سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا
سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا

برنامه سمت خدا

93-11-04-حجت الاسلام والمسلمین میر باقری- (تفسیر سوره های قریش )

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: تفسیر سوره­های قریش

کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین میرباقری

تاریخ پخش 93/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


چه روزهاست که یک به یک غروب شد نیامدی * * * چه بغض‌ها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن تبر به دوش بت شکن * * * خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه * * * برای دل ولی چه خوب شد که نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام * * * دوباره صبح ظهر نه غروب شد نیامدی

شریعتی: اللهم عجل لولیک الفرج سلام می‌گویم به همه‌ی شما خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید آرزو می‌کنم در این روزهای سرد زمستان دل تان بهاری و گرم باشد و منور به نور نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم. در محضر استاد عزیز حاج آقای میرباقری هستیم. سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

حاج آقا میرباقری: سلام علیکم و رحمة الله خدمت شما و همه‌ی همکاران و بینندگان محترم عرض سلام و ادب و احترام دارم برای همه آرزوی توفیق می‌کنم.

شریعتی: سلامت باشید. در جلسات گذشته از نکات لطیف سوره‌ی مبارکه‌ی فیل و سوره‌ی مبارکه‌ی قریش برای ما گفته اند برای آگاهی از مطالبی که در جلسات گذشته فرمودند به سایت ما مراجعه کنید فایل‌های صوتی و متنی آن جا است و قابل دریافت است samtekhoda3.ir از پیوستگی معنایی این دو سوره برای ما گفتید و این نکته‌ای که «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» (قریش/3) به صورت خیلی فشرده در موردش صحبت کردید یک مختصری از بحث هفته‌ی گذشته بفرمایید و بحث را ادامه دهیم.

حاج آقا میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم : بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک به طور اختصار عرض کردیم که این دو سوره یکی از احکام فقهی که بر آن مترتب است این است که مشهور فقهای امامیه و شیعه رایشان بر این است که در نماز واجب این دو سوره باید با هم تلاوت شوند اگر این سوره‌ها را می‌خوانیم بعد از حمد باید سوره‌ی فیل و قریش با هم دیگر تلاوت شوند و همین الهامی شده برای بعضی از مفسرین که یک پیوست معنایی بین این دو سوره برقرار کنند و فرمودند که مضمون این دو سوره به هم پیوسته است و یک حقیقت را بیان می‌کند. یک بار بنا شد که اجمالا این دو سوره را جدا ترجمه کنیم و یک بار هم نظر مفسرین که این دو سوره را به هم پیوسته می‌بینند عرض کنیم. برمی‌گردیم این نظر دوم را هم مورد بررسی قرار می‌دهیم. سوره‌ی فیل و ایلاف را از نو یک نگاهی می‌کنیم ببینیم می‌شود پیوست معنایی برقرار کرد یا نه. نکته‌ی اول این بود که «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ»در این سوره سوال از کیفیت فعل خداست که خدای متعال فعلش چگونه انجام گرفته با اصحاب فیل همراهان لشکر ابرهه‌ای که همراه با فیل و آرایش نظامی مقتدرانه‌ای آمده بودند برای ویران کردن کعبه. کلید فهم این سوره من گمان می‌کنم توجه به این جمله‌ی اول است «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ» دیدی پروردگار تو با اصحاب فیل چه کرد؟ پیداست همه‌ی فعل خدا برخوردی که با اصحاب فیل کرده هول نبی اکرم و پرورش نبی اکرم است برای این که این شخصیت به هدف خودشان برسند آن هدف الهی که معین شده و آن هدف به انجام برسد خدای متعال برخورد قهرآمیزی با اصحاب فیل کرده چه کرده با آن ها؟ «أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ» دیدی خدای متعال کید آن‌ها را در تذلیل قرار داد که کید آن‌ها گم شد در درون تدبیر خدای متعال «وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ» پرنده‌هایی را دسته دسته برای آن‌ها فرستاد و با این پرنده‌ها اصحاب و لشکر آن‌ها را از پای در آورد. ابزار و سلاح آن‌ها هم «تَرْمِیهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّیلٍ» سنگ ریزه‌هایی بود که بر سر آن‌ها می‌انداختند و بعد هم «فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَّأْکُولٍ» مثل برگ‌های موریانه خورده که زیر دست و پا ماندند و خورد شدند قرار داد. اصل این برخورد کیف فعل خدای متعال این طور است که یک برخورد را می‌توانست از طریق اسباب طبیعی این کید را از بین ببرد زلزله‌ای سیلی طوفانی بیماری فراگیری بیاید ولی خدای متعال این کار را کرده یک لشکر را به شکل کاملا آشکار لشکر نظامی مقتدر را با پرندگان و ریز ترین ابزارها هدف قرار داده و آن‌ها را خورد کرده در واقع یک درگیری کاملا آشکار هیچ پنهان هم نیست مخفی نکرده این درگیری را خدای متعال. سوال این بود که حالا این کیدی که آن‌ها داشتند چه بود؟ یک احتمال این است که آن‌ها دنبال این بودند که کعبه را منتقل کنند به سرزمین دیگری آن جا شود کانون عبادت وقتی برخوردی از سوی برخی مسلمان‌ها شد آن‌ها موضع گیری کردند آمدند کعبه را ویران کنند یعنی کید آن‌ها ویران کردن کعبه خلاصه می‌شود اشکال ندارد این هم تعبیر غلطی نیست اشکالی ندارد بگوییم خدای متعال می‌خواست پیامبر را بیاورد این کعبه خانه‌ای است که خدا برای پیامبر قرار داده مسخر پیامبر است یکی از ابزار دست نبی اکرم این خانه است «جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ» اول بیت وضع للناس خدای متعال خانه‌ی کعبه را برای همه‌ی مردم قرار داده اولین خانه‌ای است که خدای متعال برای پرستش و عبادت قرار داده روایات متعددی هم داریم از زمان حضرت آدم معبد و قبله بوده انبیا و اقوام آن‌ها می‌آمدند در بعضی روایات دارد جن و امثال آن‌ها و ملائکه می‌آیند یک خانه‌ای بوده که معبد بوده این خانه‌ای که خدا برای مردم قرار داده معبد مردم است مردم از این طریق به خدای متعال نزدیک می‌شوند این خانه را خدای متعال مسخر پیامبر اکرم قرار داده پیامبر به وسیله‌ی این خانه یک عده از اهداف خودشان را پیش می‌برند و قلوب را حول این محور جمع می‌کنند پس اشکال ندارد بگوییم خدای متعال بر محور پرورش نبی اکرم توطئه‌ای که علیه بیت اتفاق افتاده این توطئه را خنثی کرد آن هم با یک درگیری واضح و روشن و نگذاشت این بیتی که خدا برای پیامبر قرار داده به وسیله‌ی بیت بخواهد تصرفی بکند قلوب را جمع بکند ائتلافی بکند عبودیتی ایجاد بکند مردم را به رب البیت دعوت کند نگذاشت این بیت از بین برود حفظ کرد تا به وسیله‌ی این تدبیر خدای متعال در مورد نبی اکرم به انجام برسد. بعضی گفته اند قرائن تاریخی آورده اند من چون محقق تاریخ نیستم اظهار نظر تاریخی نمی‌کنم قرائن تاریخی آورده اند که از محققین تاریخ که این کید یک کید بسیار گسترده تری بوده یعنی قیصر روم و قیاصره‌ی روم و کسراهای ایران نقشه‌ی بزرگ تری را نسبت به نبی اکرم و ظهور نبی اکرم داشتند چون می‌دانستند پیامبری از دل این قوم ظهور پیدا می‌کند همین قومی که در جزیره العرب هستند و نسل حضرت اسماعیل هستند با آن‌ها برخوردهای فراوانی می‌کردند آن‌ها را نمی‌گذاشتند بیایند در سرزمین‌های حاصلخیز عراق و جاهای دیگر شام آن‌ها را کوچ می‌دادند قرائنی را ذکر کردند. آن‌ها می‌دانستند یک دینی از این جا ظهور پیدا می‌کند از جزیره العرب از بین این جمعیت و این جمعیت غالب می‌شوند بر آن‌ها و طبیعتا نگران بودند سعی می‌کردند بسترهای ظهور فرهنگ و دین و غلبه‌ی آن را از بین ببرند لذا سعی می‌کردند نگذارند دارای تمدن فرهنگی شوند چون خیال می‌کردند این تمدن و فرهنگ بستر ظهور دین و غلبه است خیال می‌کردند اگر این اجتماع از بین برود این حقیقت نمی‌تواند ظهور پیدا کند جلوی کوچ و هجرت هایشان را به سرزمین‌های حاصلخیز عراق و شام و امثال را می‌گرفتند در تاریخ نقل شده به خصوص عربی که از نسل حضرت اسماعیل بودند که این پیامبر از دل این‌ها بیرون می‌آمد که آیاتش را در جلسه‌ی قبل خواندیم ابراهیم خلیل هم از روز اولی که حضرت اسماعیل را می‌برند کنار کعبه حرفشان این است که «رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلاَةَ» (ابراهیم/36) بخشی از ذریه‌ی خودم را که نسل حضرت اسماعیل است می‌برم کنار خانه‌ی کعبه که آن موقع خراب هم شده بود برای این که یاد تو را به پا دارند و اقامه‌ی صلوه شود خدایا قلوب مردم «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» (ابراهیم/37) قلوب پاره‌ای از مردم را متوجه آن‌ها کن «وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ» (ابراهیم/37) ‌در سرزمینی که کویر است ثمرات کار دیگران را روزی آن‌ها قرار بده این ظاهر آیه است پس همین طور که حضرت ابراهیم یک طرح بزرگی داشتند در آیات مبارکه‌ی سوره‌ی بقره آمده که وقتی بیت را اقامه کردند آن جا دعای حضرت ابراهیم این است که خدایا من این جمعیت را می‌آورم نسل من را مسلم قرار بده «وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ» (بقره/129) پیغمبری از خودشان در بین خودشان مبعوث کن کاملا حضرت چشم انداز تاریخی دارند بنابراین دشمن هم توجه به این هدف دارد و می‌خواهد کور کند از طریق این که متفرق کند حتی بعضی از محققین تاریخ فرمودند اشاعه‌ی بت پرستی در بین عرب جزیره العرب که در مکه بودند این که آن جا مرکز بت‌ها شود تدبیر قیاصره‌ی روم و امثال این‌ها بود قرائنی آوردند من چون محقق در تاریخ نیستم به آن قرائن تاریخی خیلی تکیه نمی‌کنم. برای این که جلوی اشاعه‌ی ظهور این پیامبر و تحقق این فرهنگ را بگیرند البته ممکن است آن‌ها تعبیر به پیامبری نمی‌کردند ولی می‌دانستند یک اتفاقی می‌افتد برای این که جلویش را بگیرند این جمعیت را متفرق و متشتت کردند و حتی فرهنگ را به گونه‌ای تغییر دادند که بت پرستی در آن جا اشاعه شد. بت‌ها را می‌آوردند در کعبه صریحا بت‌ها را عبادت می‌کردند به حدی دچار تفرق و تشتت شدند نه فقط رابطه‌های قومی شان به هم خورده حتی رابطه‌ی عشیره ایشان درون یک خانواده دخترهای خودشان را زنده به گور می‌کردند چنین پستی فرهنگی اتفاق افتاده خدای متعال می‌فرماید کار را ما برعکس کردیم قصه این است که ما سرکوب کردیم لشکر فیل را به عنوان یک توطئه‌ی بزرگ بخشی از یک طرح بزرگ و بعد ائتلاف ایجاد کردیم بین قریش و تازه این آغاز یک راه عظیم است که «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» این ائتلافی که ایجاد کردیم حول بیت ایجاد کردیم باید برای این که هدف ادامه پیدا بکند «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» حالا یک تکه‌ای را من از نهج البلاغه خطبه‌ی قاصره حضرت علی می‌خوانم مهم ترین شاهدی است که به آن تکیه کرده اند برای این که این توطئه توطئه‌ی عظیم بوده خطبه‌ی قاصره از شاید عمیق ترین خطبه‌ها است بعد از خطب توحیدی خیلی عجیب است این هم یک نوع خطبه‌ی توحیدی است که از توحید شروع می‌کنند به ولایت نبی اکرم و اهل بیت ایشان ماجرا را ختم می‌کنند در این خطبه حضرت اجمالا معنی توحید و موحد بودن را توضیح می‌دهند می‌فرمایند خدای متعال کبریا و عزت را قرق گاه خودش قرار داده و احدی حق ندارد به این قرق گاه نزدیک شود و اگر کسی در عزت و کبریا با خدای متعال درگیر شود «جَعَلَ اَللَّعْنَه عَلَى مَنْ نَازَعَهُ فِیهِمَا» بعد می‌فرماید خدای متعال ملائکه را به همین امتحان کرد وقتی آدم را از گل خلق کرد فرمود «إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ، فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ» (ص/72-71) آن‌ها را امتحان کرد به تواضع در مقابل کبریای خودش تذلل در مقابل عزت خودش و ملائکه از امتحان بیرون آمدند شیطان دچار عصبیت شد و استکبار علی الله کرد سجده نکرد و بنای درگیری و منازعه با خلیفه‌ی خدا را گذاشت بعد حضرت می‌فرمایند بیماری استکبار و تکبری که در آن است بیماری مسری است مواظب باشید شما را مبتلا نکند مثال‌هایی می‌زنند می‌فرمایند دو برادری که فرزندان حضرت آدم بودند هابیل و قابل یکی را مبتلا به حسد و کید کرد شراره‌های غضب را در او برافروخت و آن را درگیر کرد تا آن جا که برادر را کشت و پشیمان شد می‌فرماید شما هم در چنین شرایطی قرار دارید مواظب باشید البته نقل کرده اند شرایط این خطبه بعد از این که از جنگ نهروان برگشتند کار تمام شد دوباره می‌خواستند دعوت بکنند آماده سازی بکنند جمعیت را برای این که کار لشکر شام را این بار تمام بکنند یک درگیری مجددی با شام پیش روی حضرت بود این خطبه را آن موقع خواندند بعد حضرت توضیح می‌دهند مواظب باشید مبتلا نشوید تا می‌رسد به این جا که حضرت توضیح می‌دهند شما اگر مبتلا به استکبار شدید اسیر سران استکبار و فتنه می‌شوید و گرفتار می‌شود و ذیل آن حضرت یک توضیحی را بیان می‌کنند این توضیح را من فرازهایی از خطبه را می‌خوانم ترجمه‌ی دقیق هم نمی‌خوانم به ترجمه‌ی آقای دشتی اکتفا می‌کنم البته ترجمه‌ی این فرازها بسیار دقیق تر از این مقدار است حضرت می‌فرمایند که فَاعْتَبِرُوا بِحَالِ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ وَ بَنِی إِسْحَاقَ وَ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَیهِ السّلام اعتبار بگیرید و معتبر بشوید عبرت بگیرید از حال فرزندان اسماعیل و اسحال و بنی اسرائیل. اسماعیل و اسحاق دو برادر هستند هر دو فرزند حضرت ابراهیم اند که حضرت اسماعیل را حضرت آوردند در کنار کعبه و نبی اکرم هم از نسل ایشان به دنیا آمدند اسحاق برادر دیگر است اسرائیل جناب یعقوب فرزند حضرت اسحاق هستند می‌فرماید عبرت بگیرید فَمَا أَشَدَّ اعْتِدَالَ الْأَحْوَالِ این هماهنگی حالات بسیار شدید است دقیقا همان حالت‌ها است که دیده می‌شود وَ أَقْرَبَ اشْتِبَاهَ الْأَمْثَالِ مشابهت امثال خیلی نزدیک است بنابراین داستان یک داستان است و می‌توانید عبرت بگیرید از آن داستان بعد حضرت آن داستان را توضیح می‌دهند دو حال را با هم مقایسه می‌کنند یکی حال تشتت و تفرق دوم حال وحدت حول نبی اکرم را می‌فرمایند تَامَلُوا اَمرَهُم فِی حالِ تَشَتُّتِهِم وَ تَفرِقِهِم در حال آن‌ها تامل کنید در آن موقع که متشتت و متفرق بودند لَیَالِیَ کَانَتِ اَلْأَکَاسِرَةُ وَ اَلْقَیَاصِرَةُ أَرْبَاباً لَهُمْ  دوران‌ها و شب‌های تاریکی که کسری‌ها و قیصر‌ها ارباب آن‌ها بودند و بر آن‌ها حکم می‌راندند یَحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِیفِ اَلْآفَاقِ وَ بَحْرِ اَلْعِرَاقِ وَ خُضْرَةِ اَلدُّنْیَا بحث ولد اسماعیل است آن‌ها را از سرزمین‌های گسترده و دریای عراق و فرات و دجله و سرزمین‌های سرسبز آن‌ها را کوچ می‌دادند إِلَى مَنَابِتِ اَلشِّیحِ وَ مَهَافِی اَلرِّیحِ آن‌ها را به سرزمین‌هایی که محل رویش خارها و گردبادهاست و وَ نَکَدِ اَلْمَعَاشِ سرزمینی که در آن معاش و زندگی کردن بسیار دشوار است فَتَرَکُوهُمْ ‌این‌ها را از سرزمین‌های حاصل خیز کوچ دادند به سرزمین‌های این شکلی که شاید مقصود سرزمین حجاز باشد فَتَرَکُوهُمْ عَالَةً مَسَاکِینَ آن‌ها را آلت یعنی سربار دیگران و مسکین و فقیر و زمین گیر کردند می‌خواستند خودشان دستان به دهانشان نرسد به حسب ظاهر. إِخْوَانَ دَبَرٍ وَ وَبَرٍ از آن سرزمین آوردند در سرزمینی که به دنبال شتر‌ها حرکت می‌کردند و همه‌ی سرمایه شان همین بود أَذَلَّ اَلْأُمَمِ دَاراً خانه هایشان خارترین خانه‌ها است وَ أَجْدَبَهُمْ قَرَاراً سرزمینی که خشک ترین آن‌ها بود و بی حاصل ترین سرزمین‌ها لاَ یَأْوُونَ إِلَى جَنَاحِ دَعْوَةٍ یَعْتَصِمُونَ بِهَا  هیچ پناهگاه فرهنگی نداشتند یک دعوتی باشد آن‌ها را فرابخواند پناه ببرند تکیه بکنند هیچ پیغمبری نبود هیچ دعوت حقی در بین آن‌ها نبود وَ لاَ إِلَى ظِلِّ أُلْفَةٍ یَعْتَمِدُونَ عَلَى عِزِّهَا  هیچ سایه‌ی الفتی نبود که تکیه به آن الفت به عزت برسند محور الفتی نداشتند که به الفت و عزت برسند فَالْأَحْوَالُ مُضْطَرِبَةٌ وَ اَلْأَیْدِی مُخْتَلِفَةٌ حالاتشان بی ثبات دست‌ها درگیر کثرت‌ها جمعیت‌ها متفرق وَ اَلْکَثْرَةُ مُتَفَرِّقَةٌ فِی بَلاَءِ أَزْلٍ در یک رنج مستمر و وَ أَطْبَاقِ جَهْلٍ  جهل فراگیر مِنْ بَنَاتٍ مَوْءُودَةٍ دختران گور به گور شده و بت‌های پرستیده شده ‌و وَ أَصْنَامٍ مَعْبُودَةٍ وَ أَرْحَامٍ مَقْطُوعَةٍ ‌رشته‌های رحمی که بریده شده و قطع شده و ‌رشته‌های رحمی که بریده شده و قطع شده و وَ غَارَاتٍ مَشْنُونَةٍ  جنگ‌های پیاپی و مستمر این فضای جزیره العرب بود این‌ها فرزندان اسماعیل اند به دست کسراهای ایران و قیصر‌های روم مبتلا به این وضعیت شدند این در نهج البلاغه است یعنی وضعیت جزیره العرب و وضعیت فرزندان اسماعیل در جزیره العرب که بخشی از بیان حضرت است که بت پرستی و قطع رحم و غارت‌های پیاپی و تشتت و تفرق و اضطراب تحول حال مستمر این محصول حاکمان ایران و روم است چرا این کار را کرده بودند؟ عرض کردم بعضی محققین این را گفتند به خاطر این بوده که از قرائن تاریخی هم استفاده کرده اند که این‌ها می‌دانستند از بین این جمعیت پیغمبری مبعوث می‌شود و این پیامبر فرهنگ جدیدی می‌آورد که غلبه بر فرهنگ ایران و روم می‌کند.

شریعتی: حالا چرا باید از این جمعیت متفرق پیامبری بیاید؟

حاج آقا میرباقری: خدای متعال از دل این جمعیت متفرق و متشتت «وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْف» از دل خوف امنیت ایجاد کرده حضرت بعد مقایسه می‌کنند فَانْظُرُوا إِلَی مَوَاقِعِ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْهِمْ  می‌فرمایند عبرت بگیرید این دو حال را با هم مقایسه کنید مواظب باشید مبتلا به حالت اول نشوید اگر در مقابل دین خدا ولی خدا آن چیزی که عامل ائتلاف و قدرت است ایستادید حتما اسیر دست ارباب روم و ایران و امثال این قدرت‌ها خواهید شد حالا آن موقع آن‌ها بودند سرنوشت می‌شود همین خدای متعال چطور از دل این جمعیت این قدرت و غلبه را ایجاد کرد؟ عناصر غلبه را حضرت توضیح می‌دهند فَانْظُرُوا إِلَی مَوَاقِعِ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْهِمْ  نگاه کنید به جایگاه‌هایی که نعمت الهی که بر این‌ها نازل کرد حِینَ بَعَثَ إِلَیْهِمْ رَسُولاً این تحول از بعثت رسول آغاز می‌شود خدای متعال یک شخصی را می‌فرستد این شخص ظرفیت دارد می‌تواند مرده‌ها را زنده کند متشتت‌ها را مجتمع بکند این جاهل‌ها را عالم بکند قطع رحم کننده‌ها را به ائتلاف و الفت برساند پس اصل از بعثت رسول است «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً» (آل عمران/164) این پیغمبر است که مبدا حیات مجدد از دل این مرده‌ها بیرون می‌آورد. از دل آدم‌های متفرق ائتلاف ایجاد می‌کند از دل شکست خورده‌ها پیروزی رقم می‌زند این کار پیغمبر است فَعَقَدَ بِمِلَّتِهِ طَاعَتَهُمْ  گره زد طاعت آن‌ها را آن‌ها طاعت می‌کردند این طاعت قیاصره و کسری‌ها گره خورد به طاقت پیغمبر این‌ها گرد این پیامبر جمع شدند طاعت این پیامبر می‌کردند وَ جَمَعَ عَلَى دَعْوَتِهِ أُلْفَتَهُمْ الفتی بین پیامبر بر مبنای دعوت اش ایجاد کرد حضرت داعی الی الله بود «داعِیاً إِلَی اللهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً» (احزاب/47) پس حول این دعوت که د عوت به پرستش خداست موتلف کرد حول دعوت الی الله موتلف شد داعیان دیگری هم هستند ملت‌ها را حول دعوت‌های دیگری حول آله دیگری جمع می‌کنند کلا تجمع حول آله است انسان‌ها تا معبود واحد نداشته باشند تجمع نمی‌کنند تجمع ما مخلوق‌ها حول معبود است آله‌ای برای ما درست می‌کنند نبی اکرم حول دعوت به حضرت حق این‌ها را جمع کردند.

شریعتی: با این نکاتی که حضرت در خطبه فرمودند چقدر کار سختی بود

حاج آقا میرباقری: آن وجود مقدس توانسته از بین بت پرست‌ها موحد درست بکند از بین آدم‌هایی که فرزند را زنده به گور می‌کردند آدم مقدسی درست بکند آن کار دشمن بود این کار خدای متعال که پیامبری را معبوث کرد حول این پیامبر و دعوت او ائتلافی ایجاد کرد تجمع ایجاد کرد کَیْفَ نَشَرَتِ اَلنِّعْمَةُ عَلَیْهِمْ جَنَاحَ کَرَامَتِهَا این نعمت نبی اکرم بار کرامت خود را بالای سر آن‌ها گسترانید این نعمت کرامت که به نظرم نبی اکرم است این‌ها زندگی کردند وَ أَسَالَتْ لَهُمْ جَدَاوِلَ نَعِیمِهَا  جویبارهای نعمت را بر آن‌ها جاری کرد نبی اکرم سراسر امت را احیا کرد وَ اِلْتَفَّتِ اَلْمِلَّةُ بِهِمْ فِی عَوَائِدِ بَرَکَتِهَا و این آئین نبی اکرم این‌ها را به هم گره زد همراه با برکاتی که از این الفت و دین نبی اکرم جاری شد فَأَصْبَحُوا فِی نِعْمَتِهَا غَرِقِینَ مستغرق در نعمت این دین و این نبی شدند این ملت و این رسول وَ فِی خُضْرَةِ عَیْشِهَا فَکِهِینَ در خرمی عیش این نعمت الهی که در سایه‌ی دین و ملت نبی اکرم بود می‌گذرانیدند قَدْ تَرَبَّعَتِ اَلْأُمُورُ بِهِمْ فِی ظِلِّ سُلْطَانٍ قَاهِرٍ  همه‌ی امورشان بر محور سلطه و سلطنت قاهری شکل گرفت البته این‌ها باید به دقت لغت به لغت معنا شوند  وَ آوَتْهُمُ اَلْحَالُ إِلَى کَنَفِ عِزٍّ غَالِبٍ ‌این حال پناهشان داد در سایه‌ی یک عزت غالبی وَ تَعَطَّفَتِ اَلْأُمُورُ عَلَیْهِمْ فِی ذُرَى مُلْکٍ ثَابِتٍ  به ثبات در ملک و غالب رسیدند. در میان نعمت‌ها غرق گشتند این ترجمه‌ها دقیق نیست عبارت‌های حضرت خیلی پربار تر از معنا هستند و در خرمی زندگانی شادمان شدند امور اجتماعی آنان در سایه‌ی قدرت حکومت اسلام استوار شد و در پرتو عزتی پایدار آرام گرفتند و به حکومتی پایدار رسیدند آن گاه آن‌ها حاکم و زمامدار جهان شدند و سلاطین روی زمین گردیدند و فرمانروای کسانی شدند که در گذشته حاکم آن‌ها بودند و قوانین الهی را بر کسانی اجرا می‌کردند که مجریان احکام بودند حکم آن‌ها بر این‌ها جاری می‌شد اما این جا برعکس شده و در گذشته کسی قدرت در هم شکستن نیروی آن‌ها را نداشت بر قدرت‌هایی که شکست نمی‌خوردند و پیروز بودند غالب شدند و هیچ کس خیال مبارزه با آن‌ها را در سر نمی‌پروراند تا این که حضرت می‌فرماید به جایی رسیدند لاَ تُغْمَزُ لَهُمْ قَنَاةٌ وَ لاَ تُقْرَعُ لَهُمْ صَفَاةٌ نیزه‌ها استوار شد و شمشیر‌ها بی سر و صدا هیچ کس جرأت جنگیدن با این‌ها نداشت. از موقعی که اعتنا نمی‌کردند به جایی رسیدند کسی جرأت نداشت خیال جنگ با آن‌ها را در سر بپروراند. این تحول از کجا پیدا شد؟ منشأ آن بعثت نبی اکرم و این دینی است که آورده است. پس می‌شود بدون این که روابط تولیدی تغییر کند عوامل دیگر دخیل باشند یک شخصیتی از عالم بالا بیاید که حقایق در او تجلی پیدا کند حامل اسرار و حقایقی است آرام آرام دعوت کند به توحید و بر محور این پیامبر و این دعوت یک ائتلاف و تجمعی اتفاق بیفتد و بعد عزتی و بعد غلبه ای. این اتفاق هم افتاد اتفاقا غلبه‌ی فرهنگی غالب شد همین تبدیل شدند به جمعیت غالب. یک برداشت غلطی بعضی از ناسیونالیست‌های ایرانی دارند برداشت غلطی است می‌گویند این غلبه غلبه‌ی دفعی پیش بینی نشده بود عده‌ای عرب بیابانی غالب شدند به خاطر این نقطه ضعف‌ها باید برگردد به جای خودش این غفلت از این مسئله است که کاملا خود پادشاهان ایران و روم می‌دانستند یک غلبه‌ی فرهنگی است در این غلبه‌ی فرهنگی خود ملت ایران به استقبال فرهنگ جدید آمدند کمتر فتوحات نظامی بوده بیشتر فتوحات فرهنگی بوده این‌ها احتیاج به توضیح دارد یک کتابی دارند شهید مطهری همه‌ی کتاب‌های شهید مطهری ارزشمند است این کتاب ارزشمندی است خدمات متقابل ایران و اسلام کلام را به آخر نرساندند ولی نکات لطیفی را در زمینه‌ی خدمات متقابل ایران و اسلام دارند که توضیح دادند فرهنگ اسلام چقدر به فرهنگ ایران خدمت کرده و به عکس مردم ایران خدماتی را در پیشرفت اسلام داشتند علی‌ای حال این غلبه یک غلبه‌ی کاملا فرهنگی است که بر محور نبی اکرم و اسلام واقع شده این دین و این رسول و حالا بعد می‌گوییم این کعبه و این بیت محور یک شکل گیری فرهنگ و غلبه‌ی فرهنگی شدند و یک ائتلافی پیش آمده.

شریعتی: یعنی فضای مجزایی را در نظر بگیریم یک وقت‌هایی ما اسلام را با اعراب گره می‌زنیم لذا این شائبه‌ها پیش می‌آید ولی این طوری نیست فرهنگ اسلام را فرهنگ مجزایی ببینیم.

حاج آقا میرباقری: بله این پیامبر را خدای متعال در شرایطی مبعوث کرده که هیچ بستری نبوده کسی نمی‌تواند بگوید پیامبر با تکیه با عوامل اقتصادی این غلبه را ایجاد کرد هیچ تحلیل دیگری ندارد جز یک رسول و یک دعوت همانی که حضرت فرمودند این یک تحلیل است تحلیل‌های دیگری هم دارد تحلیل طبقاتی و بر اساس جغرافیای طبیعی و سیاسی و نژاد و این تحلیل‌هایی که برای روابط تاریخی و روابط تولیدی می‌کنند تحلیل مارکسیست‌ها است تحلیل‌های ضعیفی است حضرت تحلیل می‌کنند غلبه را می‌گوید در یک قومی که بت پرست بودند قطع رحم می‌کردند دخترانشان را زنده به گور می‌کردند تا این حد قطع رحم بود یک خانواده و ثبات خانوادگی نداشتند دائما در جنگ و درگیری بودند حالا یک اجتماع عظیم حول نبی اکرم و محور دین. این می‌تواند محور یک عزت و یپروزی شود حضرت هم به همین تکیه می‌کنند می‌گویند حول همین محور‌ها جمع شوید اگر از این محورها جدا شدید و دوباره دنبال برتری جویی و غلبه و استکبار و صفات رذیله رفتید دوباره مستکبرین جهان بر شما حکومت خواهند کرد پس ریشه‌ی تفرق‌ها جدا شدن از محور قدرت و محور ائتلاف است که رسول و دین است و این قدرت قدرت مادی و استکباری نیست یک قدرت حق فرهنگی است اگر می‌خواهید این عزت بماند حول این محورها تجمع داشته باشید این را برای این عرض کردم بعضی به این تکیه کرده اند گفته اند کید یک کید گسترده تری بوده کید برخورد با رسول بوده و دین رسول از طریق متشتت کردن قریش و فرزندان حضرت اسماعیل و تخریب بیت خدای متعال این کید را در تذلیل و ظلال قرار داده.

شریعتی: خیلی خوب حالا برای غلبه‌ی فرهنگی ابزار چه بوده و خود بیت می‌تواند محور باشد

حاج آقا میرباقری: یکی از محورهای ائتلاف و غلبه در نبی اکرم بیت است

شریعتی: بله ان شاء الله برگردیم و بپرسیم که واقعا آیا بیت می‌تواند به تنهایی محور ائتلاف باشد یا نه صفحه‌ی 336 قرار امروز سمت خدایی هاست آیات 31 ام تا 38 ام سوره‌ی مبارکه‌ی حج تمام لحظات زندگی تان منور به نور نبی اکرم باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وَکَذَلِکَ أَنزَلْنَاهُ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّـهَ یَهْدِی مَن یُرِیدُ ﴿١٦﴾ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّـهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ﴿١٧﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ یَسْجُدُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَکَثِیرٌ مِّنَ النَّاسِ وَکَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذَابُ وَمَن یُهِنِ اللَّـهُ فَمَا لَهُ مِن مُّکْرِمٍ إِنَّ اللَّـهَ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ ﴿١٨﴾ هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیَابٌ مِّن نَّارٍ یُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِیمُ ﴿١٩﴾ یُصْهَرُ بِهِ مَا فِی بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ ﴿٢٠﴾ وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِیدٍ ﴿٢١﴾ کُلَّمَا أَرَادُوا أَن یَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ ﴿٢٢﴾ إِنَّ اللَّـهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ ﴿٢٣﴾

ترجمه:

و این گونه، قرآن را [به صورت] آیاتی روشن نازل کردیم؛ و قطعاً خدا هر که را بخواهد، هدایت می کند. (۱۶) همانا آنان که ایمان آوردند و آنان که یهودی اند و صابئان و نصاری و مجوس و کسانی که شرک ورزیده اند، حتماً خدا روز قیامت میانشان داوری می کند [تا گرویدگان به حق از آلودگان به باطل جدا شوند و حق پیشگان به بهشت و باطل گرایان به دوزخ درآیند]؛ بی تردید خدا بر همه چیز گواه است. (۱۷) آیا ندانسته ای که هر که در آسمان ها و هر که در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوه ها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم برای او سجده می کنند؟ و بر بسیاری [که از سجده امتناع دارند] عذاب، لازم و مقرّر شده است. و کسی را که خدا خوار کند، گرامی دارنده ای برای او نیست؛ به یقین خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد. (۱۸) این دو [گروهِ حق پیشه و باطل گرا] دشمن یکدیگرند که درباره پروردگارشان در جدال و ستیزند [گروه حق پیشه، پروردگار را به صفاتی وصف می کنند که شایسته اوست و گروه باطل گرا او را به اموری می ستایند که سزاوار او نیست]، پس کسانی که کافر شدند برای آنان لباس هایی از آتش [به اندازه اندامشان] بریده شده و از بالای سرشان مایع جوشان [به روی آنان] ریخته می شود، (۱۹) که آنچه در شکم های ایشان است و پوست بدنشان به وسیله آن گداخته می شود، (۲۰) و برای آنان گرزهایی از آهن [مخصوص] است [که بر سرشان می کوبند.] (۲۱) هرگاه بخواهند به سبب اندوه [فراوان و غصه گلوگیر] از دوزخ درآیند، به آن بازشان می گردانند؛ و [به آنان می گویند:] عذاب سوزان را بچشید. (۲۲) بی تردید خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، در بهشت هایی درمی آورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنجا با دستبندهایی از طلا و مروارید آرایش می شوند، و لباسشان در آنجا حریر است. (۲۳)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: به برکت پیامبر مهربانی‌ها نبی مکرم اسلام بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم ثواب تلاوت این آیات را هدیه می‌دهیم به روح آسمانی نبی مکرم اسلام. در ذیل آن آیه «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» چرا خداوند فرموده رب بیت را عبادت کنید و آن سوالی که قبل از تلاوت قرآن پرسیدم که آیا بیت به تنهایی می‌تواند محور ائتلاف باشد یا نه.

حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم این دو سوره را می‌خواهیم با هم دیگر معنا کنیم اگر با هم معنا کردیم مثل این است که یک توطئه‌ی بزرگی است محور این توطئه هم درگیری با نبی اکرم است البته یکی از عناصری که در این درگیری دخیل اند از بین بردن بیتی است که متعلق به نبی اکرم است متعلق به همه‌ی انبیا است بیتی است که خدا برای مردم قرار داده اما در خدمت نبی اکرم است حضرت می‌خواهد با این بیت مردم را دعوت بکند. یکی از ابزار در دست نبی اکرم است برای ایجاد الفت و ائتلاف بر محور توحید نه بر محور چیز دیگری این ربوبیت نبی اکرم خدای متعال رب او است می‌خواهد او را به مقصد برساند و یکی از کارهایی که رب می‌کند این است که می‌خواهد این بیت را حفظ بکند این بیت را محور الفت قرار می‌دهد البته یکی از ابزاری که ابزار ایجاد الفت است برای نبی اکرم منتها محور اصلی الفت خود نبی اکرم است ولی حول بیت مردم را جمع می‌کند.

شریعتی: خود این بیت چهاردیواری سنگ به تنهایی می‌تواند محور الفت باشد.

حاج آقا میرباقری: بیت را باید تعریف کنیم بیت اگر صرفا یک مشت سنگ باشد نه اما اگر یک نقطه‌ای است که خدای متعال در او یک روحی دمیده یک حقیقتی قرار داده این حقیقت را خدای متعال در یک خانه‌ی گلینی در سنگ‌هایی در یک نقطه‌ی خاص قرار داده. سیاحت‌ها سیر و گردش گری محور انتقال فرهنگ است صنعت توریسم یکی از ابزار توسعه است در خدمت انتقال فرهنگ است اگر این بر محور نمادهای این دنیایی و نمادهای مادی شکل گرفت حتما محور ائتلاف‌های مادی می‌شود فرض کنید ما را می‌برند برج ایفل در مقابل نمادهای دیگر ما آن جا یک احساس تعلق به دنیا برای ما پیدا می‌شود و یک احساس حقارت و در مقابل پرچمداران و صاحبان این تمدن احساس کوچکی و تواضع می‌کنیم دعوتی از دنیا در ما ایجاد می‌کنند آرام آرام تعلق بر دنیایی ایجاد می‌شود که آن‌ها برای ما سامان می‌دهند و ما دلمان می‌خواهد آن طوری زندگی کنیم حول اهداف آن‌ها بچرخیم در واقع ما می‌رویم فلان شهر یکی از شهرهای اروپایی شهرهای ساحلی دریایی چه اتفاقی می‌افتد؟ ما یک نوع احساس حقارت در مقابل آن تمدن یک نوع احساس تعلق به دنیا بر محوری که آن‌ها برای ما تعریف می‌کنند ایجاد می‌کنند در واقع داریم حول قبله‌ی آن‌ها طواف می‌کنیم قلب ما هوای آن فضا را می‌کند سفر می‌کند به آن فضا حول آن قبله طواف می‌کند طواف حول آن قبله و نماد توریستی و نماد گردشگری طواف حول طواغیت است یعنی پرچمدارانی که می‌خواهند یک فرهنگ را در جهان ایجاد بکنند قلوب را حول آن فرهنگ جمع بکنند نماد‌هایی در جهان درست می‌کنند.

شریعتی: پس می‌خواهید بگویید نقطه‌ی مقابلش هم است یعنی اگر کعبه یک نماد هم باشد همین اجتماع این علقه و ائتلاف را ایجاد می‌کند.

حاج آقا میرباقری: بله ولی یک نماد نیست یک روحی در او است متعلق به صاحبانش است من یک بار عرض کردم شهرها تجسد روح اولیا و پرچمدارانش است ائمه علیهم السلام ارکان البلاد هستند یعنی چه؟ یعنی بلد اسلامی روحش روح امام است و تجسد روح امام است یک شهر توریستی وقتی ایجاد می‌شود تجسد روح پرچمداران و صاحبان این تمدن است که تعلقات خودشان را تبدیل می‌کنند به یک شهر. شما وقتی به طرف آن می‌روید خضوع خشوع می‌کنید احساس کوچکی می‌کند انسان این طواف حول نماد توریستی طواف حول آن ارواح است کعبه هم همین طوری است. کعبه تجلی از نبی اکرم است طواف حول کعبه طواف حول امام و به یک معنا طواف حول خدا است طواف حول کانون توحید است لذا در روایات ما است مردم دعوت شده اند بیایند حج که به امام برسند یعنی محور محضر امام و بیعت با امام و تجدید عهد با امام است لذا کعبه می‌تواند محور الفت باشد بله شده در تاریخ یک بیانی حضرت در همین خطبه قاصره دارند خیلی بیان لطیفی است

شریعتی: ولی کعبه نه به تنهایی کعبه به علاوه‌ی نبی و امام

حاج آقا میرباقری: کعبه روحی دارد کما این که همه‌ی نمادهای توریستی در جهان روحی دارند روح این نماد یا روح بت پرستی است یا روح توحید. یا روحی که در آن دمیده می‌شود روح اولیای طاغوت است یا روح پیغمبر امامی است که ارکان البلادند لذا رفتن به سراغ کعبه رفتن به سراغ نبی اکرم و اهل بیتش است. این کعبه را خدای متعال برای نبی اکرم قرار داده وَجَعَلْتَ لَهُ وَلَهُمْ این له برای پیغمبر است مسخر پیغمبر است حول این کعبه می‌چرخیم یعنی حول مقامات نبی اکرم طواف می‌کنیم ما. اَنَا ابنُ مَکَّةَ وَ مِنی، اَنَا ابنُ زَمزَمَ وَ الصَّفا باطن مکه و منا و زمزم حضرت اند پس می‌تواند کعبه محور الفت باشد بله شده. به فرموده‌ی حضرت امیر خانه‌ای در سرزمینی که سنگ هایش سخت ترین سنگ‌ها چشمه هایش کم آب ترین چشمه‌ها دره هایش تنگ ترین دره‌ها هیچ حیوانی نمی‌تواند راحت زندگی کند نه شتر نه اسب نه گاو گوسفند برده خانه اش را آن جا گفته از دور بیاورید لباس احرام بپوشید تعینات را بریزید دور غنی و فقیر سیاه و سفید اقوام و فرهنگ‌های مختلف یک لباس بپوشید لباس بندگی حول این کعبه طواف کنید همه‌ی تعینات می‌ریزد وقتی ریخته شد یک الفت دیگری حول این بیت شکل می‌گیرد و مقامات بیت یعنی حول نبی اکرم یعنی حول امام چون ما می‌رویم مکه که برویم با امام بیعت کنیم ما وقتی می‌رویم حاج شب قدر دارد التماس می‌کنیم خدا ما را امسال حاجی قرار بدهد با امیرالحاج که امام علیه السلام است حضرت حجاج آن سال را شب قدر انتخاب می‌کنند شب قدر به دست امام رقم می‌خورد حجاج را شب قدر انتخاب می‌کنند می‌شوند امیرالحاج ما با امیرالحاج این سیر را طی می‌کنیم تا به امام برسیم به گمان بنده احتمال می‌دهم بعضی فرموده اند که در روز عید قربان قربانی امام شویم امام ما را انتخاب بکنند که قربانی حضرت باشیم این الفت دیگری ایجاد می‌کند کما این که وقتی انسان‌ها راه می‌افتند به سراغ فلان نماد همه‌ی تعینات می‌ریزد همه حول این فضا به یک وحدتی می‌رسند لذا انتقال فرهنگ پیدا می‌شود محور انتقال فرهنگ کجاست؟ آن نماد توریستی آن شهر است و امثال این ها. وقتی حول کعبه با این مناسک و آداب جمع می‌شوند یک ائتلافی ایجاد می‌شود حول کعبه و نبی اکرم و امام. پس این‌ها می‌خواهند کعبه را که ابزاری است در خدمت نبی اکرم و با این کعبه حول این کعبه بلد و شهر درست می‌شود و حول این شهر بر محور امام درست می‌شود یعنی امام است و بیت و بلد امین حرم امین. این‌ها به هم پیوسته اند این مجموعه را دشمن می‌خواهد نباشد که یک نقطه اش درگیری با بیت است حضرت حق در نقطه‌ی درگیری با بیت به گونه‌ای برخورد می‌کنند که فضای نا امن را برای قریش فضای امن می‌کنند بر محور این بیت اجتماعی ایجاد می‌کنند این اجتماع و ائتلاف مقدمه‌ی ائتلاف‌های بعدی است که بعد رسول می‌آِید و این بیت می‌شود نقطه‌ی تلاقی موحدین و بعد حضرت مشرکین را از آن جا دور می‌کنند لا تقربوالمسجد نباید نزدیک مسجد بیایند از یک دروه‌ای مشرکین نباید بیایند مکه که می‌شود اتئلاف رفت و آمد موحدین و کانون انتشار توحید می‌شود پس این بخشی از تدبیر خدای متعال حول ربوبیت نبی اکرم است

شریعتی: آیا واقعا امروز این اهانت‌هایی که به ساحت نبی اکرم می‌شود باز هم محور ائتلاف را هدف قرار داده اند؟

حاج آقا میرباقری: دقیقا همین طور است دقیقا محور وحدت و الفت مومنین را که وجود مقدس ایشان هستند هدف قرار دادند خیلی هم طرحشان پیچیده است مثل همان طرح‌های قیاصره است این هم در نقطه‌ای است که احساس می‌کنند محور وحدت جدید در حال شکل گیری است و آن امام زمان سلام الله علیه است که امیرالمومنین در همین خطبه می‌خواهند این را بگویند که محور ائتلاف رسول است و آل رسول ذیل خطبه خواستند همین را بگویند خودشان را معرفی می‌کنند می‌گویند می‌خواهید اگر عزت برگردد حول من حول آن امام جمع شوید احساس می‌کنند تفرق مسلمان‌ها در طول تاریخ بعد از جدا شدن از ائمه الآن دوباره برمی‌گردد به یک ائتلاف حول امام زمان دوره‌ی ظهور امامی است که می‌تواند این امام این دین و این فرهنگ غلبه‌ی فرهنگی ایجاد می‌کند لذا دارند درگیر می‌شوند با همین جریان چیزی غیر از این نیست درگیری با الفت اسلامی و شکل گیری قدرت و احیا مجدد فرهنگ اسلام و غلبه‌ی فرهنگی مجدد اسلام بر فرهنگ مادی که فرهنگ تجدد امروزی است این را احساس می‌کنند و می‌دانند که محور غلبه هم رسول است و دین و امام در نقطه‌ی ظهور امام که نقطه‌ی ائتلاف مجدد است این‌ها درگیری را دارن پیچیده می‌کنند.

شریعتی: پس وظیفه‌ی ما این است که حول محور امام آن تجمع را شکل بدهیم. ان شاء الله. خیلی ممنون دعا بفرمایید

حاج آقا میرباقری: ان شاء الله خدای متعال دین نبی اکرم کلمه‌ی حق را بر همه‌ی عالم غالب کند و کلمه‌ی باطل را و پرچم کفار را سرنگون بکند ان شاء الله

شریعتی: خیلی ممنون از توجه شما. بهترین‌ها را برای همه‌ی شما آرزو می‌کنم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

93-11-11-حجت الاسلام والمسلمین میر باقری- (فضیلت زیارت حضرت فاطمه¬ی معصومه سلام الله علیها )

رنامه سمت خدا


موضوع برنامه: فضیلت زیارت حضرت فاطمه­ی معصومه سلام الله علیها


کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین میرباقری


تاریخ پخش 93/11/11

 

شریعتی: با نام و یاد خداوند بزرگ و مهربان سمت خدای امروز را شروع می‌کنم. سلام می‌گویم به همه‌ی هم وطنان خوب. خیلی خوش آمدید. در سالروز وفات کریمه‌ی اهل بیت حضرت فاطمه‌ی معصومه بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم امروز را به همه‌ی شما تسلیت می‌گویم. زیارت آن مزجع شریف قسمت شما شود. افتخار این را داریم که برنامه‌ی امروز را به رسم شنبه‌ها با حضور استاد عزیز حاج آقای میرباقری تقدیم نگاه شما بکنیم. سلام علیکم و رحمة الله ایام را تسلیت می‌گویم.

حاج آقا میرباقری: علیکم السلام و رحمة الله من هم خدمت حضرت عالی همه‌ی همکاران عزیز بینندگان محترم هم عرض سلام دارم هم شهادت و رحلت بی بی دو عالم کریمه‌ی اهل بیت را تسلیت عرض می‌کنم.

شریعتی: خوشحالیم خدمت شما هستیم. قرار است امروز از فضیلت زیارت حضرت فاطمه‌ی معصومه سلام الله علیها برای ما بگویند و فراض‌هایی از زیارت آن حضرت که دعوت می‌کنم بیننده و شنونده باشید.

حاج آقا میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم : بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک یکی از عبادات بزرگی که اهل بیت علیهم السلام باب آن را به روی ما باز کردند و یک سفر کامل به سوی خدا است یک سیر جامعی است زیارت است. به خصوص زیارت معصوم. زیارت معصوم سفر الی الله است که از وادی ولایت معصوم طی می‌شود. در آغاز بعضی از زیارات مثل زیارت امام رضا علیه السلام فرمودند هنوز از خانه تان بیرون نرفتید دم در خانه بایستید بگویید بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ در این مسیر تکیه گاه خداوند متعال است مقصد خدا است سفر ما سفر الی الله است زائر مهاجر الی الله است مسافر به سوی خدا است که وادی سیر الی الله از ولایت معصوم عبور می‌کند در زیارت معصومین که ثواب‌های مخصوص ثواب گاهی هفتاد هزار حج و بیشتر ذکر شده که در هر قدمش گاهی ثواب یک حج عمره است یک سیر کامل معنوی اتفاق می‌افتد در مورد غیر معصوم دعوت به زیارت به شکل مخصوص بسیار محدود است یکی از موارد انگشت شمار که زیارت مخصوص داریم و دعوت به زیارت هم شده زیارت وجود مقدس فاطمه‌ی معصومه سلام الله علیها در شهر قم است که قبل از تولدشان هم از امام صادق علیه السلام نقل شده این خبر را دادند که ایشان در قم دفن می‌شوند و دعوت کردند ما را به زیارت ایشان روایات در فضیلت زیارت ایشان از امام رضا وجود مقدس امام جواد سلام الله علیهما وارد شده علاوه بر بیان امام صادق علیه السلام و این روایات هم در معتبر ترین کتب روایی قدیمی ما مثل کامل الزیارات ابن قول وی که استاد شیخ مفید بودند مرحوم صدوق در عیون اخبار رضا نقل کردند که ثواب‌هایی هم که نقل شده برای زیارت ایشان خیلی عجب است فرمودند مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتی بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّهُ یا حضرت سوال کردند از سعد قمی که ما یک قبری داریم در نزد شما که قبر فاطمه بن موسی بن جعفر سلام الله علیهما را می‌گویید حضرت فرمودند بله اگر کسی ایشان را زیارت کند عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّةُ ‌ بهشت بر او واجب می‌شود این را بعد عرض می‌کنم که ایشان شفاعت در جنه هم دارند ا فاطِمَةُ اِشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ جنت مقام توحید است اَلتَّوحِیدُ ثَمَنُ الجَنَّةِ قیمت بهشت توحید است اگر کسی وارد وادی توحید شد وارد وادی بهشت شده است زیارت ایشان باب بهشت است هر کس عارف بحقا زیارت کند وارد وادی توحید می‌شود در باب معصومین این امر سنگینی نیست که معصومین ابواب الله اند اگر کسی بخواهد وارد وادی توحید شود از وادی ولایت آن‌ها باید وارد شود وارد توحید شود اما در باب غیر معصوم این تعابیر بسیار نادر نقل شده از امام رضا از امام جواد یک تعابیر بلندی است که بعد تقدیم می‌کنم. پس این نکته‌ی اول که دعوت به زیارت ایشان شده که از اطراف و اکناف هجرت کنند بیایند ایشان را زیارت کنند دعوت شده این زیارت همراه با معرفت به مقامات ایشان باشد تا درهای بهشت به روی انسان باز شود درهای وادی توحید به روی انسان باز شود. از مدخل سیر به طرف ایشان ما به وادی توحید و جنه برسیم. این نکته‌ی اول. در بین امام زاده‌های بزرگوار آن‌هایی که زیارت مخصوص از معصوم برای آن‌ها نقل شده محدود تر هستند یکی از آن زیارت‌های مخصوص زیارت وجود مقدس فاطمه‌ی معصومه سلام الله علیها است مرحوم مجلسی که از سعد نقل می‌کنند منصوب به امام رضا علیه السلام است که دستور داده اند این طوری زیارت شوند همین آدابی که در زیارت نامه‌ی ایشان همه‌ی مردم و مخاطبان این را خوانده اند که از وجود مقدس امام رضا وارد شده زیارت مخصوص دارند که زیارت مخصوص معنا دارد که توجه به مقامات ایشان داده می‌شود با هر سلامی که ما می‌کنیم یک بابی به روی ما گشوده می‌شود در باب زیارت معصوم خیلی واضح است که معصوم اگر باب الله است هر مقامی از مقاماتش بابی است به سوی وادی توحید و با هر سلامی خضوعی و تواضعی اتفاق می‌افتد و همان باب به روی انسان گشوده می‌شود و از آن مقامات به انسان عطا می‌شود حالا انسان اگر اهل سلوک بود قاعدتا مثل نماز خوانی که نماز اول را می‌خواند نمازی از نمازهای معنوی را به دست آورده الصَّلوةَ مِعْراجُ المُؤمِنِ از آن معراجش دیگر برنمی گردد درست است جسمش می‌آید ولی روحش در آن مقام می‌ماند نماز بعدی معراج بعدی است زیارت هم همین طور است اگر کسی اهل زیارت شد باید در هر زیارت معراجی برایش اتفاق بیفتد درهایی از توحید به رویش گشوده شود با هر سلامی بابی باز شود بماند در آن مقام و مستقر شود تا زیارت بعدی ابواب بعدی نسبت به معصوم این چیز شگفت انگیزی نیست نسبت به غیر معصوم به ما بگویند بروید زیارت ایشان مکرر هم بروید و در هر زیارتی در‌هایی از بهشت باز شود و به ما بگویند در هر زیارتی از حضرت تقاضا کنید که شفاعت کند در جنه درهای واحدی توحید را به روی شما باز بکنند آن هم به چه کسانی؟ به همه‌ی شیعیان بگویند این روایت را مرحوم قاضی سعید در مجالس المومنین که از کتب بسیار لطیف است از قاضی نورالله شوشتری نقل کرده اند که امام صادق علیه السلام فرمودند خدای متعال حرمی دارد که مکه است وجود مقدس نبی اکرم حرمی دارند مدینه است این‌ها باید معنا شود که حرم الله حرم الرسول یعنی چه امیرالمومنین حرمی دارند حرمش کوفه است من و فرزندان معصومم حرم مان قم است فرمودند سه در از هشت در بهشت به روی قم باز می‌شود خیلی عجیب است خود شهر قم هم یک موقعی باید بحث شود. درهای توحید از این جا گشوده می‌شود حرم اهل بیت است معنی حرم بودن هم همین است چون از حریم اهل بیت درهای بهشت گشوده می‌شود وقتی جایی شد حرم اهل بیت درهای بهشت فرمود سه در از هشت در بهشت به روی قم باز می‌شود که باید معنا کرد درهای بهشت مقامات توحیدی که انسان از آن مقامات ورود پیدا می‌کند به وادی توحید چه هستند بعد فرمودند که فرزندی از من در آن جا قبض خواهد شد که فاطمه بنت موسی سلام الله علیها است قبل از تولد ایشان هم فرمودند بعد فرمودند که تَدخُلُ بِشَفاعَتِها شِیعَتی الجَنَّةَ بِأجمَعِهِم این خیلی تعبیر بلندی است اگر از امام صادق سلام الله علیه نقل نشده بود قابل نقل نبود خیلی شگفت انگیز است همه‌ی شیعیان با شفاعت ایشان وارد بهشت می‌شوند. جزء شیعیان می‌شود سلمان ابوذر علمای بزرگ. خیلی عظمت می‌خواهد معصوم درباره‌ی کسی این طوری بیان کند.

شریعتی: شما فرمودید قبل از ولادت حضرت امام صادق علیه السلام این روایت را گفتند یعنی قبل از این که وارد شهر مقدس شوند. یعنی حضرت می‌دانستند که در شهر قم خواهند بود؟

حاج آقا میرباقری: بعضی‌ها این طوری تعبیر می‌کنند می‌گویند حضرت برای زیارت امام رضا سلام الله علیها برادرشان حرکت کردند در بین راه ظاهر مسئله هم همین است در ساوه بیمار شدند و فرمودند ایشان را به قم منتقل کردند در قم رحلت فرمودند هفده روز در قم بودند در همین جا هم به وسیله‌ی معصوم به خاک سپرده شدند این آن چیزی است که نقل می‌کنند اما در باب بزرگان و اولیاء خدا چیز دیگری است آن‌ها مرگ و ماموریت‌های خودشان را از قبل می‌دادند تلقی حقیر این است که همان طور که امام رضا علیه السلام یک کار بزرگ کردند در هجرتشان به سمت مشهد و خراسان امام زاده‌ها هم همین طور دنبال حضرت حرکت کردند آن وقت فرق می‌کنند درجاتشان متفاوت است حضرت معصومه با یک ماموریت خاص آمدند و در قم ماندند لذا می‌دانستند و وقتی هم بیمار شدند فرمودند من را به قم برسانید و در همین جا هم توقف فرمودند در راستای ماموریتشان. حرم ایشان حرم فوق العاده است هم خود قم فوق العاده است قم جایگاهی دارد در گسترش فرهنگ توحید در جهان که در روایات ذکر شده و این جایگاه هم تکوینی است یعنی نمی‌شود جای دیگر را این طوری دست ما نیست از تصرف ما بیرون است. یعنی یک سلسله از موقعیت‌ها از ناحیه‌ی حضرت حق رقم می‌خورد که ما خیلی نمی‌توانیم جا به جا کنیم من اهل تحقیق در این امور نیستم بعضی از محققین نقل کردند که این سرزمین سرزمین جلگه و حاصلخیز بوده یعنی خوش آب و هوا بوده نسبتا همراه با ظهور اسلام این کوه نمک در این منطقه ظاهر شد و آب و هوای این جا تغییر کرده خیلی‌ها را خدا کوچ داده یک عده‌ی دیگر را مهاجرت داده کما این که کعبه را به تعبیر امیرالمومنین در سنگ لاخ ترین سرزمین‌ها تنگ ترین دره‌ها و کم آب ترین چشمه‌ها قرار داده وقتی آن جا می‌آیند یک سیر معنوی اتفاق بیفتد آن جا مرکز سیاحت و گردش گری نشود مرکز مهاجرت الی الله شود قم هم همین طور است هجرت فاطمه‌ی معصومه سلام الله علیها هم در این مسیر اتفاقاتی است که باید در این جا بیفتد و اتفاقا همین طور هم شده.

شریعتی: یعنی آمده اند که قم شود حرم اهل بیت

حاج آقا میرباقری: و یکی از ارکان حرم شدنش با آمدن ایشان تمام شده. ملجا علمای بزرگ بوده ائمه ارجاع دادند مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّةُ آن هم عارفاً بِحَقِّها ملجأ همه‌ی بزرگان بوده در طول تاریخ علمای بزرگ ما حکما و غیر حکما فقهای بزرگ ما مرحوم آیت الله عظمی بروجردی حضرت امام مرحوم آیت الله عظمی گلپایگانی که ملجاشان بوده حضرت آیت الله عظمی مرحوم بهجت مادامی که در قم بودند الا اواخر عمرشان هر روز زیارتشان ترک نمی‌شد بلا استثنا بزرگانی مثل علامه طباطبائی افطارشان را با ضریح حضرت معصومه باز می‌کردند می‌فرمودند من مطهر تر از این سراغ ندارم. لذا ایشان ملجا بودند نه این که خیال کنید ملجا کوچک‌هایی مثل من هستند همه‌ی بزرگان در محضر ایشان تواضع و خشوع می‌کردند خلاصه در محضر ایشان به بار نشستند

شریعتی: این برکت دنیایی وجود مبارک حضرت در شهر مقدس قم در آخرت هم شفاعت شیعیان را می‌کنند.

حاج آقا میرباقری: اصلا شفاعت از همین دنیا شروع می‌شود چون شفاعت ارکانی می‌خواهد پس این نکته‌ی اول که ایشان یک چنین شخصیتی است معصوم ما را دعوت به زیارت ایشان کرده ایشان را کوچ دادند در قم بیایند بمانند و بعد هم به ما دستور دادند بیاییم گرد ایشان جمع شویم زیارت کنیم و از ایشان درجات بهشت را جنه را توحید را تقاضا بکنیم که به شفاعت ایشان درهای توحید به روی ما باز شود و حرم ایشان شده یک ملجا برای همه‌ی بزرگان و علمای بزرگ. و الآن قبور بسیاری از علمای ما در حرم ایشان است مثل پروانه‌های دور این شمع اند که جمع شدند این یک نکته نکته‌ی دیگری که می‌خواستم عرض کنم در زیارتی که از امام رضا سلام الله علیه نقل شده اسرار بزرگی است نسبت به مقامات ایشان زیارت با تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها شروع می‌شود که خودش لطافتی دارد. بعد سلام‌هایی است به انبیا اولوالعظم بعد چهارده معصوم تا می‌رسد سلام به حضرت معصومه. در سلام‌هایی که به ایشان شده توجه داده شده به ارتباط ایشان با معصومین اَلسَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ  ایشان بنت و دختر رسول خدا هستند اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ و خَدیجَةَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ پس ایشان دختر و بنت این معصومین هستند بعد اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ ایشان بنت ولی خدا و معصوم اند السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّهِ خواهر معصوم اند اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ این ظاهرش روشن است ایشان دختر بلافصل حضرت موسی بن جعفر اند نسل معصوم اند همه‌ی اجدادشان معصوم است تا نبی اکرم خواهر امام رضا و عمه‌ی چهار امام معصوم هستند از جمله ائمه‌ی وجود مقدس امام زمان این ظاهرش است ولی ما یک رابطه‌ی دیگری هم با معصوم داریم یعنی فرزند یک معصوم توالد از معصوم یک معنای ظاهری دارد که ذریه‌ی اهل بیت علیهم السلام این نسبت را دارند ولی یک نسبت باطنی است یک فرزندی باطنی هم است آن فرزندی آثار و برکات دیگری دارد من یک نمونه را عرض می‌کنم روایت در کاوی است در بصائر الدرجات است امام صادق علیه السلام فرمودند وَلَدَنِی‏ رَسُولُ اللَّهِ من فرزند رسول خدا هستم حالا ببینید آثار این فرزندی چه است وَ أَنَا أَعْلَمُ کِتَابَ اللَّهِ بنابراین عالم به کتاب خدا هستم وَ فِیهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ از ابتدای خلقت تا انتها در این کتاب است وَ فِیهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ خبر همه‌ی احوال سماواتی و زمینی در این کتاب است وَ خَبَرُ الْجَنَّةِ وَ خَبَرُ النَّارِ خبر همه‌ی بهشت و جهنم در آن است. آن چه بوده و است و تا قیامت خواهد بود بعد فهمیدند من این‌ها را می‌دانم مثل کسی که به دست خودش نگاه می‌کند از طریق احاطه‌ی به کتاب اگر کسی علم کتاب داشت همه‌ی وقایع عالم در نزد اوست مثل کسی که به کف دستش نگاه می‌کند فرمود این طوری. این فرزندی نتیجه اش این است آن توالد غیر توالد ظاهری است همه‌ی کسانی که یک نسبت ظاهری دارند که این مقام را ندارند این که أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة این ابوت غیر از ابوت ظاهری است البته خود فرزندی و ارتباط ظاهری هم مبدا انتقال یک سلسله حقایق است ولی وقتی این دو با هم جمع می‌شوند امر شگفت انگیز و معجزه‌ای اتفاق می‌افتد می‌شود حضرت معصومه سلام الله علیها بنابراین غیر از این تولد ظاهری که داریم یک تولد دیگری هم می‌توانیم داشته باشیم می‌شود ما در دامن امام یک تولد جدید داشته باشیم این که در روایتی که از وجود مقدس حضرت عیسی مسیح نقل شده نْ یَلِجَ مَلَکُوتَ السَّمَوَاتِ مَنْ لَمْ یُولَدْ مَرَّتَیْنِ نمی‌تواند کسی ورود به ملکوت سموات و الارض پیدا کند مگر دو بار متولد شده باشد یک تولد ظاهری داریم امام مبدا حیات است اگر در ما دمید از نو متولد می‌شویم زنده می‌شویم یک تولد جدید است پس اگر کسی فرزند امام شد می‌تواند یک تولد جدید داشته باشد دوباره به دنیا بیاید وارد ملکوت سموات و الارض می‌شود آن‌هایی که دوباره در دامن امام پرورش پیدا می‌کنند تولد مجددی پیدا می‌کنند می‌شوند فرزند امام و امام نسبت به آن‌ها ابوت می‌کند. بعضی این تعبیر السلام علیک یا اباعبدالله را در زیارت عاشورا همین طوری معنا می‌کنند می‌گویند اباعبدالله بودن ایشان همان ابوت نسبت به عباد الله است همه‌ی عباد الله فرزند ایشان اند ایشان آن‌ها را متولد کرده در عوالم باطنی و حیات طیبه به آن‌ها دمیده واقعا هم متولد شدند تولد که به معنی خروج جسم جرم دار عالم در این عالم نیست یک روایتی در توحید صدوق نقل کرده که نامه نوشتند اهل بصره به سیدالشهدا علیه السلام از معنی صمد پرسیدند حضرت یک نکاتی را فرمودند بعد گفتند صمد را خداوند در قرآن توضیح داده «اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ» (اخلاص/3-2) صمد یعنی همین یکی از معانی اش این است. نه فرزندی به دنیا آورده و نه خودش فرزند است بعد حضرت توضیح دادند لم یلد نه این که به صورت جسم دارای جرم کسی از او متولد نشده کما این که در غیر خدای متعال این طوری است انسان‌ها فرزند به دنیا می‌آورند یک جرم جسمانی از آن‌ها متولد می‌شود که البته دارای روح هم است فقط این نیست که خداوند چنین فرزندی ندارد لطیف ترین توالد هم در خدای متعال نیست حتی نفس حتی اموری مثل غصه شادی حزن این‌ها اموری هستند که از ما متولد می‌شوند خدای متعال چنین توالدی هم ندارد همی غمی حزنی شادی هیچ چیز صادر نمی‌شود حتی لطیف ترین صدور. توالد به معنی این که چیزی از او حارج شود چه جرم چه جرم هم نداشته باشد توالدی خارج نمی‌شود از حضرت حق. پس توالد یک معنی خیلی گسترده‌ای دارد بنابراین اگر کسی گفت ولدنی رسول الله فقط به معنی توالد ظاهری نیست اگر گفت انا و علی ابوا هذه الامت واقعا پدری می‌کنند ما را متولد می‌کنند در این دنیا و در عوالم بعدی و در این ولادت‌ها است که دست ما به ملکوت بالا می‌رسد و ورود به عالم ملکوت پیدا می‌کنیم پس ارتباط فرزندی با امام ارتباط خواهر امام بودن عمه‌ی بزرگوار امام بودند می‌توانند ارتباط طبیعی ظاهری باشد که این هم خودش مبدا برکاتی است ولی اگر جمع شد با توالد باطنی و ارتباطات باطنی مبدا فیوضات و خیرات فراوان است.

شریعتی: این که حضرت بنت رسول الله هستند یک رابطه‌ی مخصوص است که عالمه بودن حضرت را میتوانیم اثبات کنیم.

حاج آقا میرباقری: و خیلی چیزهای دیگر یکی از آن‌ها این است که فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ‌ شَأْنا ً مِنَ الشَّأْنِ این طور نیست که هر کسی که توالد ظاهری با معصومین دارد دارای آن شان شفاعت باشد به ما گفته باشند بروید به بزرگان نه ما بروید زیارت کنید و بگویید إشفَعی لِی فِی الجَنَّةِ از ایشان بخواهید که درهای توحید را به روی شما باز کنند در‌های جنه را به روی شما باز کنند درهای ولایت الله و ولایت نبی اکرم و اهل بیت را ایشان به روی شما باز کنند پس این یک نکته در باب ایشان اگر کسی این طوری شد یک توالد باطنی از ناحیه‌ی معصومین داشت و معصومین او را متولد کردند دستش را گرفتند در عوالم وارد شد این می‌تواند حامل نور امام شود حامل ولایت ائمه می‌شود این ارتباط با نبی اکرم و آباءشان ارتباط با برادرشان امام رضا و همه‌ی معصومین به صورت بنت و اخت و عم ظهور پیدا کرده این ارتباط باطنی موجب تجلی همه‌ی معصومین در ایشان است. همه‌ی معصومین در ایشان تجلی دارند با انوارشان.

شریعتی: یعنی چه؟

حاج آقا میرباقری: همان طور که وجود مقدس نبی اکرم حقیقت به قول آقایان محمدی است که قالب بشر نیست از ورای بشر ظهور پیدا کرده در این دنیا با ما حرف می‌زند آن کسی که دارد از ورای بشر با ما حرف می‌زند آن کسی است که معراج می‌رود و جبرئیل را جای می‌گذارد لباس بشر پوشیده این جنبه‌ی بشری حجاب است بدون حجاب که نمی‌تواند با ما هم نشین شود لباس حضرت است «وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَکًا لَّجَعَلْنَاهُ رَجُلاً وَلَلَبَسْنَا عَلَیْهِم مَّا یَلْبِسُونَ» (انعام/9) اگر ملک هم قرار می‌دادیم لباس شما را می‌پوشانیدم این حجاب است ما از ورای حجاب حضرت با ما صحبت می‌شود خود نبی اکرم از طریق حجاب بشری.

شریعتی: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ » چه؟

حاج آقا میرباقری: «یُوحَى إِلَیَّ» این کلمه‌ی روح است که در آن دمیده شده خدای متعال کلمه‌ی روح را داده. این حقیقت از ورای حجاب بشر صحبت می‌کند و الا اگر لباس بشر نمی‌پوشید نمی‌توانست دست ما را بگیرد یک مواقعی از طریق یک حجابی نور معصوم به ما می‌رسد معصوم فرموده اگر دست تان به ما نرسید نور ما را از نور مومن بگیرید چون مومن حامل نور ماست آن چنان که ماه حامل نور خورشید است این روایت را شاید مکرر در این برنامه خواندیم از حضرت سوال شد از امیرالمومنین این که فرمودید المؤمنِ فإنّهُ یَنظُرُ بنُورِ اللّهِ یعنی چه فرمود مومن از نور ما آفریده شده لذا اِتَقّوُا فَراسَةَ الْمُؤْمِنْ فَاِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِاللّه فرمود لذا مومن از متبصرین است از ظاهر شما سرشت شما را می‌خواند قبل و بعد شما را می‌داند این خاصیت وجود نور امام در انسان است آن کسی که این ارتباط و این توالد و این رابطه‌ی اخت بودن و عم بودن با چهارده معصوم را دارد حقایق همه‌ی معصوم در ایشان متجلی است فَإنَّ لَکِ عِندَاللهِ شَأنٌ مِنَ الشَّأن شاید یک معنایش همین است لذا به نکته‌ی دوم در زیارت ایشان می‌کنیم در زیارت ایشان سلام به پیامبران اولوالعزم داده می‌شود اما به صورت غائب اَلسَلام‏ُ عَلَى آدَمَ صَفْوَةَ اللهِ البته حضرت آدم جزء انبیا اولوالعزم نیستند الَسَلامُ عَلَى نُوحٍ نَبِیِّ اللهِ سلام به حضرت نوح ابراهیم موسی عیسی علیهم السلام ‌وقتی خطاب به چهارده معصوم می‌رسد خطاب خطاب حاضر است الَسَلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللهِ،  الَسَلامُ عَلَیْکَ یا اَمَیرَ الْمُؤْمِنینَ البته ما در همه جای عالم می‌توانیم چهارده معصوم را به صورت حاضر مورد خطاب قرار دهیم مثل السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ که در همه‌ی نماز‌ها خطاب خطاب حاضر است لذا بعضی‌ها گفته اند که ما سلام نکردیم اما جوابش را شنیدیم. ولی در حرم حضرت معصومه گمان من این است من یک موقعی این را خدمت آقازاده‌ی مرحوم آیت الله عظمی بهجت عرض کردم ایشان گفتند ابوی من هم این را می‌گفتند من خوشحال شدم یک تائیدی پیدا کرد این حرف شاید این که ما در حرم. حضرت معصومه سلام الله علیها هم معصومین را به صورت حاضر زیارت می‌کنیم نکته اش این است که معصومین انوارشان از وراء حجاب حضرت معصومه همه حاضر است همه تجلی در حضرت معصومه دارند در این چهلچراغ انوار چهارده معصوم متجلی است لذا شما چهارده معصوم را آن جا حاضر می‌توانید زیارت کنید پس این رابطه‌ی باطنی ایشان اتفاقی که ذیل آن افتاده ایشان حامل انوار همه‌ی معصومین هستند و لذا همه‌ی معصومین در حرم ایشان حاضر اند مضمون آن رویایی هم که از پدر مرحوم آیت الله عظمی مرعشی نقل می‌کنند ایشان چله‌ای گرفتند و متوسل شدند به یکی از ائمه شاید امام باقر سلام الله علیه بود جزئیاتش یادم نیست و تقاضا کردند که قبر وجود مقدس فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها بر ایشان آشکار شود در خواب به ایشان فرمودند که این امر تا دوره‌ی ظهور شدنی نیست سر است باید مخفی بماند ولی اگر خواستید ایشان را زیارت کنید بروید در قم فاطمه‌ی معصومه را زیارت کنید که مادر مان حضرت زهرا سلام الله علیها جلالت خودشان را به ایشان داده اند خیلی حرف عجیبی است یعنی تجلی جلات فاطمه‌ی زهرا در وجود مقدس. جلال حضرت می‌دانید چیست؟ ایشان هیبتی دارند که دست هیچ کسی به آن نمی‌رسد منزلت شب قدر همان نهیبی که حضرت دارند فرمودند وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا  این جلالت یعنی این خدای متعال او را فاطمه نامید فاطمه یعنی جدا شده چون همه‌ی خلق جدا شده از معرفت لِأَنَّ الْخَلْقَ ‌نه لانَّ النّاس خلق یعنی جبرئیل میکائیل این جلالت است آن وقت این جلالت را فرمودند فاطمه‌ی زهرا جلالتشان را به فاطمه‌ی معصومه دادند این هم نکته‌ی دومی که از زیارت ایشان استفاده می‌شود یکی رابطه‌ی باطنی با همه‌ی معصومین که این رابطه موجب شده حقایق معصومین به اندازه‌ی ظرف وجود ایشان که فوق فهم ماست در ایشان تجلی پیدا کند و به ما گفتند حالا بروید ایشان را زیارت کنید چون جنه با زیارت معصوم واجب می‌شود. معصوم باب الله است اگر مقامات معصومین در کسی تجلی کرد می‌شود باب الجنه می‌تواند شفاعت فی الجنه کند که بحث شفاعت را نکته‌ی سومی است اشاره می‌کنم.

شریعتی: بسیار خوب فکر می‌کنم با این نکاتی که حاج آقای میرباقری گفتند یک جور دیگری می‌رویم زیارت. ان شاء الله زیارت همه تان توأم با معرفت باشد. چقدر خوب است ثواب تلاوت این صفحه‌ی قرآن را هدیه بکنیم به روح بلند و آسمانی حضرت فاطمه‌ی معصومه سلام الله علیها و از ثواب و برکاتش همه مان بهره مند شویم صفحه‌ی 343 قرار امروز ماست آیات 18 ام تا 27 ام سوره‌ی مبارکه‌ی مومنون در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ ﴿١٨﴾ فَأَنشَأْنَا لَکُم بِهِ جَنَّاتٍ مِّن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ لَّکُمْ فِیهَا فَوَاکِهُ کَثِیرَةٌ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ ﴿١٩﴾ وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِن طُورِ سَیْنَاءَ تَنبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِّلْآکِلِینَ ﴿٢٠﴾ وَإِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهَا وَلَکُمْ فِیهَا مَنَافِعُ کَثِیرَةٌ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ ﴿٢١﴾ وَعَلَیْهَا وَعَلَى الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ ﴿٢٢﴾ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿٢٣﴾ فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَأَنزَلَ مَلَائِکَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ﴿٢٤﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِینٍ ﴿٢٥﴾ قَالَ رَبِّ انصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ ﴿٢٦﴾ فَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿٢٧﴾

ترجمه:

و از آسمان، آبی به اندازه نازل کردیم و آن را در زمین جای دادیم؛ و بی تردید به از بین بردن آن کاملاً توانمندیم. (۱۸) پس به وسیله آن برای شما باغ هایی از درختان خرما و انگور پدید آوردیم که برای شما در آنها میوه های فراوانی است [که از فروش آنها زندگی خود را اداره می کنید] و [نیز] از آنها می خورید. (۱۹) و [به وسیله آن] درختی را که از طور سینا بیرون می آید [پدید آوردیم] که برای خورندگان، روغن و نان خورشی می رویاند. (۲۰) و به یقین برای شما در دام ها عبرتی است، از شیری که در شکم آنهاست به شما می نوشانیم، و در آنها برای شما سودهای فراوانی است، و از [گوشت] آنها [نیز] می خورید. (۲۱) و بر آنها و بر کشتی ها حمل می شوید؛ (۲۲) و همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم. پس گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که معبودی جز او برای شما نیست، پس آیا [از پرستش معبودان باطل] نمی پرهیزید؟ (۲۳) پس سران و اشراف قومش که کافر بودند، گفتند: این جز بشری مانند شما نیست که می خواهد بر شما برتری جوید، و اگر خدا می خواست [پیامبری بفرستد] قطعاً فرشتگانی [را به پیامبری] می فرستاد، ما این [سخنانی] را [که نوح می گوید] میان پدران پیشین خود نشنیده ایم. (۲۴) او نیست جز مردی که [نوعی] دیوانگی در اوست؛ بنابراین نسبت به او تا مدتی منتظر بمانید [که بمیرد یا از دیوانگی رهایی یابد.] (۲۵) [نوح] گفت: پروردگارا! مرا در برابر تکذیب آنان یاری ده. (۲۶) پس به او وحی کردیم که زیر نظر ما و پیام ما کشتی بساز و هنگامی که فرمان ما به هلاکت آنان بیاید و آن تنور [از آب] فوران کند از هر گونه ای [از حیوان] دو عدد [یکی نر و دیگری ماده] و نیز خانواده ات را وارد کشتی کن، جز افرادی از آنان که فرمان [عذاب] بر او گذشته [و درباره او قطعی شده] است، و درباره کسانی که [به سبب شرک و کفر] ستم ورزیده اند، با من سخن مگوی، زیرا [همه] آنان بدون تردید غرق شدنی اند. (۲۷)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: هر روز با این قرار روزانه‌ای که ما داریم و با توجه به این که یکی از برکات حرم کریمه‌ی اهل بیت تلاوت قرآن کریم در ماه مبارک رمضان است چقدر خوب است هر روز سلام مان را به ساحت مقدس حضرت تقدیم بکنیم. از شفاعت حضرت بگویید

حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم. نکته‌ی سومی که در زیارت ایشان از امام رضا است این است که در پایان زیارت به ما گفتند از حضرت بخواهید یا فاطِمةُ اشْفَعى لى فِى الْجَنَةِ فَاِنَ‌ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَأْناً مِنَ الشَأْنِ یکی این که از حضرت بخواهید برای شما شفاعت در جنه بکنند درک از جنه متفاوت است وادی توحید و وادی ولایت نبی اکرم وادی ولایت امیرالمومنین وادی جنت است باطن جنه همین است حتی بالاترین درجات بهشت هم باطنش رحمت خداست باطنش ولایت امیرالمومنین است این بحث‌هایی است که تکرار می‌شود. پس حضرت می‌توانند درهای وادی توحید و ولایت را به ما باز بکنند که هم از دنیا شروع می‌شود اصل شفاعت شفاعت در توحید است اگر کسی به وادی توحید هدایت نکنند نمی‌توانند بهشتی کنند چون اَلتَّوحِیدُ ثَمَنُ الجَنَّةِ تا آدم موحد نشود نمی‌تواند وارد بهشت شود انسان تا به وادی ولایت نرسد وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی بهشتی نمی‌شود بنابراین شفاعت در بهشت شفاعت در وادی ولایت و گشودن در‌های ولایت است خیلی مشکل است إِنَّ أَمْرَنا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ وادی توحید یک وادی است که سیرش بسیار دشوار است یک کسی باید دست ما را بگیرد ببرد وارد وادی توحید کند در‌ها را باز کند حقایق را به روی قلب ما. ماذون هم باشد شرایطی برای شفاعت شونده و شفاعتی براش شفاعت کننده در آیات و روایات گفته اند حالا شفاعت شونده بماند شفاعت شونده باید عهدی داشته باشد فرمود عهدم این است که مَنْ دانَ بِوِلایَةِ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَهُوَ الْعَهْدُ عِنْدَ اللّهِ این است که اهل ولایت باشد و الا شفاعت نمی‌شود اما شفاعت کننده چه شرایطی باید داشته باشد؟ آیاتی در قرآن شرایط شفاعت شونده را ذکر می‌کند من بعضی‌ها را ذکر می‌کنم یکی در سوره‌ی مبارکه‌ی زخرف است خدای متعال می‌فرماید وَلَا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ آن‌هایی که این‌ها غیر خدا می‌خوانند مالک شفاعت نیستند نمی‌توانند شفاعت بکنند الا این که یکی از این دو شرط را داشته باشند هم اهل شهادت به حق باشند و هم اهل علم به حقایق. مرحوم آیت الله طباطبائی ذیل آیه‌ی سوره‌ی بقره که می‌فرماید «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ» (بقره/143) آن جا این شهادت را توضیح می‌دهند کسی که می‌خواهد شفیع باشد باید شاهد باشد این شهادت هم باید نسبت به ظاهر و باطن باشد چون در قیامت از باطن ما سوال می‌کنند بنابراین باید شاهد همه‌ی اصرار وجودی انسان باشد «شَهِدَ بِالْحَقِّ» (زخرف/86) این شهادتش هم باید شهادت بالحق باشد چون ممکن است کسی نگاهش نگاه حق نباشد باید حق ببیند درست ببیند و دوم اهل علم به همه‌ی حقایق باشد و الا کسی که اهل علم به حقایق نیست این مالک شفاعت نیست یک آیه‌ی دیگری از سوره‌ی مبارکه‌ی طه می‌خوانم. خدای متعال می‌فرماید در قیامت  «لَا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا» (مریم/87) این در سوره‌ی مبارکه‌ی مریم است یکی هم در سوره‌ی طه است که روز قیامت این طوری است «وَخَشَعَت الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا» (طه/108) وقتی فرمان می‌آید به دنبال او حرکت می‌کنند در صحنه او حاضر می‌شوند نمی‌توانند تخلف بکنند همه‌ی سر و صداها خاشع می‌شوند اصوات هم در مقابل رحمانیت حضرت حق خشوع می‌کنند «فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا» جز سر و صداهای بسیار آرام و آهسته چیزی نمی‌شنوی همه در حال خشوع اند می‌فرمایند «یَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ» (طه/109) آن روز شفاعت فایده ندارد نه کسی حق شفاعت دارد و نه شفاعت قبول می‌شود «إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِی لَهُ قَوْلًا» (طه/109) خداوند به او اجازه بدهند و روایات رضی له قولا را معنا کرده یک معنا که بعضی از مفسرین علامه بزرگوار طباطبائی کردند معنای خوبی است می‌فرمایند رضایت مطلق از قول او خدا داشته باشد هیچ عیبی قول او نداشته باشد لذا باید پاک از همه‌ی خطاها و خطیئه‌ها باشد باید پاک از شرک باشد کسی که در مقام اخلاص است لذا اصل این شفاعت مال نبی اکرم است که هر چه بگوید خدا می‌پسندد لذا «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‏» (ضحی/3) اصل شفاعت مال ایشان است دیگران می‌توانند شفاعت کنند؟ به اندازه‌ای که شفاعت نبی اکرم دستشان را بگیرد فرمود روز قیامت شیعیان ما دوستان ما دست به دامن ما و ما دست به دامن نبی اکرم و نبی اکرم دست به دامن خدا و به اندازه‌ای که شفاعت نبی اکرم محقق می‌شود بقیه می‌توانند شفاعت کنند لذا کسی شفیع می‌شود که شفاعت حضرت شامل حالش شده باشد لذا می‌گوید ‌اشْفَعى لى فِى الْجَنَةِ فَاِنَ‌ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَأْناً مِنَ الشَأْنِ گمان می‌کنم شاید معنایش این باشد که شانی از مقام محمود نبی اکرم در ایشان است این همان عهدی است که باید داشته باشد همان «رَضِیَ لَهُ قَوْلاً» همان شهود بالحق « اِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ» «زخرف/86) است همه‌ی آن چیزهایی که در نبی اکرم است و لذا شفیع کل هستی هستند این در فاطمه‌ی معصومه سلام الله علیها محقق است چقدر در ایشان محقق است؟ آن روایت امام صادق را یک بار دیگر می‌خوانم تَدخُلُ بِشَفاعَتِها شِیعَتی الجَنَّةَ بِأجمَعِهِم یعنی همه‌ی شیعیان یعنی مقاماتی از مقامات بهشت است که همه‌ی شیعیان به دست ایشان باز می‌شود من نمی‌دانم این همان است که حضرت زهرا جلالت خودشان را به ایشان دادند هیچ چیز دیگری نیست. پس شفاعت ایشان شعاعی از شفاعت نبی اکرم است آن عهدی که نبی اکرم عندالله دارند آن طهارت و عصمتی که دارند که رضی له قولا. من شهد بالحق شهود بالحقی که دارند یعلمون معارفی که نبی اکرم دارند این چیزهایی که در شفیع لازم است محبت و انس و لطفی که دارند همه‌ی این امور در نبی اکرم است و مقامش در وجود فاطمه‌ی معصومه تجلی کرده اند این مقام مقام فوق العاده‌ای است که به همه گفتند بگویید ‌اشفعی لی فی الجنه‌ درهای مقامات توحید و بهشت برای شیعیان و اولیا از طریق ایشان باز می‌شود.

شریعتی: خیلی خوب از همین جا می‌گوییم به حضرت فاطمه‌ی معصومه که اشفعی لی فی الجنه حاج آقای میرباقری دعا بکنند همه آمین بگوییم

حاج آقا میرباقری: یک جمله فقط بگویم جای دعا لذا است وجود مقدس امام زمان سلام الله علیه در حرم ایشان مکرر در بیداری و خواب بزرگان دیده اند حالا داستانش بزرگوار که معصوم به آن جلالت و عظمت خیلی موقف موقف شریفی است البته قدوم امام زمان موجب افزایش شرافت این مقام می‌شود. خداوند متعال ان شاء الله همه‌ی ما را هم به زیارت با معرفت ایشان و هم به شفاعت ایشان در دنیا و آخرت به همه‌ی مقامات عالی و ان شاء الله به وادی ولایت و توحید راه بدهند ان شاء الله.

شریعتی: ان شاء الله. والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

کتاب : مساله مهدویت


کد کالا    629

دسته‌بندی    آموزشی

موضوع    مهدویت

نویسنده    مسعود عالی

مترجم

ناشر           عطش

قطع            رقعی

سال انتشار 1392

وزن               0

نوع جلد       شومیز

تعداد صفحات   303

----------------------------------------------

توضیحات:




-----------------------------------------------

جهت خرید این کتاب اینجا کلیک کنید.

 




مجموعه کتاب های سمت خدا


دسته‌بندیمذهبی
موضوعچهارده معصوم - سرگذشتنامه
نویسندهمحمد لک علی آبادی
مترجم
ناشرهنارس
قطعرقعی
سال انتشار1392
وزن0
نوع جلدشومیز
تعداد صفحات144
کلید واژهبه سمت خدا - عبادت - بندگی - چهارده معصوم - پایابوک


همان طور که سخنان معصومین علیهم السلام عمیق هستند و همه کس نمی تواند که آنها را درک کند، رفتار آنها نیز باید معنی و تفسیر شود تا قابل فهم گردد. چرا که وجود ائمه هدی علیهم السلام منبعی فیاض و کانونی پرفروغ است که ما باید روش زندگی خود را از آنها استخراج کنیم.


-----------------------------------------------------------------------------------مجموعه حاضر در ده جلد متوالی قسمتی از سیره ی آن انوار مقدس شده که با نام راه زندگی تقدیم شده است که نام و موضوع مجلدات به شرح زیر است.


 1. به سمت خدا ـ عبادت و بندگی در سیرده چهارده معصوم علیهم السلام

 2. عطر عترت ـ اخلاق و رفتار در سیرده چهارده معصوم علیهم السلام

 3. سایه طوبی ـ خانه و خانواده در سیرده چهارده معصوم علیهم السلام

 4. مرز پویایی ـ تذکر و هشدار در سیرده چهارده معصوم علیهم السلام

 5. تاج عزت ـ کسب و کار در سیرده چهارده معصوم علیهم السلام

 6. اوج دانایی ـ صبر و دانش در سیرده چهارده معصوم علیهم السلام

 7. باغ شیشه ای ـ دنیا و اقتصاد در سیرده چهارده معصوم علیهم السلام

 8. پیام آشتی ـ معاشرت با دیگران در سیرده چهارده معصوم علیهم السلام

 9. به رنگ سخن ـ زبان و گفتار در سیرده چهارده معصوم علیهم السلام

 10. هوای تازه ـ تفریح و شادی در سیرده چهارده معصوم علیهم السلام



   برای تهیه این کتاب ها از پایا بوک اینجا کلیک کنید.


http://www.payabook.com