کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
منبع: برنامه سمت خدا
تاریخ:93/12/12
در همهی مصادر قدیمی ما آمده است شخصی است به نام موسی بن قاسم آمد خدمت امام جواد سلام الله علیه و به امام عرض کرد من یک مسئلهای را از دیگران سوال کرده ام حال میخواهم از شما سوال کنم و آن مسئله این است که سوال کردم ما وقتی حج خانهی خدا مشرف میشویم آیا میتوانیم به نیابت ائمه طواف بکنیم؟ به من جواب دادند نه نمیشود إِنَّ الْأَوْصِیَاءَ لَا یُطَافُ عَنْهُمْ (وسائل الشیعة، ج 11، ص 201-202) یعنی به نیابت ائمه نمیشود طواف کرد امام جواد علیه السلام فرمودند اشتباه گفتند به نیابت امام طواف کردن مانعی ندارد میگوید من از محضر امام جواد علیه السلام مرخص شدم دو سال بعد خدمت حضرت رسیدم به امام عرض کردم از آن وقتی که آن مسئله را از شما سوال کردم هر وقت مکه مشرف میشوم برای خودم یک برنامه ریزی دارم برنامهی من این است روز اول هر چه طواف میکن فقط و فقط به نیابت رسول الله نیت میکنم تا گفت رسول الله حضرت سه مرتبه فرمودند صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ روز دوم فقط به نیابت امیرمومنان روز سوم فقط به نیابت امام حسن روز چهارم تا رسید گفت روز دهم میرسد به نیابت شما به امام جواد علیه السلام گفت. بعد ادامه داد که و اما به نیابت فاطمهی زهرا سلام الله علیها گاهی طواف میکنم در این برنامهی منظم من نیست گاهی طواف میکنم گاهی هم اصلا طواف نمیکنم من شاهدم این جمله است بینندگان عزیز بیشتر عنایت کنند در شب شهادت. امام جواد سلام الله علیه فرمودند از این به بعد اگر حج خانهی خدا مشرف شدی یادت باشد اسْتَکْثِرْ مِنْ هَذَا فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ از این به بعد بیش از همه به نیابت مادر مان فاطمه سلام الله علیها طواف کن که افضل از همهی کارهایی است که تو انجام میدهی حدیث در همهی مصادر قدیمی ما آمده امام جواد علیه السلام فرموده. این سوال حتما در ذهن بینندگان میآید که مگر این نگفت من به نیابت پیامبر طواف میکنم قطعا مقام رسول الله بالاتر است از مقام فاطمهی زهرا سلام الله علیها است میگوید من به نیابت امیرمومنان امام حسن امام حسین امام رضا چرا امام جواد میفرماید طواف به نیابت صدیقهی طاهره سلام الله علیها افضل است حتی از نیابت امیرمومنان و غیره. نکته اش در چیست؟ اگر مقداری توجه کنیم به فضای تاریخ اسلام بعد از رحلت پیامبر جواب این سوال معلوم میشود و آن این است که در طول تاریخ دشمنان اهل بیت اصرار بر محو نام فاطمهی زهرا سلام الله علیها داشتند و این که از خاطرهها فراموش شود در برابر این حرکت دشمن ائمه علیهم السلام اصرار داشتند بر احیاء نام صدیقه طاهره سلام الله علیها لذا امام میفرماید برای مادر ما فاطمهی زهرا طواف بیشتری بکن در برابر حرکتهایی که در طول تاریخ بوده امروز هم هست همیشه هست ضدیت با نام صدیقهی طاهره سلام الله علیها. نام حضرت زهرا احیا شود. نکتهی دومی را اضافه میکنم عزیزان بیننده بیشتر عنایت بکنند اگر طواف به نیابت از حضرت زهرا سلام الله علیها طبق این روایت افضل است میدانید طواف یک عملی است که نیتش فرق میکند در ذهن من به نیابت پیامبر باشد یا به نیابت حضرت زهرا ظهور و بروزی ندارد کسی که دارد با من طواف میکند متوجه نمیشود من چه نیت کردم در ذهن یک نیتی میکنیم. من حرفم این است اگر طوافی که هیچ ظهور و بروزی ندارد امام میفرماید به نیابت مادرم به یاد مادرم فاطمه باشد افضل است آن وقت کارهایی که ظهور و بروز دارد در جامعه اگر ما به نیابت از حضرت زهرا سلام الله علیها و به اسم حضرت برگزار کنیم چقدر باید بهتر و افضل باشد؟ مجلس برای حضرت زهرا سلام الله علیها در این ایام گرفتن مجالس هر چه مجالس با عظمت تر و با شکوه تر باشد این مجالس ظهور و بروز است شعار و شعائر ما است طوافی که فقط نیت قلبی است نیت میکنم یاد حضرت فاطمهی زهرا هستم حالا اگر یاد را آوردم در جامعهی خودم در قالب یک مجلس اقامهی مجالس احیاء نام حضرت چقدر برتر و بالاتر است کتابی بنویسم در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها هر نامی هر چیزی که اسم ایشان را احیا کند پس عزیزان بیشتر توجه کنند. اگر کاری که ما فقط در ذهن مان به یاد حضرت زهرا میافتیم افضل است آن وقت کاری که جزء شعائر باشد بروز و ظهور داشته باشد مجلس میگیریم عزاداری میکنیم نام و فضائل حضرت را احیا میکنیم کتاب مینویسیم مسابقهی فرهنگی میگذاریم هر چیزی به اسم حضرت زهرا امام جواد علیه السلام میفرماید بالاتر از مجلسی است که برای پیامبر گرفته میشود یا کتابی که برای پیامبر نوشته میشود.
.......................................................................................
برای آشنایی بیشتر با کتب مذهبی اینجا کلیک نمائید.
.......................................................................................
منبع :برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شناخت معروف و منکر در محیط خانواده (قسمت دوم)
کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
یکی از توفیقاتی که خانمها دارند این است که خداوند کار بیرون را از دوش اینها برداشته است. فاطمه زهرا(س) فرمود: هیچکسی جز خدا نمیداند من چقدر خوشحال شدم از اینکه پیامبر در تقسیم کار فرمود: تو در خانه باش. علی کار بیرون از خانه را انجام بدهد. این یک معروف است و منکر نیست. چرا این را نمیپذیریم؟ چرا سخت است و عکسالعمل نشان میدهیم؟
پیامبر خدا یک سؤالی از اصحابشان کردند، در چه حالتی زن به خدا نزدیک است و از آن حالت به خدا نزدیکتر نیست؟ در نماز و حج و اعتکاف است؟ کسی جواب نداد. آمدند از حضرت زهرا(س) سؤال کردند. فرمودند: به پدرم بگویید: نزدیکترین حالت زن به خدا حالتی است که در خانه خودش باشد. در درون خانه خودش باشد. از خانه بیرون نرود. کارش را در خانه انجام بدهد. پیامبر وقتی این جمله را از فاطمه زهرا(س) شنیدند، فرمودند: «فاطمة بضعة منی» (بحارالانوار/ج21/ص279) ما این را خیلی شنیدیم، اما شأن نزولش را نشنیدیم. نمیدانیم حضرت این را کجا گفتند؟ پیامبر کجا اینقدر از فاطمه زهرا خوشحال شدند که فرمودند: «فاطمة بضعة منی» فاطمه پاره تن من است. آنجایی که فاطمه زهرا تسلیم آن معروف بود. تقسیم کار شد، بنا شد زهرا در درون خانه باشد و کارهای خانه را انجام بدهد و امیرالمؤمنین هم کار بیرون خانه را انجام دهد. این را نزدیکترین حالت زن به خدا میداند. این معروف نیست؟ الآن ما میتوانیم به خانمها بگوییم: خروج از خانه را به حداقل برسانید. من یقین دارم باز دوباره بعضیها ناراحت میشوند یا در سند این حدیث کمی خدشه میکنند. من میگویم: ما تسلیم نیستیم و معروفها، منکر شده است.
از دعاهای فاطمه زهرا (س) است. من امسال یک بحثی را بررسی میکردم، دعاهایی بود که فاطمه زهرا داشتند. یکی از دعاهایشان این بوده است. «اللهم انی اسئلک رضا بالقضاء» خدایا مرا به جایی برسان، به مقدرات تو راضی باشم. نمیگوییم: مردها کوتاهی کنند. نه مرد باید وظیفهاش را انجام بدهد. اما زندگی همیشه طبق میل ما نیست. فاطمه زهرا در زندگی همیشه از خدا میخواست که خدایا من راضی باشم. اگر فقر است، راضی باشم. اگر بیماری است، راضی باشم. اگر درآمد شوهرم کم است، راضی باشم. اگر دستش تنگ است، راضی باشم. ما این روایت را چقدر خواندیم. فردای قیامت سه دسته از زنها با فاطمه زهرا محشور میشوند. یک دسته کسانی هستند که با فقر شوهرش بسازد. فقر تحمیلی را نمیگوییم. مرد در حد توانش تلاش کرده، اما بیش از این دستش نرسیده است. اگر زن بر فقر و تنگدستی شوهرش بسازد، فردای قیامت با فاطمه زهرا محشور میشود. عذاب قبر ندارد. این یک معروف است، شما با تنگدستی شوهر بسازید. الآن خانمها میگویند: نه! چشمش کور، برود شغل دوم و سوم پیدا کند. سه شیفت کار کند. باز الآن پیام ندهند که شما از گرفتاری ما خبر ندارید. نه! اما یک وقت است میگویند: من میخواهم شوهرم برای تجملات بیشتر سه شفیت کار کند. خدا راضی است؟ الآن خیلی از گرفتاریهای ما این نیست؟
در قم سوار تاکسی شدم. ساعت دوازده شب بود. راننده از من پرسید: ساعت چند است؟ گفتم: دوازده شب است. گفت: میدانی من ساعت چند پشت این فرمان نشستم؟ گفت: من از شش صبح تا الآن پشت فرمان نشستم. اگر یک مردی رفت و شش صبح پشت فرمان نشست، تا دوازده شب کار کرد، این مرد اگر دوازده هم خانه برود، جنازهاش به خانه میرسد. چند روز بعد این مرد انواع و اقسام بیماریها جسمی، روحی، عصبی را میگیرد و زندگی شیرین نیست. آن زندگی نمیشود که فاطمه زهرا (س) و امیرالمؤمنین(ع) تعریف میکنند. مگر میشود که کسی هجده ساعت کار کند. یک وقتی ضرورات است و گرفتاری و مشکلات است. اما اگر انتظارات است، قدری باید کوتاه آمد. فاطمه زهرا از خدا میخواست که خدایا من به مقدرات تو راضی باشم. از دعاهای حضرت این است: «الْقَصْدُ فِی الْغِنَى وَ الْفَقْرِ» (کافی/ج4/ص53) این خیلی پیام دارد. خدایا من از تو میخواهم که حالت اعتدال را داشته باشم، در حالت ثروت و فقر اعتدال داشته باشم. ثروت هم داری زندگی معتدل باشد و از تشریفات و تجملات بپرهیزیم.
نمونه سوم را مرحوم شیخ صدوق در امالی نقل کردند. یکی از کارهایی که صدیقه طاهره(س) انجام میدادند، در خانه کار میکردند، ریسندگی میکردند، به امیرالمؤمنین بر درآمد خانه کمک میکردند. الزاماً نباید کار بیرون از خانه باشد. فاطمهی زهرا(س) برای کمک به درآمد خانه کار میکردند و به امیرالمؤمنین میدادند. این یک معروف است. چه اشکالی دارد؟ اگر زندگی شیرین بود. اگر محبت و الفت بود، دیگر تقسیمها خیلی آسان میشود.
......................................................................................
برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
......................................................................................
منبع :برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شناخت معروف و منکر در محیط خانواده (قسمت اول)
کارشناس:حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
امروز متأسفانه خیلی از معروفها منکر شده است و منکرها معروف شده است. پیامبر خدا فرمودند. زمانی میرسد که کسی امر به معروف و نهی از منکر نمیکند. اصحاب تعجب کردند و گفتند: یا رسول الله میشود! فرمود: زمانی میرسد که امر به منکر میکنند و نهی از معروف میکنند. تعجب کردند و گفتند: مگر میشود؟ فرمودند: زمانی میرسد که معروف، منکر میشود.
الآن امروز متأسفانه در خیلی از مباحث، به نظرم خیلی از ما در نگاههایمان متأسفانه جای معروف و منکر را عوض کردیم. در مسائل سیاسی و اجتماعی هم هست. نمونه و مثال زیاد دارد. من در مسائل فرهنگی را مثال بزنم.
فرض کنید الآن در جلسهای نشستیم، دوستان غیبت میکنند. میگوییم: آقا غیبت نکنید. چه میگویند؟ میگویند: شما هم برای ما مقدس بازی درمیآوری. غیبت حتماً منکر است و در این شکی نیست. ولی این منکر معروف شده است. اگر کسی هم نهی از منکر کند، میگوییم: نمیخواهد شما برای ما مسأله بگویی. در مسائل سیاسی زیاد است. در مسائل اجتماعی فراوان است. رعایت حقوق مردم معروف نیست؟ چند بار اینجا عرض کردیم، یک عابر پیاده میخواهد از خیابان رد شود، شما حقوقش را رعایت کنید. الآن با یکی از تصویربرداران سر خیابان برویم و فیلم بگیریم. کسی میخواهد از خیابان رد شود. اینها معروف نیست. نباید به حق عابر پیاده احترام گذاشت؟ در کشور ما سالی ده، بیست هزار نفر دارند از بین میروند. دیروز شنیدید در شهر، در یک حادثهی رانندگی هفت نفر از بین ما رفتند. 23 نفر مجروح شوند. باور کنید اگر چنین اتفاقی در کشورهای اروپایی بود، چند روز عزای عمومی اعلام میکردند. ما در سال بالای بیست هزار نفر تلفات داریم. در مسائل اجتماعی و سیاسی مثال زیاد است.
در مسائل فرهنگی در این چند جلسه ما چه گفتیم؟ غیر از این است که میخواهیم یک سری از معروفها در مسائل خانوادگی احیا و رعایت شود؟ متأسفانه الآن اینطور شده است. هفتهی گذشته که راجع به حقوق خانمها گفتیم، یکی از اساتید جملهی خوبی میفرمود: شما خودتان را به زحمت میاندازید. اثر دارد اما خیلیها هم تا راجع به وظایف خانمها صحبت میکنیم، آقا میگوید: خانم، گوش کن چه میگویند، به شما میگویند! تا راجع به وظایف آقایان استفاده میکنی، به عکس است. خانم میگوید: آقا ببین راجع به شما چه میگویند؟ هیچکسی خودش را مخاطب نمیداند. چرا ما نمیخواهیم معروف را بپذیریم؟ چرا به منکر تبدیلش کنیم؟ امروز ما به جایی رسیدیم تسلیم معروف نیستیم. باورهای دینی نداریم، اگر داشتیم شاید تسلیم باورهای دینی بود. تسلیم حقایق دینی نیستیم.
.......................................................................................
برای خرید کتابهای برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
.......................................................................................
93-11-14- حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی (سیرهی تربیتی امام علی علیه السلام )
کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
موضوع: سیرهی تربیتی امام علی علیه السلام
تاریخ: 93/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
لبخند تو خلاصهی خوبی هاست * * * لختی بخند خندهی گل زیباست
پیشانیات تنفس یک صبح است * * * صبحی که انتهای شب یلداست
در چشمت از حضور کبوترها * * * هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست
رنگین کمان عشق اهورایی * * * از پشت شیشهی دل تو پیداست
فریاد تو تلاطم یک طوفان * * * آرامش ات تلاوت یک دریاست
با ما بدون فاصله صحبت کن * * * ای آن که ارتفاع تو دور از ماست
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم در هر کجا که هستید ایام به کامتان باشد خیلی خوشحالیم که در این لحظات همراه شما هستیم ایام الله دههی فجر را به همهی شما تبریک میگویم افتخار این را داریم که برنامهی امروز را با حضور حاج آقای حسینی قمی عزیز تقدیم شما کنیم. سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله سلام عرض میکنم خدمت بینندگان سمت خدا
شریعتی: خیلی خوشحالیم خدمت شما هستیم بحث ما در هفتههای گذشته سیرهی تربیتی امام علی علیه السلام بود و مهمان سفرهی ناب نهج البلاغهی شریف بودیم.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم خطبهی 156 امیرمومنان سلام الله علیه یک بیان بسیار نورانی دارند از پیامبر خدا فرمودند که پیامبر به من این چنین فرمودند یا عَلِىُّ، اِنَّ الْقَوْمَ سَیُفْتَنُونَ بَعْدى بِاَمْوالِهِمْ ما هنوز در آداب تجارت هستیم در کلام امیرمومنان سلام الله علیه اگر خداوند توفیقی بدهد در این جلسه به هفت ادب از آداب واجب و مستحب دیگر بپردازیم ادب اول که در این کلام حضرت آمده پرهیز از حرام مخصوصا در این کلام حضرت از ربا در معاملات است پیامبر فرمود یا عَلِىُّ، اِنَّ الْقَوْمَ سَیُفْتَنُونَ بَعْدى بِاَمْوالِهِمْ مردم به وسیلهی اموالشان آزمایش میشوند فتنه به معنی آزمون است در سورهی مبارکهی تغابن هم این آیه را عزیزان آشنا هستند «إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ» (تغابن/15) ثروت و اولاد وسیلهی آزمایش است خیلی از ما در خیلی از آزمونهای زندگی موفق میشویم اما در آزمون ثروت و فرزند شکست میخوریم قوم با اموالشان آزمایش میشوند وَ یَسْتَحِلُّونَ حَرامَهُ حرام خدا را با یک بهانههایی حلال میشمارند حضرت مثال زدند وَالسُّحْتَ بِالْهَدِیَّةِ رشوه میگیرد میگوید هدیه است هدیه ما نمیتوانیم بگیریم؟ اسمش را عوض میکند در یک بیان نورانی از امیرمومنان است یکی از کارگزاران را توبیخ و احضار کردند فرمودند چرا رشوه گرفتی گفت هدیه گرفتم حضرت فرمودند مگر سر این کار نبودی چنین شغلی نداشتی در خانه ات نشسته بودی کسی برایت هدیه میآورد؟ توحیه میکنند وَالرِّبا بِالْبَیْع ِ رباخواری میکند بهانه میآورد میگوید نه ربا چیست؟ ما معامله کردیم. یک بیان دیگری باز از نبی مکرم اسلام است این هم از پیامبر است خطاب به امیرمومنان در نهج الفصاحه است خیلی بیان تکان دهنده است و واقعا هشدار است عزیزان جدی بگیرند مال حرام ربا اگر در زندگی آمد هیچ جوری قابل توجیه نیست مگر این که به تعبیر امیرمومنان بخواهیم بهانه درست کنیم. خیلی زندگیها به هم میریزد در نهج الفصاحه پیامبر خدا فرمود أْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ لَا یبْقَی أَحَدٌ إِلَّا أَکَلَ الرِّبَا (لب اللباب: مخطوط ) همهی مردم گرفتار ربا میشوند فَإِنْ لَمْ یَأْکُلْهُ أَصَابَهُ مِنْ غُبَارِهِ میگوید غباری از ربا دیگر من بخواهم بروم سراغ مصادیقش از بحث دور میشویم در معاملات خیلی مواظب باشیم من خیلی سریع عرض میکنم یک وقت ربا مسلم است که ما میدانیم طرف دارد ده میلیون قرض میدهد دوازده میلیون میگیرد هیچ اسمی هم جز ربا رویش نیست این مسلم است اینها را حتما مصداق همین کلام امیرمومنان است یک وقت است نه در معاملات ما مسئله برای ما مبهم است آیا این طوری معامله کنیم مصداق ربا میشود یا نه اینها را سوال کنیم اگر واقعا شک داریم. چطور در مسائل دیگر حساس هستیم میپرسیم این جا هم بپرسیم. این جا شک داریم و ابهام است بپرسیم این جملهای که آغاز سخن با ما این کلام حضرت بود حکمت 447 مَنِ اتَّجَرَ بِغَیْرِ فِقْهٍ فَقَدِ ارْتَطَمَ فِی الرِّبَا کسی معامله بکند احکامش را بلد نباشد فرو میرود در ربا. اگر شک داریم سوال بکنیم اگر یقین داریم رباست حتما از آن فاصله بگیریم این تعبیر امیرمومنان سلام الله علیه است اگر برسیم هفت آداب را بگوییم. فقط یک نکتهای اشاره کنیم آن هفته در مورد پرداخت مزد کارگرها ظلم نکردن در فشار قرار ندادن از اضطرارشان سوء استفاده نکردن یک داستانی را از امام صادق علیه السلام در کافی شریف دیدم خیلی داستان جالبی است اگر ما میگوییم میخواهیم مطیع اهل بیت باشیم اهل بیت الگوی ما باشند خیلی فاصله داریم اعتراف کنیم فاصلهی ما خیلی زیاد است ولی یک قدم نزدیک شویم در کافی شریف است کسی آمد خدمت امام صادق علیه السلام گفت من شنیده ام نخلستان خرمایی که شما دارید وقتی میوهها میرسد خرماها میرسد شنیدم برنامهی خاصی پیاده میکنید میخواهم از زبان خود شما بشنوم حضرت فرمودند بله من اولا وقتی خرماها میرسد اولا دستور میدهم دیوار نخلستان را یک جاهایی اش را شکاف بکنند مردم بروند بخورند عجیب است یک باب ما داریم در وسائل الشیعه اینها را بگوییم فاصلهها مشخص باشد عمل هم نمیکنیم نکنیم بدانیم کجا باید برویم کجا هستیم وسائل الشیعه کتاب حدیثی است از شیخ حر عاملی که تمام فقهای ما برای فتاوایشان به این کتاب حدیثی مراجعه میکنند یک باب این جا باز کرده باب استحباب در این باب روایاتی آمده که مستحب است وقتی نخلستان وقتی باغستان میوهها خرما هر چه رسید که شما دیوار را یک مقداری شکاف باز کنید به دیگران بدهید از این بخورند به همسایهها ما یک باب داریم که مستحب است آقایی که نخلستان و باغ داری اگر باور داریم خدا جبران میکند.
شریعتی: ما دیوارها را بلند تر میکنیم نگهبان هم میگذاریم
حاج آقا حسینی: امام صادق فرمودند پنج کار انجام میدهم وقتی میوه رسید خرما رسید اولا شکافی ایجاد میکنم دوم این که در کافی شریف است این حدیث در داخل خود این نخلستان یک تختهایی را میگویم بگذارند مردم ده نفر ده نفر بیایند از این خرماها تناول بکنند بروند ده نفر دیگر بیایند سوم یک عده همسایه داریم پیرمرد اند عاجز اند زنها نمیتوانند بیایند مریض اند برای آنها میفرستیم چهار موقع چیدن خرما که میشود مزد کارگرها را به طور کامل میدهیم همان موقع. این که باز من در حاشیه بگویم این را در شمارهی هفت آداب امروز نیاورده ام چقدر سفارش شده مزد کارگر این روایت در کافی شریف است پیامبر فرمود اَعْطِ الاَْجیرَحَقَّهُ قَبْلَ اَنْ یَحُفَّ عَرَقُهُ (أعیان الشیعة، ج1، ص621) ما در جامعهی دینی مان به این دستور عمل میکنیم؟ مزد کارگر را تا عرقش خشک نشده بده. خواهش میکنم پیام ندهند و الا صدها پیام بیاید چه داری میگویی چند ماه است مزد ما چه در ادارات دولتی چه در کارخانجات چه در شرکتهای خصوصی مانده است. اگر ما جامعهی دینی هستیم نمیشود یک تکه درست شود یک تکه نه همه را با هم درست کنیم اولویت هارا بسنجیم نگذاریم کارخانههایی باشد که چهار پنج ماه است حقوق نداده اند اگر مشکل است در همه جا این مشکل باشد هزینههای بی خود جای دیگر هزینه نشود همین روزها در خبرها دیدید هزینههای دهها میلیاردی در ورزش در مربیهای ورزش اخیرا هم که دیدید الحمدلله نیازی نیست مالیات هم بدهند خود همینها گفتند مالیات شما هم با ما ببرید شما دهها میلیارد اگر دارید این کارگر را بدهید که قبل از این که عرقش خشک شود باید داد. برگردم به داستان حضرت صادق پس حضرت فرمود اول میگویم شکافی در باغ ایجاد شود دوم تختی در باغ میگذارم ده نفر ده نفر تناول کنند آنهایی که نمیتوانند برایشان میفرستیم چهار وقتی میخواهیم بچینیم مزد کارگرها را تمام و کمال همان وقت به آنها میدهیم پنج وقتی این خرماها را آوردند در مدینه معلوم میشود بیرون مدینه بوده وقتی آوردند مدینه یک عده همسایهها نیازمندان فقرا به اندازهی نیازشان به آنها هم میدهیم راوی تعجب کرد گفت این طوری که تقسیم کردید چه برای شما میماند؟ حضرت فرمود که چهارصد دینار باز برای ما میماند گفت اگر این کار را نمیکردید چقدر برای شما میماند؟ عرض کردم فاصلهی ما زیاد است فرمود اگر این کارها را نمیکردم چهار هزار دینار برای ما میماند یعنی یک دهم را حضرت برمیدارد نه دهم را میبخشد تخت میگذارد دیوار میشکافد به همسایه میدهد پول کارگر را خوب میدهد یک دهم میماند من حرفم این است ما طمع را کم کنیم ما امام صادق نیستیم اصلا و ابدا چه میخواهید بگویید شما؟ باید برای حضرت یک دهم میماند ما یک کاری ک یم نه دهم برای ما بماند. زکاتش را که باید بدهیم خمسش را باید بدهیم ارحام و نیازمندان. آیه را خواندیم «حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ» (معارج/25-24) این غیر از حق واجب است به هر ترتیب این کار امام صادق است. اگر کارگر داری اگر شاگرد داری اگر همسایه داری اگر نیازمند داری اگر فقرا هستند چقدر ما روایت داریم راجع به این که انسانی که دستش به دیگران نرسد تنها خودش بخواهد أَکَلَ وَحْدَه وَ مَنَعَ رِفْدَهُ (تحف العقول عن آل الرسول صفحه 448) مزمت کردند کسانی که تنها میخورند و خیرشان به دیگران نمیرسد. پس این هم یکی. پس یکی از آداب این است که ما از حرام مسلم که ربا است فاصله بگیریم بحث رسیدن به کارگر و مزد کارگر هم یادمان نرود. ادب دومی که امروز خیلی سریع وارد شویم اشاره کنم این است که در معاملات ما اهل کلک و فریب و حقه و نیرنگ نباشیم. از امیرمومنان داستانی میگوییم حضرت میآمدند در بازار بارها عرض کردیم یکی از کارهای هر روز امیرمومنان حضور در بازار بوده بعضیها به حضرت گفتند اجازه بدهید ما برویم فرمودند نه شخصا هر روز امیر مومنان در بازار حضور پیدا میکردند بازار قصابها بازار ماهی فروشها بازار خرما فروشها رسیدند به بازار خرما فروشها فرمودند اِظهَرُوا مِن رُدّی بَیعَکُم ما تَظهُرُون مِن جَیدِه خرماهای درجه دو سه چهار را نشان بدهید وقتی خرما بخواهید بفروشید فقط خرمای درجه یک را نشان نده مشتری ببرد منزل طبقات پایین را ببیند خراب است صادق باشد شیخ صدوق در من لا یحضره نقل میکند کسی آمد خدمت امام صادق گفت ما کلاه میسازیم اما در داخل آن پنبههای دسته دوم استفاده میکنیم حضرت فرمود این کار را نکنید مگر این که به مشتری بگویید. داخلش را که مشتری خبر ندارد اگر از یک جنس دسته دوم استفاده میکنید بگویید به مشتری. داستان سوم. مرحوم کلینی در کافی دارد پیامبر خدا آمدند در بازار مدینه دیدند کسی گندم میفروشد گندمهای خیلی خوب حضرت فرمودند ما أرى طَعامُکَ إلّا طَیِّباً (دررالاخبار با ترجمه، ص182) ماشاء الله چه گندم خوبی آوردی. قیمتش چند است؟ تا حضرت فرمود قیمتش چند است خداوند وحی کرد یا رسول الله دست ببر به طبقات این گندم این ظاهرش است حضرت وقتی دست بردند دید پایین خراب است از این چیزهایی که الحمدلله در بازار ما نیست ما میگوییم! وقتی حضرت دیدند پایین خراب است فرمودند مَا أَرَاکَ إِلَّا وَ قَدْ جَمَعْتَ خِیَانَةً وَ غِشّاً لِلْمُسْلِمِینَ (نهج الفصاحة، ص 628) هم داری به مسلمانها خیانت میکنی هم کلاه به سر مسلمانها میگذاری جمع کردی بین خیانت و غش. داستان چهارم را عرض میکنم امام صادق علیه السلام یکی از اصحاب را دیدند هشام بن حکم میگوید من پارچههای ابریشمی میفروختم در سایه حضرت وقتی من را دیدند فرمودند چرا این جا ایستادهای میفروشی إِنَّ اَلْبَیْعَ فِی اَلظِّلاَلِ (من لا یحضره الفقیه/جلد 3/کِتَابُ الْمَعِیشَة/بَابُ الْبَیْعِ فِی الظِّلَال) فروش در سایه و تاریکی که پارچه معلوم نباشد تا عیبی ندارد مشخص نباشد؟ فرمود این کلاه است سر مردم میگذاری فریب مردم است برو آن طرف. خدا رحمت کند من یک داستانی گفتم تکرار میکنم جایش همین جا است مرحوم آقای دوانی کتابی دارد شرح حال مرحوم محدث قمی است من توصیه میکنم از این کتاب جامع تر برای شرح حال مرحوم محدث قمی نیست. ایشان یک داستانی از مرحوم آیت الله بهجت نقل میکند میگوید مرحوم آیت الله بهجت در نجف بودند فرمودند ما خیلی به مرحوم محدث قمی علاقه داشتم با هم رابطه داشتیم یک روز آمدم پیش محدث قمی گفتم یک کتاب فروشی کتاب آورده چه کتابی؟ شرح ملا صالح مازندرانی بر کافی. کافی مرحوم کلینی شرحهای متعددی دارد از جمله شرح ملا صالح مازندرانی. میخواهید برای شما تهیه کنم؟ فرمودند خیلی خوب. رفتم خریدم آوردم دادم به محدث قمی وقتی نگاه کرد خیلی خوششان آمد هم خط خط خیلی خوبی داشت خیلی چاپ خوبی داشت پسندیدند تشکر کردند چند خریدی؟ فلان مبلغ. محدث قمی فرمودند نکند این آقا که کتاب را فروخته کلاه سرش رفته باشد بپرسید اگر پول بیشتری میخواهد من به او بدهم اگر اصلا میخواهد معامله را فسخ بکند به هم بزند. آقای بهجت دوباره رفتند سراغ کتاب فروش گفتند محدث قمی شک کرده گفتند نه مال کسی بود من قیمت گذاشتم قیمتش همین است بیشتر از این نیست خیالتان راحت. آمدند به محدث قمی گفتند خیالتان راحت ایشان نوشته که محدث قمی رفت ایران از ایران به من نامه نوشت آقای بهجت یک بار دیگر از آن کتاب فروش بپرس اگر او میخواهد بیشتر پول بگیرد بدهم اگر میخواهد پس بگیرد من پس میدهم مرحوم محدث قمی وقتی این داستان را نقل کردند فرمودند سبحان الله لا اله الا الله سابقا چه افرادی پیدا میشد حالا ما دنبال این میگردیم که کسی خبر نداشته باشد از قیمت بازار یک جنسی را به او بفروشیم یک جنسی را از او بخریم. این هم یک بخش فصل این مفصل است ما بخواهیم بگوییم بحث کلاه و فریب در معاملات باید چند جلسه صحبت کنیم. آن جاهایی که حضرت تعبیرش این است که تو که جنس خوب را رو گذاشتی جنس پایین خراب است جَمَعْتَ خِیَانَةً وَ غِشّاً لِلْمُسْلِمِینَ امروز در بازار ما خیانت نیست؟ تعبیر پیامبر است هم خیانت و فریب است و کلاه سر دیگران میکنی هم خیانت میکنی به مسلمانها در یک روایت دیگر داریم پیامبر فرمود مَنْ غَشَّ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ (البحار، ج76، ص365.) کسی که کلاه سر برادر مسلمانش بگذارد سه اثر دارد نَزَعَ اللَّهُ عَنْهُ بَرَکَةَ رِزْقِهِ (البحار، ج76، ص365.) برکت میشود اتفاقا نقطهی مقابل چقدر زیباست؟ گفتیم که امیر مومنان به قصاب گفت گوشت بیشتر بده فَاِنَّهُ اَعظَمُ لِلبَرِکَه (وسائل الشیعه، ج12، ص323) برکت میخواهی در کنار آمدن با مشتری است راست بگو به مشتری اضافه هم بده فکر نکنیم اگر جمع کردیم جمع کردیم با همین جمع کردنها پول زیاد شود برکت در زیادی پول است
شریعتی: یعنی این توجهها و هوای مشتری را داشتن قطعا بی جواب نخواهد بود
حاج آقا حسینی: بله نقطهی مقابل اگر کسی کلاه گذاشت سر کسی اول این که خدا برکت را از روزی اش میگیرد دوم زندگی اش را بر هم میریزد سوم وَ کُلُّهُ اِلی نَفسِه به خودش واگذار میکند چقدر در دعاها داریم که پیامبر فرموده اَللَّهُمَّ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً (بحارالانوار : ج۱۶ ص ۲۱۷ ح ۶) این هم ادب دوم من یک کمی سریع تر میگویم. ادب سوم که ان شاء الله در بازار مسلمانها نیست بحث کم فروشی است کم در کار گذاشتن یک وقت در پیمانه و وزن کم میگذاریم یک وقت نه کالا آن جنس مرغوبی که باید باشد تحویل نمیدهیم آیات فراوان است در قرآن من یک چند نمونه را سریع میخوانم سورهی مبارکهی مطففین «وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ، الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُواْ عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ» (مطففین/2-1) وقتی جنس را میخواهد بفروشد کم میگذارد وقتی میخواهد از طرف بخرد پر پیمان تحویل میگیرد در خرید پیمانه را پر میکند در فروش کم میکند. چطور باید اینها را بیدار کرد؟ «أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ» (مطففین/4) آن کسی که کم میفروشی؟ باور نداری که قیامتی در کار است؟ یک داستانی داریم کسی است به نام مالک بن دینار میگوید من رفتم موقع احتضار جان دادن یک کاسبی بود دیدم خیلی سخت جان میدهد خیلی سخت. سوال کردم از بستگانش گفتم چه مشکلی دارد که این طور جان میدهند گفتند فروشنده و کاسب است در مغازه اش دو پیمانه داشت یک پیمانه موقع تحویل یک پیمانه موقع فروش. موقع فروش پیمانه کمتر را میگذارد میگوید گفتم چه میبینی در حالات احتضار گفت دارم میبینم دو کوه آتش در برابر من هستند. قرآن میگوید «أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ، لِیَوْمٍ عَظِیمٍ، یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ» (مطففین/7-5) اگر ما باور بکنیم مخصوصا من این را بگویم بارها عرض کردیم ما یک وقت مدیون یک نفر هستیم مدیون پنج نفر هستیم یک نفر مدیون صدها هزاران نفر در روز میشویم این یک آیه. سورهی مبارکهی هود آیهی 84 و 85 یکی از سفارشات همیشگی پیامبران این بوده «وَ إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ» بعد از داستان هود، «وَیَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ» آیهی قبلش «وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ إِنِّیَ أَرَاکُم بِخَیْرٍ وَإِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُّحِیطٍ» اگر از عذاب قیامت میترسید کم فروشی نکنید البته عرض کردم یکی از مصادیقش این است که در کالا کم میگذاریم یک مصداقش این است که جنس را خوب تحویل ندهیم کسی قصاب است کسی بزاز است هر کسی در هر شغلی. یک چیز دیگر نشان میدهد یک چیز دیگر تحویل میدهد این حرفها حرفهای خوبی نیست من بارها عرض کردم کتمانش خوب نیست شاید با گفتنش قدمی برداریم به روی اصلاحش. الآن مشتری میرود در بازار میخواهد لوازم برقی بخرد میخواهد لوازم ماشین بخرد میپرسد کجایی است؟ تا میگوید آلمانی خیلی خوب تمام ژاپنی است تمام آمریکایی است مرگ بر آمریکا ولی تمام. مارک را نگویم میگوید مارکها را تبلیغ کرد آقا این ساخت وطن مان است ببینید دههی فجر آمدیم دههی شکوفایی ما موشک هوا کردیم به قول یکی از نمایندگان مجلس گفته بود ما پهباد درست کردیم ولی پرایدمان را درست عمل نکردیم البته آن جا نخواستیم آین جا خواستیم رفتیم با کمال افتخار. در دههی فجر دارند افتخارها را میبینند بخواهیم میتوانیم آن جا نخواستیم کم برای کار گذاشتیم. این آماری که 25 درصد تلفات حوادث با همین ماشین است شما بپرسید مردم پیام بدهند بگویند وسیلهی نقلیه خریده اند از کارخانه آمده بیرون دنده اش گازش خراب است نخواستیم میتوانیم. کلاه سر مسلمانان گذاشتیم دینش که بماند در دنیا یک نقص پیدا میشود همه بلد اند تمام جنس را پس میگیرند محترمانه خسارت میدهند چه میکنند که صنعت ما یک اشکالی داشته الآن یک خبری بود دههی فجر است میگویند همه اش شکوفاییها بگویید بله شکوفاییها هم جای خودش. در رسانه پخش شد خود بازرگانان میگفتند جنس را ما فروختیم به عراق چه بازار خوبی است؟ عراق پاکستان کشورهای همسایه از بس رویش تقلب کردیم اعتمادشان از جنس ما رفته همه اش هم دولتی نیست یک بخش اش دولتی یک بخش اش خصوصی است فرقی ندارد اصلا برازندهی ما نیست اگر برای دنیا بخواهیم برازنده نیست اگر برای آخرتمان میخواهیم قرآن است ویل یعنی عذاب «وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ»، «أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ» اینها به قیامت باور ندارند؟ مدیونی آقا کم از جنس گذاشتی جنس را درست تحویل ندادی غیر از این که بازار خودت را از دست میدهی و چقدر در مقابل سفارش شده اگر میخواهید پیامبر خدا این داستان را همهی بینندهها هزار بار شنیده اند پیامبر خدا جنازه دفن میکرد آن لحد میت را قشنگ میچید یک کسی گفت یا رسول الله این چه است؟ شما روی لحد این قدر حساسید فرمود آدم مسلمان یک کاری که انجام میدهد درست انجام بدهد لحدی که ده دقیقهی دیگر از بین میرود میپاشد ولی کارت را درست تحویل بده چقدر روایت داریم یک کسی آمد خدمت پیامبر گفت شغلی به من بدهید بعضی از این اشکالات ما کم کار میگذاریم بعضی اش هم ما اهلش نیستیم اگر اهلش نیستیم چرا میپذیریم بنده شایستگی ادارهی این مسئولیت را ندارم چرا میپذیرم؟ الآن بعضیها دست رد به سینهی کسی نمیزنند اگر ده شورا و مجمع و چه عضو باشد ده تا دیگر هم باشد میگوید ما هستیم چه خبر است؟ اگر نمیتوانی اگر زمان نداری اگر توانایی اش را نداری قبول نکن. کسی آمد خدمت پیامبر گفت شغلی به من بده حضرت نگاهی کرد گفت تو نمیتوانی این کار را انجام بدهی فرمود اِنَّکَ ضَعیف تو ضعیفی توانایی نداری اِنَّها اَمانَةُ این مسئولیت امانت است وَ الاَْمانَةُ ثَقیلَةُ امانت سنگین است وَ اِنَّها فِى الاَْخِرَةِ خِذىُ تو نتوانی درست انجام بدهی فردای قیامت ذلت و خاری برای تو است. مگر این که کسی درست انجام بدهد این هم یک نگاه. واقعا مهم است من دارم به عجله میگویم و الا هر کدام از اینها یک دریای است ما پیام قرآن و حدیث و سیرهی امیر مومنان را میگوییم. یک ادب دیگر بگویم از آداب این هم خیلی مهم است من تقاضا میکنم مخصوصا جوانهای عزیز روی این بیشتر عنایت بکنند ما انکار نمیکنیم مشکل اشتغال در کشور است اینها جای خودش ولی این روایت را دارم از کافی شریف میخوانم یک باب باز کرده مرحوم کلینی کَرَاهِیَةِ إِجَارَةِ الرَّجُلِ نَفْسَه (کافی، 5، ص 90، دار الکتب الإسلامیة) یعنی آدم دنبال کارهایی که در استخدام دیگران قرار میگیرد نباشد آقای خودت باش کارفرمای خودت باش الآن پیام میدهندای بابا ما تا حالا فکر کردیم شما میخواهید سفارش بکنید ما را جایی استخدام کنید. نه اشتباه نشود مشکل بیکاری باشد حل شود اما اگر فکر داری صنعت داری درسش را خواندی میتوانی در تجارت در صنعت در کشاورزی کارآفرین و کارفرما باش چرا این قدر اصرار داری که حتما یک جایی استخدام شوی من یک روایت را میخوانم مفضل میگوید امام صادق فرمود مَنْ آجَرَ نَفْسَهُ کسی که خودش را استخدام جایی قرار داد فَقَدْ حَظَرَ عَلَیْهَا الرِّزْقَ (من لا یحضره الفقیه، ج3، ص: 174، ح 3657) رزقش را محدود میکند باید بنشینی اول ماه تا آخر ماه اگر آن اضطرار هفتههای قبل باشد به صد هزار تومان به صد و پنجاه هزار یا به ششصد هزار نگاهت به این باشد من تاکید میکنم اگر هنر داری اگر میتوانی یک کار صنعتی الآن تا میگویی کار موازی با کار چه در ذهن آدمها میآید؟ میز. اشتغال در اداره. چه دولتی چه غیر دولتی. اگر توانایی داریم یک روایت عجیبی میدیدم در مورد کشاورزی خیلی از عزیزان در روستاها پیام ما را میشنوند الآن به جوان میگویی این زمین کشاورزی پدرت یک کمکی بکن میگوید ای بابا این شد حرف. این روایت است کاری به حرفهای دیگر نداریم حدیث از امام موسی جعفر علیه السلام است وَ بَائِعُ الْعَقَارِ مَمْحُوقٌ (وسائل الشیعه ج 12، ص 45) کسی که زمین کشاورزی اش را بفروشد برکت از او میرود پول فروش زمین کشاورزی بی برکت است تو زمین کشاورزی دنبال چه هستی؟ استخدامی در کارخانه؟ روزیات را محدود کردی. من عین روایت را عرض کردم ممهوق را مرحوم مجلسی معنا کردی یعنی برکت پولش میرود من بحثی ندارم الآن بگوید از کسی میخواهد حمایت کند نه حدیث میخوانم زمین کشاورزی ات را فروختی اگر برکت نداشت پولت بگو امام موسی کاظم گفته بود. آن کسی که بخرد برکت به او میخرد او مرزوق است پس یکی از آداب این است اگر میخواهد انسان دنبال کسب و کار باشد تا میتواند. یک وقت میگوید من هیچ عرضهای ندارم هیچ نمیتوانم یک کار دفتری در بایگانی بدهند ایرادی ندارد ولی اگر میتوانی هنر تجارت داری کار آزاد داشته باش. شغل آزاد قطعا بر مقدم این است که خود را در استخدام دیگران قرار دهد.
شریعتی: مشرف میشویم محضر قرآن. درد دلها زیاد است این نکاتی که شما گفتید حداقلش این است که فاصله مان را ببینیم و هر روز کم کنیم. خیلی فاصله داریم بدون تعارف و به تعبیر حاج آقای حسینی کتمان کردنش خوب نیست. صفحهی 346 قرار امروز ماست آیات 60 تا 74 سورهی مبارکهی مومنون لحظه لحظهی زندگی تان منور به نور نبی اکرم باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ ﴿٦٠﴾ أُولَئِکَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ ﴿٦١﴾ وَلَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَیْنَا کِتَابٌ یَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ ﴿٦٢﴾ بَلْ قُلُوبُهُمْ فِی غَمْرَةٍ مِّنْ هَذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِّن دُونِ ذَلِکَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ ﴿٦٣﴾ حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِیهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ یَجْأَرُونَ ﴿٦٤﴾ لَا تَجْأَرُوا الْیَوْمَ إِنَّکُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ ﴿٦٥﴾ قَدْ کَانَتْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَکُنتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ تَنکِصُونَ ﴿٦٦﴾ مُسْتَکْبِرِینَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ ﴿٦٧﴾ أَفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ یَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِینَ ﴿٦٨﴾ أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنکِرُونَ ﴿٦٩﴾ أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ ﴿٧٠﴾ وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ بَلْ أَتَیْنَاهُم بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِکْرِهِم مُّعْرِضُونَ ﴿٧١﴾ أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ ﴿٧٢﴾ وَإِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿٧٣﴾ وَإِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاکِبُونَ ﴿٧٤﴾
ترجمه:
و آنان که آنچه را [از زکات و دیگر انفاقات در راه خدا] می پردازند، و در حالی که دل هایشان از اینکه به سوی پروردگارشان [برای محاسبه دقیق] باز می گردند، ترسان است. (۶۰) اینانند که در کارهای خیر می شتابند، و در [انجام دادن] آن [از دیگران] پیشی می گیرند. (۶۱) و هیچ کس را جز به اندازه گنجایش و توانش تکلیف نمی کنیم، و نزد ما کتابی [چون لوح محفوظ] است که [درباره همه امور آفرینش و نسبت به اعمال بندگان] به درستی و راستی سخن می گوید، و آنان [در پاداش و کیفر] مورد ستم قرار نمی گیرند. (۶۲) [چنین نیست که کافران تکلیف را بیش از اندازه گنجایش و توان خود حس کنند] بلکه دل هایشان از این [حقیقت] در بی خبری عمیقی است، و برای آنان غیر از این [بی خبری] اعمالی [زشت و ناپسند] است که همواره آنها را انجام می دهند، (۶۳) تا زمانی که عیّاشان و مرفّهان آنان را به عذاب بگیریم، ناگهان فریاد و ناله سر دهند و [به آوای بلند] استغاثه کنند. …. (۶۴) [به آنان گویند:] امروز فریاد و ناله سر ندهید؛ زیرا شما از سوی ما یاری نخواهید شد. …. (۶۵) همانا آیات من را بر شما می خواندند وشما به پشت سرتان به قهقرا برمی گشتید [تا آن را نشنوید!] (۶۶) در حالی که به آن تکبّر می ورزیدید [و در بزم] شبانه [خود درباره آن] هذیان می گفتید [و سخنان نامعقول به زبان می آوردید.] …. (۶۷) آیا در این سخن [که وحی خداست] نیندیشیدند؟ یا مگر [برای اولین بار] کتابی برای آنان آمده است که برای پدران پیشین آنان نیامده بود؟ …. (۶۸) یا مگر پیامبرشان را [از لحاظ حسب، نسب، درستی، امانت، اخلاق و کرامت] نشناخته اند که منکر او هستند؟ …. (۶۹) یا می گویند: نوعی دیوانگی در اوست؟ [چنین نیست که این یاوه گویان به هم می بافند] بلکه او حق را برای آنان آورده است، و بیشترشان حق را خوش ندارند، (۷۰) و اگر حق از هواهای نفس آنان پیروی می کرد، بی تردید آسمان ها و زمین و هر که در آنهاست از هم می پاشید [و تباه می شد؛ چنین نیست که حق از هواهای نفس آنان پیروی کند] بلکه کتاب [ی را که مایه شرف و سربلندی] آنان [است] به آنان داده ایم، ولی آنان از مایه شرف و سربلندی خود روی گردانند.، (۷۱) یا [مگر برای ادای وظیفه ات] مزدی از آنان می خواهی [که پذیرش دعوتت برای آنان سنگین است؟] پس مزد پروردگارت بهتر است، و او بهترین روزی دهندگان است، (۷۲) و مسلماً تو آنان را به راهی راست دعوت می کنی، (۷۳) و بی تردید کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند از [این] راه منحرف اند. …. (۷۴)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: خدایا درد غربت از ساحت کلام خودت بردار و دلهای ما را به نور قرآن جلا ببخش. اشارهی قرآنی امروز را حاج آقای حسینی عزیز بفرمایند.
حاج آقا حسینی: این آیهی اولی که تلاوت شد در توصیف مومنین است مومنین چه کسانی هستند کسانی هستند با این که کار خیر انجام میدهند «وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ» چند کار خیر از آنها ذکر کرده ولی در عین حال باز هم نگران هستند طلبکار نیستند آن هفته نگفتم؟ ما این طور نباشد که اگر یک کار خیری انجام دادیم خودمان را طلبکار خدا بدانیم.
شریعتی: نگران اند که نکند حق طاعت را به جا نیاورده باشیم.
حاج آقا حسینی: ما مردم را بترسانیم درست نیست این که بگوییم خیالتان راحت شما حتما بهشتی هستید نه این همه مومنین کار خیر کردند اما قلوبهم وجله چرا؟ «أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ» خدا راضی است از ما واقعا؟ ما چون مهمان سفرهی امیر هستیم این در بخش کلمات کلمهی 72 کسی به اندازهی امیرمومنان سلام الله علیه عمل صالح داشت؟ ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ (بحارالانوار، ج20، ص 216) عبادت جن و انس یک طرف ترازو و یک ضربه امیر مومنان در جنگ خندق یک طرف ترازو. سنی و شیعه نقل کرده اند. ولی همین امیر مومنان در کلمات قصار کلمهی 72 فریاد میزد آه میکشید آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ، وَ طُولِ الطَّرِیقِ، وَ بُعْدِ السَّفَرِ، وَ عَظِیمِ الْمَوْرِدِ (نهج البلاغه حکمت 77) راهمان طولانی است زاد و توشه مان کم است سفر طولانی. امیر مومنان آه میکشید قرآن میگوید قلوبهم وجله. ما نگرانی را داشته باشیم امید هم داشته باشیم.
شریعتی: ان شاء الله خیلی ممنون
حاج آقا حسینی: من فقط یک یادآوری کنم خوشبختانه در شهرستانهای متعددی من شنیدم کلاسهای نهج البلاغه گذاشته شده خدا را سپاسگزاریم واقعا نهضت آشتی با نهج البلاغه باید ایجاد شود پیامها را شما خواندید در جلسات خانگی هم دارد باب میشود. خواستم عرض کنم دوستان اگر در شهرستانها کلاس نهج البلاغه دارند به ما خبر بدهند یا از طریق سایت به اطلاع دیگران برسانند در بعضی شهرها شاید اطلاع رسانی نشده باشد ما کمکی در اطلاع رسانی جلسات داشته باشیم از جمله به عزیزان قمی عرض کنم تقریبا یک ماهی است یک جلسهی اخلاق در نهج البلاغه جمعه شبها در قم توسط جناب آقای دکتر رفیعی برگزار میشود شهرستانهای دیگر هم اگر است دوستان اطلاع بدهند ان شاء الله از طریق این برنامه ستودن غبار غربت از نهج البلاغه را داشته باشیم. من دو ادب دیگر در این باقیمانده عرض میکنم. نکتهی آخر من نگرانم نگفتم کارفرما به تعبیر دیگر خودمان کارفرمای خودمان باشیم آزاد باشیم دنبال کارهای استخدامی نرویم. الآن من میترسم باز بینندگان بگویند شما به جای این که سفارش کنید ما را استخدام کنند تشویق کنید این نیازی به تشویق نیست این کار خوبی نیست من آماری را هفتهی گذشته خواندم میترسم الآن بگویم بینندگان بگویند واقعا این طور است؟ نوشته دولت اول ماه که میشود برای چند نفر باید حقوق بدهد؟ هشت میلیون و پانصد هزار حقوق بگیر دارد چهار میلیون اش شاغل اند چهار میلیون و پانصد هزار تا بازنشسته اند این دولت را فربه کردن یک چیز عجیبی است که مال بعد دههی فجر خوب است نوشته نهصد نفر یا معاون وزیرند یا پست در حد معاونت وزیر دارند. میدانید اینها چقدر تشکیلات و بیا و برو میخواهد؟ بیاییم کم کنیم تا میگویی اشتغال مساوی شده با یک اداره حضرت فرمود کسی که خودش را استخدام دیگری کرده روزیاش را محدود کرده اگر باز تاکید میکنم جوانهای زیادی هستند خوش فکر اند درس خواندند تجارت صنعت کشاورزی اقدام بکنند من دو ادب دیگر عرض کنم. یک ادب در مورد این که روایت فراوانی داریم مزد کارگر را اول تمام بکنید طی کردن مزدشان را. من حدیث میخوانم از امام صادق علیه السلام مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ عزیز من اگر ایمان به خدا و روز قیامت داری امام فرمود فَلا یَستَعمَلنَ اَجیراً (تهذیب - جلد 7- صفحه 197) کارگری را به کار استخدام نکن مگر این که اول مزدش را تعیین بکنی چقدر دعواها آخر کار که مزد ما این قدر بوده. در یک داستانی از امام رضا است حضرت آمدند دیدند یک کارگری اضافه شده فرمودند این کارگر را چه کسی آورده؟ گفتند امروز گفتیم بیاید فرمودند مزدش را تعیین کردید؟ گفتند نه شب راضی است هر چه دادیم حضرت خیلی ناراحت شدند فرمودند اگر سه برابر حقوقش را هم بهش بدهید میگوید حق من را ندادند ولی وقتی قیمت را تمام کردی اگر یک کمی اضافه هم بدهی میگوید خدا پدرش را بیامرزد اول طی کنیم بعد کار را. یک ادب دیگر که خیلی مهم است ما گرفتار هستیم قرآن است من از بینندگان سوال میکنم طولانی ترین آیهی قرآن چه آیهای است؟ آیهی 282 سورهی مبارکهی بقره است راجع به نوشتن قرارداد است ما مسلمان هستیم ما سوره داریم یک سطر است «اِنَّآ أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأَبْتَرُ» (کوثر/3-1) ولی یک آیه داریم طولانی ترین آیه در قرآن هجده دستور داده که دو نفر با هم یک معاملهای انجام میدهید قرارداد بنویسید الآن یک زنگ بزنید قوه قضائیه دهها هزار بدون مبالغه پروندههای قضائی دعوا سر این که ساختمان بوده کارخانه بوده ملک بوده زمین بوده کشاورزی بوده گفته ما به شما؟ شما دیگر مثل برادر ما هستید شما را از چشم بهتر میدانیم و بعد گرفتاریهایی که پیش آمده. اگر صدا و سیما میخواهد خدمت بکند یکی از دوستان حرف قشنگی میزد. نمیخواهید به قوهی قضائیه خدمت بکنید؟ خدمت به قوه قضائیه این نیست که هر هفته جلساتش را نشان بدهید مگر این که خبر مهمی باشد. خدمت به قوهی قضائیه این است که مردم را با این قوانین آشنا کنید این دهها هزار پرونده را بیاورید که سر یک کلمه ننوشتن ماهها آمده دادگاه رفته وکیل گرفته یک وقت نگفتیم صدها میلیون پول وکیل را به خاطر یک کلمه؟ طولانی ترین آیهی قرآن هجده دستور در مورد نوشتن قراردادها در آداب تجارت است. اگر بینندهها اجازه بدهند ادامه نمیدهیم این بحث را اگر اجازه ندهند ادامه میدهیم.
شریعتی: خیلی ممنون فردا با حضور حاج آقای ماندگاری خدمت شما خواهیم بود. هم نوا میشویم با حضرت امیر در مسجد کوفه اللهم انی اسئلک الامان یوم لا ینفع مال و لا بنون.
...........................................................................................
برای خرید کتاب های برنامه سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
...........................................................................................
93/08/06-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی بررسی ریشههای نهضت عاشورا در نهج البلاغه
حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
بررسی ریشههای نهضت عاشورا در نهج البلاغه
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بگذار که این باغ درش گم شده باشد * * * گلهای ترش برگ و برش گم شده باشد
جز چشم به راهی به چه دل خوش کند این باغ * * * گر قاصدک نامه برش گم شده باشد
باغ شب من کاش درش بسته بماند * * * ای کاش که این قصه سرش گم شده باشد
شب تیره و تار است بلا دیده و خاموش * * * انگار که قرص قمرش گم شده باشد
چاهی است همه ناله دشتی است پر از گرگ * * * خواب پدری که پسرش گم شده باشد
آن روز تو را یافتم افتاده و تنها * * * در هیبت نخلی که سرش گم شده باشد
پیچیده شمیم ات همه جا ای تن بی سر * * * چون شیشهی عطری که درش گم شده باشد
شریعتی: السلام علیک یا اباعبدالله، سلام میگویم به همهی شما عزاداری هایتان قبول باشد لحظاتتان منور به نام امام حسین علیه السلام باشد خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز خوشحالیم در این لحظات همراه شما هستیم حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای حسینی عزیز مهمان امروز ما هستند سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت بینندگان عزیز و عرض تسلیت ایام شهادت سیدالشهدا سلام الله علیه امیدوارم عزاداریهای همه قبول درگاه الهی واقع شده باشد.
شریعتی: سلامت باشد خوشحالیم خدمت شما هستیم و خوشحال از این که برنامهی امروز ما مزین است به نام امیرالمومنین هفتهی گذشته بحثی را حاج آقای حسینی آغاز کردند بررسی ریشههای جریان عاشورا در نهج البلاغه بود وعده دادیم این هفته با ادامهی مباحث خدمت دوستان باشیم.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم من اجازه میخواهم این شعر بسیار زیبایی که شما خواندید به یاد شعر زیبایی از مرحوم دکتر ریاضی یزدی افتادم خطاب به سیدالشهدا سلام الله علیه عرض میکند بوی بهشت میوزد از کربلای تو این بیت آخری که شما خواندید بسیار شعر زیبایی بود
بوی بهشت میوزد از کربلای تو * * * ای صد هزار جان گرامی فدای تو
رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا * * * شد کعبهی حقیقی دل کربلای تو
اجر هزار عمره و حج در طواف تو * * * ای مروه و صفا به فدای وفای تو
با گفتن رضا بقضائک به قتل گاه * * * شد متحد رضای خدا با رضای تو
ما را هم ای حسین گدایی حساب کن * * * آخر کجا رود به جز این در گدای تو
بر خیز و باز بر سر نی آیهای بخوان * * * ای جان فدای آن سر از تن جدای تو
نیازی نیست ما تاکید کنیم، به نظرم این روزها و شبها مردم همهی شبانه روزشان را وقف دستگاه سیدالشهدا سلام الله علیه کردند خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی بهجت که از ایشان نقل میشد در بعضی از خاطرات دیدم که استادشان مرحوم آیت عظمی غروی اصفهانی روضهای داشتند، هفتگی خیلی از علما الآن هم رسمشان است شب جمعه روز جمعه روز پنج شنبه روضهای دارند فرمودند خیلی از شاگردان میآمدند روضهی این استاد بزرگوار کسانی مثل مرحوم آیت الله عظمای میلانی و مظفر، مرحوم آیت الله عظمی بهجت و به این استاد یعنی مرحوم آیت الله عظمی غروی اصفهانی اصرار میکردند که اجازه بدهید خدمات این روضه با ما باشد ایشان میفرمودند که هر خدمتی میخواهید انجام بدهید ولی دو خدمت روضه مال خودم است دم در مینشستند کفش واردین را جفت میکردند و همان کنار در هم یک سماوری گذاشته بودند و چایی میدادند و پذیرایی میکردند افتخار کنند کسانی که این شبها و این روزها یک جور خدمتی میتوانند در مجالس سیدالشهدا سلام الله علیه داشته باشند یک وقت این خاطره را گفتیم شهید بابایی رضوان الله علیه که دو سه هفته پیش هم خاطراتی از دوران تحصیلشان در آمریکا و مقید بودنشان به نماز اول وقت گفتیم ایشان در دوران جبهه در میدانهای نبرد بودند یک زمانی فرصتی پیش آمده بود کاری در میدان نبرد نداشتند از امام رضوان الله علیه اجازه گرفته بودند که در مجالس عزای حضرت سیدالشهدا شرکت بکنند امام فرموده بودند به شرط این که نیابت من را هم فراموش نکنید، خدا رحمت کند علامه امینی رضوان الله علیه یک جملهی تاریخی دارد میگوید امام حسین آن چه داشت در راه خدا داد و خدا آن چه دارد به امام حسین میدهد و خداوند همه چیز دارد، همهی عزتها و عظمتها را به حضرت سیدالشهدا داده ما هر چه بگوییم حق آن مصیبت سنگین قطعا ادا نمیشود ما تمام شبانه روز این که در زیارت است لَاَبکَینَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً به جای اشک خون گریه میکنم صَباحَاً وَ مَساءً من میخواهم زود تر برگردم به بحث ام ولی این جمله را بگویم فراوان هم عرض کردم امروز سوم محرم است عزیزان این شبها خیلی اشک ریختند ولی میخواهم بگویم کاری نکردیم برای سیدالشهدا علیه السلام، در زیارت ناحیهی مقدسه سلامهایی که به امام حسین میدهیم معروف است این سلامها أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، اینها را شاید عزیزان زیاد شنیده باشند با ترجمهاش هم آشنا هستند سلام بر آن بدن برهنه، سلام بر آن محاسن غرق خون سلام بر آن صورتی که روی خاک کوفته شد من باورم این است اگر ما تا قیام قیامت گریه کنیم بر این یک جملهی زیارت ناحیه أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى یعنی سلام بر آن آقایی که بدناش روی زمین ماند و روستانشینان اطراف بدناش را جمع کردند شاید پیش آمده باشد یک وقت یک کسی در محلی از دنیا میرود در آپارتمانی بوده کسی خبر دار نشده تنها بوده دو سه روز جنازهاش روی زمین میماند یک کسی خبر دار میشود میگوید این غریب است کسی را ندارد پدر مادر، بیاییم ما بدنش را جمع کنیم احترام کنیم در این زیارت ما به سیدالشهدا سلام الله علیه عرض میکنیم سلام بر آن آقایی که بدناش روی زمین ماند یعنی روستانشینهای اطراف آمدند بدنش را جمع کردند اگر بنی اسد نمیآمدند اگر امام سجاد علیه السلام نمیآمد و نمیفرمود یک قطعه بوریا بیاورید معلوم نبود این بدن تا کی روی زمین میماند اگر ما تا قیام قیامت برای همین یک جمله زجه بزنیم عزیزان تصور نکنند ما حق امام حسین را ادا کردهایم أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرى تا قیامت گریه کنیم کم است خدا رحمت کند مرحوم آیت الله عظمی آسد ابوالحسن اصفهانی ایشان در نجف بین نماز مغرب و عشا امام جماعت بودند در حصن امیرمومنان سلام الله علیه بین نماز مغرب و عشا فرزندی داشتند به نام مرحوم آسد حسن این فرزند را سر بریدند در نماز پدر سر بریدند خیلی مصیبت سنگینی بود نگذاشتند ایشان خبر دار شود نماز عشا را خواندند رفتند خانه در حالات ایشان من میدیدم نگذاشتند این پیرمرد خبردار شود وقتی رفتند خانه به ایشان خبر دادند که بین نماز فرزند شما را کشتند از خادم آقا سوال کرده بودند که این مرد بزرگ این پیرمرد سید بزرگوار چه حالی داشت آن شبی که داغ فرزندش را دید؟ خادم گفته بود من همین قدر به شما میگویم شب نیمهی شب در حیات خانه قدم میزد و برای امام حسین روضه میخواند و این شعر را میخواند
گفت داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت * * * زان داغ به جز خالق اکبر چه خبر داشت
یعنی این پیرمرد تازه امشب داغ فرزند بر قلباش نشسته روضهی امام حسین را میخواند آن هم با این شعر، گاهی مصیبتها چون زیاد ما شنیدهایم شاید عمق آن مصیبت را یک وقت خدای نکرده ما درک نمیکنیم خدا رحمت کند میرزای شیرازی رضوان الله علیه مرد بزرگ، ایشان رسم شان این بود درس که میخواستند بگویند یکی از شاگردان روضهای میخوانده اول درس یکی از روضه خوانهای درس میرزای شیرازی مرحوم آیت الله العظمی حائری بوده موسس حوزهی علمیهی قم یک روزی نوبت ایشان میشود ایشان این جمله را میخواند:
مصیبت ورود بی بی زینب سلام الله علیها به مجلس ابن زیاد. زینب را بر ابن زیاد وارد کردند، لباسهای کهنهای بر تن بی بی زینب بود میگویند میرزای شیرازی آن قدر گریه کرده بود که آن روز نتوانسته بود درس بگوید فرمود باشد همین یک جمله کافی است ما حق این جمله را ادا بکنیم بعد برویم سراغ بقیهی روضه، منظورم این بود که عزیزان یادشان باشد ما نتوانستیم نه ما هیچ کسی نمیتواند حق سیدالشهدا علیه السلام را ادا بکند حداقل با این مختصر مجالسی که داریم یک کمی از حقوق اهل بیت علیهم السلام را ادا کرده باشم، من سه تقاضا عاجزانه دارم یک تقاضا از عموم مردم دارم، یک تقاضا از سخنرانها، مادحین که تریبونها دارند، یک تقاضا هم مسئولین هیئات مذهبی. تقاضایم از عموم مردم مخصوصا جوانهای عزیز این است ماه محرم ماه آشتی با خدا است در محرم آشتی بیش از شبهای قدر پیش میآید این روایت را فراوان شنیدهایم از امام صادق یا از کلمات بزرگان است که همهی اهل بیت کشتی نجات اند ولی سفینهی امام حسین از همه سرعتاش بیشتر است سیدالشهدا خیلی زود این کشتی نجات خیلی زود میبرد من این جمله را میگویم عزیزان ببینند اگر اشتباه کردم نمونهاش را در تاریخ اگر سراغ دارند بگویند در کربلا حبیب بن مظاهر آمده علی اکبر آمدهاند ولی حر هم آمده است یک جملهای سیدالشهدا به حر فرمودند که به هیچ یک از شهدا نفرمودند وقتی آمدند بالین سر حر نگاه کردند که بدن غرق به خون سر حر را به دامن گرفتند فرمودند تو شدی مثل پیامبران، پیامبرزادگان آدمی که تا یک ساعت پیش در صف دشمن بود امام حسین فرمود شهادت تو شده مثل پیامبر و پیامبر زادگان. علی اکبر ایستاده بود حضرت فرمودند مگر نمیبینی حر به شهادت رسیده روضه بخوان، علی اکبر روضه میخواند امام حسین گریه میکرد علی اکبر برای امام حسین روضه میخواند، محرم معنایش این است این طور بیاییم در محرم من مخصوصا باز میگویم جوانهای عزیز اگر هر آلودگی داشته باشید اگر آمدید در خیمهی حضرت سیدالشهدا و با راستی آمدید باید سربلند بیرون بیایید همین حر سرش پایین بود حضرت فرمود اِرفَع رَاسَک سرش را بالا بگیر در دستگاه امام حسین کسی که آمد در خیمهی امام حسین نباید سرش پایین باشد خدا رحمت کند مرحوم علامه شوشتری رضوان الله علیه میگوید اگر در ماه رمضان از باب التوبه راهت ندادند راه باز بود ما استفاده نکردیم الآن محرم از باب الحسین برویم اگر شبهای قدر را از دست دادیم یا پیمان شکنی کردیم از باب التوبه الآن از باب الحسین وارد شویم من واقعا تقاضا میکنم مخصوصا از جوانها از سر دلسوزی عرض میکنم اگر میخواهیم خوب استفاده کنیم از شبهای محرم روزها مراقبت هایمان را بیشتر کنیم کسی میتواند شبهای آبادی در این شبهای محرم داشته باشد که روزها حواسش باشد من خواهش میکنم اگر چیزی داریم زمینههای گناه در خانههای ما است چه مانعی دارد اگر ماهواره در خانهی ما است صریح بگویم تعارف نداریم این ماهوارهمان را تا شام غریبان امام حسین خاموش کنیم بعد از شام غریبان خدا بزرگ است شاید دلها متحول شد طوری میشود؟ از سوم محرم تا شام غریبان بگوییم به خاطر سیدالشهدا خاموش میکنیم، مگر نمیخواهیم شب در عزای امام حسین بعضیها میگویند چرا حال و اشک چشم نداریم روح و نگاهها و شنیدنیها را مواظب باشیم هر چیزی نشنویم هر چیزی نبینیم من از جوانهای عزیز خواهش میکنم در این موبایلها اگر چیزهای بدی است شمارهها و بلوتوثهای بدی است دست برداریم پاک کنیم، صاف باشیم در یک روایتی باز مرحوم علامه شوشتری دارد شاید این کمتر گفته میشود شاید من خیلی گشتم غیر از مرحوم علامه شوشتری جای دیگری ندیدم، اما کلام ایشان معلوم است سندیت دارد ایشان میگوید سیدالشهدا علیه السلام صبح عاشورا که خواستند نماز بخوانند یک موذنی داشتند که همیشه برایشان اذان میگفت حجاج بن مسروق در کربلا شهید هم شد صبح عاشورا بلند شد اذان بگوید فرمودند نه شما بنشینید چه کسی بگوید؟ فرمودند امروز علی اکبر اذان بگوید نماز صبح عاشورا با اذان علی اکبر بود، موذن ظهر را حتی به علی اکبر هم ندادند عین روایت این است که خود حضرت اذان گفت موذن ظهر عاشورا خود سیدالشهدا علیه السلام هستند، واقعا من این جمله را هر وقت گفتم شاید نمیدانم خیلی عجیب است اینهایی که کربلا اهل بیت را کشتند کوفیانی که اهل بیت را به شهادت رساندند وقتی برگشتند مینشستند برای هم تعریف میکردند که ما چه کسی را کشتیم مثلا حرمله میگفت من تیر به حلق علی اصغر زدم، یک کسی میگفت علی اکبر را شهید کردم یک کسی گفت من مشخصات آن کسی را که کشتم میگویم شما ببینید چه کسی بوده گفت من آقای بلند قامت اوصاف قمر بنی هاشم را میگفت چهرهی نورانی من آقایی را کشتم که در پیشانیاش جای سجده بود. پیرمرد نود سالهای مثل حبیب جای پیشانی داشته باشد تعجب نیست جوانمرد سی و چهار سالهای مثل قمر بنی هاشم جای سجده روی پیشانیاش باشد قاتل این طور معرفی کرده، تقاضای من به مردم و جوانان است راست بگوییم به امام حسین. امام حسین هر چه داشت در راه خدا داد و راست گفت ما هم راست بگوییم در نهج البلاغه خواندیم امیرمومنان فرمود خدا صداقت را در ما دید و ما را پیروز کرد جملهای هم که به عزیزان سخنرانها و مادحین دارم تو را به خدا مخصوصا از مادحین با کمال ادب و تقاضا عرض میکنیم ما افتخارمان روضه خوانی سیدالشهدا است، خاک پای روضه خوانهای سیدالشهداییم اما همهی مجلس روضه نیست، پیام امام حسین را هم در قالب شعر یک مداح باید در قالب شعر پیام کربلا را برساند به مخاطب خودش، اگر شما چهل دقیقه زمان دارید حداقل نصف این زمان را برای رساندن پیام سیدالشهدا در قالب شعر استفاده کنید میبینید در این جلسات دل میشکند اشک جاری میشود آمادهی پذیرش حق است، یک موعظه یک نیشتر طبیب حاذق بزند کار خودش را میکند از سخنرانها همین طور یک وقتی در برنامه گفتم که مقتل خوانی رسم است عربها مقتل میخوانند خدا رحمت کند آیت الله حکیم چه مقتل زیبایی خواندهاند مقتل خوانی خیلی خوب است بیاییم در کنار مقتل خوانی خطبه خوانی رسم کنیم خطبههای امام حسین سلام الله علیه را بخوانیم مثل همان خطبهی منا و تقاضای آخرم از مسئولین هیئات مذهبی است زمینه را به گونهای کنیم که بعضی از چهرههایی که فکر میکنیم با امام حسین ارتباط ندارند آنها را جذب کنیم هنر این است من از خود آقایان و خانمها میخواهم جا بدهید در مسجدها در مجلسها به آنهایی که فکر میکنید همین یک شبی آمده اند همین یک شبی را نگاه دارید شما که 356 روز در مسجد هستید یک شب هم به آنهایی که همین یک شب آمده اند جا بدهیم.
شریعتی: موافقید مشرف شویم به محضر قرآن که بخش دوم بررسی جریانات نهضت عاشورا است یک بخش مجزایی باشد خیلی ممنون حال و هوایمان را عوض کردید خدا خیرتان بدهد در بخش بعدی هم همراه ما باشید. صفحهی 248 آیات 104 تا 111 سورهی مبارکهی یوسف تلاوت میشود و چقدر خوب است ثواب این تلاوت را هدیه بکنیم به روح بلند و آسمانی و ملکوتی حضرت سیدالشهدا علیه السلام و از برکاتاش بهره مند شویم باز میگردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿١٠٤﴾ وَکَأَیِّن مِّنْ آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ﴿١٠٥﴾ وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِکُونَ ﴿١٠٦﴾ أَفَأَمِنُوا أَن تَأْتِیَهُمْ غَاشِیَةٌ مِّنْ عَذَابِ اللَّـهِ أَوْ تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿١٠٧﴾ قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿١٠٨﴾ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِی إِلَیْهِم مِّنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿١٠٩﴾ حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّیَ مَن نَّشَاءُ وَلَا یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ ﴿١١٠﴾ لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَى وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿١١١﴾
ترجمه:
و در حالی که هیچ پاداشی [در برابر ابلاغ قرآن] از آنان نمی خواهی، این [قرآن] جز پندی برای جهانیان نیست. (۱۰۴) و [برای هدایت مردم] در آسمان ها و زمین چه بسیار نشانه هاست که [در غفلت و بی خبری] بر آنها می گذرند در حالی که از آنها روی می گردانند. (۱۰۵) و بیشترشان به خدا ایمان نمی آورند مگر آنکه [برای او] شریک قرار می دهند. (۱۰۶) آیا ایمنند از اینکه فراگیرنده ای از عذاب خدا بیایدشان، یا ناگاه قیامت در حالی که نمی فهمند بر آنان فرا رسد؟ (۱۰۷) بگو: این طریقه و راه من است که من و هر کس پیرو من است بر پایه بصیرت و بینایی به سوی خدا دعوت می کنیم، و خدا از هر عیب و نقصی منزّه است و من از مشرکان نیستم. (۱۰۸) و پیش از تو [بخاطر هدایت مردم] جز مردانی از اهل آبادی ها را که به آنان وحی می نمودیم نفرستادیم. آیا [مخالفان حق] به گردش و سفر در زمین نرفتند تا با تأمل بنگرند که عاقبت کسانی که پیش از آنان بودند [و از روی کبر و عناد به مخالفت با حق برخاستند] چگونه بود؟ و مسلماً سرای آخرت برای کسانی که پرهیزکاری کردند، بهتر است؛ آیا نمی اندیشید؟ (۱۰۹) [پیامبران، مردم را به خدا خواندند و مردم هم حق را منکر شدند] تا زمانی که پیامبران [از ایمان آوردن اکثر مردم] مأیوس شدند و گمان کردند که به آنان [از سوی مردم در وعده یاری و حمایت] دروغ گفته شده است. [ناگهان] یاری ما به پیامبران رسید؛ پس کسانی را که خواستیم رهایی یافتند و عذاب ما از گروه مجرمان برگردانده نمی شود. (۱۱۰) به راستی در سرگذشت آنان عبرتی برای خردمندان است. [قرآن] سخنی نیست که به دروغ بافته شده باشد، بلکه تصدیق کننده کتاب های آسمانی پیش از خود است و بیان گر هر چیز است و برای مردمی که ایمان دارند، سراسر هدایت و رحمت است. (۱۱۱)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی:
دریا که دست تو ملوانان که مست تو * * * بر کشتیاش چه خوب خدا ناخدا گذاشت
السلام علیک یا اباعبدالله زندگیتان منور به نور قرآن باشد و مزین به نام حضرت سیدالشهدا اشارهی قرآنی را حاج آقای حسینی بفرمایند.
حاج آقا حسینی: آیهی 110 که تلاوت شد «حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا» خداوند میفرماید کار به آن جایی رسید که رسل پیامبران ناامید میشدند که کی نصرت و یاری الهی میآید ولی نصرت ما در همان اوج نا امیدی آمد من یک نکتهای را عرض کنم خیلی برای من جالب بود مثل این که مال امروز است این نکته این حرف خیلی مهم است خدا پیامبران را یاری کرده یا نه یاری کرد خدا امام حسین را یاری کرد یا نه یک نکتهای دیدم در تفسیر فی ضلال سید قطب البته ذیل این آیه آیهی 51 غافر شبیه این آیه است قرآن کریم میفرماید ما پیامبران مومنین را یاری میکنیم هم در دنیا و هم در روز قیامت، سید قطب از مفسرین اهل سنت است ولی خیلی نکتهی قشنگی را اشاره میکند میفرماید کجا خدا پیامبران را یاری کرد در قیامت که هیچ هنوز نشده در دنیا چطور خدا پیامبران را یاری کرد این همه انبیا و اولیا را کشتند امام حسین را کشتند کجا یاری کرده؟ خیلی لطیف میگوید اتفاقا در همین داستان کربلا خداوند امام حسین را یاری کرد پیروزی به چیست؟ فقط به پیروزی نظامی و برتری نظامی است؟ در حادثهی کربلا اگر ملاک برتری نظامی باشد باید بگوییم یزید پیروز شد در حالی که ابن زیاد یزید معاویه همه شکست خوردند آن کسی که پیروز شد قطعا سیدالشهدا است سید قطب میگوید نگاه کنید این پیروزی نیست که امام حسین در قلب همهی عالم جا پیدا کرد تا قیام قیامت؟ ممکن است از نظر ظاهری پیامبران بسیاری به شهادت رسیدند بسیاری از اولیا خدا در جنگها کشته شدند خیلی از پیامبران را تکه تکه کردند امام حسین را قطعه قطعه کردند اما باز خدا با این که امام حسین را سر بریدند اما باز خدا میگوید ما پیروز میکنیم، هم در دنیا هم قیامت امروز کل دنیا میگوید حسین چه پیروزی بالاتر از این این حرف یک محقق اهل سنت است ندای امام حسین همهی عالم را گرفته نه فقط در ایران در همهی دنیا کشورهای اروپایی یک وقتی برای شما عرض کردم روز عاشورا چند هزار نفر الآن چند سالی است در اروپا رسم شده در بسیاری از پایتختهای کشورهای اروپایی سوئد، دانمارک، آلمان، انگلیس، بدون مبالغه هزاران هزار نفر در عصر روز عاشورا در حساس ترین زمان و مکان در این پایتختها فریاد میزنند یا حسین مظلومیت امام حسین را میرسانند پس خدا پیروز کرده امروز هم نصرت و یاری است و پیام همین آیه هم این است بله پیامبران نا امید شدند ولی نا امید نباشید قطعا پیروزی خدا از آن شما خواهد بود.
شریعتی: خیلی ممنون برمیگردیم به بحث ما بررسی ریشههای جریان عاشورا در نهج البلاغه.
حاج آقا حسینی: من جملهی دیگری از نامهی امام حسین میخوانم ما میخوانیم بقیه را دوستان مراجعه کنند معرفی میکنیم تقاضا میکنم از دو چیز غفلت نکنید یکی خطبهی امام حسین در منا خیلی مهم است خیلی پیام دارد، حتما همهی مجالس حداقل دو سه جلسه موضوع سخنرانیمان خطبهی امام حسین در منا باشد در مصادر قدیمی آمده در احتجاج مرحوم طبرسی است، در سلوک عاشورایی آسید مجتبی تهرانی ایشان مفصل شرح خطبهی منا را دارد یکی هم نامهی امام حسین به معاویه است گفتیم اگر بررسی کنیم نهضت عاشورا یک مرتبه در سال 61 شروع نشد حداقل باید چهل سال برگردیم به قبل که چه شد مردم این طور در برابر اهل بیت ایستادند چه کسی این زمینهها را ایجاد کرد این نامهای است که امام حسین به معاویه مینویسد معاویه تو نبودی؟ تو نبودی؟ تو نبودی حجر را کشتی؟ عمر بن خزاعی را کشتی؟ محمد بن ابی بکر؟ مالک اشتر را کشتی؟ این همه جنایاتی که معاویه انجام داد یک جمله را از پایان این نامه میخوانم یادت باشد قصاص الهی در کمین ات است و یقین داشته باش حساب و کتاب قیامت است کوچک و بزرگ در نامهی حساب کتاب آمده تو به صرف اتهام کسی متهم بود که از هواداران امیرمومنان است میگرفتی میکشتی و لازم نبود ثابت شود این آقا از یاران امیرمومنان است، شبهه این باشد که این از یاران امیرمومنان بود معاویه میکشت، میرسد به این فراز حساس یادت باشد خدا فردای قیامت به حساب ات میرسد آمدی بیعت گرفتی برای پسرت یزید من آن هفته هم گفتم این کتاب را یک بار معرفی کنم انساب الاشراف برای بلاذری است امکان ندارد کتابخانهی معتبری از اهل سنت این را نداشته باشد، آن کتابخانه، کتابخانه نیست اگر این را نداشته باشد وفاتاش 279 است 1100 سال پیش این دارد نامهی امام حسین را مطرح میکند ما اینها را بخوانیم بدون تعصب کربلا یک مرتبه پیش نیامد امام حسین سلام الله علیه میفرماید یادت باشد چه کردی تو گذشته از این جنایات، وَاَخَذَکَ لِلنّاس بِبَیعَة اِبنِکَ غُلام حَدَث، یَشرَبُ الشّراب، وَیَلعَبُ بِالکَلاب یک بچهی نادانی که کارش شراب خواری و سگ بازی است من عذر میخواهم آن هفته هم گفتم نمیشود همهی چیزهایی که در تاریخ آمده از کتاب سیوطی خواندیم که چه میکرده یزید آمدی بیعت گرفتی برای چنین کسی؟ آن هفته نگفتیم یزید یک میمونی کنار دستاش گذاشته بود اسم برایش گذاشته بود کنیهاش اباغیث بود این ننگ تاریخ اسلام است باید خون گریه کرد بر این مصیبت که امیرالمومنین خلیفهی مسلمین است این آقا؟ معاویه به عنوان امیرالمومنین بیعت گرفته این آدم جای پیغمبر نشسته این آدم تمام فرماندهان لشکری کشوری سفرا میآمدند در مجلس کسی جرئت نکرد روی این میز بنشیند، میگفتند مال چه کسی است؟ میگفتند مال میمون یزید است افسران ارتش نظامی فرماندهان لشکری و کشوری جرئت نداشتند جای اباغیث بنشینند این حکومت دینی است؟ کار به این جا برسد. عمر بن عبدالعزیز به کسی که گفت امیرالمومنین یزید بیست تازیانه زد گفت تو به یزید میگویی امیرالمومنین. یکی از کارهایی که حضرت در همین نامه اشاره کرد و نمیشود به این سادگی گذشت دوستان هم مفصل ببینند حضرت میفرمایند تو چه کردی تو برای این که زیاد به تو خدمت بکند آدمی که پدرش معلوم نبود، این خطبهای که این روزها زیاد میشنویم فرمودند أَلَا وَإنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ ابن زیاد دعی حرام زاده است پدرش زیاد هم همین طور حرام زادهی پسر حرام زاده آمده به من گفته یا جنگ یا ذلت بیعت دعی به من میگوید؟ ابن زیاد کسی که پدرش معلوم نبود آمد برای این که زیاد به تو بیشتر خدمت بکند آمدی گفتی پدرت زیاد بن ابوسفیان است.
شریعتی: واقعا با این شرایط اگر حضرت قیام نمیکردند از اسلام هیچ چیز نمیماند.
حاج آقا حسینی: وَ عَلَی الإسلام السَّلامُ این را امام حسین خودشان فرمودند یک جملهای امام علی در نامهی 44 دارند عذر میخواهم از بینندگان ما نمیرسیم مراجعه کنند نامهی 44 را حضرت به خود زیاد نوشتند، فرمودند حواسات باشد معاویه میخواهد تو را به پدرش نسبت بدهد و وصل کند در این نامه به زیاد فرمود از معاویه حذر کن فَاحْذَرهُ فَإنَّمَا هُوَ الشَّیطانُ؛ یَأتِی المُؤمِنُمِن بَیْنِ یَدَیْهِ؛ وَ مِن خَلْفِهِ؛ و عَن یَمِینِهِ؛ وَ عَن شِمَالِهِ این همان شیطان رانده شده است که از چهار طرف آدم را محاصره میکند حواست باشد که کلاه سرت نگذارد در نقلها است سه مرتبه فرمودند برحذر باش برحذر باش برحذر باش، این زمینهها بوده که حکومت به یزید میرسد مردم قیام میکنند در برابر اهل بیت و سیدالشهدا به همین آسانی جریان فکری جامعه را عوض کردند یک جملهی دیگر از نامهی 16 نهج البلاغه میگویم این جمله تکان دهنده است ما آن هفته مصادر مفصلی را خواندیم از اهل سنت تاریخ، خلفای جلال الدین سیوطی در همین انساب الاشراف هم است امیرمومنان صریحا میفرماید حضرت قسم خورده می فرماید: به خدا قسم اینها اسلام نیاوردند، اینها در فتح مکه اگر ابوسفیان اظهار اسلام کرد حضرت فرمود اسلام نبود به ظاهر برای این که خونشان محفوظ بماند در جنگی در فتح مکه و کفر و نفاق را پنهان کردند. پنهان کردند پنهان کردند تا یک وقت گفتند نه اظهار میکنیم چرا پنهان بکنیم این کفر نبود که یزید شراب میخواند این شعر معروف است شراب میخورد میگفت کجا هستند بزرگان ما پدران ما آنهایی که در جنگ بدر به دست علی کشته شدند بیایند بگویند انتقام ما را خوب گرفتی آن هفته خواندیم در نامهی دهم نهج البلاغه که حضرت به معاویه مینویسند من همان علی هستم ابوالحسن هستم در رکاب پیامبر در جنگ بدر جدّت، دایی، برادرت، اینها خانوادگی در برابر پیامبر ایستاده بودند سه برادر بودند یک برادر کشته شد یک برادر اسیر شد معاویه تا مکه فرار کرد پایش ورم کرد که امیرمومنان فرمود من بنا نداشتم فراریها را تعقیب بکنم ولی میآمدم دستگیر میکردم، در برنامهی جنگهای اسلامی نیست کسی که فرار کرده تعقیباش کنی اینها خانوادگی ایستادند حضرت فرمود آن روز اسلام نیاوردند در نامهی دهم است آن روزی هم که در فتح مکه گفتید ما مسلمان هستیم از ترس و نفاق بود حضرت در نامهی 16 میفرماید اسلام نیاوردند و کفر را پنهان کرده بودند وقتی زمینه ایجاد شد کفرشان را ظاهر کردند. این را همه نوشتند ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه نوشته، همین ابی سفیانی که امیرمومنان میفرماید خانوادگی پدر و جد و عمو و دایی و برادرها همه ایستاده بودند حالا این طور مدعی شده اند و کار امیرمومنان به جایی برسد که 53 نامه بین حضرت و معاویه رد و بدل شود یعنی من در یک جمله بخواهم بگویم 5 سال حکومت امیرمومنان حضرت تمام درگیر بودند یا باید آماده میشدند به نبرد با معاویه یا قبلش موعظههای فراوانی تا کار به جنگ نکشد 53 نامه حضرت بفرستد و معاویه جواب بدهد دو هفته پیش بینندگان می گویند شما قسم میخورید ما میگوییم خدا شاهد است اینها قسم نیست البته ولی این روز عزیز روز سوم ماه محرم من تقاضا میکنم عزیزان بیشتر عنایت کنند امیرمومنان در این پنج سال خلافت شان تمام درگیری شان اصلا مجال پیدا کردند از روزی که به خلافت رسیدند تا دو سه روز قبل از شهادت تمام این پنج سال یا حضرت نامه نوشتند یا جواب نامه نوشتند شاهدم این سخن است ما نامههایی که حضرت به معاویه نوشته را نخوانده ایم و نمیخوانیم و نخواهیم خواند حضرت جواب معاویه را داده نمیتوانیم بخوانیم که جسارتهایی معاویه به امیرمومنان کرده نباید هم بخوانیم ناراحت میشوند هر چه معاویه گفت ما باید بگوییم؟ اما در تاریخ باید ثبت شود شما خانوادگی پدر، عمو، جد جمعا در برابر پیامبر و امیرمومنان در بدر در احد در احزاب تا فتح مکه از ترس ایمان آوردید حالا شدید مدعی خلافت اسلامی و پنج سال خلافت امیرمومنان درگیر با اینها شد، جسارتها و اهانتها را نمیشود گفت چه حرفهایی به امیرمومنان سلام الله علیه میزند حضرت باید هم کلام با معاویه شود؟ یک وقت در کوچه بازار میشوید دو نفر با هم درگیر شدند میگوییم این آدم شأن شما نیستید.
شریعتی: حضرت میفرمایند کار من به کجا رسیده که باید نام من در کنار نام معاویه آورده شود.
حاج آقا حسینی: بله در شرح ابن ابی الحدید است روزگار من را به جایی رسانده که من را در ردیف معاویه و عمروعاص میگذارند خود حضرت میفرمایند منی که زمان پیغمبر مثل پارهی تن پیغمبر بودم نگاهی که به ستارگان آسمان میشد به من میشد امروز کارم به این جا رسیده ما اگر ریشه و تاریخ کربلا را بررسی میکنیم باید در این زمانها بررسی کنیم که معاویه چه بلایی سر امام حسین آورده و آن وقت معاویه که این بلا را آورده معاویه گاهی ظواهری را رعایت میکرد یزید همان را هم رعایت نمیکرد صریحا این کتاب انساب الاشراف است اولین کسی است که شراب خواری را علنی کرد گفت اینها خیلی مهم نیست.
شریعتی: پس اجمالا دوستانی که مراجعه میکنند نامهی دهم و نامهی 16 و نامهی 44 ام.
حاج آقا حسینی: مجموعا 15 نامهی امام علی به معاویه که 53 تا هم در مکاتیب است.
شریعتی: خیلی ممنون از خطبهی منای حضرت امام حسین غافل نشوید سلوک عاشورایی سال گذشته معرفی کردیم شرح مرحوم حاج آقای مجتبی تهرانی بر خطبهی امام حسین بر منا است کتاب خوب و شرح جامعی است حاج آقا دعا بفرمایند آمین بگوییم.
حاج آقا حسینی: ما محتاج دعا و آمین عزیزان هستیم خیلیها به هوای این که عزیزان پای این برنامه آمین میگویند التماس دعا میگویند خدا را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد حوائج همهی کسانی که چشم انتظار آمین مومنین پای این برنامه هستند برآورده بفرماید، گرفتاریها را برطرف بکند، بیماریها را لباس عافیت بپوشاند، حاج آقای قرائتی هم میفرمودند دعای ما چیزی نیست اما آمین مردم مهم است، خدایا به حق سیدالشهدا همهی آنهایی که چشم انتظار این دعا هستند گرفتاری هایشان را برطرف بکن، مریض هایشان را لباس عافیت بپوشان، جوانها را هدایت بفرما.
شریعتی: الهی آمین.
گفت
مردم همیشه تو را به خدا سوگند میدهند * * * اما برای من تو آن همیشهای که خدا را به تو سوگند میدهم
السلام علیک یا اباعبدالله.
.....................................................................................
برای خرید کتابهای سمت خدا اینجا کلیک نمائید.
.....................................................................................