سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا
سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا

فایل متنی: 93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران

93-07-27- حجت الاسلام والمسلمین عالی- علائم ظهور و وظیفه منتظران

برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمین عالی

موضوع: علائم ظهور و وظیفه منتظران

 

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

گفتمت خورشید اما آسمان زیباتر است گفتمت باران ولیکن ابر از آن زیباتر است

در رگانت می‌دود خون تمام انبیاء خواندن نام تو با پیغمبران زیباتر است

در سکوت چاه‌های کر نمی‌جویم تو را جستن‌ات در لا زمان در لا مکان زیباتر است

گرچه فیض آسمان جاریست اما باز هم روی دوش ماه گونی‌های نان زیباتر است

گوش دل دادم به نجوای جهان دیدم چقدر ذکر نام‌ات در حدیث دیگران زیباتر است

از تمام سوژه هایم گفتن از مردی که داشت در گلوی سال هایش استخوان زیباتر است

ابتدا گفتم رکوع و دادن انگشتری بعد دیدم سجده و تقدیم جان زیباتر است

شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی هم وطنان خوب‌مان خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو می‌کنم در هر کجا که هستید ایام بسیار مبارک باشد برای فرد فرد شما. حاج آقای عالی سلام علیکم ورحمة الله ایام را تبریک می‌گویم.

حاج آقا عالی: سلام علیکم و رحمة الله بنده هم خدمت حضرت عالی و همه‌ی دوستان عرض سلام دارم و تبریک می‌گویم این ایام بسیار با عظمتی که منسوب به اهل بیت به خصوص امیرمومنان علیه السلام است روز مباهله و آیه‌ی تطهیر و آیه‌ی هل اتی مناسبت‌هایی که هر کدام‌شان یک فصلی است بسیار درخشان که در زندگی اهل که جای توضیحات فراون دارد ان شاءالله که برکات این روز شامل حال همه باشد.

شریعتی: ان شاء الله از برکات نام و یاد و وجود امیرالمومنین همه بهره مند شویم امروز روز مباهله است روز نزول آیه‌ی تطهیر خاتم بخشی حضرت امیر نزول آیه‌ی إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ ان شاء الله که روزهایمان و شب هایمان منور باشد و مزین باشد به نام اهل بیت علیهم السلام بحث ‌مان را با نام و یاد خدا شروع می‌کنیم در ذیل بحث یادی از امام عصر و ذیل بحث وظایف منتظران رسیدیم و نکات بسیار خوبی را شنیدیم که می‌توانید به فایل ما مراجعه کنید فایل‌های صوتی و متنی موجود است. خدمت حاج آقای عالی هستیم.

حاج آقا عالی: بسم الله الرحمن الرحیم یکی از وظایف بسیار مهم که دوستان بزرگوار بیننده و مومن باید در رابطه با وجود مقدس امام زمان علیه السلام و مسئله‌ی ظهور خیلی به آن اهتمام بورزند نزدیک دیدن ظهور است ما در روایات‌مان به عناوین مختلف و تعابیر مختلف این توصیه را از اهل بیت داریم که ظهور را نزدیک ببینید چند روایت را عرض می‌ کنم که فضای روایاتی که در این رابطه رسیده دست دوستان بیاید از امام هادی علیه السلام روایت است که فرمود وقتی که الم شما پرچم شما از بین‌تان برداشته شد الم یعنی امام‌تان چون امام پرچم دین است پرچم ایمان است پرچم توحید است در زیارت جامعه‌ی کبیره خطاب به اهل بیت داریم پرچم‌های تقوا در زیارت‌های آل یاسین خطاب به امام زمان که سلام می‌دهیم‌ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصوُبُ ‌ای پرچم افراشته این‌ها پرچم‌های افراشته‌ی دین و ایمان و تقوا و توحید‌اند امام هادی می‌فرمایند وقتی این پرچم در زمان غیبت از بین شما برداشته شد از زیر پاهای‌تان منتظر فرج باشید مرحوم مجلسی می‌فرماید این که از زیر پاهایتان یعنی همان جایی که ایستادید و تکان نخورید یعنی عبور نکرده ممکن است فرج برسد یعنی این شکلی است که از جهت زمان و مکان طوری است که خیلی سریع در هر زمان و هر مکانی امکان پذیر است باز یک روایت دیگری از امام باقر علیه السلام است که به فضیل بن یسار شاگرد خوب‌شان فرمود وقتی که نیازمندی و حاجات مردم زیاد شد و به هم دیگر به خاطر کاری رجوع کردند ولی بعضی‌ها آن برادر مومن‌اش را انکار کرد و رد کرد عرض می‌کنیم یعنی چه این موقع منتظر فرج باشید صبح و شب. صبح و شب دائما منتظر فرج باشید شاگرد امام باقر علیه السلام سوال کرد که یعنی چه بعضی‌ها بعضی‌ها را انکار بکنند امام باقر فرمود که وقتی برای یک حاجتی پیش برادر مومن‌اش می‌رود یک جور دیگر با او برخورد می‌کند جوری که قبلا این گونه نبود حالا که برای احتیاج آمده سرد برخورد می‌کند تحویل نمی‌گیرد یک جور دیگر با او حرف می‌زد که قبلا این طور با او حرف نمی‌زد یکی از آسیب‌های آخرالزمان را حضرت می‌گوید که رابطه‌‌ها سرد است مومنین هنگام حاجات‌شان کاری با هم ندارند از هم رو برمی‌گردانند در یک چنین وقتی که ارزش‌های اخلاقی افول کرده و ارزش‌های مادی غلبه پیدا کرده این طور مواقعی که تاریکی است توقع فرج داشته باشید صبح و شب یعنی شب که شد بگویید فردا صبح. فردا صبح که شد بگویید شب.

شریعتی: این وقت تعیین کردن نیست؟

حاج آقا عالی: این وقت معین نیست وقت تعیین کردی‌ که گفته شده ممنوع است این که وقت خاصی را فلان روز فلان تاریخ فلان سال ممنوع است اما بگویید هر صبح و شام نمی‌گوییم کدام یک از این صبح‌ها کدام یک از این شب‌ها امام زمان می‌آید که وقت تعیین شده باشد ولی مقصود نزدیک دیدن است که شما اگر شب گذشت حتی تا شب بعدی هم نگو که نمی‌آید فردا صبح ممکن است بیاید

شریعتی: یعنی این قدر نزدیک ببینیم؟

حاج آقا عالی: بله این قدر نزدیک ببینیم که این‌ها خیلی آثاری در زندگی ما دارد. باز یک روایت دیگری است که یک عنوان دیگری است از چندین روایت که امر ظهور و فرج ولی عصر علیه السلام دفعی و یک مرتبه رخ می‌دهد مثل قیامت روایت از امیرالمومنین علیه السلام است که فرمود خداوند متعال فرج را به طور ناگهانی محقق می‌کند به واسطه‌ی یکی از ماه اهل بیت. باز در توقیعی که خود امام زمان به شیخ مفید دارند یک جمله این است که خداوند امر فرج ما را به طور ناگهانی محقق می‌کند در کمال الدین صدوق مرحوم شیخ صدوق از امام رضا علیه السلام روایت نقل کرده که امام رضا فرمودند که از پیغمبر اکرم کسی سوال کرد که مهدی شما اسم مبارک آقا است که مستحب است بلند شدن آن را عرض نمی‌کنم فرزند شما چه وقت ظهور می‌کند پیغمبر اکرم فرمود مثل مهدی ما و داستان آن مثل قیامت می‌ماند کسی کشف از وقت او نمی‌کند مگر خود خدا بعد پیغمبر فرمود ناگهانی فرا می‌رسد این هم یک دسته عناوین که نشان می‌دهد در آن زمان که شاید قالب مردم غافل‌اند حواس‌شان نیست چون برای آن‌ها ناگهانی‌اند یک عده‌ای که آماده‌اند منتظرند حواس‌شان جمع است برای آن‌ها ناگهانی نیست آن‌ها غافلگیر نمی‌شوند ولی آن‌هایی که غافل‌اند نشان می‌دهد که خیلی‌ها این طوری می‌شوند یک مرتبه اتفاق می‌افتد

شریعتی: روایت نداریم که حتی خود حضرت هم نمی‌داند که کی ظهور می‌کند؟

حاج آقا عالی: این را یک اشاره‌ای می‌کنیم به مناسبتی یک روایتی که در آن یک اشاره‌ای است که گویی وقت پیش اهل بیت داده نشده وقت ظهور. بعضی این را گفته‌اند که اهل بیت از جمله امام زمان علیه السلام نمی‌دانند آن جا خواهیم گفت که آن روایت را می‌شود با بعضی از روایاتی که ظاهرش این است که تمام اسرار الهی پیش اهل بیت است چه طور جمع کرد؟ یک روایت دیگری است که باز یک عنوانی که چندین روایت ما در این زمینه داریم که خداوند متعال امر فرج را یک شبه اصلاح می‌کند در یک شب مقدر می‌کند و زمینه فراهم می‌شود برای ظهور امام صادق علیه السلام فرمود امر فرج مهدی ما در یک شب اصلاح می‌شود و موانع‌اش برطرف می‌شود کما این که خدا در یک شب امر نبوت حضرت موسی را فراهم کرد و اصلاح کرد و آن وقت ولی ما را مهدی ما را از غیبت و از حیرت در می‌آورد به دوران فرج و ظهور او. این که در یک شب چطور امر او را اصلاح می‌کند کما این که امر نبوت حضرت موسی را در یک شب اصلاح کرد خود امام صادق در ابتدای این روایت که روایت طولانی است فرمود که حضرت موسی وقتی در بیابان با خانواده‌اش می‌رفتند در قرآن آمده هوا تاریک بود راه را گم کرده بودند خیلی سرد هم بود از دور نوری دید اصلا هیچ انتظار نبوت هیچ وعده‌ای از قبل به ایشان داده شود هیچ خبری قرائنی نبود از دور نوری دید به خانواده‌اش گفت من می‌روم سمت آن آتش گمان کرد آتشی است می‌روم یک مقداری را می‌آورم هم گرم شویم هم راه را پیدا کنیم «لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ» (طه/10) وقتی که حضرت موسی علیه السلام آن جا خطاب رسید که «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی» (طه/12) در سرزمین مقدسی هستی کفش هایت را در بیاور آن نور آتش نبود نور خاصی بود همان جا خدا با او صحبت کرد حضرت موسی هم با خدا و کلیم الله شد.

رفت موسی کاتشی آرد به دست * * * آتشی او دید کز آتش برست

یک نور دیگری شامل حال‌اش شد حضرت امام صادق علیه السلام‌ می‌فرماید امر نبوت عبد‌اش موسی را خداوند در یک شب درست کرد بنابراین امر فرج مهدی ما هم همین طور است چه بسا در آن زمانی که شاید به ظاهر قرائنی نباشد بسیاری از مردم در غفلت هستند به طور ناگهان فرا می‌رسد لذا ما در روایات داریم که فرمود در نا امیدی‌ها خیلی امیدوار باشید. خدا رحمت کند حافظ را که اشاره به این دارد

هان مشو نامید چون واقف نئی از سر غیب * * * هست اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور

واقع این است که محاسباتی است که امر فرج در یک شب به فرموده‌ی اهل بیت علیهم السلام اصلاح می‌شود این جا یک نکته‌ای تذکر می‌دهم که در عین حال که در روایات مختلف با تعابیر و عناوین مختلف به ما گفته‌اند فرج را نزدیک ببینید صبح و شب و دائم. اما از آن طرف هم ما باید مراقب باشیم که دو مطلب را در نظر بگیریم یک این که اگر فرج به هر دلیلی تاخیر افتاد خداوند متعال مصلحت می‌داند تاخیر ظهور را. خدای نکرده صدها سال هم به عقب افتاد این قدر باید معرفت داشته باشیم این قدر باید تسلیم امر خدا باشیم این قدر باید صبر داشته باشیم و استقامت که در اثر طولانی شدن به شک نیفتیم به حیرت نیفتیم به این که چه شد به این که وعده‌ای که به ما دادند چه شد خدای نکرده دچار سوء ظن و بدگمانی نشویم این را بدانیم که فرج مسئله‌ی کوچکی نیست تمام شرایط‌اش که خداوند متعال همه‌ی آن‌ها را می‌داند باید فراهم شود اگر یک چنین تاخیری افتاد دچار شک و تحیر و سوء ظن نشویم این یک و از آن طرف بام هم نیفتد که نزدیک دیدن ما الآن گفتیم توصیه‌ی اهل بیت این بود فرج را نزدیک ببینیم ظهور را دفعی ببینیم که چه بسا مقدمات هم فراهم نباشد با محاسبه‌ی ما و آدم بگوید فراهم نیست اما اتفاق بیفتد این باعث نشود بیفتیم در استعجال و توقیت در عجله کردن و وقت کردن آن‌هایی که مغرض‌اند را کاری نداریم اما بعضی‌ها روی حساب ندانم کاری و ندانستن عجله که می‌کنند می‌خواهند از در و دیوار قرائنی درست بکنند برای این که ظهور نزدیک است این قدر عجله می‌کنند و شتاب دارند در این کار و کاری ندارند به این که در این مسئله باید تسلیم بود چه بسا ممکن است آسمان ریسمانی را به همدیگر ببافند یک پیشگویی‌هایی با حساب حروف ابجد یک چیزهایی را در نظر گرفتن پیشگویی‌های فلان ریاضی دان فرانسوی پیش گویی‌های فلان شاعر شاه نعمت الله ولی و بعد سال تعیین بکنند وقت تعیین بکنند که بگویند فلان وقت دیگر می‌آید اهل بیت خیلی با این مسئله هم برخورد کردند که در عین حال که ظهور را نزدیک ببینید نه عجله کنید و پیش از موعد بخواهید خودتان جلو جلو بیاورید فرج را ‌کَذَبَ الوَقّاتون وَ هَلَکَ المُستَعجِلون کسانی که وقت تعیین کردند دروغ می‌گویند و آن‌هایی که عجله کردند هلاک می‌شوند بله به ما گفتند از خدا بخواهید که خدا تعجیل بکند در فرج خدا وقتی عجله بکند می‌داند چه کند تعجیل را بخواهید بخصوص در صلوات‌ها و عجل فرجهم اما شما عجله نکنید تعجیل خدا به این شکل است که مسائل را طوری درست می‌کند که چیزی خراب نشود ولی ما نباید عجله کنیم یک مومن منتظر کسی است که در دعاها اهل بیت به ما یاد دادند که این قدر تسلیم است که نه دوست دارد آن چیزی که خدا می‌خواهد عقب بیفتد جلو بیفتد و آن چیزی که خدا می‌خواهد جلو بیفتد عقب بیفتد این تسلیم است این درست است به هر حال آن چیزی که یکی از وظایف مومنین است این است که فرج را و ظهور را نزدیک بدانند و آمادگی‌ها را تسریع بکنند و اقداماتی که باید برای این که غافل گیر نشوند را فراهم بکنند.

شریعتی: شما گفتید که این ناگهانی اتفاق می‌افتد پس علائمی که برای ظهور گفته‌اند چه می‌شود؟

حاج آقا عالی: این یکی از اشکالات بسیار جدی است من اجازه می‌خواهم بعد از یک روایتی که دید یک مومنی که خیلی زیبا پیش امام باقر علیه السلام آمد عقاید خودش را مطرح کرد که نسبت به ظهور و فرج‌ چطور است را عرض می‌کنم چون این دید باید دید ما باشد این روایت در روضه‌ی کافی است که امام باقر با یک تعداد از شاگردان نشسته بودند پیرمردی آمد سلام کرد به حضرت عصا دست‌اش بود به آقا گفت که من پیر شدم یک جایی کنار خودتان برای من باز کنید بیایم بنشینم خیلی معلوم بود پیرمرد باصفا و با نشاطی بود رفت پیش حضرت نشست گفت من می‌خواهم چیزی از شما بپرسم و آن این است که من شما را دوست دارم نه به خاطر طمعی از دشمنان شما هم بدم می‌آید نه این که کینه‌ی شخصی داشته باشم حلال شما را حلال می‌دانم حرام شما را حرام می‌دانم منتظر فرج شما هم‌ هستم منتظر دولت شما هم هستم انتظار می‌کشم یک روایتی داریم کسی خدمت امام صادق رسید شبیه این روایت است گفت من صبح و شب منتظر‌ام امسال می‌گویم سال بعد این ماه می‌گویم ماه بعد این هفته می‌گویم هفته‌ی بعد منتظر فرج شما حکومت و دولت شما اهل بیت. چون این‌ها دولت اهل بیت و فرج اهل بیت را از زمان پیغمبر احادیث‌اش را شنیده بودند که فردی از ما اهل بیت می‌آید و حکومت خدا را در زمین مستقر می‌کند لذا همه‌ی مومنین خالص منتظر بودند روایت را شنیده بودند در این روایت دارد پیش امام صادق آمد گفت من دائم این شکلی منتظر هستم امام صادق علیه السلام اشک ریخت و گریه افتاد حال در این جا هم این فرد آمده به امام باقر شبیه همین را می‌گوید گفت این به درد من می‌خورد که این چنین منتظر ام؟ امام باقر علیه السلام فرمود همین سوالت را کسی از پدرم امام سجاد علیه السلام پرسید پدرم فرمود اگر تو زنده بمانی که دولت ما را ببینی که چشم‌ات روشن و اگر قبل از آن از دنیا بروی مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهی بود این پیرمرد زرنگ بود گفت بگذارید من دو مرتبه این حرف شما را بگوییم ببینم درست فهمیدم راجع من کلی نمی‌خواهم راجع به خودم که اگر من زنده ماندم دولت شما را درک کردم چشم‌ام روشن؟ آن وقت همراه شما هستم و اگر از دنیا رفتم مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهم بود؟ امام باقر فرمودند بله برای شما هم گفتم او شروع کرد آن چنان گریه کردن می‌گوید دیدم تمام مجلس گریه شد از حال این پیرمرد امام باقر دست می‌کشید به صورت‌اش اشک‌اش را پاک می‌کرد این پیرمرد دست امام باقر را گرفت کشید روی سینه‌اش و بعد بلند شد هق هق کنان رفت امام باقر رو کرد به اطرافیان‌اش فرمود اگر می‌خواهید یکی از اهل بهشت را ببینید ببینید. این راوی می‌گوید که تا به حال یک چنین مجلسی به این با حالی من ندیده بودم این دید است که من منتظر‌ام منتظر او هستم ولی نه عجله می‌کنم حضرت فرمود که اگر باشی چشم‌ات روشن اگر از دنیا بروی و نتوانی ببینی میان اهل بیت مهمان هستی این انتظار ثمره‌اش را دارد که رشد برای تو ایجاد می‌کند این خاصیت مومن است این سوالی که حضرت عالی فرمودید که سوال بسیار بسیار مهم و اشکال جدی است اگر اهل بیت فرمودند که دائم شما منتظر باشید خب از طرفی علائمی را گفتند خواهد آمد حالا ما کاری به علائم غیر حتمی که تعداد‌اش بسیار زیاد است ندارم حداقل 5 علائم حتمی باید رخ بدهد خب آن‌ها نیست پس ما چطور بگوییم امشب اتفاق می‌افتد با این که آن علائم نیست پنج علامت حتمی یکی بروز سفیانی است که در رأس دشمنان حضرت ولی عصر است و از مشرکین است و‌ کشتارهای زیادی به خصوص در منطقه‌ی شامات و خاورمیانه خواهد داشت دوم خسف بالبیداء است یعنی همین لشکریان در یک منطقه‌ای بین مکه و مدینه زمین گیر می‌شوند و از بین می‌روند سوم قتل نفس زکیه است که یک انسان بسیار پاکدامن و با تقوایی در مکه است گردن زده می‌شود او را به ظلم می‌کشند چهارم خروج یمانی است که از یمن خروج می‌کند و پرچم حقی را بلند می‌کند و پنجم سیهه‌ی آسمانی است که یک سیهه‌ای در شب 23‌ام ماه مبارک رمضان زده می‌شود از طرف جبرئیل که جزئیات‌اش را نمی‌گویم این 5 علائم حتمی است این‌ها که هنوز نیامده چطور بگوییم امشب به علاوه به ما گفته‌اند ظهور جمعه در زیارت روز جمعه سید بن طاووس نقل کرده ظهور در جمعه است چطور ما وسط هفته منتظر باشیم و در این چند روز بگوییم خبری نیست و نا امید باشیم این مسئله بسیار جدی است این روایات چطور با هم جمع می‌شود؟ جواب این است که یکی از اعتقادات مسلم شیعه که انصافا اگر کسی این مسئله‌ی اعتقادی به آن پی ببرد به عظمت مکتب اهل بیت پی می‌برد و آن مسئله‌ی بداء است بداء به طور خیلی خلاصه این است که دست خدا بسته نیست خدا مقدرات را عوض می‌کند «بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» (مائده/64) دست خدا که بسته نیست خدا مقدرات را عوض می‌کند کما این که شما نگاه کنید در دعاهایمان در تضرعات در توبه‌ها شب‌های قدر ما در دعاها این طور داریم که اللهمَّ ان کُنتَ کَتَبتَنِی عِندَکَ فِی اُمُّ الکِتَابِ شَقِیَّاً  ... فامحنی من الاشقیا فاکتبنی من السعدا خدایا اگر من در قضا قدر تو اگر در کتاب حتمی و لوح محفوظ تو جزء اشقیا هستم من را از این لیست محو بکن و جزء سعادت مندان بده این همان بداء است تغییر مقدرات‌ «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ»  (رعد/39) یک چیزی را محو می‌کند یک چیزی را اثبات می‌کند و به خاطر همین است که ما در روایت داریم کسی مقدر بوده عمر‌اش شصت سال باشد صله رحم می‌کند صدقه می‌دهد احسان می‌کند توسل می‌کند عمرش طولانی می‌شود این تغییر مقدرات است عمری که قرار بود شصت سال باشد اضافه می‌شود یک مرتبه عرض کردم مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی که به او وعده داده بودند ده روز دیگر از دنیا می‌روی در کربلا بودند جوان بودند با جمعی در باغی بودند فراموش کرده بود این وعده را سر آن ده روز که در آن باغ بود احساس دل درد بسیار شدید کرد که او را آوردند رو به قبله شد خود ایشان بعد‌ها می‌گفت مرحوم آیت الله اراکی شاگرد ایشان و آقازاده‌شان نقل می‌کرد گفت دیدم ملائکه را که به قبض روح آمدند توسل کردم به امام حسین چون فوق العاده ارادت داشت به امام حسین می‌گفت توسل کردم دیدم خود اباعبدالله تشریف‌ آوردند آن‌ها را رد کردند فرمودند ما عمر گرفتیم از خداوند به شما و ایشان گفت که تقاضایشان این بود که من مرگ را حق می‌دانم ولی کاری نکردم برای آخرت‌ام یک فرصتی برای من بگیرید که این فرصت را گرفتند و حوزه‌ی علمیه‌ی قم را تاسیس کرد که مرحوم آیت الله اراکی می‌گفت که حوزه‌ی علمیه‌ی قم هدیه‌ی امام حسین است از برکات عمر با برکت ایشان است. این تغییر مقدرات است.

شریعتی: مسئله‌ی بداء به چه کار‌مان می‌آید؟

حاج آقا عالی: مسئله‌ی بداء که دست خدا باز است و مقدرات را عوض می‌کند در علائم حتمی هم است علائم حتمی هم مشمول بداء می‌تواند بشود علائم حتمی که دست خدا را نمی‌بندد اگر مردم آمادگی‌هایی داشته باشند و مردم تشنه باشند و طالب منجی باشند و به مقام اضطرار برسند بدون این که آن علائم رخ دهد ظهور رخ می‌دهد این متن روایتی است معتبر و صحیح السند که در کتب غیبت لقمانی آمده مرحوم مجلسی هم در بحار آورده مرحوم شیخ حر عاملی هم در اثبات الهدات آمده یکی از اصحاب خوب امام جواد علیه السلام به نام داود بن قاسم جعفری می‌گوید در خدمت امام جواد حرف از سفیانی و علائم حتمی شد و من سوال کردم آیا خدا در علائم حتمی هم بداء دارد؟ مقدرات را عوض می‌کند؟ امام جواد فرمودند بله آن را هم می‌تواند بعد یک سوال خیلی دقیقی کرد این شاگرد امام جواد گفت خب اگر این طوری است اصل ظهور امام زمان هم ممکن است که مشمول بداء شود و حضرت دیگر تشریف نیاورند مقدرات او را هم عوض بکند امام جواد یک جواب بسیار قوی دادند که غیر از معصوم نمی‌تواند این جواب را بدهد فرمودند که ظهور از وعده‌های خداست‌ «إِنَّ اللّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (آل عمران/9) خدا خلف وعده نمی‌کند اما علائم که جزء وعده‌ها نیست بله به روال طبیعی و معمولی علائم رخ می‌دهد اما اگر مردم تغییری در خودشان ایجاد بکنند آن تشنگی پیدا شود می‌تواند بدون آن علائم هم ظهور رخ بدهد در علائم حتمی این چنین است تا چه رسد به مسئله‌ی جمعه که روز جمعه جزء علائم حتمی هم نیست پس هر زمان می‌شود این انتظار را داشت.

شریعتی: خیلی ممنون به قرار روزانه‌مان می‌رسیم به برکت همین آیات نورانی ان شاء الله خداوند متعال ظهور حضرت را نزدیک و نزدیک تر بکند آیات 31‌ام تا 37‌ام سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود صفحه‌ی 239 قرار امروز سمت خدایی هاست زندگی‌تان منور به نور قرآن باشد به برکت بر صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّـهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ ﴿٣١﴾ قَالَتْ فَذَلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُونًا مِّنَ الصَّاغِرِینَ ﴿٣٢﴾ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ ﴿٣٣﴾ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿٣٤﴾ ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآیَاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِینٍ ﴿٣٥﴾ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٣٦﴾ قَالَ لَا یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَن یَأْتِیَکُمَا ذَلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا یُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ ﴿٣٧﴾

ترجمه:

پس هنگامی که بانوی کاخ گفتارِ مکرآمیز آنان را شنید [برای آنکه به آنان ثابت کند که در این رابطه، سخنی نابجا دارند] به مهمانی دعوتشان کرد، و برای آنان تکیه گاه آماده نمود و به هر یک از آنان [برای خوردن میوه] کاردی داد و به یوسف گفت: به مجلس آنان در آی. هنگامی که او را دیدند به حقیقت در نظرشان بزرگ [و بسیار زیبا] یافتند و [از شدت شگفتی و حیرت به جای میوه] دست هایشان را بریدند و گفتند: حاشا که این بشر باشد! او جز فرشته ای بزرگوار نیست. (۳۱) بانوی کاخ گفت: این همان کسی است که مرا درباره عشق او سرزنش کردید. به راستی من از او خواستار کام جویی شدم، ولی او در برابر خواست من به شدت خودداری کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند یقیناً خوار و حقیر به زندان خواهد رفت. (۳۲) یوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از عملی که مرا به آن می خوانند، و اگر نیرنگشان را از من نگردانی به آنان رغبت می کنم و از نادانان می شوم. (۳۳) پس پروردگارش خواسته اش را اجابت کرد و نیرنگ زنان را از او بگردانید؛ زیرا خدا شنوا و داناست. (۳۴) آن گاه آنان پس از آنکه نشانه ها [یِ پاکی و پاکدامنی یوسف] را دیده بودند، عزمشان بر این جزم شد که تا مدتی او را به زندان اندازند. (۳۵) و دو غلام [پادشاه مصر] با یوسف به زندان افتادند. یکی از آن دو نفر گفت: من پی در پی خواب می بینم که [برای] شراب، [انگور] می فشارم، و دیگری گفت: من خواب می بینم که بر سر خود نان حمل می کنم [و] پرندگان از آن می خورند، از تعبیر آن ما را خبر ده؛ زیرا ما تو را از نیکوکاران می دانیم. (۳۶) گفت: هیچ جیره غذایی برای شما نمی آید مگر آنکه من شما را پیش از آمدنش از تعبیر آن خواب آگاه می کنم، این از حقایقی است که خدا به من آموخته است؛ زیرا من آیین مردمی را که به خدا ایمان ندارند و به سرای آخرت کافرند، رها کرده ام. (۳۷)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: خیلی خوشحالیم که با سمت خدا همراه شما هستیم خیلی فرصت نداریم تا پایان ما خدمت حاج آقای عالی هستیم ظاهرا حاج آقا می‌خواهند تفسیر سوره‌ی مبارکه را بگویند.

حاج آقا عالی: همان طور که فرمودید امروز روز مباهله است من یک اشاره‌ای نه به عنوان تفسیر به این آیه داشته باشم و فضیلت امروز که واقعا به یک معنا غدیری است برای خودش و روز عید است برای شیعه کما این که عید اهل بیت بوده اولا خود مباهله یعنی این که دو گروه یا دو نفر هم دیگر را نفرین بکنند در جایی که استدلال و بحث‌های عقلی و دلیل آوردن جواب ندهد آن جا دیگر بنا بر این است که فرض کنید اگر با هم دیگر نفرین بکنند که هر کس که دروغ می‌گوید و باطل است هلاک خدا نفرین و لعنت خدا بر او باد این معنای مباهله است اصطلاحا و قضیه‌اش هم این بوده که نصارای نجران که یک منطقه‌ای در جنوب عربستان بوده تقریبا هم مرز با یمن که مسیحی نشین بوده از قدیم و یکی از قطب‌های مسیحیت بوده از قدیم الایام وقتی پیغمبر اکرم این دین را اعلام کردند و مبعوث شدند و دعوت کردند در سال نهم هجری نامه‌ای نوشتند به مسیحی‌های نجران که آن‌ها را هم چون پیغمبر حکومت تشکیل داده بود در مدینه آن‌ها را هم دعوت کردند به اسلام و از آن‌ها هم درخواست کردند که بپذیرید یا اگر نه باید جزیه بدهید و اگر هیچ کدام نشد مالیات هم نخواهید بدهید اسلام‌ را هم نپذیرید بنایشان بر این بود که در غیر این صورت چون این‌ها مانع مردم هستند از پذیرش دعوت حق با آن‌ها برخورد بکند پیغمبر. مسیحی‌های نجران آمدند به مدینه خدمت پیغمبر اکرم هزار و خورده‌ای کیلومتر راه را آمدند و استدلال پیغمبر را شنیدند و نهایتا به مباهله کشیده شد و این آیه آمد و این دستور را خداوند داد که «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ» اگر کسی بعد از این با تو در رابطه‌ی حق محاجه و جدل بکند بگو «تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» بگو شما بروید خویشان و خوبان‌تان را بیاورید فرزندان‌تان را بیاورید زنان‌تان را بیاورید و جان خودتان را و عزیزان خودتان را بیاورید ما هم عزیزان خودمان را فرزندان‌مان را زنان‌مان را و جان خودمان را می‌آوریم یعنی آن کسی که مثل خود ما است و الا جان خودش که هست یک کسی که مثل جان خودم است را می‌آورم شما هم بیاورید که معلوم شود که پای این درخواست هلاکت این قدر حق هستید که عزیزان‌تان را بیاورید این قدر بر حق هستید که نزدیک ترین عزیزان‌تان را بیاورید 24‌ام ذی الحجه شد مثل هم چنین روزی در یک جایی بیرون مدینه الآن دیگر داخل شهر مدینه افتاده جمع شدند پیغمبر اکرم را دیدند که آمد من این جمله‌ی مفسر بزرگ اهل سنت زمخشری را چون این قضیه‌ای که می‌گویم هیچ مخالفی ندارد شیعه و سنی عین این مطلب را نقل کرده‌اند زمخشری در تفسیر کشاف این طور می‌گوید رسول الله در حالی که حسین را در آغوش داشت چون کوچک بود دست حسن را هم در دست گرفته بود فاطمه پشت سر پیغمبر بود و علی هم پشت سر فاطمه بود و پیغمبر فرمود من وقتی دعا کردم شما آمین بگویید یعنی این‌ها باید باشند که دعای پیغمبر ضمیمه شود به آمین این‌ها تا اثر بکند اسقف نجران که بزرگ کشیش‌ها و علمای نصارا و مسیحی‌ها بود گفت من چهره‌هایی را دارم می‌بینم که اگر خدا بخواهد کوه‌ها را به واسطه‌ی این‌ها جا به جا بکند می‌کند با این‌ها مباهله نکنید هلاک می‌شوید دیگر تا قیامت مسیحی روی زمین نمی‌ماند مباهله هم نکردند آمدند مصالحه با پیغمبر کردند قرار شد مالیات بدهند هر ساله. این را زمخشری از مفسرین بزرگ اهل سنت نقل کرده و در آخر ببینید امروز چه روزی است دوستان اهل بیت همه‌ی بینندگان محترم توجه داشته باشند زمخشری می‌گوید در این‌ قضیه در این حدیث مباهله دلیلی است که قوی تر از آن دلیلی بر فضیلت اصحاب کساء نیست اگر در این آیه آمده که خداوند متعال گفته پیغمبر فرمود که ما فرزندان‌مان را می‌آوریم حسن و حسین را آورد زنان‌مان را می‌آوریم یک نفر را فقط آورد فقط فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها جان خودمان را می‌آوریم و امیرالمومنین را آورد و احدی غیر از این نقل کرده ایشان می‌گوید بالاترین فضلت و قوی ترین دلیل است بر فضیلت کسا یعنی امیرالمومنین که جان پیغمبر است جزء مسئله‌ی نبوت همه‌ی خصوصیت پیغمبر را داشت اگر پیغمبر افضل از تمام انبیاء حتی اولوالعظم هم است اگر افضل از تمام مردم و لایق ولایت بر همه است امیرالمومنین هم است بنابراین در این آیه رد خور ندارد این آیه بالاترین فضیلت را به گفته‌ی ایشان و مفسرین دیگر بر اهل بیت اثبات می‌کند ان شاء الله قدر امروز را که اعمالی هم دارد بدانیم دوستان به مفاتیح رجوع کنند.

شریعتی: حاج آقای عالی امروز یک ارمغانی آوردند دوستانی که اهل مطالعه هستند مباحثی که تا به حال در مورد یادی از امام عصر علیه السلام در خدمت شما بودیم کتاب شده دوستان می‌توانند مراجعه بکنند کتاب را تهیه بکنند کتاب بسیار خوب و روانی است مجموعه‌ی مباحث برنامه‌ی سمت خدا با عنوان مسئله‌ی مهدویت ویژگی‌‌های امام عصر است نوشته‌ی حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای عالی است خسته نباشید به شما می‌گوییم.

حاج آقا عالی: من هم ممنون هستم از شما زحمات سوال‌ها و آقای رکنی عزیز که به یک معنا ایشان هم خیلی زحمت کشیدند و همه‌ی دوستان دیگری که تشریف دارند خدا به همه‌تان جزا بدهد.

شریعتی: یک خبری هم به دوستان خوب می‌دهم امروز متاسفانه باید بگویم آخرین جلسه‌ای است که خدمت حاج آقای عالی هستیم به دلیل مشغله‌های فراوانی که داشتند ایشان خیلی مدت‌ها قبل باید خداحافظی می‌کردند اما خیلی لطف کردند به خاطر سفرهای تبلیغی متعددی که دارند و منبرهایی که در ماه محرم و صفر قول دادند من ناراحت هستم از هفته‌ی دیگر خدمت حاج آقای عالی نیستم در این مدت با مباحث شما با خود حضرت عالی انس گرفتیم روزهای خوبی بود روزهای یک شنبه‌ی ما در این مدت ما خدمت شما هستیم و نکات شما را می‌شنویم.

حاج آقا عالی: برای ما هم اولا توفیقی بود یک مدتی که در خدمت همه‌ی دوستان بودیم و من همان طور که تشکر کردم مجددا تشکر می‌کنم دوستانی که خیلی زحمت کشیدند با این که تصویری از آن‌ها نیست چیزی از آن‌ها نیست ما یاد از آن‌ها می‌کنیم همه‌ی دوستان دست اندرکار عوامل برنامه خصوصا‌ آقای رکنی عزیز که عمر گذاشتند برای این برنامه من امیدوارم اگر توفیقی باشد بحث هنوز تمام نشده ما هنوز وظایف فردی را بیان کردیم بعد از ویژگی‌های امام عصر علیه السلام وظایف فردی را بیان کردیم هنوز وظایف اجتماعی و جامعه‌ی منتظر را خصوصیت‌اش را نگفتیم اگر توفیقی بود یک فرصت دیگری ان شاء الله بتوانیم خدمت دوستان باشیم.

شریعتی: من یک تشکر ویژه می‌کنم هم از طرف خودم هم از طرف بیننده‌ها به خاطر وقتی که گذاشتید با مشغله‌های فراوان تشریف آوردید با مطالعه مباحث را ارائه کردید از طرف جناب آقای زین العابدینی جناب آقای تورنگ مدیر محترم شبکه‌ی سیما و مدیر محترم گروه معارف از شما تشکر می‌کنم از همه‌ی دست اندر کاران و بچه‌های سمت خدا صمیمانه سپاسگزارم هر کجا هستید موفق و موید باشید من این قول را می‌گیرم که به زودی در سمت خدا شما را ببینیم.

شریعتی: ان شاء الله از هفته‌ای آینده خدمت حاج آقای رنجبر خواهیم بود. حاج آقای عالی دعا بکنند.

حاج آقا عالی: دعای ما اولا و آخرا اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا خیر من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و اجعلنا من المستشهدین بین یدیه باشد خدا به ما توفیق یاری حضرت و در رکاب او به شهادت رسیدن را عنایت بفرماید.

شریعتی: ما دل‌مان به شما تنگ می‌شود ان شاء الله زود شما را ببینیم می‌دانم که خیلی‌ها این مدت با حاج آقای عالی مانوس شدند پیام‌های خیلی خوبی داشتیم روزهای یک شنبه یکی از روزهای پر مخاطب ما بود. فردا ان شاء الله با حضور حاج آقای فرحزاد خدمت شما خواهیم رسید و بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

......................................................................................

برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

.......................................................................................

فایل متنی:93/08/06-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی بررسی ریشه‌های نهضت عاشورا در نهج البلاغه

93/08/06-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی بررسی ریشه‌های نهضت عاشورا در نهج البلاغه

حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی

بررسی ریشه‌های نهضت عاشورا در نهج البلاغه

 

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

بگذار که این باغ درش گم شده باشد * * * گل‌های ترش برگ و برش گم شده باشد

جز چشم به راهی به چه دل خوش کند این باغ * * * گر قاصدک نامه برش گم شده باشد

باغ شب من کاش درش بسته بماند * * * ‌ای کاش که این قصه سرش گم شده باشد

شب تیره و تار است بلا دیده و خاموش * * * انگار که قرص قمرش گم شده باشد

چاهی است همه ناله دشتی است پر از گرگ * * * خواب پدری که پسرش گم شده باشد

آن روز تو را یافتم افتاده و تنها * * * در هیبت نخلی که سرش گم شده باشد

پیچیده شمیم ات همه جا‌ ای تن بی سر * * * چون شیشه‌‌ی عطری که درش گم شده باشد

شریعتی: السلام علیک یا اباعبدالله، سلام می‌گویم به همه‌‌ی شما عزاداری هایتان قبول باشد لحظات‌تان منور به نام امام حسین علیه السلام باشد خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز خوشحالیم در این لحظات همراه شما هستیم حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای حسینی عزیز مهمان امروز ما هستند سلام علیکم و رحمة الله.

حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت بینندگان عزیز و عرض تسلیت ایام شهادت سیدالشهدا سلام الله علیه امیدوارم عزاداری‌های همه قبول درگاه الهی واقع شده باشد.

شریعتی: سلامت باشد خوشحالیم خدمت شما هستیم و خوشحال از این که برنامه‌‌ی امروز ما مزین است به نام امیرالمومنین هفته‌‌ی گذشته بحثی را حاج آقای حسینی آغاز کردند بررسی ریشه‌های جریان عاشورا در نهج البلاغه بود وعده دادیم این هفته با ادامه‌‌ی مباحث خدمت دوستان باشیم.

حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم من اجازه می‌خواهم این شعر بسیار زیبایی که شما خواندید به یاد شعر زیبایی از مرحوم دکتر ریاضی یزدی افتادم خطاب به سیدالشهدا سلام الله علیه عرض می‌کند بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو این بیت آخری که شما خواندید بسیار شعر زیبایی بود

بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو * * * ‌ای صد هزار جان گرامی فدای تو

رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا * * * شد کعبه‌‌ی حقیقی دل کربلای تو

اجر هزار عمره و حج در طواف تو‌ * * * ای مروه و صفا به فدای وفای تو

با گفتن رضا بقضائک به قتل گاه * * * شد متحد رضای خدا با رضای تو

ما را هم ‌ای حسین گدایی حساب کن * * * آخر کجا رود به جز این در گدای تو

بر خیز و باز بر سر نی آیه‌ای بخوان * * * ای جان فدای آن سر از تن جدای تو

 نیازی نیست ما تاکید کنیم، به نظرم این روزها و شب‌ها مردم همه‌‌ی شبانه روزشان را وقف دستگاه سیدالشهدا سلام الله علیه کردند خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی بهجت که از ایشان نقل می‌شد در بعضی از خاطرات دیدم که استادشان مرحوم آیت عظمی غروی اصفهانی روضه‌ای داشتند، هفتگی خیلی از علما الآن هم رسم­شان است شب جمعه روز جمعه روز پنج شنبه روضه‌ای دارند فرمودند خیلی از شاگردان می‌آمدند روضه‌‌ی این استاد بزرگوار کسانی مثل مرحوم آیت الله عظمای میلانی و مظفر، مرحوم آیت الله عظمی بهجت و به این استاد یعنی مرحوم آیت الله عظمی غروی اصفهانی اصرار می‌کردند که اجازه بدهید خدمات این روضه با ما باشد ایشان می‌فرمودند که هر خدمتی می‌خواهید انجام بدهید ولی دو خدمت روضه مال خودم است دم در می‌نشستند کفش واردین را جفت می‌کردند و همان کنار در هم یک سماوری گذاشته بودند و‌‌ چایی می‌دادند و پذیرایی می‌کردند افتخار کنند کسانی که این شب‌ها و این روزها یک جور خدمتی می‌توانند در‌‌ مجالس سیدالشهدا سلام الله علیه داشته باشند یک وقت این خاطره را گفتیم شهید بابایی رضوان الله علیه که دو سه هفته پیش هم خاطراتی از دوران تحصیل­شان در آمریکا و مقید بودنشان به نماز اول وقت گفتیم ایشان در دوران جبهه در میدان‌های نبرد بودند یک زمانی فرصتی پیش آمده بود کاری در میدان نبرد نداشتند از امام رضوان الله علیه اجازه گرفته بودند که در مجالس عزای حضرت سیدالشهدا شرکت بکنند امام فرموده بودند به شرط این که نیابت من را هم فراموش نکنید، خدا رحمت کند علامه امینی رضوان الله علیه یک جمله‌‌ی تاریخی دارد می‌گوید امام حسین آن چه داشت در راه خدا داد و خدا آن چه دارد به امام حسین می‌دهد و خداوند همه چیز دارد، همه‌‌ی عزت‌ها و عظمت‌ها را به حضرت سیدالشهدا داده ما هر چه بگوییم حق آن مصیبت سنگین قطعا ادا نمی‌شود ما تمام شبانه روز این که در زیارت است لَاَبکَینَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً به جای اشک خون گریه می‌کنم صَباحَاً وَ مَساءً من می‌خواهم زود تر برگردم به بحث ام ولی این جمله را بگویم فراوان هم عرض کردم امروز سوم محرم است عزیزان این شب‌ها خیلی اشک ریختند ولی می‌خواهم بگویم کاری نکردیم برای سیدالشهدا علیه السلام، در زیارت ناحیه‌‌ی مقدسه سلام‌هایی که به امام حسین می‌دهیم معروف است این سلام‌ها أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، ‌‌این‌ها را شاید عزیزان زیاد شنیده باشند با ترجمه‌اش هم آشنا هستند سلام بر آن بدن برهنه، سلام بر آن محاسن غرق خون سلام بر آن صورتی که روی خاک کوفته شد من باورم این است اگر ما تا قیام قیامت گریه کنیم بر این یک جمله‌‌ی زیارت ناحیه أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى یعنی سلام بر آن آقایی که بدن‌اش روی زمین ماند و روستانشینان اطراف بدن‌اش را جمع کردند شاید پیش آمده باشد یک وقت یک کسی در محلی از دنیا می‌رود در آپارتمانی بوده کسی خبر دار نشده تنها بوده دو سه روز جنازه‌اش روی زمین می‌ماند یک کسی خبر دار می‌شود می‌گوید این غریب است کسی را ندارد پدر مادر، بیاییم ما بدنش را جمع کنیم احترام کنیم در این زیارت ما به سیدالشهدا سلام الله علیه عرض می‌کنیم سلام بر آن آقایی که بدن‌اش روی زمین ماند یعنی روستانشین‌های اطراف آمدند بدنش را جمع کردند اگر بنی اسد نمی‌آمدند اگر امام سجاد علیه السلام نمی‌آمد و نمی‌فرمود یک قطعه بوریا بیاورید معلوم نبود این بدن تا کی روی زمین می‌ماند اگر ما تا قیام قیامت برای همین یک جمله زجه بزنیم عزیزان تصور نکنند ما حق امام حسین را ادا کرده­ایم أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرى تا قیامت گریه کنیم کم است خدا رحمت کند مرحوم آیت الله عظمی آسد ابوالحسن اصفهانی ایشان در نجف بین نماز مغرب و عشا امام جماعت بودند در حصن امیرمومنان سلام الله علیه بین نماز مغرب و عشا فرزندی داشتند به نام مرحوم آسد حسن این فرزند را سر بریدند در نماز پدر سر بریدند خیلی مصیبت سنگینی بود نگذاشتند ایشان خبر دار شود نماز عشا را خواندند رفتند خانه در حالات ایشان من می‌دیدم نگذاشتند این پیرمرد خبردار شود وقتی رفتند خانه به ایشان خبر دادند که بین نماز فرزند شما را کشتند از خادم آقا سوال کرده بودند که این مرد بزرگ این پیرمرد سید بزرگوار چه حالی داشت آن شبی که داغ فرزند‌ش را دید؟ خادم گفته بود من همین قدر به شما می‌گویم شب نیمه‌‌ی شب در حیات خانه قدم می‌زد و برای امام حسین روضه می‌خواند و این شعر را می‌خواند

گفت داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت * * * زان داغ به جز خالق اکبر چه خبر داشت

یعنی این پیرمرد تازه امشب داغ فرزند بر قلب‌اش نشسته روضه‌‌ی امام حسین را می‌خواند آن هم با این شعر، گاهی مصیبت‌ها چون زیاد ما شنیده­ایم شاید عمق آن مصیبت را یک وقت خدای نکرده ما درک نمی‌کنیم خدا رحمت کند میرزای شیرازی رضوان الله علیه مرد بزرگ، ایشان رسم شان این بود درس که می‌خواستند بگویند یکی از شاگردان روضه‌ای می‌خوانده اول درس یکی از روضه خوان‌های درس میرزای شیرازی مرحوم آیت الله العظمی حائری بوده موسس حوزه‌‌ی علمیه‌‌ی قم یک روزی نوبت ایشان می‌شود ایشان این جمله را می‌خواند:

مصیبت ورود بی بی زینب سلام الله علیها به مجلس ابن زیاد. زینب را بر ابن زیاد وارد کردند، لباس‌های کهنه‌ای بر تن بی بی زینب بود می‌گویند میرزای شیرازی آن قدر گریه کرده بود که آن روز نتوانسته بود درس بگوید فرمود باشد همین یک جمله کافی است ما حق این جمله را ادا بکنیم بعد برویم سراغ بقیه‌‌ی روضه، منظورم این بود که عزیزان یادشان باشد ما نتوانستیم نه ما هیچ کسی نمی‌تواند حق سیدالشهدا علیه السلام را ادا بکند حداقل با این مختصر مجالسی که داریم یک کمی از حقوق اهل بیت علیهم السلام را ادا کرده باشم، من سه تقاضا عاجزانه دارم یک تقاضا از عموم مردم دارم، یک تقاضا از سخنران‌ها، مادحین که تریبون‌ها دارند، یک تقاضا هم مسئولین هیئات مذهبی. تقاضایم از عموم مردم مخصوصا جوان‌های عزیز این است ماه محرم ماه آشتی با خدا است در محرم آشتی بیش از شب‌های قدر پیش می‌آید این روایت را فراوان شنیده­ایم از امام صادق یا از کلمات بزرگان است که همه‌‌ی اهل بیت کشتی نجات اند ولی سفینه‌‌ی امام حسین از همه سرعت‌اش بیشتر است سیدالشهدا خیلی زود این کشتی نجات خیلی زود می‌برد من این جمله را می‌گویم عزیزان ببینند اگر اشتباه کردم نمونه‌اش را در تاریخ اگر سراغ دارند بگویند در کربلا حبیب بن مظاهر آمده علی اکبر آمده­اند ولی حر هم آمده است یک جمله‌ای سیدالشهدا به حر فرمودند که به هیچ یک از شهدا نفرمودند وقتی آمدند بالین سر حر نگاه کردند که بدن غرق به خون سر حر را به دامن گرفتند فرمودند تو شدی مثل پیامبران، پیامبرزادگان آدمی که تا یک ساعت پیش در صف دشمن بود امام حسین فرمود شهادت تو شده مثل پیامبر و پیامبر زادگان. علی اکبر ایستاده بود حضرت فرمودند مگر نمی‌بینی حر به شهادت رسیده روضه بخوان، علی اکبر روضه می‌خواند امام حسین گریه می‌کرد علی اکبر برای امام حسین روضه می‌خواند، محرم معنایش این است این طور بیاییم در محرم من مخصوصا باز می‌گویم جوان‌های عزیز اگر هر آلودگی داشته باشید اگر آمدید در خیمه‌‌ی حضرت سیدالشهدا و با راستی آمدید باید سربلند بیرون بیایید همین حر سرش پایین بود حضرت فرمود ‌اِرفَع رَاسَک‌ سرش را بالا بگیر در دستگاه امام حسین کسی که آمد در خیمه‌‌ی امام حسین نباید سرش پایین باشد خدا رحمت کند مرحوم علامه شوشتری رضوان الله علیه می‌گوید اگر در ماه رمضان از باب التوبه راهت ندادند راه باز بود ما استفاده نکردیم الآن محرم از باب الحسین برویم اگر شب‌های قدر را از دست دادیم یا پیمان شکنی کردیم از باب التوبه الآن از باب الحسین وارد شویم من واقعا تقاضا می‌کنم مخصوصا از جوان‌ها از سر دلسوزی عرض می‌کنم اگر می‌خواهیم خوب استفاده کنیم از شب‌های محرم روزها مراقبت هایمان را بیشتر کنیم کسی می‌تواند شب‌های آبادی در این شب‌های محرم داشته باشد که روزها حواسش باشد من خواهش می‌کنم اگر چیزی داریم زمینه‌های گناه در خانه‌های ما است چه مانعی دارد اگر ماهواره در خانه‌‌ی ما‌‌ است صریح بگویم تعارف نداریم این ماهواره‌مان را تا شام غریبان امام حسین خاموش کنیم بعد از شام غریبان خدا بزرگ است شاید دل‌ها متحول شد طوری می‌شود؟ از سوم محرم تا شام غریبان بگوییم به خاطر سیدالشهدا خاموش می‌کنیم، مگر نمی‌خواهیم شب در عزای امام حسین بعضی‌ها می‌گویند چرا حال و اشک چشم نداریم روح و نگاه‌ها و شنیدنی‌ها را مواظب باشیم هر چیزی نشنویم هر چیزی نبینیم من از جوان‌های عزیز خواهش می‌کنم در این موبایل‌ها اگر چیزهای بدی است شماره‌ها و بلوتوث‌های بدی است دست برداریم پاک کنیم، صاف باشیم در یک روایتی باز مرحوم علامه شوشتری دارد شاید این کمتر گفته می‌شود شاید من خیلی گشتم غیر از مرحوم علامه شوشتری جای دیگری ندیدم، اما کلام ایشان معلوم است سندیت دارد ایشان می‌گوید سیدالشهدا علیه السلام صبح عاشورا که خواستند نماز بخوانند یک موذنی داشتند که همیشه برایشان اذان می‌گفت حجاج بن مسروق در کربلا شهید هم شد صبح عاشورا بلند شد اذان بگوید فرمودند نه شما بنشینید چه کسی بگوید؟ فرمودند امروز علی اکبر اذان بگوید نماز صبح عاشورا با اذان علی اکبر بود، موذن ظهر را حتی به علی اکبر هم ندادند عین روایت این است که خود حضرت اذان گفت موذن ظهر عاشورا خود سیدالشهدا علیه السلام هستند، واقعا من این جمله را هر وقت گفتم شاید نمی‌دانم خیلی عجیب است این‌هایی که کربلا اهل بیت را کشتند کوفیانی که اهل بیت را به شهادت رساندند وقتی برگشتند می‌نشستند برای هم تعریف می‌کردند که ما چه کسی را کشتیم مثلا حرمله می‌گفت من تیر به حلق علی اصغر زدم، یک کسی می‌گفت علی اکبر را شهید کردم یک کسی گفت من مشخصات آن کسی را که کشتم می‌گویم شما ببینید چه کسی بوده گفت من آقای بلند قامت اوصاف قمر بنی هاشم را می‌گفت چهره‌‌ی نورانی من آقایی را کشتم که در پیشانی‌اش جای سجده بود. پیرمرد نود ساله‌ای مثل حبیب جای پیشانی داشته باشد تعجب نیست جوانمرد سی و چهار ساله‌ای مثل قمر بنی هاشم جای سجده روی پیشانی‌اش باشد قاتل این طور معرفی کرده، تقاضای من به مردم و جوانان است راست بگوییم به امام حسین. امام حسین هر چه داشت در راه خدا داد و راست گفت ما هم راست بگوییم در نهج البلاغه خواندیم امیرمومنان فرمود خدا صداقت را در ما دید و ما را پیروز کرد جمله‌ای هم که به عزیزان سخنران‌ها و مادحین دارم تو را به خدا مخصوصا از مادحین با کمال ادب و تقاضا عرض می‌کنیم ما افتخارمان روضه خوانی سیدالشهدا است، خاک پای روضه خوان‌های سیدالشهداییم اما همه‌‌ی مجلس روضه نیست، پیام امام حسین را هم در قالب شعر یک مداح باید در قالب شعر پیام کربلا را برساند به مخاطب خودش، اگر شما چهل دقیقه زمان دارید حداقل نصف این زمان را برای رساندن پیام سیدالشهدا در قالب شعر استفاده کنید می‌بینید در این جلسات دل می‌شکند اشک جاری می‌شود آماده‌‌ی پذیرش حق است، یک موعظه یک نیشتر طبیب حاذق بزند کار خودش را می‌کند از سخنران‌ها همین طور یک وقتی در برنامه گفتم که مقتل خوانی رسم است عرب‌ها مقتل می‌خوانند خدا رحمت کند آیت الله حکیم چه مقتل زیبایی خوانده­اند مقتل خوانی خیلی خوب است بیاییم در کنار مقتل خوانی خطبه خوانی رسم کنیم خطبه‌های امام حسین سلام الله علیه را بخوانیم مثل همان خطبه‌‌ی منا و تقاضای آخرم از مسئولین هیئات مذهبی است زمینه را به گونه‌ای کنیم که بعضی از چهره‌هایی که فکر می‌کنیم با امام حسین ارتباط ندارند آن‌ها را جذب کنیم هنر این است من از خود آقایان و خانم‌ها می‌خواهم جا بدهید در مسجد‌ها در مجلس‌ها به آن‌هایی که فکر می‌کنید همین یک شبی آمده اند همین یک شبی را نگاه دارید شما که 356 روز در مسجد هستید یک شب هم به آن‌هایی که همین یک شب آمده اند جا بدهیم.

شریعتی: موافقید مشرف شویم به محضر قرآن که بخش دوم بررسی جریانات نهضت عاشورا است یک بخش مجزایی باشد خیلی ممنون حال و هوای‌مان را عوض کردید خدا خیرتان بدهد در بخش بعدی هم همراه ما باشید. صفحه‌‌ی 248 آیات 104 تا 111 سوره‌‌ی مبارکه‌‌ی یوسف تلاوت می‌شود و چقدر خوب است ثواب این تلاوت را هدیه بکنیم به روح بلند و آسمانی و ملکوتی حضرت سیدالشهدا علیه السلام و از برکات‌اش بهره مند شویم باز می‌گردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿١٠٤﴾ وَکَأَیِّن مِّنْ آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ﴿١٠٥﴾ وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِکُونَ ﴿١٠٦﴾ أَفَأَمِنُوا أَن تَأْتِیَهُمْ غَاشِیَةٌ مِّنْ عَذَابِ اللَّـهِ أَوْ تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿١٠٧﴾ قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿١٠٨﴾ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِی إِلَیْهِم مِّنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿١٠٩﴾ حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّیَ مَن نَّشَاءُ وَلَا یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ ﴿١١٠﴾ لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَى وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿١١١﴾

ترجمه:

و در حالی که هیچ پاداشی [در برابر ابلاغ قرآن] از آنان نمی خواهی، این [قرآن] جز پندی برای جهانیان نیست. (۱۰۴) و [برای هدایت مردم] در آسمان ها و زمین چه بسیار نشانه هاست که [در غفلت و بی خبری] بر آنها می گذرند در حالی که از آنها روی می گردانند. (۱۰۵) و بیشترشان به خدا ایمان نمی آورند مگر آنکه [برای او] شریک قرار می دهند. (۱۰۶) آیا ایمنند از اینکه فراگیرنده ای از عذاب خدا بیایدشان، یا ناگاه قیامت در حالی که نمی فهمند بر آنان فرا رسد؟ (۱۰۷) بگو: این طریقه و راه من است که من و هر کس پیرو من است بر پایه بصیرت و بینایی به سوی خدا دعوت می کنیم، و خدا از هر عیب و نقصی منزّه است و من از مشرکان نیستم. (۱۰۸) و پیش از تو [بخاطر هدایت مردم] جز مردانی از اهل آبادی ها را که به آنان وحی می نمودیم نفرستادیم. آیا [مخالفان حق] به گردش و سفر در زمین نرفتند تا با تأمل بنگرند که عاقبت کسانی که پیش از آنان بودند [و از روی کبر و عناد به مخالفت با حق برخاستند] چگونه بود؟ و مسلماً سرای آخرت برای کسانی که پرهیزکاری کردند، بهتر است؛ آیا نمی اندیشید؟ (۱۰۹) [پیامبران، مردم را به خدا خواندند و مردم هم حق را منکر شدند] تا زمانی که پیامبران [از ایمان آوردن اکثر مردم] مأیوس شدند و گمان کردند که به آنان [از سوی مردم در وعده یاری و حمایت] دروغ گفته شده است. [ناگهان] یاری ما به پیامبران رسید؛ پس کسانی را که خواستیم رهایی یافتند و عذاب ما از گروه مجرمان برگردانده نمی شود. (۱۱۰) به راستی در سرگذشت آنان عبرتی برای خردمندان است. [قرآن] سخنی نیست که به دروغ بافته شده باشد، بلکه تصدیق کننده کتاب های آسمانی پیش از خود است و بیان گر هر چیز است و برای مردمی که ایمان دارند، سراسر هدایت و رحمت است. (۱۱۱)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی:

دریا که دست تو ملوانان که مست تو * * * بر کشتی‌اش چه خوب خدا ناخدا گذاشت

السلام علیک یا اباعبدالله زندگی‌تان منور به نور قرآن باشد و مزین به نام حضرت سیدالشهدا اشاره‌‌ی قرآنی را حاج آقای حسینی بفرمایند.

حاج آقا حسینی: آیه‌‌ی 110 که تلاوت شد «حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا» خداوند می‌فرماید کار به آن جایی رسید که رسل پیامبران ناامید می‌شدند که کی نصرت و یاری الهی می‌آید ولی نصرت ما در همان اوج نا امیدی آمد من یک نکته‌ای را عرض کنم خیلی برای من جالب بود مثل این که مال امروز است این نکته این حرف خیلی مهم است خدا پیامبران را یاری کرده یا نه یاری کرد خدا امام حسین را یاری کرد یا نه یک نکته‌ای دیدم در تفسیر فی ضلال سید قطب البته ذیل این آیه آیه‌‌ی 51 غافر شبیه این آیه است قرآن کریم می‌فرماید ما پیامبران مومنین را یاری می‌کنیم هم در دنیا و هم در روز قیامت، سید قطب از مفسرین اهل سنت است ولی خیلی نکته‌‌ی قشنگی را اشاره می‌کند می‌فرماید کجا خدا پیامبران را یاری کرد در قیامت که هیچ هنوز نشده در دنیا چطور خدا پیامبران را یاری کرد این همه انبیا و اولیا را کشتند امام حسین را کشتند کجا یاری کرده؟ خیلی لطیف می‌گوید اتفاقا در همین داستان کربلا خداوند امام حسین را یاری کرد پیروزی به چیست؟ فقط به پیروزی نظامی و برتری نظامی است؟ در حادثه‌‌ی کربلا اگر ملاک برتری نظامی باشد باید بگوییم یزید پیروز شد در حالی که ابن زیاد یزید معاویه همه شکست خوردند آن کسی که پیروز شد قطعا سیدالشهدا است سید قطب می‌گوید نگاه کنید این پیروزی نیست که امام حسین در قلب همه‌‌ی عالم جا پیدا کرد تا قیام قیامت؟ ممکن است از نظر ظاهری پیامبران بسیاری به شهادت رسیدند بسیاری از اولیا خدا در جنگ‌ها کشته شدند خیلی از پیامبران را تکه تکه کردند امام حسین را قطعه قطعه کردند اما باز خدا با این که امام حسین را سر بریدند اما باز خدا می‌گوید ما پیروز می‌کنیم، هم در دنیا هم قیامت امروز کل دنیا می‌گوید حسین چه پیروزی بالاتر از این این حرف یک محقق اهل سنت است ندای امام حسین همه‌‌ی عالم را گرفته نه فقط در ایران در همه‌‌ی دنیا کشورهای اروپایی یک وقتی برای شما عرض کردم روز عاشورا چند هزار نفر الآن چند سالی است در اروپا رسم شده در بسیاری از پایتخت‌های کشورهای اروپایی سوئد، دانمارک، آلمان، انگلیس، بدون مبالغه هزاران هزار نفر در عصر روز عاشورا در حساس ترین زمان و مکان در این پایتخت‌ها فریاد می‌زنند یا حسین مظلومیت امام حسین را می‌رسانند پس خدا پیروز کرده امروز هم نصرت و یاری است و پیام همین آیه هم این است بله پیامبران نا امید شدند ولی نا امید نباشید قطعا پیروزی خدا از آن شما خواهد بود.

شریعتی: خیلی ممنون برمی‌گردیم به بحث ما بررسی ریشه‌های جریان عاشورا در نهج البلاغه.

حاج آقا حسینی: من جمله‌‌ی دیگری از نامه‌‌ی امام حسین می‌خوانم ما می‌خوانیم بقیه را دوستان مراجعه کنند معرفی می‌کنیم تقاضا می‌کنم از دو چیز غفلت نکنید یکی خطبه‌‌ی امام حسین در منا خیلی مهم است خیلی پیام دارد، حتما همه‌‌ی مجالس حداقل دو سه جلسه موضوع سخنرانی‌مان خطبه‌‌ی امام حسین در منا باشد در مصادر قدیمی آمده در احتجاج مرحوم طبرسی است، در سلوک عاشورایی آسید مجتبی تهرانی ایشان مفصل شرح خطبه‌‌ی منا را دارد یکی هم نامه‌‌ی امام حسین به معاویه است گفتیم اگر بررسی کنیم نهضت عاشورا یک مرتبه در سال 61 شروع نشد حداقل باید چهل سال برگردیم به قبل که چه شد مردم این طور در برابر اهل بیت ایستادند چه کسی این زمینه‌ها را ایجاد کرد این نامه‌ای است که امام حسین به معاویه می‌نویسد معاویه تو نبودی؟ تو نبودی؟ تو نبودی حجر را کشتی؟ عمر بن خزاعی را کشتی؟ محمد بن ابی بکر؟ مالک اشتر را کشتی؟ این همه جنایاتی که معاویه انجام داد یک جمله را از پایان این نامه می‌خوانم یادت باشد قصاص الهی در کمین ات است و یقین داشته باش حساب و کتاب قیامت است کوچک و بزرگ در نامه‌‌ی حساب کتاب آمده تو به صرف اتهام کسی متهم بود که از هواداران امیرمومنان است می‌گرفتی می‌کشتی و لازم نبود ثابت شود این آقا از یاران امیرمومنان است، شبهه این باشد که این از یاران امیرمومنان بود معاویه می‌کشت، می‌رسد به این فراز حساس یادت باشد خدا فردای قیامت به حساب ات می‌رسد آمدی بیعت گرفتی برای پسرت یزید من آن هفته هم گفتم این کتاب را یک بار معرفی کنم انساب الاشراف برای بلاذری است امکان ندارد کتابخانه‌‌ی معتبری از اهل سنت این را نداشته باشد، آن کتابخانه، کتابخانه نیست اگر این را نداشته باشد وفات‌اش 279 است 1100 سال پیش این دارد نامه‌‌ی امام حسین را مطرح می‌کند ما این‌ها را بخوانیم بدون تعصب کربلا یک مرتبه پیش نیامد امام حسین سلام الله علیه می‌فرماید یادت باشد چه کردی تو گذشته از این جنایات، وَاَخَذَکَ لِلنّاس بِبَیعَة اِبنِکَ غُلام حَدَث، یَشرَبُ الشّراب، وَیَلعَبُ بِالکَلاب یک بچه‌‌ی نادانی که کارش شراب خواری و سگ بازی است من عذر می‌خواهم آن هفته هم گفتم نمی‌شود همه‌‌ی چیزهایی که در تاریخ آمده از کتاب سیوطی خواندیم که چه می‌کرده یزید آمدی بیعت گرفتی برای چنین کسی؟ آن هفته نگفتیم یزید یک میمونی کنار دست‌اش گذاشته بود اسم برایش گذاشته بود کنیه‌اش اباغیث بود این ننگ تاریخ اسلام است باید خون گریه کرد بر این مصیبت که امیرالمومنین خلیفه‌‌ی مسلمین است این آقا؟ معاویه به عنوان امیرالمومنین بیعت گرفته این آدم جای پیغمبر نشسته این آدم تمام فرماندهان لشکری کشوری سفرا می‌آمدند در مجلس کسی جرئت نکرد روی این میز بنشیند، می‌گفتند مال چه کسی است؟ می‌گفتند مال میمون یزید است افسران ارتش نظامی فرماندهان لشکری و کشوری جرئت نداشتند جای اباغیث بنشینند این حکومت دینی است؟ کار به این جا برسد. عمر بن عبدالعزیز به کسی که گفت امیرالمومنین یزید بیست تازیانه زد گفت تو به یزید می‌گویی امیرالمومنین. یکی از کارهایی که حضرت در همین نامه اشاره کرد و نمی‌شود به این سادگی گذشت دوستان هم مفصل ببینند حضرت می‌فرمایند تو چه کردی تو برای این که زیاد به تو خدمت بکند آدمی که پدرش معلوم نبود، این خطبه‌ای که این روزها زیاد می‌شنویم فرمودند‌‌ أَلَا وَإنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ ابن زیاد دعی حرام زاده است پدرش زیاد هم همین طور حرام زاده‌‌ی پسر حرام زاده آمده به من گفته یا جنگ یا ذلت بیعت دعی به من می‌گوید؟ ابن زیاد کسی که پدرش معلوم نبود آمد برای این که زیاد به تو بیشتر خدمت بکند آمدی گفتی پدرت زیاد بن ابوسفیان است.

شریعتی: واقعا با این شرایط اگر حضرت قیام نمی‌کردند از اسلام هیچ چیز نمی‌ماند.

حاج آقا حسینی: وَ عَلَی الإسلام السَّلامُ این را امام حسین خودشان فرمودند یک جمله‌ای امام علی در نامه‌‌ی 44 دارند عذر می‌خواهم از بینندگان ما نمی‌رسیم مراجعه کنند نامه‌‌ی 44 را حضرت به خود زیاد نوشتند، فرمودند حواس­ات باشد معاویه می‌خواهد تو را به پدرش نسبت بدهد و وصل کند در این نامه به زیاد فرمود از معاویه حذر کن فَاحْذَرهُ فَإنَّمَا هُوَ الشَّیطانُ؛ یَأتِی‌ المُؤمِنُمِن‌ بَیْنِ یَدَیْهِ؛ وَ مِن‌ خَلْفِهِ؛ و عَن‌ یَمِینِهِ؛ وَ عَن‌ شِمَالِهِ این همان شیطان رانده شده است که از چهار طرف آدم را محاصره می‌کند حواست باشد که کلاه سرت نگذارد در نقل‌ها است سه مرتبه فرمودند برحذر باش برحذر باش برحذر باش، این زمینه‌ها بوده که حکومت به یزید می‌رسد مردم قیام می‌کنند در برابر اهل بیت و سیدالشهدا به همین آسانی جریان فکری جامعه را عوض کردند یک جمله‌‌ی دیگر از نامه‌‌ی 16 نهج البلاغه می‌گویم این جمله تکان دهنده است ما آن هفته مصادر مفصلی را خواندیم از اهل سنت تاریخ، خلفای جلال الدین سیوطی در همین انساب الاشراف هم است امیرمومنان صریحا می‌فرماید حضرت قسم خورده می فرماید: به خدا قسم این‌ها اسلام نیاوردند، این‌ها در فتح مکه اگر ابوسفیان اظهار اسلام کرد حضرت فرمود اسلام نبود به ظاهر برای این که خونشان محفوظ بماند در جنگی در فتح مکه و کفر و نفاق را پنهان کردند. پنهان کردند پنهان کردند تا یک وقت گفتند نه اظهار می‌کنیم چرا پنهان بکنیم این کفر نبود که یزید شراب می‌خواند این شعر معروف است شراب می‌خورد می‌گفت کجا هستند بزرگان ما پدران ما آن‌هایی که در جنگ بدر به دست علی کشته شدند بیایند بگویند انتقام ما را خوب گرفتی آن هفته خواندیم در نامه‌‌ی دهم نهج البلاغه که حضرت به معاویه می‌نویسند من همان علی هستم ابوالحسن هستم در رکاب پیامبر در جنگ بدر جدّت، دایی، برادرت، این‌ها خانوادگی در برابر پیامبر ایستاده بودند سه برادر بودند یک برادر کشته شد یک برادر اسیر شد معاویه تا مکه فرار کرد پایش ورم کرد که امیرمومنان فرمود من بنا نداشتم فراری‌ها را تعقیب بکنم ولی می‌آمدم دستگیر می‌کردم، در برنامه‌‌ی جنگ‌های اسلامی نیست کسی که فرار کرده تعقیب‌اش کنی این‌ها خانوادگی ایستادند حضرت فرمود آن روز اسلام نیاوردند در نامه‌‌ی دهم است آن روزی هم که در فتح مکه گفتید ما مسلمان هستیم از ترس و نفاق بود حضرت در نامه‌‌ی 16 می‌فرماید اسلام نیاوردند و کفر را پنهان کرده بودند وقتی زمینه ایجاد شد کفرشان را ظاهر کردند. این را همه نوشتند ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه نوشته، همین ابی سفیانی که امیرمومنان می‌فرماید خانوادگی پدر و جد و عمو و دایی و برادرها همه ایستاده بودند حالا این طور مدعی شده اند و کار امیرمومنان به جایی برسد که 53 نامه بین حضرت و معاویه رد و بدل شود یعنی من در یک جمله بخواهم بگویم 5 سال حکومت امیرمومنان حضرت تمام درگیر بودند یا باید آماده می‌شدند به نبرد با معاویه یا قبلش موعظه‌های فراوانی تا کار به جنگ نکشد 53 نامه حضرت بفرستد و معاویه جواب بدهد دو هفته پیش بینندگان می گویند شما قسم می‌خورید ما می‌گوییم خدا شاهد است این‌ها قسم نیست البته ولی این روز عزیز روز سوم ماه محرم من تقاضا می‌کنم عزیزان بیشتر عنایت کنند امیرمومنان در این پنج سال خلافت شان تمام درگیری شان اصلا مجال پیدا کردند از روزی که به خلافت رسیدند تا دو سه روز قبل از شهادت تمام این پنج سال یا حضرت نامه نوشتند یا جواب نامه نوشتند شاهدم این سخن است ما نامه‌هایی که حضرت به معاویه نوشته را نخوانده ایم و نمی‌خوانیم و نخواهیم خواند حضرت جواب معاویه را داده نمی‌توانیم بخوانیم که جسارت‌هایی معاویه به امیرمومنان کرده نباید هم بخوانیم ناراحت می‌شوند هر چه معاویه گفت ما باید بگوییم؟ اما در تاریخ باید ثبت شود شما خانوادگی پدر، عمو، جد جمعا در برابر پیامبر و امیرمومنان در بدر در احد در احزاب تا فتح مکه از ترس ایمان آوردید حالا شدید مدعی خلافت اسلامی و پنج سال خلافت امیرمومنان درگیر با این‌ها شد، جسارت‌ها و اهانت‌ها را نمی‌شود گفت چه حرف‌هایی به امیرمومنان سلام الله علیه می‌زند حضرت باید هم کلام با معاویه شود؟ یک وقت در کوچه بازار می‌شوید دو نفر با هم درگیر شدند می‌گوییم این آدم شأن شما نیستید.

شریعتی: حضرت می‌فرمایند کار من به کجا رسیده که باید نام من در کنار نام معاویه آورده شود.

حاج آقا حسینی: بله در شرح ابن ابی الحدید است روزگار من را به جایی رسانده که من را در ردیف معاویه و عمروعاص می‌گذارند خود حضرت می‌فرمایند منی که زمان پیغمبر مثل پاره‌‌ی تن پیغمبر بودم نگاهی که به ستارگان آسمان می‌شد به من می‌شد امروز کارم به این جا رسیده ما اگر ریشه و تاریخ کربلا را بررسی می‌کنیم باید در این زمان‌ها بررسی کنیم که معاویه چه بلایی سر امام حسین آورده و آن وقت معاویه که این بلا را آورده معاویه گاهی ظواهری را رعایت می‌کرد یزید همان را هم رعایت نمی‌کرد صریحا این کتاب انساب الاشراف است اولین کسی است که شراب خواری را علنی کرد گفت این‌ها خیلی مهم نیست.

شریعتی: پس اجمالا دوستانی که مراجعه می‌کنند نامه‌‌ی دهم و نامه‌‌ی 16 و نامه‌‌ی 44 ام.

حاج آقا حسینی: مجموعا 15 نامه‌‌ی امام علی به معاویه که 53 تا هم در مکاتیب است.

شریعتی: خیلی ممنون از خطبه‌‌ی منای حضرت امام حسین غافل نشوید سلوک عاشورایی سال گذشته معرفی کردیم شرح مرحوم حاج آقای مجتبی تهرانی بر خطبه‌‌ی امام حسین بر منا است کتاب خوب و شرح جامعی است حاج آقا دعا بفرمایند آمین بگوییم.

حاج آقا حسینی: ما محتاج دعا و آمین عزیزان هستیم خیلی‌ها به هوای این که عزیزان پای این برنامه آمین می‌گویند التماس دعا می‌گویند خدا را قسم می‌دهیم به حق محمد و آل محمد حوائج همه‌‌ی کسانی که چشم انتظار آمین مومنین پای این برنامه هستند برآورده بفرماید، گرفتاری‌ها را برطرف بکند، بیماری‌ها را لباس عافیت بپوشاند، حاج آقای قرائتی هم می‌فرمودند دعای ما چیزی نیست اما آمین مردم مهم است، خدایا به حق سیدالشهدا همه‌‌ی آن‌هایی که چشم انتظار این دعا هستند گرفتاری هایشان را برطرف بکن، مریض هایشان را لباس عافیت بپوشان، جوان‌ها را هدایت بفرما.

شریعتی: الهی آمین.

گفت

مردم همیشه تو را به خدا سوگند می‌دهند * * * اما برای من تو آن همیشه‌ای که خدا را به تو سوگند می‌دهم

السلام علیک یا اباعبدالله.

.....................................................................................

برای خرید کتابهای سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

.....................................................................................

کتاب: حدیث دوست

کد کالا618
دسته‌بندیمذهبی
اخلاق اسلامی
حبیب لله فرحزاد
مترجم
عطش
رقعی
1392
0
شومیز
تعداد صفحات384

توضیحات:

کتاب "حدیث دوست" مجموعه مباحث حجت‌الاسلام حبیب‌الله فرحزاد در برنامه تلویزیونی سمت خداست که توسط اکبر اسدی در قالب یک اثر گردآوری شده و قرار است در این دوره از نمایشگاه کتاب توسط انتشارات عطش عرضه شود. بر اساس این گزارش، این اثر دربرگیرنده 20 گفتار معنوی درباره راز و نیاز با خداوند است .

...................................................................................

برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید.

...................................................................................

فایل متنی:حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد - خیر و برکت در زندگی (احسان)93/09/03

93/09/03-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد - خیر و برکت در زندگی (احسان)

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: خیر و برکت در زندگی (احسان و انفاق)

کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد

تاریخ پخش: 93/09/03

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

دل تنگی مرا به تماشا گذاشته است * * * اشکی که روی گونه‌ی من پای گذاشته است

هم زاد با تمامی تنهایی من است * * * مردی که سر به دامن صحرا گذاشته است

این کیست این که غربت چشمان خویش را * * * در کوله بار خستگی ام جا گذاشته است

این کیست این که این همه دل های تشنه را * * * در خشک سال عاطفه تنها گذاشته است

خورشید چشم اوست که هر روز هفته را * * * چشم انتظار مشرق فردا گذاشته است

 

شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی شما خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو می‌کنم در هر کجا که هستید تن تان سالم باشد و قلب تان سلیم باشد. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همکاران خوب و بینندگان خوب عرض سلام داریم و روز اول ماه صفر است ان شاء الله صدقه و دعا را فراموش نفرمایند دعایی هم در مفاتیح است برای ایام ماه صفر کوتاه هم است ان شاء الله فراموش نمی‌فرمایند خدا را شاکریم در بعضی از استان‌ها برف و باران آمده و ان شاء الله در بقیه استان‌ها هم بیاید و قدردان و شکرگذار نعمت‌ها باشیم امیدواریم آن طور که باران رحمت آمده باران آمرزش و رحمت و عنایات معنوی هم سر همه سرازیر شود و خیر دنیا و آخرت نصیب همه شود.

شریعتی: ان شاء الله ما در ذیل برکت در زندگی به بحث احسان و نیکوکاری و انفاق رسیدیم نکات خیلی خوبی را حاج آقای فرحزاد استفاده کردند و خیلی راه گشا بود این که سوال کردن و درخواست کردن چیز خوبی نیست و حال اگر کسی درخواست کرد وظیفه‌ی ما چیست محور صحبت های حاج آقای فرحزاد بود همین محور را ادامه می‌دهیم.

حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. قبل از این که دنباله سوالاتی که درباره‌ی درخواستی که دیگران می‌کنند ما چگونه اجابت بکنیم دو سه حدیث به ذهنم است بخوانیم باز هم بیشتر عزیزان تشویق شوند برای نیکوکاری و احسان و خدمت به بندگان خدا یکی از وصایای مولا امیرالمومنین این است که اوصیکم بمحبتنا و الاحسان الی شیعتنا و من لم یفعل فلیس منا می‌فرماید این دو محور را خیلی اهمیت دهید یکی محبت ما که ریشه‌ی همه‌ی خوبی‌ها است یعنی پیوند با اهل بیت اجر و مزد رسالت پیغمبر خدا است و وسیله‌ی هدایت همه‌ی بشریت است هر چه بتوانیم این محبت را شعله ور تر کنیم بیشتر از خدا بخواهیم در قلب ما جا بگیرد و پر بکند قلب ما را مهر و محبت چهارده معصوم ریشه و اساس همه‌ی نیکی‌ها و خوبی‌ها است بعد از محبت حضرت می‌فرمایند وصیت می‌کنم احسان به دوستان هر چقدر بتواند احسان نیکی به بندگان خدا به دوست داران اهل بیت بکند این وصیت حضرت علی علیه السلام است و بعد می‌فرماید کسی که مهر و محبت ما را نداشته باشد و احسان و نیکی هم در توانش است انجام نمی‌دهد از ما جدا می‌شود به همین شدت یعنی آن محبت و احسان آن‌ها را جز ما قرار می‌دهد ولی اگر محبت را کم رنگ کنند یا احسان و نیکی نکنند از ما نیست از راه ما جدا می‌شود در بیان نورانی دیگر فرمودند اگر ایمان را که ریشه‌ی همه‌ی خوبی‌ها است به یک جسم و جسد تشبیه بکنیم که سر مهم ترین عضو جسد است و بسیاری از اعضای بدن ما در سر است چشم گوش بینایی شنوایی بویایی سر از بدن جدا شود بدن ارزشی ندارد سر ایمان و مدیریت کل اصل ایمان مال سخاوت و احسان و نیکی به بندگان خدا است رأسُ الاِیمان الاحْسانُ و باز روایت زیبای دیگری می‌فرماید السخاء حب المساکین این هم نکته‌ی قشنگی است در این روایت که یک معنی سخاوت محبت و مهر ورزی با افراد مستمند و مساکین است مساکینی که آبرو مند هستند و یک عمری با ادب و با آبروداری و عزت مندی زندگی می‌کنند نه تنها کمک های مادی وظیفه مان است بکنیم بلکه وظیفه داریم محبت آن‌ها را هم در دل داشته باشیم که امام صادق علیه السلام فرمود یکی از ویژگی های حضرت سلمان حب مساکین بوده مجالست با مساکین بوده حشر و نشر داشته باشیم هم سفره شویم هم نشین شویم اولا اگر ما محبت مساکین تعبیر حدیث خیلی قشنگ است، یک حدیثی دو هفته قبل خواندم اگر سخاوت تجسم پیدا کند تجسم اش در وجود آقا امام حسین است که همه‌ی وجودش را در راه خدا تقدیم کرده و سخاوتمندانه بذل و بخشش کرده این روایت می‌فرماید سخاوت این است که ما مساکین فقرا و نیازمندان را دوست بداریم و وقتی دوست داشتیم قهرا احسان می‌کنیم رسیدگی می‌کنیم کمک می‌کنیم این یکی و دوم خود نشست و برخاست رفت و آمد‌ها این که مرحوم آقای دولابی می‌فرمودند بعضی‌ها هستند فامیل همین قدر که می‌فهمد فامیلی که وضع خوب است حمایتش می‌کند کنارش می‌نشیند پشتوانه اش محکم است اگر روزی زمین خورد قطعا فامیل های خوب کمک اش خواهند کرد دلش قرص می‌شود همین بها دادن به آن‌ها و کمک کردن به کمبودهایی که دارند ممکن است بعضی‌ها به دیده های دیگری نگاه بکنند به آن‌ها این را خدا خیلی دوست دارد در بستگان فامیل‌ها همسایه‌ها افراد محترم اند ولی از نظر وضع مالی در مذیقه هستند همین که دعوت می‌کنیم و رفت و آمد می‌کنیم و محبت می‌کنیم و نشست و برخاست و پشتیبان آن‌ها بودن روایات زیبایی داریم که پیغمبر ضعیف ترین افراد ایشان را دعوت می‌کردند حضرت اجابت می‌کردند ولو به یک پاچه‌ی گوسفند که قیمت اش و ارزش اش از بقیه‌ی غذاها خیلی پایین تر بوده یا درباره‌ی امام سجاد یا امام حسن مجتبی علیهما السلام داریم بارها عبور می‌کردند فقرا تکه نان خالی می‌خوردند دعوت می‌کردند امام بزرگوار از مرکب پیاده می‌شدند همان غذای ساده را با آن‌ها میل می‌کردند این که ما هم سفره می‌شویم می‌نشینیم روی زمین با افرادی کارفرماها مسئولین ما خیلی خوب است بیایند بنشینند با ضعیف ترین اعضای زیرمجموعه بنشینند.

شریعتی: این پشتیبانی روحی ارزشمند تر از پشتیبانی مالی است.

حاج آقا فرحزاد: بله همین طور است به آن‌ها روحیه می‌دهد شما هوای آن‌ها را دارید قبلا و روحا کمک شان می‌کند امام های ما با فقرا مساکین در کوچه خیابان جایی که سکونت داشتند می‌نشستند درد دل آن‌ها را گوش می‌دادند این آن‌ها را سبک می‌کند بعد حضرت می‌فرمایند من دعوت شما را اجابت کردم و این آیه را تلاوت می‌کنند «إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ» (نحل/23) خدا مستکبرین را دوست ندارد فرمود مستکبرین کسانی هستند که خودشان را بالاتر از بقیه بدانند مستکبر فقط آمریکا نیست هر کسی که خودش را بزرگ می‌بیند از دیگران بالاتر می‌بیند مستکبر است از من اش نمی‌تواند جدا شود لذا روی زمین می‌نشستند هم غذا می‌شدند خود این احسان بزرگی است اگر آن‌هایی که امکانات مالی ندارند من توصیه می‌کنم هم دردی که می‌توانند بکنند هم دلی می‌توانند بکنند درد دل شان را که می‌توانند گوش بدهند سبک می‌شوند آن‌ها و تسلی بدهند مصیبت که فقط این نیست کسی فوت بکند مشکلات اقتصادی که دارد بگو ان شاء الله حل می‌شود خدا کریم است همین آرامش و امید دادن اثر دارد امام با این‌ها می‌نشست غذا میل می‌کرد و بعد این‌ها را دعوت می‌کرد پذیرایی حسابی هم می‌کرد و این بها دادن و ارج نهادن به دیگران خودش مهم است و خیلی سفارش شده برگردیم به موضوعی که درباره اش صحبت می‌کردیم عرض کردیم که سوال در عربی به معنی درخواست کردن است بعضی از بینندگان فکر کردند سوال یعنی چیزی پرسیدن در عربی درخواست کردن را می‌گویند سوال به کسی که درخواست می‌کنند می‌گویند سائل منتها در امور معنوی هم باز هم اشاره کردیم جاهل باید از عالم بپرسد ولی اگر خودش می‌تواند مسئله را حل بکند یا می‌تواند معنی لغت را ببیند یا آدرس را خودش برود پیگیری کند اگر نتوانست عیب ندارد ولی این که در همه‌ی مسائل به دیگران تکیه بکند این مذمت شده کثرت درخواست کردن آدم را تنبل بار می‌آورد جلوی حرکت را می‌گیرد خودش خیلی در علوم قوی نمی‌شود هوشمند نمی‌شود این است که زیاد کودن نشود خودش فعالیت بکند مشکلات را حل بکند قشنگ تر است در هر صورت درخواست کردن گفتیم در حد اعلی مذمت شده مگر مواردی که اورژانسی است خیلی پیامک داشتیم سوال کردند که این درخواست کردن که شما می‌گویید مذموم است آدم طلب دارد برود طلب اش را درخواست بکند حقوق عقب افتاده اش را درخواست بکند یارانه و سبد کالا در خواست بدهد سوال های خوبی است یا امتیازها و وام‌هایی که می‌دهند آن جاهایی که ذلت نیست آبروی خود آدم نمی‌رود و حق مسلم خود ما است هیچ ایرادی ندارد دفاع از حق گرفتن طلبکاری امتیازاتی که داریم وام‌هایی که آبرومندانه می‌دهند آدم برود درخواست بکند ایرادی ندارد البته اگر نیاز دارد و اگر نیاز دارد نه واگذار کند به دیگران و آن مقداری که نیاز دارد و حق و حقوق عزت مندانه به او تعلق می‌گیرد و به او می‌دهند دنبال حق و حقوق شرعی قانونی رفتن منافاتی با درخواست دادن ندارد.

شریعتی: متولیان حقوق را به گونه‌ای بدهند کار به این جا نرسد.

حاج آقا فرحزاد: من خواهش دارم از مدیران شهرهای مختلف می‌رویم واقعا بعضی‌ها گلایه مند اند یک جایی رفتم دیدم جمعیت کم است خیلی هم تبلیغات شده بود گفتم چرا گفتند ما رفتیم در فلان منطقه‌هایی که عموما کارمند بودند و مال شرکت‌ها و کارخانه‌ها بودند گفتند شش ماه است حقوق ما را ندادند حقوق ما را بدهند پای صحبت فرحزاد می‌آییم واقعا کارمند پنج شش ماه چقدر می‌تواند قرض بکند چرا بعضی‌ها بی تفاوت اند حداقل بازنشستگی را نمی‌دهند یک ماه نمی‌دهند حالا پنج شش ماه با این تورم ولو شده خودشان را هر جور می‌شود به آب و آتش از راه صحیح بدهند سر وقت بدهند سر آن‌ها حفظ شوند چقدر خجالت زن و بچه شان را بکشند مطالبه حقوق قانونی شرعی منافاتی ندارد البته جاهایی که جزئی است می‌توان گذشت یکی از جاهایی که خیلی در روایت سفارش شده افرادی که مثلا پول وام داده اند به افرادی که آن‌ها در تنگنا هستند واقعا نمی‌دوانند قسط بدهند اگر طرف دارد و می‌تواند عیب ندارد محکم بگیرد ولی می‌داند طرف ورشکست شده یا مشکلات مالی دارد این جا هر چقدر مهلت بدهند اجاره‌ی کسی عقب افتاده کمک بکنند و فشار نیاورند مستاجرایی که می‌دانید واقعا ضعیف است یک وقت سر و وضع اش خوب است نمی‌تواند بدهد بی مبالات است آن‌ها را پی گیری بکنند ولی واقعا می‌بینند طرف مقابل ضعیف است هر چه مهلت دهی پسندیده است مرحوم شیخ رجب علی خیاط مستاجری داشتند زن و شوهر بعد از مدتی فرزند دار شدند این‌ها را هول گرفت که الآن آقا می‌آید اجاره را زیاد می‌کند بعضی‌ها بی رحم اند وضع مالی شان زیاد است می‌دانند که مستاجر ضعیف است ولی می‌آیند اجاره را زیاد می‌کنند یا فشار می‌آورند اهل انصاف نیستند واقعا بد است یکی از بهترین موارد خدمت به افراد آبرومندی است که می‌دانیم واقعا نیاز دارند و گرفتارند. مرحوم آقای خیاط هدیه‌ای گرفتند رفتند دیدن این‌ها تبریک گفتند که خدا فرزند داده اگر آن زمان بیست تومان اجاره می‌دادند گفتند ما پنج تومان هم اجاره را کم می‌کنم چقدر آن‌ها خوشحال شدند واقعا اگر این طور ما تعامل کنیم چقدر خدا به ما لطف می‌کند علت این که این قدر خشکسالی است کم بود‌ها است مشکلات است ما حدیث داریم آیه قرآن داریم ما اگر به خودمان رحم کنیم خدا به ما هم رحم می‌کند ما اگر مراعات حقوق دیگران را بکنیم خدا باران رحمت و لطف و ارزانی را عنایت می‌کند حدیث داریم هر کس رحم نکند خدا هم به او رحم نمی‌کند عکس العمل و بازتاب رفتارهای خود ما است مسئولین بیشتر رحم بکنند همکارها و فامیل رحم بکنند هر چه ما مهربانی را در زیر مجموعه مان اضافه کنیم خدا هم لطف و عنایتش را روی سر ما سرازیر می‌کند عرض کردیم درخواست کردن مضموم است مگر موارد خاص احقاق حق و اما این که کسی می‌آید درخواست می‌کند از این طرف به ما گفتند تا مجبور نشدی درخواست نکن حالا اگر درخواست کردند اولا افرادی هستند که تحت تکفل ما هستند نگذاریم درخواست بکنند سر وقت نفقه آن‌ها را بدهیم مخصوصا پدر و مادری که یک عمر به ما محبت کردند حتی خدمت هم نکرده باشند پیر شده اند قبل از این که به زبان بیاورند نیازها را برطرف کنیم حتی فامیل و بستگان که امام صادق می‌فرماید من مبادرت می‌کنم به فامیلی که نیاز دارند مبادا آن‌ها اظهار بکنند که این صله رحم بالاترین صله رحم‌ها است که نیاز بستگان را انسان برطرف بکند و اما افرادی که می‌آیند رو می‌زنند غیر فامیل و واجب النفقه هستند این‌هایی که رو می‌زنند در روایات داریم یعنی اگر کسی بداند در رد کردن کسی که درخواست می‌کند چقدر مذمت دارد چقدر زشت است چقدر خدا دوست ندارد هیچ وقت کسی کسی را رد نمی‌کرد اگر یک مومنی یک نیازمندی فامیل غیر فامیل دوست آشنا غیر آشنا می‌دانیم راست می‌گوید واقعا هم نیاز دارد کلاه بردار و متکدی نیست قرض می‌خواهد مشکل دارد گرفتاری دارد جهاز می‌خواهد یا مریض دارد در حد توان واقعا وظیفه داریم کمک کنیم.

شریعتی: در حد توان یعنی چه؟

حاج آقا فرحزاد: آن مقداری که از خرج زندگی اضافه است ما یک درصدی را می‌توانیم در طول ماه سال کمک کنیم آن مقداری که در توان ما است وظیفه داریم کمک کنیم او آبرویش را گذاشته امام حسین علیه السلام بیان زیبایی دارد می‌فرماید کسی که آمده رو انداخته به شما آبرویش را ریخته یعنی رویش را به زمین زده یعنی آن وجاهتش را خرد کرده شما دیگر با رد کردن دو برابر نکن بیشتر خوردش نکن او با سوال و درخواست کردن خودش را شکسته آبرویش را ریخته شما که رد می‌کنی مضاعف می‌شود شما وجاهت اش را برگردان محترمانه کمک کن و رد نکن لذا در روایات ما و آیات قرآن هم داریم خیلی خیلی سفارش شده که کسی آبرومند و نیازمند واقعی در خانه‌ی ما را زد نامه نوشت خیلی جاها پیامبر و حضرت امیر می‌فرمودند نامه بنویسید چون در نامه دادن کمتر آبروی طرف ریخته می‌شود در چهره به چهره آدم بیشتر خجالت می‌کشد و ذلت دست می‌دهد اگر دوستی تلفن زد نامه نوشت می‌فرماید هر جور که می‌توانید «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ» (ضحی/10) آیه‌ی صریح قرآن است خدا می‌فرماید سائل یعنی درخواست کننده را که واقعا نیازمند است رد نکن نهیب نزن طرد نکن در دعای ابوحمزه می‌خوانیم امام سجاد علیه السلام در آخرهای دعا عرضه می‌دارد و امرتنا ان لا نرد السائل عن ابوابنا شما به ما امر کردید که سائلی را از در خانه مان رد نکنیم این رد را خدا دوست ندارد هر طور که می‌توانیم در توان است حتی روایت داریم یک کسی در جنگ مرحوم محدث قمی در سفینه کلمه‌ی خلق آورده امیرالمومنین مشغول جهاد بودند با کفار و مشرکین یک مشرکی که با حضرت می‌جنگید نگاهش افتاد دید شمشیر حضرت خیلی شمشیر قیمتی و برنده و خوبی است چشم اش را گرفت به حضرت گفت می‌شود این شمشیرت را به ما بدهی شما حساب بکن البته ما شاید توان این کار را هم نداریم جرئت این کار را هم نداریم شاید هم نباید این کار را بکنیم حضرت امیر است او امام است از همه چیز خبر دارد و آن‌ها در یک حدی هستند تعبیری که درباره‌ی امام سجاد علیه السلام فرزدق شاعر دارد می‌گوید امام سجاد سلام الله شخصیتی بودند که در عمرشان نه به کسی نگفتند الا در تشهد چون واجب است بت‌ها را انکار بکنیم لا اله بگوییم اگر تشهد واجب نبود بگویند لا اله الا الله به هیچ کس نه نمی‌گفتند حتی دشمنان به ایشان پناهنده می‌شدند بعد از واقعه‌ی کربلا انقلابی شد در مدینه یک عده‌ای به خونخواهی امام حسین و طرفداری اهل بیت حرکت کردند فرزند حنزله عبدالله بن حنزله مروان و دار و دسته اش دنبال پناه گاه می‌گشتند مروانی که دشمن ترین افراد بود خانواده اش را در پناه حضرت قرار داد امام سجاد چهل خانوار را در پناه قرار داد و از آن‌ها حمایت کرد با این که بعضی هایشان دشمن خود اهل بیت بودند لذا این‌ها تا می‌توانستند مگر این که نامشروع باشد حتی دشمن را رد نمی‌کردند متوکل عباسی مرض سرطان گرفت مادر او متوسل شد به امام هادی که پسرم مرضی گرفته حضرت دعوایی را سفارش کردند که این را بدهید خوب می‌شود بعد مادر متوکل هدایای خوبی را به امام هادی علیه السلام فرستاد یعنی این‌ها این اندازه حتی نسبت به بدترین خلق هم بنایشان این بود که رد نکنند فرزدق می‌گوید او در عمرش نه نگفته به کسی جایی که بتواند توان داشته باشد کمک می‌کند لذا آن مشرک به حضرت امیر گفت این شمشیر را می‌شود مرحمت بفرمایی در حال جنگ حضرت چون اطمینان به خود داشتند شمشیر را پرتاب کرد این مال شما ما به دوستانمان خدمت نمی‌کنیم حضرت به دشمن ترین خلق. با ابن ملجم چطور برخورد کرد آب و غذای او را سفارش می‌کرد. حضرت شمشیر را پرتاب کردند منقلب شد آمد روی پاهای امیرالمومنین و مسلمان شد این با مسائل مادی و آداب جنگی سازگاری ندارد معلوم شد شما به ایمانی وابستگی دارد که به آن باید ایمان آورد آن خدایی که می‌پرستی من قبول دارم و مومن شد با این سخاوت می‌خواهم عرض کنم سیره‌ی انبیا و امیرالمومنین پیغمبر خدا همه‌ی اولیا خدا این بوده که نامشروع را نمی‌گوییم ولی افرادی که حس می‌کردند راست می‌گویند نیاز واقعی دارند و گرفتارند اگر در توان شان بود در حد اعلی سعی می‌کردند که اجابت بکنند اگر هم در توان شان نبود می‌توانستند قرض بکنند از یک جایی تهیه بکنند یک بار عرض کردیم تکلف در اسلام نهی شده ولی یک جایی که آدم می‌تواند رو بزند خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهاء الدینی روح ایشان واقعا شاد باشد خیلی درس اخلاق به ما دادند ما معمولا حدود بیست سی سال منزل ما نزدیک حسینیه آقا بود ایشان فقط مغرب‌ها نماز جماعت اقامه می‌کردند خدمت شان می‌رفتیم بارها افراد نیازمند می‌آمدند قبل از نماز می‌آمدند به امید این که آقا به ایشان کمکی بکند ایشان مقید بودند قبل از نماز کمک بکنند معطل نمی‌کردند طرف را می‌فرمودند شاید نخواهد پشت سر ما نماز بخواند یا شاید جای دیگر هم بخواهد برود کمک بگیرد فراوان بیش از صد بار برای ما اتفاق افتاد دیدیم آقا هیچ کس نداشتند یا به رفقا یا به موذن دوستانی که بودند اشاره می‌کردند می‌رفتیم خدمت ایشان می‌گفتند پول قرضی دارید مبلغ ناچیز هم ولو باشد قرض می‌کردند به آن سائل محترمانه می‌دادند یا می‌فرمودند آن کسی که آن گوشه نشسته سفارشی می‌کردند برو به او بده بعد از یک هفته ده روز که پول می‌رسید قرض شان را ادا می‌کردند آیت الله مرعشی نجفی یک نیازمندی رو زده بود سفارش کردند بروید مرحوم آیت الله گلپایگانی نماز استیجاری بگیرید آیت الله گلپایگانی فرمود من می‌شناختم این شخص آدم با تقوایی نبود احتمال می‌دادم نماز‌ها را نخواند ولی چون سفارش یک مرجع تقلید بود کمک کردم بعد می‌گوید من به آقای مرعشی گفتم این آدمی که فرستادی از نظر تقوا و عدالت معلوم نیست فرمودند من از همان موقع که شما به او نماز دادید خودم نمازها را مشغول شدم بخوانم حس کرده او واقعا گرفتار و نیازمند است خود آقا یک مرجع وقت گذاشته نماز قضای استیجاری خوانده از بس که رد کردن را دوست ندارد در قصص العلما مرحوم تنکابنی نقل شده یکی از علمای بزرگ یک شب پیغمبر خدا را خواب دیدند که علمای شیعه را جمع کردند مرحوم ابن فتح حلی که وارد شد ایشان را گفتند بیا بالا کنار خودشان نشاندند حرمت بیش از اندازه با این که کبایر فقها و علما بودند همه جای سوال داشتند که چرا به او بیشتر احترام گذاشت حضرت فرمودند خیلی از علما اگر افراد مراجعه بکنند اگر داشتند کمک می‌کردند اگر نداشتند می‌گفتند نداریم رد جمیل می‌کردند می‌گفتند دست ما خالی است ولی آقای ابن فهد حلی این طور نبود اگر نداشت آبرویش را گرو می‌گذاشت خودش را به زحمت می‌انداخت که مستمند نیازمند گره اش باز شود در حالات آیت الله شیخ زین العابدین مازندارانی نوشته اند ایشان مکرر قرض می‌کرد مریدهایی داشت مقلدینی داشت از هندوستان می‌آمدند قرض هایشان را ادا می‌کردند حتی یک بار کسی نبود قرض بکند می‌دانست سائل هم گرفتار است یک دیگ بادیه‌ای در خانه بود که در آن غذا درست می‌کردند قیمتی بود ارزش داشته می‌بیند پولی نیست کسی هم نیست قرض بگیرد آن دیگ را می‌برند دم در می‌دهند به آن گرفتار می‌گویند ببر بفروش گره ات را باز کن چند روز بعد می‌خواستند غذا درست کنند داد می‌زند دیگ را دزد برده ایشان از کتاب خانه داد زده که دزد نبرده من دادم به یک فقیر دردمند گرفتار گره اش باز شود که میرزای شیرازی می‌گویند وقتی فهمید که ایشان به خاطر حل معظلات فقرا و گرفتارها فراوان قرض کرده و دیون فراوان گردن اش آمده فرمودند هم قرض های ایشان را بدهید و خودشان فرمودند هر چه فقرا می‌آیند رد نکنید روایت داریم سیره‌ی پیغمبر اکرم این بوده که کسی را رد نمی‌کردند اگر هم نداشتند یا نبود جایی وام بگیرند آیه‌ی قرآن داریم شان نزولش هم همین است خدای مهربان می‌فرماید «وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاء رَحْمَةٍ مِّن رَّبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّیْسُورًا» (اسراء/28) یعنی اگر گاهی فقرا و نیازمندهایی می‌آیند شما چیزی در دسترس نداری ولی به آن‌ها وعده می‌دهی پیغمبر ما متن حدیث این است که در کافی شریف است پیغمبر عظیم الشان هیچ وقت سائلی را رد نمی‌کردند اگر هم نداشتند می‌فرمودند ان شاء الله خدا برساند به شما می‌دهیم یک نفر آمد گفت چرا وعده می‌دهی پیغمبر گفت خدا مثل تو را زیاد نکند من وعده می‌دهم از وعده دادن هم تو مذایقه می‌کنی؟ می‌فرماید اگر کسی آمد نداشتی در توان نبود رد جمیل کن یعنی با محبت با مهربانی با وعده‌هایی که نه وعده‌ی سر خرمن حضرت امیر می‌فرماید اَلْمَنْعُ‏ الْجَمِیلُ‏ أَحْسَنُ‏ مِنَ‏ الْوَعْدِ الطَّوِیل وعده‌ی سر خرمنی شش ماه دیگر یک سال دیگر طرف را امیدوار کنی عمل نکنی خوب نیست وعده‌ای که واقعا می‌دانی انجام می‌دهی خوب است اگر نه رد جمیل بهتر است رد جمیل یعنی این که به او واقعا بفهمانی که من در توانم نیست خوشرویی خوش اخلاقی با احترام بگویی و بعد هم خدا می‌فرماید قولا میسورا یعنی با متانت و نرمی نه با تندی و اهانت این چه کاری بود کردی و درخواست کردی با متانت بگو من هم غم خوار شما هستم من هم دعا می‌کنم ان شاء الله برسد در آینده من هم کمک کنم با زبان نرم و ملایم با وعده های دعایی که خدا هم برای شما جور کند هم برای ما و بیشتر خدمت شما برسانیم اگر انسان می‌تواند جایی تهیه بکند آبرویش را در گرو بگذارد نرم می‌کنند مرحوم آیت الله بروجردی پدر ایشان ثروتمند بوده املاکی داشته به ایشان رسیده خیلی هم ایشان انفاق می‌کردند انفاق آیت الله بروجردی واقعا مثل آسید ابوالحسن اصفهانی است خیلی فوق العاده بوده است مکرر شهریه نمی‌رسیده قرض می‌کردند کار طلبه‌ها را راه می‌انداختند مرحوم آیت الله بروجردی یک کوپن‌هایی حواله‌هایی داشتند که سر ماه افراد نیازمند می‌گرفتند می‌بردند ایشان یک باغچه‌ای ملکی را فروخته بودند یک جایی برای کار مهمی تهیه بکنند یکی از فقرای نیازمند سر ماه می‌آید ایشان اشتباهی آن حواله‌ای که پول یک خانه بود به او ماهی ده تومان بیست تومان می‌داده این پول چند میلیونی را نگاه نکرده داده به این بنده خدا این بنده خدا می‌رود بازار که آن حواله را تحویل بگیرد می‌بیند رقم رقم بالایی است می‌گوید حتما اشتباه شده برمی‌گردد گدای خوبی بوده می‌گوید اشتباه شده عادل بوده آقا می‌فرمایند ما چیزی که دادیم بر نمی‌گردانیم خیلی سخاوت می‌خواهد پس نگرفت فرمودند تو هم نیاز داری خانه نداری خدا می‌خواسته تو خانه دار شوی آن پول کلان را به او برگرداندند امام های ما فراوان روایت داریم افراد نیازمند می‌آمدند یک قران دو قران کمک نمی‌کردند می‌فرمودند در خزانه چقدر است پنج هزار دینار گاهی خود خزانه دار می‌فرمودند اگر همه را بدهیم چیزی نمی‌ماند می‌فرمودند خدا می‌رساند چرا سوء ظن دارید این آقا هستی اش جانش در خطر است آبرویش در خطر است فراوان داریم همه‌ی خزانه را خالی می‌کردند یک نفر آمد خدمت امام حسن علیه السلام گفت به داد من برس دشمنی به من حمله کرده حرمت پیر و جوان را نگاه نمی‌دارد فرمود دشمنت چه کسی است گفت فقر فرمودند چقدر در خزانه است همه را بده غلام گفت دیگر چیزی نداریم فرمود من می‌گویم بده خدا کریم است می‌رساند و فرمودند این را ببر کارهایت را حل کن هر وقت به شما حمله کرد این دشمن بیا من مقابله کنم آمد خدمت حضرت امیر سائلی درهم نقره است دینار سکه‌ی طلا حضرت فرمودند به این شخص هزار تا بدهید خزانه دار البته مال بیت المال که علی السویه می‌کردند مال خودشان یا هدایایی بود که داشتند به حضرت گفت دینار بدهم یا درهم حضرت فرمودند در نزد من علی نقره و طلا فرق نمی‌کند برای من مثل سنگ است منظور این است کار طرف راه بیفتد این‌ها باکی نداشتند معاویه وقتی حضرت به شهادت رسید گریه کرد گفت حضرت علی کسی بود که اگر یک انبار طلا داشته باشد یا انبار کاه اول انبار طلا را انفاق می‌کرد این قدر حضرت علی دست دهنده داشت غرض اهل بیت یا سیره‌ی بزرگان این بوده اگر داشتند کمک می‌کردند اگر می‌توانستند از یک جایی فراهم می‌کردند مرحوم آیت الله بروجردی رحمة الله علیه حواله‌ی مبلغ باغچه را به طرف دادند در حالات ایشان نوشتند اواخر عمر ایشان نگران آخرت شان بودند گفتند شما این همه انفاق کردید مسجد اعظم درست کردید حضرت امام آیت الله بهجت خیل از مراجع شاگرد ایشان بودند شما این همه کار خیر بله درست است اما من ترسم این است که خدا من را مواخذه بکند آیا از آبرویت هم انفاق کردی یا نه بعضی مواقع افرادی آمدند پول نداشتی ولی آبرو که داشتی می‌توانستی رو بزنی به شما اعتماد داشتند هول داده مبادا در تکلف کردن و خرج کردن در راه خدا کوتاهی کرده باشد.

شریعتی: پس تا می‌توانیم درخواست نکنیم و اطرافیان باید حواس شان جمع باشد بستگان به این جا نرسند ولی اگر به هر دلیلی رو زد ما رد نکنیم اگر می‌دانیم که او صداقت دارد اگر صداقت نداشت.

حاج آقا فرحزاد: افرادی که ما نمی‌شناسیم مشکوک است یا افرادی که می‌دانیم دروغ می‌گویند افرادی که مشکوک اند می‌آیند در خانه را می‌زنند کنار ماشین می‌آیند در کوچه خیابان به آدم می‌رسند افراد مشکوک را هم در سیره‌ی پیغمبر و اهل بیت من یکی دو ماهه این موضوع را هم با بزرگان مشورت کردم در سیره بوده سعی شان این بوده تا بتوانند رد نکنند ما روایاتی داریم به این مضمون ما گاهی به افرادی که مستحق نیستند کمک می‌کنیم می‌ترسیم مستحق در بیاید یک وقت نکند راست بگوید ما اگر اشتباه کردیم موردی به غیر مستحق کمک کردیم طوری نیست ثوابش را به ما می‌دهد ولی اگر کسی نیاز واقعی داشت و درد مند بود واقعا مریض بود فقر شدید داشت این یک وقت صدمه خورد خطرناک است من همین جا یک نکته‌ای را بزرگواری سفارش کرد نکته‌ی قشنگی است الآن کسی در کوچه خیابان می‌گوید من گرسنه ام بچه ام بیمارستان است این‌ها را انسان می‌تواند تحقیق بکند این‌ها با یکی دو سوال حل می‌شود آدرست را بده تلفن ات را بده اگر آدم عوضی باشد می‌رود فوری ولی آدرس می‌دهد الآن خیلی مجموعه‌ها هستند محقق دارند تحقیق می‌کنند کمک می‌کنند اما اگر ما محقق نداریم وقت نداریم با سوال کردن هم حل نشد که او راست می‌گوید یا دروغ می‌گوید در بعضی راویات دارد به قلب ات مراجعه بکن ببین چه شهادت می‌دهد اگر رحمتی از قلبت افتاد که حسم می‌گوید راست می‌گوید کمکش کند در قلبت رافت و رحمت طلوع کرد کمک بکن ولو کمک کم ولو مبلغ ناچیز رد نکن رد خوب نیست یک بزرگواری مطلب قشنگی فرمود اگر یک کسی سر راه ما را گرفته بود اگر این آمپول را نخرم بچه ام از بین می‌رود یا اگر بخاری نداریم ممکن است تلف شویم سرما بخوریم ما هم نمی‌توانیم تحقیق کنیم می‌فرمود ما هر کدام مان توان درصدی برای کمک می‌توانیم داشته باشیم مثلا کسی که یک میلیون در آمد دارد می‌تواند در ماهی پنجاه هزار تومان صد هزار کنار بگذارد برای فقرا ما سعی بکنیم همیشه اضافه‌ی زندگی مان را یا از زندگی مان می‌زنیم برای صدقات کنار می‌گذاریم آن صد تومان را همیشه سعی کنیم ماهانه بدهیم مخصوصا ماه صفر که خیلی سفارش شده بنده‌ی فرحزاد اگر ماهیانه در توانم صد هزار تومان است کمک کنم بیشتر نیست اگر در ماه صد هزار تومان را کمک کردم اگر به چنین فقرایی برخورد کردم کمک جزئی کردم یا نکردم دیگر عذاب وجدان ندارم می‌گویم خدایا من توانم کمک کرده ام من این کار را انجام داده ام دیگر شب می‌خوابم اگر کسی تلف شد مشکل پیدا کرد بروم سراغ آن‌هایی که توان شان میلیونی است خدا می‌آید یقه‌ی آن‌ها را می‌گیرد من وجدانم آرام است که در حد توانم کمک کردم در بعضی روایات داریم امام کمک جزئی می‌کرد اگر تشکر می‌کرد قدردانی می‌کرد خود این یک تستی است حضرت بیشتر کمک می‌کردند بعضی‌ها هستند مغرور اند گرفتار نیست با کمک کم هم پس می‌زند معلوم می‌شود حرفه‌ای است این جاها را مواظب باشد این متکدی‌هایی که حرفه‌ای هستند سر چهارراه‌ها گوشه کنار شغل شان این است این‌هایی که واقعا کارشان این است مسئولین باید یک فکری بکنند نیروی انتظامی شهرداری بهزیستی کمیته امداد بروند شناسایی بکنند این‌ها را باید جمع کرد اگر به ما رو زدند ما باز هم صدق و راستی آن‌ها را خبر نداریم ولو یک چیز ناچیزی نمی‌گوییم کلان بدهند رد را در اسلام دوست ندارند همان طور که ما دوست نداریم خدا ما را رد نکند ما خیلی هم در مقام دعا کارمان راست کامل نیستیم صدق کامل نیستیم صدق کامل اولیا خدا و چهارده معصوم اند اگر همان طور که ما دوست داریم خدا ما را رد نکند ما هم اگر می‌توانیم این روایاتی که می‌گوید حتی غیر مستحق را ما کمک می‌کنیم.

شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم الحمدلله صفحه‌ی 275 قرار امروز دوستان خوب سمت خدا است آیات 73 ام تا 79 سوره‌ی مبارکه‌ی نحل در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقًا مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ شَیْئًا وَلَا یَسْتَطِیعُونَ ﴿٧٣﴾ فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّـهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّـهَ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٧٤﴾ ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا عَبْدًا مَّمْلُوکًا لَّا یَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ یُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ یَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿٧٥﴾ وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا رَّجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْکَمُ لَا یَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَهُوَ کَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَیْنَمَا یُوَجِّههُّ لَا یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿٧٦﴾ وَلِلَّـهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿٧٧﴾ وَاللَّـهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿٧٨﴾ أَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِی جَوِّ السَّمَاءِ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿٧٩﴾

ترجمه:

و به جای خدا معبودانی را می پرستند که از آسمان ها و زمین، مالک اندک رزقی برای آنان نیستند و هیچ قدرتی هم [برای مالک شدن روزی و رساندنش به آنان] ندارند. (۷۳) بنابراین برای خدا اوصافی [همانند اوصاف موجودات] مَثَل نزنید، یقیناً خدا [کُنه ذات و حقیقت صفات خود را] می داند و شما نمی دانید. (۷۴) خدا مثلی زده است: برده زر خریدی که بر هیچ کاری قدرت ندارد، و کسی که ما از سوی خود رزق نیکویی به او داده ایم، و او در پنهان و آشکار از آن انفاق می کند، آیا [این دو نفر] یکسانند؟ [این مَثَل، بیان کننده جایگاه و منزلت خدا و مجموعه هستی است؛ خدا مالک و فرمانروا و رازق همه مخلوقات و تدبیر کننده امور آنهاست، و همه مخلوقات مملوک و محکوم قدرت اویند؛ پس چرا شما بدون اندیشه و تفکر و بی دلیل و برهان بت های ناتوان وعاجز را که مملوکی بی اراده اند، شریک ربوبیّت حق می دانید؟! آیا خدا وبت مساوی است؟!] همه ستایش ها ویژه خداست [که یگانه ویکتاست وهیچ شریکی ندارد]؛ ولی بیشتر آنان [این حقیقت را] نمی دانند. (۷۵) و خدا مَثَلی [دیگر] زده است: دو مرد را که یکی از آنان لال مادرزاد است [و] بر هیچ کاری قدرت ندارد و سربار سرپرست خویش است؛ او را هر کجا روانه می کند، منفعت و سودی نمی آورد، آیا چنین لال بی قدرت و بی سودی با کسی که [گویا و شنوا است و] به عدالت و انصاف فرمان می دهد و بر راهی راست قرار دارد، یکسان و مساوی است؟ [پس چرا معبودهای لال بی قدرت و بی سود را با خدای توانا و شنوا که ذاتش خیر بی نهایت است، برابر می دانید؟!] (۷۶) غیب آسمان ها و زمین ویژه خداست، و کار برپا کردن قیامت برای او جز مانند یک چشم بر هم زدن یا نزدیک تر از آن نیست، یقیناً خدا بر هر کاری تواناست. (۷۷) و خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی دانستید، و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد تا سپاس گزاری کنید. (۷۸) آیا به پرندگان که در فضای آسمان، رام و مسخّر [فرمان او] هستند، ننگریستید که آنها را [از سقوط به زمین] جز خدا نگه نمی دارد؛ یقیناً در آن [وصفی که پرندگان دارند] نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست برای گروهی که ایمان دارند. (۷۹)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: ان شاء الله زندگی همه‌ی دوستان منور به نور صلوات و قرآن باشد خیلی فرصت نداریم روایت را بفرمایید و دعا بکنید

حاج آقا فرحزاد: پیغمبر عظیم الشان علیه و آله السلام فرمودند درخواست کننده را رد نکنید هر طور می‌شود و بعد فرمودند اگر فقرای دروغ گو نبودند هیچ غنی‌ای رستگار نمی‌شد یعنی این که این چند فقیر دروغ گو بلاگردان جان اغنیا شدند اغنیا پیش خدا عذر دارند اگر ما ده جا کمک نکردیم چون آدم‌هایی دورغ گویی بودند این هم یک لطف و رحمتی است چهار دروغ گو پیدا شدند جان اغنیا را خریدند یعنی یک جا جواب و عذر گذاشتند لذا حتی فقرای دروغ گو را هم رد کردن درست نیست یک مبلغ ناچیز بدهید کلا رد را خدا دوست ندارد. امیدواریم خدای متعال خدا به همه‌ی ما رحمت عنایت کند یک شنبه‌ی هفته‌ی آینده بنا بر قول معتبر تر شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است هفتم صفر را فراموش نکنند و ولادت را بگذارند برای ایام دیگری که آخر های ماه ذی الحجه ولادت داریم آن ایام است در ولادت امام هفتم هم زمان شده بهتر است شهادت را احیا کنیم و برای امام حسن قدم برداریم خدا را قسم می‌دهیم به امام حسن مجتبی که ماه صفر ماه این بزرگوار است و برادر بزرگوارشان که از همه‌ی گرفتارها رفع گرفتاری بفرماید و دست دهنده و جود و سخاوت به همه‌ی عزیزان مرحمت کند.

شریعتی: الهی آمین خیلی ممنون فردا ان شاء الله با حضور حاج آقای حسینی عزیز خدمت شما خواهیم رسید. السلام علیک یا اباعبدالله.

............................................................................................

برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

............................................................................................

کتاب: سرنوشت انسان 5 (بهشت و جهنم)

کد کالا10
دسته‌بندیمذهبی
زندگی پس از مرگ، بهشت، دوزخ
مسعود عالی
مترجم
عطش
رقعی
1392
0
شومیز
تعداد صفحات294

توضیحات:

بحث و گفت و گو پیرامون عالم آخرت و زندگی پس از مرگ، تنها کنکاش از موضوعی دینی و اعتقادی نیست، بلکه علاوه بر آگاهی از بخش اصلی و عمیق زندگی و خارج ساختن آن از چهره ای مخوف و و حشت آور، می تواند باز دارنده نفس از آلودگی ها و طغیان ها، کنترل کننده جامعه از ناهنجاری ها، نیرو بخش انسان در تحمل مصائب و سختی ها و در یک کلام مربی و مهذب فرد و جامعه انسانی باشد و این هدف وقتی عملی تر می گردد که این مباحث با رویکردی اخلاقی، با مستندات قرآن و روایتی توام شود.به همین منظور گفتارهای پیش رو ، تحت عنوان (سرنوشت انسان) توسط حجت الاسلام و المسلمین استاد مسعود عالی تهیه و تدوین گردیده است.

این مجموعه ، سلسله مباحثی است که طی حدود یک سال ونیم در روزهای یکشنبه در برنامه سمت خدغا، در شبکه 3 سیمای جمهوری اسلامی با عنوان(یاد مرگ) مطرح می شد و به درخواست بسیاری از بینندگان محترم، اینک به صورت کتاب به نگرش در آمده است . آخرین مبحث از مباحث مربوط به معاد و عالم آخریت، بحث از بهشت و جهنم، و در حقیقت بحث از منزل ابدی و زندگی جاوید ماست.

پس از این که انسان در قیامت محشور شد و نامه عملش به او نشان داده شد و صراط و مواقف و دادگاه های مختلف را طی کرد و به حساب اعمالش رسیدگی شد، از دو حال خارج نیست، یا به بهشت و وادی رحمت الهی وارد می شود و یا جهنم جایگاه او خواهد بود.

فهرست مطالب کتاب:

فهرست مطالب:

گفتار پنجاه و چهارم: حقیقت بهشت و جهنم

گفتار پنجاه و پنجم: خصوصیات بهشت و جهنم(1)

گفتار پنجاه و ششم: خصوصیات بهشت و جهنم(2)

گفتار پنجاه و هفتم: سیمایی از بهشت و جهنم در قرآن

گفتار پنجاه و هشتم: معراج و سفرنامه آسمانی

گفتار پنجاه و نهم: معراج، مشاهدات و دریافت ها

گفتار شصتم: معراج و مشاهده بهشت

گفتار شصت و یکم: درهای بهشت و جهنم

گفتار شصت و دوم: خلود و جاودانگی بهشت و جهنم

گفتار شصت و سوم: شبهات مربوط به خلود در عذاب

گفتار شصت و چهارم: اعراف

....................................................................................

برای خرید کتاب اینجا کلیک نمائید

....................................................................................