حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران (قسمت اول)
منبع: برنامه سمت خدا93-07-27-
حجت الاسلام والمسلمین عالی
موضوع: علائم ظهور و وظیفه منتظران
امام عصر و وظایف منتظران
یکی از وظایف بسیار مهم که دوستان بزرگوار بیننده و مومن باید در رابطه با وجود مقدس امام زمان علیه السلام و مسئلهی ظهور خیلی به آن اهتمام بورزند نزدیک دیدن ظهور است ما در روایاتمان به عناوین مختلف و تعابیر مختلف این توصیه را از اهل بیت داریم که ظهور را نزدیک ببینید چند روایت را عرض می کنم که فضای روایاتی که در این رابطه رسیده دست دوستان بیاید از امام هادی علیه السلام روایت است که فرمود وقتی که الم شما پرچم شما از بینتان برداشته شد الم یعنی امامتان چون امام پرچم دین است پرچم ایمان است پرچم توحید است در زیارت جامعهی کبیره خطاب به اهل بیت داریم پرچمهای تقوا در زیارتهای آل یاسین خطاب به امام زمان که سلام میدهیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصوُبُ ای پرچم افراشته اینها پرچمهای افراشتهی دین و ایمان و تقوا و توحیداند امام هادی میفرمایند وقتی این پرچم در زمان غیبت از بین شما برداشته شد از زیر پاهایتان منتظر فرج باشید مرحوم مجلسی میفرماید این که از زیر پاهایتان یعنی همان جایی که ایستادید و تکان نخورید یعنی عبور نکرده ممکن است فرج برسد یعنی این شکلی است که از جهت زمان و مکان طوری است که خیلی سریع در هر زمان و هر مکانی امکان پذیر است باز یک روایت دیگری از امام باقر علیه السلام است که به فضیل بن یسار شاگرد خوبشان فرمود وقتی که نیازمندی و حاجات مردم زیاد شد و به هم دیگر به خاطر کاری رجوع کردند ولی بعضیها آن برادر مومناش را انکار کرد و رد کرد عرض میکنیم یعنی چه این موقع منتظر فرج باشید صبح و شب. صبح و شب دائما منتظر فرج باشید شاگرد امام باقر علیه السلام سوال کرد که یعنی چه بعضیها بعضیها را انکار بکنند امام باقر فرمود که وقتی برای یک حاجتی پیش برادر مومناش میرود یک جور دیگر با او برخورد میکند جوری که قبلا این گونه نبود حالا که برای احتیاج آمده سرد برخورد میکند تحویل نمیگیرد یک جور دیگر با او حرف میزد که قبلا این طور با او حرف نمیزد یکی از آسیبهای آخرالزمان را حضرت میگوید که رابطهها سرد است مومنین هنگام حاجاتشان کاری با هم ندارند از هم رو برمیگردانند در یک چنین وقتی که ارزشهای اخلاقی افول کرده و ارزشهای مادی غلبه پیدا کرده این طور مواقعی که تاریکی است توقع فرج داشته باشید صبح و شب یعنی شب که شد بگویید فردا صبح. فردا صبح که شد بگویید شب.
سوال: آیا این وقت تعیین کردن نیست؟
پاسخ: این وقت معین نیست وقت تعیین کردی که گفته شده ممنوع است این که وقت خاصی را فلان روز فلان تاریخ فلان سال ممنوع است اما بگویید هر صبح و شام نمیگوییم کدام یک از این صبحها کدام یک از این شبها امام زمان میآید که وقت تعیین شده باشد ولی مقصود نزدیک دیدن است که شما اگر شب گذشت حتی تا شب بعدی هم نگو که نمیآید فردا صبح ممکن است بیاید
سوال: یعنی این قدر نزدیک ببینیم؟
پاسخ: بله این قدر نزدیک ببینیم که اینها خیلی آثاری در زندگی ما دارد. باز یک روایت دیگری است که یک عنوان دیگری است از چندین روایت که امر ظهور و فرج ولی عصر علیه السلام دفعی و یک مرتبه رخ میدهد مثل قیامت روایت از امیرالمومنین علیه السلام است که فرمود خداوند متعال فرج را به طور ناگهانی محقق میکند به واسطهی یکی از ماه اهل بیت. باز در توقیعی که خود امام زمان به شیخ مفید دارند یک جمله این است که خداوند امر فرج ما را به طور ناگهانی محقق میکند در کمال الدین صدوق مرحوم شیخ صدوق از امام رضا علیه السلام روایت نقل کرده که امام رضا فرمودند که از پیغمبر اکرم کسی سوال کرد که مهدی شما اسم مبارک آقا است که مستحب است بلند شدن آن را عرض نمیکنم فرزند شما چه وقت ظهور میکند پیغمبر اکرم فرمود مثل مهدی ما و داستان آن مثل قیامت میماند کسی کشف از وقت او نمیکند مگر خود خدا بعد پیغمبر فرمود ناگهانی فرا میرسد این هم یک دسته عناوین که نشان میدهد در آن زمان که شاید قالب مردم غافلاند حواسشان نیست چون برای آنها ناگهانیاند یک عدهای که آمادهاند منتظرند حواسشان جمع است برای آنها ناگهانی نیست آنها غافلگیر نمیشوند ولی آنهایی که غافلاند نشان میدهد که خیلیها این طوری میشوند یک مرتبه اتفاق میافتد.
....................................................................................
برای تهیه کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
....................................................................................
93-03-11- حجت الاسلام والمسلمین عالی-بررسی ویژگیهای خاص امام عصر(عج) بحث عدالت
موضوع برنامه: بررسی ویژگیهای خاص امام عصر(عج) بحث عدالت
کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین عالی
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
بیقرار توام و در دل تنگم گلههاست *** آه بیتاب شدن، عادت کم حوصلههاست
مثل عکس رخ مهتاب افتاده در آب *** در دلم هستی و بین من و تو فاصلههاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است *** مثل شهری که به روی گسل زلزلههاست
باز میپرسمت از مسأله دوری و عشق *** و سکوت تو جواب همه مسألههاست
«اللهم عجل لولیک الفرج»
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقایان. به سمت خدای امروز خوش آمدید. حاج آقای عالی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای عالی: سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم خدمت حضرتعالی و همهی بینندگان بزرگوار عرض سلام دارم. آقای شریعتی: بحث ما با حاج آقای عالی یادی از امام عصر(ع) است. خوشحالیم که روزهای یکشنبه ما منور به نور حضرت مهدی(عج) است. در ذیل همین بحث به خصایص و ویژگیهای حضرت رسیدیم. که بحث زنده بودن را حاج آقا اشاره کردند. بحث غیبت و بحث رحمت واسعه بودن ایشان را اشاره کردند. امروز به یکی دیگر از ویژگیها و مختصات حضرت اشاره خواهند کرد.
حاج آقای عالی: بسم الله الرحمن الرحیم. اگر خاطر شریفتان باشد بحث در همین موضوع بود که خصوصیات حضرت ولیعصر(عج) بیان میشد. یکی از برجستهترین و معروفترین ویژگیهای حضرت خصوصیت عدالت حضرت است که اصلاً به قدری بحث عدالت و عدالت گستری با امام زمان توأم است، که هر زمان اسم ان بزرگوار میآید، اصلاً مهدی یعنی عدالت. عدالت یعنی مهدی! واقعاً هم همین است. در دعاها و روایات متعدد حضرت را با این وصف و خصوصیت توصیف کردند. در دعای افتتاح که مؤمنین شبهای ماه مبارک رمضان میخوانند، این تعبیر را آنجا میخوانند که «وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ أَمْرِکَ الْقَائِمِ الْمُؤَمِّلِ وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ» (تهذیب/ج3/ص110) خدایا درود و رحمت خودت را بر قیام کنندهای بفرست که مردم آرزو و امید به او دارند و او عدالت مورد انتظار است. اصلاً امام زمان به عدالت توصیف شده است. نه اینکه عادل است، اصلاً عدالت عدل محض است. سر تا پای او عدل است. مجسمهی عدالت است.
شیخ صدوق در کمال الدین یک روایتی را از پیامبر اکرم نقل کردند، «مهدی أول العدل و آخره» (کمالالدین/ ج1/ص268) امام زمان را به اول و آخر عدل توصیف کردند. یعنی صفر تا صد عدل را او محقق میکند. از ابتدا تا انتهایش را او میرود. درست است که تمام انبیاء و اولیاء و معصومین همه هم خودشان در حد ممتاز و اعلی عادل بودند و هم عدالتخواه بودند و هم در صدد این بودند که هر مقدار که امکان دارد، عدالت را تحقق ببخشند. اما این وییژگی منحصر به فرد برای امام زمان(ع) هست که اوست که عدل را در جهان محقق میکند. نه فقط تحقق میبخشد که پر میکند. تعبیراتی که در رابطه با امام زمان است، «فَیَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا» (وسایلالشیعه/ج16/ص240) خداوند متعال زمین را به واسطه او پر از عدل و داد میکند. این تعبیر بسیار تعبیر بلندی است. ما یک خانهی سه، چهار نفری را نمیتوانیم پر از عدل و داد کنیم. او کل عالم دنیا را پر از عدل و داد میکند که در روایت شیعه و سنی این تعبیر آمده است. ایشان این ویژگی منحصر به فرد را دارد. در شب میلاد مبارک امام زمان(ع) که سحر نیمه شعبان سال 255 بود، که این هفته هم هفته میلاد امام زمان است، شب جمعهای که در پیش داریم. نیمههای شب هنگام سحر بود که حضرت حکیمه خاتون که عمهی امام عسگری بودند، و امام عسگری خواسته بودند امشب را بمانند. گفتند: عمه جان بمان که آن وعدهی الهی امشب محقق میشود. وقتی امام زمان(ع) متولد شد، حضرت همان هنگام جملاتی را گفتند. شبیه حضرت عیسی که در قرآن همه خواندیم که همان ابتدا که متولد شد، سخنانی گفت. «قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا» (مریم/30) امام زمان جزء ان جملات اولیهای که فرمودند، اولاً شهادتین اول سخنی بود که گفتند. «اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان جدی محمدا رسول الله (ص) و ان ابی امیرالمؤمنین» حضرت دانه دانه امام قبلی را گواهی دادند، تا به خودشان رسیدند. وقتی به خودشان رسیدند، این دعا را خواندند. «اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی» (بحارالانوار/ج51/ص13) خدایا آن وعدهای که به من دادی، آن وعده را برآورده کن. انجاز و محقق کن. «وَ أَتْمِمْ لِی أَمْرِی وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِی» قدم مرا استوار قرار بده و کار مرا در این عالم تمام کن، «وَ امْلَأِ الْأَرْضَ بِی عَدْلًا وَ قِسْطاً» و زمین را به واسطه من پر از عدل و داد کن. اولین سخن حضرت در هنگام میلادشان، همین بود. در کمتر حدیثی است که یادی از امام زمان(ع) آمده باشد و یادی از عدل و قسط و عدالت حضرت نیامده باشد.
آقای شریعتی: بقیه اهلبیت(ع) هم در این مسیر گام برمیداشتند.
حاج آقای عالی: اصلاً زمینهساز آن بزرگواران بودند. نه فقط امامان، همه پیغمبران. یعنی در واقع یک سیر تاریخی را اولیای الهی طی کردند، که کلاس کلاس و مرحله مرحله بشریت را پیش بردند، تا به هر حال بشر بتواند به آن نقطه اوج که نطقه بندگی و نقطه پر شدن عدالت هست، و تازه شروع زندگی انسانی است. ما فکر نکنیم آخرالزمان تمام میشود. تازه شروع میشود. تازه به معنای واقعی کلمه زندگی انسانی شروع میشود. در هر حال این خصوصیت حضرت است که ویژگی منحصر به فرد این بزرگوار هست و مسألهی عدل و عدالت گستری، منتهی من یکی دو نکته را میخواهم به عنوان این بحث مطرح کنم.
اولین نکته که یادم هست قبلاً در مباحث یاد مرگ به تناسب و مناسبتی اشاره کردیم، این هست. درست است که مسألهی ظهور منجی و موعود در آخرالزمان یک دیدگاهی است که مشترک بین همه ادیان و مذاهب است. اما دیدگاهی که شیعه و مکتب اهلبیت به واسطهی آموزههای اهلبیت دارد، برخی تفاوتها را دارد که دیدگاهش را بسیار عمیق میکند. یکی از تفاوتهایی که بین دیدگاهی که ما داریم و سایر ادیان و مذاهب این است که قبلاً گفتیم. ما حضرت را زنده میدانیم. ما منجی را زنده میدانیم که در عالم با همین جسم فیزیکی زندگی میکند و دلایلش هم قبلاً گفتیم. یکی دیگر از تفاوتهایی که در دیدگاه ما با دیدگاه سایر ادیان و مذاهب هست، این است که ما ظهور عدالت گستر و منجی را یکی از مراحل تکاملی به سمت خدا در سیر «انا الیه الراجعون» به تعبیر دیگر در راستای معاد میدانیم. یکی از مراحل تکاملی ظهور است.
در قیامت خداوند متعال با تمام اسماء و صفاتش در حدی که مخلوقاتش گنجایش دارند، خدا ظهور میکند. آنجا یوم القیام است. روز است. با اینکه خورشید نیست. خورشید تاریک شده است. خورشید و ستاره نیست. اما آنجا همه حقایق آفتابی میشود. ظهور پروردگار هم هست. گفت:
یار بی پرده از در و دیوار *** در تجلی است یا اولوالابصار
یکی هست و نیست غیر از او *** وحده لا اله الا هو
آنجا خداوند متعال، عدالت مطلق پروردگار در آنجا هست که ظهور میکند. آنجا مالکیت خدا، سلطنت خدا، قدرت خدا، علم خدا، همهکاره بودن خدا، که خدا در این عالم همه کاره است، آنجا ظهور میکند. البته خدا اینجا هم همه کاره است. اینطور نیست که خدا یکجایی مثلاً همه کاره باشد، جای دیگر بیکار باشد. نخیر! اینجا هم «لا حول و لا قوة الا بالله» است. منتهی اینجا ظهور ندارد. عالم دنیا گنجایش ندارد. آنجا به این حقیقت میرسیم و آن ظهور رخ میدهد. در اینجا اصلاً این از ضعفهای عالم دنیا است و از کوچک بودن و کم ظرفیت بودن عالم دنیا که خدا در این عالم محجوب است. پنهان است. ما خودمان را میبینیم، خدا را نمیبینیم. یعنی شما نگاه کنید چقدر چپ و وارونه است. با ایینکه نور عالم است، «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (نور/35) ولی ما ظلمتها را میبینیم، آن اصل نور را نمیبینیم.
خدا مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط را رحمت کند. تعبیر قشنگی از ایشان نقل شده که میفرمودند: من دلم برای خدا میسوزد. مشتری خدا کم است. همه دنبال همه چیز میروند و دنبال خدا نمیروند. خدا را همهکاره نمیبینند. برای رزقشان، شفایشان، برای علمشان و چیزهای دیگر دنبال همه چیز میروند، اما یاد خدا نیستند.
رضوان خدا و رحمت خدا بر مرحوم آیت الله حجت کوه کمردهای که از بزرگان مراجع و بسیار با اخلاص و متواضع بودند. در دورههای نه چندان دور این بزرگوار بودند. یک مقدار قبل از آیت الله بروجردی و یا تقریباً معاصر با آقای بروجردی بودند. این بزرگوار نقل میکنند یک مرتبه با یک جمعی در منزلشان نشسته بودند. این آقای طلبهای آمد یک نامهای به ایشان داد. این نامه را گرفت، زیر این نامه یک چیزی نوشت، گفت: بیا بگیر. نامه را به ایشان داد، طلبه خداحافظی کرد و رفت. بیرون منزل نامه را نگاه کرد و دید زیر آن نوشته: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ» (حدید/3) برو توبه کن. این بنده خدا هرچه فکر کرد، گفت: مگر من چه گناهی کردم که بروم توبه کنم. کاری نکردم. نفهمید! بعد یک مقدار دقت کرد و دید در نامهاش برای آقا نوشته که آقا من از آن زمانی که از شهرمان به قم آمدم، امیدم اول به خدا بود، بعد به شما. الان یک احتیاج مالی دارم، آمدم اگر شود شما مساعدتی بکنید. ایشان نوشته که «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» همه کاره خداست. من چه کسی هستم که اسم مرا کنار خدا میبری؟ اول خدا، بعد شما. برو توبه کن!
به هر حال این دید شرک آلود در دنیا هست، منتهی در عالم آخرت مراحلی که انسان تکامل پیدا میکند، تا قیامت آنجا دیگر این دید شرک آلود کنار میرود و همه اهل «لا اله الا الله» میشوند. و آنجا همه عدالت محض خدا را میبینند. «وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ» (انبیاء/47) آنجا ترازوهای عدل گسترده میشود و مو را از ماست بیرون میکشد. هیچ ظلمی و ضربه ظلمی در آنجا نیست. «لا ظُلْمَ الْیَوْم» (غافر/17) عالم دنیا عالمی است که کم ظرفیت است. واقعاً یک ظلمهایی میشود که قابل جبران هم نیست. یک کسی ممکن است هزاران نفر را کشته باشد. یک بمب اتم را در جایی رها کرده، هزاران نفر کشته شدند. به فرض اگر او را دستگیر کنند و به فرض اگر او را بکشند، فقط یک جان را از او گرفتند. او هزاران جان گرفته است، از او یک جان گرفتند. این عدالت نیست ولی عالم دنیا گنجایش بیشتر از این را ندارد. چون وقتی جان او را میگیرند، تمام میشود. دیگر نمیتوانند کاری با او بکنند. اما در عالم آخرت اینگونه نیست. گنجایش این را دارد که بارها برگردد و عقوبت شود. بنابراین عدالت محض و مطلق که اگر کسی اینجا خوبی کرده است و کسی نفهمیده است، ولی آن کسی که باید بفهمد، آنجا فهمیده است. ذرهای در این عالم نه کم میشود و نه گم میشود. ظلم هم همینطور است. این عدالت عجیب و غریبی که آنجا هست، و همه صفات و اسماء خدا، ما با این وضعیت روحی که در عالم دنیا داریم، اصلاً تحمل آنجا را نداریم. صلاحیت ورود به قیامت را نداریم.
از روایات اهلبیت گفتم، که نه فقط صلاحیت ملاقات با خدا را نداریم، یک صدای آهنگ بهشتی، موسیقی بهشت که در روایات دارد نسیمی در درختان بهشت میافتد، موسیقی و آهنگی پخش میشود، که اگر اهل دنیا بشنوند، از شوق میمیرند. یا مثلاً در بعضی از روایات دارد که لباس یک بهشتی وقتی در عالم دنیا بیاید، عالم دنیا گنجایش ندارد. ما چطور با این وضعیت روحی و شخصیتی که اینجا داریم تحمل کنیم. خدا از سر لطف و تفضل، دو مرحله مقدماتی گذاشت که انسانها اگر عاقل باشند، اگر زرنگ باشند، این دو مرحله را محقق میکنند. به آسانی رشد میکنند و آماده قیامت که عدالت محض خدا هست، میشوند، یکی ظهور عدالت گستر و دوم رجعت است. رجعت معصومین که به گونهی ادامهی همان دولت عدالت است.
در بهشت یکی از مشخصاتی که خیلی روی آن تأکید شده است، عدالت خداست. زمان ظهور هم خیلی روی عدالت تأکید شده است. این یک مرحله مقدماتی و آماده سازی از سر لطف است. من این کلمه لطف و تفضل را تکرار میکنم، قصدی دارم.
اگر انسانها خودشان این لطف خدا را پذیرفتند، یعنی خودشان را محیا کردند و این آمادگیهای لازم برای دریافت این لطف خدا را در خودشان به وجود آوردند. ظهور رخ داد، به آسانی یک رشدی در آنها محقق میشود، تربیتی که حضرت اینها را خواهد کرد، آن تحمل عدالت در آنها به وجود بیاید، مرحله بعدی رجعت معصومین است. و به آسانی وارد مرحله بعدی که ملاقات با حضرت حق است، میشوند.آقای شریعتی: یک نکتهای هست و آن هم این است که احساس میشود این منحصر به افرادی است که در عصر ظهور و رجعت هستند، ما چطور؟ یا آنهایی که از دنیا رفتند چه؟
حاج آقای عالی: نکته همینجا است. خوب دست خود ما است. خودت یک کاری کن که ظهور رخ بدهد. ممکن است شما بگویی: مگر دست من است؟ بله، باید یک جمعی برای ظهور آماده شوند. ولی در رجعت که میشود برگردی. یعنی به هر حال یا شما آمادگی ظهور را به صورت جمعی در جامعهات میتوانی فراهم بکنی، یا نه به صورت فردی اگر دیگران تنبل هستند و خودشان را برای حکومت عدل و معصوم محیا نمیکنند و تحت تربیت او قرار گرفتند، تو خودت تنهایی شرایط را در خودت محیا کنی، زمان ظهور را هم درک نکردی، رجعت است. یعنی تو را برمیگردانند. اصلاً برای خود ظهور هم برمیگردانند. برای کمک به امام زمان هم برمیگردانند. پس بنابراین راه برای کسی بسته نیست. اگر کسی بخواهد این لطف و تفضل خدا را دریافت کند و این دو مرحله مقدماتی را، راه باز است. ولی اگر کسی شرایط این لطف و تفضل خدا برای خودش را فراهم نکرد. نه ظهور و نه رجعت، این دو مقدمه را برای دریافت غیابت به آسانی، ورود به بهشت را محیا نکرد. دیگر باید همین راه عمومی آمادگی برای قیامت یعنی برزخ، که آنوقت ممکن است سختیهایی هم داشته باشد، قبر و شب اول و قبر و مراحل دیگر بزرخ، ان راه عمومی است. اگر همین دو مقدمه را کسی در همین دنیا ندید، بالاخره باید از آن راه برای قیامت و صحنه ملاقات با خدای متعال آماده شود.
دید ما نسبت به ظهور حضرت ولیعصر و رجعت چنین دیدی است که یک نمونهای از بهشت است. یک جلوهای از بهشت و یک پیش درآمدی از بهشت است برای ورود به همان بهشتی که ملاقات خدا در آن صورت میگیرد. لذا در بعضی از روایات یک نکتهای هست. در بعضی روایات فرج امام زمان به فرج الله تعبیر شده است. در روایتی از پیغمبر اکرم هست که «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» (بحارالانوار/ج52/ص122) بالاترین عبادت امت من انتظار فرج است. نگفته فرج امام زمان. گفته: انتظار فرج خدا، یعنی خداوند متعال گویی در این دوره یک گشایشی برایش پیدا میشود که ظهوری کند. نه اینکه به کار خدا گره افتاده است. نه حجاب برای ما است. انوقت این حجاب که برداشته شود، آن گشایش رخ میدهد و خدا ظهوری در حد عالم دنیا میکند. ولی در حد عالم دنیایی که اصلاً قابل مقایسه با قبلش نیست. زمان ظهور حضرت ولیعصر(ع) که لطف خدا، عنایت خدا، علم خدا، عدالت خدا، به دست معصوم و بعدش رجعت با دست معصومین ظهور میکند، قابل مقایسه با قبل نیست. هرچند که به یک معنا هنوز خیلی با قیامت فاصله دارد ولی در دنیا، اوج عالم دنیا و ظهور خدا در عالم دنیاست. اگر کسی این مراحل را درک کرد، که هیچ. اگر نکرد همان راه عمومی برزخ است.
نکته دوم هم این است که همانطور که آن بهشت آخرتی محصول یک زحمتها و تلاشهایی است که در عالم دنیا کسی کشیده است. بندگی کرده تا بهشت را به او بدهند. در اثر این بندگیها و تلاشها لیاقت پیدا کرده که بهشت را تحمل کند. یعنی روح تکامل پیدا کند، بتواند وارد بهشت شود. بهشت مهدوی و عدالت مهدوی، یک ترقی و رشدی میطلبد. یک آمادگی میطلبد که انسان بتواند عدالت مهدوی را هم تحمل کند. بهشت مهدوی هم محصول یک زحمت و یک کاری است. همینطور که بهشت آخرتی را ما باید یک کاری کنیم تا آن بهشت را به ما بدهند، یک کاری کنیم تا لیاقت و صلاحیت ورود به آن بهشت را داشته باشیم. به تعبیر شهید بهشتی که میگویند: بهشت را به بها میدهند نه به بهانه. هرچند اعمال ما هم خیلی بهایی ندارد ولی بالاخره همین اعمال را باید داشته باشیم. بهشت مهدوی را هم به بها میدهند. یعنی ظهور محصول صلاحیتها و آمادگیهایی است که ما پیدا میکنیم.
نه اینکه حضرت باید یک کاری کند. حضرت باید آماده شود. او باید یک رشدی کند. او تمام رشدش را کرده است. ما باید این رشد را انجام بدهیم. اینکه آیه قرآن میفرماید: تمام انبیاء آمدند تا بشریت یک رشد برای عدالت پیدا کند. آیهای در سورهی حدید هست که «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/25) ما انبیاء را با کتاب و معجزه و امثال اینها فرستادیم تا مردم خودشان برخیزند و قیام به عدالت کنند. نه اینکه آنها را به زور به سمت عدالت ببرند. خودشان برخیزند. خودشان عدالتخواه شوند. بنابراین مهم این نکتهای است که ما باید خودمان را مناسب کنیم و تمرین کنیم، استعدادش را همین حالا پیدا کنیم.
همانطور که همه میدانیم عدالت حرف زدنش آسان است. امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه دارد که عدالت «أَوْسَعُ الْأَشْیَاءِ فِی التَّوَاصُف» (شرحنهجالبلاغه/ج11/ص88) وسیعترین حوزه را در حرافی دارد. آدم خیلی میتواند راجع به این حرف بزند. ولی نوبت به عمل که شد خیلی ضیغ میشود. عدالت از چیزهایی است که وقتی نوبت به خود آدم رسید، سخت است. مثل امر به معروف و نهی از منکر که وقتی نوبت به خود آدم میرسد، سخت میشود. مثل انتقاد که وقتی نوبت به خود آدم میرسد، سخت میشود و تلخی دارد. خیلیها از دور امیرالمؤمنین(ع) که پراکنده شدند، به خاطر همین بود.
یکی از اصحاب حضرت علی(ع) شاعری بود. نامش نجاشی بود و اهل یمن بود. شعر میگفت و از محبین امیرالمؤمنین بود. از همان شعرایی بود که اهل بزم بود و محب هم بود. یک بار در ماه رمضان این را به مجلس بزمی دعوت کردند. آنجا یک لبی هم تر کرد و یک شرابی هم خورد. حضرت علی(ع) این را فهمیدند، این را گرفت و حد را بر او جاری کرد. بعضی گفتند: آقا ایشان از محبین شما هستند. مردم چه میگویند؟ حضرت علی محبان خود را هم میزند! حضرت علی فرمود: در حد الهی از این حرفها نیست. بیست شلاق هم اضافه زد چون حرمت ماه رمضان را شکسته بود که نجاشی از او پرسید: این بیست ضربه برای چیست؟ گفت: برای این است که حرمت این ماه را شکستی. یک عده از افراد یمنی که از دوستان او بودند. از جمله شخصی به نام طارق بن عبدالله که خیلی با نجاشی رفیق بود، با پرخاش خدمت امیرالمؤمنین آمد، گفت: یا امیرالمؤمنین فکر نمیکردیم تو اینطور باشی! فکر نمیکردیم بین موافق و مخالف فرق نگذاری. او محب تو بود. ما دلمان از کینه پر میشود. حضرت فرمود: تو میگویی من کسی را که حد خدا و حدود الهی را زیر پا گذاشته است، چون مرا دوست دارد، حکم خدا را در مورد او پیاده نکنم؟ «وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ» (بقره/45) بله این عدالت سخت است. مگر برای آنها که متواضع هستند. در خانه خدا افتاده هستند. من این کار را کردم و از این جهت هیچ چیزی هم بر من نیست. او بلند شد سمت معاویه رفت. حضرت یک مرتبه با مالک اشتر نشسته بود. خیلی صحنه عجیبی است. ابن ابی الحدید در جلد دوم شرح نهجالبلاغهاش نقل میکند. امیرالمؤمنین یک مرتبه با مالک اشتر نشسته بود و درد دل میکرد. میگفت: مالک، بعضی از اینها چرا از عدل ما فرار میکنند و به سمت ظلم ما میروند. مالک گفت: اجازه بدهید من بگویم. گفت: شما عمل به عدالت میکنید. این حرف را میزنید و پای آن هم ایستادید. تحملش را ندارند. «فَإِنْ تَبْذُلِ الْمَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ تَمِلْ إِلَیْکَ أَعْنَاقُ الرِّجَال» (شرحنهجالبلاغه/ج2/ص197) اگر یک مقدار سر کیسه را شل کنی، یک خرده ریخت و پاش داشته باشی، گردنها به سمت تو کج میشود. البته اگر کسی نعوذ بالله گمان کند مالک اشتر خواست توصیه ریخت و پای به علی کند، واقعیت زمان را به علی میگوید. حضرت امیر(ع) فرمود: مالک چه میگویی؟ من همین مقداری هم که عمل میکنم میترسم. میترسم آنچه خدا میخواهد نکرده باشم.
تحمل عدالت سخت است، حرفش راحت است. به قول همان ضرب المثل معروف که مرگ خوب است ولی برای همسایه. از این قبیل هست. لذا تحمل عدالت مهدوی احتیاج به آمادگی دارد. تمرین میخواهد. تمرین عدالت میخواهد. اگر تا الآن فرج رخ نداده است، نشان میدهد که هنوز نخواستیم و هنوز آن آمادگیها در ما به وجود نیامده است.
آقای شریعتی: صفحه 106 مصحف شریف قرار روزانه امروز ماست. آیات پایانی سوره مبارکه نساء، و آیات ابتدایی سوره مبارکه مائده در سمت خدای امروز تلاوت میشود. باز میگردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فىِ الْکَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌاْ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَکَ وَ هُوَ یَرِثُهَا إِن لَّمْ یَکُن لهََّا وَلَدٌ فَإِن کاَنَتَا اثْنَتَینْ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ ممَِّا تَرَکَ وَ إِن کاَنُواْ إِخْوَةً رِّجَالًا وَ نِسَاءً فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَیَینْ یُبَینِ اللَّهُ لَکُمْ أَن تَضِلُّواْ وَ اللَّهُ بِکلُ شىَ عَلِیمُ (176)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکُم بهَیمَةُ الْأَنْعَمِ إِلَّا مَا یُتْلىَ عَلَیْکُمْ غَیرْ محُىّ الصَّیْدِ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ یحَکُمُ مَا یُرِیدُ(1) یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تحُلُّواْ شَعَئرِ اللَّهِ وَ لَا الشهَّ الحْرامَ وَ لَا الهْدْىَ وَ لَا الْقَلَئدَ وَ لَا ءَامِّینَ الْبَیْتَ الحْرامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّن رَّبهِّمْ وَ رِضْوَانًا وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَ لَا یجَمَنَّکُمْ شَنَنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الحْرَامِ أَن تَعْتَدُواْ وَ تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْبرِّ وَ التَّقْوَى وَ لَا تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْاثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ(2)
ترجمه آیات:
از تو فتوى مىخواهند، بگوى که خدا درباره کلاله برایتان فتوى مىدهد: هر گاه مردى که فرزندى نداشته باشد بمیرد و او را خواهرى باشد، به آن خواهر نصف میراث او مىرسد. اگر خواهر را نیز فرزندى نباشد، برادر از او ارث مىبرد. اگر آن خواهران دو تن بودند، دو ثلث دارایى را به ارث مىبرند. و اگر چند برادر و خواهر بودند، هر مرد برابر دو زن مىبرد. خدا براى شما بیان مىکند تا گمراه نشوید، و او از هر چیزى آگاه است. (176)
به نام خداى بخشاینده مهربان، اى کسانى که ایمان آوردهاید، به پیمانها وفا کنید. حیوانات چهارپا مگر آنهایى که از این پس برایتان گفته مىشود، بر شما حلال شدهاند و آنچه را که در حال احرام صید مىکنید حلال مشمارید. خدا به هر چه مىخواهد حکم مىکند. (1) اى کسانى که ایمان آوردهاید، شعایر خدا و ماه حرام و قربانى را چه بدون قلاده و چه با قلاده حرمت مشکنید و آزار آنان را که به طلب روزى و خشنودى پروردگارشان آهنگ بیت الحرام کردهاند، روا مدارید. و چون از احرام به در آمدید صید کنید و دشمنى با قومى که شما را از مسجد الحرام بازداشتند وادارتان نسازد که از حد خویش تجاوز کنید، و در نیکوکارى و پرهیز همکارى کنید نه در گناه و تجاوز. و از خداى بترسید که او به سختى عقوبت مىکند. (2)
آقای شریعتی: انشاءالله زندگی همه ما منور به نور صلوات و منور به نور امام عصر(عج) باشد. اشاره قرآنی امروز را حاج آقای عالی بفرمایند.
حاج آقای عالی: آیهی دوم سوره مبارکه مائده که آیه مفصلی است. بخشی از این آیه جمله معروفی است که خداوند متعال میفرمایند: «وَ تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْبرِّ وَ التَّقْوَى وَ لَا تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْاثْمِ وَ الْعُدْوَانِ» برای اینکه انسان الهی و یک مؤمن باشد، فقط اینکه خودش به صورت فردی خوبی را انجام بدهد و از شر و بدی دوری کند، کافی نیست. بلکه لازم هست به همدیگر هم در انجام خوبیها و در پرهیز از بدیها کمک بدهند! این آیه این مطلب را اشاره میکند. یک قانون و قاعدهای است که «وَ تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْبرِّ وَ التَّقْوَى» همدیگر را کمک کنید. یعنی فقط خودت خوبی را انجام نده. کاری کن که دیگری را برای خوبی کردن و دوری کردن از بدی راه بیاندازی. «وَ تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْبرِّ وَ التَّقْوَى وَ لَا تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْاثْمِ وَ الْعُدْوَانِ» اگر من میبینم که خانهام یا مغازهام محل گناه میشود، اینجا دادن مغازه یا خانه، یا دادن زمین برای چنین جایی تعاون بر اثم و عدوان است. تعاون بر گناه است. کمک به کس دیگر در این مسیر است. لذا فقهای ما گفتند: اگر کسی انگور را بفروشد به کسی که میخواهد از آن شراب بسازد، ولو این انگور را فروخته، ولی چون میداند که آن فرد در این مسیر میخواهد به کار ببرد و نتیجهاش یک کار حرامی است، این آیه شامل این می شود که نباید این کار را بکند و او را بر گناه تعاون کند. کما اینکه بر عکس آن اگر شما فرض کنید برای یک محیط علمی کتابخانه درست کردن، کارهای خیر کردن، اگر قدمی بردارد، این تعاون بر برّ و تقوا است. به هر حال انجام خوبیها و ترک بدیها نه فقط باید فردی باشد، بلکه باید تشویق به خوبیها و منع دیگری از بدیها به صورت جمعی هم باشد که این توصیه خدا در این آیه است.
آقای شریعتی: بسیار ممنون و متشکرم. از ویژگیهای حضرت بحث عدالت را مطرح کردند. انشاءالله ادامه این بحث برای هفته آینده بماند. در این دقایقی که در خدمت شما هستیم. با توجه به مباحث جلسات گذشته چند سؤال از سؤالات شما انتخاب کردیم که حاج آقای عالی به آنها پاسخ بدهند و انشاءالله مورد استفاده شما هم قرار بگیرد.
گفتند: اینکه حاج آقای عالی کفتند خواندن «امن یجیب» به صورت ختم سند ندارد، در لعال المخزونه فیض کاشانی، آمده برای حصول مهمات عظیمه و برآمدن حاجات و شفای مریض و ادای دیون آیهی «امن یجیب» را دوازده هزار بار بخوانند، در همان هفته به مراد میرسند. پس چرا ایشان فرمودند که این آیه سند ندارد؟
حاج آقای عالی: ما گفتیم شرط اصلی آمدن امام زمان اضطرار ما است و این آیه را مطرح کردیم. گفتیم: مهم این است که به این آیه عمل کنیم. نه اینکه فقط به صورت ختم بخوانیم. هرچند که منعی نمیکنیم کسی را که پشت سر هم این را تکرار کند. پنج مرتبه، یا هفت مرتبه، یا دوازده هزار مرتبه، ولی گفتیم: این سند روایی ندارد. اینکه این بزرگوار در لعال المخزونه فیض کاشانی گفته شده: دوازده هزار مرتبه به صورت ختم، روایت نقل نکردیم. خود ایشان فرموده است. حالا که خود ایشان یک مدرک و سندی داشته است، ایشان خیلی بزرگوار هستند. ولی حجت ما روایات معصومین است. روایتی در این رابطه به صورت ختم بخوانید، و تکرار کنید نیست. هرچند رجاعاً و به قصد ثواب اشکالی ندارد اگر کسی این را چند مرتبه بخواند. همینطور که برای شفای مریضان و معمولاً بعد از جلسات دعا گرفته میشود. اشکالی ندارد ولی عرض کردم سند روایی هم ندارد.
آقای شریعتی: در خصوص آیهی «امن یجیب» گفتند که شما گفتید: امام زمان مضطر واقعی هستند. پس چرا همین حالا این آیه «امن یجیب» را نمیخوانند تا موانع برطرف شود؟
حاج آقای عالی: حضرت در روایات متعدد به عنوان مضطر واقعی و مصداق واقعی همان آیه «امن یجیب المضطر» شمرده شده است. این بزرگوار سؤال کردند: اگر این مضطر واقعی است. خوب خدا هم که دعای مضطر را اجابت میکند، پس چطور هست؟ ما در روایات داریم که حضرت این دعا را هنگامی که ظهور کردند، این آیه را میخوانند و دعا میکنند که موانع برطرف شود. یعنی خود حضرت ولیعصر(ع) این را میدانند که یک شرایطی باید فراهم شود. شکی نیست که دعای مضطر مستجاب میشود چون بعضی هم سؤال کردند که ما مضطر میشویم. چرا دعای ما مستجاب نمیشود؟ استجابت دعای مضطر سر جای خود، ولی خدا خلاف سنتهایش که رفتار نمیکند. من الآن مضطر هستم و با اضطرار دعا میکنم که خدایا من دیگر نمیرم. دیگر مرگ سراغ من نیاید. خدا این را مستجاب نمیکند. بر خلاف سنت است. من مریض هستم و هیچ تکانی نمیخورم. هیچ سعی نمیکنم. مضطرانه و ملتمسانه از خدا میخواهم که خدایا مرا شفا بده. یک کارهایی باید صورت بگیرد تا دعا سر جایش باشد و خدا بر خلاف سنت دعاها را مستجاب نمیکند. امام زمان(ع) چون سنتهای الهی را میداند، میداند باید یک شرایطی در مردم فراهم شود. اینها دوایی است و دعایی نیست. باید مداوا شود. آنوقت به موقعش برای برطرف شدن یک سری از موانع هنگام ظهور دعا میکنند، و خدا هم دعایشان را مستجاب میکند.
آقای شریعتی: اینکه حضرت در زمان ظهور به مردم کمک میکنند حقالناس را جبران کنند و جزء یاران حضرت باشند، این ظلم به کسانی که در آن زمان نیستند، نمیشود. اگر ما هم در آن زمان بودیم پاک میشدیم و دچار عذاب برزخ نمیشدیم و دیگر این همه سختی هم نمیکشیدیم.
حاج آقای عالی: حضرت در زمان خودشان کمک میدهند که مردم زمانشان، حقالناسهایی که بر گردنشان هست، بپردازند و از بعضی دیون خلاص شوند. این یک ظلم است که برای زمان خودشان این ارفاق رخ میدهد، ولی ما که برای آن زمان هستیم، درک نکنیم، نه! جواب این است که آنهایی که آن زمان را درک کردند یک کاری کردند. یک سعی کردند. تصادفی نیست. کسانی که آن زمان را درک کردند یک زحمتی کشیدند و یک لیاقتی برای خودشان تحصیل کردند که آن زمان را درک کردند و این ارفاق به آنها میشود. ما قبلاً گفتیم: راه برگشت برای همه افراد به صورت رجعت است. یعنی رجعت در هنگام ظهور است. یعنی افرادی که در غیر از زمان ظهور هستند، میتوانند کاری کنند و آمادگی برای خودشان فراهم کنند که در هنگام ظهور اگر هم از دنیا رفتند در هنگام ظهور برگردند و آن ارفاقهایی که حضرت در زمان ظهور برای افراد میکند، برای آنها هم خواهد کرد.
در مورد امواتی که در حال برزخ هستند، نه. چون آنها زمان ظهور را درک نکردند. که آن حق الناس را در دنیا بدهند. بحث شفاعت معصومین که در عالم آخرت هست، اینکه در چه مرحلهای شامل حالشان میشود، شامل حالشان خواهد شد. اگر برگشتند باز در همین عالم دنیا همان چیزی که امام زمان در حق افراد در هنگام ظهور انجام میدهند، در حق آنها هم انجام میدهند.
آقای شریعتی: اشاره کردید امام زمان با شادی ما شاد میشوند و با غم ما غمگین و با بیماری ما بیمار میشوند. پس همزمان که چندین نفر شاد و غمناک و بیمار هستند، چطور میشود؟
حاج آقای عالی: ما در روایات گفتیم که امام، چه امام زمان(ع)، چه امام معصوم، فرمودند: ما با غم شیعیانمان غمگین میشویم، با شادیشان شاد میشویم و با بیماریشان بیمار میشویم. خیلی از دوستان هستند بعضی شاد هستند. بعضی غمناک هستند. بعضی بیمار هستند. بعضی سالم هستند. در آن واحد امام چگونه میتواند همه این حالات را داشته باشد؟ اولاً من یک تشبیه میکنم. پدر یا مادر در خانواده، وقتی یکی از بچهها مریض است و یکی سالم است، یکی شاد است و غمناک است، معمولاً پدری که دلسوز همه است، مادری که برای همه دلسوز است، حالتی دارند که همه این حالتها در آن است. یعنی با توجه به یکی یک حالت دارد. با توجه به یکی یک حالت دیگر دارد. خلاف عقل نیست. مثلاً فرض کنید هنگام ازدواج یکی از بچههایش در آن واحد یکی از بچههای دیگرش مریض است. این حالت را درک میکند. به علاوه اینکه امام وسعت روحش طوری است که آن صفت خدا که خداوند متعال «لَا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْن» (مستدرک/ج5/ص48) یک کاری او را از کار دیگر باز نمیدارند. یک مشغولیتی او را از یک مشغولیت دیگر باز نمیدارد. این صفت خدا چون مظهرش ائمه هستند، اگر به واسطهی یک شیعه این حالت را دارند، باعث نمیشود که این مشغولشان کند و مانع توجه به شیء دیگری شود.
آقای شریعتی: دعا بفرمایید و همه آمین بگوییم.
حاج آقای عالی: چون نزدیک ایام نیمه شعبان هستیم، خدا را قسم میدهیم به حق ولیاش که اولاً ما را لایق او قرار بدهد که در زمان غیبت و ظهورش بتوانیم سربازی او را بکنیم. ثانیاً بتوانیم در همین زمان خودمان ظهور حضرت را درک کنیم. خدایا تو را قسم میدهیم به حق ولیات ظهور و فرجش را تعجیل بفرما.
آقای شریعتی: انشاءالله بهترینها نصیب شما شود.
خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن *** خدای ما دوباره سنگ و چوب شد، نیامدی
والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین.
بخشی از بیانات مقام معظم رهبری
اعتقاد به ظهور مهدی در یک دورانی از تاریخ مخصوص شیعه نیست. همه مسلمانان اعم از شیعه وسنی به این معنا معتقد هستند. بلکه غیر مسلمانان هم به یک معنا، به یک صورت به آن معتقد هستند. منتهی امتیاز شیعه در این است که این شخصیت نجات بخش بشریت را با نام و نشان و خصوصیات میشناسند. و معتقد است که او همواره برای دریافت دستور الهی حاضر و آماده است. هروقتی که پروردگار عالم به او دستور بدهد او آمادهی شروع آن کار عظیمی است که بنا است بشریت و تاریخ را متحول کند. آنچه ما به عنوان یک درس و تعلیم معرفتی و علمی از این قضیه باید بگیریم، مهم است.
............................................................................................
برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
............................................................................................
93-11-14- حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی (سیرهی تربیتی امام علی علیه السلام )
کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
موضوع: سیرهی تربیتی امام علی علیه السلام
تاریخ: 93/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
لبخند تو خلاصهی خوبی هاست * * * لختی بخند خندهی گل زیباست
پیشانیات تنفس یک صبح است * * * صبحی که انتهای شب یلداست
در چشمت از حضور کبوترها * * * هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست
رنگین کمان عشق اهورایی * * * از پشت شیشهی دل تو پیداست
فریاد تو تلاطم یک طوفان * * * آرامش ات تلاوت یک دریاست
با ما بدون فاصله صحبت کن * * * ای آن که ارتفاع تو دور از ماست
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم در هر کجا که هستید ایام به کامتان باشد خیلی خوشحالیم که در این لحظات همراه شما هستیم ایام الله دههی فجر را به همهی شما تبریک میگویم افتخار این را داریم که برنامهی امروز را با حضور حاج آقای حسینی قمی عزیز تقدیم شما کنیم. سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله سلام عرض میکنم خدمت بینندگان سمت خدا
شریعتی: خیلی خوشحالیم خدمت شما هستیم بحث ما در هفتههای گذشته سیرهی تربیتی امام علی علیه السلام بود و مهمان سفرهی ناب نهج البلاغهی شریف بودیم.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم خطبهی 156 امیرمومنان سلام الله علیه یک بیان بسیار نورانی دارند از پیامبر خدا فرمودند که پیامبر به من این چنین فرمودند یا عَلِىُّ، اِنَّ الْقَوْمَ سَیُفْتَنُونَ بَعْدى بِاَمْوالِهِمْ ما هنوز در آداب تجارت هستیم در کلام امیرمومنان سلام الله علیه اگر خداوند توفیقی بدهد در این جلسه به هفت ادب از آداب واجب و مستحب دیگر بپردازیم ادب اول که در این کلام حضرت آمده پرهیز از حرام مخصوصا در این کلام حضرت از ربا در معاملات است پیامبر فرمود یا عَلِىُّ، اِنَّ الْقَوْمَ سَیُفْتَنُونَ بَعْدى بِاَمْوالِهِمْ مردم به وسیلهی اموالشان آزمایش میشوند فتنه به معنی آزمون است در سورهی مبارکهی تغابن هم این آیه را عزیزان آشنا هستند «إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ» (تغابن/15) ثروت و اولاد وسیلهی آزمایش است خیلی از ما در خیلی از آزمونهای زندگی موفق میشویم اما در آزمون ثروت و فرزند شکست میخوریم قوم با اموالشان آزمایش میشوند وَ یَسْتَحِلُّونَ حَرامَهُ حرام خدا را با یک بهانههایی حلال میشمارند حضرت مثال زدند وَالسُّحْتَ بِالْهَدِیَّةِ رشوه میگیرد میگوید هدیه است هدیه ما نمیتوانیم بگیریم؟ اسمش را عوض میکند در یک بیان نورانی از امیرمومنان است یکی از کارگزاران را توبیخ و احضار کردند فرمودند چرا رشوه گرفتی گفت هدیه گرفتم حضرت فرمودند مگر سر این کار نبودی چنین شغلی نداشتی در خانه ات نشسته بودی کسی برایت هدیه میآورد؟ توحیه میکنند وَالرِّبا بِالْبَیْع ِ رباخواری میکند بهانه میآورد میگوید نه ربا چیست؟ ما معامله کردیم. یک بیان دیگری باز از نبی مکرم اسلام است این هم از پیامبر است خطاب به امیرمومنان در نهج الفصاحه است خیلی بیان تکان دهنده است و واقعا هشدار است عزیزان جدی بگیرند مال حرام ربا اگر در زندگی آمد هیچ جوری قابل توجیه نیست مگر این که به تعبیر امیرمومنان بخواهیم بهانه درست کنیم. خیلی زندگیها به هم میریزد در نهج الفصاحه پیامبر خدا فرمود أْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ لَا یبْقَی أَحَدٌ إِلَّا أَکَلَ الرِّبَا (لب اللباب: مخطوط ) همهی مردم گرفتار ربا میشوند فَإِنْ لَمْ یَأْکُلْهُ أَصَابَهُ مِنْ غُبَارِهِ میگوید غباری از ربا دیگر من بخواهم بروم سراغ مصادیقش از بحث دور میشویم در معاملات خیلی مواظب باشیم من خیلی سریع عرض میکنم یک وقت ربا مسلم است که ما میدانیم طرف دارد ده میلیون قرض میدهد دوازده میلیون میگیرد هیچ اسمی هم جز ربا رویش نیست این مسلم است اینها را حتما مصداق همین کلام امیرمومنان است یک وقت است نه در معاملات ما مسئله برای ما مبهم است آیا این طوری معامله کنیم مصداق ربا میشود یا نه اینها را سوال کنیم اگر واقعا شک داریم. چطور در مسائل دیگر حساس هستیم میپرسیم این جا هم بپرسیم. این جا شک داریم و ابهام است بپرسیم این جملهای که آغاز سخن با ما این کلام حضرت بود حکمت 447 مَنِ اتَّجَرَ بِغَیْرِ فِقْهٍ فَقَدِ ارْتَطَمَ فِی الرِّبَا کسی معامله بکند احکامش را بلد نباشد فرو میرود در ربا. اگر شک داریم سوال بکنیم اگر یقین داریم رباست حتما از آن فاصله بگیریم این تعبیر امیرمومنان سلام الله علیه است اگر برسیم هفت آداب را بگوییم. فقط یک نکتهای اشاره کنیم آن هفته در مورد پرداخت مزد کارگرها ظلم نکردن در فشار قرار ندادن از اضطرارشان سوء استفاده نکردن یک داستانی را از امام صادق علیه السلام در کافی شریف دیدم خیلی داستان جالبی است اگر ما میگوییم میخواهیم مطیع اهل بیت باشیم اهل بیت الگوی ما باشند خیلی فاصله داریم اعتراف کنیم فاصلهی ما خیلی زیاد است ولی یک قدم نزدیک شویم در کافی شریف است کسی آمد خدمت امام صادق علیه السلام گفت من شنیده ام نخلستان خرمایی که شما دارید وقتی میوهها میرسد خرماها میرسد شنیدم برنامهی خاصی پیاده میکنید میخواهم از زبان خود شما بشنوم حضرت فرمودند بله من اولا وقتی خرماها میرسد اولا دستور میدهم دیوار نخلستان را یک جاهایی اش را شکاف بکنند مردم بروند بخورند عجیب است یک باب ما داریم در وسائل الشیعه اینها را بگوییم فاصلهها مشخص باشد عمل هم نمیکنیم نکنیم بدانیم کجا باید برویم کجا هستیم وسائل الشیعه کتاب حدیثی است از شیخ حر عاملی که تمام فقهای ما برای فتاوایشان به این کتاب حدیثی مراجعه میکنند یک باب این جا باز کرده باب استحباب در این باب روایاتی آمده که مستحب است وقتی نخلستان وقتی باغستان میوهها خرما هر چه رسید که شما دیوار را یک مقداری شکاف باز کنید به دیگران بدهید از این بخورند به همسایهها ما یک باب داریم که مستحب است آقایی که نخلستان و باغ داری اگر باور داریم خدا جبران میکند.
شریعتی: ما دیوارها را بلند تر میکنیم نگهبان هم میگذاریم
حاج آقا حسینی: امام صادق فرمودند پنج کار انجام میدهم وقتی میوه رسید خرما رسید اولا شکافی ایجاد میکنم دوم این که در کافی شریف است این حدیث در داخل خود این نخلستان یک تختهایی را میگویم بگذارند مردم ده نفر ده نفر بیایند از این خرماها تناول بکنند بروند ده نفر دیگر بیایند سوم یک عده همسایه داریم پیرمرد اند عاجز اند زنها نمیتوانند بیایند مریض اند برای آنها میفرستیم چهار موقع چیدن خرما که میشود مزد کارگرها را به طور کامل میدهیم همان موقع. این که باز من در حاشیه بگویم این را در شمارهی هفت آداب امروز نیاورده ام چقدر سفارش شده مزد کارگر این روایت در کافی شریف است پیامبر فرمود اَعْطِ الاَْجیرَحَقَّهُ قَبْلَ اَنْ یَحُفَّ عَرَقُهُ (أعیان الشیعة، ج1، ص621) ما در جامعهی دینی مان به این دستور عمل میکنیم؟ مزد کارگر را تا عرقش خشک نشده بده. خواهش میکنم پیام ندهند و الا صدها پیام بیاید چه داری میگویی چند ماه است مزد ما چه در ادارات دولتی چه در کارخانجات چه در شرکتهای خصوصی مانده است. اگر ما جامعهی دینی هستیم نمیشود یک تکه درست شود یک تکه نه همه را با هم درست کنیم اولویت هارا بسنجیم نگذاریم کارخانههایی باشد که چهار پنج ماه است حقوق نداده اند اگر مشکل است در همه جا این مشکل باشد هزینههای بی خود جای دیگر هزینه نشود همین روزها در خبرها دیدید هزینههای دهها میلیاردی در ورزش در مربیهای ورزش اخیرا هم که دیدید الحمدلله نیازی نیست مالیات هم بدهند خود همینها گفتند مالیات شما هم با ما ببرید شما دهها میلیارد اگر دارید این کارگر را بدهید که قبل از این که عرقش خشک شود باید داد. برگردم به داستان حضرت صادق پس حضرت فرمود اول میگویم شکافی در باغ ایجاد شود دوم تختی در باغ میگذارم ده نفر ده نفر تناول کنند آنهایی که نمیتوانند برایشان میفرستیم چهار وقتی میخواهیم بچینیم مزد کارگرها را تمام و کمال همان وقت به آنها میدهیم پنج وقتی این خرماها را آوردند در مدینه معلوم میشود بیرون مدینه بوده وقتی آوردند مدینه یک عده همسایهها نیازمندان فقرا به اندازهی نیازشان به آنها هم میدهیم راوی تعجب کرد گفت این طوری که تقسیم کردید چه برای شما میماند؟ حضرت فرمود که چهارصد دینار باز برای ما میماند گفت اگر این کار را نمیکردید چقدر برای شما میماند؟ عرض کردم فاصلهی ما زیاد است فرمود اگر این کارها را نمیکردم چهار هزار دینار برای ما میماند یعنی یک دهم را حضرت برمیدارد نه دهم را میبخشد تخت میگذارد دیوار میشکافد به همسایه میدهد پول کارگر را خوب میدهد یک دهم میماند من حرفم این است ما طمع را کم کنیم ما امام صادق نیستیم اصلا و ابدا چه میخواهید بگویید شما؟ باید برای حضرت یک دهم میماند ما یک کاری ک یم نه دهم برای ما بماند. زکاتش را که باید بدهیم خمسش را باید بدهیم ارحام و نیازمندان. آیه را خواندیم «حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ» (معارج/25-24) این غیر از حق واجب است به هر ترتیب این کار امام صادق است. اگر کارگر داری اگر شاگرد داری اگر همسایه داری اگر نیازمند داری اگر فقرا هستند چقدر ما روایت داریم راجع به این که انسانی که دستش به دیگران نرسد تنها خودش بخواهد أَکَلَ وَحْدَه وَ مَنَعَ رِفْدَهُ (تحف العقول عن آل الرسول صفحه 448) مزمت کردند کسانی که تنها میخورند و خیرشان به دیگران نمیرسد. پس این هم یکی. پس یکی از آداب این است که ما از حرام مسلم که ربا است فاصله بگیریم بحث رسیدن به کارگر و مزد کارگر هم یادمان نرود. ادب دومی که امروز خیلی سریع وارد شویم اشاره کنم این است که در معاملات ما اهل کلک و فریب و حقه و نیرنگ نباشیم. از امیرمومنان داستانی میگوییم حضرت میآمدند در بازار بارها عرض کردیم یکی از کارهای هر روز امیرمومنان حضور در بازار بوده بعضیها به حضرت گفتند اجازه بدهید ما برویم فرمودند نه شخصا هر روز امیر مومنان در بازار حضور پیدا میکردند بازار قصابها بازار ماهی فروشها بازار خرما فروشها رسیدند به بازار خرما فروشها فرمودند اِظهَرُوا مِن رُدّی بَیعَکُم ما تَظهُرُون مِن جَیدِه خرماهای درجه دو سه چهار را نشان بدهید وقتی خرما بخواهید بفروشید فقط خرمای درجه یک را نشان نده مشتری ببرد منزل طبقات پایین را ببیند خراب است صادق باشد شیخ صدوق در من لا یحضره نقل میکند کسی آمد خدمت امام صادق گفت ما کلاه میسازیم اما در داخل آن پنبههای دسته دوم استفاده میکنیم حضرت فرمود این کار را نکنید مگر این که به مشتری بگویید. داخلش را که مشتری خبر ندارد اگر از یک جنس دسته دوم استفاده میکنید بگویید به مشتری. داستان سوم. مرحوم کلینی در کافی دارد پیامبر خدا آمدند در بازار مدینه دیدند کسی گندم میفروشد گندمهای خیلی خوب حضرت فرمودند ما أرى طَعامُکَ إلّا طَیِّباً (دررالاخبار با ترجمه، ص182) ماشاء الله چه گندم خوبی آوردی. قیمتش چند است؟ تا حضرت فرمود قیمتش چند است خداوند وحی کرد یا رسول الله دست ببر به طبقات این گندم این ظاهرش است حضرت وقتی دست بردند دید پایین خراب است از این چیزهایی که الحمدلله در بازار ما نیست ما میگوییم! وقتی حضرت دیدند پایین خراب است فرمودند مَا أَرَاکَ إِلَّا وَ قَدْ جَمَعْتَ خِیَانَةً وَ غِشّاً لِلْمُسْلِمِینَ (نهج الفصاحة، ص 628) هم داری به مسلمانها خیانت میکنی هم کلاه به سر مسلمانها میگذاری جمع کردی بین خیانت و غش. داستان چهارم را عرض میکنم امام صادق علیه السلام یکی از اصحاب را دیدند هشام بن حکم میگوید من پارچههای ابریشمی میفروختم در سایه حضرت وقتی من را دیدند فرمودند چرا این جا ایستادهای میفروشی إِنَّ اَلْبَیْعَ فِی اَلظِّلاَلِ (من لا یحضره الفقیه/جلد 3/کِتَابُ الْمَعِیشَة/بَابُ الْبَیْعِ فِی الظِّلَال) فروش در سایه و تاریکی که پارچه معلوم نباشد تا عیبی ندارد مشخص نباشد؟ فرمود این کلاه است سر مردم میگذاری فریب مردم است برو آن طرف. خدا رحمت کند من یک داستانی گفتم تکرار میکنم جایش همین جا است مرحوم آقای دوانی کتابی دارد شرح حال مرحوم محدث قمی است من توصیه میکنم از این کتاب جامع تر برای شرح حال مرحوم محدث قمی نیست. ایشان یک داستانی از مرحوم آیت الله بهجت نقل میکند میگوید مرحوم آیت الله بهجت در نجف بودند فرمودند ما خیلی به مرحوم محدث قمی علاقه داشتم با هم رابطه داشتیم یک روز آمدم پیش محدث قمی گفتم یک کتاب فروشی کتاب آورده چه کتابی؟ شرح ملا صالح مازندرانی بر کافی. کافی مرحوم کلینی شرحهای متعددی دارد از جمله شرح ملا صالح مازندرانی. میخواهید برای شما تهیه کنم؟ فرمودند خیلی خوب. رفتم خریدم آوردم دادم به محدث قمی وقتی نگاه کرد خیلی خوششان آمد هم خط خط خیلی خوبی داشت خیلی چاپ خوبی داشت پسندیدند تشکر کردند چند خریدی؟ فلان مبلغ. محدث قمی فرمودند نکند این آقا که کتاب را فروخته کلاه سرش رفته باشد بپرسید اگر پول بیشتری میخواهد من به او بدهم اگر اصلا میخواهد معامله را فسخ بکند به هم بزند. آقای بهجت دوباره رفتند سراغ کتاب فروش گفتند محدث قمی شک کرده گفتند نه مال کسی بود من قیمت گذاشتم قیمتش همین است بیشتر از این نیست خیالتان راحت. آمدند به محدث قمی گفتند خیالتان راحت ایشان نوشته که محدث قمی رفت ایران از ایران به من نامه نوشت آقای بهجت یک بار دیگر از آن کتاب فروش بپرس اگر او میخواهد بیشتر پول بگیرد بدهم اگر میخواهد پس بگیرد من پس میدهم مرحوم محدث قمی وقتی این داستان را نقل کردند فرمودند سبحان الله لا اله الا الله سابقا چه افرادی پیدا میشد حالا ما دنبال این میگردیم که کسی خبر نداشته باشد از قیمت بازار یک جنسی را به او بفروشیم یک جنسی را از او بخریم. این هم یک بخش فصل این مفصل است ما بخواهیم بگوییم بحث کلاه و فریب در معاملات باید چند جلسه صحبت کنیم. آن جاهایی که حضرت تعبیرش این است که تو که جنس خوب را رو گذاشتی جنس پایین خراب است جَمَعْتَ خِیَانَةً وَ غِشّاً لِلْمُسْلِمِینَ امروز در بازار ما خیانت نیست؟ تعبیر پیامبر است هم خیانت و فریب است و کلاه سر دیگران میکنی هم خیانت میکنی به مسلمانها در یک روایت دیگر داریم پیامبر فرمود مَنْ غَشَّ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ (البحار، ج76، ص365.) کسی که کلاه سر برادر مسلمانش بگذارد سه اثر دارد نَزَعَ اللَّهُ عَنْهُ بَرَکَةَ رِزْقِهِ (البحار، ج76، ص365.) برکت میشود اتفاقا نقطهی مقابل چقدر زیباست؟ گفتیم که امیر مومنان به قصاب گفت گوشت بیشتر بده فَاِنَّهُ اَعظَمُ لِلبَرِکَه (وسائل الشیعه، ج12، ص323) برکت میخواهی در کنار آمدن با مشتری است راست بگو به مشتری اضافه هم بده فکر نکنیم اگر جمع کردیم جمع کردیم با همین جمع کردنها پول زیاد شود برکت در زیادی پول است
شریعتی: یعنی این توجهها و هوای مشتری را داشتن قطعا بی جواب نخواهد بود
حاج آقا حسینی: بله نقطهی مقابل اگر کسی کلاه گذاشت سر کسی اول این که خدا برکت را از روزی اش میگیرد دوم زندگی اش را بر هم میریزد سوم وَ کُلُّهُ اِلی نَفسِه به خودش واگذار میکند چقدر در دعاها داریم که پیامبر فرموده اَللَّهُمَّ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً (بحارالانوار : ج۱۶ ص ۲۱۷ ح ۶) این هم ادب دوم من یک کمی سریع تر میگویم. ادب سوم که ان شاء الله در بازار مسلمانها نیست بحث کم فروشی است کم در کار گذاشتن یک وقت در پیمانه و وزن کم میگذاریم یک وقت نه کالا آن جنس مرغوبی که باید باشد تحویل نمیدهیم آیات فراوان است در قرآن من یک چند نمونه را سریع میخوانم سورهی مبارکهی مطففین «وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ، الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُواْ عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ» (مطففین/2-1) وقتی جنس را میخواهد بفروشد کم میگذارد وقتی میخواهد از طرف بخرد پر پیمان تحویل میگیرد در خرید پیمانه را پر میکند در فروش کم میکند. چطور باید اینها را بیدار کرد؟ «أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ» (مطففین/4) آن کسی که کم میفروشی؟ باور نداری که قیامتی در کار است؟ یک داستانی داریم کسی است به نام مالک بن دینار میگوید من رفتم موقع احتضار جان دادن یک کاسبی بود دیدم خیلی سخت جان میدهد خیلی سخت. سوال کردم از بستگانش گفتم چه مشکلی دارد که این طور جان میدهند گفتند فروشنده و کاسب است در مغازه اش دو پیمانه داشت یک پیمانه موقع تحویل یک پیمانه موقع فروش. موقع فروش پیمانه کمتر را میگذارد میگوید گفتم چه میبینی در حالات احتضار گفت دارم میبینم دو کوه آتش در برابر من هستند. قرآن میگوید «أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ، لِیَوْمٍ عَظِیمٍ، یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ» (مطففین/7-5) اگر ما باور بکنیم مخصوصا من این را بگویم بارها عرض کردیم ما یک وقت مدیون یک نفر هستیم مدیون پنج نفر هستیم یک نفر مدیون صدها هزاران نفر در روز میشویم این یک آیه. سورهی مبارکهی هود آیهی 84 و 85 یکی از سفارشات همیشگی پیامبران این بوده «وَ إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ» بعد از داستان هود، «وَیَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ» آیهی قبلش «وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ إِنِّیَ أَرَاکُم بِخَیْرٍ وَإِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُّحِیطٍ» اگر از عذاب قیامت میترسید کم فروشی نکنید البته عرض کردم یکی از مصادیقش این است که در کالا کم میگذاریم یک مصداقش این است که جنس را خوب تحویل ندهیم کسی قصاب است کسی بزاز است هر کسی در هر شغلی. یک چیز دیگر نشان میدهد یک چیز دیگر تحویل میدهد این حرفها حرفهای خوبی نیست من بارها عرض کردم کتمانش خوب نیست شاید با گفتنش قدمی برداریم به روی اصلاحش. الآن مشتری میرود در بازار میخواهد لوازم برقی بخرد میخواهد لوازم ماشین بخرد میپرسد کجایی است؟ تا میگوید آلمانی خیلی خوب تمام ژاپنی است تمام آمریکایی است مرگ بر آمریکا ولی تمام. مارک را نگویم میگوید مارکها را تبلیغ کرد آقا این ساخت وطن مان است ببینید دههی فجر آمدیم دههی شکوفایی ما موشک هوا کردیم به قول یکی از نمایندگان مجلس گفته بود ما پهباد درست کردیم ولی پرایدمان را درست عمل نکردیم البته آن جا نخواستیم آین جا خواستیم رفتیم با کمال افتخار. در دههی فجر دارند افتخارها را میبینند بخواهیم میتوانیم آن جا نخواستیم کم برای کار گذاشتیم. این آماری که 25 درصد تلفات حوادث با همین ماشین است شما بپرسید مردم پیام بدهند بگویند وسیلهی نقلیه خریده اند از کارخانه آمده بیرون دنده اش گازش خراب است نخواستیم میتوانیم. کلاه سر مسلمانان گذاشتیم دینش که بماند در دنیا یک نقص پیدا میشود همه بلد اند تمام جنس را پس میگیرند محترمانه خسارت میدهند چه میکنند که صنعت ما یک اشکالی داشته الآن یک خبری بود دههی فجر است میگویند همه اش شکوفاییها بگویید بله شکوفاییها هم جای خودش. در رسانه پخش شد خود بازرگانان میگفتند جنس را ما فروختیم به عراق چه بازار خوبی است؟ عراق پاکستان کشورهای همسایه از بس رویش تقلب کردیم اعتمادشان از جنس ما رفته همه اش هم دولتی نیست یک بخش اش دولتی یک بخش اش خصوصی است فرقی ندارد اصلا برازندهی ما نیست اگر برای دنیا بخواهیم برازنده نیست اگر برای آخرتمان میخواهیم قرآن است ویل یعنی عذاب «وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ»، «أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ» اینها به قیامت باور ندارند؟ مدیونی آقا کم از جنس گذاشتی جنس را درست تحویل ندادی غیر از این که بازار خودت را از دست میدهی و چقدر در مقابل سفارش شده اگر میخواهید پیامبر خدا این داستان را همهی بینندهها هزار بار شنیده اند پیامبر خدا جنازه دفن میکرد آن لحد میت را قشنگ میچید یک کسی گفت یا رسول الله این چه است؟ شما روی لحد این قدر حساسید فرمود آدم مسلمان یک کاری که انجام میدهد درست انجام بدهد لحدی که ده دقیقهی دیگر از بین میرود میپاشد ولی کارت را درست تحویل بده چقدر روایت داریم یک کسی آمد خدمت پیامبر گفت شغلی به من بدهید بعضی از این اشکالات ما کم کار میگذاریم بعضی اش هم ما اهلش نیستیم اگر اهلش نیستیم چرا میپذیریم بنده شایستگی ادارهی این مسئولیت را ندارم چرا میپذیرم؟ الآن بعضیها دست رد به سینهی کسی نمیزنند اگر ده شورا و مجمع و چه عضو باشد ده تا دیگر هم باشد میگوید ما هستیم چه خبر است؟ اگر نمیتوانی اگر زمان نداری اگر توانایی اش را نداری قبول نکن. کسی آمد خدمت پیامبر گفت شغلی به من بده حضرت نگاهی کرد گفت تو نمیتوانی این کار را انجام بدهی فرمود اِنَّکَ ضَعیف تو ضعیفی توانایی نداری اِنَّها اَمانَةُ این مسئولیت امانت است وَ الاَْمانَةُ ثَقیلَةُ امانت سنگین است وَ اِنَّها فِى الاَْخِرَةِ خِذىُ تو نتوانی درست انجام بدهی فردای قیامت ذلت و خاری برای تو است. مگر این که کسی درست انجام بدهد این هم یک نگاه. واقعا مهم است من دارم به عجله میگویم و الا هر کدام از اینها یک دریای است ما پیام قرآن و حدیث و سیرهی امیر مومنان را میگوییم. یک ادب دیگر بگویم از آداب این هم خیلی مهم است من تقاضا میکنم مخصوصا جوانهای عزیز روی این بیشتر عنایت بکنند ما انکار نمیکنیم مشکل اشتغال در کشور است اینها جای خودش ولی این روایت را دارم از کافی شریف میخوانم یک باب باز کرده مرحوم کلینی کَرَاهِیَةِ إِجَارَةِ الرَّجُلِ نَفْسَه (کافی، 5، ص 90، دار الکتب الإسلامیة) یعنی آدم دنبال کارهایی که در استخدام دیگران قرار میگیرد نباشد آقای خودت باش کارفرمای خودت باش الآن پیام میدهندای بابا ما تا حالا فکر کردیم شما میخواهید سفارش بکنید ما را جایی استخدام کنید. نه اشتباه نشود مشکل بیکاری باشد حل شود اما اگر فکر داری صنعت داری درسش را خواندی میتوانی در تجارت در صنعت در کشاورزی کارآفرین و کارفرما باش چرا این قدر اصرار داری که حتما یک جایی استخدام شوی من یک روایت را میخوانم مفضل میگوید امام صادق فرمود مَنْ آجَرَ نَفْسَهُ کسی که خودش را استخدام جایی قرار داد فَقَدْ حَظَرَ عَلَیْهَا الرِّزْقَ (من لا یحضره الفقیه، ج3، ص: 174، ح 3657) رزقش را محدود میکند باید بنشینی اول ماه تا آخر ماه اگر آن اضطرار هفتههای قبل باشد به صد هزار تومان به صد و پنجاه هزار یا به ششصد هزار نگاهت به این باشد من تاکید میکنم اگر هنر داری اگر میتوانی یک کار صنعتی الآن تا میگویی کار موازی با کار چه در ذهن آدمها میآید؟ میز. اشتغال در اداره. چه دولتی چه غیر دولتی. اگر توانایی داریم یک روایت عجیبی میدیدم در مورد کشاورزی خیلی از عزیزان در روستاها پیام ما را میشنوند الآن به جوان میگویی این زمین کشاورزی پدرت یک کمکی بکن میگوید ای بابا این شد حرف. این روایت است کاری به حرفهای دیگر نداریم حدیث از امام موسی جعفر علیه السلام است وَ بَائِعُ الْعَقَارِ مَمْحُوقٌ (وسائل الشیعه ج 12، ص 45) کسی که زمین کشاورزی اش را بفروشد برکت از او میرود پول فروش زمین کشاورزی بی برکت است تو زمین کشاورزی دنبال چه هستی؟ استخدامی در کارخانه؟ روزیات را محدود کردی. من عین روایت را عرض کردم ممهوق را مرحوم مجلسی معنا کردی یعنی برکت پولش میرود من بحثی ندارم الآن بگوید از کسی میخواهد حمایت کند نه حدیث میخوانم زمین کشاورزی ات را فروختی اگر برکت نداشت پولت بگو امام موسی کاظم گفته بود. آن کسی که بخرد برکت به او میخرد او مرزوق است پس یکی از آداب این است اگر میخواهد انسان دنبال کسب و کار باشد تا میتواند. یک وقت میگوید من هیچ عرضهای ندارم هیچ نمیتوانم یک کار دفتری در بایگانی بدهند ایرادی ندارد ولی اگر میتوانی هنر تجارت داری کار آزاد داشته باش. شغل آزاد قطعا بر مقدم این است که خود را در استخدام دیگران قرار دهد.
شریعتی: مشرف میشویم محضر قرآن. درد دلها زیاد است این نکاتی که شما گفتید حداقلش این است که فاصله مان را ببینیم و هر روز کم کنیم. خیلی فاصله داریم بدون تعارف و به تعبیر حاج آقای حسینی کتمان کردنش خوب نیست. صفحهی 346 قرار امروز ماست آیات 60 تا 74 سورهی مبارکهی مومنون لحظه لحظهی زندگی تان منور به نور نبی اکرم باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ ﴿٦٠﴾ أُولَئِکَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ ﴿٦١﴾ وَلَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَیْنَا کِتَابٌ یَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ ﴿٦٢﴾ بَلْ قُلُوبُهُمْ فِی غَمْرَةٍ مِّنْ هَذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِّن دُونِ ذَلِکَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ ﴿٦٣﴾ حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِیهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ یَجْأَرُونَ ﴿٦٤﴾ لَا تَجْأَرُوا الْیَوْمَ إِنَّکُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ ﴿٦٥﴾ قَدْ کَانَتْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَکُنتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ تَنکِصُونَ ﴿٦٦﴾ مُسْتَکْبِرِینَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ ﴿٦٧﴾ أَفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ یَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِینَ ﴿٦٨﴾ أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنکِرُونَ ﴿٦٩﴾ أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ ﴿٧٠﴾ وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ بَلْ أَتَیْنَاهُم بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِکْرِهِم مُّعْرِضُونَ ﴿٧١﴾ أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ ﴿٧٢﴾ وَإِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿٧٣﴾ وَإِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاکِبُونَ ﴿٧٤﴾
ترجمه:
و آنان که آنچه را [از زکات و دیگر انفاقات در راه خدا] می پردازند، و در حالی که دل هایشان از اینکه به سوی پروردگارشان [برای محاسبه دقیق] باز می گردند، ترسان است. (۶۰) اینانند که در کارهای خیر می شتابند، و در [انجام دادن] آن [از دیگران] پیشی می گیرند. (۶۱) و هیچ کس را جز به اندازه گنجایش و توانش تکلیف نمی کنیم، و نزد ما کتابی [چون لوح محفوظ] است که [درباره همه امور آفرینش و نسبت به اعمال بندگان] به درستی و راستی سخن می گوید، و آنان [در پاداش و کیفر] مورد ستم قرار نمی گیرند. (۶۲) [چنین نیست که کافران تکلیف را بیش از اندازه گنجایش و توان خود حس کنند] بلکه دل هایشان از این [حقیقت] در بی خبری عمیقی است، و برای آنان غیر از این [بی خبری] اعمالی [زشت و ناپسند] است که همواره آنها را انجام می دهند، (۶۳) تا زمانی که عیّاشان و مرفّهان آنان را به عذاب بگیریم، ناگهان فریاد و ناله سر دهند و [به آوای بلند] استغاثه کنند. …. (۶۴) [به آنان گویند:] امروز فریاد و ناله سر ندهید؛ زیرا شما از سوی ما یاری نخواهید شد. …. (۶۵) همانا آیات من را بر شما می خواندند وشما به پشت سرتان به قهقرا برمی گشتید [تا آن را نشنوید!] (۶۶) در حالی که به آن تکبّر می ورزیدید [و در بزم] شبانه [خود درباره آن] هذیان می گفتید [و سخنان نامعقول به زبان می آوردید.] …. (۶۷) آیا در این سخن [که وحی خداست] نیندیشیدند؟ یا مگر [برای اولین بار] کتابی برای آنان آمده است که برای پدران پیشین آنان نیامده بود؟ …. (۶۸) یا مگر پیامبرشان را [از لحاظ حسب، نسب، درستی، امانت، اخلاق و کرامت] نشناخته اند که منکر او هستند؟ …. (۶۹) یا می گویند: نوعی دیوانگی در اوست؟ [چنین نیست که این یاوه گویان به هم می بافند] بلکه او حق را برای آنان آورده است، و بیشترشان حق را خوش ندارند، (۷۰) و اگر حق از هواهای نفس آنان پیروی می کرد، بی تردید آسمان ها و زمین و هر که در آنهاست از هم می پاشید [و تباه می شد؛ چنین نیست که حق از هواهای نفس آنان پیروی کند] بلکه کتاب [ی را که مایه شرف و سربلندی] آنان [است] به آنان داده ایم، ولی آنان از مایه شرف و سربلندی خود روی گردانند.، (۷۱) یا [مگر برای ادای وظیفه ات] مزدی از آنان می خواهی [که پذیرش دعوتت برای آنان سنگین است؟] پس مزد پروردگارت بهتر است، و او بهترین روزی دهندگان است، (۷۲) و مسلماً تو آنان را به راهی راست دعوت می کنی، (۷۳) و بی تردید کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند از [این] راه منحرف اند. …. (۷۴)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: خدایا درد غربت از ساحت کلام خودت بردار و دلهای ما را به نور قرآن جلا ببخش. اشارهی قرآنی امروز را حاج آقای حسینی عزیز بفرمایند.
حاج آقا حسینی: این آیهی اولی که تلاوت شد در توصیف مومنین است مومنین چه کسانی هستند کسانی هستند با این که کار خیر انجام میدهند «وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ» چند کار خیر از آنها ذکر کرده ولی در عین حال باز هم نگران هستند طلبکار نیستند آن هفته نگفتم؟ ما این طور نباشد که اگر یک کار خیری انجام دادیم خودمان را طلبکار خدا بدانیم.
شریعتی: نگران اند که نکند حق طاعت را به جا نیاورده باشیم.
حاج آقا حسینی: ما مردم را بترسانیم درست نیست این که بگوییم خیالتان راحت شما حتما بهشتی هستید نه این همه مومنین کار خیر کردند اما قلوبهم وجله چرا؟ «أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ» خدا راضی است از ما واقعا؟ ما چون مهمان سفرهی امیر هستیم این در بخش کلمات کلمهی 72 کسی به اندازهی امیرمومنان سلام الله علیه عمل صالح داشت؟ ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ (بحارالانوار، ج20، ص 216) عبادت جن و انس یک طرف ترازو و یک ضربه امیر مومنان در جنگ خندق یک طرف ترازو. سنی و شیعه نقل کرده اند. ولی همین امیر مومنان در کلمات قصار کلمهی 72 فریاد میزد آه میکشید آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ، وَ طُولِ الطَّرِیقِ، وَ بُعْدِ السَّفَرِ، وَ عَظِیمِ الْمَوْرِدِ (نهج البلاغه حکمت 77) راهمان طولانی است زاد و توشه مان کم است سفر طولانی. امیر مومنان آه میکشید قرآن میگوید قلوبهم وجله. ما نگرانی را داشته باشیم امید هم داشته باشیم.
شریعتی: ان شاء الله خیلی ممنون
حاج آقا حسینی: من فقط یک یادآوری کنم خوشبختانه در شهرستانهای متعددی من شنیدم کلاسهای نهج البلاغه گذاشته شده خدا را سپاسگزاریم واقعا نهضت آشتی با نهج البلاغه باید ایجاد شود پیامها را شما خواندید در جلسات خانگی هم دارد باب میشود. خواستم عرض کنم دوستان اگر در شهرستانها کلاس نهج البلاغه دارند به ما خبر بدهند یا از طریق سایت به اطلاع دیگران برسانند در بعضی شهرها شاید اطلاع رسانی نشده باشد ما کمکی در اطلاع رسانی جلسات داشته باشیم از جمله به عزیزان قمی عرض کنم تقریبا یک ماهی است یک جلسهی اخلاق در نهج البلاغه جمعه شبها در قم توسط جناب آقای دکتر رفیعی برگزار میشود شهرستانهای دیگر هم اگر است دوستان اطلاع بدهند ان شاء الله از طریق این برنامه ستودن غبار غربت از نهج البلاغه را داشته باشیم. من دو ادب دیگر در این باقیمانده عرض میکنم. نکتهی آخر من نگرانم نگفتم کارفرما به تعبیر دیگر خودمان کارفرمای خودمان باشیم آزاد باشیم دنبال کارهای استخدامی نرویم. الآن من میترسم باز بینندگان بگویند شما به جای این که سفارش کنید ما را استخدام کنند تشویق کنید این نیازی به تشویق نیست این کار خوبی نیست من آماری را هفتهی گذشته خواندم میترسم الآن بگویم بینندگان بگویند واقعا این طور است؟ نوشته دولت اول ماه که میشود برای چند نفر باید حقوق بدهد؟ هشت میلیون و پانصد هزار حقوق بگیر دارد چهار میلیون اش شاغل اند چهار میلیون و پانصد هزار تا بازنشسته اند این دولت را فربه کردن یک چیز عجیبی است که مال بعد دههی فجر خوب است نوشته نهصد نفر یا معاون وزیرند یا پست در حد معاونت وزیر دارند. میدانید اینها چقدر تشکیلات و بیا و برو میخواهد؟ بیاییم کم کنیم تا میگویی اشتغال مساوی شده با یک اداره حضرت فرمود کسی که خودش را استخدام دیگری کرده روزیاش را محدود کرده اگر باز تاکید میکنم جوانهای زیادی هستند خوش فکر اند درس خواندند تجارت صنعت کشاورزی اقدام بکنند من دو ادب دیگر عرض کنم. یک ادب در مورد این که روایت فراوانی داریم مزد کارگر را اول تمام بکنید طی کردن مزدشان را. من حدیث میخوانم از امام صادق علیه السلام مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ عزیز من اگر ایمان به خدا و روز قیامت داری امام فرمود فَلا یَستَعمَلنَ اَجیراً (تهذیب - جلد 7- صفحه 197) کارگری را به کار استخدام نکن مگر این که اول مزدش را تعیین بکنی چقدر دعواها آخر کار که مزد ما این قدر بوده. در یک داستانی از امام رضا است حضرت آمدند دیدند یک کارگری اضافه شده فرمودند این کارگر را چه کسی آورده؟ گفتند امروز گفتیم بیاید فرمودند مزدش را تعیین کردید؟ گفتند نه شب راضی است هر چه دادیم حضرت خیلی ناراحت شدند فرمودند اگر سه برابر حقوقش را هم بهش بدهید میگوید حق من را ندادند ولی وقتی قیمت را تمام کردی اگر یک کمی اضافه هم بدهی میگوید خدا پدرش را بیامرزد اول طی کنیم بعد کار را. یک ادب دیگر که خیلی مهم است ما گرفتار هستیم قرآن است من از بینندگان سوال میکنم طولانی ترین آیهی قرآن چه آیهای است؟ آیهی 282 سورهی مبارکهی بقره است راجع به نوشتن قرارداد است ما مسلمان هستیم ما سوره داریم یک سطر است «اِنَّآ أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأَبْتَرُ» (کوثر/3-1) ولی یک آیه داریم طولانی ترین آیه در قرآن هجده دستور داده که دو نفر با هم یک معاملهای انجام میدهید قرارداد بنویسید الآن یک زنگ بزنید قوه قضائیه دهها هزار بدون مبالغه پروندههای قضائی دعوا سر این که ساختمان بوده کارخانه بوده ملک بوده زمین بوده کشاورزی بوده گفته ما به شما؟ شما دیگر مثل برادر ما هستید شما را از چشم بهتر میدانیم و بعد گرفتاریهایی که پیش آمده. اگر صدا و سیما میخواهد خدمت بکند یکی از دوستان حرف قشنگی میزد. نمیخواهید به قوهی قضائیه خدمت بکنید؟ خدمت به قوه قضائیه این نیست که هر هفته جلساتش را نشان بدهید مگر این که خبر مهمی باشد. خدمت به قوهی قضائیه این است که مردم را با این قوانین آشنا کنید این دهها هزار پرونده را بیاورید که سر یک کلمه ننوشتن ماهها آمده دادگاه رفته وکیل گرفته یک وقت نگفتیم صدها میلیون پول وکیل را به خاطر یک کلمه؟ طولانی ترین آیهی قرآن هجده دستور در مورد نوشتن قراردادها در آداب تجارت است. اگر بینندهها اجازه بدهند ادامه نمیدهیم این بحث را اگر اجازه ندهند ادامه میدهیم.
شریعتی: خیلی ممنون فردا با حضور حاج آقای ماندگاری خدمت شما خواهیم بود. هم نوا میشویم با حضرت امیر در مسجد کوفه اللهم انی اسئلک الامان یوم لا ینفع مال و لا بنون.
...........................................................................................
برای خرید کتاب های برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
...........................................................................................