سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا
سمت خدا

سمت خدا

معرفی ، نقد و بررسی کتب مذهبی سمت خدا

فایل متنی: برنامه سمت خدا، حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی بررسی جریان تکفیری و وهابیت

93/05/21-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی بررسی جریان تکفیری و وهابیت

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


به عاشقی که رسیدیم پایمان دادند * * * به جای بال دو دست دعایمان دادند

دعا گرفت و پس از سال‌های سال کویر * * * زمین شکافت و دشتی رهایمان دادند

سراب بود و عطش خاک می‌وزید از ابر * * * نسیمی آمد و حال و هوایمان دادند

مهی وزید که عطر فرات با خود داشت * * * چه غیرتی به رگ و ریشه­هایمان دادند

سوار آمد و کوتاه شد مسیر بهشت * * * شبی مدینه شبی کربلایمان دادند

هوای عشق تو کردیم و یا کریم شدیم * * * کنار گنبد و گلدسته جایمان دادند

و سال­هاست که بیمار چشم‌های توایم * * * هزار شکر خدا را شفایمان دادند


شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی بیننده‌های خوبمان خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز ما. خیلی خوشحالیم که در این لحظات و دقایق همراه شما هستیم و درکنار شما. امروز را به همه شما تسلیت می‌گویم. سالروز تکریم و بزرگداشت مقام حضرت عبدالعظیم حسنی و سالروز تکریم وفات این بزرگوار است که ان شاء الله دوستان بزرگواری که زائر حرم حضرت عبدالعظیم حسنی هستند امروز در تهران حتماً نائب الزیاره ما و بینندگان ما باشند ان شاء الله حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله.

حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم به همه‌ی بینندگان عزیز در هر کجا که برنامه را می‌بینند من هم همین طور که شما فرمودید عرض تسلیت سالروز تکریم وفات حضرت عبدالعظیم حسنی این امام زاده‌ی واجب التعظیم سلام الله علیه و نیمه‌ی ماه شوال سالروز شهادت حضرت حمزه سید الشهداء سلام الله علیه و شهدای احد را هم تسلیت عرض می‌کنم.

شریعتی: سلامت باشید. قبل از این که وارد بحث شویم یک طرحی را آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی دارد برگزار می‌کند به مناسبت این ایام و آن هم طرح قرآنی هزاران شاخه‌ی یاسین است که هدیه به حضرت عبدالعظیم حسنی قرار است بشود و علاقه مندان به شرکت در این طرح می‌توانند با ارسال تعداد سوره‌های یاسین قرائت شده به سامانه‌ی 10005122 در این طرح شرکت بکنند که ان شاء الله در اثناء برنامه دوستان زیرنویس خواهند کرد. بحث هفته‌ی گذشته‌ی ما خیلی مورد استقبال دوستان قرار گرفت، بررسی جریانات تکفیری و خیلی هم مورد استفاده. با توجه به پیام‌هایی که از دوستان به ما رسیده تقاضا داشتند که این هفته هم این بحث را ادامه دهیم که ظاهراً ادامه‌ی همان بحث هفته‌ی گذشته‌است ما خدمت شما هستیم.

حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم همان طور که شما اشاره فرمودید از امتیازات برنامه‌ی سمت خدا همیشه این طور بوده که همراه با نگاه مخاطبین حرکت را ادامه می‌داده اگر چه ما در سر سفره‌ی امیرمومنان سلام الله علیه مهمان بودیم و سیره‌ی امیرمومنان سلام الله علیه ولی هفته‌ی گذشته وقتی موضوع بررسی جریانات تکفیری را مطرح کردیم به مناسبت هشتم شوال همان طور که شما اشاره فرمودید تقریباً نود و نه درصد پیام‌های بینندگان عزیز این بود که این بحث را ادامه دهیم ما هم تسلیم امر همه‌ی مخاطبین هستیم، تا وقتی که بینندگان بفرمایند ما این بحث را ادامه بدهیم ادامه خواهیم داد. من فقط همان یادآوری که هفته گذشته در آغاز بحث عرض کردم این هفته هم یادآوری کنم و آن هم این که حساب تکفیری‌ها و وهابیون از حساب عموم مسلمان‌ها جدا است در جلسه‌ی گذشته هم عرض کردیم شاهدش این است که اولین کسانی که با ابن تیمیه در قرن هشتم که افکار جریان تکفیری ریشه‌اش از آن‌جا  شروع می‌شود اول کسی که با افکار آن مبارزه کرد علمای عصر خودش بوده‌اند و گفتیم ابن تیمیه را به زندان انداختند گفتند این افکار رواجش برای عالم اسلام خطر دارد، واقعاً هم خطرناک بود شما الآن ببینید داعشی‌ها یک بخشی از ادامه‌ی آن جریان هستند اگر کسی دستش به این داعشی‌ها برسد این‌ها را به زندان نمی‌اندازد این‌ها را از بین نمی‌برد ابن تیمیه را به زندان انداختند و در زندان مرد. همین طور محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم وقتی افکار خودش را مطرح کرد اولین مخالفت‌ها از سوی علمای معاصر خودش شد و اولین رد بر او را برادرش سلیمان بن عبدالوهاب نوشت بنابراین این را عزیزان نه به عنوان یک تعارف سیاسی نه واقعاً اعتقاد قلبیمان و گزارش تاریخ است که حساب جریان تکفیری و حساب وهابیت حساب افکار ابن تیمیه جداً از حساب افکار عموم مسلمان‌ها در عالم جدا است. همان طور که الآن حساب صهیونیست‌ها از حساب یهودی‌های عالم جدا است واقعاً جداست در همین یک ماه گذشته که جنایات صهیونیست‌ها بود در همه‌ی عالم یهودی‌ها مسیحی‌ها تظاهرات کردند علیه صهیونیست‌ها، حساب صهیونیست‌ها جداست حساب جریان تکفیری هم از عموم مسلمان‌ها جداست. با این مقدمه‌ی کوتاه بحثمان را از این نقطه آغاز می‌کنیم که مهم ترین مسئله­ای که در بحث اعتقادات مطرح می‌شود و جریان تکفیری به آن تمسک می‌کند مسئله‌ی توحید و شرک است. آن‌ها توحید را یک جوری معنا می‌کنند که فقط خودشان موحد می‌شوند همه می‌شوند مشرک، غیر از خودشان همه مشرک‌اند همه کافر‌اند هفته‌ی گذشته در خبرها بینندگان عزیز مطالعه کردند و شنیدند که در همین افکاری که الآن جریانات تکفیری در عراق است یکی از همین داعشی‌ها اعلام کرده کسانی که به ما می‌پیوندند باید دوباره شهادتین را بر زبان جاری کنند، مسلمان شوند تا حالا کافر بوده­اند.

شریعتی: همان نکته ای که شما اشاره کرده بودید.

حاج آقا حسینی: گفتیم که طرز تفکری را که محمد بن عبدالوهاب داشت درست عین همان طرز تفکر الآن است می‌گویند باید دوباره شهادتین را بگویید همه را کافر می‌دانند می‌گویند ما مسلمانیم لذا اگر دیگران مسئله‌ی توسل در زندگی شان توسل به اولیاء خدا توسل به پیامبر توسل به اهل بیت به پیامبران به پیامبر زادگان را می‌گویند شرک است، زیارت این‌ها شرک است، ساخت گنبد و بارگاه برای این‌ها شرک است، بوسیدن گنبد و بارگاه احترام به گنبد و بارگاه می‌گویند شرک است، تبرک جستن به این‌ها می‌گویند شرک است، گرامی داشت مراسمشان. الآن ما می‌گوییم سالروز شهادت حضرت حمزه سید الشهداست مجلس بگیریم به احترام این شهید بزرگوار می‌گویند شرک است به احترام پیامبر شرک است جشن پیامبر شرک است سالروز وفات پیامبر شرک است، همه‌ی این‌ها را شرک می‌دانند و کسی که مشرک شد می‌گویند خونش مباح است شما کافرید خونت مباح است اگر بروید در برابر ضریح پیامبر گرامی اسلام در برابر قبول ائمه‌ی بقیع تواضعی کنید احترامی کنید سلامی کنید صدایی بزنید تبرکی بجویید به آسانی شما مشرک می‌شوید کافر می‌شوید و خونتان مباح است، اگر مهم ترین بحث تفسیر توحید و شرک است ما از همین جا می‌خواهیم شروع کنیم توحید یعنی چه؟ توحیدی که قرآن آورده چه معنا و تفسیری دارد که ما همه مشرکیم و شما مسلمانید؟ بسم الله، قرآن بین ما و شما حکومت بکند حَِکَم باشد. توحید معنایش چیست؟ من خیلی ساده و سریع می‌گویم در این برنامه‌ی عمومی رسانه در حد مخاطبین عام من عرض کنم می‌دانید توحید مراتبی دارد توحید در ذات، دوم توحید در خالقیت، سوم توحید در تدبیر، چهارم توحید در عبادت، کدام یک از این مراحل ما مشرک داریم؟ توحید در ذات یعنی خدا یکی است خدا مانندی ندارد شریکی ندارد هر روز می‌خوانیم «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ» (اخلاص/1)، «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ» (شوری/11)، توحید در خالقیت آفریدگار یکی است غیر از خدا آفریدگاری وجود ندارد «اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ» (زمر/62). توحید در تدبیر یدبر الامر خدا فقط تدبیر امور عالم دستش است دیگران تدبیر دستشان نیست توحید در عبادت پرستش از آن خداست همه بنده‌ی خدا هستند من یک آیه ای را بخوانم که تمام این مراحل توحید در آن آمده‌ است سوره‌ی مبارکه‌ی یونس آیه‌ی سوم «إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الأَمْرَ» خدا مدبر امور است خدا خالق امور است خدا خالق همه‌ی عالم است «مَا مِن شَفِیعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ» این مراتب توحید است می‌دانید که مشرکین در بحث توحید در خالقیت مشکلی نداشتند یعنی قبول داشتند خالق عالم خداست این آیه در چند جای قرآن آمده ‌است «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» (زمر/38) اگر از مشرکین هم سوال می‌کردی خالق آسمان و زمین کیست لیقولن الله می‌گفتند خدا پس مشکل مشرکین چه بود؟ این‌ها مشکلشان شرک در ربوبیت بود. یعنی می‌گفتند درست است خدا عالم را خلق کرده ولی بعد از خلق عالم تدبیر امور را به بت‌ها واگذار کرده ‌است، دیگر خدا رفته کنار قرآن می‌فرماید مومنین فرق نگاه توحیدی و شرک این است موحد می‌گوید عزت همه مال خداست اما بت پرست چه می‌گوید؟ مشرک چه می‌گوید؟ می‌گوید نه قرآن می‌فرماید «وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّیَکُونُوا لَهُمْ عِزّاً» (مریم/19) بت می‌پرستیدند که وسیله‌ی عزتشان باشد موحد چه می‌گوید؟ پیروزی دست خداست نصرت دست خداست اداره‌ی امور عالم دست خداست مشرک چه می‌گوید؟ عین همین آیه باز است «وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ» (یس/75) بت‌ها آن‌ها را یاری بکنند پس در یک جمله خیلی ساده عرض می‌کنم مراتب توحید، توحید در ذات، توحید در خالقیت، توحید در ربوبیت، توحید در عبادت تمام این مراتب کدام یک از این‌ها منافات دارد با این کارهایی که همه‌ی مسلمان‌ها دارند انجام می‌دهند، اگر می‌روند زیارت اگر متوسل به اولیاء خدا می‌شوند اگر تبرک می‌جویند به مرقد اولیاء خدا با کدام یک از این مراحل توحید منافات دارد؟ عبادت تفسیرش چیست؟ عبادت یعنی خضوع در برابر موجودی که ما او را معبود می‌دانیم، رب می‌دانیم، اله می‌دانیم، امام رضوان الله علیه یک تعبیر زیبایی دارند بینندگان عزیز خوب است نظرشان به این باشد امام یک کتابی دارد متاسفانه کمتر مورد استفاده قرار گرفته. کتاب کشف اسرار همه‌ی کتاب‌های امام رضوان الله علیه شاید شناخته شده ‌است این یکی کمتر حتماً می‌دانید بر اساس غیرت دینی که امام داشت در زمان خودشان یک کسی کتابی نوشت اسرار هزار ساله، حملات عجیبی داشت به اعتقادات مسلمان‌ها امام درس فقه و اصولشان را تعطیل کردند یادمان باشد، این را می‌گویند اولویت شناسی امام درس خودشان را تعطیل کردند نشستند در خانه و در رد این کتاب نوشتند این آن کتاب اسرار هزار ساله بود این شد کشف اسرار به قلم خود امام رضوان الله علیه. امام در این کتاب بخشی از این مباحث را مطرح کردند فرمودند عبادت یعنی چه؟ عبادت یعنی کسی را به عنوان خدا ما ستایش کنیم، عبادت ساده‌ی ساده بخواهیم بگوییم در یک برنامه‌ی عمومی کسی را به عنوان خدا ما در برابرش تواضع کنیم. ما سوالمان از جریان تکفیری این است آیا اگر ما می‌رویم زیارت اگر توسل داریم اگر تبرک می‌جوییم اگر مجلس می‌گیریم جشن می‌گیریم شادی می‌گیریم عزا می‌گیریم برای ائمه برای اولیاء برای پیامبر آیا ما داریم به عنوان خدا در برابر انبیاء و اولیاء تواضع می‌کنیم و ستایش می‌کنیم.

شریعتی: یا این که تکریم و تعظیم مقام و شئون آن هاست؟

حاج آقا حسینی: مقام آن هاست. نکته‌ی خیلی مهمی است شما اشاره فرمودید اگر ما بخواهیم هر نوع تذلل هر نوع تواضع هر نوع فروتنی را در برابر دیگران شرک بدانیم بگوییم این عبادت غیر خداست اگر این طور بگوییم باید بگوییم همه‌ی مومنین مشرک‌اند، باید بگوییم معاذ الله فرشتگان مشرک‌اند، باید بگوییم انبیاء مشرک‌اند، یک آیه‌ی صریح بخوانم بحث خیلی روشن است قرآن به همه‌ی ما دستور داده سوره‌ی مبارکه اسراء آیه‌ی 24 «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» انسان در برابر پدر و مادر بال رحمت بگشا اوج تواضع، اوج فروتنی، اوج تذلل در برابر پدر و مادرت. این تعظیم از نگاه آن‌ها باید شرک باشد نمونه‌ی دوم سوره‌ی مبارکه مائده آیه‌ی 54 «مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ» خدا یک گروهی می‌آورد یُحِبُّهُم و یُحِبّونَه خدا را دوست دارند خدا آن‌ها را دوست دارد «أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ» ویژگی ایشان هستند این گروهی که خدا را دوست دارند خدا این‌ها را دوست دارند در برابر مومنین اوج تذلل و خشوع را دارند همه‌ی مومنین کافرند؟ قرآن فرمان به شرک می‌دهد؟ «أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ» در برابر کفار نه خیلی تند‌اند اما در برابر مومنین در اوج تواضع‌اند نمونه‌ی سوم سوره‌ی مبارکه‌ی بقره آیه‌ی 24 «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» به فرشتگان گفتیم در برابر آدم سجده کن دیگر از سجده بالاتر؟ از این تواضع بالاتر؟ سجده در برابر آدم بود. پس خداوند هم دستور شرک می‌دهد؟ معاذ الله. تواضع کرنش تذلل به معنای شرک نیست نمونه‌ی چهارم دوستان همه این آیه را بلد هستند سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف آیه‌ی 100 «وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً» داستان یوسف و یعقوب. یعقوب، همسرش، برادران یوسف به سجده افتادند در برابر یوسف این شد تعبیر همان خوابی که یوسف دیده بود. آیا این‌ها شرک است؟ اگر ما اوج تواضع و تذلل داشته باشیم در برابر انسان‌ها، در برابر پدر و مادر، در برابر مومنین، رفتیم زیارت دست به سینه می‌ایستیم اوج تواضع در برابر نبی گرامی اسلام اولیاء خدا اهل بیت امام زادگان چه ربطی به شرک دارد؟ کدام یک از مراتب توحید ما به هم خورده؟ توحید در عبادت یعنی این که شما در برابر کسی به عنوان این که او معبود است تواضع کنید تعریف امام رضوان الله علیه. به عنوان ستایش به عنوان این که او معبود است ما کجا چنین حرفی زده­ایم؟ این زیارت جامعه‌ی کبیره که گاهی وقتی همین جریانات تکفیری می‌خواهند گیر بدهند که این زیارت می‌دهند. در این زیارت جامعه‌ی کبیره ما چه می‌گوییم به ائمه؟ سراسر توحید است «إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ عَلَیْهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ» من حساب کردم حدود شصت بار اسم ظاهر الله در جامعه‌ی کبیره آمده، ده‌ها بار ضمیری که برمی‌گردد، شما از خدایید به سوی خدا دعوت می‌کنید. همه‌اش توحید است. ما کجا در برابر اولیاء خدا در برابر انبیاء به عنوان این که این‌ها معبود ما هستند تواضع کرده­ایم؟ معاذ الله. این تا به این جا. بگذارید من بعضی از آیات قرآن را دو داستان بگویم که بحث خسته کننده نباشد آیه‌ی 64 سوره‌ی مبارکه نساء، عزیزان اگر مدینه مشرف شده باشند وقتی زیارت نبی مکرم اسلام را می‌خواهند بخوانند این زیارت را می‌خوانند اول زیارت اشهد ان لا اله الا الله این هم مظهر توحید است زیارت پیامبر با شهادتین شروع می‌شود وحده لا شریک له و ان محمد عبده و رسوله صلی الله علیه و آله تا می‌رسد به این جا می‌گوییم اللهم انک قلت خدایا تو گفته ای در قرآن گفته ای سوره‌ی نساء آیه‌ی 64 «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ» آدم‌های گناه کار جائوک این آیه‌ی قرآن است در زیارت نامه آمده‌ است، گناه کارها بیایند پیش پیامبر چه کنند؟ فَاستَغفِرالله بگویند خدایا ما را بیامرز «وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» پیامبر برایشان طلب آمرزش بکند این توسل نیست؟ کجایش شرک است؟ اگر واسطه قرار دادن پیامبر و اولیاء خدا شرک است معاذ الله قرآن فرمان شرک می‌دهد؟ استغفر لهم الرسول آیه‌ی دیگر. باز من آیاتی را بخوانم بینندگان باز با آن‌ها انس داشته باشند. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف آیه‌ی 97 هزار بار این داستان را شنیده‌اید این آیات در ذهنتان باشد خیلی مهم است برادران یوسف وقتی متوجه اشتباهشان شدند توبه کردند آمدند پیش پدر یعقوب «یا اَبانا اِستَغفِر لَنا» پدر تو از خدا بخواه خدا ما را بیامرزد این شرک است؟ واسطه قرار دادن؟ توسل؟

شریعتی: پاسخ آن‌ها چیست در برابر این جواب ها؟

حاج آقا حسینی: عرض می‌کنم یک نکته ای دارد در صحبت تکمیلی عرض می‌کنم. در همین دعای توسل که این‌ها با دعای توسل اصلاً نمی‌توانند کنار بیایند، من حساب کردم هفده بار در دعای توسل ما می‌گوییم یا «یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه» من چند تا آیه‌ی دیگر را می‌گویم بینندگان خودشان نگاه کنند سوره‌ی آل عمران آیه 159 خطاب به پیامبر، پیامبر تو برای مردم طلب آمرزش کن سوره‌ی مبارکه‌ی منافقون آیه‌ی 5، به منافقین می‌گفتند بیایید پیامبر برای شما طلب آمرزش کند، نمی‌پذیرفتند. من یک نمونه‌ی دیگر باز عرض می‌کنم این سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران است ما قرآن را قبول داریم یا نه؟ قرآن دارد داستان عیسی را نقل می‌کند «وَرَسُولاً إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُم بِآیَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم» خدایا این را چه بیانی باید گفت؟ اخلق عیسی می‌گوید من «أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ» من از گل پرنده درست می‌کنم «فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّـهِ» پرنده می‌شود به اذن الله «أُبْری ُالاَکْمَهَ و الاَبْرصَ و أُحیِ المَوْتی ' بِإذنِ اللّه» عیسی می‌گوید این قرآن است سوره‌ی آل عمران من عیسی می‌گوید من مرده زنده می‌کنم به اذن الله این شرک است؟ این قرآن است احی الموتی من مرده را زنده می‌کنم معجزه‌ی عیسی این بود اما به اذن الله، «أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی‏ بُیُوتِکُمْ» (آل عمران/49) از غیب خبر می‌دهم اما به اذن الله همه به اذن الله این‌ها شرک است؟ نکته ای که شما اشاره فرمودید که این جا چه می‌گویند؟ حرفشان چه است؟  یک حرفی می‌زنند من به این حرف اشاره کنم بینندگان عنایت داشته باشند گاهی می‌گویند همه‌ی این‌هایی که شما گفتید ما قبول داریم درست است توسل برادران یوسف آمدند پیش یعقوب گفتند پدر تو از خدا بخواه به پیامبر ما بگوییم یا رسول الله تو از خدا بخواه، اما این‌ها مال آن وقتی بوده که پیامبر زنده بود یعقوب زنده بود شما به پیامبری که از دنیا رفته متوسل می‌شوید.

شریعتی: یعنی تمام شد. پیامبر رفت تمام شد.

حاج آقا حسینی: بله تمام شد ما خیلی ساده این سوال را جواب می‌دهیم دیگر از این واضح­تر نمی‌شود توضیح بدهیم می‌گویند پیامبری که مرد تمام شما حق ندارید. ما سوال می‌کنیم خیلی ساده آیا شما حیات برزخی برای پیامبر قائلید یا نه؟ قبول دارید یا نه؟ یعنی چه؟ آیا ما انسان‌ها که از دنیا رفتیم سوره‌ی مبارکه‌ی بقره آیه‌ی 154 من اول آیه را بخوانم بینندگان تا آخر می‌خوانند «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ» شهدا زنده‌اند شهید حیات برزخی دارد اگر یادتان باشد وقتی حاج آقا عالی در بحث برزخ مفصل این موضوع را مطرح کردند نه خوب‌ها، بلکه خوب‌ها و بدها من دلم می‌خواهد یک کمی بیشتر بینندگان عنایت کنند، هم خوب‌ها هم بد‌ها حیات برزخی دارند حیات برزخی فقط مال خوب‌ها نیست، قرآن در سوره‌ی مبارکه‌ی غافر آیه‌ی 46 راجع به فرعون النار یعرضون علیها آتش عرضه می‌شود بر آل فرعون غدوا و عشیا صبح و شام این چه عالمی است کجاست؟ نه قیامت بعداً یوم تقوم الساعة در دنیا قیامت که صبح و شام ندارد در دنیا هر صبح و شام آتش بر این‌ها عرضه می‌شود پس فرعونیان هم حیات برزخی دارند فرعون حیات برزخی دارد، نمرود دارد، یزید دارد، شمر دارد، دشمن دارد، دوست دارد، پیامبر هم دارد، شهدا هم دارند، امام حسین هم دارد همه حیات برزخی دارند حتماً بینندگان به ذهنشان می‌آید پس چه فرقی شد؟ گاهی جوان‌ها می‌پرسند می‌گویند اگر حیات برزخی دارند پس چه امتیازی برای شهدا شد؟ ما در تشییع شهدا فریاد می‌زدیم شهیدان زنده‌اند الله اکبر گفت فرعون هم زنده‌است بله درست است شهیدان زنده‌اند اما ادامه‌ی آیه چه است؟ «وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِم یُرْزَقُونَ فَرِحیِنَ بِما اتیهُمُ اللَّهُ» آن‌ها غرق نعمت‌اند در عالم برزخ اما فرعون و یزید و جلادها نمرود‌ها غرق در عذاب‌اند حیات برزخی مال همه ‌است نمی‌شود بگوییم پیامبر حیات برزخی نداشت، پیامبر مرد تمام شد، ارتباطش تمام شد با دنیا، قطع شد میت پیامبر جنازه‌ی پیامبر در قبر هیچ تفاوتی ندارد. این‌ها یک جملاتی گاهی می‌گویند من خدا می‌داند تردید دارم عین عبارتشان را بگویم. می‌گویم برای این که پیامبران بدانند دنیا چه خبر است این‌ها چه افکاری دارند تعجب نکنند که این‌ها این قدر ساده دارند در عراق این طور قبور اولیاء را از بین می‌برند یکی از همین جریانات تکفیری می‌گفت عصایش را نشان می‌داد می‌گفت این عصای من از جنازه‌ی پیامبر در قبر ارزشش بیشتر است، چون عصای من کاری از آن بر می‌آید، ولی بدن پیامبر در قبر هیچ کاری نمی‌کند. ببینید این بن باز که رئیس وهابی‌ها بود و اخیراً مرد در عربستان یک جمله ای داشت ایشان کور بود آمده بود کنار قبر پیامبر گفته بود به پیامبر با اسم صدا کرده بود گفته بود یا محمد من خدا را شکر می‌کنم چهل سال است کور هستم چشمم به گنبد و بارگاه تو نیفتاده است. شهدا زنده‌اند حیات برزخی دارند دوست و دشمن حیات برزخی دارد آن وقت پیامبر در قبر حیات برزخی ندارد؟ من سوال می‌کنم این مباحث خیلی مهم است من روان دارم عرض می‌کنم ما سوال می‌کنیم این‌ها نماز می‌خوانند یا نه؟ نماز می‌خوانند خودشان را مسلمان می‌دانند همه می‌گویند این سلام نماز السلام علیک ایها النبی و رحمة الله در تمام مذاهب است به چه کسی دارند سلام می‌گویند؟ سلام خطاب است ضمیر خطاب است السلام علیکَ ایها النبی مسلمان هر کجای عالم نماز بخواند می‌گوید السلام نمی‌گوید صلی الله علی رسول الله می‌گوید السلام علیک ایها النبی و رحمة الله به چه کسی دارد سلام می‌دهد؟ یکی از اساتید بزرگوار است یادم است جمله‌ی قشنگی می‌فرمودند. می‌گفتند من در مسجد النبی بودم با این‌ها بحثم شد این گفت شما حق ندارید چرا سلام می‌دهید؟ رو به قبر می‌ایستید؟ بروید مشرک کافر خیلی تند باور کنید این‌ها تمام زائرینی که می‌روند آن‌جا  سلام می‌دهند زیارت تبرک همه را کافر می‌دانند گفت من به این یک جمله­ای گفتم. گفتم شما می‌گویید پیامبر فات تمام شد بله؟ گفتند بله گفتم من یک سوال از شما دارم این آیه را برای چه نوشته‌اید بالای قبر پیامبر؟ الآن هم است بالای ضریح پیامبر این آیه‌است سوره‌ی مبارکه‌ی حجرات «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ» مومنین در برابر پیامبر داد نزنید، صدایتان را بالاتر از صدای پیامبر نبرید، گفتم برای چه این آیه را بالای قبر پیامبر ننوشتید؟ شما که می‌گویید پیامبر فات ممات تمام شد الآن است این آیه؟ یکی از عزیزان می‌فرمود من در مسجد الحرام خواستم ببوسم ضریح پیامبر را داد زد به سر من گفت مشرک کافر! گفتم من از شما سوال دارم ازدواج کردید؟ گفت به تو چه گفتم یک سوال است این که دیگر کفر نیست ازدواج کردی؟ گفت بله بچه هم داری؟ گفت بله بچه‌ات را می‌بوسی؟ گفت بله! گفتم بچه‌ات را که بوسیدی تو هم مشرکی اگر تعظیم به فرزند انسان تعظیم است بچه‌ات را می‌بوسی مشرکی؟ من هم ضریح پیامبر را می‌بوسم چه فرقی دارد؟ من یک داستانی بگویم عرض کردم بحث روال یک نواختی پیدا نکند بینندگان خسته نشوند من سه تا کتاب آوردم سه تا مطلب یگویم یکی البدایة و النهایة مال ابن کثیر است، ابن کثیر از شاگردان ابن تیمیه ‌است، گفتیم ابن تیمیه اساس این جریان تکفیری برمی‌گردد به او که مطالبی از کتابش منهاج السنة آن هفته نقل کردیم این قدر بگویم داستانی از بزرگان فضلای حوزه نقل کنم ایشان فرمود در مسجد الحرام بودم یک کسی از وهابی‌ها به من گفت که آیا شیعه‌ها شما هنوز هم می‌گویید یا حسین؟ می‌گویید یا علی؟ می‌گویید یا فاطمه؟ یا دیگر گذاشتید کنار؟ گفتم ما می‌گوییم گفت پس هنوز هم مشرکید؟ گفتم اصحاب پیامبر می‌گویند گفت محال است گفتم چرا من برایت سند می‌آورم، گفت اصحاب پیامبر در زمان حیات پیامبر می‌گفتند یا بعد از مرگ پیامبر؟ اگر زمان حیات می‌گفتند عیبی ندارد پیامبر زنده بوده ‌است، گفتم نه اتفاقا بعد از مرگ پیامبر گفت محال است گفتم سند برایت می‌آورم از این کتاب البدایة و النهایة ابن کثیر، در این چاپی که من دارم جلد هفتم صفحه‌ی 34 داستان مفصل است فقط یک جمله‌اش را بخوانم لشکر مسلمان‌ها در زمان خلیفه‌ی اول رفته بودند به جنگ با مسیلمه‌ی کذاب، مسیلمه‌ی کذاب کسی بود که ادعای پیامبری کرده بود خلیفه‌ی اول لشکری را فرستاد بروند با او بجنگند شعار این لشکر چه بوده؟ لشکر اسلام در زمان خلیفه اول پیامبر از دنیا رفته بود شعارشان چه بود؟ عین عبارت نادا بِشُعار المُسلِمین وَ کان شُعارِهِم یومئذ یا مُحمَّداه لشکر اسلام داد می‌زدند یا محمداه تا من این را گفتم گفت این سندش معلوم نیست گفتم نشد ابن کثیر مرید ابن تیمیه بوده ‌است اتفاقاً در حالاتش در مقدمه‌ی همین البدایة است نوشته‌اند وقتی ابن تیمیه در زندان مرد ابن کثیر راه دور بود مسافرت بود آمد پیشانی ابن تیمیه را بوسید. عرض کردم بحثمان می‌خواهیم منصفانه باشد واقعاً جریان تکفیری جریان جدایی است همه‌ی مسلمان‌ها را گرفتار کرده‌است در برابر همه‌ی مسلمان‌ها ایستاده آن هفته ما مفصل گفتیم در عراق در مصر در سوریه همه جا مراقد اولیاء خدا است گنبد و بارگاه‌است حرمشان است فقط مال شیعیان نیست این‌ها دشمن همه هستند من سوالم این است چطور ابن کثیر حق دارد بیاید پیشانی ابن تیمیه جنازه‌ی او را ببوسد، اما اگر من ضریح پیامبر را بوسیدم شرک است؟ کفر است؟ کدام یک از مراتب توحید را از دست داده­ام؟ این‌ها را خدا دانسته­ام؟ توحید در ربوبیت، خالقیت، عبودیت، توحید در ذات؟ کدام؟ نکته‌ی دیگری که می‌خواهم از این کتاب برای شما بگویم. این کتاب سنن الکبری است مال بیهقی، سنن از کتاب‌های مهمی است که این‌ها دارند ما گاهی کرامات برای اولیاء می‌گوییم، می‌گوییم کسی رفت به پیامبر متوسل شد به امام رضا علیه السلام متوسل شد به حضرت عبدالعظیم حسنی متوسل شد به برکت توسلش از خدا یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله، خدا مریضی‌اش را شفا داد اگر بگویی کافری خونت مباح است. این سنن کبرای بیهقی است جلد یازدهم یک داستانی نوشته خدا می‌داند خدا شاهد است آدم گاهی شرم می‌کند این‌هایی که به عنوان کرامت برای بعضی‌ها از خودشان گفته‌اند شرم می‌کند نقل بکند، آن وقت ما حق نداریم برای امام رضا کرامت بگوییم بگوییم به اذن الله امام رضا مریض شفا داد. می‌گوید شخصی آمد پیش مالک بن دینار، این کتاب سنن بیهقی جلد یازدهم صفحه 429 کسی آمد پیش مالک بن دینار این را از اوتاد می‌دانند مستجاب الدعوه می‌دانستند، گفت آقا من یک گرفتاری دارم دعا کن گفت چه است؟ گفت همسرم باردار است ولی وضع حملش سخت شده شما دعا کن من عذر می‌خوانم بینندگان نگویند در رسانه چرا خرافه می‌گویی، من می‌خواهم بگویم این‌ها این چیز‌ها را به عنوان کرامت از اولیاء خودشان نقل کرده‌اند و به این‌ها افتخار می‌کنند هزار بار این کتاب چاپ شده می‌گوید آمد پیش مالک دعا کن گفت چه شده؟ گفت همسرم باردار است وضع حمل نمی‌کند سخت شده وضع حملش گفت نه ماهش تمام شده؟ گفت نه ماه چه؟ چهار سال است بارداری‌اش طول کشیده. می‌شود کسی چهار سال؟ شما دعا کن. مالک دستش را به آسمان برد برای دعا کردن مشغول دعا که شد این آقا رفت خانه ببیند تاثیر دعا چه می‌شود عین عبارت این است فماحت مالک یده دستش را پایین نیاورده بود همین آدمی که التماس دعا به مالک گفته بود که چهار سال است خانم من باردار است بچه‌اش به دنیا می‌آمد طلع الرجل من باب مسجد دیدند از در مسجد می‌آید داخل علی رقبته غلام یک بچه‌ی چهار ساله روی شانه‌اش گذاشته بچه‌ی مو فرفری، دندان‌های درآمده ما قطعت فراره هنوز بند نافش هم قطع نشده دعا کرد مالک بن دینار خانمی که چهار سال حملش طول کشیده بود بچه‌ی چهار ساله را پدرش آورد در مسجد. عرض کردم آدم خجالت می‌کشد این‌ها را به عنوان یک کرامات نقل کرده‌اید آن وقت اگر ما بگوییم رفتیم متوسل شدیم به اذن الله. من جمله‌ی آخر را بگویم که ما می‌گوییم توسل گفتم در دعای توسل ما چه گفتیم؟ ما هفده بار در دعای توسل گفته ایم یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله، این‌ها شرک نیست این‌ها با توحید هیچ منافاتی ندارد اگر ما گفتیم به اذن الله. این کتاب صحیح بخاری است عزیزان همه می‌دانند صحیح بخاری مهم ترین کتاب حدیثی اهل سنت است، ما داریم به جریان تکفیری می‌گوییم ما به وهابی‌ها می‌گوییم. این‌ها نمی‌توانند بگویند ما صحیح بخاری را قبول نداریم. برایش ارزش قائل‌اند ما به جریان تکفیری که گفته­ام شاید ده بار در این دو جلسه تکرار کردیم همان طور که صهیونیست‌ها دشمن همه هستند یهودی‌ها حسابشان جداست. جریان تکفیری حسابش از حساب مسلمان‌ها جدا است، دشمن همه هستند، دشمن شیعه‌ است، دشمن سنی است، دشمن یهودی است، دشمن مسیحی است، دشمن بشریت‌اند با این افکاری که امروز دارند. این صحیح بخاری در جلد اولش است کتاب الصلوة باب الاستسقاء می‌گویند وقتی مردم گرفتار خشکسالی می‌شدند باران نمی‌آمد این حدیث 964 است از انس. انس روایت می‌کند اَنَّ عُمَر بنِ خَطّاب کان اذا قحط استسقا بالعباس خلیفه‌ی دوم وقتی مردم گرفتار خشک سالی می‌شدند می‌آمد دعا می‌کرد چه می‌گفت؟ می‌گفت اللهم زمان خلافت خودش پیامبر از دنیا رفته بود اللهم انا کنا نتوسل این غیر از دعای توسل است؟ اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبی خدا ما در گذشته گاهی به پیامبر متوسل می‌شدیم فستقینا به ما باران می‌دادی حالا امروز آمده ایم انا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا امروز هم عموی پیامبر را واسطه قرار داده­ایم، متوسل می‌شدند و سیراب می‌شدند باران می‌آمد این یک نمونه روایت است مجالس است برنامه عموم می‌خواهم ده روایت از این نمونه داریم که این‌ها متوسل می‌شدند به پیامبر به عموی پیامبر به اولیا خدا، حوائجشان برآورده می‌شد آن وقت ما اگر متوسل شدیم به امام رضا متوسل شدیم می‌رویم زیارت پیامبر به پیامبر خشوع کردیم تواضع کردیم، تبرک جستیم، مجلس گرفتیم، مجلس سوگواری گرفتیم، چرا بشویم مشرک و کافر؟ چرا خونمان مباح باشد؟ کدام مرحله‌ی توحید را از دست داده ایم؟

شریعتی: خیلی خوب خدا خیرتان بدهد ان شاء الله امیدوارم بحث امروز هم مورد استقبال شما قرار گرفته باشد مطالب خوبی را شنیدیم با فصاحت و بلاغت شما. به قرار روزانه­مان می‌رسیم برمی‌گردیم در بخش پایانی همراه شما خواهیم بود صفحه 171 مصحف شریف قرار روزانه‌ی سمت خدایی هاست آیه‌ی 160 تا 163 سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف در سمت خدا تلاوت می‌شود چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند و آسمانی و ملکوتی حضرت عبدالعظیم حسنی و ان شاء الله از برکاتش همه‌ی ما بهره مند شویم.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَیْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَکِن کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ﴿١٦٠﴾ وَإِذْ قِیلَ لَهُمُ اسْکُنُوا هَذِهِ الْقَرْیَةَ وَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَکُمْ خَطِیئَاتِکُمْ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ ﴿١٦١﴾ فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَظْلِمُونَ ﴿١٦٢﴾ وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَیَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ لَا تَأْتِیهِمْ کَذَلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ ﴿١٦٣﴾

ترجمه:

و ما بنی اسرائیل را به دوازده قبیله که هر یک امتی بودند، تقسیم کردیم، و به موسی هنگامی که قومش از او درخواست آب کردند، وحی نمودیم که عصایت را بر این سنگ بزن؛ در نتیجه دوازده چشمه از آن جوشید؛ هر گروهی چشمه ویژه خود را شناخت؛ و ابر را بر سر آنان سایبان قرار دادیم، و برای آنان منّ و سلوی [یعنی ترنجبین و مرغی مخصوص] نازل کردیم [و به آنان گفتیم:] از روزی های پاکیزه ای که به شما دادیم، بخورید. و [آنان با سرپیچی از فرمان های ما] بر ما ستم نکردند، ولی همواره بر خود ستم می ورزیدند. (۱۶۰) و [یاد کنید] هنگامی را که به بنی اسرائیل گفته شد: در این شهر [بیت المقدس] سکونت گزینید، و از هر جا که خواستید [ازمیوه و محصولاتش] بخورید، و بگویید: [خدایا! خواسته ما] ریزش گناهان است. و از دروازه [شهر یا درِ معبد] فروتنانه و سجده کنان درآیید، تا گناهانتان را بیامرزم، قطعاً [پاداش] نیکوکاران را بیفزایم. (۱۶۱) پس ستمکاران از آنان، سخنی را که [بیرون دروازه شهر] به آنان گفته شده بود [پس از ورود به شهر] به سخنی دیگر تبدیل کردند، [به جای درخواست ریزش گناهان درخواست امور مادی نمودند] نهایتاً به کیفر ستمی که همواره مرتکب می شدند، عذابی از آسمان بر آنان فرستادیم. (۱۶۲) از آنان سرگذشت شهری را که در ساحل دریا بود بپرس، هنگامی که [اهلش] در [روز تعطیلیِ] شنبه [از حکم خدا] تجاوز می کردند؛ به این صورت که روز [تعطیلیِ] شنبه ماهی هایشان [به اراده خدا از اعماق آب به سوی ساحل می آمدند و] به روی آب آشکار می شدند و غیر شنبه ها نمی آمدند [وآنان بر خلاف حکم خدا در تعطیلی شنبه به صید می پرداختند؛] این گونه آنان را در برابر نافرمانی و فسقی که همواره داشتند، آزمایش می کردیم. (۱۶۳)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: ان شاء الله به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و این آیات نورانی زندگی همه مان به سمت خداوند متعال باشد. ان شاء الله. دوستانی که اهل تحقیق و مطالعه هستند می‌دانید که در برنامه گه گاهی کتاب معرفی می‌کنیم و این کتاب‌ها هم با استقبال شما مواجه می‌شود. یک کتابی پیش روی من است حاج آقای حسینی زحمت کشیدند آوردند وهابیت بر سر دو راهی نوشته حضرت آیت الله مکارم شیرازی بسیار کتاب خوبی است دوستان ان شاء الله اگر مراجعه بکنند نکات بسیار خوبی را در مورد افکار وهابیت و نگاهشان به این مسائلی که حاج آقای حسینی مطرح کردند و نگاهشان به اعتقادات کاملاً تشریح شده و روشن است.

حاج آقا حسینی: چون روز شهادت حضرت حمزه سید الشهداء سلام الله علیه‌است ما خیلی بیش از این‌ها باید عرض ارادت می‌کردیم نهج البلاغه نامه 28 تا مهمان سفره حضرت علی سلام الله علیه هم باشیم حضرت یک نامه نوشتند به معاویه افتخارات خودشان را بیان کردند. امیر مومنان به چه افتخار می‌کنند؟ فرمودند به معاویه، خیلی از مهاجرین در راه خدا به شهادت رسیدند، در رکاب پیامبر و لِکُلِّ فَضلً هر کدام فضیلتشان محفوظ ولی وقتی شهید ما به شهادت رسید، پیامبر در حق او فرمود سید الشهدا و خَصَّهِ رسول الله بِسَبعین تَکبیرَهً عند صلاة المیت نماز جنازه‌یمیت  چند تا تکبیر دارد؟ 5 تکبیر دارد ولی امیر مومنان می‌فرماید هفتاد تکبیر پیامبر بر جنازه‌ی حضرت حمزه خواندند. یعنی امیر مومنان جزء افتخارات این است خیلی‌ها در راه خدا به شهادت رسیدند ولی شهید ما حمزه که به شهادت رسید شد سید الشهداء ادامه‌اش هم جالب است بینندگان حتماً ببینند راجع به برادرشان جعفر طیار حضرت می‌فرماید که خیلی‌ها دستشان در راه خدا در رکاب پیامبر قطع شد ولی حتّی اذا قُطِعَ بِواحِدنا یکی از ما وقتی دستش قطع شد برادرم جعفر وقتی در راه خدا دستش قطع شد قیل جعفر الطیّار او شد جعفر طیار فی الجنة و ذو الجناحین که درباره‌ی او است خداوند عوض دست به او دو بال داده این افتخار حضرت است به حضرت حمزه و حضرت جعفر طیار. یک جمله در مورد حضرت عبدالعظیم می‌گویم ما بیش از این‌ها باید برای ایشان عرض ادب و ارادت می‌کردیم فقط یک روایت به نظرم روایت کافی باشد مخصوصاً عزیزانی که در شهر ری هستند تهران هستند قدر بدانند خدا می‌داند ما غافلیم از نعمتی که در کنار دست ما است هم شیخ صدوق رضوان الله در ثواب الاعمال این حدیث را نقل کرده‌اند و هم ابن قول وی در کامل الزیارات این دو بزرگوار که از محدثین قدیمی ما هستند بیش از هزار سال از وفاتشان می‌گذرد شخصی آمد خدمت امام عسکری علیه السلام آقا فرمودند از کجا می‌آیی؟ گفت من از شهر ری می‌آیم اهل شهر ری هستم. کجا بودی؟ گفتم کربلا بودم رفته بودم زیارت جد شما امام حسین علیه السلام. عین تعبیر امام عسکری است حضرت فرمود لَو زُرتَ قَبر عَبدالعَظیم اگر همان جا شهر ری زیارت حضرت عبدالعظیم مشرف می‌شدی ثواب زیارت امام حسین را به تو می‌دادند. هم شیخ صدوق هم ابن قول فرمود تو از آن‌جا  آمدی کربلا زیارت امام حسین، اگر همان جا شهر ری قبر عبدالعظیم را زیارت می‌کردی ثواب زیارت امام حسین را می‌بردی.

شریعتی: ان شاء الله دوستان مشرف شوند و همه را هم دعا بکنند. همان طور که دوستان دارند زیر نویس می‌کنند می‌دانید که هم زمان با این ایام طرح قرآنی هزاران شاخه‌ی یاسین هدیه به حضرت عبدالعظیم حسنی در پایگاه آستان مقدس حضرت عبدالعظیم را برگزار می‌کند. علاقه مندان به شرکت در این طرح می‌توانند با ارسال تعداد سوره‌های یاسین قرائت شده به سامانهی 10005122در این طرح شرکت بکنند هم از ثوابش بهره مند شوند و هم هدایایی را به آن‌ها اهدا خواهند کرد دوستان حاج آقا حسینی دعا بکنند همه‌ی ما آمین بگوییم.

حاج آقا حسینی: من قبل از دعا یادآوری می‌کنم این کتابی که آن هفته هم معرفی کردیم هم این هفته بخش رسانه فرصت ما به هر ترتیب محدود است پنجاه دقیقه چهل دقیقه تمام می‌شود بینندگان اهل کتاب باشند آن کتابی که آن هفته گفتیم آیین وهابیت آیت الله سبحانی، این کتاب این هفته وهابیت بر سر دو راهی، آیت الله مکارم شیرازی تقاضا دارم بینندگان حتما به این کتاب‌ها مراجعه کنند. دعایمان این است که خداوند ان شاء الله به حق محمد و آل محمد شر صهیونیست‌ها را و جریانات تکفیری مخصوصاً امروز را به خودشان برگرداند ملت‌های مظلوم، هم ملت مظلوم فلسطین که این همه در این جریان مبارزه ازشان کشته شدند خداوند به حق محمد و آل محمد هم ملت مظلوم فلسطین هم ملت عراق هم ملت‌های مظلوم را بر مستکبرین پیروز گرداند.

شریعتی: ان شاء الله خیلی ممنون. فردا اگر توفیقی بود با حضور حاج آقای ماندگاری خدمت شما خواهیم رسید. بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم. والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

برنامه سمت خدا

93-11-04-حجت الاسلام والمسلمین میر باقری- (تفسیر سوره های قریش )

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: تفسیر سوره­های قریش

کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین میرباقری

تاریخ پخش 93/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


چه روزهاست که یک به یک غروب شد نیامدی * * * چه بغض‌ها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن تبر به دوش بت شکن * * * خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه * * * برای دل ولی چه خوب شد که نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام * * * دوباره صبح ظهر نه غروب شد نیامدی

شریعتی: اللهم عجل لولیک الفرج سلام می‌گویم به همه‌ی شما خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید آرزو می‌کنم در این روزهای سرد زمستان دل تان بهاری و گرم باشد و منور به نور نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم. در محضر استاد عزیز حاج آقای میرباقری هستیم. سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

حاج آقا میرباقری: سلام علیکم و رحمة الله خدمت شما و همه‌ی همکاران و بینندگان محترم عرض سلام و ادب و احترام دارم برای همه آرزوی توفیق می‌کنم.

شریعتی: سلامت باشید. در جلسات گذشته از نکات لطیف سوره‌ی مبارکه‌ی فیل و سوره‌ی مبارکه‌ی قریش برای ما گفته اند برای آگاهی از مطالبی که در جلسات گذشته فرمودند به سایت ما مراجعه کنید فایل‌های صوتی و متنی آن جا است و قابل دریافت است samtekhoda3.ir از پیوستگی معنایی این دو سوره برای ما گفتید و این نکته‌ای که «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» (قریش/3) به صورت خیلی فشرده در موردش صحبت کردید یک مختصری از بحث هفته‌ی گذشته بفرمایید و بحث را ادامه دهیم.

حاج آقا میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم : بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک به طور اختصار عرض کردیم که این دو سوره یکی از احکام فقهی که بر آن مترتب است این است که مشهور فقهای امامیه و شیعه رایشان بر این است که در نماز واجب این دو سوره باید با هم تلاوت شوند اگر این سوره‌ها را می‌خوانیم بعد از حمد باید سوره‌ی فیل و قریش با هم دیگر تلاوت شوند و همین الهامی شده برای بعضی از مفسرین که یک پیوست معنایی بین این دو سوره برقرار کنند و فرمودند که مضمون این دو سوره به هم پیوسته است و یک حقیقت را بیان می‌کند. یک بار بنا شد که اجمالا این دو سوره را جدا ترجمه کنیم و یک بار هم نظر مفسرین که این دو سوره را به هم پیوسته می‌بینند عرض کنیم. برمی‌گردیم این نظر دوم را هم مورد بررسی قرار می‌دهیم. سوره‌ی فیل و ایلاف را از نو یک نگاهی می‌کنیم ببینیم می‌شود پیوست معنایی برقرار کرد یا نه. نکته‌ی اول این بود که «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ»در این سوره سوال از کیفیت فعل خداست که خدای متعال فعلش چگونه انجام گرفته با اصحاب فیل همراهان لشکر ابرهه‌ای که همراه با فیل و آرایش نظامی مقتدرانه‌ای آمده بودند برای ویران کردن کعبه. کلید فهم این سوره من گمان می‌کنم توجه به این جمله‌ی اول است «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ» دیدی پروردگار تو با اصحاب فیل چه کرد؟ پیداست همه‌ی فعل خدا برخوردی که با اصحاب فیل کرده هول نبی اکرم و پرورش نبی اکرم است برای این که این شخصیت به هدف خودشان برسند آن هدف الهی که معین شده و آن هدف به انجام برسد خدای متعال برخورد قهرآمیزی با اصحاب فیل کرده چه کرده با آن ها؟ «أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ» دیدی خدای متعال کید آن‌ها را در تذلیل قرار داد که کید آن‌ها گم شد در درون تدبیر خدای متعال «وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ» پرنده‌هایی را دسته دسته برای آن‌ها فرستاد و با این پرنده‌ها اصحاب و لشکر آن‌ها را از پای در آورد. ابزار و سلاح آن‌ها هم «تَرْمِیهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّیلٍ» سنگ ریزه‌هایی بود که بر سر آن‌ها می‌انداختند و بعد هم «فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَّأْکُولٍ» مثل برگ‌های موریانه خورده که زیر دست و پا ماندند و خورد شدند قرار داد. اصل این برخورد کیف فعل خدای متعال این طور است که یک برخورد را می‌توانست از طریق اسباب طبیعی این کید را از بین ببرد زلزله‌ای سیلی طوفانی بیماری فراگیری بیاید ولی خدای متعال این کار را کرده یک لشکر را به شکل کاملا آشکار لشکر نظامی مقتدر را با پرندگان و ریز ترین ابزارها هدف قرار داده و آن‌ها را خورد کرده در واقع یک درگیری کاملا آشکار هیچ پنهان هم نیست مخفی نکرده این درگیری را خدای متعال. سوال این بود که حالا این کیدی که آن‌ها داشتند چه بود؟ یک احتمال این است که آن‌ها دنبال این بودند که کعبه را منتقل کنند به سرزمین دیگری آن جا شود کانون عبادت وقتی برخوردی از سوی برخی مسلمان‌ها شد آن‌ها موضع گیری کردند آمدند کعبه را ویران کنند یعنی کید آن‌ها ویران کردن کعبه خلاصه می‌شود اشکال ندارد این هم تعبیر غلطی نیست اشکالی ندارد بگوییم خدای متعال می‌خواست پیامبر را بیاورد این کعبه خانه‌ای است که خدا برای پیامبر قرار داده مسخر پیامبر است یکی از ابزار دست نبی اکرم این خانه است «جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ» اول بیت وضع للناس خدای متعال خانه‌ی کعبه را برای همه‌ی مردم قرار داده اولین خانه‌ای است که خدای متعال برای پرستش و عبادت قرار داده روایات متعددی هم داریم از زمان حضرت آدم معبد و قبله بوده انبیا و اقوام آن‌ها می‌آمدند در بعضی روایات دارد جن و امثال آن‌ها و ملائکه می‌آیند یک خانه‌ای بوده که معبد بوده این خانه‌ای که خدا برای مردم قرار داده معبد مردم است مردم از این طریق به خدای متعال نزدیک می‌شوند این خانه را خدای متعال مسخر پیامبر اکرم قرار داده پیامبر به وسیله‌ی این خانه یک عده از اهداف خودشان را پیش می‌برند و قلوب را حول این محور جمع می‌کنند پس اشکال ندارد بگوییم خدای متعال بر محور پرورش نبی اکرم توطئه‌ای که علیه بیت اتفاق افتاده این توطئه را خنثی کرد آن هم با یک درگیری واضح و روشن و نگذاشت این بیتی که خدا برای پیامبر قرار داده به وسیله‌ی بیت بخواهد تصرفی بکند قلوب را جمع بکند ائتلافی بکند عبودیتی ایجاد بکند مردم را به رب البیت دعوت کند نگذاشت این بیت از بین برود حفظ کرد تا به وسیله‌ی این تدبیر خدای متعال در مورد نبی اکرم به انجام برسد. بعضی گفته اند قرائن تاریخی آورده اند من چون محقق تاریخ نیستم اظهار نظر تاریخی نمی‌کنم قرائن تاریخی آورده اند که از محققین تاریخ که این کید یک کید بسیار گسترده تری بوده یعنی قیصر روم و قیاصره‌ی روم و کسراهای ایران نقشه‌ی بزرگ تری را نسبت به نبی اکرم و ظهور نبی اکرم داشتند چون می‌دانستند پیامبری از دل این قوم ظهور پیدا می‌کند همین قومی که در جزیره العرب هستند و نسل حضرت اسماعیل هستند با آن‌ها برخوردهای فراوانی می‌کردند آن‌ها را نمی‌گذاشتند بیایند در سرزمین‌های حاصلخیز عراق و جاهای دیگر شام آن‌ها را کوچ می‌دادند قرائنی را ذکر کردند. آن‌ها می‌دانستند یک دینی از این جا ظهور پیدا می‌کند از جزیره العرب از بین این جمعیت و این جمعیت غالب می‌شوند بر آن‌ها و طبیعتا نگران بودند سعی می‌کردند بسترهای ظهور فرهنگ و دین و غلبه‌ی آن را از بین ببرند لذا سعی می‌کردند نگذارند دارای تمدن فرهنگی شوند چون خیال می‌کردند این تمدن و فرهنگ بستر ظهور دین و غلبه است خیال می‌کردند اگر این اجتماع از بین برود این حقیقت نمی‌تواند ظهور پیدا کند جلوی کوچ و هجرت هایشان را به سرزمین‌های حاصلخیز عراق و شام و امثال را می‌گرفتند در تاریخ نقل شده به خصوص عربی که از نسل حضرت اسماعیل بودند که این پیامبر از دل این‌ها بیرون می‌آمد که آیاتش را در جلسه‌ی قبل خواندیم ابراهیم خلیل هم از روز اولی که حضرت اسماعیل را می‌برند کنار کعبه حرفشان این است که «رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلاَةَ» (ابراهیم/36) بخشی از ذریه‌ی خودم را که نسل حضرت اسماعیل است می‌برم کنار خانه‌ی کعبه که آن موقع خراب هم شده بود برای این که یاد تو را به پا دارند و اقامه‌ی صلوه شود خدایا قلوب مردم «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» (ابراهیم/37) قلوب پاره‌ای از مردم را متوجه آن‌ها کن «وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ» (ابراهیم/37) ‌در سرزمینی که کویر است ثمرات کار دیگران را روزی آن‌ها قرار بده این ظاهر آیه است پس همین طور که حضرت ابراهیم یک طرح بزرگی داشتند در آیات مبارکه‌ی سوره‌ی بقره آمده که وقتی بیت را اقامه کردند آن جا دعای حضرت ابراهیم این است که خدایا من این جمعیت را می‌آورم نسل من را مسلم قرار بده «وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ» (بقره/129) پیغمبری از خودشان در بین خودشان مبعوث کن کاملا حضرت چشم انداز تاریخی دارند بنابراین دشمن هم توجه به این هدف دارد و می‌خواهد کور کند از طریق این که متفرق کند حتی بعضی از محققین تاریخ فرمودند اشاعه‌ی بت پرستی در بین عرب جزیره العرب که در مکه بودند این که آن جا مرکز بت‌ها شود تدبیر قیاصره‌ی روم و امثال این‌ها بود قرائنی آوردند من چون محقق در تاریخ نیستم به آن قرائن تاریخی خیلی تکیه نمی‌کنم. برای این که جلوی اشاعه‌ی ظهور این پیامبر و تحقق این فرهنگ را بگیرند البته ممکن است آن‌ها تعبیر به پیامبری نمی‌کردند ولی می‌دانستند یک اتفاقی می‌افتد برای این که جلویش را بگیرند این جمعیت را متفرق و متشتت کردند و حتی فرهنگ را به گونه‌ای تغییر دادند که بت پرستی در آن جا اشاعه شد. بت‌ها را می‌آوردند در کعبه صریحا بت‌ها را عبادت می‌کردند به حدی دچار تفرق و تشتت شدند نه فقط رابطه‌های قومی شان به هم خورده حتی رابطه‌ی عشیره ایشان درون یک خانواده دخترهای خودشان را زنده به گور می‌کردند چنین پستی فرهنگی اتفاق افتاده خدای متعال می‌فرماید کار را ما برعکس کردیم قصه این است که ما سرکوب کردیم لشکر فیل را به عنوان یک توطئه‌ی بزرگ بخشی از یک طرح بزرگ و بعد ائتلاف ایجاد کردیم بین قریش و تازه این آغاز یک راه عظیم است که «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» این ائتلافی که ایجاد کردیم حول بیت ایجاد کردیم باید برای این که هدف ادامه پیدا بکند «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» حالا یک تکه‌ای را من از نهج البلاغه خطبه‌ی قاصره حضرت علی می‌خوانم مهم ترین شاهدی است که به آن تکیه کرده اند برای این که این توطئه توطئه‌ی عظیم بوده خطبه‌ی قاصره از شاید عمیق ترین خطبه‌ها است بعد از خطب توحیدی خیلی عجیب است این هم یک نوع خطبه‌ی توحیدی است که از توحید شروع می‌کنند به ولایت نبی اکرم و اهل بیت ایشان ماجرا را ختم می‌کنند در این خطبه حضرت اجمالا معنی توحید و موحد بودن را توضیح می‌دهند می‌فرمایند خدای متعال کبریا و عزت را قرق گاه خودش قرار داده و احدی حق ندارد به این قرق گاه نزدیک شود و اگر کسی در عزت و کبریا با خدای متعال درگیر شود «جَعَلَ اَللَّعْنَه عَلَى مَنْ نَازَعَهُ فِیهِمَا» بعد می‌فرماید خدای متعال ملائکه را به همین امتحان کرد وقتی آدم را از گل خلق کرد فرمود «إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ، فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ» (ص/72-71) آن‌ها را امتحان کرد به تواضع در مقابل کبریای خودش تذلل در مقابل عزت خودش و ملائکه از امتحان بیرون آمدند شیطان دچار عصبیت شد و استکبار علی الله کرد سجده نکرد و بنای درگیری و منازعه با خلیفه‌ی خدا را گذاشت بعد حضرت می‌فرمایند بیماری استکبار و تکبری که در آن است بیماری مسری است مواظب باشید شما را مبتلا نکند مثال‌هایی می‌زنند می‌فرمایند دو برادری که فرزندان حضرت آدم بودند هابیل و قابل یکی را مبتلا به حسد و کید کرد شراره‌های غضب را در او برافروخت و آن را درگیر کرد تا آن جا که برادر را کشت و پشیمان شد می‌فرماید شما هم در چنین شرایطی قرار دارید مواظب باشید البته نقل کرده اند شرایط این خطبه بعد از این که از جنگ نهروان برگشتند کار تمام شد دوباره می‌خواستند دعوت بکنند آماده سازی بکنند جمعیت را برای این که کار لشکر شام را این بار تمام بکنند یک درگیری مجددی با شام پیش روی حضرت بود این خطبه را آن موقع خواندند بعد حضرت توضیح می‌دهند مواظب باشید مبتلا نشوید تا می‌رسد به این جا که حضرت توضیح می‌دهند شما اگر مبتلا به استکبار شدید اسیر سران استکبار و فتنه می‌شوید و گرفتار می‌شود و ذیل آن حضرت یک توضیحی را بیان می‌کنند این توضیح را من فرازهایی از خطبه را می‌خوانم ترجمه‌ی دقیق هم نمی‌خوانم به ترجمه‌ی آقای دشتی اکتفا می‌کنم البته ترجمه‌ی این فرازها بسیار دقیق تر از این مقدار است حضرت می‌فرمایند که فَاعْتَبِرُوا بِحَالِ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ وَ بَنِی إِسْحَاقَ وَ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَیهِ السّلام اعتبار بگیرید و معتبر بشوید عبرت بگیرید از حال فرزندان اسماعیل و اسحال و بنی اسرائیل. اسماعیل و اسحاق دو برادر هستند هر دو فرزند حضرت ابراهیم اند که حضرت اسماعیل را حضرت آوردند در کنار کعبه و نبی اکرم هم از نسل ایشان به دنیا آمدند اسحاق برادر دیگر است اسرائیل جناب یعقوب فرزند حضرت اسحاق هستند می‌فرماید عبرت بگیرید فَمَا أَشَدَّ اعْتِدَالَ الْأَحْوَالِ این هماهنگی حالات بسیار شدید است دقیقا همان حالت‌ها است که دیده می‌شود وَ أَقْرَبَ اشْتِبَاهَ الْأَمْثَالِ مشابهت امثال خیلی نزدیک است بنابراین داستان یک داستان است و می‌توانید عبرت بگیرید از آن داستان بعد حضرت آن داستان را توضیح می‌دهند دو حال را با هم مقایسه می‌کنند یکی حال تشتت و تفرق دوم حال وحدت حول نبی اکرم را می‌فرمایند تَامَلُوا اَمرَهُم فِی حالِ تَشَتُّتِهِم وَ تَفرِقِهِم در حال آن‌ها تامل کنید در آن موقع که متشتت و متفرق بودند لَیَالِیَ کَانَتِ اَلْأَکَاسِرَةُ وَ اَلْقَیَاصِرَةُ أَرْبَاباً لَهُمْ  دوران‌ها و شب‌های تاریکی که کسری‌ها و قیصر‌ها ارباب آن‌ها بودند و بر آن‌ها حکم می‌راندند یَحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِیفِ اَلْآفَاقِ وَ بَحْرِ اَلْعِرَاقِ وَ خُضْرَةِ اَلدُّنْیَا بحث ولد اسماعیل است آن‌ها را از سرزمین‌های گسترده و دریای عراق و فرات و دجله و سرزمین‌های سرسبز آن‌ها را کوچ می‌دادند إِلَى مَنَابِتِ اَلشِّیحِ وَ مَهَافِی اَلرِّیحِ آن‌ها را به سرزمین‌هایی که محل رویش خارها و گردبادهاست و وَ نَکَدِ اَلْمَعَاشِ سرزمینی که در آن معاش و زندگی کردن بسیار دشوار است فَتَرَکُوهُمْ ‌این‌ها را از سرزمین‌های حاصل خیز کوچ دادند به سرزمین‌های این شکلی که شاید مقصود سرزمین حجاز باشد فَتَرَکُوهُمْ عَالَةً مَسَاکِینَ آن‌ها را آلت یعنی سربار دیگران و مسکین و فقیر و زمین گیر کردند می‌خواستند خودشان دستان به دهانشان نرسد به حسب ظاهر. إِخْوَانَ دَبَرٍ وَ وَبَرٍ از آن سرزمین آوردند در سرزمینی که به دنبال شتر‌ها حرکت می‌کردند و همه‌ی سرمایه شان همین بود أَذَلَّ اَلْأُمَمِ دَاراً خانه هایشان خارترین خانه‌ها است وَ أَجْدَبَهُمْ قَرَاراً سرزمینی که خشک ترین آن‌ها بود و بی حاصل ترین سرزمین‌ها لاَ یَأْوُونَ إِلَى جَنَاحِ دَعْوَةٍ یَعْتَصِمُونَ بِهَا  هیچ پناهگاه فرهنگی نداشتند یک دعوتی باشد آن‌ها را فرابخواند پناه ببرند تکیه بکنند هیچ پیغمبری نبود هیچ دعوت حقی در بین آن‌ها نبود وَ لاَ إِلَى ظِلِّ أُلْفَةٍ یَعْتَمِدُونَ عَلَى عِزِّهَا  هیچ سایه‌ی الفتی نبود که تکیه به آن الفت به عزت برسند محور الفتی نداشتند که به الفت و عزت برسند فَالْأَحْوَالُ مُضْطَرِبَةٌ وَ اَلْأَیْدِی مُخْتَلِفَةٌ حالاتشان بی ثبات دست‌ها درگیر کثرت‌ها جمعیت‌ها متفرق وَ اَلْکَثْرَةُ مُتَفَرِّقَةٌ فِی بَلاَءِ أَزْلٍ در یک رنج مستمر و وَ أَطْبَاقِ جَهْلٍ  جهل فراگیر مِنْ بَنَاتٍ مَوْءُودَةٍ دختران گور به گور شده و بت‌های پرستیده شده ‌و وَ أَصْنَامٍ مَعْبُودَةٍ وَ أَرْحَامٍ مَقْطُوعَةٍ ‌رشته‌های رحمی که بریده شده و قطع شده و ‌رشته‌های رحمی که بریده شده و قطع شده و وَ غَارَاتٍ مَشْنُونَةٍ  جنگ‌های پیاپی و مستمر این فضای جزیره العرب بود این‌ها فرزندان اسماعیل اند به دست کسراهای ایران و قیصر‌های روم مبتلا به این وضعیت شدند این در نهج البلاغه است یعنی وضعیت جزیره العرب و وضعیت فرزندان اسماعیل در جزیره العرب که بخشی از بیان حضرت است که بت پرستی و قطع رحم و غارت‌های پیاپی و تشتت و تفرق و اضطراب تحول حال مستمر این محصول حاکمان ایران و روم است چرا این کار را کرده بودند؟ عرض کردم بعضی محققین این را گفتند به خاطر این بوده که از قرائن تاریخی هم استفاده کرده اند که این‌ها می‌دانستند از بین این جمعیت پیغمبری مبعوث می‌شود و این پیامبر فرهنگ جدیدی می‌آورد که غلبه بر فرهنگ ایران و روم می‌کند.

شریعتی: حالا چرا باید از این جمعیت متفرق پیامبری بیاید؟

حاج آقا میرباقری: خدای متعال از دل این جمعیت متفرق و متشتت «وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْف» از دل خوف امنیت ایجاد کرده حضرت بعد مقایسه می‌کنند فَانْظُرُوا إِلَی مَوَاقِعِ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْهِمْ  می‌فرمایند عبرت بگیرید این دو حال را با هم مقایسه کنید مواظب باشید مبتلا به حالت اول نشوید اگر در مقابل دین خدا ولی خدا آن چیزی که عامل ائتلاف و قدرت است ایستادید حتما اسیر دست ارباب روم و ایران و امثال این قدرت‌ها خواهید شد حالا آن موقع آن‌ها بودند سرنوشت می‌شود همین خدای متعال چطور از دل این جمعیت این قدرت و غلبه را ایجاد کرد؟ عناصر غلبه را حضرت توضیح می‌دهند فَانْظُرُوا إِلَی مَوَاقِعِ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْهِمْ  نگاه کنید به جایگاه‌هایی که نعمت الهی که بر این‌ها نازل کرد حِینَ بَعَثَ إِلَیْهِمْ رَسُولاً این تحول از بعثت رسول آغاز می‌شود خدای متعال یک شخصی را می‌فرستد این شخص ظرفیت دارد می‌تواند مرده‌ها را زنده کند متشتت‌ها را مجتمع بکند این جاهل‌ها را عالم بکند قطع رحم کننده‌ها را به ائتلاف و الفت برساند پس اصل از بعثت رسول است «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً» (آل عمران/164) این پیغمبر است که مبدا حیات مجدد از دل این مرده‌ها بیرون می‌آورد. از دل آدم‌های متفرق ائتلاف ایجاد می‌کند از دل شکست خورده‌ها پیروزی رقم می‌زند این کار پیغمبر است فَعَقَدَ بِمِلَّتِهِ طَاعَتَهُمْ  گره زد طاعت آن‌ها را آن‌ها طاعت می‌کردند این طاعت قیاصره و کسری‌ها گره خورد به طاقت پیغمبر این‌ها گرد این پیامبر جمع شدند طاعت این پیامبر می‌کردند وَ جَمَعَ عَلَى دَعْوَتِهِ أُلْفَتَهُمْ الفتی بین پیامبر بر مبنای دعوت اش ایجاد کرد حضرت داعی الی الله بود «داعِیاً إِلَی اللهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً» (احزاب/47) پس حول این دعوت که د عوت به پرستش خداست موتلف کرد حول دعوت الی الله موتلف شد داعیان دیگری هم هستند ملت‌ها را حول دعوت‌های دیگری حول آله دیگری جمع می‌کنند کلا تجمع حول آله است انسان‌ها تا معبود واحد نداشته باشند تجمع نمی‌کنند تجمع ما مخلوق‌ها حول معبود است آله‌ای برای ما درست می‌کنند نبی اکرم حول دعوت به حضرت حق این‌ها را جمع کردند.

شریعتی: با این نکاتی که حضرت در خطبه فرمودند چقدر کار سختی بود

حاج آقا میرباقری: آن وجود مقدس توانسته از بین بت پرست‌ها موحد درست بکند از بین آدم‌هایی که فرزند را زنده به گور می‌کردند آدم مقدسی درست بکند آن کار دشمن بود این کار خدای متعال که پیامبری را معبوث کرد حول این پیامبر و دعوت او ائتلافی ایجاد کرد تجمع ایجاد کرد کَیْفَ نَشَرَتِ اَلنِّعْمَةُ عَلَیْهِمْ جَنَاحَ کَرَامَتِهَا این نعمت نبی اکرم بار کرامت خود را بالای سر آن‌ها گسترانید این نعمت کرامت که به نظرم نبی اکرم است این‌ها زندگی کردند وَ أَسَالَتْ لَهُمْ جَدَاوِلَ نَعِیمِهَا  جویبارهای نعمت را بر آن‌ها جاری کرد نبی اکرم سراسر امت را احیا کرد وَ اِلْتَفَّتِ اَلْمِلَّةُ بِهِمْ فِی عَوَائِدِ بَرَکَتِهَا و این آئین نبی اکرم این‌ها را به هم گره زد همراه با برکاتی که از این الفت و دین نبی اکرم جاری شد فَأَصْبَحُوا فِی نِعْمَتِهَا غَرِقِینَ مستغرق در نعمت این دین و این نبی شدند این ملت و این رسول وَ فِی خُضْرَةِ عَیْشِهَا فَکِهِینَ در خرمی عیش این نعمت الهی که در سایه‌ی دین و ملت نبی اکرم بود می‌گذرانیدند قَدْ تَرَبَّعَتِ اَلْأُمُورُ بِهِمْ فِی ظِلِّ سُلْطَانٍ قَاهِرٍ  همه‌ی امورشان بر محور سلطه و سلطنت قاهری شکل گرفت البته این‌ها باید به دقت لغت به لغت معنا شوند  وَ آوَتْهُمُ اَلْحَالُ إِلَى کَنَفِ عِزٍّ غَالِبٍ ‌این حال پناهشان داد در سایه‌ی یک عزت غالبی وَ تَعَطَّفَتِ اَلْأُمُورُ عَلَیْهِمْ فِی ذُرَى مُلْکٍ ثَابِتٍ  به ثبات در ملک و غالب رسیدند. در میان نعمت‌ها غرق گشتند این ترجمه‌ها دقیق نیست عبارت‌های حضرت خیلی پربار تر از معنا هستند و در خرمی زندگانی شادمان شدند امور اجتماعی آنان در سایه‌ی قدرت حکومت اسلام استوار شد و در پرتو عزتی پایدار آرام گرفتند و به حکومتی پایدار رسیدند آن گاه آن‌ها حاکم و زمامدار جهان شدند و سلاطین روی زمین گردیدند و فرمانروای کسانی شدند که در گذشته حاکم آن‌ها بودند و قوانین الهی را بر کسانی اجرا می‌کردند که مجریان احکام بودند حکم آن‌ها بر این‌ها جاری می‌شد اما این جا برعکس شده و در گذشته کسی قدرت در هم شکستن نیروی آن‌ها را نداشت بر قدرت‌هایی که شکست نمی‌خوردند و پیروز بودند غالب شدند و هیچ کس خیال مبارزه با آن‌ها را در سر نمی‌پروراند تا این که حضرت می‌فرماید به جایی رسیدند لاَ تُغْمَزُ لَهُمْ قَنَاةٌ وَ لاَ تُقْرَعُ لَهُمْ صَفَاةٌ نیزه‌ها استوار شد و شمشیر‌ها بی سر و صدا هیچ کس جرأت جنگیدن با این‌ها نداشت. از موقعی که اعتنا نمی‌کردند به جایی رسیدند کسی جرأت نداشت خیال جنگ با آن‌ها را در سر بپروراند. این تحول از کجا پیدا شد؟ منشأ آن بعثت نبی اکرم و این دینی است که آورده است. پس می‌شود بدون این که روابط تولیدی تغییر کند عوامل دیگر دخیل باشند یک شخصیتی از عالم بالا بیاید که حقایق در او تجلی پیدا کند حامل اسرار و حقایقی است آرام آرام دعوت کند به توحید و بر محور این پیامبر و این دعوت یک ائتلاف و تجمعی اتفاق بیفتد و بعد عزتی و بعد غلبه ای. این اتفاق هم افتاد اتفاقا غلبه‌ی فرهنگی غالب شد همین تبدیل شدند به جمعیت غالب. یک برداشت غلطی بعضی از ناسیونالیست‌های ایرانی دارند برداشت غلطی است می‌گویند این غلبه غلبه‌ی دفعی پیش بینی نشده بود عده‌ای عرب بیابانی غالب شدند به خاطر این نقطه ضعف‌ها باید برگردد به جای خودش این غفلت از این مسئله است که کاملا خود پادشاهان ایران و روم می‌دانستند یک غلبه‌ی فرهنگی است در این غلبه‌ی فرهنگی خود ملت ایران به استقبال فرهنگ جدید آمدند کمتر فتوحات نظامی بوده بیشتر فتوحات فرهنگی بوده این‌ها احتیاج به توضیح دارد یک کتابی دارند شهید مطهری همه‌ی کتاب‌های شهید مطهری ارزشمند است این کتاب ارزشمندی است خدمات متقابل ایران و اسلام کلام را به آخر نرساندند ولی نکات لطیفی را در زمینه‌ی خدمات متقابل ایران و اسلام دارند که توضیح دادند فرهنگ اسلام چقدر به فرهنگ ایران خدمت کرده و به عکس مردم ایران خدماتی را در پیشرفت اسلام داشتند علی‌ای حال این غلبه یک غلبه‌ی کاملا فرهنگی است که بر محور نبی اکرم و اسلام واقع شده این دین و این رسول و حالا بعد می‌گوییم این کعبه و این بیت محور یک شکل گیری فرهنگ و غلبه‌ی فرهنگی شدند و یک ائتلافی پیش آمده.

شریعتی: یعنی فضای مجزایی را در نظر بگیریم یک وقت‌هایی ما اسلام را با اعراب گره می‌زنیم لذا این شائبه‌ها پیش می‌آید ولی این طوری نیست فرهنگ اسلام را فرهنگ مجزایی ببینیم.

حاج آقا میرباقری: بله این پیامبر را خدای متعال در شرایطی مبعوث کرده که هیچ بستری نبوده کسی نمی‌تواند بگوید پیامبر با تکیه با عوامل اقتصادی این غلبه را ایجاد کرد هیچ تحلیل دیگری ندارد جز یک رسول و یک دعوت همانی که حضرت فرمودند این یک تحلیل است تحلیل‌های دیگری هم دارد تحلیل طبقاتی و بر اساس جغرافیای طبیعی و سیاسی و نژاد و این تحلیل‌هایی که برای روابط تاریخی و روابط تولیدی می‌کنند تحلیل مارکسیست‌ها است تحلیل‌های ضعیفی است حضرت تحلیل می‌کنند غلبه را می‌گوید در یک قومی که بت پرست بودند قطع رحم می‌کردند دخترانشان را زنده به گور می‌کردند تا این حد قطع رحم بود یک خانواده و ثبات خانوادگی نداشتند دائما در جنگ و درگیری بودند حالا یک اجتماع عظیم حول نبی اکرم و محور دین. این می‌تواند محور یک عزت و یپروزی شود حضرت هم به همین تکیه می‌کنند می‌گویند حول همین محور‌ها جمع شوید اگر از این محورها جدا شدید و دوباره دنبال برتری جویی و غلبه و استکبار و صفات رذیله رفتید دوباره مستکبرین جهان بر شما حکومت خواهند کرد پس ریشه‌ی تفرق‌ها جدا شدن از محور قدرت و محور ائتلاف است که رسول و دین است و این قدرت قدرت مادی و استکباری نیست یک قدرت حق فرهنگی است اگر می‌خواهید این عزت بماند حول این محورها تجمع داشته باشید این را برای این عرض کردم بعضی به این تکیه کرده اند گفته اند کید یک کید گسترده تری بوده کید برخورد با رسول بوده و دین رسول از طریق متشتت کردن قریش و فرزندان حضرت اسماعیل و تخریب بیت خدای متعال این کید را در تذلیل و ظلال قرار داده.

شریعتی: خیلی خوب حالا برای غلبه‌ی فرهنگی ابزار چه بوده و خود بیت می‌تواند محور باشد

حاج آقا میرباقری: یکی از محورهای ائتلاف و غلبه در نبی اکرم بیت است

شریعتی: بله ان شاء الله برگردیم و بپرسیم که واقعا آیا بیت می‌تواند به تنهایی محور ائتلاف باشد یا نه صفحه‌ی 336 قرار امروز سمت خدایی هاست آیات 31 ام تا 38 ام سوره‌ی مبارکه‌ی حج تمام لحظات زندگی تان منور به نور نبی اکرم باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وَکَذَلِکَ أَنزَلْنَاهُ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّـهَ یَهْدِی مَن یُرِیدُ ﴿١٦﴾ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّـهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ﴿١٧﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ یَسْجُدُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَکَثِیرٌ مِّنَ النَّاسِ وَکَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذَابُ وَمَن یُهِنِ اللَّـهُ فَمَا لَهُ مِن مُّکْرِمٍ إِنَّ اللَّـهَ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ ﴿١٨﴾ هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیَابٌ مِّن نَّارٍ یُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِیمُ ﴿١٩﴾ یُصْهَرُ بِهِ مَا فِی بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ ﴿٢٠﴾ وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِیدٍ ﴿٢١﴾ کُلَّمَا أَرَادُوا أَن یَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ ﴿٢٢﴾ إِنَّ اللَّـهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ ﴿٢٣﴾

ترجمه:

و این گونه، قرآن را [به صورت] آیاتی روشن نازل کردیم؛ و قطعاً خدا هر که را بخواهد، هدایت می کند. (۱۶) همانا آنان که ایمان آوردند و آنان که یهودی اند و صابئان و نصاری و مجوس و کسانی که شرک ورزیده اند، حتماً خدا روز قیامت میانشان داوری می کند [تا گرویدگان به حق از آلودگان به باطل جدا شوند و حق پیشگان به بهشت و باطل گرایان به دوزخ درآیند]؛ بی تردید خدا بر همه چیز گواه است. (۱۷) آیا ندانسته ای که هر که در آسمان ها و هر که در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوه ها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم برای او سجده می کنند؟ و بر بسیاری [که از سجده امتناع دارند] عذاب، لازم و مقرّر شده است. و کسی را که خدا خوار کند، گرامی دارنده ای برای او نیست؛ به یقین خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد. (۱۸) این دو [گروهِ حق پیشه و باطل گرا] دشمن یکدیگرند که درباره پروردگارشان در جدال و ستیزند [گروه حق پیشه، پروردگار را به صفاتی وصف می کنند که شایسته اوست و گروه باطل گرا او را به اموری می ستایند که سزاوار او نیست]، پس کسانی که کافر شدند برای آنان لباس هایی از آتش [به اندازه اندامشان] بریده شده و از بالای سرشان مایع جوشان [به روی آنان] ریخته می شود، (۱۹) که آنچه در شکم های ایشان است و پوست بدنشان به وسیله آن گداخته می شود، (۲۰) و برای آنان گرزهایی از آهن [مخصوص] است [که بر سرشان می کوبند.] (۲۱) هرگاه بخواهند به سبب اندوه [فراوان و غصه گلوگیر] از دوزخ درآیند، به آن بازشان می گردانند؛ و [به آنان می گویند:] عذاب سوزان را بچشید. (۲۲) بی تردید خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، در بهشت هایی درمی آورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنجا با دستبندهایی از طلا و مروارید آرایش می شوند، و لباسشان در آنجا حریر است. (۲۳)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: به برکت پیامبر مهربانی‌ها نبی مکرم اسلام بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم ثواب تلاوت این آیات را هدیه می‌دهیم به روح آسمانی نبی مکرم اسلام. در ذیل آن آیه «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» چرا خداوند فرموده رب بیت را عبادت کنید و آن سوالی که قبل از تلاوت قرآن پرسیدم که آیا بیت به تنهایی می‌تواند محور ائتلاف باشد یا نه.

حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم این دو سوره را می‌خواهیم با هم دیگر معنا کنیم اگر با هم معنا کردیم مثل این است که یک توطئه‌ی بزرگی است محور این توطئه هم درگیری با نبی اکرم است البته یکی از عناصری که در این درگیری دخیل اند از بین بردن بیتی است که متعلق به نبی اکرم است متعلق به همه‌ی انبیا است بیتی است که خدا برای مردم قرار داده اما در خدمت نبی اکرم است حضرت می‌خواهد با این بیت مردم را دعوت بکند. یکی از ابزار در دست نبی اکرم است برای ایجاد الفت و ائتلاف بر محور توحید نه بر محور چیز دیگری این ربوبیت نبی اکرم خدای متعال رب او است می‌خواهد او را به مقصد برساند و یکی از کارهایی که رب می‌کند این است که می‌خواهد این بیت را حفظ بکند این بیت را محور الفت قرار می‌دهد البته یکی از ابزاری که ابزار ایجاد الفت است برای نبی اکرم منتها محور اصلی الفت خود نبی اکرم است ولی حول بیت مردم را جمع می‌کند.

شریعتی: خود این بیت چهاردیواری سنگ به تنهایی می‌تواند محور الفت باشد.

حاج آقا میرباقری: بیت را باید تعریف کنیم بیت اگر صرفا یک مشت سنگ باشد نه اما اگر یک نقطه‌ای است که خدای متعال در او یک روحی دمیده یک حقیقتی قرار داده این حقیقت را خدای متعال در یک خانه‌ی گلینی در سنگ‌هایی در یک نقطه‌ی خاص قرار داده. سیاحت‌ها سیر و گردش گری محور انتقال فرهنگ است صنعت توریسم یکی از ابزار توسعه است در خدمت انتقال فرهنگ است اگر این بر محور نمادهای این دنیایی و نمادهای مادی شکل گرفت حتما محور ائتلاف‌های مادی می‌شود فرض کنید ما را می‌برند برج ایفل در مقابل نمادهای دیگر ما آن جا یک احساس تعلق به دنیا برای ما پیدا می‌شود و یک احساس حقارت و در مقابل پرچمداران و صاحبان این تمدن احساس کوچکی و تواضع می‌کنیم دعوتی از دنیا در ما ایجاد می‌کنند آرام آرام تعلق بر دنیایی ایجاد می‌شود که آن‌ها برای ما سامان می‌دهند و ما دلمان می‌خواهد آن طوری زندگی کنیم حول اهداف آن‌ها بچرخیم در واقع ما می‌رویم فلان شهر یکی از شهرهای اروپایی شهرهای ساحلی دریایی چه اتفاقی می‌افتد؟ ما یک نوع احساس حقارت در مقابل آن تمدن یک نوع احساس تعلق به دنیا بر محوری که آن‌ها برای ما تعریف می‌کنند ایجاد می‌کنند در واقع داریم حول قبله‌ی آن‌ها طواف می‌کنیم قلب ما هوای آن فضا را می‌کند سفر می‌کند به آن فضا حول آن قبله طواف می‌کند طواف حول آن قبله و نماد توریستی و نماد گردشگری طواف حول طواغیت است یعنی پرچمدارانی که می‌خواهند یک فرهنگ را در جهان ایجاد بکنند قلوب را حول آن فرهنگ جمع بکنند نماد‌هایی در جهان درست می‌کنند.

شریعتی: پس می‌خواهید بگویید نقطه‌ی مقابلش هم است یعنی اگر کعبه یک نماد هم باشد همین اجتماع این علقه و ائتلاف را ایجاد می‌کند.

حاج آقا میرباقری: بله ولی یک نماد نیست یک روحی در او است متعلق به صاحبانش است من یک بار عرض کردم شهرها تجسد روح اولیا و پرچمدارانش است ائمه علیهم السلام ارکان البلاد هستند یعنی چه؟ یعنی بلد اسلامی روحش روح امام است و تجسد روح امام است یک شهر توریستی وقتی ایجاد می‌شود تجسد روح پرچمداران و صاحبان این تمدن است که تعلقات خودشان را تبدیل می‌کنند به یک شهر. شما وقتی به طرف آن می‌روید خضوع خشوع می‌کنید احساس کوچکی می‌کند انسان این طواف حول نماد توریستی طواف حول آن ارواح است کعبه هم همین طوری است. کعبه تجلی از نبی اکرم است طواف حول کعبه طواف حول امام و به یک معنا طواف حول خدا است طواف حول کانون توحید است لذا در روایات ما است مردم دعوت شده اند بیایند حج که به امام برسند یعنی محور محضر امام و بیعت با امام و تجدید عهد با امام است لذا کعبه می‌تواند محور الفت باشد بله شده در تاریخ یک بیانی حضرت در همین خطبه قاصره دارند خیلی بیان لطیفی است

شریعتی: ولی کعبه نه به تنهایی کعبه به علاوه‌ی نبی و امام

حاج آقا میرباقری: کعبه روحی دارد کما این که همه‌ی نمادهای توریستی در جهان روحی دارند روح این نماد یا روح بت پرستی است یا روح توحید. یا روحی که در آن دمیده می‌شود روح اولیای طاغوت است یا روح پیغمبر امامی است که ارکان البلادند لذا رفتن به سراغ کعبه رفتن به سراغ نبی اکرم و اهل بیتش است. این کعبه را خدای متعال برای نبی اکرم قرار داده وَجَعَلْتَ لَهُ وَلَهُمْ این له برای پیغمبر است مسخر پیغمبر است حول این کعبه می‌چرخیم یعنی حول مقامات نبی اکرم طواف می‌کنیم ما. اَنَا ابنُ مَکَّةَ وَ مِنی، اَنَا ابنُ زَمزَمَ وَ الصَّفا باطن مکه و منا و زمزم حضرت اند پس می‌تواند کعبه محور الفت باشد بله شده. به فرموده‌ی حضرت امیر خانه‌ای در سرزمینی که سنگ هایش سخت ترین سنگ‌ها چشمه هایش کم آب ترین چشمه‌ها دره هایش تنگ ترین دره‌ها هیچ حیوانی نمی‌تواند راحت زندگی کند نه شتر نه اسب نه گاو گوسفند برده خانه اش را آن جا گفته از دور بیاورید لباس احرام بپوشید تعینات را بریزید دور غنی و فقیر سیاه و سفید اقوام و فرهنگ‌های مختلف یک لباس بپوشید لباس بندگی حول این کعبه طواف کنید همه‌ی تعینات می‌ریزد وقتی ریخته شد یک الفت دیگری حول این بیت شکل می‌گیرد و مقامات بیت یعنی حول نبی اکرم یعنی حول امام چون ما می‌رویم مکه که برویم با امام بیعت کنیم ما وقتی می‌رویم حاج شب قدر دارد التماس می‌کنیم خدا ما را امسال حاجی قرار بدهد با امیرالحاج که امام علیه السلام است حضرت حجاج آن سال را شب قدر انتخاب می‌کنند شب قدر به دست امام رقم می‌خورد حجاج را شب قدر انتخاب می‌کنند می‌شوند امیرالحاج ما با امیرالحاج این سیر را طی می‌کنیم تا به امام برسیم به گمان بنده احتمال می‌دهم بعضی فرموده اند که در روز عید قربان قربانی امام شویم امام ما را انتخاب بکنند که قربانی حضرت باشیم این الفت دیگری ایجاد می‌کند کما این که وقتی انسان‌ها راه می‌افتند به سراغ فلان نماد همه‌ی تعینات می‌ریزد همه حول این فضا به یک وحدتی می‌رسند لذا انتقال فرهنگ پیدا می‌شود محور انتقال فرهنگ کجاست؟ آن نماد توریستی آن شهر است و امثال این ها. وقتی حول کعبه با این مناسک و آداب جمع می‌شوند یک ائتلافی ایجاد می‌شود حول کعبه و نبی اکرم و امام. پس این‌ها می‌خواهند کعبه را که ابزاری است در خدمت نبی اکرم و با این کعبه حول این کعبه بلد و شهر درست می‌شود و حول این شهر بر محور امام درست می‌شود یعنی امام است و بیت و بلد امین حرم امین. این‌ها به هم پیوسته اند این مجموعه را دشمن می‌خواهد نباشد که یک نقطه اش درگیری با بیت است حضرت حق در نقطه‌ی درگیری با بیت به گونه‌ای برخورد می‌کنند که فضای نا امن را برای قریش فضای امن می‌کنند بر محور این بیت اجتماعی ایجاد می‌کنند این اجتماع و ائتلاف مقدمه‌ی ائتلاف‌های بعدی است که بعد رسول می‌آِید و این بیت می‌شود نقطه‌ی تلاقی موحدین و بعد حضرت مشرکین را از آن جا دور می‌کنند لا تقربوالمسجد نباید نزدیک مسجد بیایند از یک دروه‌ای مشرکین نباید بیایند مکه که می‌شود اتئلاف رفت و آمد موحدین و کانون انتشار توحید می‌شود پس این بخشی از تدبیر خدای متعال حول ربوبیت نبی اکرم است

شریعتی: آیا واقعا امروز این اهانت‌هایی که به ساحت نبی اکرم می‌شود باز هم محور ائتلاف را هدف قرار داده اند؟

حاج آقا میرباقری: دقیقا همین طور است دقیقا محور وحدت و الفت مومنین را که وجود مقدس ایشان هستند هدف قرار دادند خیلی هم طرحشان پیچیده است مثل همان طرح‌های قیاصره است این هم در نقطه‌ای است که احساس می‌کنند محور وحدت جدید در حال شکل گیری است و آن امام زمان سلام الله علیه است که امیرالمومنین در همین خطبه می‌خواهند این را بگویند که محور ائتلاف رسول است و آل رسول ذیل خطبه خواستند همین را بگویند خودشان را معرفی می‌کنند می‌گویند می‌خواهید اگر عزت برگردد حول من حول آن امام جمع شوید احساس می‌کنند تفرق مسلمان‌ها در طول تاریخ بعد از جدا شدن از ائمه الآن دوباره برمی‌گردد به یک ائتلاف حول امام زمان دوره‌ی ظهور امامی است که می‌تواند این امام این دین و این فرهنگ غلبه‌ی فرهنگی ایجاد می‌کند لذا دارند درگیر می‌شوند با همین جریان چیزی غیر از این نیست درگیری با الفت اسلامی و شکل گیری قدرت و احیا مجدد فرهنگ اسلام و غلبه‌ی فرهنگی مجدد اسلام بر فرهنگ مادی که فرهنگ تجدد امروزی است این را احساس می‌کنند و می‌دانند که محور غلبه هم رسول است و دین و امام در نقطه‌ی ظهور امام که نقطه‌ی ائتلاف مجدد است این‌ها درگیری را دارن پیچیده می‌کنند.

شریعتی: پس وظیفه‌ی ما این است که حول محور امام آن تجمع را شکل بدهیم. ان شاء الله. خیلی ممنون دعا بفرمایید

حاج آقا میرباقری: ان شاء الله خدای متعال دین نبی اکرم کلمه‌ی حق را بر همه‌ی عالم غالب کند و کلمه‌ی باطل را و پرچم کفار را سرنگون بکند ان شاء الله

شریعتی: خیلی ممنون از توجه شما. بهترین‌ها را برای همه‌ی شما آرزو می‌کنم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.