سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا
سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا

93/04/02-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد-راه‌های شکرگزاری(قسمت دوم)

93/04/02-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد-راه‌های شکرگزاری

منبع: برنامه سمت خدا

در دعای جوشن صغیر می‌رسیم به این جا که می‌گوید: خدایا شکر که در دریا و طوفان گرفتار نشدم. در بیابان گرفتار نشدم. لذا امام سجاد(ع) می‌فرماید: خدایا شکر مرا به نداده‌ها بیشتر از داده‌ها قرار بده.

یکی از موضوعاتی که در شکرگزاری قابل توجه است، تعبیری از امام سجاد در تحف العقول است. حضرت می‌فرماید: «سبحان من جعل الاعتراف بالعجز عن الشکر شکرا» (تحف‌العقول/ص283) شکر کامل و تام چیست؟ در روایت داریم حضرت موسی(ع) نعمت خدا را درک کرد و دید و گفت: الحمدلله! خدایا شکر. بعد متوجه شد که خود این الحمدلله و توجه به نعمت و شکرگزاری یک نعمتی است. امیرالمؤمنین فرمودند: هرکس موفق به شکر شود، باز واجب است شکرگزاری کند که خدا توفیق شکرگزاری داده است. «وجب علیه شکر ثان إذ [إذا] وفقه لشکره و هو شکر الشکر» (غررالحکم/ص278) هر نعمتی را شکر کنم، باز نعمت جدیدی است که باز شکر می‌خواهد. حضرت موسی گفت: خدایا دخیل هستم. من از شکر تو عاجز هستم. من چگونه شکر تو را به جا آورم؟

مرحوم دولابی می‌فرمودند: اگر خدا و مالک دیگری باشد، برویم از او دست و زبان و چشم و گوش و اعضا و جوارح قرض کنیم که شکر این خدا را بر جای آوریم. توفیق شکر از خداست. آن مقداری که با قرآن سر و کار داریم، با قرآن و حدیث و خدا حال می‌کنیم؟ نمی‌گویم نباشد، در جای خود خوب است. اما اینطور نباشد که برای خواندن یک دعای جوشن صغیر وقت نباشد. اینها دعاهایی است که از اهل‌بیت رسیده است. در آیات و روایات داریم که توفیق کر هم از خداست. «رَبِّ أَوْزِعْنی‏ أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَک‏» (نمل/19) خدایا تو به من الهام کن که شکر تو را به جای آورم.

یکی از دعاهای زیبا که به زیارت امام هشتم شرفیاب می‌شویم، دعای بعد از زیارت امام رضا(ع) هست. «لَا تُحْمَدُ یَا سَیِّدِی إِلَّا بِتَوْفِیقٍ مِنْکَ یَقْتَضِی حَمْداً» (بحارالانوار/ج99/ص55) خدایا کسی نمی‌تواند حمد تو را برجای آورد، مگر اینکه خودت توفیق حمد را به او مرحمت کنی. «وَ لَا تُشْکَرُ عَلَى أَصْغَرِ مِنَّةٍ إِلَّا اسْتَوْجَبْتَ بِهَا شُکْراً» خدایا کمترین منتی که به من می‌گذاری، تو به من توفیق می‌دهی که شکر آن نعمت را به جا آورم. الهام از خداست، نعمت شکر از خداست. یادآوری‌اش از خداست، توفیق‌اش از خداست، شکر هم از خداست. ابزارش هم از خداست. حضرت موسی(ع) گفت: خدایا من عاجز هستم و اصلاً نمی‌توانم شکر تو را به جا آورم. خدا فرمود: یا موسی، الآن که به این بن بست رسیدی و فهمیدی که دعا و اجابت از تو است، و فقر خودت را فهمیدی، همین که بیچارگی و درماندگی خودت را فهمیدی، الآن شکر مرا به جا آوردی. امام سجاد(ع) فرمود: پاک و منزه است خدایی که عاجز بودن از شکر را شکر قرار داده است. همین که می‌گویی: خدایا شکر تو را چگونه به جا آورم، شکر است. سعدی می‌گوید:

بنده همان به که ز تقصیر خویش *** عذر به درگاه خدا آورد

ورنه سزاوار خداوندی‌اش *** کس نتواند که به جا آورد

بزرگی می‌فرماید این آیه قرآن همین مفهوم را می‌رساند. «وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللَّه‏» (نحل/127) خدا به پیغمبر می‌فرماید: صبر کن، ولی بلافاصله می‌فرماید: صبر از خداست. ایشان می‌فرماید: این نکته را از این آیه یاد بگیریم که در همه مسائل همین گونه بگوییم. «و اشکر و لا شکرک الا بالله»، «حمد و لا حمد الا بالله»، عبادت کن، توفیق عبادت از خداست.

بزرگی می‌فرماید: انتهای عبادت این است که انسان مضطر شود و به عجز برسد. انتهای شکر این است که به بیچارگی برسد و بگوید: خدایا از شکرت عاجز هستم. انتهای معرفت این است که بگوید: خدایا، «وَ لَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِیقاً إِلَى مَعْرِفَتِکَ إِلَّا بِالْعَجْزِ» (بحارالانوار/ ج91/ص150) چه وقت ما به معرفت کامل می‌رسیم. خدا تجلی می‌کند وقتی که عاجز شویم. به عجز که رسیدی، خدا می‌گوید: خودم را نشان می‌دهم. خدایا راهی برای معرفت خود نگذاشتی، مگر اینکه عاجز شوی. علم هم همینگونه است. اقرار به جهل که می‌کنی و درمانده می‌شوی، خدا در علم را باز می‌کند. انشاءالله انتهای این راه را پیدا کنیم که در بعدی که در رحمت و شکرگزاری است، باز شود.  

93/04/02-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد-راه‌های شکرگزاری(قسمت اول)

93/04/02-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد-راه‌های شکرگزاری

منبع: برنامه سمت خدا

بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین

یکی از راه‌های شکرگزاری، زبانی است. الحمدلله گفتن زبانی است. یکی معرفت قلبی است. یعنی اینکه انسان با قلبش و جانش درک کند. راه دیگر شکرگزاری، عمل درست انجام دادن است و استفاده و برداشت درست از نعمت است. شکر هر نعمت این است که انسان از آن نعمت در حد اعلا استفاده کند و برداشت صحیح داشته باشد. خدای متعال به ما نعمت حیات داده است.
هر نفس ز انفاس عمرت گوهری است *** آن نفس سوی خدایت رهبری است
حافظ می‌فرماید: وقت را غنیمت دان، هر قدر که بتوانی حاصل از حیات ای جان، یک دم است تا دانی. نعمت وجود حیاتی که خدای متعال به ما مرحمت کرده، داریم که روز قیامت کسی قدم از قدم برنمی‌دارد «یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعَةٍ عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِیمَا أَبْلَاهُ وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ» (بحارالانوار/ج27/ص311) از چهار چیز سؤال جدی می‌شود. یکی اینکه عمرت را در چه راهی صرف کردی؟ آیا این نعمت خدا را در مسیر بندگی‌اش صرف کردی؟ این مصرف کردن هر نعمتی در راه خدا شکر گزاری نعمت‌ها است. از جوانی سؤال می‌شود. این جوانی را در چه راهی صرف کردی؟ مبادا بیراهه رفته باشیم. دیگری شکر از مال است. خدا سؤال می‌کند مال را از کجا بدست آوردی و در کجا مصرف کردی؟ آیا حق این مال را ادا کردی؟ ما مال را برای حل مشکل دیگران به تو دادیم. خمس بدهی، زکات بدهی، صله رحم کنی و به فقرا احسان کنی. روز قیامت آن ثروتمندانی که حق مال را ادا نکردند، خداوند می‌فرماید: شما وکیل من بودید که در حق دیگران احسان کنید. نه اینکه مال اندوزی کنید و دیگران را از بین ببرید. شکر هر نعمت این است که آن نعمت را درست استفاده کنی و خیر به دیگران برسانی.
روایت داریم شکر مؤمن «شکر المؤمن یظهر فی عمله» (غرر الحکم/ص279) «شکر المنافق لا یتجاوز لسانه» (غرر الحکم/ص459) منافق فقط زبان است. ولی مؤمن شکر در عملش باید پیاده شود. یعنی اگر خدا به او مالی داده، درست مصرف کند. اگر خدا علم به او داده است، «شکر العالم على علمه عمله به و بذله لمستحقه» (غررالحکم/ص44) خدا به ما علم داده است. شکر این علمی که خدا به یک دانشمند داده، این علم را هم عمل کند و هم برای اهلش بذل کند. امانت‌دار باشیم.
در قرآن داریم «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» (بقره/3) یعنی از آنچه خدا به آنها مرحمت کرده، انفاق می‌کنند. انفاق فقط مال نیست. خدا آبرو و موقعیت داده است. آیت الله برجرودی(ره) آخر عمرشان نگران بودند. فرموده بودند: چرا نگران هستید. شما مرجع تقلید هستید. چیزی از کار خیر باقی نگذاشتید. فرمودید: نگرانی من از این نیست. ولی بعضی چیزها را ممکن است خدا بگوید: من به تو آبرو دادم. آیا آبرویت را انفاق کردی؟ ممکن است کسی درخواستی داشته، من از اعتبارم خرج نکرده باشم. شرایطی که خدا برای هرکس فراهم کرده است، از آن موقعیت سوء استفاده نکن. بلکه حسن استفاده و بهترین بهره را ببرد. در واقع اینکه ما از هر چیزی درست استفاده کنیم، بچه خوب و سالمی که خدا به ما داده است، شکرش این است که درست تربیتش کنیم. در مسیر بندگی خدا قرار بدهیم. ناشکری این است که در مسیر ناحق ببریم. یا او را به گناه وادار کنیم. چیزهای مخرب کننده روح و جانش را فراهم نکنیم. شکر هر نعمتی مصرف درست آن نعمت است. ولو اینکه کسی یادش برود الحمدلله بگوید. یادش برود، شکر لله بگوید.
مرحوم آقای دولابی فرمودند: همینطور که غذای حلال تهیه می‌کنیم و قشنگ می‌خوریم، خود این شکر است. همینکه با یاد خدا غذا می‌خورید، شکر است. پس شکر استفاده صحیح از نعمت‌هایی است که خدای متعال به ما مرحمت کرده است.
یکی دیگر از موضوعاتی که در روایات و دعاها اشاره شده است، تعبیری از امام سجاد(ع) است که حضرت در صحیفه سجادیه می‌فرماید: «وَ اجْعَلْ شُکْرِی لَکَ عَلَى مَا زَوَیْتَ عَنِّی أَوْفَرَ مِنْ شُکْرِی إِیَّاکَ عَلَى مَا خَوَّلْتَنِی» (صحیفه/ص158) یعنی خدایا شکر من را به نداده‌ها از داده‌ها بیشتر قرار بده.
معمولاً شکر نعمت که می‌گوییم، توجه ما به حیاتی می‌رود که خدا داده است، جوانی و سلامتی، و به داده‌ها نگاه می‌کنیم. نه، خیلی از چیزها را خدا نداده است. حضرت سجاد(ع) می‌فرماید: شکر مرا به نداده‌ها بیشتر از داده‌ها قرار بده. یعنی به آن نداده‌ها هم توجه کنیم. خدا الحمدلله مرض بد به ما نداده است. خدا الحمدلله معلولیت به ما نداده است. خدا را شکر من در زندان نیفتادم. خدا را شکر که انواع و اقسام مریضی‌ها را ندارم. نداده‌ها آنقدر فراوان است که توجه به آن نداریم. گاهی به آسایشگاه و بیمارستان‌ها سر بزنیم. خدا نعمت امنیت را به ما مرحمت کرده است.
من عزیزان را به دعای زیبا و بلند جوشن صغیر سفارش می‌کنم. ‌دعای جوشن کبیر را ما در ماه رمضان می‌خوانیم. ما از این دعا بالاتر نداریم. چون همه اسماء و صفات خداست. غیر از ماه رمضان هم می‌شود خواند. در یکی از جنگ‌ها پیغمبر ما سخت درگیر جنگ بودند، جبرئیل امین این دعا را آورد، جوشن به معنی زره است. فرمودند: این دعا را بخوان تا پیروز شوی. این دعا آدم را حفظ می‌کند. مستحب است به کفن نوشته شود و این کفنی که ما را دفن می‌کنند، پر از اسم‌های خدا باشد. اصل ورود جوشن کبیر شب اول ماه مبارک رمضان وارد شده که ما مهمان خدا می‌شویم، خدایی که این همه صفات دارد. به اندازه انگشت‌های دستمان اسم غضب نیست. همه رحمت و جمال و جذب است. مرحوم علامه مجلسی می‌فرماید: خوب است این دعا شب قدر هم خوانده شود.
جوشن صغیر کوتاهتر است. این دعا از آقا امام هفتم موسی بن جعفر(ع) به ما رسیده است. هادی عباسی نقشه قتل حضرت را کشیده بود. حضرت این دعا را خواندند و فتنه و توطئه او دفع شد. آنهایی که گرفتار هستند و مشکلات دارند، ناامنی دارند، دعای جوشن صغیر را بخوانند. ما در دعای جوشن کبیر هر بندی را که می‌خوانیم، می‌گوییم: «سبحانک یا لا اله الا انت، الغوث، الغوث، خلصنا من النار یا رب». در دعای جوشن صغیر در هر بند یکی از نعمت‌های خدا را می‌گوییم. خدایا الحمدلله در غل و زنجیر نیستم. زیر شکنجه نیستم. مرا زجر نمی‌دهند. بعد می‌گوییم: «فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَب‏» خدایا تو را حمد می‌کنم. پروردگار قدرتمندی که هیچوقت مغلوب نمی‌شود. «وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ» فرصت می‌دهد و عجله نمی‌کند. «صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ» بند بند این شکرگزاری خداست. چه نداده‌هایی که باید شکر کنیم و از آن غافل هستیم. افرادی که یک عمر روی رختخواب افتادند و آرزوی مرگ می‌کنند. افرادی که شبانه روز درد می‌کشند.

.............................................................................................

برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

.............................................................................................

فایل متنی: حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد-تقوا عامل برکت در زندگی(برنامه سمت خدا)

93/04/16-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد-تقوا عامل برکت در زندگی

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: تقوا عامل برکت در زندگی

کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد

تاریخ پخش: 16/04/93

بسم الله الرحمن الرحیم

و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین

روزی گره از زلف تو وا خواهد شد **** راز شب تار بر ملا خواهد شد

تو آیه وحدتی که با آمدنت **** هر قطب نما، قبله نما خواهد شد

 

آقای شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی بیننده‌های خوبمان، خانم‌ها و آقایان. طاعات و عبادات شما قبول باشد. خوشحالیم که در این لحظات در روزهای پرنور و ضیافت الهی در کنار شما هستیم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید.

حاج آقای فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله، خدمت‌ شما و همه‌ی‌ بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام  داریم. آروزی قبولی طاعات و بندگی خدا را در این ماه پر خیر و برکت داریم. شب وفات حضرت خدیجه(س) را به همه عزیزان تسلیت عرض می‌کنم.

آقای شریعتی: بحث ما در ذیل بحث خیر و برکت در زندگی، بحث شکر و شکرگزاری را گفتند و تمام شد. در ایام ماه مبارک رمضان به بحث تقوا پرداختند. آیه 96 سوره مبارکه اعراف را اشاره کردند. خدمت شما هستیم.

حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

اصلاً ماه رمضان به ماه مبارک معروف است. یکی از مهمترین اسم این ماه رمضان است. مشهورترین القابش هم مبارک است. رمضان المبارک است. یعنی ماهی که با برکت است. زمان با برکت، مکان با برکت، شخص با برکت، عمر با برکت، مال با برکت، اول واژه‌ای هم که پیغمبر برای این ماه به کار بردند، شهر البرکه است. واژه برکت و برکات در قرآن و روایات ما فراوان است. هر چیزی که با برکت بود نتیجه و فایده دارد. خود کلمه برکت به معنی خیر کثیر، فراوانی، دوام، عاقبت بخیری، پایان کار خوب، نتیجه و رشد و نمو است. حضرت زهرا(س) هجده سال بیشتر در این دنیا عمر نکردند ولی آن خیر و برکتی که در طول هجده سال داشتند، افرادی نداشتند. واژه برکت واژه بسیار مهمی است که اگر در هر زمان و مکانی برای هر شخصی بیاید، زندگی‌اش عوض می‌شود.

از قول حضرت عیسی وحضرت یحیی در قرآن داریم که «وَ جَعَلَنی‏ مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ» (مریم/31) یعنی خدای متعال مرا هرکجا که هستم، با برکت قرار داده است. یعنی خیر و برکت از وجود بعضی می‌بارد. چه کنیم هم خودمان و هم جانمان و متعلقاتمان با برکت باشیم.

یکی از عواملی که برکت می‌آورد، شکرگزاری است. دومین چیزی که باعث افزایش برکت می شود، تقوا و پرهیز از گناه است. آیه 96 سوره اعراف صریحاً می‌گوید: اگر مردم تقوا پیشه کنند، واقعاً این دو واژه را مراعات کنند، ایمان قلبی بیاورند و تقوا را هم در عمل پیاده کنند. بی‌برکتی، اینکه دست به هر کاری می‌زنند، نمی‌شود. ممکن است کسی درآمدش کم باشد، اما اینقدر برکت در زندگی دارد، خیلی خوش است. اما ممکن است کسی درآمدش زیاد باشد، اما در زندگی آرامش نداشته باشد. خوشی و راحتی نیست. خداوند می‌فرماید: اگر مردم تقوا پیشه کنند، در برکات آسمان و زمین را به رویشان باز می‌کنیم. اصلاً چرا خدا در ماه رمضان روزه را واجب کرده است. این موضوع مهمی است. ما بحثی در فلسفه احکام داریم، بعضی از احکام واجب شده یا حرام شده فلسفه‌اش هم در قرآن و روایات آمده است. روزه‌ی به این عظمت که سالی یکبار خدا واجب کرده است، همینطور که برای امت‌های قبلی هم بوده است. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» (بقره/183)، «کُتِبَ» یعنی قطعی شده، یعنی واجب مسلم است. حتی کفاره دارد اگر کسی عمداً بخورد. قضایش را باید بگیرد. خانم‌هایی که عذر دارند لازم نیست نماز قضا بخوانند. ولی قضای روزه را باید بگیرند. این چه سری است که روزه را اینقدر محکم می‌گوید. نماز کفاره‌های روزه را ندارد. می‌گوید: باید شصت روز روزه بگیری، یک بنده را آزاد کنی، شصت نفر را سیر کنی. خدا در یک کلمه تمام این فلسفه‌ها و حکمت‌ها را بیان می‌کند. می‌فرماید: روزه بر شما و امت‌های پیشین شما واجب شده «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» برای اینکه به مقام تقوا برسید. یعنی خویشتن‌داری و صبر و تحمل ما بالا برود. اراده ما در ترک گناه قوی‌تر شود.

کسی که می‌تواند 17 ساعت آب نخورد و غذا نخورد، با اینکه ضعف دارد، این قدرتش را بالاتر ببرد که جلوی زبانش را هم بگیرد. جلوی چمش را هم بگیرد. داریم در ماه رمضان آمار گناه کم می‌شود و شیطان در غل و زنجیر است. درهای جهنم بسته و درهای بهشت باز است. از خدای متعال بخواهید همیشه درهای بهشت به روی شما باز باشد. فرمودند: از خدای متعال بخواهید که شیاطین همیشه در غل و زنجیر باشند و بر شما مسلط نشوند.

این فرهنگ باید در جامعه ما جا بیفتد که روزه فقط پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست. اینکه من روزه گرفتم، آب و غذا نخوردم. این اقل است. این روزه بسیار عوامانه است. چشم و گوش روزه باشد. همه وجودش باید خدایی وبا تقوا و روزه‌گیر باشد.

پیغمبر خدا(ص) شنیدند که خانمی به کنیزش فحش داده است. حضرت وقتی فهمیدند به آن خانم گفتند: چرا روزه‌ات را باطل کردی؟ گفت: من چیزی نخوردم. فرمود: مگر به کنیزت فحش ندادی؟ مگر نمی‌دانی خداوند روزه را مانعی بین ما و آتش جهنم قرار داده است؟ حتی پیامبر فرمودند: اگر کسی غیبت کرد، قبولی روزه‌اش از بین می‌رود. باید نخورد و نیاشامد و تا غروب هم نگه دارد ولی روزه، روزه‌ی واقعی است. مگر اینکه جبران کند. کسی دروغ بگوید، روزه‌اش می‌پرد. اینها حقیقت روزه نیست. پیغمبر به این خانم فرمودند: چه بسیار کم هستند روزه‌داران و چه بسیار زیاد هستند افرادی که گرسنگی و تشنگی می‌کشند و بهره‌ای از روزه خدا ندارند، مگر گرسنگی و تشنگی. آدم گرسنگی و تشنگی بکشد و هیچ بهره‌ای هم نبرد.

ما زحمت زیاد می‌کشیم ولی چرا زحمات ما زیاد نتیجه نمی‌دهد؟ به خاطر همین است که چیزهایی که اعمال را حفظ می‌کند تقوا است. یک حوضی را می‌خواهیم پر از آب کنیم اول باید راه‌های خروجی‌اش را ببیندیم. از این طرف راه های خروجی باز است ما هی آب می‌ریزیم و از آن طرف آب بیرون می‌رود. کیسه‌ی گندم نباید سوراخ باشد، وگرنه از این طرف که می‌ریزیم، خالی می‌شود. مثنوی می‌گوید:

گرنه موش دزد در انبان ماست *** گندم طاعات چهل ساله کجاست

اول ای جان دفع شر موش کن *** بعد از آن در جمع گندم کوش کن

پیغمبر(ص) به اصحابشان فرمودند: اگر کسی سبحان الله بگوید، خدا در بهشت یک درخت برای او می‌کارد. لا اله الا الله بگوید، درختی بر درختانش می‌افزاید. یک نفر گفت: اگر اینچنین است ما خیلی نخلستان و باغ و بستان در بهشت داریم. حضرت فرمودند: بله به شرطی که آتش نزنید و خراب نکنید. مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان! اینکه من به همسر، فرزند یا یک یتیم نوازش کنم و پول بدهم و غذا بدهم، بعد یک مشت محکم هم در دهانش بزنم.

صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را *** خوبی چه بدی داشت که یکبار نکردی

چرا ما با یدی ثواب‌ها و خوبی‌هایمان را از بین می‌بریم. با منت گذاشتن، این سریع قرآن است در اینکه بعضی از اعمال حبط می‌کند یعنی مهر بطلان می‌زند. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقره/264) باز یکی از چیزها صدقه است. واژه صدقه فرفاً پول دادت به مستحق نیست. نه! سلام کردن صدقه است. کطلبی را آموختن صدقه است. صله رحم صدقه است گره گشایی از کار کسی صدقه است. قرض دادن صدقه است. خدای مهربان می‌فرماید: خوبی‌هایتان را با منت گذاشتن از بین نبرید. فقط یک نفر می‌تواند بر ما منت بگذارد. در آخر دعای یا علیو یاعظیم می‌گوییم: «فیاذ المن و لا یمن علیک، من علی بفکاک رغبتی من النار» ای خدایی که تو فقط بر ما منت داری. هیچکس بر تو منت ندارد. همه به تو بدهکار هستیم. تو از ما طلبکار هستی. ما از تو طلبکار نیستیم. ما منت پذیر خدا هستیم. نگوییم: خدایا من هفده ساعت روزه گرفتم. وظیفه‌ات بوده است. اینها در مقابل عظمت خدا چیزی نیست. خدایا یک منت دیگر هم بر ما بگذار و ما را از آتش جهنم آزاد کن. خدا چگونه ما را از آتش جهنم آزاد کند؟ با تقوا و پرهیز از گناه. یعنی اگر حالت پرهیز از گناه در کسی بیاید، مهر قبولی زده شده و از آتش جهنم نجات پیدا کرده است.

واژه تقوا تنها واژه‌ای است که بیش از سایر کلمات در قرآن و احادیث و روایات تکرار شده است. خدا در یک آیه سه بار فرموده: «ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا» (مائده/93) در سوره حشر دو بار فرموده: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» (حشر/18) ای کسانی که ایمان آورده‌اید تقوا کنید و از گناه بپرهیزید.  برای فردایتان چه تهیه کردید. یعنی بهترین چیزی که می‌توانید برای آخرتتان تهیه کنید، تقوا است.

هر امام جمعه در هر هفته که صحبت می‌کند باید یک خطبه را در مورد تقوا و سفارش به تقوا بگوید. امام جمعه باید ایجاد تقوا و انگیزه تقوا در مردم کند. یعنی طوری حرف بزند که واقعاً مردم از خدا بترسند. سفارش به تقوا تأکید شده است. مشکل جامعه ما افراد بی‌تقوایی است. اگر تقوا حاکم شود برکات آسمان و زمین نازل می‌شود. اگر شما با تقوا بودی و یک سبحان الله گفتی، آن برکت در وجود شما ثبت می‌شود. آن «لا اله الا الله» شما را اهل بهشت می‌کند. حدیث داریم اگر متقی یکبار «لااله الا الله» با اخلاص بگوید، وارد بهشت می‌شود. اگر «لا اله الا الله» بگوییم و گناه نکنیم، قطعاً اهل بهشت هستیم.

در همین خطبه شعبانیه که پیغمبر در مورد ماه رمضان ایراد کردند و فرازهای بلندی هم در این خطبه راجع به افطار دادن و صله رحم و خوش اخلاقی و صلوات و کمک به ایتام و سجده و کردن و ... است. بعد از اینکه پیغمبر خدا بیانات مهمی در مورد اعمال ماه رمضان بیان فرمودند، پایان خطبه مولا امیرالمؤمنین از جا بلند شدند و سؤال کردند: یا رسول الله! برترین اعمال در این ماه چیست؟ سؤال کننده دوم شخص عالم، امیرالمؤمنین است. مسؤول و کسی که از او سؤال شده بود، اول شخص عالم، پیغمبر خداست. یعنی اول معلم بشریت از تربیت شده‌ی خودش که مولا علی است، سؤال می‌کند. از این بالاتر در عالم استاد و شاگرد نداریم. پیغمبر خدا فرمود: تقوا!

ما خیلی غصه می‌خوریم از اینکه آدم زحمت بکشد، سحر بلند شود، چقدر مناجات و ابوحمزه بخواند، اما ورع و تقوا نباشد. جوان عزیزی که دعای ابوحمزه می‌خوانی و شب زنده‌داری می‌کنی. مادر و پدرت از تو راضی باشند. گناه نکنی! با نامحرم ارتباط نداشته باشی. اگر هم خطا داشتی، از الآن کنار بگذار. یعنی تمام ثواب‌ها در چاله می‌رود. اگر چیزی از این بالاتر بود، قطعاً پیغمبر همان را بیان می‌کردند. پیغمبر اول معلم بشریت است در پاسخ به سؤال علی(ع) فرمودند: بالاترین چیزها ترک گناه است.

ما داستان و خاطره قرآنی خیلی داریم. داستانی که در زمان معاصر خودمان بود. مرحوم شیخ رجبعلی خیاط به عنوان یک کاسب نمونه، و شخصیتی که می‌تواند برای خیلی از افراد الگو باشد. ایشان خیاط بوده ولی قبل از انقلاب کسی ریش می‌گذاشت و نماز می‌خواند، به او شیخ می‌گفتند. نه اینکه شیخ باشند. کتاب ایشان شاید بیش از صد هزار بار چاپ شده و به زبان‌های زنده دنیا، «کیمیای محبت» که آقای محمدی ری شهری نوشتند، به زبان اردو، انگلیسی چاپ شده است.

من 17 ربیع اندونزی بودم، دانشگاه جاکارتا بودم. دیدم کتاب شیخ رجبعلی خیاط به زبان مالی ترجمه شده است، سیصد میلیون در شرق آسیا زبانشان مالی است. پرسیدم: رجبعلی خیاط اینجا چه می‌کند؟ گفتند: تز عرفان و اخلاق ایشان در اینجا تدریس می‌شود. داستانی را از رجبعلی خیاط برای دانشجویان آمریکای جنوبی که به قم آمده بودند تعریف کردم، همه سرشان را تکان می‌دادند. گفتم: مگر اینها متوجه می‌شوند؟ مترجم گفت: ما این داستان را به زبان اسپانیایی قبلاً برای اینها گفته بودیم. حیف است ما نخوانیم و مرور نکنیم.

رجبعلی خیاطی که اینقدر به ایشان تفضل شده است، از علما و بزرگان و همه قشرها به درس اخلاق ایشان می‌آمدند و بهره می‌بردند. دعوت به اخلاص می‌کرده و اخلاص خیلی برایش مهم بوده است. علت اینکه ایشان این همه اوج گرفت، چون نه سوادی داشت و نه با علوم عربی آشنا بود. حتی سؤال‌های عجیب و غریب هم ایشان گاهی پاسخ می‌دادند. مبدأ تحول ایشان این بود که در جوانی عاشق دختری می‌شود، اینها در یک جای خلوتی به هم می‌رسند. هیچ مانعی جز خدا برای گناه نبوده است. مثل داستانی که برای زلیخا و یوسف پیش آمد. با خدا معامله می‌کند. می‌گوید: خدایا تو راضی نیستی. من جوان هستم و غریزه جنسی دارم. من به خاطر تو به شهوت و هوا و هوسم می‌زنم. خدایا تو هم مرا آدم کن و مرا بساز! «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى ‏فَإِنَّ الجْةَ هِىَ الْمَأْوَى» (نازعات/40 و 41) هرکس واقعاً جایگاه خدا را در نظر بگیرد. این پیامک را جواب ندهد. این روابطه نامشروع را قطع کند.جواب این نامحرم را نده. به خاطر خدا این کار را کن، خدا در برکات را باز می‌کند.

هرچه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست *** ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

اگر ما از گناه قطع کنیم، در رحمت و جمال الهی برای ما باز می‌شود. در ماه رمضان حالت خویشتن داری ما بالا می‌رود. اگر جلویش را گرفت و ترمز کرد، «فَإِنَّ الجْنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى‏» همین حالا حالت بهشت به او دست می‌دهد. یعنی آرامش و خوشی و راحتی و رفاه سراغش می‌آید.

جوانی می‌گوید: خانم من تب کرده بود، هرچه مداوا کردیم خوب نمی‌شد. یک روز من مأمور بودم آقای خیاط را برای جلسه ببرم. ایشان را سوار کردم. گفتم: آقا، خانم من چند روز است و مداوا نمی‌شود. ایشان یک تأملی کردند و فرمودند: خانم شما سه روز قبل، بچه کوچک شما روی فرش ادرار کرده، عصبانی و تند شده است. بد اخلاقی کرده است و بچه را خیلی کتک زده است. بچه به هق هق افتاده و خدا به مادر غضب کرده و این تب را به جانش فرستاده است. درمان تب او این نیست که قرص تب بر و آمپول و شربت تب بر بخورد، دل این بچه را بدست آورد. تا به خانم مطرح کردم که چنین چیزی بوده، خانم تأیید کرد، از دل بچه درآورد و فوراً تب برطرف شد.

آقای شریعتی: خیلی از ما یک وقت‌هایی دنبال دستورالعمل، دنبال یک ذکر می‌گردیم، پیش فلان عالم ربانی می‌رویم، برای طی مراحل بندگی و سیر و سلوک دستوری به ما بدهند. نوعاً علمای اخلاق توصیه به تقوا می‌کردند.  قرار روزانه‌ی امروز ما صفحه 135 قرآن کریم خواهد بود. آیات 60 تا 68 سوره مبارکه انعام در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود. باز می‌گردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

«وَ هُوَ الَّذِى یَتَوَفَّئکُم بِالَّیْلِ وَ یَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنهَّارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضىَ أَجَلٌ مُّسَمًّى  ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ(60) وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ  وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لَا یُفَرِّطُونَ(61) ثُمَّ رُدُّواْ إِلىَ اللَّهِ مَوْلَئهُمُ الْحَقّ‏  أَلَا لَهُ الحْکْمُ وَ هُوَ أَسرْعُ الحْاسِبِینَ(62) قُلْ مَن یُنَجِّیکمُ مِّن ظُلُمَاتِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضرَّعًا وَ خُفْیَةً لَّئنِ‏ أَنجَئنَا مِنْ هَاذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّکِرِینَ(63) قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنهْا وَ مِن کلُ‏ کَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشرْکُونَ(64) قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلىَ أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِکُمْ أَوْ مِن تحَتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَ یُذِیقَ بَعْضَکمُ بَأْسَ بَعْضٍ  انظُرْ کَیْفَ نُصرَّفُ الاَیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ(65) وَ کَذَّبَ بِهِ قَوْمُکَ وَ هُوَ الْحَقُّ  قُل لَّسْتُ عَلَیْکُم بِوَکِیلٍ(66) لِّکلُ‏ نَبَإٍ مُّسْتَقَرٌّ  وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ(67) وَ إِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یخَوضُونَ فىِ ءَایَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ‏ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرْهِ  وَ إِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَنُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ(68

ترجمه آیات:

«و اوست که شما را شب‏هنگام مى‏میراند و هر چه در روز کرده‏اید مى‏داند، آن گاه بامدادان شما را زنده مى‏سازد تا آن هنگام که مدت معین عمرتان به پایان رسد. سپس بازگشتتان به نزد اوست و شما را از آنچه کرده‏اید آگاه مى‏کند. (60) اوست قاهرى فراتر از بندگانش. نگهبانانى بر شما مى‏گمارد، تا چون یکى از شما را مرگ فرا رسد فرستادگان ما بى هیچ کوتاهى و گذشتى جان او بگیرند. (61) سپس به نزد خدا، مولاى حقیقى خویش بازگردانیده شوند. بدان که حکم حکم اوست و او سریع‏ترین حسابگران است. (62) بگو: چه کسى شما را از وحشتهاى خشکى و دریا مى‏رهاند؟ او را به زارى و در نهان مى‏خوانید که اگر از این مهلکه ما را برهاند، ما نیز از سپاسگزاران خواهیم بود. (63) بگو: خداست که شما را از آن مهلکه و از هر اندوهى مى‏رهاند، باز هم بدو شرک مى‏آورید. (64) بگو: او قادر بر آن هست که از فراز سرتان یا از زیر پاهایتان عذابى بر شما بفرستد، یا شما را گروه گروه درهم افکند و خشم و کین گروهى را به گروه دیگر بچشاند. بنگر که آیات را چگونه گوناگون بیان مى‏کنیم. باشد که به فهم دریابند. (65) قوم تو قرآن را دروغ مى‏شمردند در حالى که سخنى است بر حق. بگو: من کارساز شما نیستم. (66) به زودى خواهید دانست که براى هر خبرى زمانى معین است. (67) و چون ببینى که در آیات ما از روى عناد گفت و گو مى‏کنند از آنها رویگردان شو تا به سخنى جز آن پردازند. و اگر شیطان تو را به فراموشى افکند، چون به یادت آمد با آن مردم ستمکاره منشین. (68

آقای شریعتی: امام سجاد(ع) فرمودند: اگر تمام مردمی که در شرق و غرب عالم وجود دارند از بین بروند، و من تنها شوم، اگر قرآن با من باشد، هرگز احساس تنهایی و وحشت نخواهم کرد. انشاءالله این ایام فرصت خوبی برای انس با کتاب آسمانی باشد. حاج آقای فرحزاد نکته صلوات و اشاره قرآنی امروز را بفرمایند.

حاج آقای فرحزاد: در روایت داریم که پیغمبر اکرم در شب معراج، به یک فرشته عظیم الجثه‌ای برخورد کردند. عالم ملکوت و عالم بالا حقایق را نشان می‌داده است. سؤال کردند این فرشته چه کاره است؟ گفتند: من حسابرس خدا هستم. عدد قطرات باران را می‌دانم حتی می‌دانم جداگانه حساب کنم که چند قطره در دریا ریخته و چند قطره در خشکی ریخته است. حضرت فرمودند: آیا چیزی هست که از حساب کردن آن عاجز باشی؟ عرض کرد: هرگاه امت شما جمع شوند و بر محمد و آل محمد صلوات بفرستند، من از حساب و شمارش ثواب صلواتی که می‌فرستند عاجز هستم. به شرطی که صلوات‌هایمان را با بداخلاقی و گناه و معصیت از بین نبریم، اگر بی‌تقوایی نباشد، همه اینها ذخیره می‌شود.

در آیه 63 و 64 خداوند متعال می‌فرماید: «قُلْ مَن یُنَجِّیکمُ مِّن ظُلُمَاتِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ» اگر در بحران و تاریکی‌ها قرار بگیری، یا در بیابان درمانده شوی، چه می‌کنی؟ قطعاً یکی از ادله محکم توحید این است که حتی کافر و بت پرست، کمونیست، هرکسی وقتی در یک بحران قرار می‌گیرد، ناخود آگاه به قدرتی پناه می‌برد و او را می‌خواند و از او استمداد می‌طلبد. خدای متعال می‌فرماید: چه کسی شما را از ظلمت‌های دریا و خشکی نجات می‌دهد. در حالی که شما در بحران قرار می‌گیرید، مخفیانه و بعد هم در دلتان می‌گویید: «لَّئنِ‏ أَنجَئنَا مِنْ هَاذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّکِرِینَ» اگر خدا ما را از این بحران نجات دهد، ما شاکر خدا خواهیم بود. ولی بشر متأسفانه خیلی کفران نعمت می کند. خداوند در آیه بعد می‌فرماید: بگو «اللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنهْا وَ مِن کلُ‏ کَرْبٍ» قطعاً خداوند هم از این گرفتاری و هم از گرفتاری‌های دیگر نجات می‌دهد. «ثُمَّ أَنتُمْ تُشرْکُونَ» ولی وقتی به سالحل نجات رسیدیم، دیگر فراموش می‌کنیم.

یکی از علما سوار کشتی شده بود، کشتی به طوفان خورد و همه داشتند غرض می‌شدند. همه ناله و فریاد و التماس به خدا کردند. وقتی به ساحل رسیدند و نجات پیدا کردند، دوباره همان وضع گناه و عیش و نوش را فراهم کردند. گفتند: شما همین الآن ناله می‌کردید و فریاد می‌زدید. گفتند: آن موقع گیر کرده بودیم.

آقای شریعتی: با توجه به اینکه امشب شب وفات حضرت خدیجه(س) است، کمی از ویژگی‌ها و خصایص آن حضرت برای ما بگویند.

آقای فرحزاد: حضرت خدیجه ام المؤمنین هستند، مادر همه مسلمانان هستند. بانوی بی‌نظیری که همه هستی‌اش را در راه خدا و در راه دفاع از پیغمبر خدا مرحمت کرده است. ما چنین چیزی در تاریخ کم داریم، بانویی که مال و جان و آبرویش را بدهد، در روایات داریم که پیغمبر وقتی یاد حضرت خدیجه می‌کردند، از تعریف کردن و طلب آمرزش برای این بانو خسته نمی‌شدند. دائم برای ایشان دعا می‌کردند. بعضی از همسران پیغمبر به غیرتشان برمی‌خورد و اعتراض می‌کردند. حضرت از اعتراض آنها ناراحت می‌شدند و می‌فرمودند: دیگر مثل خدیجه پیدا نمی‌شود. حضرت اول کسی بود که مرا تصدیق کرد. سه سال او و امیرالمؤمنین پشت سر حضرت نماز می‌خواندند و کمک و یار پیغمبر بودند. او با همه هستی‌اش مرا کمک کرد در حالی که مردم مرا رها کردند. آن بانو اول ثروتمند حجاز بودند. خواستگاران فراوانی داشتند.

مرحوم سید مرتضی و شیخ طوسی قائل هستند که ایشان دوشیزه بودند. یعنی قبلاً ازدواج نکرده بودند. بسیاری از منابع هم تأکید کردند. بعضی از منابع معتبر گفتند: سن ایشان حدوداً 28 سال بوده است. بانویی بودند که صبرش، وفایش، ایثارش، گذشتش بی‌نظیر بود. دل پیغمبر را اینقدر جذب کرد. پیغمبر بارها می‌نشستند برای این بانو اشک می‌ریختند و گریه می‌کردند. این بانو چقدر باید خدایی شده باشد که در قلب اول شخصیت عالم جا پیدا کند. سالی که ایشان از دنیا رفتند، حضرت آن سال را «عام الحزن» یعنی سال عزا و اندوه اعلام کردند. حضرت خدیجه و حضرت ابوطالب در یکسال از دنیا رفتند. دیگر پیامبر یاوری نداشتند. در مکه نمی‌توانستند بمانند، به طرف مدینه هجرت کردند. این بانوی بزرگوار شخصیتی است که امامان ما افتخار می‌کنند. امام سجاد(ع) در خطبه شام فرمودند: من فرزند خدیجه کبری هستم. انشاءالله عزیزان نام خدیجه را زیاد روی بچه‌هایشان بگذارند.

بزرگواری می‌گفت: من از بس مظلومیت حضرت خدیجه را دیدم، سعی می‌کنم نام حضرت خدیجه را خیلی ترویج کنم. به بستگان گفتم: هرکس دختر دار شد، اسمش را خدیجه بگذارد، من به او سکه می‌دهم. حضرت خدیجه(س) دو لقب مشهور به نام طاهره و مبارکه داشتند. این لقب‌های دخترشان حضرت زهرا(س) است. طاهره یعنی عفاف و پاکی و حجاب و دوری از نامحرم معروف به طاهره بوده است. مبارکه هم به معنی این بود که از ایشان مرتب خیر و برکت می‌بارید. اهل خیر بود. اشتغال زایی می‌کرد و کار خیر می‌کرد. بعد هم که با پیغمبر ازدواج کردند، همه را در اختیار پیغمبر گذاشتند. شبی که با پیغمبر ازدواج کردند، پیغمبر ما مال و ثروتی نداشتند، در خانه عمویشان زندگی می‌کردند. حضرت خدیجه زانو زدند و عرض کردند که آقا جان ناراحت نباشید. مال من مال شماست، خانه من خانه شماست. من هم کنیز شما هستم. اول شخصیت عالم همسر پیامبر ما شدند. دوم شخصیت عالم داماد ایشان شده است. سومین شخصیت عالم دخترشان است. بهترین فرزندان عالم نوه‌های ایشان شدند.

در مقاتل نوشتند که حضرت زینب(ع) وقتی در قتلگاه روضه خواندند، فرمودند: پدرم علی فدای خدیجه کبری! این خیلی تعبیر عجیبی است. چون در آستانه ولادت امام حسن مجتبی(ع) هستیم، روایت داریم امیرالمؤمنین خیلی شباهت به پیغمبر داشتند. آقا امام حسین شباهت زیادی به مادرشان فاطمه زهرا داشتند. امام حسن مجتبی شباهت زیادی به حضرت خدیجه (س) داشتند. کتابی نوشتند که 160 ویژگی برای این بانور بزرگوار است. «خصایص ام المؤمنین، حضرت خدیجه کبری(س)» نام کتاب است.

خدا را به حق محمد و آل محمد قسم می‌دهیم که قلب امام زمان را از ما راضی و فرجش را نزدیک، و همه ما را جز پیروان اهل‌بیت قرار بده و رفع هم و غم و گرفتاری از گرفتارها، خصوصاً دوستداران اهل بیت بفرما و وسایل شغل و مسکن و ازدواج و نیاز را برای همه فراهم کن و این ماه را پر از خیر و برکت و متقی قرار بده.

آقای شریعتی: بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم. الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین

..........................................................................................

برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.

..........................................................................................