سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا
سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا

فایل متنی: حجت الاسلام والمسلمین عالی-بررسی ویژگی‌های خاص امام عصر(عج) بحث عدالت

93-03-11- حجت الاسلام والمسلمین عالی-بررسی ویژگی‌های خاص امام عصر(عج) بحث عدالت 

موضوع برنامه: بررسی ویژگی‌های خاص امام عصر(عج) بحث عدالت

کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین عالی

بسم الله الرحمن الرحیم

و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین

بی‌قرار توام و در دل تنگم گله‌هاست *** آه بی‌تاب شدن، عادت کم حوصله‌هاست

مثل عکس رخ مهتاب افتاده در آب *** در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است *** مثل شهری که به روی گسل زلزله‌هاست

باز می‌پرسمت از مسأله دوری و عشق *** و سکوت تو جواب همه مسأله‌هاست

«اللهم عجل لولیک الفرج»

آقای شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی بیننده‌های خوبمان، خانم‌ها و آقایان. به سمت خدای امروز خوش آمدید. حاج آقای عالی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.

حاج آقای عالی: سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم خدمت حضرتعالی و همه‌ی بینندگان بزرگوار عرض سلام دارم. آقای شریعتی: بحث ما با حاج آقای عالی یادی از امام عصر(ع) است. خوشحالیم که روزهای یکشنبه ما منور به نور حضرت مهدی(عج) است. در ذیل همین بحث به خصایص و ویژگی‌های حضرت رسیدیم. که بحث زنده بودن را حاج آقا اشاره کردند. بحث غیبت و بحث رحمت واسعه بودن ایشان را اشاره کردند. امروز به یکی دیگر از ویژگی‌ها و مختصات حضرت اشاره خواهند کرد.

حاج آقای عالی: بسم الله الرحمن الرحیم. اگر خاطر شریفتان باشد بحث در همین موضوع بود که خصوصیات حضرت ولی‌عصر(عج) بیان می‌شد. یکی از برجسته‌ترین و معروف‌ترین ویژگی‌های حضرت خصوصیت عدالت حضرت است که اصلاً به قدری بحث عدالت و عدالت گستری با امام زمان توأم است، که هر زمان اسم ان بزرگوار می‌آید، اصلاً مهدی یعنی عدالت. عدالت یعنی مهدی! واقعاً هم همین است. در دعاها و روایات متعدد حضرت را با این وصف و خصوصیت توصیف کردند. در دعای افتتاح که مؤمنین شب‌های ماه مبارک رمضان می‌خوانند، این تعبیر را آنجا می‌خوانند که «وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ أَمْرِکَ الْقَائِمِ الْمُؤَمِّلِ وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ» (تهذیب/ج3/ص110) خدایا درود و رحمت خودت را بر قیام کننده‌ای بفرست که مردم آرزو و امید به او دارند و او عدالت مورد انتظار است. اصلاً امام زمان به عدالت توصیف شده است. نه اینکه عادل است، اصلاً عدالت عدل محض است. سر تا پای او عدل است. مجسمه‌ی عدالت است.

 شیخ صدوق در کمال الدین یک روایتی را از پیامبر اکرم نقل کردند، «مهدی أول العدل و آخره‏» (کمال‏الدین/ ج1/ص268) امام زمان را به اول و آخر عدل توصیف کردند. یعنی صفر تا صد عدل را او محقق می‌کند. از ابتدا تا انتهایش را او می‌رود. درست است که تمام انبیاء و اولیاء و معصومین همه هم خودشان در حد ممتاز و اعلی عادل بودند و هم عدالتخواه بودند و هم در صدد این بودند که هر مقدار که امکان دارد، عدالت را تحقق ببخشند. اما این وییژگی منحصر به فرد برای امام زمان(ع) هست که اوست که عدل را در جهان محقق می‌کند. نه فقط تحقق می‌بخشد که پر می‌کند. تعبیراتی که در رابطه با امام زمان است، «فَیَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا» (وسایل‌الشیعه/ج16/ص240) خداوند متعال زمین را به واسطه او پر از عدل و داد می‌کند. این تعبیر بسیار تعبیر بلندی است. ما یک خانه‌ی سه، چهار نفری را نمی‌توانیم پر از عدل و داد کنیم. او کل عالم دنیا را پر از عدل و داد می‌کند که در روایت شیعه و سنی این تعبیر آمده است. ایشان این ویژگی منحصر به فرد را دارد. در شب میلاد مبارک امام زمان(ع) که سحر نیمه شعبان سال 255 بود، که این هفته هم هفته میلاد امام زمان است، شب جمعه‌ای که در پیش داریم. نیمه‌های شب هنگام سحر بود که حضرت حکیمه خاتون که عمه‌ی امام عسگری بودند، و امام عسگری خواسته بودند امشب را بمانند. گفتند: عمه جان بمان که آن وعده‌ی الهی امشب محقق می‌شود. وقتی امام زمان(ع) متولد شد، حضرت همان هنگام جملاتی را گفتند. شبیه حضرت عیسی که در قرآن همه خواندیم که همان ابتدا که متولد شد، سخنانی گفت. «قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‏ نَبِیًّا» (مریم/30) امام زمان جزء ان جملات اولیه‌ای که فرمودند، اولاً شهادتین اول سخنی بود که گفتند. «اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان جدی محمدا رسول الله (ص) و ان ابی امیرالمؤمنین» حضرت دانه دانه امام قبلی را گواهی دادند، تا به خودشان رسیدند. وقتی به خودشان رسیدند، این دعا را خواندند. «اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی» (بحارالانوار/ج51/ص13) خدایا آن وعده‌ای که به من دادی، آن وعده را برآورده کن. انجاز و محقق کن. «وَ أَتْمِمْ لِی أَمْرِی وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِی» قدم مرا استوار قرار بده و کار مرا در این عالم تمام کن، «وَ امْلَأِ الْأَرْضَ بِی عَدْلًا وَ قِسْطاً» و زمین را به واسطه من پر از عدل و داد کن. اولین سخن حضرت در هنگام میلادشان، همین بود. در کمتر حدیثی است که یادی از امام زمان(ع) آمده باشد و یادی از عدل و قسط و عدالت حضرت نیامده باشد.

آقای شریعتی: بقیه اهل‌بیت(ع) هم در این مسیر گام برمی‌داشتند.

حاج آقای عالی: اصلاً زمینه‌ساز آن بزرگواران بودند. نه فقط امامان، همه پیغمبران. یعنی در واقع یک سیر تاریخی را اولیای الهی طی کردند، که کلاس کلاس و مرحله مرحله بشریت را پیش بردند، تا به هر حال بشر بتواند به آن نقطه اوج که نطقه بندگی و نقطه پر شدن عدالت هست، و تازه شروع زندگی انسانی است. ما فکر نکنیم آخرالزمان تمام می‌شود. تازه شروع می‌شود. تازه به معنای واقعی کلمه زندگی انسانی شروع می‌شود. در هر حال این خصوصیت حضرت است که ویژگی منحصر به فرد این بزرگوار هست و مسأله‌ی عدل و عدالت گستری، منتهی من یکی دو نکته را می‌خواهم به عنوان این بحث مطرح کنم.

اولین نکته که یادم هست قبلاً در مباحث یاد مرگ به تناسب و مناسبتی اشاره کردیم، این هست. درست است که مسأله‌ی ظهور منجی و موعود در آخرالزمان یک دیدگاهی است که مشترک بین همه ادیان و مذاهب است. اما دیدگاهی که شیعه و مکتب اهل‌بیت به واسطه‌ی آموزه‌های اهل‌بیت دارد، برخی تفاوت‌ها را دارد که دیدگاهش را بسیار عمیق می‌کند. یکی از تفاوت‌هایی که بین دیدگاهی که ما داریم و سایر ادیان و مذاهب این است که قبلاً گفتیم. ما حضرت را زنده می‌دانیم. ما منجی را زنده می‌دانیم که در عالم با همین جسم فیزیکی زندگی می‌کند و دلایلش هم قبلاً گفتیم. یکی دیگر از تفاوت‌هایی که در دیدگاه ما با دیدگاه سایر ادیان و مذاهب هست، این است که ما ظهور عدالت گستر و منجی را یکی از مراحل تکاملی به سمت خدا در سیر «انا الیه الراجعون» به تعبیر دیگر در راستای معاد می‌دانیم. یکی از مراحل تکاملی ظهور است.

در قیامت خداوند متعال با تمام اسماء و صفاتش در حدی که مخلوقاتش گنجایش دارند، خدا ظهور می‌کند. آنجا یوم القیام است. روز است. با اینکه خورشید نیست. خورشید تاریک شده است. خورشید و ستاره نیست. اما آنجا همه حقایق آفتابی می‌شود. ظهور پروردگار هم هست. گفت:

یار بی پرده از در و دیوار *** در تجلی است یا اولوالابصار

یکی هست و نیست غیر از او *** وحده لا اله الا هو

آنجا خداوند متعال، عدالت مطلق پروردگار در آنجا هست که ظهور می‌کند. آنجا مالکیت خدا، سلطنت خدا، قدرت خدا، علم خدا، همه‌کاره بودن خدا، که خدا در این عالم همه کاره است، آنجا ظهور می‌کند. البته خدا اینجا هم همه کاره است. اینطور نیست که خدا یکجایی مثلاً همه کاره باشد، جای دیگر بیکار باشد. نخیر! اینجا هم «لا حول و لا قوة الا بالله» است. منتهی اینجا ظهور ندارد. عالم دنیا گنجایش ندارد. آنجا به این حقیقت می‌رسیم و آن ظهور رخ می‌دهد. در اینجا اصلاً این از ضعف‌های عالم دنیا است و از کوچک بودن و کم ظرفیت بودن عالم دنیا که خدا در این عالم محجوب است. پنهان است. ما خودمان را می‌بینیم، خدا را نمی‌بینیم. یعنی شما نگاه کنید چقدر چپ و وارونه است. با ایینکه نور عالم است، «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏» (نور/35) ولی ما ظلمت‌ها را می‌بینیم، آن اصل نور را نمی‌بینیم.

خدا مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط را رحمت کند. تعبیر قشنگی از ایشان نقل شده که می‌فرمودند: من دلم برای خدا می‌سوزد. مشتری خدا کم است. همه دنبال همه چیز می‌روند و دنبال خدا نمی‌روند. خدا را همه‌کاره نمی‌بینند. برای رزقشان، شفایشان، برای علمشان و چیزهای دیگر دنبال همه چیز می‌روند، اما یاد خدا نیستند.

رضوان خدا و رحمت خدا بر مرحوم آیت الله حجت کوه کمرده‌ای که از بزرگان مراجع و بسیار با اخلاص و متواضع بودند. در دوره‌های نه چندان دور این بزرگوار بودند. یک مقدار قبل از آیت الله بروجردی و یا تقریباً معاصر با آقای بروجردی بودند. این بزرگوار نقل می‌کنند یک مرتبه با یک جمعی در منزلشان نشسته بودند. این آقای طلبه‌ای آمد یک نامه‌ای به ایشان داد. این نامه را گرفت، زیر این نامه یک چیزی نوشت، گفت: بیا بگیر. نامه را به ایشان داد، طلبه خداحافظی کرد و رفت. بیرون منزل نامه را نگاه کرد و دید زیر آن نوشته: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ» (حدید/3) برو توبه کن. این بنده خدا هرچه فکر کرد، گفت: مگر من چه گناهی کردم که بروم توبه کنم. کاری نکردم. نفهمید! بعد یک مقدار دقت کرد و دید در نامه‌اش برای آقا نوشته که آقا من از آن زمانی که از شهرمان به قم آمدم، امیدم اول به خدا بود، بعد به شما. الان یک احتیاج مالی دارم، آمدم اگر شود شما مساعدتی بکنید. ایشان نوشته که «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» همه کاره خداست. من چه کسی هستم که اسم مرا کنار خدا می‌بری؟ اول خدا، بعد شما. برو توبه کن!

به هر حال این دید شرک آلود در دنیا هست، منتهی در عالم آخرت مراحلی که انسان تکامل پیدا می‌کند، تا قیامت آنجا دیگر این دید شرک آلود کنار می‌رود و همه اهل «لا اله الا الله» می‌شوند. و آنجا همه عدالت محض خدا را می‌بینند. «وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ» (انبیاء/47) آنجا ترازوهای عدل گسترده می‌شود و مو را از ماست بیرون می‌کشد. هیچ ظلمی و ضربه ظلمی در آنجا نیست. «لا ظُلْمَ الْیَوْم‏» (غافر/17) عالم دنیا عالمی است که کم ظرفیت است. واقعاً یک ظلم‌هایی می‌شود که قابل جبران هم نیست. یک کسی ممکن است هزاران نفر را کشته باشد. یک بمب اتم را در جایی رها کرده، هزاران نفر کشته شدند. به فرض اگر او را دستگیر کنند و به فرض اگر او را بکشند، فقط یک جان را از او گرفتند. او هزاران جان گرفته است، از او یک جان گرفتند. این عدالت نیست ولی عالم دنیا گنجایش بیشتر از این را ندارد. چون وقتی جان او را می‌گیرند، تمام می‌شود. دیگر نمی‌توانند کاری با او بکنند. اما در عالم آخرت اینگونه نیست. گنجایش این را دارد که بارها برگردد و عقوبت شود. بنابراین عدالت محض و مطلق که اگر کسی اینجا خوبی کرده است و کسی نفهمیده است، ولی آن کسی که باید بفهمد، آنجا فهمیده است. ذره‌ای در این عالم نه کم می‌شود و نه گم می‌شود. ظلم هم همینطور است. این عدالت عجیب و غریبی که آنجا هست، و همه صفات و اسماء خدا، ما با این وضعیت روحی که در عالم دنیا داریم، اصلاً تحمل آنجا را نداریم. صلاحیت ورود به قیامت را نداریم.

از روایات اهل‌بیت گفتم، که نه فقط صلاحیت ملاقات با خدا را نداریم، یک صدای آهنگ بهشتی، موسیقی بهشت که در روایات دارد نسیمی در درختان بهشت می‌افتد، موسیقی و آهنگی پخش می‌شود، که اگر اهل دنیا بشنوند، از شوق می‌میرند. یا مثلاً در بعضی از روایات دارد که لباس یک بهشتی وقتی در عالم دنیا بیاید، عالم دنیا گنجایش ندارد. ما چطور با این وضعیت روحی و شخصیتی که اینجا داریم تحمل کنیم. خدا از سر لطف و تفضل، دو مرحله مقدماتی گذاشت که انسان‌ها اگر عاقل باشند، اگر زرنگ باشند، این دو مرحله را محقق می‌کنند. به آسانی رشد می‌کنند و آماده قیامت که عدالت محض خدا هست، می‌شوند، یکی ظهور عدالت گستر و دوم رجعت است. رجعت معصومین که به گونه‌ی ادامه‌ی همان دولت عدالت است.

در بهشت یکی از مشخصاتی که خیلی روی آن تأکید شده است، عدالت خداست. زمان ظهور هم خیلی روی عدالت تأکید شده است. این یک مرحله مقدماتی و آماده سازی از سر لطف است. من این کلمه لطف و تفضل را تکرار می‌کنم، قصدی دارم.

اگر انسان‌ها خودشان این لطف خدا را پذیرفتند، یعنی خودشان را محیا کردند و این آمادگی‌های لازم برای دریافت این لطف خدا را در خودشان به وجود آوردند. ظهور رخ داد، به آسانی یک رشدی در آنها محقق می‌شود، تربیتی که حضرت اینها را خواهد کرد، آن تحمل عدالت در آنها به وجود بیاید، مرحله بعدی رجعت معصومین است. و به آسانی وارد مرحله بعدی که ملاقات با حضرت حق است، می‌شوند.آقای شریعتی: یک نکته‌ای هست و آن هم این است که احساس می‌شود این منحصر به افرادی است که در عصر ظهور و رجعت هستند، ما چطور؟ یا آنهایی که از دنیا رفتند چه؟

حاج آقای عالی: نکته همین‌جا است. خوب دست خود ما است. خودت یک کاری کن که ظهور رخ بدهد. ممکن است شما بگویی: مگر دست من است؟ بله، باید یک جمعی برای ظهور آماده شوند. ولی در رجعت که می‌شود برگردی. یعنی به هر حال یا شما آمادگی ظهور را به صورت جمعی در جامعه‌ات می‌توانی فراهم بکنی، یا نه به صورت فردی اگر دیگران تنبل هستند و خودشان را برای حکومت عدل و معصوم محیا نمی‌کنند و تحت تربیت او قرار گرفتند، تو خودت تنهایی شرایط را در خودت محیا کنی، زمان ظهور را هم درک نکردی، رجعت است. یعنی تو را برمی‌گردانند. اصلاً برای خود ظهور هم برمی‌گردانند. برای کمک به امام زمان هم برمی‌گردانند. پس بنابراین راه برای کسی بسته نیست. اگر کسی بخواهد این لطف و تفضل خدا را دریافت کند و این دو مرحله مقدماتی را، راه باز است. ولی اگر کسی شرایط این لطف و تفضل خدا برای خودش را فراهم نکرد. نه ظهور و نه رجعت، این دو مقدمه را برای دریافت غیابت به آسانی، ورود به بهشت را محیا نکرد. دیگر باید همین راه عمومی آمادگی برای قیامت یعنی برزخ، که آنوقت ممکن است سختی‌هایی هم داشته باشد، قبر و شب اول و قبر و مراحل دیگر بزرخ، ان راه عمومی است. اگر همین دو مقدمه را کسی در همین دنیا ندید، بالاخره باید از آن راه برای قیامت و صحنه ملاقات با خدای متعال آماده شود.

دید ما نسبت به ظهور حضرت ولی‌عصر و رجعت چنین دیدی است که یک نمونه‌ای از بهشت است. یک جلوه‌ای از بهشت و یک پیش درآمدی از بهشت است برای ورود به همان بهشتی که ملاقات خدا در آن صورت می‌گیرد. لذا در بعضی از روایات یک نکته‌‌ای هست. در بعضی روایات فرج امام زمان به فرج الله تعبیر شده است. در روایتی از پیغمبر اکرم هست که «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» (بحارالانوار/ج52/ص122) بالاترین عبادت امت من انتظار فرج است. نگفته فرج امام زمان. گفته: انتظار فرج خدا، یعنی خداوند متعال گویی در این دوره یک گشایشی برایش پیدا می‌شود که ظهوری کند. نه اینکه به کار خدا گره افتاده است. نه حجاب برای ما است. انوقت این حجاب که برداشته شود، آن گشایش رخ می‌دهد و خدا ظهوری در حد عالم دنیا می‌کند. ولی در حد عالم دنیایی که اصلاً قابل مقایسه با قبلش نیست. زمان ظهور حضرت ولی‌عصر(ع) که لطف خدا، عنایت خدا، علم خدا، عدالت خدا، به دست معصوم و بعدش رجعت با دست معصومین ظهور می‌کند، قابل مقایسه با قبل نیست. هرچند که به یک معنا هنوز خیلی با قیامت فاصله دارد ولی در دنیا، اوج عالم دنیا و ظهور خدا در عالم دنیاست. اگر کسی این مراحل را درک کرد، که هیچ. اگر نکرد همان راه عمومی برزخ است.

نکته دوم هم این است که همانطور که آن بهشت آخرتی محصول یک زحمت‌ها و تلاش‌هایی است که در عالم دنیا کسی کشیده است. بندگی کرده تا بهشت را به او بدهند. در اثر این بندگی‌ها و تلاش‌ها لیاقت پیدا کرده که بهشت را تحمل کند. یعنی روح تکامل پیدا کند، بتواند وارد بهشت شود. بهشت مهدوی و عدالت مهدوی، یک ترقی و رشدی می‌طلبد. یک آمادگی می‌طلبد که انسان بتواند عدالت مهدوی را هم تحمل کند. بهشت مهدوی هم محصول یک زحمت و یک کاری است. همینطور که بهشت آخرتی را ما باید یک کاری کنیم تا آن بهشت را به ما بدهند، یک کاری کنیم تا لیاقت و صلاحیت ورود به آن بهشت را داشته باشیم. به تعبیر شهید بهشتی که می‌گویند: بهشت را به بها می‌دهند نه به بهانه. هرچند اعمال ما هم خیلی بهایی ندارد ولی بالاخره همین اعمال را باید داشته باشیم. بهشت مهدوی را هم به بها می‌دهند. یعنی ظهور محصول صلاحیت‌ها و آمادگی‌هایی است که ما پیدا می‌کنیم.

نه اینکه حضرت باید یک کاری کند. حضرت باید آماده شود. او باید یک رشدی کند. او تمام رشدش را کرده است. ما باید این رشد را انجام بدهیم. اینکه آیه‌ قرآن می‌فرماید: تمام انبیاء آمدند تا بشریت یک رشد برای عدالت پیدا کند. آیه‌ای در سوره‌ی حدید هست که «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/25) ما انبیاء را با کتاب و معجزه و امثال اینها فرستادیم تا مردم خودشان برخیزند و قیام به عدالت کنند. نه اینکه آنها را به زور به سمت عدالت ببرند. خودشان برخیزند. خودشان عدالتخواه شوند. بنابراین مهم این نکته‌ای است که ما باید خودمان را مناسب کنیم و تمرین کنیم، استعدادش را همین حالا پیدا کنیم.

همانطور که همه می‌دانیم عدالت حرف زدنش آسان است. امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه دارد که عدالت «أَوْسَعُ الْأَشْیَاءِ فِی التَّوَاصُف‏» (شرح‌نهج‌البلاغه/ج11/ص88) وسیع‌ترین حوزه را در حرافی دارد. آدم خیلی می‌تواند راجع به این حرف بزند. ولی نوبت به عمل که شد خیلی ضیغ می‌شود. عدالت از چیزهایی است که وقتی نوبت به خود آدم رسید، سخت است. مثل امر به معروف و نهی از منکر که وقتی نوبت به خود آدم می‌رسد، سخت می‌شود. مثل انتقاد که وقتی نوبت به خود آدم می‌رسد، سخت می‌شود و تلخی دارد. خیلی‌ها از دور امیرالمؤمنین(ع) که پراکنده شدند، به خاطر همین بود.

یکی از اصحاب حضرت علی(ع) شاعری بود. نامش نجاشی بود و اهل یمن بود. شعر می‌گفت و از محبین امیرالمؤمنین بود. از همان شعرایی بود که اهل بزم بود و محب هم بود. یک بار در ماه رمضان این را به مجلس بزمی دعوت کردند. آنجا یک لبی هم تر کرد و یک شرابی هم خورد. حضرت علی(ع) این را فهمیدند، این را گرفت و حد را بر او جاری کرد. بعضی گفتند: آقا ایشان از محبین شما هستند. مردم چه می‌گویند؟ حضرت علی محبان خود را هم می‌زند! حضرت علی فرمود: در حد الهی از این حرف‌ها نیست. بیست شلاق هم اضافه زد چون حرمت ماه رمضان را شکسته بود که نجاشی از او پرسید: این بیست ضربه برای چیست؟ گفت: برای این است که حرمت این ماه را شکستی. یک عده از افراد یمنی که از دوستان او بودند. از جمله شخصی به نام طارق بن عبدالله که خیلی با نجاشی رفیق بود، با پرخاش خدمت امیرالمؤمنین آمد، گفت: یا امیرالمؤمنین فکر نمی‌کردیم تو اینطور باشی! فکر نمی‌کردیم بین موافق و مخالف فرق نگذاری. او محب تو بود. ما دلمان از کینه پر می‌شود. حضرت فرمود: تو می‌گویی من کسی را که حد خدا و حدود الهی را زیر پا گذاشته است، چون مرا دوست دارد، حکم خدا را در مورد او پیاده نکنم؟ «وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ» (بقره/45) بله این عدالت سخت است. مگر برای آنها که متواضع هستند. در خانه خدا افتاده هستند. من این کار را کردم و از این جهت هیچ چیزی هم بر من نیست. او بلند شد سمت معاویه رفت. حضرت یک مرتبه با مالک اشتر نشسته بود. خیلی صحنه عجیبی است. ابن ابی الحدید در جلد دوم شرح نهج‌البلاغه‌اش نقل می‌کند. امیرالمؤمنین یک مرتبه با مالک اشتر نشسته بود و درد دل می‌کرد. می‌گفت: مالک، بعضی از اینها چرا از عدل ما فرار می‌کنند و به سمت ظلم ما می‌روند. مالک گفت: اجازه بدهید من بگویم. گفت: شما عمل به عدالت می‌کنید. این حرف را می‌زنید و پای آن هم ایستادید. تحملش را ندارند. «فَإِنْ تَبْذُلِ الْمَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ تَمِلْ إِلَیْکَ أَعْنَاقُ الرِّجَال‏» (شرح‌نهج‌البلاغه/ج2/ص197) اگر یک مقدار سر کیسه را شل کنی، یک خرده ریخت و پاش داشته باشی، گردن‌ها به سمت تو کج می‌شود. البته اگر کسی نعوذ بالله گمان کند مالک اشتر خواست توصیه ریخت و پای به علی کند، واقعیت زمان را به علی می‌گوید. حضرت امیر(ع) فرمود: مالک چه می‌گویی؟ من همین مقداری هم که عمل می‌کنم می‌ترسم. می‌ترسم آنچه خدا می‌خواهد نکرده باشم.

تحمل عدالت سخت است، حرفش راحت است. به قول همان ضرب المثل معروف که مرگ خوب است ولی برای همسایه. از این قبیل هست. لذا تحمل عدالت مهدوی احتیاج به آمادگی دارد. تمرین می‌خواهد. تمرین عدالت می‌خواهد. اگر تا الآن فرج رخ نداده است، نشان می‌دهد که هنوز نخواستیم و هنوز آن آمادگی‌ها در ما به وجود نیامده است.

آقای شریعتی: صفحه 106 مصحف شریف قرار روزانه امروز ماست. آیات پایانی سوره مبارکه نساء، و آیات ابتدایی سوره مبارکه مائده در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود. باز می‌گردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فىِ الْکَلَالَةِ  إِنِ امْرُؤٌاْ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَکَ  وَ هُوَ یَرِثُهَا إِن لَّمْ یَکُن لهََّا وَلَدٌ  فَإِن کاَنَتَا اثْنَتَینْ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ ممَِّا تَرَکَ  وَ إِن کاَنُواْ إِخْوَةً رِّجَالًا وَ نِسَاءً فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَیَینْ‏  یُبَینِ‏ اللَّهُ لَکُمْ أَن تَضِلُّواْ  وَ اللَّهُ بِکلُ‏ شىَ‏ عَلِیمُ (176)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ‏

یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ  أُحِلَّتْ لَکُم بهَیمَةُ الْأَنْعَمِ إِلَّا مَا یُتْلىَ‏ عَلَیْکُمْ غَیرْ محُىّ‏ الصَّیْدِ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ  إِنَّ اللَّهَ یحَکُمُ مَا یُرِیدُ(1) یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تحُلُّواْ شَعَئرِ اللَّهِ وَ لَا الشهَّ الحْرامَ وَ لَا الهْدْىَ وَ لَا الْقَلَئدَ وَ لَا ءَامِّینَ الْبَیْتَ الحْرامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّن رَّبهِّمْ وَ رِضْوَانًا  وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ  وَ لَا یجَمَنَّکُمْ شَنَنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الحْرَامِ أَن تَعْتَدُواْ  وَ تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْبرِّ وَ التَّقْوَى‏  وَ لَا تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْاثْمِ وَ الْعُدْوَانِ  وَ اتَّقُواْ اللَّهَ  إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ(2)

ترجمه آیات:

از تو فتوى مى‏خواهند، بگوى که خدا درباره کلاله برایتان فتوى مى‏دهد: هر گاه مردى که فرزندى نداشته باشد بمیرد و او را خواهرى باشد، به آن خواهر نصف میراث او مى‏رسد. اگر خواهر را نیز فرزندى نباشد، برادر از او ارث مى‏برد. اگر آن خواهران دو تن بودند، دو ثلث دارایى را به ارث مى‏برند. و اگر چند برادر و خواهر بودند، هر مرد برابر دو زن مى‏برد. خدا براى شما بیان مى‏کند تا گمراه نشوید، و او از هر چیزى آگاه است. (176)

به نام خداى بخشاینده مهربان‏، اى کسانى که ایمان آورده‏اید، به پیمانها وفا کنید. حیوانات چهارپا مگر آنهایى که از این پس برایتان گفته مى‏شود، بر شما حلال شده‏اند و آنچه را که در حال احرام صید مى‏کنید حلال مشمارید. خدا به هر چه مى‏خواهد حکم مى‏کند. (1) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، شعایر خدا و ماه حرام و قربانى را چه بدون قلاده و چه با قلاده حرمت مشکنید و آزار آنان را که به طلب روزى و خشنودى پروردگارشان آهنگ بیت الحرام کرده‏اند، روا مدارید. و چون از احرام به در آمدید صید کنید و دشمنى با قومى که شما را از مسجد الحرام بازداشتند وادارتان نسازد که از حد خویش تجاوز کنید، و در نیکوکارى و پرهیز همکارى کنید نه در گناه و تجاوز. و از خداى بترسید که او به سختى عقوبت مى‏کند. (2)

آقای شریعتی: انشاءالله زندگی همه ما منور به نور صلوات و منور به نور امام عصر(عج) باشد. اشاره قرآنی امروز را حاج آقای عالی بفرمایند.

حاج آقای عالی: آیه‌ی دوم سوره مبارکه مائده که آیه مفصلی است. بخشی از این آیه جمله معروفی است که خداوند متعال می‌فرمایند: «وَ تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْبرِّ وَ التَّقْوَى‏ وَ لَا تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْاثْمِ وَ الْعُدْوَانِ» برای اینکه انسان الهی و یک مؤمن باشد، فقط اینکه خودش به صورت فردی خوبی را انجام بدهد و از شر و بدی دوری کند، کافی نیست. بلکه لازم هست به همدیگر هم در انجام خوبی‌ها و در پرهیز از بدی‌ها کمک بدهند! این آیه این مطلب را اشاره می‌کند. یک قانون و قاعده‌ای است که «وَ تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْبرِّ وَ التَّقْوَى» همدیگر را کمک کنید. یعنی فقط خودت خوبی را انجام نده. کاری کن که دیگری را برای خوبی کردن و دوری کردن از بدی راه بیاندازی. «وَ تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْبرِّ وَ التَّقْوَى وَ لَا تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْاثْمِ وَ الْعُدْوَانِ» اگر من می‌بینم که خانه‌ام یا مغازه‌ام محل گناه می‌شود، اینجا دادن مغازه یا خانه، یا دادن زمین برای چنین جایی تعاون بر اثم و عدوان است. تعاون بر گناه است. کمک به کس دیگر در این مسیر است. لذا فقهای ما گفتند: اگر کسی انگور را بفروشد به کسی که می‌خواهد از آن شراب بسازد، ولو این انگور را فروخته، ولی چون می‌داند که آن فرد در این مسیر می‌خواهد به کار ببرد و نتیجه‌اش یک کار حرامی است، این آیه شامل این می شود که نباید این کار را بکند و او را بر گناه تعاون کند. کما اینکه بر عکس آن اگر شما فرض کنید برای یک محیط علمی کتابخانه درست کردن، کارهای خیر کردن، اگر قدمی بردارد، این تعاون بر برّ و تقوا است. به هر حال انجام خوبی‌ها و ترک بدی‌ها نه فقط باید فردی باشد، بلکه باید تشویق به خوبی‌ها و منع دیگری از بدی‌ها به صورت جمعی هم باشد که این توصیه خدا در این آیه است.

آقای شریعتی: بسیار ممنون و متشکرم. از ویژگی‌های حضرت بحث عدالت را مطرح کردند. انشاءالله ادامه این بحث برای هفته آینده بماند. در این دقایقی که در خدمت شما هستیم. با توجه به مباحث جلسات گذشته چند سؤال از سؤالات شما انتخاب کردیم که حاج آقای عالی به آنها پاسخ بدهند و انشاءالله مورد استفاده شما هم قرار بگیرد.

گفتند: اینکه حاج آقای عالی کفتند خواندن «امن یجیب» به صورت ختم سند ندارد، در لعال المخزونه فیض کاشانی، آمده برای حصول مهمات عظیمه و برآمدن حاجات و شفای مریض و ادای دیون آیه‌ی «امن یجیب» را دوازده هزار بار بخوانند، در همان هفته به مراد می‌رسند. پس چرا ایشان فرمودند که این آیه سند ندارد؟

حاج آقای عالی: ما گفتیم شرط اصلی آمدن امام زمان اضطرار ما است و این آیه را مطرح کردیم. گفتیم: مهم این است که به این آیه عمل کنیم. نه اینکه فقط به صورت ختم بخوانیم. هرچند که منعی نمی‌کنیم کسی را که پشت سر هم این را تکرار کند. پنج مرتبه، یا هفت مرتبه، یا دوازده هزار مرتبه، ولی گفتیم: این سند روایی ندارد. اینکه این بزرگوار در لعال المخزونه فیض کاشانی گفته شده: دوازده هزار مرتبه به صورت ختم، روایت نقل نکردیم. خود ایشان فرموده است. حالا که خود ایشان یک مدرک و سندی داشته است، ایشان خیلی بزرگوار هستند. ولی حجت ما روایات معصومین است. روایتی در این رابطه به صورت ختم بخوانید، و تکرار کنید نیست. هرچند رجاعاً و به قصد ثواب اشکالی ندارد اگر کسی این را چند مرتبه بخواند. همینطور که برای شفای مریضان و معمولاً بعد از جلسات دعا گرفته می‌شود. اشکالی ندارد ولی عرض کردم سند روایی هم ندارد.

آقای شریعتی: در خصوص آیه‌ی «امن یجیب» گفتند که شما گفتید: امام زمان مضطر واقعی هستند. پس چرا همین حالا این آیه «امن یجیب» را نمی‌خوانند تا موانع برطرف شود؟

حاج آقای عالی: حضرت در روایات متعدد به عنوان مضطر واقعی و مصداق واقعی همان آیه «امن یجیب المضطر» شمرده شده است. این بزرگوار سؤال کردند: اگر این مضطر واقعی است. خوب خدا هم که دعای مضطر را اجابت می‌کند، پس چطور هست؟ ما در روایات داریم که حضرت این دعا را هنگامی که ظهور کردند، این آیه را می‌‌خوانند و دعا می‌کنند که موانع برطرف شود. یعنی خود حضرت ولی‌عصر(ع) این را می‌دانند که یک شرایطی باید فراهم شود. شکی نیست که دعای مضطر مستجاب می‌شود چون بعضی هم سؤال کردند که ما مضطر می‌شویم. چرا دعای ما مستجاب نمی‌شود؟ استجابت دعای مضطر سر جای خود، ولی خدا خلاف سنت‌هایش که رفتار نمی‌کند. من الآن مضطر هستم و با اضطرار دعا می‌کنم که خدایا من دیگر نمیرم. دیگر مرگ سراغ من نیاید. خدا این را مستجاب نمی‌کند. بر خلاف سنت است. من مریض هستم و هیچ تکانی نمی‌خورم. هیچ سعی نمی‌کنم. مضطرانه و ملتمسانه از خدا می‌خواهم که خدایا مرا شفا بده. یک کارهایی باید صورت بگیرد تا دعا سر جایش باشد و خدا بر خلاف سنت دعاها را مستجاب نمی‌کند. امام زمان(ع) چون سنت‌های الهی را می‌داند، می‌داند باید یک شرایطی در مردم فراهم شود. اینها دوایی است و دعایی نیست. باید مداوا شود. آنوقت به موقعش برای برطرف شدن یک سری از موانع هنگام ظهور دعا می‌کنند، و خدا هم دعایشان را مستجاب می‌کند.

آقای شریعتی: اینکه حضرت در زمان ظهور به مردم کمک می‌کنند حق‌الناس را جبران کنند و جزء یاران حضرت باشند، این ظلم به کسانی که در آن زمان نیستند، نمی‌شود. اگر ما هم در آن زمان بودیم پاک می‌شدیم و دچار عذاب برزخ نمی‌شدیم و دیگر این همه سختی هم نمی‌کشیدیم.

حاج آقای عالی: حضرت در زمان خودشان کمک می‌دهند که مردم زمانشان، حق‌الناس‌هایی که بر گردنشان هست، بپردازند و از بعضی دیون خلاص شوند. این یک ظلم است که برای زمان خودشان این ارفاق رخ می‌دهد، ولی ما که برای آن زمان هستیم، درک نکنیم، نه! جواب این است که آنهایی که آن زمان را درک کردند یک کاری کردند. یک سعی کردند. تصادفی نیست. کسانی که آن زمان را درک کردند یک زحمتی کشیدند و یک لیاقتی برای خودشان تحصیل کردند که آن زمان را درک کردند و این ارفاق به آنها می‌شود. ما قبلاً گفتیم: راه برگشت برای همه افراد به صورت رجعت است. یعنی رجعت در هنگام ظهور است. یعنی افرادی که در غیر از زمان ظهور هستند، می‌توانند کاری کنند و آمادگی برای خودشان فراهم کنند که در هنگام ظهور اگر هم از دنیا رفتند در هنگام ظهور برگردند و آن ارفاق‌هایی که حضرت در زمان ظهور برای افراد می‌کند، برای آنها هم خواهد کرد.

در مورد امواتی که در حال برزخ هستند، نه. چون آنها زمان ظهور را درک نکردند. که آن حق الناس را در دنیا بدهند. بحث شفاعت معصومین که در عالم آخرت هست، اینکه در چه مرحله‌ای شامل حالشان می‌شود، شامل حالشان خواهد شد. اگر برگشتند باز در همین عالم دنیا همان چیزی که امام زمان در حق افراد در هنگام ظهور انجام می‌دهند، در حق آنها هم انجام می‌دهند.

آقای شریعتی: اشاره کردید امام زمان با شادی ما شاد می‌شوند و با غم ما غمگین و با بیماری ما بیمار می‌شوند. پس همزمان که چندین نفر شاد و غمناک و بیمار هستند، چطور می‌شود؟

حاج آقای عالی: ما در روایات گفتیم که امام، چه امام زمان(ع)، چه امام معصوم، فرمودند: ما با غم شیعیانمان غمگین می‌شویم، با شادی‌شان شاد می‌شویم و با بیماری‌شان بیمار می‌شویم. خیلی از دوستان هستند بعضی شاد هستند. بعضی غمناک هستند. بعضی بیمار هستند. بعضی سالم هستند. در آن واحد امام چگونه می‌تواند همه این حالات را داشته باشد؟ اولاً من یک تشبیه می‌کنم. پدر یا مادر در خانواده، وقتی یکی از بچه‌ها مریض است و یکی سالم است، یکی شاد است و غمناک است، معمولاً پدری که دلسوز همه است، مادری که برای همه دلسوز است، حالتی دارند که همه این حالت‌ها در آن است. یعنی با توجه به یکی یک حالت دارد. با توجه به یکی یک حالت دیگر دارد. خلاف عقل نیست. مثلاً فرض کنید هنگام ازدواج یکی از بچه‌هایش در آن واحد یکی از بچه‌های دیگرش مریض است. این حالت را درک می‌کند. به علاوه اینکه امام وسعت روحش طوری است که آن صفت خدا که خداوند متعال «لَا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْن‏» (مستدرک/ج5/ص48) یک کاری او را از کار دیگر باز نمی‌دارند. یک مشغولیتی او را از یک مشغولیت دیگر باز نمی‌دارد. این صفت خدا چون مظهرش ائمه هستند، اگر به واسطه‌ی یک شیعه این حالت را دارند، باعث نمی‌شود که این مشغولشان کند و مانع توجه به شیء دیگری شود.

آقای شریعتی: دعا بفرمایید و همه آمین بگوییم.

حاج آقای عالی: چون نزدیک ایام نیمه شعبان هستیم، خدا را قسم می‌دهیم به حق ولی‌اش که اولاً ما را لایق او قرار بدهد که در زمان غیبت و ظهورش بتوانیم سربازی او را بکنیم. ثانیاً بتوانیم در همین زمان خودمان ظهور حضرت را درک کنیم. خدایا تو را قسم می‌دهیم به حق ولی‌ات ظهور و فرجش را تعجیل بفرما.

آقای شریعتی: انشاءالله بهترین‌ها نصیب شما شود.

خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن *** خدای ما دوباره سنگ و چوب شد، نیامدی

والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین.

بخشی از بیانات مقام معظم رهبری

اعتقاد به ظهور مهدی در یک دورانی از تاریخ مخصوص شیعه نیست. همه مسلمانان اعم از شیعه وسنی به این معنا معتقد هستند. بلکه غیر مسلمانان هم به یک معنا، به یک صورت به آن معتقد هستند. منتهی امتیاز شیعه در این است که این شخصیت نجات بخش بشریت را با نام و نشان و خصوصیات می‌شناسند. و معتقد است که او همواره برای دریافت دستور الهی حاضر و آماده است. هروقتی که پروردگار عالم به او دستور بدهد او آماده‌ی شروع آن کار عظیمی است که بنا است بشریت و تاریخ را متحول کند. آنچه ما به عنوان یک درس و تعلیم معرفتی و علمی از این قضیه باید بگیریم، مهم است.

............................................................................................

برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

............................................................................................

فایل متنی: 93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران

93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران

برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمین عالی

موضوع: علائم ظهور و وظیفه منتظران

 

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

گفتمت خورشید اما آسمان زیباتر است گفتمت باران ولیکن ابر از آن زیباتر است

در رگانت می‌دود خون تمام انبیاء خواندن نام تو با پیغمبران زیباتر است

در سکوت چاه‌های کر نمی‌جویم تو را جستن‌ات در لا زمان در لا مکان زیباتر است

گرچه فیض آسمان جاریست اما باز هم روی دوش ماه گونی‌های نان زیباتر است

گوش دل دادم به نجوای جهان دیدم چقدر ذکر نام‌ات در حدیث دیگران زیباتر است

از تمام سوژه هایم گفتن از مردی که داشت در گلوی سال هایش استخوان زیباتر است

ابتدا گفتم رکوع و دادن انگشتری بعد دیدم سجده و تقدیم جان زیباتر است

شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی هم وطنان خوب‌مان خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو می‌کنم در هر کجا که هستید ایام بسیار مبارک باشد برای فرد فرد شما. حاج آقای عالی سلام علیکم ورحمة الله ایام را تبریک می‌گویم.

حاج آقا عالی: سلام علیکم و رحمة الله بنده هم خدمت حضرت عالی و همه‌ی دوستان عرض سلام دارم و تبریک می‌گویم این ایام بسیار با عظمتی که منسوب به اهل بیت به خصوص امیرمومنان علیه السلام است روز مباهله و آیه‌ی تطهیر و آیه‌ی هل اتی مناسبت‌هایی که هر کدام‌شان یک فصلی است بسیار درخشان که در زندگی اهل که جای توضیحات فراون دارد ان شاءالله که برکات این روز شامل حال همه باشد.

شریعتی: ان شاء الله از برکات نام و یاد و وجود امیرالمومنین همه بهره مند شویم امروز روز مباهله است روز نزول آیه‌ی تطهیر خاتم بخشی حضرت امیر نزول آیه‌ی إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ ان شاء الله که روزهایمان و شب هایمان منور باشد و مزین باشد به نام اهل بیت علیهم السلام بحث ‌مان را با نام و یاد خدا شروع می‌کنیم در ذیل بحث یادی از امام عصر و ذیل بحث وظایف منتظران رسیدیم و نکات بسیار خوبی را شنیدیم که می‌توانید به فایل ما مراجعه کنید فایل‌های صوتی و متنی موجود است. خدمت حاج آقای عالی هستیم.

حاج آقا عالی: بسم الله الرحمن الرحیم یکی از وظایف بسیار مهم که دوستان بزرگوار بیننده و مومن باید در رابطه با وجود مقدس امام زمان علیه السلام و مسئله‌ی ظهور خیلی به آن اهتمام بورزند نزدیک دیدن ظهور است ما در روایات‌مان به عناوین مختلف و تعابیر مختلف این توصیه را از اهل بیت داریم که ظهور را نزدیک ببینید چند روایت را عرض می‌ کنم که فضای روایاتی که در این رابطه رسیده دست دوستان بیاید از امام هادی علیه السلام روایت است که فرمود وقتی که الم شما پرچم شما از بین‌تان برداشته شد الم یعنی امام‌تان چون امام پرچم دین است پرچم ایمان است پرچم توحید است در زیارت جامعه‌ی کبیره خطاب به اهل بیت داریم پرچم‌های تقوا در زیارت‌های آل یاسین خطاب به امام زمان که سلام می‌دهیم‌ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصوُبُ ‌ای پرچم افراشته این‌ها پرچم‌های افراشته‌ی دین و ایمان و تقوا و توحید‌اند امام هادی می‌فرمایند وقتی این پرچم در زمان غیبت از بین شما برداشته شد از زیر پاهای‌تان منتظر فرج باشید مرحوم مجلسی می‌فرماید این که از زیر پاهایتان یعنی همان جایی که ایستادید و تکان نخورید یعنی عبور نکرده ممکن است فرج برسد یعنی این شکلی است که از جهت زمان و مکان طوری است که خیلی سریع در هر زمان و هر مکانی امکان پذیر است باز یک روایت دیگری از امام باقر علیه السلام است که به فضیل بن یسار شاگرد خوب‌شان فرمود وقتی که نیازمندی و حاجات مردم زیاد شد و به هم دیگر به خاطر کاری رجوع کردند ولی بعضی‌ها آن برادر مومن‌اش را انکار کرد و رد کرد عرض می‌کنیم یعنی چه این موقع منتظر فرج باشید صبح و شب. صبح و شب دائما منتظر فرج باشید شاگرد امام باقر علیه السلام سوال کرد که یعنی چه بعضی‌ها بعضی‌ها را انکار بکنند امام باقر فرمود که وقتی برای یک حاجتی پیش برادر مومن‌اش می‌رود یک جور دیگر با او برخورد می‌کند جوری که قبلا این گونه نبود حالا که برای احتیاج آمده سرد برخورد می‌کند تحویل نمی‌گیرد یک جور دیگر با او حرف می‌زد که قبلا این طور با او حرف نمی‌زد یکی از آسیب‌های آخرالزمان را حضرت می‌گوید که رابطه‌‌ها سرد است مومنین هنگام حاجات‌شان کاری با هم ندارند از هم رو برمی‌گردانند در یک چنین وقتی که ارزش‌های اخلاقی افول کرده و ارزش‌های مادی غلبه پیدا کرده این طور مواقعی که تاریکی است توقع فرج داشته باشید صبح و شب یعنی شب که شد بگویید فردا صبح. فردا صبح که شد بگویید شب.

شریعتی: این وقت تعیین کردن نیست؟

حاج آقا عالی: این وقت معین نیست وقت تعیین کردی‌ که گفته شده ممنوع است این که وقت خاصی را فلان روز فلان تاریخ فلان سال ممنوع است اما بگویید هر صبح و شام نمی‌گوییم کدام یک از این صبح‌ها کدام یک از این شب‌ها امام زمان می‌آید که وقت تعیین شده باشد ولی مقصود نزدیک دیدن است که شما اگر شب گذشت حتی تا شب بعدی هم نگو که نمی‌آید فردا صبح ممکن است بیاید

شریعتی: یعنی این قدر نزدیک ببینیم؟

حاج آقا عالی: بله این قدر نزدیک ببینیم که این‌ها خیلی آثاری در زندگی ما دارد. باز یک روایت دیگری است که یک عنوان دیگری است از چندین روایت که امر ظهور و فرج ولی عصر علیه السلام دفعی و یک مرتبه رخ می‌دهد مثل قیامت روایت از امیرالمومنین علیه السلام است که فرمود خداوند متعال فرج را به طور ناگهانی محقق می‌کند به واسطه‌ی یکی از ماه اهل بیت. باز در توقیعی که خود امام زمان به شیخ مفید دارند یک جمله این است که خداوند امر فرج ما را به طور ناگهانی محقق می‌کند در کمال الدین صدوق مرحوم شیخ صدوق از امام رضا علیه السلام روایت نقل کرده که امام رضا فرمودند که از پیغمبر اکرم کسی سوال کرد که مهدی شما اسم مبارک آقا است که مستحب است بلند شدن آن را عرض نمی‌کنم فرزند شما چه وقت ظهور می‌کند پیغمبر اکرم فرمود مثل مهدی ما و داستان آن مثل قیامت می‌ماند کسی کشف از وقت او نمی‌کند مگر خود خدا بعد پیغمبر فرمود ناگهانی فرا می‌رسد این هم یک دسته عناوین که نشان می‌دهد در آن زمان که شاید قالب مردم غافل‌اند حواس‌شان نیست چون برای آن‌ها ناگهانی‌اند یک عده‌ای که آماده‌اند منتظرند حواس‌شان جمع است برای آن‌ها ناگهانی نیست آن‌ها غافلگیر نمی‌شوند ولی آن‌هایی که غافل‌اند نشان می‌دهد که خیلی‌ها این طوری می‌شوند یک مرتبه اتفاق می‌افتد

شریعتی: روایت نداریم که حتی خود حضرت هم نمی‌داند که کی ظهور می‌کند؟

حاج آقا عالی: این را یک اشاره‌ای می‌کنیم به مناسبتی یک روایتی که در آن یک اشاره‌ای است که گویی وقت پیش اهل بیت داده نشده وقت ظهور. بعضی این را گفته‌اند که اهل بیت از جمله امام زمان علیه السلام نمی‌دانند آن جا خواهیم گفت که آن روایت را می‌شود با بعضی از روایاتی که ظاهرش این است که تمام اسرار الهی پیش اهل بیت است چه طور جمع کرد؟ یک روایت دیگری است که باز یک عنوانی که چندین روایت ما در این زمینه داریم که خداوند متعال امر فرج را یک شبه اصلاح می‌کند در یک شب مقدر می‌کند و زمینه فراهم می‌شود برای ظهور امام صادق علیه السلام فرمود امر فرج مهدی ما در یک شب اصلاح می‌شود و موانع‌اش برطرف می‌شود کما این که خدا در یک شب امر نبوت حضرت موسی را فراهم کرد و اصلاح کرد و آن وقت ولی ما را مهدی ما را از غیبت و از حیرت در می‌آورد به دوران فرج و ظهور او. این که در یک شب چطور امر او را اصلاح می‌کند کما این که امر نبوت حضرت موسی را در یک شب اصلاح کرد خود امام صادق در ابتدای این روایت که روایت طولانی است فرمود که حضرت موسی وقتی در بیابان با خانواده‌اش می‌رفتند در قرآن آمده هوا تاریک بود راه را گم کرده بودند خیلی سرد هم بود از دور نوری دید اصلا هیچ انتظار نبوت هیچ وعده‌ای از قبل به ایشان داده شود هیچ خبری قرائنی نبود از دور نوری دید به خانواده‌اش گفت من می‌روم سمت آن آتش گمان کرد آتشی است می‌روم یک مقداری را می‌آورم هم گرم شویم هم راه را پیدا کنیم «لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ» (طه/10) وقتی که حضرت موسی علیه السلام آن جا خطاب رسید که «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی» (طه/12) در سرزمین مقدسی هستی کفش هایت را در بیاور آن نور آتش نبود نور خاصی بود همان جا خدا با او صحبت کرد حضرت موسی هم با خدا و کلیم الله شد.

رفت موسی کاتشی آرد به دست * * * آتشی او دید کز آتش برست

یک نور دیگری شامل حال‌اش شد حضرت امام صادق علیه السلام‌ می‌فرماید امر نبوت عبد‌اش موسی را خداوند در یک شب درست کرد بنابراین امر فرج مهدی ما هم همین طور است چه بسا در آن زمانی که شاید به ظاهر قرائنی نباشد بسیاری از مردم در غفلت هستند به طور ناگهان فرا می‌رسد لذا ما در روایات داریم که فرمود در نا امیدی‌ها خیلی امیدوار باشید. خدا رحمت کند حافظ را که اشاره به این دارد

هان مشو نامید چون واقف نئی از سر غیب * * * هست اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور

واقع این است که محاسباتی است که امر فرج در یک شب به فرموده‌ی اهل بیت علیهم السلام اصلاح می‌شود این جا یک نکته‌ای تذکر می‌دهم که در عین حال که در روایات مختلف با تعابیر و عناوین مختلف به ما گفته‌اند فرج را نزدیک ببینید صبح و شب و دائم. اما از آن طرف هم ما باید مراقب باشیم که دو مطلب را در نظر بگیریم یک این که اگر فرج به هر دلیلی تاخیر افتاد خداوند متعال مصلحت می‌داند تاخیر ظهور را. خدای نکرده صدها سال هم به عقب افتاد این قدر باید معرفت داشته باشیم این قدر باید تسلیم امر خدا باشیم این قدر باید صبر داشته باشیم و استقامت که در اثر طولانی شدن به شک نیفتیم به حیرت نیفتیم به این که چه شد به این که وعده‌ای که به ما دادند چه شد خدای نکرده دچار سوء ظن و بدگمانی نشویم این را بدانیم که فرج مسئله‌ی کوچکی نیست تمام شرایط‌اش که خداوند متعال همه‌ی آن‌ها را می‌داند باید فراهم شود اگر یک چنین تاخیری افتاد دچار شک و تحیر و سوء ظن نشویم این یک و از آن طرف بام هم نیفتد که نزدیک دیدن ما الآن گفتیم توصیه‌ی اهل بیت این بود فرج را نزدیک ببینیم ظهور را دفعی ببینیم که چه بسا مقدمات هم فراهم نباشد با محاسبه‌ی ما و آدم بگوید فراهم نیست اما اتفاق بیفتد این باعث نشود بیفتیم در استعجال و توقیت در عجله کردن و وقت کردن آن‌هایی که مغرض‌اند را کاری نداریم اما بعضی‌ها روی حساب ندانم کاری و ندانستن عجله که می‌کنند می‌خواهند از در و دیوار قرائنی درست بکنند برای این که ظهور نزدیک است این قدر عجله می‌کنند و شتاب دارند در این کار و کاری ندارند به این که در این مسئله باید تسلیم بود چه بسا ممکن است آسمان ریسمانی را به همدیگر ببافند یک پیشگویی‌هایی با حساب حروف ابجد یک چیزهایی را در نظر گرفتن پیشگویی‌های فلان ریاضی دان فرانسوی پیش گویی‌های فلان شاعر شاه نعمت الله ولی و بعد سال تعیین بکنند وقت تعیین بکنند که بگویند فلان وقت دیگر می‌آید اهل بیت خیلی با این مسئله هم برخورد کردند که در عین حال که ظهور را نزدیک ببینید نه عجله کنید و پیش از موعد بخواهید خودتان جلو جلو بیاورید فرج را ‌کَذَبَ الوَقّاتون وَ هَلَکَ المُستَعجِلون کسانی که وقت تعیین کردند دروغ می‌گویند و آن‌هایی که عجله کردند هلاک می‌شوند بله به ما گفتند از خدا بخواهید که خدا تعجیل بکند در فرج خدا وقتی عجله بکند می‌داند چه کند تعجیل را بخواهید بخصوص در صلوات‌ها و عجل فرجهم اما شما عجله نکنید تعجیل خدا به این شکل است که مسائل را طوری درست می‌کند که چیزی خراب نشود ولی ما نباید عجله کنیم یک مومن منتظر کسی است که در دعاها اهل بیت به ما یاد دادند که این قدر تسلیم است که نه دوست دارد آن چیزی که خدا می‌خواهد عقب بیفتد جلو بیفتد و آن چیزی که خدا می‌خواهد جلو بیفتد عقب بیفتد این تسلیم است این درست است به هر حال آن چیزی که یکی از وظایف مومنین است این است که فرج را و ظهور را نزدیک بدانند و آمادگی‌ها را تسریع بکنند و اقداماتی که باید برای این که غافل گیر نشوند را فراهم بکنند.

شریعتی: شما گفتید که این ناگهانی اتفاق می‌افتد پس علائمی که برای ظهور گفته‌اند چه می‌شود؟

حاج آقا عالی: این یکی از اشکالات بسیار جدی است من اجازه می‌خواهم بعد از یک روایتی که دید یک مومنی که خیلی زیبا پیش امام باقر علیه السلام آمد عقاید خودش را مطرح کرد که نسبت به ظهور و فرج‌ چطور است را عرض می‌کنم چون این دید باید دید ما باشد این روایت در روضه‌ی کافی است که امام باقر با یک تعداد از شاگردان نشسته بودند پیرمردی آمد سلام کرد به حضرت عصا دست‌اش بود به آقا گفت که من پیر شدم یک جایی کنار خودتان برای من باز کنید بیایم بنشینم خیلی معلوم بود پیرمرد باصفا و با نشاطی بود رفت پیش حضرت نشست گفت من می‌خواهم چیزی از شما بپرسم و آن این است که من شما را دوست دارم نه به خاطر طمعی از دشمنان شما هم بدم می‌آید نه این که کینه‌ی شخصی داشته باشم حلال شما را حلال می‌دانم حرام شما را حرام می‌دانم منتظر فرج شما هم‌ هستم منتظر دولت شما هم هستم انتظار می‌کشم یک روایتی داریم کسی خدمت امام صادق رسید شبیه این روایت است گفت من صبح و شب منتظر‌ام امسال می‌گویم سال بعد این ماه می‌گویم ماه بعد این هفته می‌گویم هفته‌ی بعد منتظر فرج شما حکومت و دولت شما اهل بیت. چون این‌ها دولت اهل بیت و فرج اهل بیت را از زمان پیغمبر احادیث‌اش را شنیده بودند که فردی از ما اهل بیت می‌آید و حکومت خدا را در زمین مستقر می‌کند لذا همه‌ی مومنین خالص منتظر بودند روایت را شنیده بودند در این روایت دارد پیش امام صادق آمد گفت من دائم این شکلی منتظر هستم امام صادق علیه السلام اشک ریخت و گریه افتاد حال در این جا هم این فرد آمده به امام باقر شبیه همین را می‌گوید گفت این به درد من می‌خورد که این چنین منتظر ام؟ امام باقر علیه السلام فرمود همین سوالت را کسی از پدرم امام سجاد علیه السلام پرسید پدرم فرمود اگر تو زنده بمانی که دولت ما را ببینی که چشم‌ات روشن و اگر قبل از آن از دنیا بروی مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهی بود این پیرمرد زرنگ بود گفت بگذارید من دو مرتبه این حرف شما را بگوییم ببینم درست فهمیدم راجع من کلی نمی‌خواهم راجع به خودم که اگر من زنده ماندم دولت شما را درک کردم چشم‌ام روشن؟ آن وقت همراه شما هستم و اگر از دنیا رفتم مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهم بود؟ امام باقر فرمودند بله برای شما هم گفتم او شروع کرد آن چنان گریه کردن می‌گوید دیدم تمام مجلس گریه شد از حال این پیرمرد امام باقر دست می‌کشید به صورت‌اش اشک‌اش را پاک می‌کرد این پیرمرد دست امام باقر را گرفت کشید روی سینه‌اش و بعد بلند شد هق هق کنان رفت امام باقر رو کرد به اطرافیان‌اش فرمود اگر می‌خواهید یکی از اهل بهشت را ببینید ببینید. این راوی می‌گوید که تا به حال یک چنین مجلسی به این با حالی من ندیده بودم این دید است که من منتظر‌ام منتظر او هستم ولی نه عجله می‌کنم حضرت فرمود که اگر باشی چشم‌ات روشن اگر از دنیا بروی و نتوانی ببینی میان اهل بیت مهمان هستی این انتظار ثمره‌اش را دارد که رشد برای تو ایجاد می‌کند این خاصیت مومن است این سوالی که حضرت عالی فرمودید که سوال بسیار بسیار مهم و اشکال جدی است اگر اهل بیت فرمودند که دائم شما منتظر باشید خب از طرفی علائمی را گفتند خواهد آمد حالا ما کاری به علائم غیر حتمی که تعداد‌اش بسیار زیاد است ندارم حداقل 5 علائم حتمی باید رخ بدهد خب آن‌ها نیست پس ما چطور بگوییم امشب اتفاق می‌افتد با این که آن علائم نیست پنج علامت حتمی یکی بروز سفیانی است که در رأس دشمنان حضرت ولی عصر است و از مشرکین است و‌ کشتارهای زیادی به خصوص در منطقه‌ی شامات و خاورمیانه خواهد داشت دوم خسف بالبیداء است یعنی همین لشکریان در یک منطقه‌ای بین مکه و مدینه زمین گیر می‌شوند و از بین می‌روند سوم قتل نفس زکیه است که یک انسان بسیار پاکدامن و با تقوایی در مکه است گردن زده می‌شود او را به ظلم می‌کشند چهارم خروج یمانی است که از یمن خروج می‌کند و پرچم حقی را بلند می‌کند و پنجم سیهه‌ی آسمانی است که یک سیهه‌ای در شب 23‌ام ماه مبارک رمضان زده می‌شود از طرف جبرئیل که جزئیات‌اش را نمی‌گویم این 5 علائم حتمی است این‌ها که هنوز نیامده چطور بگوییم امشب به علاوه به ما گفته‌اند ظهور جمعه در زیارت روز جمعه سید بن طاووس نقل کرده ظهور در جمعه است چطور ما وسط هفته منتظر باشیم و در این چند روز بگوییم خبری نیست و نا امید باشیم این مسئله بسیار جدی است این روایات چطور با هم جمع می‌شود؟ جواب این است که یکی از اعتقادات مسلم شیعه که انصافا اگر کسی این مسئله‌ی اعتقادی به آن پی ببرد به عظمت مکتب اهل بیت پی می‌برد و آن مسئله‌ی بداء است بداء به طور خیلی خلاصه این است که دست خدا بسته نیست خدا مقدرات را عوض می‌کند «بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» (مائده/64) دست خدا که بسته نیست خدا مقدرات را عوض می‌کند کما این که شما نگاه کنید در دعاهایمان در تضرعات در توبه‌ها شب‌های قدر ما در دعاها این طور داریم که اللهمَّ ان کُنتَ کَتَبتَنِی عِندَکَ فِی اُمُّ الکِتَابِ شَقِیَّاً  ... فامحنی من الاشقیا فاکتبنی من السعدا خدایا اگر من در قضا قدر تو اگر در کتاب حتمی و لوح محفوظ تو جزء اشقیا هستم من را از این لیست محو بکن و جزء سعادت مندان بده این همان بداء است تغییر مقدرات‌ «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ»  (رعد/39) یک چیزی را محو می‌کند یک چیزی را اثبات می‌کند و به خاطر همین است که ما در روایت داریم کسی مقدر بوده عمر‌اش شصت سال باشد صله رحم می‌کند صدقه می‌دهد احسان می‌کند توسل می‌کند عمرش طولانی می‌شود این تغییر مقدرات است عمری که قرار بود شصت سال باشد اضافه می‌شود یک مرتبه عرض کردم مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی که به او وعده داده بودند ده روز دیگر از دنیا می‌روی در کربلا بودند جوان بودند با جمعی در باغی بودند فراموش کرده بود این وعده را سر آن ده روز که در آن باغ بود احساس دل درد بسیار شدید کرد که او را آوردند رو به قبله شد خود ایشان بعد‌ها می‌گفت مرحوم آیت الله اراکی شاگرد ایشان و آقازاده‌شان نقل می‌کرد گفت دیدم ملائکه را که به قبض روح آمدند توسل کردم به امام حسین چون فوق العاده ارادت داشت به امام حسین می‌گفت توسل کردم دیدم خود اباعبدالله تشریف‌ آوردند آن‌ها را رد کردند فرمودند ما عمر گرفتیم از خداوند به شما و ایشان گفت که تقاضایشان این بود که من مرگ را حق می‌دانم ولی کاری نکردم برای آخرت‌ام یک فرصتی برای من بگیرید که این فرصت را گرفتند و حوزه‌ی علمیه‌ی قم را تاسیس کرد که مرحوم آیت الله اراکی می‌گفت که حوزه‌ی علمیه‌ی قم هدیه‌ی امام حسین است از برکات عمر با برکت ایشان است. این تغییر مقدرات است.

شریعتی: مسئله‌ی بداء به چه کار‌مان می‌آید؟

حاج آقا عالی: مسئله‌ی بداء که دست خدا باز است و مقدرات را عوض می‌کند در علائم حتمی هم است علائم حتمی هم مشمول بداء می‌تواند بشود علائم حتمی که دست خدا را نمی‌بندد اگر مردم آمادگی‌هایی داشته باشند و مردم تشنه باشند و طالب منجی باشند و به مقام اضطرار برسند بدون این که آن علائم رخ دهد ظهور رخ می‌دهد این متن روایتی است معتبر و صحیح السند که در کتب غیبت لقمانی آمده مرحوم مجلسی هم در بحار آورده مرحوم شیخ حر عاملی هم در اثبات الهدات آمده یکی از اصحاب خوب امام جواد علیه السلام به نام داود بن قاسم جعفری می‌گوید در خدمت امام جواد حرف از سفیانی و علائم حتمی شد و من سوال کردم آیا خدا در علائم حتمی هم بداء دارد؟ مقدرات را عوض می‌کند؟ امام جواد فرمودند بله آن را هم می‌تواند بعد یک سوال خیلی دقیقی کرد این شاگرد امام جواد گفت خب اگر این طوری است اصل ظهور امام زمان هم ممکن است که مشمول بداء شود و حضرت دیگر تشریف نیاورند مقدرات او را هم عوض بکند امام جواد یک جواب بسیار قوی دادند که غیر از معصوم نمی‌تواند این جواب را بدهد فرمودند که ظهور از وعده‌های خداست‌ «إِنَّ اللّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (آل عمران/9) خدا خلف وعده نمی‌کند اما علائم که جزء وعده‌ها نیست بله به روال طبیعی و معمولی علائم رخ می‌دهد اما اگر مردم تغییری در خودشان ایجاد بکنند آن تشنگی پیدا شود می‌تواند بدون آن علائم هم ظهور رخ بدهد در علائم حتمی این چنین است تا چه رسد به مسئله‌ی جمعه که روز جمعه جزء علائم حتمی هم نیست پس هر زمان می‌شود این انتظار را داشت.

شریعتی: خیلی ممنون به قرار روزانه‌مان می‌رسیم به برکت همین آیات نورانی ان شاء الله خداوند متعال ظهور حضرت را نزدیک و نزدیک تر بکند آیات 31‌ام تا 37‌ام سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود صفحه‌ی 239 قرار امروز سمت خدایی هاست زندگی‌تان منور به نور قرآن باشد به برکت بر صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّـهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ ﴿٣١﴾ قَالَتْ فَذَلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُونًا مِّنَ الصَّاغِرِینَ ﴿٣٢﴾ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ ﴿٣٣﴾ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿٣٤﴾ ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآیَاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِینٍ ﴿٣٥﴾ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٣٦﴾ قَالَ لَا یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَن یَأْتِیَکُمَا ذَلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا یُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ ﴿٣٧﴾

ترجمه:

پس هنگامی که بانوی کاخ گفتارِ مکرآمیز آنان را شنید [برای آنکه به آنان ثابت کند که در این رابطه، سخنی نابجا دارند] به مهمانی دعوتشان کرد، و برای آنان تکیه گاه آماده نمود و به هر یک از آنان [برای خوردن میوه] کاردی داد و به یوسف گفت: به مجلس آنان در آی. هنگامی که او را دیدند به حقیقت در نظرشان بزرگ [و بسیار زیبا] یافتند و [از شدت شگفتی و حیرت به جای میوه] دست هایشان را بریدند و گفتند: حاشا که این بشر باشد! او جز فرشته ای بزرگوار نیست. (۳۱) بانوی کاخ گفت: این همان کسی است که مرا درباره عشق او سرزنش کردید. به راستی من از او خواستار کام جویی شدم، ولی او در برابر خواست من به شدت خودداری کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند یقیناً خوار و حقیر به زندان خواهد رفت. (۳۲) یوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از عملی که مرا به آن می خوانند، و اگر نیرنگشان را از من نگردانی به آنان رغبت می کنم و از نادانان می شوم. (۳۳) پس پروردگارش خواسته اش را اجابت کرد و نیرنگ زنان را از او بگردانید؛ زیرا خدا شنوا و داناست. (۳۴) آن گاه آنان پس از آنکه نشانه ها [یِ پاکی و پاکدامنی یوسف] را دیده بودند، عزمشان بر این جزم شد که تا مدتی او را به زندان اندازند. (۳۵) و دو غلام [پادشاه مصر] با یوسف به زندان افتادند. یکی از آن دو نفر گفت: من پی در پی خواب می بینم که [برای] شراب، [انگور] می فشارم، و دیگری گفت: من خواب می بینم که بر سر خود نان حمل می کنم [و] پرندگان از آن می خورند، از تعبیر آن ما را خبر ده؛ زیرا ما تو را از نیکوکاران می دانیم. (۳۶) گفت: هیچ جیره غذایی برای شما نمی آید مگر آنکه من شما را پیش از آمدنش از تعبیر آن خواب آگاه می کنم، این از حقایقی است که خدا به من آموخته است؛ زیرا من آیین مردمی را که به خدا ایمان ندارند و به سرای آخرت کافرند، رها کرده ام. (۳۷)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: خیلی خوشحالیم که با سمت خدا همراه شما هستیم خیلی فرصت نداریم تا پایان ما خدمت حاج آقای عالی هستیم ظاهرا حاج آقا می‌خواهند تفسیر سوره‌ی مبارکه را بگویند.

حاج آقا عالی: همان طور که فرمودید امروز روز مباهله است من یک اشاره‌ای نه به عنوان تفسیر به این آیه داشته باشم و فضیلت امروز که واقعا به یک معنا غدیری است برای خودش و روز عید است برای شیعه کما این که عید اهل بیت بوده اولا خود مباهله یعنی این که دو گروه یا دو نفر هم دیگر را نفرین بکنند در جایی که استدلال و بحث‌های عقلی و دلیل آوردن جواب ندهد آن جا دیگر بنا بر این است که فرض کنید اگر با هم دیگر نفرین بکنند که هر کس که دروغ می‌گوید و باطل است هلاک خدا نفرین و لعنت خدا بر او باد این معنای مباهله است اصطلاحا و قضیه‌اش هم این بوده که نصارای نجران که یک منطقه‌ای در جنوب عربستان بوده تقریبا هم مرز با یمن که مسیحی نشین بوده از قدیم و یکی از قطب‌های مسیحیت بوده از قدیم الایام وقتی پیغمبر اکرم این دین را اعلام کردند و مبعوث شدند و دعوت کردند در سال نهم هجری نامه‌ای نوشتند به مسیحی‌های نجران که آن‌ها را هم چون پیغمبر حکومت تشکیل داده بود در مدینه آن‌ها را هم دعوت کردند به اسلام و از آن‌ها هم درخواست کردند که بپذیرید یا اگر نه باید جزیه بدهید و اگر هیچ کدام نشد مالیات هم نخواهید بدهید اسلام‌ را هم نپذیرید بنایشان بر این بود که در غیر این صورت چون این‌ها مانع مردم هستند از پذیرش دعوت حق با آن‌ها برخورد بکند پیغمبر. مسیحی‌های نجران آمدند به مدینه خدمت پیغمبر اکرم هزار و خورده‌ای کیلومتر راه را آمدند و استدلال پیغمبر را شنیدند و نهایتا به مباهله کشیده شد و این آیه آمد و این دستور را خداوند داد که «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ» اگر کسی بعد از این با تو در رابطه‌ی حق محاجه و جدل بکند بگو «تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» بگو شما بروید خویشان و خوبان‌تان را بیاورید فرزندان‌تان را بیاورید زنان‌تان را بیاورید و جان خودتان را و عزیزان خودتان را بیاورید ما هم عزیزان خودمان را فرزندان‌مان را زنان‌مان را و جان خودمان را می‌آوریم یعنی آن کسی که مثل خود ما است و الا جان خودش که هست یک کسی که مثل جان خودم است را می‌آورم شما هم بیاورید که معلوم شود که پای این درخواست هلاکت این قدر حق هستید که عزیزان‌تان را بیاورید این قدر بر حق هستید که نزدیک ترین عزیزان‌تان را بیاورید 24‌ام ذی الحجه شد مثل هم چنین روزی در یک جایی بیرون مدینه الآن دیگر داخل شهر مدینه افتاده جمع شدند پیغمبر اکرم را دیدند که آمد من این جمله‌ی مفسر بزرگ اهل سنت زمخشری را چون این قضیه‌ای که می‌گویم هیچ مخالفی ندارد شیعه و سنی عین این مطلب را نقل کرده‌اند زمخشری در تفسیر کشاف این طور می‌گوید رسول الله در حالی که حسین را در آغوش داشت چون کوچک بود دست حسن را هم در دست گرفته بود فاطمه پشت سر پیغمبر بود و علی هم پشت سر فاطمه بود و پیغمبر فرمود من وقتی دعا کردم شما آمین بگویید یعنی این‌ها باید باشند که دعای پیغمبر ضمیمه شود به آمین این‌ها تا اثر بکند اسقف نجران که بزرگ کشیش‌ها و علمای نصارا و مسیحی‌ها بود گفت من چهره‌هایی را دارم می‌بینم که اگر خدا بخواهد کوه‌ها را به واسطه‌ی این‌ها جا به جا بکند می‌کند با این‌ها مباهله نکنید هلاک می‌شوید دیگر تا قیامت مسیحی روی زمین نمی‌ماند مباهله هم نکردند آمدند مصالحه با پیغمبر کردند قرار شد مالیات بدهند هر ساله. این را زمخشری از مفسرین بزرگ اهل سنت نقل کرده و در آخر ببینید امروز چه روزی است دوستان اهل بیت همه‌ی بینندگان محترم توجه داشته باشند زمخشری می‌گوید در این‌ قضیه در این حدیث مباهله دلیلی است که قوی تر از آن دلیلی بر فضیلت اصحاب کساء نیست اگر در این آیه آمده که خداوند متعال گفته پیغمبر فرمود که ما فرزندان‌مان را می‌آوریم حسن و حسین را آورد زنان‌مان را می‌آوریم یک نفر را فقط آورد فقط فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها جان خودمان را می‌آوریم و امیرالمومنین را آورد و احدی غیر از این نقل کرده ایشان می‌گوید بالاترین فضلت و قوی ترین دلیل است بر فضیلت کسا یعنی امیرالمومنین که جان پیغمبر است جزء مسئله‌ی نبوت همه‌ی خصوصیت پیغمبر را داشت اگر پیغمبر افضل از تمام انبیاء حتی اولوالعظم هم است اگر افضل از تمام مردم و لایق ولایت بر همه است امیرالمومنین هم است بنابراین در این آیه رد خور ندارد این آیه بالاترین فضیلت را به گفته‌ی ایشان و مفسرین دیگر بر اهل بیت اثبات می‌کند ان شاء الله قدر امروز را که اعمالی هم دارد بدانیم دوستان به مفاتیح رجوع کنند.

شریعتی: حاج آقای عالی امروز یک ارمغانی آوردند دوستانی که اهل مطالعه هستند مباحثی که تا به حال در مورد یادی از امام عصر علیه السلام در خدمت شما بودیم کتاب شده دوستان می‌توانند مراجعه بکنند کتاب را تهیه بکنند کتاب بسیار خوب و روانی است مجموعه‌ی مباحث برنامه‌ی سمت خدا با عنوان مسئله‌ی مهدویت ویژگی‌‌های امام عصر است نوشته‌ی حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای عالی است خسته نباشید به شما می‌گوییم.

حاج آقا عالی: من هم ممنون هستم از شما زحمات سوال‌ها و آقای رکنی عزیز که به یک معنا ایشان هم خیلی زحمت کشیدند و همه‌ی دوستان دیگری که تشریف دارند خدا به همه‌تان جزا بدهد.

شریعتی: یک خبری هم به دوستان خوب می‌دهم امروز متاسفانه باید بگویم آخرین جلسه‌ای است که خدمت حاج آقای عالی هستیم به دلیل مشغله‌های فراوانی که داشتند ایشان خیلی مدت‌ها قبل باید خداحافظی می‌کردند اما خیلی لطف کردند به خاطر سفرهای تبلیغی متعددی که دارند و منبرهایی که در ماه محرم و صفر قول دادند من ناراحت هستم از هفته‌ی دیگر خدمت حاج آقای عالی نیستم در این مدت با مباحث شما با خود حضرت عالی انس گرفتیم روزهای خوبی بود روزهای یک شنبه‌ی ما در این مدت ما خدمت شما هستیم و نکات شما را می‌شنویم.

حاج آقا عالی: برای ما هم اولا توفیقی بود یک مدتی که در خدمت همه‌ی دوستان بودیم و من همان طور که تشکر کردم مجددا تشکر می‌کنم دوستانی که خیلی زحمت کشیدند با این که تصویری از آن‌ها نیست چیزی از آن‌ها نیست ما یاد از آن‌ها می‌کنیم همه‌ی دوستان دست اندرکار عوامل برنامه خصوصا‌ آقای رکنی عزیز که عمر گذاشتند برای این برنامه من امیدوارم اگر توفیقی باشد بحث هنوز تمام نشده ما هنوز وظایف فردی را بیان کردیم بعد از ویژگی‌های امام عصر علیه السلام وظایف فردی را بیان کردیم هنوز وظایف اجتماعی و جامعه‌ی منتظر را خصوصیت‌اش را نگفتیم اگر توفیقی بود یک فرصت دیگری ان شاء الله بتوانیم خدمت دوستان باشیم.

شریعتی: من یک تشکر ویژه می‌کنم هم از طرف خودم هم از طرف بیننده‌ها به خاطر وقتی که گذاشتید با مشغله‌های فراوان تشریف آوردید با مطالعه مباحث را ارائه کردید از طرف جناب آقای زین العابدینی جناب آقای تورنگ مدیر محترم شبکه‌ی سیما و مدیر محترم گروه معارف از شما تشکر می‌کنم از همه‌ی دست اندر کاران و بچه‌های سمت خدا صمیمانه سپاسگزارم هر کجا هستید موفق و موید باشید من این قول را می‌گیرم که به زودی در سمت خدا شما را ببینیم.

شریعتی: ان شاء الله از هفته‌ای آینده خدمت حاج آقای رنجبر خواهیم بود. حاج آقای عالی دعا بکنند.

حاج آقا عالی: دعای ما اولا و آخرا اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا خیر من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و اجعلنا من المستشهدین بین یدیه باشد خدا به ما توفیق یاری حضرت و در رکاب او به شهادت رسیدن را عنایت بفرماید.

شریعتی: ما دل‌مان به شما تنگ می‌شود ان شاء الله زود شما را ببینیم می‌دانم که خیلی‌ها این مدت با حاج آقای عالی مانوس شدند پیام‌های خیلی خوبی داشتیم روزهای یک شنبه یکی از روزهای پر مخاطب ما بود. فردا ان شاء الله با حضور حاج آقای فرحزاد خدمت شما خواهیم رسید و بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

......................................................................................

برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

.......................................................................................

93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران

93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران

برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمین عالی

موضوع: علائم ظهور و وظیفه منتظران

تاریخ: 93/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


گفتمت خورشید اما آسمان زیباتر است گفتمت باران ولیکن ابر از آن زیباتر است

در رگانت می‌دود خون تمام انبیاء خواندن نام تو با پیغمبران زیباتر است

در سکوت چاه‌های کر نمی‌جویم تو را جستن‌ات در لا زمان در لا مکان زیباتر است

گرچه فیض آسمان جاریست اما باز هم روی دوش ماه گونی‌های نان زیباتر است

گوش دل دادم به نجوای جهان دیدم چقدر ذکر نام‌ات در حدیث دیگران زیباتر است

از تمام سوژه هایم گفتن از مردی که داشت در گلوی سال هایش استخوان زیباتر است

ابتدا گفتم رکوع و دادن انگشتری بعد دیدم سجده و تقدیم جان زیباتر است


شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی هم وطنان خوب‌مان خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو می‌کنم در هر کجا که هستید ایام بسیار مبارک باشد برای فرد فرد شما. حاج آقای عالی سلام علیکم ورحمة الله ایام را تبریک می‌گویم.

حاج آقا عالی: سلام علیکم و رحمة الله بنده هم خدمت حضرت عالی و همه‌ی دوستان عرض سلام دارم و تبریک می‌گویم این ایام بسیار با عظمتی که منسوب به اهل بیت به خصوص امیرمومنان علیه السلام است روز مباهله و آیه‌ی تطهیر و آیه‌ی هل اتی مناسبت‌هایی که هر کدام‌شان یک فصلی است بسیار درخشان که در زندگی اهل که جای توضیحات فراون دارد ان شاءالله که برکات این روز شامل حال همه باشد.

شریعتی: ان شاء الله از برکات نام و یاد و وجود امیرالمومنین همه بهره مند شویم امروز روز مباهله است روز نزول آیه‌ی تطهیر خاتم بخشی حضرت امیر نزول آیه‌ی إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ ان شاء الله که روزهایمان و شب هایمان منور باشد و مزین باشد به نام اهل بیت علیهم السلام بحث ‌مان را با نام و یاد خدا شروع می‌کنیم در ذیل بحث یادی از امام عصر و ذیل بحث وظایف منتظران رسیدیم و نکات بسیار خوبی را شنیدیم که می‌توانید به فایل ما مراجعه کنید فایل‌های صوتی و متنی موجود است. خدمت حاج آقای عالی هستیم.

حاج آقا عالی: بسم الله الرحمن الرحیم یکی از وظایف بسیار مهم که دوستان بزرگوار بیننده و مومن باید در رابطه با وجود مقدس امام زمان علیه السلام و مسئله‌ی ظهور خیلی به آن اهتمام بورزند نزدیک دیدن ظهور است ما در روایات‌مان به عناوین مختلف و تعابیر مختلف این توصیه را از اهل بیت داریم که ظهور را نزدیک ببینید چند روایت را عرض می‌ کنم که فضای روایاتی که در این رابطه رسیده دست دوستان بیاید از امام هادی علیه السلام روایت است که فرمود وقتی که الم شما پرچم شما از بین‌تان برداشته شد الم یعنی امام‌تان چون امام پرچم دین است پرچم ایمان است پرچم توحید است در زیارت جامعه‌ی کبیره خطاب به اهل بیت داریم پرچم‌های تقوا در زیارت‌های آل یاسین خطاب به امام زمان که سلام می‌دهیم‌ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصوُبُ ‌ای پرچم افراشته این‌ها پرچم‌های افراشته‌ی دین و ایمان و تقوا و توحید‌اند امام هادی می‌فرمایند وقتی این پرچم در زمان غیبت از بین شما برداشته شد از زیر پاهای‌تان منتظر فرج باشید مرحوم مجلسی می‌فرماید این که از زیر پاهایتان یعنی همان جایی که ایستادید و تکان نخورید یعنی عبور نکرده ممکن است فرج برسد یعنی این شکلی است که از جهت زمان و مکان طوری است که خیلی سریع در هر زمان و هر مکانی امکان پذیر است باز یک روایت دیگری از امام باقر علیه السلام است که به فضیل بن یسار شاگرد خوب‌شان فرمود وقتی که نیازمندی و حاجات مردم زیاد شد و به هم دیگر به خاطر کاری رجوع کردند ولی بعضی‌ها آن برادر مومن‌اش را انکار کرد و رد کرد عرض می‌کنیم یعنی چه این موقع منتظر فرج باشید صبح و شب. صبح و شب دائما منتظر فرج باشید شاگرد امام باقر علیه السلام سوال کرد که یعنی چه بعضی‌ها بعضی‌ها را انکار بکنند امام باقر فرمود که وقتی برای یک حاجتی پیش برادر مومن‌اش می‌رود یک جور دیگر با او برخورد می‌کند جوری که قبلا این گونه نبود حالا که برای احتیاج آمده سرد برخورد می‌کند تحویل نمی‌گیرد یک جور دیگر با او حرف می‌زد که قبلا این طور با او حرف نمی‌زد یکی از آسیب‌های آخرالزمان را حضرت می‌گوید که رابطه‌‌ها سرد است مومنین هنگام حاجات‌شان کاری با هم ندارند از هم رو برمی‌گردانند در یک چنین وقتی که ارزش‌های اخلاقی افول کرده و ارزش‌های مادی غلبه پیدا کرده این طور مواقعی که تاریکی است توقع فرج داشته باشید صبح و شب یعنی شب که شد بگویید فردا صبح. فردا صبح که شد بگویید شب.

شریعتی: این وقت تعیین کردن نیست؟

حاج آقا عالی: این وقت معین نیست وقت تعیین کردی‌ که گفته شده ممنوع است این که وقت خاصی را فلان روز فلان تاریخ فلان سال ممنوع است اما بگویید هر صبح و شام نمی‌گوییم کدام یک از این صبح‌ها کدام یک از این شب‌ها امام زمان می‌آید که وقت تعیین شده باشد ولی مقصود نزدیک دیدن است که شما اگر شب گذشت حتی تا شب بعدی هم نگو که نمی‌آید فردا صبح ممکن است بیاید

شریعتی: یعنی این قدر نزدیک ببینیم؟

حاج آقا عالی: بله این قدر نزدیک ببینیم که این‌ها خیلی آثاری در زندگی ما دارد. باز یک روایت دیگری است که یک عنوان دیگری است از چندین روایت که امر ظهور و فرج ولی عصر علیه السلام دفعی و یک مرتبه رخ می‌دهد مثل قیامت روایت از امیرالمومنین علیه السلام است که فرمود خداوند متعال فرج را به طور ناگهانی محقق می‌کند به واسطه‌ی یکی از ماه اهل بیت. باز در توقیعی که خود امام زمان به شیخ مفید دارند یک جمله این است که خداوند امر فرج ما را به طور ناگهانی محقق می‌کند در کمال الدین صدوق مرحوم شیخ صدوق از امام رضا علیه السلام روایت نقل کرده که امام رضا فرمودند که از پیغمبر اکرم کسی سوال کرد که مهدی شما اسم مبارک آقا است که مستحب است بلند شدن آن را عرض نمی‌کنم فرزند شما چه وقت ظهور می‌کند پیغمبر اکرم فرمود مثل مهدی ما و داستان آن مثل قیامت می‌ماند کسی کشف از وقت او نمی‌کند مگر خود خدا بعد پیغمبر فرمود ناگهانی فرا می‌رسد این هم یک دسته عناوین که نشان می‌دهد در آن زمان که شاید قالب مردم غافل‌اند حواس‌شان نیست چون برای آن‌ها ناگهانی‌اند یک عده‌ای که آماده‌اند منتظرند حواس‌شان جمع است برای آن‌ها ناگهانی نیست آن‌ها غافلگیر نمی‌شوند ولی آن‌هایی که غافل‌اند نشان می‌دهد که خیلی‌ها این طوری می‌شوند یک مرتبه اتفاق می‌افتد

شریعتی: روایت نداریم که حتی خود حضرت هم نمی‌داند که کی ظهور می‌کند؟

حاج آقا عالی: این را یک اشاره‌ای می‌کنیم به مناسبتی یک روایتی که در آن یک اشاره‌ای است که گویی وقت پیش اهل بیت داده نشده وقت ظهور. بعضی این را گفته‌اند که اهل بیت از جمله امام زمان علیه السلام نمی‌دانند آن جا خواهیم گفت که آن روایت را می‌شود با بعضی از روایاتی که ظاهرش این است که تمام اسرار الهی پیش اهل بیت است چه طور جمع کرد؟ یک روایت دیگری است که باز یک عنوانی که چندین روایت ما در این زمینه داریم که خداوند متعال امر فرج را یک شبه اصلاح می‌کند در یک شب مقدر می‌کند و زمینه فراهم می‌شود برای ظهور امام صادق علیه السلام فرمود امر فرج مهدی ما در یک شب اصلاح می‌شود و موانع‌اش برطرف می‌شود کما این که خدا در یک شب امر نبوت حضرت موسی را فراهم کرد و اصلاح کرد و آن وقت ولی ما را مهدی ما را از غیبت و از حیرت در می‌آورد به دوران فرج و ظهور او. این که در یک شب چطور امر او را اصلاح می‌کند کما این که امر نبوت حضرت موسی را در یک شب اصلاح کرد خود امام صادق در ابتدای این روایت که روایت طولانی است فرمود که حضرت موسی وقتی در بیابان با خانواده‌اش می‌رفتند در قرآن آمده هوا تاریک بود راه را گم کرده بودند خیلی سرد هم بود از دور نوری دید اصلا هیچ انتظار نبوت هیچ وعده‌ای از قبل به ایشان داده شود هیچ خبری قرائنی نبود از دور نوری دید به خانواده‌اش گفت من می‌روم سمت آن آتش گمان کرد آتشی است می‌روم یک مقداری را می‌آورم هم گرم شویم هم راه را پیدا کنیم «لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ» (طه/10) وقتی که حضرت موسی علیه السلام آن جا خطاب رسید که «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی» (طه/12) در سرزمین مقدسی هستی کفش هایت را در بیاور آن نور آتش نبود نور خاصی بود همان جا خدا با او صحبت کرد حضرت موسی هم با خدا و کلیم الله شد.

رفت موسی کاتشی آرد به دست * * * آتشی او دید کز آتش برست

یک نور دیگری شامل حال‌اش شد حضرت امام صادق علیه السلام‌ می‌فرماید امر نبوت عبد‌اش موسی را خداوند در یک شب درست کرد بنابراین امر فرج مهدی ما هم همین طور است چه بسا در آن زمانی که شاید به ظاهر قرائنی نباشد بسیاری از مردم در غفلت هستند به طور ناگهان فرا می‌رسد لذا ما در روایات داریم که فرمود در نا امیدی‌ها خیلی امیدوار باشید. خدا رحمت کند حافظ را که اشاره به این دارد

هان مشو نامید چون واقف نئی از سر غیب * * * هست اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور

واقع این است که محاسباتی است که امر فرج در یک شب به فرموده‌ی اهل بیت علیهم السلام اصلاح می‌شود این جا یک نکته‌ای تذکر می‌دهم که در عین حال که در روایات مختلف با تعابیر و عناوین مختلف به ما گفته‌اند فرج را نزدیک ببینید صبح و شب و دائم. اما از آن طرف هم ما باید مراقب باشیم که دو مطلب را در نظر بگیریم یک این که اگر فرج به هر دلیلی تاخیر افتاد خداوند متعال مصلحت می‌داند تاخیر ظهور را. خدای نکرده صدها سال هم به عقب افتاد این قدر باید معرفت داشته باشیم این قدر باید تسلیم امر خدا باشیم این قدر باید صبر داشته باشیم و استقامت که در اثر طولانی شدن به شک نیفتیم به حیرت نیفتیم به این که چه شد به این که وعده‌ای که به ما دادند چه شد خدای نکرده دچار سوء ظن و بدگمانی نشویم این را بدانیم که فرج مسئله‌ی کوچکی نیست تمام شرایط‌اش که خداوند متعال همه‌ی آن‌ها را می‌داند باید فراهم شود اگر یک چنین تاخیری افتاد دچار شک و تحیر و سوء ظن نشویم این یک و از آن طرف بام هم نیفتد که نزدیک دیدن ما الآن گفتیم توصیه‌ی اهل بیت این بود فرج را نزدیک ببینیم ظهور را دفعی ببینیم که چه بسا مقدمات هم فراهم نباشد با محاسبه‌ی ما و آدم بگوید فراهم نیست اما اتفاق بیفتد این باعث نشود بیفتیم در استعجال و توقیت در عجله کردن و وقت کردن آن‌هایی که مغرض‌اند را کاری نداریم اما بعضی‌ها روی حساب ندانم کاری و ندانستن عجله که می‌کنند می‌خواهند از در و دیوار قرائنی درست بکنند برای این که ظهور نزدیک است این قدر عجله می‌کنند و شتاب دارند در این کار و کاری ندارند به این که در این مسئله باید تسلیم بود چه بسا ممکن است آسمان ریسمانی را به همدیگر ببافند یک پیشگویی‌هایی با حساب حروف ابجد یک چیزهایی را در نظر گرفتن پیشگویی‌های فلان ریاضی دان فرانسوی پیش گویی‌های فلان شاعر شاه نعمت الله ولی و بعد سال تعیین بکنند وقت تعیین بکنند که بگویند فلان وقت دیگر می‌آید اهل بیت خیلی با این مسئله هم برخورد کردند که در عین حال که ظهور را نزدیک ببینید نه عجله کنید و پیش از موعد بخواهید خودتان جلو جلو بیاورید فرج را ‌کَذَبَ الوَقّاتون وَ هَلَکَ المُستَعجِلون کسانی که وقت تعیین کردند دروغ می‌گویند و آن‌هایی که عجله کردند هلاک می‌شوند بله به ما گفتند از خدا بخواهید که خدا تعجیل بکند در فرج خدا وقتی عجله بکند می‌داند چه کند تعجیل را بخواهید بخصوص در صلوات‌ها و عجل فرجهم اما شما عجله نکنید تعجیل خدا به این شکل است که مسائل را طوری درست می‌کند که چیزی خراب نشود ولی ما نباید عجله کنیم یک مومن منتظر کسی است که در دعاها اهل بیت به ما یاد دادند که این قدر تسلیم است که نه دوست دارد آن چیزی که خدا می‌خواهد عقب بیفتد جلو بیفتد و آن چیزی که خدا می‌خواهد جلو بیفتد عقب بیفتد این تسلیم است این درست است به هر حال آن چیزی که یکی از وظایف مومنین است این است که فرج را و ظهور را نزدیک بدانند و آمادگی‌ها را تسریع بکنند و اقداماتی که باید برای این که غافل گیر نشوند را فراهم بکنند.

شریعتی: شما گفتید که این ناگهانی اتفاق می‌افتد پس علائمی که برای ظهور گفته‌اند چه می‌شود؟

حاج آقا عالی: این یکی از اشکالات بسیار جدی است من اجازه می‌خواهم بعد از یک روایتی که دید یک مومنی که خیلی زیبا پیش امام باقر علیه السلام آمد عقاید خودش را مطرح کرد که نسبت به ظهور و فرج‌ چطور است را عرض می‌کنم چون این دید باید دید ما باشد این روایت در روضه‌ی کافی است که امام باقر با یک تعداد از شاگردان نشسته بودند پیرمردی آمد سلام کرد به حضرت عصا دست‌اش بود به آقا گفت که من پیر شدم یک جایی کنار خودتان برای من باز کنید بیایم بنشینم خیلی معلوم بود پیرمرد باصفا و با نشاطی بود رفت پیش حضرت نشست گفت من می‌خواهم چیزی از شما بپرسم و آن این است که من شما را دوست دارم نه به خاطر طمعی از دشمنان شما هم بدم می‌آید نه این که کینه‌ی شخصی داشته باشم حلال شما را حلال می‌دانم حرام شما را حرام می‌دانم منتظر فرج شما هم‌ هستم منتظر دولت شما هم هستم انتظار می‌کشم یک روایتی داریم کسی خدمت امام صادق رسید شبیه این روایت است گفت من صبح و شب منتظر‌ام امسال می‌گویم سال بعد این ماه می‌گویم ماه بعد این هفته می‌گویم هفته‌ی بعد منتظر فرج شما حکومت و دولت شما اهل بیت. چون این‌ها دولت اهل بیت و فرج اهل بیت را از زمان پیغمبر احادیث‌اش را شنیده بودند که فردی از ما اهل بیت می‌آید و حکومت خدا را در زمین مستقر می‌کند لذا همه‌ی مومنین خالص منتظر بودند روایت را شنیده بودند در این روایت دارد پیش امام صادق آمد گفت من دائم این شکلی منتظر هستم امام صادق علیه السلام اشک ریخت و گریه افتاد حال در این جا هم این فرد آمده به امام باقر شبیه همین را می‌گوید گفت این به درد من می‌خورد که این چنین منتظر ام؟ امام باقر علیه السلام فرمود همین سوالت را کسی از پدرم امام سجاد علیه السلام پرسید پدرم فرمود اگر تو زنده بمانی که دولت ما را ببینی که چشم‌ات روشن و اگر قبل از آن از دنیا بروی مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهی بود این پیرمرد زرنگ بود گفت بگذارید من دو مرتبه این حرف شما را بگوییم ببینم درست فهمیدم راجع من کلی نمی‌خواهم راجع به خودم که اگر من زنده ماندم دولت شما را درک کردم چشم‌ام روشن؟ آن وقت همراه شما هستم و اگر از دنیا رفتم مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهم بود؟ امام باقر فرمودند بله برای شما هم گفتم او شروع کرد آن چنان گریه کردن می‌گوید دیدم تمام مجلس گریه شد از حال این پیرمرد امام باقر دست می‌کشید به صورت‌اش اشک‌اش را پاک می‌کرد این پیرمرد دست امام باقر را گرفت کشید روی سینه‌اش و بعد بلند شد هق هق کنان رفت امام باقر رو کرد به اطرافیان‌اش فرمود اگر می‌خواهید یکی از اهل بهشت را ببینید ببینید. این راوی می‌گوید که تا به حال یک چنین مجلسی به این با حالی من ندیده بودم این دید است که من منتظر‌ام منتظر او هستم ولی نه عجله می‌کنم حضرت فرمود که اگر باشی چشم‌ات روشن اگر از دنیا بروی و نتوانی ببینی میان اهل بیت مهمان هستی این انتظار ثمره‌اش را دارد که رشد برای تو ایجاد می‌کند این خاصیت مومن است این سوالی که حضرت عالی فرمودید که سوال بسیار بسیار مهم و اشکال جدی است اگر اهل بیت فرمودند که دائم شما منتظر باشید خب از طرفی علائمی را گفتند خواهد آمد حالا ما کاری به علائم غیر حتمی که تعداد‌اش بسیار زیاد است ندارم حداقل 5 علائم حتمی باید رخ بدهد خب آن‌ها نیست پس ما چطور بگوییم امشب اتفاق می‌افتد با این که آن علائم نیست پنج علامت حتمی یکی بروز سفیانی است که در رأس دشمنان حضرت ولی عصر است و از مشرکین است و‌ کشتارهای زیادی به خصوص در منطقه‌ی شامات و خاورمیانه خواهد داشت دوم خسف بالبیداء است یعنی همین لشکریان در یک منطقه‌ای بین مکه و مدینه زمین گیر می‌شوند و از بین می‌روند سوم قتل نفس زکیه است که یک انسان بسیار پاکدامن و با تقوایی در مکه است گردن زده می‌شود او را به ظلم می‌کشند چهارم خروج یمانی است که از یمن خروج می‌کند و پرچم حقی را بلند می‌کند و پنجم سیهه‌ی آسمانی است که یک سیهه‌ای در شب 23‌ام ماه مبارک رمضان زده می‌شود از طرف جبرئیل که جزئیات‌اش را نمی‌گویم این 5 علائم حتمی است این‌ها که هنوز نیامده چطور بگوییم امشب به علاوه به ما گفته‌اند ظهور جمعه در زیارت روز جمعه سید بن طاووس نقل کرده ظهور در جمعه است چطور ما وسط هفته منتظر باشیم و در این چند روز بگوییم خبری نیست و نا امید باشیم این مسئله بسیار جدی است این روایات چطور با هم جمع می‌شود؟ جواب این است که یکی از اعتقادات مسلم شیعه که انصافا اگر کسی این مسئله‌ی اعتقادی به آن پی ببرد به عظمت مکتب اهل بیت پی می‌برد و آن مسئله‌ی بداء است بداء به طور خیلی خلاصه این است که دست خدا بسته نیست خدا مقدرات را عوض می‌کند «بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» (مائده/64) دست خدا که بسته نیست خدا مقدرات را عوض می‌کند کما این که شما نگاه کنید در دعاهایمان در تضرعات در توبه‌ها شب‌های قدر ما در دعاها این طور داریم که اللهمَّ ان کُنتَ کَتَبتَنِی عِندَکَ فِی اُمُّ الکِتَابِ شَقِیَّاً  ... فامحنی من الاشقیا فاکتبنی من السعدا خدایا اگر من در قضا قدر تو اگر در کتاب حتمی و لوح محفوظ تو جزء اشقیا هستم من را از این لیست محو بکن و جزء سعادت مندان بده این همان بداء است تغییر مقدرات‌ «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ»  (رعد/39) یک چیزی را محو می‌کند یک چیزی را اثبات می‌کند و به خاطر همین است که ما در روایت داریم کسی مقدر بوده عمر‌اش شصت سال باشد صله رحم می‌کند صدقه می‌دهد احسان می‌کند توسل می‌کند عمرش طولانی می‌شود این تغییر مقدرات است عمری که قرار بود شصت سال باشد اضافه می‌شود یک مرتبه عرض کردم مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی که به او وعده داده بودند ده روز دیگر از دنیا می‌روی در کربلا بودند جوان بودند با جمعی در باغی بودند فراموش کرده بود این وعده را سر آن ده روز که در آن باغ بود احساس دل درد بسیار شدید کرد که او را آوردند رو به قبله شد خود ایشان بعد‌ها می‌گفت مرحوم آیت الله اراکی شاگرد ایشان و آقازاده‌شان نقل می‌کرد گفت دیدم ملائکه را که به قبض روح آمدند توسل کردم به امام حسین چون فوق العاده ارادت داشت به امام حسین می‌گفت توسل کردم دیدم خود اباعبدالله تشریف‌ آوردند آن‌ها را رد کردند فرمودند ما عمر گرفتیم از خداوند به شما و ایشان گفت که تقاضایشان این بود که من مرگ را حق می‌دانم ولی کاری نکردم برای آخرت‌ام یک فرصتی برای من بگیرید که این فرصت را گرفتند و حوزه‌ی علمیه‌ی قم را تاسیس کرد که مرحوم آیت الله اراکی می‌گفت که حوزه‌ی علمیه‌ی قم هدیه‌ی امام حسین است از برکات عمر با برکت ایشان است. این تغییر مقدرات است.

شریعتی: مسئله‌ی بداء به چه کار‌مان می‌آید؟

حاج آقا عالی: مسئله‌ی بداء که دست خدا باز است و مقدرات را عوض می‌کند در علائم حتمی هم است علائم حتمی هم مشمول بداء می‌تواند بشود علائم حتمی که دست خدا را نمی‌بندد اگر مردم آمادگی‌هایی داشته باشند و مردم تشنه باشند و طالب منجی باشند و به مقام اضطرار برسند بدون این که آن علائم رخ دهد ظهور رخ می‌دهد این متن روایتی است معتبر و صحیح السند که در کتب غیبت لقمانی آمده مرحوم مجلسی هم در بحار آورده مرحوم شیخ حر عاملی هم در اثبات الهدات آمده یکی از اصحاب خوب امام جواد علیه السلام به نام داود بن قاسم جعفری می‌گوید در خدمت امام جواد حرف از سفیانی و علائم حتمی شد و من سوال کردم آیا خدا در علائم حتمی هم بداء دارد؟ مقدرات را عوض می‌کند؟ امام جواد فرمودند بله آن را هم می‌تواند بعد یک سوال خیلی دقیقی کرد این شاگرد امام جواد گفت خب اگر این طوری است اصل ظهور امام زمان هم ممکن است که مشمول بداء شود و حضرت دیگر تشریف نیاورند مقدرات او را هم عوض بکند امام جواد یک جواب بسیار قوی دادند که غیر از معصوم نمی‌تواند این جواب را بدهد فرمودند که ظهور از وعده‌های خداست‌ «إِنَّ اللّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (آل عمران/9) خدا خلف وعده نمی‌کند اما علائم که جزء وعده‌ها نیست بله به روال طبیعی و معمولی علائم رخ می‌دهد اما اگر مردم تغییری در خودشان ایجاد بکنند آن تشنگی پیدا شود می‌تواند بدون آن علائم هم ظهور رخ بدهد در علائم حتمی این چنین است تا چه رسد به مسئله‌ی جمعه که روز جمعه جزء علائم حتمی هم نیست پس هر زمان می‌شود این انتظار را داشت.

شریعتی: خیلی ممنون به قرار روزانه‌مان می‌رسیم به برکت همین آیات نورانی ان شاء الله خداوند متعال ظهور حضرت را نزدیک و نزدیک تر بکند آیات 31‌ام تا 37‌ام سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود صفحه‌ی 239 قرار امروز سمت خدایی هاست زندگی‌تان منور به نور قرآن باشد به برکت بر صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّـهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ ﴿٣١﴾ قَالَتْ فَذَلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُونًا مِّنَ الصَّاغِرِینَ ﴿٣٢﴾ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ ﴿٣٣﴾ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿٣٤﴾ ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآیَاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِینٍ ﴿٣٥﴾ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٣٦﴾ قَالَ لَا یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَن یَأْتِیَکُمَا ذَلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا یُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ ﴿٣٧﴾

ترجمه:

پس هنگامی که بانوی کاخ گفتارِ مکرآمیز آنان را شنید [برای آنکه به آنان ثابت کند که در این رابطه، سخنی نابجا دارند] به مهمانی دعوتشان کرد، و برای آنان تکیه گاه آماده نمود و به هر یک از آنان [برای خوردن میوه] کاردی داد و به یوسف گفت: به مجلس آنان در آی. هنگامی که او را دیدند به حقیقت در نظرشان بزرگ [و بسیار زیبا] یافتند و [از شدت شگفتی و حیرت به جای میوه] دست هایشان را بریدند و گفتند: حاشا که این بشر باشد! او جز فرشته ای بزرگوار نیست. (۳۱) بانوی کاخ گفت: این همان کسی است که مرا درباره عشق او سرزنش کردید. به راستی من از او خواستار کام جویی شدم، ولی او در برابر خواست من به شدت خودداری کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند یقیناً خوار و حقیر به زندان خواهد رفت. (۳۲) یوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از عملی که مرا به آن می خوانند، و اگر نیرنگشان را از من نگردانی به آنان رغبت می کنم و از نادانان می شوم. (۳۳) پس پروردگارش خواسته اش را اجابت کرد و نیرنگ زنان را از او بگردانید؛ زیرا خدا شنوا و داناست. (۳۴) آن گاه آنان پس از آنکه نشانه ها [یِ پاکی و پاکدامنی یوسف] را دیده بودند، عزمشان بر این جزم شد که تا مدتی او را به زندان اندازند. (۳۵) و دو غلام [پادشاه مصر] با یوسف به زندان افتادند. یکی از آن دو نفر گفت: من پی در پی خواب می بینم که [برای] شراب، [انگور] می فشارم، و دیگری گفت: من خواب می بینم که بر سر خود نان حمل می کنم [و] پرندگان از آن می خورند، از تعبیر آن ما را خبر ده؛ زیرا ما تو را از نیکوکاران می دانیم. (۳۶) گفت: هیچ جیره غذایی برای شما نمی آید مگر آنکه من شما را پیش از آمدنش از تعبیر آن خواب آگاه می کنم، این از حقایقی است که خدا به من آموخته است؛ زیرا من آیین مردمی را که به خدا ایمان ندارند و به سرای آخرت کافرند، رها کرده ام. (۳۷)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: خیلی خوشحالیم که با سمت خدا همراه شما هستیم خیلی فرصت نداریم تا پایان ما خدمت حاج آقای عالی هستیم ظاهرا حاج آقا می‌خواهند تفسیر سوره‌ی مبارکه را بگویند.

حاج آقا عالی: همان طور که فرمودید امروز روز مباهله است من یک اشاره‌ای نه به عنوان تفسیر به این آیه داشته باشم و فضیلت امروز که واقعا به یک معنا غدیری است برای خودش و روز عید است برای شیعه کما این که عید اهل بیت بوده اولا خود مباهله یعنی این که دو گروه یا دو نفر هم دیگر را نفرین بکنند در جایی که استدلال و بحث‌های عقلی و دلیل آوردن جواب ندهد آن جا دیگر بنا بر این است که فرض کنید اگر با هم دیگر نفرین بکنند که هر کس که دروغ می‌گوید و باطل است هلاک خدا نفرین و لعنت خدا بر او باد این معنای مباهله است اصطلاحا و قضیه‌اش هم این بوده که نصارای نجران که یک منطقه‌ای در جنوب عربستان بوده تقریبا هم مرز با یمن که مسیحی نشین بوده از قدیم و یکی از قطب‌های مسیحیت بوده از قدیم الایام وقتی پیغمبر اکرم این دین را اعلام کردند و مبعوث شدند و دعوت کردند در سال نهم هجری نامه‌ای نوشتند به مسیحی‌های نجران که آن‌ها را هم چون پیغمبر حکومت تشکیل داده بود در مدینه آن‌ها را هم دعوت کردند به اسلام و از آن‌ها هم درخواست کردند که بپذیرید یا اگر نه باید جزیه بدهید و اگر هیچ کدام نشد مالیات هم نخواهید بدهید اسلام‌ را هم نپذیرید بنایشان بر این بود که در غیر این صورت چون این‌ها مانع مردم هستند از پذیرش دعوت حق با آن‌ها برخورد بکند پیغمبر. مسیحی‌های نجران آمدند به مدینه خدمت پیغمبر اکرم هزار و خورده‌ای کیلومتر راه را آمدند و استدلال پیغمبر را شنیدند و نهایتا به مباهله کشیده شد و این آیه آمد و این دستور را خداوند داد که «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ» اگر کسی بعد از این با تو در رابطه‌ی حق محاجه و جدل بکند بگو «تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» بگو شما بروید خویشان و خوبان‌تان را بیاورید فرزندان‌تان را بیاورید زنان‌تان را بیاورید و جان خودتان را و عزیزان خودتان را بیاورید ما هم عزیزان خودمان را فرزندان‌مان را زنان‌مان را و جان خودمان را می‌آوریم یعنی آن کسی که مثل خود ما است و الا جان خودش که هست یک کسی که مثل جان خودم است را می‌آورم شما هم بیاورید که معلوم شود که پای این درخواست هلاکت این قدر حق هستید که عزیزان‌تان را بیاورید این قدر بر حق هستید که نزدیک ترین عزیزان‌تان را بیاورید 24‌ام ذی الحجه شد مثل هم چنین روزی در یک جایی بیرون مدینه الآن دیگر داخل شهر مدینه افتاده جمع شدند پیغمبر اکرم را دیدند که آمد من این جمله‌ی مفسر بزرگ اهل سنت زمخشری را چون این قضیه‌ای که می‌گویم هیچ مخالفی ندارد شیعه و سنی عین این مطلب را نقل کرده‌اند زمخشری در تفسیر کشاف این طور می‌گوید رسول الله در حالی که حسین را در آغوش داشت چون کوچک بود دست حسن را هم در دست گرفته بود فاطمه پشت سر پیغمبر بود و علی هم پشت سر فاطمه بود و پیغمبر فرمود من وقتی دعا کردم شما آمین بگویید یعنی این‌ها باید باشند که دعای پیغمبر ضمیمه شود به آمین این‌ها تا اثر بکند اسقف نجران که بزرگ کشیش‌ها و علمای نصارا و مسیحی‌ها بود گفت من چهره‌هایی را دارم می‌بینم که اگر خدا بخواهد کوه‌ها را به واسطه‌ی این‌ها جا به جا بکند می‌کند با این‌ها مباهله نکنید هلاک می‌شوید دیگر تا قیامت مسیحی روی زمین نمی‌ماند مباهله هم نکردند آمدند مصالحه با پیغمبر کردند قرار شد مالیات بدهند هر ساله. این را زمخشری از مفسرین بزرگ اهل سنت نقل کرده و در آخر ببینید امروز چه روزی است دوستان اهل بیت همه‌ی بینندگان محترم توجه داشته باشند زمخشری می‌گوید در این‌ قضیه در این حدیث مباهله دلیلی است که قوی تر از آن دلیلی بر فضیلت اصحاب کساء نیست اگر در این آیه آمده که خداوند متعال گفته پیغمبر فرمود که ما فرزندان‌مان را می‌آوریم حسن و حسین را آورد زنان‌مان را می‌آوریم یک نفر را فقط آورد فقط فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها جان خودمان را می‌آوریم و امیرالمومنین را آورد و احدی غیر از این نقل کرده ایشان می‌گوید بالاترین فضلت و قوی ترین دلیل است بر فضیلت کسا یعنی امیرالمومنین که جان پیغمبر است جزء مسئله‌ی نبوت همه‌ی خصوصیت پیغمبر را داشت اگر پیغمبر افضل از تمام انبیاء حتی اولوالعظم هم است اگر افضل از تمام مردم و لایق ولایت بر همه است امیرالمومنین هم است بنابراین در این آیه رد خور ندارد این آیه بالاترین فضیلت را به گفته‌ی ایشان و مفسرین دیگر بر اهل بیت اثبات می‌کند ان شاء الله قدر امروز را که اعمالی هم دارد بدانیم دوستان به مفاتیح رجوع کنند.

شریعتی: حاج آقای عالی امروز یک ارمغانی آوردند دوستانی که اهل مطالعه هستند مباحثی که تا به حال در مورد یادی از امام عصر علیه السلام در خدمت شما بودیم کتاب شده دوستان می‌توانند مراجعه بکنند کتاب را تهیه بکنند کتاب بسیار خوب و روانی است مجموعه‌ی مباحث برنامه‌ی سمت خدا با عنوان مسئله‌ی مهدویت ویژگی‌‌های امام عصر است نوشته‌ی حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای عالی است خسته نباشید به شما می‌گوییم.

حاج آقا عالی: من هم ممنون هستم از شما زحمات سوال‌ها و آقای رکنی عزیز که به یک معنا ایشان هم خیلی زحمت کشیدند و همه‌ی دوستان دیگری که تشریف دارند خدا به همه‌تان جزا بدهد.

شریعتی: یک خبری هم به دوستان خوب می‌دهم امروز متاسفانه باید بگویم آخرین جلسه‌ای است که خدمت حاج آقای عالی هستیم به دلیل مشغله‌های فراوانی که داشتند ایشان خیلی مدت‌ها قبل باید خداحافظی می‌کردند اما خیلی لطف کردند به خاطر سفرهای تبلیغی متعددی که دارند و منبرهایی که در ماه محرم و صفر قول دادند من ناراحت هستم از هفته‌ی دیگر خدمت حاج آقای عالی نیستم در این مدت با مباحث شما با خود حضرت عالی انس گرفتیم روزهای خوبی بود روزهای یک شنبه‌ی ما در این مدت ما خدمت شما هستیم و نکات شما را می‌شنویم.

حاج آقا عالی: برای ما هم اولا توفیقی بود یک مدتی که در خدمت همه‌ی دوستان بودیم و من همان طور که تشکر کردم مجددا تشکر می‌کنم دوستانی که خیلی زحمت کشیدند با این که تصویری از آن‌ها نیست چیزی از آن‌ها نیست ما یاد از آن‌ها می‌کنیم همه‌ی دوستان دست اندرکار عوامل برنامه خصوصا‌ آقای رکنی عزیز که عمر گذاشتند برای این برنامه من امیدوارم اگر توفیقی باشد بحث هنوز تمام نشده ما هنوز وظایف فردی را بیان کردیم بعد از ویژگی‌های امام عصر علیه السلام وظایف فردی را بیان کردیم هنوز وظایف اجتماعی و جامعه‌ی منتظر را خصوصیت‌اش را نگفتیم اگر توفیقی بود یک فرصت دیگری ان شاء الله بتوانیم خدمت دوستان باشیم.

شریعتی: من یک تشکر ویژه می‌کنم هم از طرف خودم هم از طرف بیننده‌ها به خاطر وقتی که گذاشتید با مشغله‌های فراوان تشریف آوردید با مطالعه مباحث را ارائه کردید از طرف جناب آقای زین العابدینی جناب آقای تورنگ مدیر محترم شبکه‌ی سیما و مدیر محترم گروه معارف از شما تشکر می‌کنم از همه‌ی دست اندر کاران و بچه‌های سمت خدا صمیمانه سپاسگزارم هر کجا هستید موفق و موید باشید من این قول را می‌گیرم که به زودی در سمت خدا شما را ببینیم.

شریعتی: ان شاء الله از هفته‌ای آینده خدمت حاج آقای رنجبر خواهیم بود. حاج آقای عالی دعا بکنند.

حاج آقا عالی: دعای ما اولا و آخرا اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا خیر من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و اجعلنا من المستشهدین بین یدیه باشد خدا به ما توفیق یاری حضرت و در رکاب او به شهادت رسیدن را عنایت بفرماید.

شریعتی: ما دل‌مان به شما تنگ می‌شود ان شاء الله زود شما را ببینیم می‌دانم که خیلی‌ها این مدت با حاج آقای عالی مانوس شدند پیام‌های خیلی خوبی داشتیم روزهای یک شنبه یکی از روزهای پر مخاطب ما بود. فردا ان شاء الله با حضور حاج آقای فرحزاد خدمت شما خواهیم رسید و بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

..............................................................................

برای خرید کتابهای سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

..............................................................................