدانیم دوستان به مفاتیح رجوع کنند.

شریعتی: حاج آقای عالی امروز یک ارمغانی آوردند دوستانی که اهل مطالعه هستند مباحثی که تا به حال در مورد یادی از امام عصر علیه السلام در خدمت شما بودیم کتاب شده دوستان می‌توانند مراجعه بکنند کتاب را تهیه بکنند کتاب بسیار خوب و روانی است مجموعه‌ی مباحث برنامه‌ی سمت خدا با عنوان مسئله‌ی مهدویت ویژگی‌‌های امام عصر است نوشته‌ی حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای عالی است خسته نباشید به شما می‌گوییم.

حاج آقا عالی: من هم ممنون هستم از شما زحمات سوال‌ها و آقای رکنی عزیز که به یک معنا ایشان هم خیلی زحمت کشیدند و همه‌ی دوستان دیگری که تشریف دارند خدا به همه‌تان جزا بدهد.

شریعتی: یک خبری هم به دوستان خوب می‌دهم امروز متاسفانه باید بگویم آخرین جلسه‌ای است که خدمت حاج آقای عالی هستیم به دلیل مشغله‌های فراوانی که داشتند ایشان خیلی مدت‌ها قبل باید خداحافظی می‌کردند اما خیلی لطف کردند به خاطر سفرهای تبلیغی متعددی که دارند و منبرهایی که در ماه محرم و صفر قول دادند من ناراحت هستم از هفته‌ی دیگر خدمت حاج آقای عالی نیستم در این مدت با مباحث شما با خود حضرت عالی انس گرفتیم روزهای خوبی بود روزهای یک شنبه‌ی ما در این مدت ما خدمت شما هستیم و نکات شما را می‌شنویم.

حاج آقا عالی: برای ما هم اولا توفیقی بود یک مدتی که در خدمت همه‌ی دوستان بودیم و من همان طور که تشکر کردم مجددا تشکر می‌کنم دوستانی که خیلی زحمت کشیدند با این که تصویری از آن‌ها نیست چیزی از آن‌ها نیست ما یاد از آن‌ها می‌کنیم همه‌ی دوستان دست اندرکار عوامل برنامه خصوصا‌ آقای رکنی عزیز که عمر گذاشتند برای این برنامه من امیدوارم اگر توفیقی باشد بحث هنوز تمام نشده ما هنوز وظایف فردی را بیان کردیم بعد از ویژگی‌های امام عصر علیه السلام وظایف فردی را بیان کردیم هنوز وظایف اجتماعی و جامعه‌ی منتظر را خصوصیت‌اش را نگفتیم اگر توفیقی بود یک فرصت دیگری ان شاء الله بتوانیم خدمت دوستان باشیم.

شریعتی: من یک تشکر ویژه می‌کنم هم از طرف خودم هم از طرف بیننده‌ها به خاطر وقتی که گذاشتید با مشغله‌های فراوان تشریف آوردید با مطالعه مباحث را ارائه کردید از طرف جناب آقای زین العابدینی جناب آقای تورنگ مدیر محترم شبکه‌ی سیما و مدیر محترم گروه معارف از شما تشکر می‌کنم از همه‌ی دست اندر کاران و بچه‌های سمت خدا صمیمانه سپاسگزارم هر کجا هستید موفق و موید باشید من این قول را می‌گیرم که به زودی در سمت خدا شما را ببینیم.

شریعتی: ان شاء الله از هفته‌ای آینده خدمت حاج آقای رنجبر خواهیم بود. حاج آقای عالی دعا بکنند.

حاج آقا عالی: دعای ما اولا و آخرا اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا خیر من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و اجعلنا من المستشهدین بین یدیه باشد خدا به ما توفیق یاری حضرت و در رکاب او به شهادت رسیدن را عنایت بفرماید.

شریعتی: ما دل‌مان به شما تنگ می‌شود ان شاء الله زود شما را ببینیم می‌دانم که خیلی‌ها این مدت با حاج آقای عالی مانوس شدند پیام‌های خیلی خوبی داشتیم روزهای یک شنبه یکی از روزهای پر مخاطب ما بود. فردا ان شاء الله با حضور حاج آقای فرحزاد خدمت شما خواهیم رسید و بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

..............................................................................

برای خرید کتابهای سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

..............................................................................

کتاب: سرنوشت انسان جلد 4 (صراط و شفاعت)

کد کالا9
دسته‌بندیمذهبی
زندگی پس از مرگ، صراط مستقیم، شفاعت
مسعود عالی
مترجم
عطش
رقعی
1392
0
شومیز
تعداد صفحات270

توضیحات:

این کتاب پیرامون صراط و شفاعت از سلسله مباحث برنامه سمت خدا توسط استاد مسعود عالی می باشد.

درباره مولف:

حجت الاسلام و المسلمین مسعود عالی

تاریخ تولد :1342 – تهران

تحصیلات : خارج فقه و اصول ، کارشناسی جامعه شناسی

اساتید برجسته : حضرات آیات شیخ جواد تبریزی ، مکارم شیرازی ، بهجت ، مصلحی اراکی

.........................................................................

برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید.

.........................................................................

فایل متنی: برنامه سمت خدا، حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی بررسی جریان تکفیری و وهابیت

93/05/21-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی بررسی جریان تکفیری و وهابیت

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


به عاشقی که رسیدیم پایمان دادند * * * به جای بال دو دست دعایمان دادند

دعا گرفت و پس از سال‌های سال کویر * * * زمین شکافت و دشتی رهایمان دادند

سراب بود و عطش خاک می‌وزید از ابر * * * نسیمی آمد و حال و هوایمان دادند

مهی وزید که عطر فرات با خود داشت * * * چه غیرتی به رگ و ریشه­هایمان دادند

سوار آمد و کوتاه شد مسیر بهشت * * * شبی مدینه شبی کربلایمان دادند

هوای عشق تو کردیم و یا کریم شدیم * * * کنار گنبد و گلدسته جایمان دادند

و سال­هاست که بیمار چشم‌های توایم * * * هزار شکر خدا را شفایمان دادند


شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی بیننده‌های خوبمان خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز ما. خیلی خوشحالیم که در این لحظات و دقایق همراه شما هستیم و درکنار شما. امروز را به همه شما تسلیت می‌گویم. سالروز تکریم و بزرگداشت مقام حضرت عبدالعظیم حسنی و سالروز تکریم وفات این بزرگوار است که ان شاء الله دوستان بزرگواری که زائر حرم حضرت عبدالعظیم حسنی هستند امروز در تهران حتماً نائب الزیاره ما و بینندگان ما باشند ان شاء الله حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله.

حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم به همه‌ی بینندگان عزیز در هر کجا که برنامه را می‌بینند من هم همین طور که شما فرمودید عرض تسلیت سالروز تکریم وفات حضرت عبدالعظیم حسنی این امام زاده‌ی واجب التعظیم سلام الله علیه و نیمه‌ی ماه شوال سالروز شهادت حضرت حمزه سید الشهداء سلام الله علیه و شهدای احد را هم تسلیت عرض می‌کنم.

شریعتی: سلامت باشید. قبل از این که وارد بحث شویم یک طرحی را آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی دارد برگزار می‌کند به مناسبت این ایام و آن هم طرح قرآنی هزاران شاخه‌ی یاسین است که هدیه به حضرت عبدالعظیم حسنی قرار است بشود و علاقه مندان به شرکت در این طرح می‌توانند با ارسال تعداد سوره‌های یاسین قرائت شده به سامانه‌ی 10005122 در این طرح شرکت بکنند که ان شاء الله در اثناء برنامه دوستان زیرنویس خواهند کرد. بحث هفته‌ی گذشته‌ی ما خیلی مورد استقبال دوستان قرار گرفت، بررسی جریانات تکفیری و خیلی هم مورد استفاده. با توجه به پیام‌هایی که از دوستان به ما رسیده تقاضا داشتند که این هفته هم این بحث را ادامه دهیم که ظاهراً ادامه‌ی همان بحث هفته‌ی گذشته‌است ما خدمت شما هستیم.

حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم همان طور که شما اشاره فرمودید از امتیازات برنامه‌ی سمت خدا همیشه این طور بوده که همراه با نگاه مخاطبین حرکت را ادامه می‌داده اگر چه ما در سر سفره‌ی امیرمومنان سلام الله علیه مهمان بودیم و سیره‌ی امیرمومنان سلام الله علیه ولی هفته‌ی گذشته وقتی موضوع بررسی جریانات تکفیری را مطرح کردیم به مناسبت هشتم شوال همان طور که شما اشاره فرمودید تقریباً نود و نه درصد پیام‌های بینندگان عزیز این بود که این بحث را ادامه دهیم ما هم تسلیم امر همه‌ی مخاطبین هستیم، تا وقتی که بینندگان بفرمایند ما این بحث را ادامه بدهیم ادامه خواهیم داد. من فقط همان یادآوری که هفته گذشته در آغاز بحث عرض کردم این هفته هم یادآوری کنم و آن هم این که حساب تکفیری‌ها و وهابیون از حساب عموم مسلمان‌ها جدا است در جلسه‌ی گذشته هم عرض کردیم شاهدش این است که اولین کسانی که با ابن تیمیه در قرن هشتم که افکار جریان تکفیری ریشه‌اش از آن‌جا  شروع می‌شود اول کسی که با افکار آن مبارزه کرد علمای عصر خودش بوده‌اند و گفتیم ابن تیمیه را به زندان انداختند گفتند این افکار رواجش برای عالم اسلام خطر دارد، واقعاً هم خطرناک بود شما الآن ببینید داعشی‌ها یک بخشی از ادامه‌ی آن جریان هستند اگر کسی دستش به این داعشی‌ها برسد این‌ها را به زندان نمی‌اندازد این‌ها را از بین نمی‌برد ابن تیمیه را به زندان انداختند و در زندان مرد. همین طور محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم وقتی افکار خودش را مطرح کرد اولین مخالفت‌ها از سوی علمای معاصر خودش شد و اولین رد بر او را برادرش سلیمان بن عبدالوهاب نوشت بنابراین این را عزیزان نه به عنوان یک تعارف سیاسی نه واقعاً اعتقاد قلبیمان و گزارش تاریخ است که حساب جریان تکفیری و حساب وهابیت حساب افکار ابن تیمیه جداً از حساب افکار عموم مسلمان‌ها در عالم جدا است. همان طور که الآن حساب صهیونیست‌ها از حساب یهودی‌های عالم جدا است واقعاً جداست در همین یک ماه گذشته که جنایات صهیونیست‌ها بود در همه‌ی عالم یهودی‌ها مسیحی‌ها تظاهرات کردند علیه صهیونیست‌ها، حساب صهیونیست‌ها جداست حساب جریان تکفیری هم از عموم مسلمان‌ها جداست. با این مقدمه‌ی کوتاه بحثمان را از این نقطه آغاز می‌کنیم که مهم ترین مسئله­ای که در بحث اعتقادات مطرح می‌شود و جریان تکفیری به آن تمسک می‌کند مسئله‌ی توحید و شرک است. آن‌ها توحید را یک جوری معنا می‌کنند که فقط خودشان موحد می‌شوند همه می‌شوند مشرک، غیر از خودشان همه مشرک‌اند همه کافر‌اند هفته‌ی گذشته در خبرها بینندگان عزیز مطالعه کردند و شنیدند که در همین افکاری که الآن جریانات تکفیری در عراق است یکی از همین داعشی‌ها اعلام کرده کسانی که به ما می‌پیوندند باید دوباره شهادتین را بر زبان جاری کنند، مسلمان شوند تا حالا کافر بوده­اند.

شریعتی: همان نکته ای که شما اشاره کرده بودید.

حاج آقا حسینی: گفتیم که طرز تفکری را که محمد بن عبدالوهاب داشت درست عین همان طرز تفکر الآن است می‌گویند باید دوباره شهادتین را بگویید همه را کافر می‌دانند می‌گویند ما مسلمانیم لذا اگر دیگران مسئله‌ی توسل در زندگی شان توسل به اولیاء خدا توسل به پیامبر توسل به اهل بیت به پیامبران به پیامبر زادگان را می‌گویند شرک است، زیارت این‌ها شرک است، ساخت گنبد و بارگاه برای این‌ها شرک است، بوسیدن گنبد و بارگاه احترام به گنبد و بارگاه می‌گویند شرک است، تبرک جستن به این‌ها می‌گویند شرک است، گرامی داشت مراسمشان. الآن ما می‌گوییم سالروز شهادت حضرت حمزه سید الشهداست مجلس بگیریم به احترام این شهید بزرگوار می‌گویند شرک است به احترام پیامبر شرک است جشن پیامبر شرک است سالروز وفات پیامبر شرک است، همه‌ی این‌ها را شرک می‌دانند و کسی که مشرک شد می‌گویند خونش مباح است شما کافرید خونت مباح است اگر بروید در برابر ضریح پیامبر گرامی اسلام در برابر قبول ائمه‌ی بقیع تواضعی کنید احترامی کنید سلامی کنید صدایی بزنید تبرکی بجویید به آسانی شما مشرک می‌شوید کافر می‌شوید و خونتان مباح است، اگر مهم ترین بحث تفسیر توحید و شرک است ما از همین جا می‌خواهیم شروع کنیم توحید یعنی چه؟ توحیدی که قرآن آورده چه معنا و تفسیری دارد که ما همه مشرکیم و شما مسلمانید؟ بسم الله، قرآن بین ما و شما حکومت بکند حَِکَم باشد. توحید معنایش چیست؟ من خیلی ساده و سریع می‌گویم در این برنامه‌ی عمومی رسانه در حد مخاطبین عام من عرض کنم می‌دانید توحید مراتبی دارد توحید در ذات، دوم توحید در خالقیت، سوم توحید در تدبیر، چهارم توحید در عبادت، کدام یک از این مراحل ما مشرک داریم؟ توحید در ذات یعنی خدا یکی است خدا مانندی ندارد شریکی ندارد هر روز می‌خوانیم «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ» (اخلاص/1)، «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ» (شوری/11)، توحید در خالقیت آفریدگار یکی است غیر از خدا آفریدگاری وجود ندارد «اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ» (زمر/62). توحید در تدبیر یدبر الامر خدا فقط تدبیر امور عالم دستش است دیگران تدبیر دستشان نیست توحید در عبادت پرستش از آن خداست همه بنده‌ی خدا هستند من یک آیه ای را بخوانم که تمام این مراحل توحید در آن آمده‌ است سوره‌ی مبارکه‌ی یونس آیه‌ی سوم «إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الأَمْرَ» خدا مدبر امور است خدا خالق امور است خدا خالق همه‌ی عالم است «مَا مِن شَفِیعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ» این مراتب توحید است می‌دانید که مشرکین در بحث توحید در خالقیت مشکلی نداشتند یعنی قبول داشتند خالق عالم خداست این آیه در چند جای قرآن آمده ‌است «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» (زمر/38) اگر از مشرکین هم سوال می‌کردی خالق آسمان و زمین کیست لیقولن الله می‌گفتند خدا پس مشکل مشرکین چه بود؟ این‌ها مشکلشان شرک در ربوبیت بود. یعنی می‌گفتند درست است خدا عالم را خلق کرده ولی بعد از خلق عالم تدبیر امور را به بت‌ها واگذار کرده ‌است، دیگر خدا رفته کنار قرآن می‌فرماید مومنین فرق نگاه توحیدی و شرک این است موحد می‌گوید عزت همه مال خداست اما بت پرست چه می‌گوید؟ مشرک چه می‌گوید؟ می‌گوید نه قرآن می‌فرماید «وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّیَکُونُوا لَهُمْ عِزّاً» (مریم/19) بت می‌پرستیدند که وسیله‌ی عزتشان باشد موحد چه می‌گوید؟ پیروزی دست خداست نصرت دست خداست اداره‌ی امور عالم دست خداست مشرک چه می‌گوید؟ عین همین آیه باز است «وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ» (یس/75) بت‌ها آن‌ها را یاری بکنند پس در یک جمله خیلی ساده عرض می‌کنم مراتب توحید، توحید در ذات، توحید در خالقیت، توحید در ربوبیت، توحید در عبادت تمام این مراتب کدام یک از این‌ها منافات دارد با این کارهایی که همه‌ی مسلمان‌ها دارند انجام می‌دهند، اگر می‌روند زیارت اگر متوسل به اولیاء خدا می‌شوند اگر تبرک می‌جویند به مرقد اولیاء خدا با کدام یک از این مراحل توحید منافات دارد؟ عبادت تفسیرش چیست؟ عبادت یعنی خضوع در برابر موجودی که ما او را معبود می‌دانیم، رب می‌دانیم، اله می‌دانیم، امام رضوان الله علیه یک تعبیر زیبایی دارند بینندگان عزیز خوب است نظرشان به این باشد امام یک کتابی دارد متاسفانه کمتر مورد استفاده قرار گرفته. کتاب کشف اسرار همه‌ی کتاب‌های امام رضوان الله علیه شاید شناخته شده ‌است این یکی کمتر حتماً می‌دانید بر اساس غیرت دینی که امام داشت در زمان خودشان یک کسی کتابی نوشت اسرار هزار ساله، حملات عجیبی داشت به اعتقادات مسلمان‌ها امام درس فقه و اصولشان را تعطیل کردند یادمان باشد، این را می‌گویند اولویت شناسی امام درس خودشان را تعطیل کردند نشستند در خانه و در رد این کتاب نوشتند این آن کتاب اسرار هزار ساله بود این شد کشف اسرار به قلم خود امام رضوان الله علیه. امام در این کتاب بخشی از این مباحث را مطرح کردند فرمودند عبادت یعنی چه؟ عبادت یعنی کسی را به عنوان خدا ما ستایش کنیم، عبادت ساده‌ی ساده بخواهیم بگوییم در یک برنامه‌ی عمومی کسی را به عنوان خدا ما در برابرش تواضع کنیم. ما سوالمان از جریان تکفیری این است آیا اگر ما می‌رویم زیارت اگر توسل داریم اگر تبرک می‌جوییم اگر مجلس می‌گیریم جشن می‌گیریم شادی می‌گیریم عزا می‌گیریم برای ائمه برای اولیاء برای پیامبر آیا ما داریم به عنوان خدا در برابر انبیاء و اولیاء تواضع می‌کنیم و ستایش می‌کنیم.

شریعتی: یا این که تکریم و تعظیم مقام و شئون آن هاست؟

حاج آقا حسینی: مقام آن هاست. نکته‌ی خیلی مهمی است شما اشاره فرمودید اگر ما بخواهیم هر نوع تذلل هر نوع تواضع هر نوع فروتنی را در برابر دیگران شرک بدانیم بگوییم این عبادت غیر خداست اگر این طور بگوییم باید بگوییم همه‌ی مومنین مشرک‌اند، باید بگوییم معاذ الله فرشتگان مشرک‌اند، باید بگوییم انبیاء مشرک‌اند، یک آیه‌ی صریح بخوانم بحث خیلی روشن است قرآن به همه‌ی ما دستور داده سوره‌ی مبارکه اسراء آیه‌ی 24 «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» انسان در برابر پدر و مادر بال رحمت بگشا اوج تواضع، اوج فروتنی، اوج تذلل در برابر پدر و مادرت. این تعظیم از نگاه آن‌ها باید شرک باشد نمونه‌ی دوم سوره‌ی مبارکه مائده آیه‌ی 54 «مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ» خدا یک گروهی می‌آورد یُحِبُّهُم و یُحِبّونَه خدا را دوست دارند خدا آن‌ها را دوست دارد «أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ» ویژگی ایشان هستند این گروهی که خدا را دوست دارند خدا این‌ها را دوست دارند در برابر مومنین اوج تذلل و خشوع را دارند همه‌ی مومنین کافرند؟ قرآن فرمان به شرک می‌دهد؟ «أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ» در برابر کفار نه خیلی تند‌اند اما در برابر مومنین در اوج تواضع‌اند نمونه‌ی سوم سوره‌ی مبارکه‌ی بقره آیه‌ی 24 «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» به فرشتگان گفتیم در برابر آدم سجده کن دیگر از سجده بالاتر؟ از این تواضع بالاتر؟ سجده در برابر آدم بود. پس خداوند هم دستور شرک می‌دهد؟ معاذ الله. تواضع کرنش تذلل به معنای شرک نیست نمونه‌ی چهارم دوستان همه این آیه را بلد هستند سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف آیه‌ی 100 «وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً» داستان یوسف و یعقوب. یعقوب، همسرش، برادران یوسف به سجده افتادند در برابر یوسف این شد تعبیر همان خوابی که یوسف دیده بود. آیا این‌ها شرک است؟ اگر ما اوج تواضع و تذلل داشته باشیم در برابر انسان‌ها، در برابر پدر و مادر، در برابر مومنین، رفتیم زیارت دست به سینه می‌ایستیم اوج تواضع در برابر نبی گرامی اسلام اولیاء خدا اهل بیت امام زادگان چه ربطی به شرک دارد؟ کدام یک از مراتب توحید ما به هم خورده؟ توحید در عبادت یعنی این که شما در برابر کسی به عنوان این که او معبود است تواضع کنید تعریف امام رضوان الله علیه. به عنوان ستایش به عنوان این که او معبود است ما کجا چنین حرفی زده­ایم؟ این زیارت جامعه‌ی کبیره که گاهی وقتی همین جریانات تکفیری می‌خواهند گیر بدهند که این زیارت می‌دهند. در این زیارت جامعه‌ی کبیره ما چه می‌گوییم به ائمه؟ سراسر توحید است «إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ عَلَیْهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ» من حساب کردم حدود شصت بار اسم ظاهر الله در جامعه‌ی کبیره آمده، ده‌ها بار ضمیری که برمی‌گردد، شما از خدایید به سوی خدا دعوت می‌کنید. همه‌اش توحید است. ما کجا در برابر اولیاء خدا در برابر انبیاء به عنوان این که این‌ها معبود ما هستند تواضع کرده­ایم؟ معاذ الله. این تا به این جا. بگذارید من بعضی از آیات قرآن را دو داستان بگویم که بحث خسته کننده نباشد آیه‌ی 64 سوره‌ی مبارکه نساء، عزیزان اگر مدینه مشرف شده باشند وقتی زیارت نبی مکرم اسلام را می‌خواهند بخوانند این زیارت را می‌خوانند اول زیارت اشهد ان لا اله الا الله این هم مظهر توحید است زیارت پیامبر با شهادتین شروع می‌شود وحده لا شریک له و ان محمد عبده و رسوله صلی الله علیه و آله تا می‌رسد به این جا می‌گوییم اللهم انک قلت خدایا تو گفته ای در قرآن گفته ای سوره‌ی نساء آیه‌ی 64 «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ» آدم‌های گناه کار جائوک این آیه‌ی قرآن است در زیارت نامه آمده‌ است، گناه کارها بیایند پیش پیامبر چه کنند؟ فَاستَغفِرالله بگویند خدایا ما را بیامرز «وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» پیامبر برایشان طلب آمرزش بکند این توسل نیست؟ کجایش شرک است؟ اگر واسطه قرار دادن پیامبر و اولیاء خدا شرک است معاذ الله قرآن فرمان شرک می‌دهد؟ استغفر لهم الرسول آیه‌ی دیگر. باز من آیاتی را بخوانم بینندگان باز با آن‌ها انس داشته باشند. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف آیه‌ی 97 هزار بار این داستان را شنیده‌اید این آیات در ذهنتان باشد خیلی مهم است برادران یوسف وقتی متوجه اشتباهشان شدند توبه کردند آمدند پیش پدر یعقوب «یا اَبانا اِستَغفِر لَنا» پدر تو از خدا بخواه خدا ما را بیامرزد این شرک است؟ واسطه قرار دادن؟ توسل؟

شریعتی: پاسخ آن‌ها چیست در برابر این جواب ها؟

حاج آقا حسینی: عرض می‌کنم یک نکته ای دارد در صحبت تکمیلی عرض می‌کنم. در همین دعای توسل که این‌ها با دعای توسل اصلاً نمی‌توانند کنار بیایند، من حساب کردم هفده بار در دعای توسل ما می‌گوییم یا «یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه» من چند تا آیه‌ی دیگر را می‌گویم بینندگان خودشان نگاه کنند سوره‌ی آل عمران آیه 159 خطاب به پیامبر، پیامبر تو برای مردم طلب آمرزش کن سوره‌ی مبارکه‌ی منافقون آیه‌ی 5، به منافقین می‌گفتند بیایید پیامبر برای شما طلب آمرزش کند، نمی‌پذیرفتند. من یک نمونه‌ی دیگر باز عرض می‌کنم این سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران است ما قرآن را قبول داریم یا نه؟ قرآن دارد داستان عیسی را نقل می‌کند «وَرَسُولاً إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُم بِآیَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم» خدایا این را چه بیانی باید گفت؟ اخلق عیسی می‌گوید من «أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ» من از گل پرنده درست می‌کنم «فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّـهِ» پرنده می‌شود به اذن الله «أُبْری ُالاَکْمَهَ و الاَبْرصَ و أُحیِ المَوْتی ' بِإذنِ اللّه» عیسی می‌گوید این قرآن است سوره‌ی آل عمران من عیسی می‌گوید من مرده زنده می‌کنم به اذن الله این شرک است؟ این قرآن است احی الموتی من مرده را زنده می‌کنم معجزه‌ی عیسی این بود اما به اذن الله، «أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی‏ بُیُوتِکُمْ» (آل عمران/49) از غیب خبر می‌دهم اما به اذن الله همه به اذن الله این‌ها شرک است؟ نکته ای که شما اشاره فرمودید که این جا چه می‌گویند؟ حرفشان چه است؟  یک حرفی می‌زنند من به این حرف اشاره کنم بینندگان عنایت داشته باشند گاهی می‌گویند همه‌ی این‌هایی که شما گفتید ما قبول داریم درست است توسل برادران یوسف آمدند پیش یعقوب گفتند پدر تو از خدا بخواه به پیامبر ما بگوییم یا رسول الله تو از خدا بخواه، اما این‌ها مال آن وقتی بوده که پیامبر زنده بود یعقوب زنده بود شما به پیامبری که از دنیا رفته متوسل می‌شوید.

شریعتی: یعنی تمام شد. پیامبر رفت تمام شد.

حاج آقا حسینی: بله تمام شد ما خیلی ساده این سوال را جواب می‌دهیم دیگر از این واضح­تر نمی‌شود توضیح بدهیم می‌گویند پیامبری که مرد تمام شما حق ندارید. ما سوال می‌کنیم خیلی ساده آیا شما حیات برزخی برای پیامبر قائلید یا نه؟ قبول دارید یا نه؟ یعنی چه؟ آیا ما انسان‌ها که از دنیا رفتیم سوره‌ی مبارکه‌ی بقره آیه‌ی 154 من اول آیه را بخوانم بینندگان تا آخر می‌خوانند «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ» شهدا زنده‌اند شهید حیات برزخی دارد اگر یادتان باشد وقتی حاج آقا عالی در بحث برزخ مفصل این موضوع را مطرح کردند نه خوب‌ها، بلکه خوب‌ها و بدها من دلم می‌خواهد یک کمی بیشتر بینندگان عنایت کنند، هم خوب‌ها هم بد‌ها حیات برزخی دارند حیات برزخی فقط مال خوب‌ها نیست، قرآن در سوره‌ی مبارکه‌ی غافر آیه‌ی 46 راجع به فرعون النار یعرضون علیها آتش عرضه می‌شود بر آل فرعون غدوا و عشیا صبح و شام این چه عالمی است کجاست؟ نه قیامت بعداً یوم تقوم الساعة در دنیا قیامت که صبح و شام ندارد در دنیا هر صبح و شام آتش بر این‌ها عرضه می‌شود پس فرعونیان هم حیات برزخی دارند فرعون حیات برزخی دارد، نمرود دارد، یزید دارد، شمر دارد، دشمن دارد، دوست دارد، پیامبر هم دارد، شهدا هم دارند، امام حسین هم دارد همه حیات برزخی دارند حتماً بینندگان به ذهنشان می‌آید پس چه فرقی شد؟ گاهی جوان‌ها می‌پرسند می‌گویند اگر حیات برزخی دارند پس چه امتیازی برای شهدا شد؟ ما در تشییع شهدا فریاد می‌زدیم شهیدان زنده‌اند الله اکبر گفت فرعون هم زنده‌است بله درست است شهیدان زنده‌اند اما ادامه‌ی آیه چه است؟ «وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِم یُرْزَقُونَ فَرِحیِنَ بِما اتیهُمُ اللَّهُ» آن‌ها غرق نعمت‌اند در عالم برزخ اما فرعون و یزید و جلادها نمرود‌ها غرق در عذاب‌اند حیات برزخی مال همه ‌است نمی‌شود بگوییم پیامبر حیات برزخی نداشت، پیامبر مرد تمام شد، ارتباطش تمام شد با دنیا، قطع شد میت پیامبر جنازه‌ی پیامبر در قبر هیچ تفاوتی ندارد. این‌ها یک جملاتی گاهی می‌گویند من خدا می‌داند تردید دارم عین عبارتشان را بگویم. می‌گویم برای این که پیامبران بدانند دنیا چه خبر است این‌ها چه افکاری دارند تعجب نکنند که این‌ها این قدر ساده دارند در عراق این طور قبور اولیاء را از بین می‌برند یکی از همین جریانات تکفیری می‌گفت عصایش را نشان می‌داد می‌گفت این عصای من از جنازه‌ی پیامبر در قبر ارزشش بیشتر است، چون عصای من کاری از آن بر می‌آید، ولی بدن پیامبر در قبر هیچ کاری نمی‌کند. ببینید این بن باز که رئیس وهابی‌ها بود و اخیراً مرد در عربستان یک جمله ای داشت ایشان کور بود آمده بود کنار قبر پیامبر گفته بود به پیامبر با اسم صدا کرده بود گفته بود یا محمد من خدا را شکر می‌کنم چهل سال است کور هستم چشمم به گنبد و بارگاه تو نیفتاده است. شهدا زنده‌اند حیات برزخی دارند دوست و دشمن حیات برزخی دارد آن وقت پیامبر در قبر حیات برزخی ندارد؟ من سوال می‌کنم این مباحث خیلی مهم است من روان دارم عرض می‌کنم ما سوال می‌کنیم این‌ها نماز می‌خوانند یا نه؟ نماز می‌خوانند خودشان را مسلمان می‌دانند همه می‌گویند این سلام نماز السلام علیک ایها النبی و رحمة الله در تمام مذاهب است به چه کسی دارند سلام می‌گویند؟ سلام خطاب است ضمیر خطاب است السلام علیکَ ایها النبی مسلمان هر کجای عالم نماز بخواند می‌گوید السلام نمی‌گوید صلی الله علی رسول الله می‌گوید السلام علیک ایها النبی و رحمة الله به چه کسی دارد سلام می‌دهد؟ یکی از اساتید بزرگوار است یادم است جمله‌ی قشنگی می‌فرمودند. می‌گفتند من در مسجد النبی بودم با این‌ها بحثم شد این گفت شما حق ندارید چرا سلام می‌دهید؟ رو به قبر می‌ایستید؟ بروید مشرک کافر خیلی تند باور کنید این‌ها تمام زائرینی که می‌روند آن‌جا  سلام می‌دهند زیارت تبرک همه را کافر می‌دانند گفت من به این یک جمله­ای گفتم. گفتم شما می‌گویید پیامبر فات تمام شد بله؟ گفتند بله گفتم من یک سوال از شما دارم این آیه را برای چه نوشته‌اید بالای قبر پیامبر؟ الآن هم است بالای ضریح پیامبر این آیه‌است سوره‌ی مبارکه‌ی حجرات «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ» مومنین در برابر پیامبر داد نزنید، صدایتان را بالاتر از صدای پیامبر نبرید، گفتم برای چه این آیه را بالای قبر پیامبر ننوشتید؟ شما که می‌گویید پیامبر فات ممات تمام شد الآن است این آیه؟ یکی از عزیزان می‌فرمود من در مسجد الحرام خواستم ببوسم ضریح پیامبر را داد زد به سر من گفت مشرک کافر! گفتم من از شما سوال دارم ازدواج کردید؟ گفت به تو چه گفتم یک سوال است این که دیگر کفر نیست ازدواج کردی؟ گفت بله بچه هم داری؟ گفت بله بچه‌ات را می‌بوسی؟ گفت بله! گفتم بچه‌ات را که بوسیدی تو هم مشرکی اگر تعظیم به فرزند انسان تعظیم است بچه‌ات را می‌بوسی مشرکی؟ من هم ضریح پیامبر را می‌بوسم چه فرقی دارد؟ من یک داستانی بگویم عرض کردم بحث روال یک نواختی پیدا نکند بینندگان خسته نشوند من سه تا کتاب آوردم سه تا مطلب یگویم یکی البدایة و النهایة مال ابن کثیر است، ابن کثیر از شاگردان ابن تیمیه ‌است، گفتیم ابن تیمیه اساس این جریان تکفیری برمی‌گردد به او که مطالبی از کتابش منهاج السنة آن هفته نقل کردیم این قدر بگویم داستانی از بزرگان فضلای حوزه نقل کنم ایشان فرمود در مسجد الحرام بودم یک کسی از وهابی‌ها به من گفت که آیا شیعه‌ها شما هنوز هم می‌گویید یا حسین؟ می‌گویید یا علی؟ می‌گویید یا فاطمه؟ یا دیگر گذاشتید کنار؟ گفتم ما می‌گوییم گفت پس هنوز هم مشرکید؟ گفتم اصحاب پیامبر می‌گویند گفت محال است گفتم چرا من برایت سند می‌آورم، گفت اصحاب پیامبر در زمان حیات پیامبر می‌گفتند یا بعد از مرگ پیامبر؟ اگر زمان حیات می‌گفتند عیبی ندارد پیامبر زنده بوده ‌است، گفتم نه اتفاقا بعد از مرگ پیامبر گفت محال است گفتم سند برایت می‌آورم از این کتاب البدایة و النهایة ابن کثیر، در این چاپی که من دارم جلد هفتم صفحه‌ی 34 داستان مفصل است فقط یک جمله‌اش را بخوانم لشکر مسلمان‌ها در زمان خلیفه‌ی اول رفته بودند به جنگ با مسیلمه‌ی کذاب، مسیلمه‌ی کذاب کسی بود که ادعای پیامبری کرده بود خلیفه‌ی اول لشکری را فرستاد بروند با او بجنگند شعار این لشکر چه بوده؟ لشکر اسلام در زمان خلیفه اول پیامبر از دنیا رفته بود شعارشان چه بود؟ عین عبارت نادا بِشُعار المُسلِمین وَ کان شُعارِهِم یومئذ یا مُحمَّداه لشکر اسلام داد می‌زدند یا محمداه تا من این را گفتم گفت این سندش معلوم نیست گفتم نشد ابن کثیر مرید ابن تیمیه بوده ‌است اتفاقاً در حالاتش در مقدمه‌ی همین البدایة است نوشته‌اند وقتی ابن تیمیه در زندان مرد ابن کثیر راه دور بود مسافرت بود آمد پیشانی ابن تیمیه را بوسید. عرض کردم بحثمان می‌خواهیم منصفانه باشد واقعاً جریان تکفیری جریان جدایی است همه‌ی مسلمان‌ها را گرفتار کرده‌است در برابر همه‌ی مسلمان‌ها ایستاده آن هفته ما مفصل گفتیم در عراق در مصر در سوریه همه جا مراقد اولیاء خدا است گنبد و بارگاه‌است حرمشان است فقط مال شیعیان نیست این‌ها دشمن همه هستند من سوالم این است چطور ابن کثیر حق دارد بیاید پیشانی ابن تیمیه جنازه‌ی او را ببوسد، اما اگر من ضریح پیامبر را بوسیدم شرک است؟ کفر است؟ کدام یک از مراتب توحید را از دست داده­ام؟ این‌ها را خدا دانسته­ام؟ توحید در ربوبیت، خالقیت، عبودیت، توحید در ذات؟ کدام؟ نکته‌ی دیگری که می‌خواهم از این کتاب برای شما بگویم. این کتاب سنن الکبری است مال بیهقی، سنن از کتاب‌های مهمی است که این‌ها دارند ما گاهی کرامات برای اولیاء می‌گوییم، می‌گوییم کسی رفت به پیامبر متوسل شد به امام رضا علیه السلام متوسل شد به حضرت عبدالعظیم حسنی متوسل شد به برکت توسلش از خدا یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله، خدا مریضی‌اش را شفا داد اگر بگویی کافری خونت مباح است. این سنن کبرای بیهقی است جلد یازدهم یک داستانی نوشته خدا می‌داند خدا شاهد است آدم گاهی شرم می‌کند این‌هایی که به عنوان کرامت برای بعضی‌ها از خودشان گفته‌اند شرم می‌کند نقل بکند، آن وقت ما حق نداریم برای امام رضا کرامت بگوییم بگوییم به اذن الله امام رضا مریض شفا داد. می‌گوید شخصی آمد پیش مالک بن دینار، این کتاب سنن بیهقی جلد یازدهم صفحه 429 کسی آمد پیش مالک بن دینار این را از اوتاد می‌دانند مستجاب الدعوه می‌دانستند، گفت آقا من یک گرفتاری دارم دعا کن گفت چه است؟ گفت همسرم باردار است ولی وضع حملش سخت شده شما دعا کن من عذر می‌خوانم بینندگان نگویند در رسانه چرا خرافه می‌گویی، من می‌خواهم بگویم این‌ها این چیز‌ها را به عنوان کرامت از اولیاء خودشان نقل کرده‌اند و به این‌ها افتخار می‌کنند هزار بار این کتاب چاپ شده می‌گوید آمد پیش مالک دعا کن گفت چه شده؟ گفت همسرم باردار است وضع حمل نمی‌کند سخت شده وضع حملش گفت نه ماهش تمام شده؟ گفت نه ماه چه؟ چهار سال است بارداری‌اش طول کشیده. می‌شود کسی چهار سال؟ شما دعا کن. مالک دستش را به آسمان برد برای دعا کردن مشغول دعا که شد این آقا رفت خانه ببیند تاثیر دعا چه می‌شود عین عبارت این است فماحت مالک یده دستش را پایین نیاورده بود همین آدمی که التماس دعا به مالک گفته بود که چهار سال است خانم من باردار است بچه‌اش به دنیا می‌آمد طلع الرجل من باب مسجد دیدند از در مسجد می‌آید داخل علی رقبته غلام یک بچه‌ی چهار ساله روی شانه‌اش گذاشته بچه‌ی مو فرفری، دندان‌های درآمده ما قطعت فراره هنوز بند نافش هم قطع نشده دعا کرد مالک بن دینار خانمی که چهار سال حملش طول کشیده بود بچه‌ی چهار ساله را پدرش آورد در مسجد. عرض کردم آدم خجالت می‌کشد این‌ها را به عنوان یک کرامات نقل کرده‌اید آن وقت اگر ما بگوییم رفتیم متوسل شدیم به اذن الله. من جمله‌ی آخر را بگویم که ما می‌گوییم توسل گفتم در دعای توسل ما چه گفتیم؟ ما هفده بار در دعای توسل گفته ایم یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله، این‌ها شرک نیست این‌ها با توحید هیچ منافاتی ندارد اگر ما گفتیم به اذن الله. این کتاب صحیح بخاری است عزیزان همه می‌دانند صحیح بخاری مهم ترین کتاب حدیثی اهل سنت است، ما داریم به جریان تکفیری می‌گوییم ما به وهابی‌ها می‌گوییم. این‌ها نمی‌توانند بگویند ما صحیح بخاری را قبول نداریم. برایش ارزش قائل‌اند ما به جریان تکفیری که گفته­ام شاید ده بار در این دو جلسه تکرار کردیم همان طور که صهیونیست‌ها دشمن همه هستند یهودی‌ها حسابشان جداست. جریان تکفیری حسابش از حساب مسلمان‌ها جدا است، دشمن همه هستند، دشمن شیعه‌ است، دشمن سنی است، دشمن یهودی است، دشمن مسیحی است، دشمن بشریت‌اند با این افکاری که امروز دارند. این صحیح بخاری در جلد اولش است کتاب الصلوة باب الاستسقاء می‌گویند وقتی مردم گرفتار خشکسالی می‌شدند باران نمی‌آمد این حدیث 964 است از انس. انس روایت می‌کند اَنَّ عُمَر بنِ خَطّاب کان اذا قحط استسقا بالعباس خلیفه‌ی دوم وقتی مردم گرفتار خشک سالی می‌شدند می‌آمد دعا می‌کرد چه می‌گفت؟ می‌گفت اللهم زمان خلافت خودش پیامبر از دنیا رفته بود اللهم انا کنا نتوسل این غیر از دعای توسل است؟ اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبی خدا ما در گذشته گاهی به پیامبر متوسل می‌شدیم فستقینا به ما باران می‌دادی حالا امروز آمده ایم انا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا امروز هم عموی پیامبر را واسطه قرار داده­ایم، متوسل می‌شدند و سیراب می‌شدند باران می‌آمد این یک نمونه روایت است مجالس است برنامه عموم می‌خواهم ده روایت از این نمونه داریم که این‌ها متوسل می‌شدند به پیامبر به عموی پیامبر به اولیا خدا، حوائجشان برآورده می‌شد آن وقت ما اگر متوسل شدیم به امام رضا متوسل شدیم می‌رویم زیارت پیامبر به پیامبر خشوع کردیم تواضع کردیم، تبرک جستیم، مجلس گرفتیم، مجلس سوگواری گرفتیم، چرا بشویم مشرک و کافر؟ چرا خونمان مباح باشد؟ کدام مرحله‌ی توحید را از دست داده ایم؟

شریعتی: خیلی خوب خدا خیرتان بدهد ان شاء الله امیدوارم بحث امروز هم مورد استقبال شما قرار گرفته باشد مطالب خوبی را شنیدیم با فصاحت و بلاغت شما. به قرار روزانه­مان می‌رسیم برمی‌گردیم در بخش پایانی همراه شما خواهیم بود صفحه 171 مصحف شریف قرار روزانه‌ی سمت خدایی هاست آیه‌ی 160 تا 163 سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف در سمت خدا تلاوت می‌شود چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند و آسمانی و ملکوتی حضرت عبدالعظیم حسنی و ان شاء الله از برکاتش همه‌ی ما بهره مند شویم.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَیْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَکِن کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ﴿١٦٠﴾ وَإِذْ قِیلَ لَهُمُ اسْکُنُوا هَذِهِ الْقَرْیَةَ وَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَکُمْ خَطِیئَاتِکُمْ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ ﴿١٦١﴾ فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَظْلِمُونَ ﴿١٦٢﴾ وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَیَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ لَا تَأْتِیهِمْ کَذَلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ ﴿١٦٣﴾

ترجمه:

و ما بنی اسرائیل را به دوازده قبیله که هر یک امتی بودند، تقسیم کردیم، و به موسی هنگامی که قومش از او درخواست آب کردند، وحی نمودیم که عصایت را بر این سنگ بزن؛ در نتیجه دوازده چشمه از آن جوشید؛ هر گروهی چشمه ویژه خود را شناخت؛ و ابر را بر سر آنان سایبان قرار دادیم، و برای آنان منّ و سلوی [یعنی ترنجبین و مرغی مخصوص] نازل کردیم [و به آنان گفتیم:] از روزی های پاکیزه ای که به شما دادیم، بخورید. و [آنان با سرپیچی از فرمان های ما] بر ما ستم نکردند، ولی همواره بر خود ستم می ورزیدند. (۱۶۰) و [یاد کنید] هنگامی را که به بنی اسرائیل گفته شد: در این شهر [بیت المقدس] سکونت گزینید، و از هر جا که خواستید [ازمیوه و محصولاتش] بخورید، و بگویید: [خدایا! خواسته ما] ریزش گناهان است. و از دروازه [شهر یا درِ معبد] فروتنانه و سجده کنان درآیید، تا گناهانتان را بیامرزم، قطعاً [پاداش] نیکوکاران را بیفزایم. (۱۶۱) پس ستمکاران از آنان، سخنی را که [بیرون دروازه شهر] به آنان گفته شده بود [پس از ورود به شهر] به سخنی دیگر تبدیل کردند، [به جای درخواست ریزش گناهان درخواست امور مادی نمودند] نهایتاً به کیفر ستمی که همواره مرتکب می شدند، عذابی از آسمان بر آنان فرستادیم. (۱۶۲) از آنان سرگذشت شهری را که در ساحل دریا بود بپرس، هنگامی که [اهلش] در [روز تعطیلیِ] شنبه [از حکم خدا] تجاوز می کردند؛ به این صورت که روز [تعطیلیِ] شنبه ماهی هایشان [به اراده خدا از اعماق آب به سوی ساحل می آمدند و] به روی آب آشکار می شدند و غیر شنبه ها نمی آمدند [وآنان بر خلاف حکم خدا در تعطیلی شنبه به صید می پرداختند؛] این گونه آنان را در برابر نافرمانی و فسقی که همواره داشتند، آزمایش می کردیم. (۱۶۳)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: ان شاء الله به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و این آیات نورانی زندگی همه مان به سمت خداوند متعال باشد. ان شاء الله. دوستانی که اهل تحقیق و مطالعه هستند می‌دانید که در برنامه گه گاهی کتاب معرفی می‌کنیم و این کتاب‌ها هم با استقبال شما مواجه می‌شود. یک کتابی پیش روی من است حاج آقای حسینی زحمت کشیدند آوردند وهابیت بر سر دو راهی نوشته حضرت آیت الله مکارم شیرازی بسیار کتاب خوبی است دوستان ان شاء الله اگر مراجعه بکنند نکات بسیار خوبی را در مورد افکار وهابیت و نگاهشان به این مسائلی که حاج آقای حسینی مطرح کردند و نگاهشان به اعتقادات کاملاً تشریح شده و روشن است.

حاج آقا حسینی: چون روز شهادت حضرت حمزه سید الشهداء سلام الله علیه‌است ما خیلی بیش از این‌ها باید عرض ارادت می‌کردیم نهج البلاغه نامه 28 تا مهمان سفره حضرت علی سلام الله علیه هم باشیم حضرت یک نامه نوشتند به معاویه افتخارات خودشان را بیان کردند. امیر مومنان به چه افتخار می‌کنند؟ فرمودند به معاویه، خیلی از مهاجرین در راه خدا به شهادت رسیدند، در رکاب پیامبر و لِکُلِّ فَضلً هر کدام فضیلتشان محفوظ ولی وقتی شهید ما به شهادت رسید، پیامبر در حق او فرمود سید الشهدا و خَصَّهِ رسول الله بِسَبعین تَکبیرَهً عند صلاة المیت نماز جنازه‌یمیت  چند تا تکبیر دارد؟ 5 تکبیر دارد ولی امیر مومنان می‌فرماید هفتاد تکبیر پیامبر بر جنازه‌ی حضرت حمزه خواندند. یعنی امیر مومنان جزء افتخارات این است خیلی‌ها در راه خدا به شهادت رسیدند ولی شهید ما حمزه که به شهادت رسید شد سید الشهداء ادامه‌اش هم جالب است بینندگان حتماً ببینند راجع به برادرشان جعفر طیار حضرت می‌فرماید که خیلی‌ها دستشان در راه خدا در رکاب پیامبر قطع شد ولی حتّی اذا قُطِعَ بِواحِدنا یکی از ما وقتی دستش قطع شد برادرم جعفر وقتی در راه خدا دستش قطع شد قیل جعفر الطیّار او شد جعفر طیار فی الجنة و ذو الجناحین که درباره‌ی او است خداوند عوض دست به او دو بال داده این افتخار حضرت است به حضرت حمزه و حضرت جعفر طیار. یک جمله در مورد حضرت عبدالعظیم می‌گویم ما بیش از این‌ها باید برای ایشان عرض ادب و ارادت می‌کردیم فقط یک روایت به نظرم روایت کافی باشد مخصوصاً عزیزانی که در شهر ری هستند تهران هستند قدر بدانند خدا می‌داند ما غافلیم از نعمتی که در کنار دست ما است هم شیخ صدوق رضوان الله در ثواب الاعمال این حدیث را نقل کرده‌اند و هم ابن قول وی در کامل الزیارات این دو بزرگوار که از محدثین قدیمی ما هستند بیش از هزار سال از وفاتشان می‌گذرد شخصی آمد خدمت امام عسکری علیه السلام آقا فرمودند از کجا می‌آیی؟ گفت من از شهر ری می‌آیم اهل شهر ری هستم. کجا بودی؟ گفتم کربلا بودم رفته بودم زیارت جد شما امام حسین علیه السلام. عین تعبیر امام عسکری است حضرت فرمود لَو زُرتَ قَبر عَبدالعَظیم اگر همان جا شهر ری زیارت حضرت عبدالعظیم مشرف می‌شدی ثواب زیارت امام حسین را به تو می‌دادند. هم شیخ صدوق هم ابن قول فرمود تو از آن‌جا  آمدی کربلا زیارت امام حسین، اگر همان جا شهر ری قبر عبدالعظیم را زیارت می‌کردی ثواب زیارت امام حسین را می‌بردی.

شریعتی: ان شاء الله دوستان مشرف شوند و همه را هم دعا بکنند. همان طور که دوستان دارند زیر نویس می‌کنند می‌دانید که هم زمان با این ایام طرح قرآنی هزاران شاخه‌ی یاسین هدیه به حضرت عبدالعظیم حسنی در پایگاه آستان مقدس حضرت عبدالعظیم را برگزار می‌کند. علاقه مندان به شرکت در این طرح می‌توانند با ارسال تعداد سوره‌های یاسین قرائت شده به سامانهی 10005122در این طرح شرکت بکنند هم از ثوابش بهره مند شوند و هم هدایایی را به آن‌ها اهدا خواهند کرد دوستان حاج آقا حسینی دعا بکنند همه‌ی ما آمین بگوییم.

حاج آقا حسینی: من قبل از دعا یادآوری می‌کنم این کتابی که آن هفته هم معرفی کردیم هم این هفته بخش رسانه فرصت ما به هر ترتیب محدود است پنجاه دقیقه چهل دقیقه تمام می‌شود بینندگان اهل کتاب باشند آن کتابی که آن هفته گفتیم آیین وهابیت آیت الله سبحانی، این کتاب این هفته وهابیت بر سر دو راهی، آیت الله مکارم شیرازی تقاضا دارم بینندگان حتما به این کتاب‌ها مراجعه کنند. دعایمان این است که خداوند ان شاء الله به حق محمد و آل محمد شر صهیونیست‌ها را و جریانات تکفیری مخصوصاً امروز را به خودشان برگرداند ملت‌های مظلوم، هم ملت مظلوم فلسطین که این همه در این جریان مبارزه ازشان کشته شدند خداوند به حق محمد و آل محمد هم ملت مظلوم فلسطین هم ملت عراق هم ملت‌های مظلوم را بر مستکبرین پیروز گرداند.

شریعتی: ان شاء الله خیلی ممنون. فردا اگر توفیقی بود با حضور حاج آقای ماندگاری خدمت شما خواهیم رسید. بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم. والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

کتاب: وعده های الهی به صابران

کد کالا14
دسته‌بندیمذهبی
صبر بر مصیبت، صبر بر بیماری، صبر بر گناه
سید حسین حسینی قمی
مترجم
عطش
رقعی
1392
0
شومیز
تعداد صفحات328

توضیحات:

این کتاب مجموعه مباحث حجت الاسلام حسینی قمی دربرنامه سمت خدامی باشد که به رشته تحریر درآمده است.

نویسنده :حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی

...........................................................................

جهت خرید کتاب اینجا کلیک نمایید.

...........................................................................